Forwarded from علی نیکجو «روانپزشک- رواندرمانگر تحلیلی»
✳️ مستشار الدوله بیست سال قبل از مشروطه(یعنی ۱۳۰ سال پیش) نامه ای به مظفر الدین میرزای ولی عهد در تبریز فرستاد و به او حالی کرد که "اگر زمامداران ایران خود در صدد تاسیس دولت مقننه بر نیایند ،سیر حوادث تاریخ آن را بر ما تحمیل خواهد کرد."
در بخشی از نامه آمده بود:"ممالک وسیعه ایران در محل خوف و خطر است.رفع خطرات و چاره اشکالات ایران را به همین دوکلمه می توان اصلاح کرد:باید از اعمال گذشته چشم پوشید و شروع به تاسیس قوانین تازه نمود.از این راه می توان اعتبار و احترام سابقه دولت و ملت قدیمه ایران را در انظار اقوام خارجه و ملل متمدنه و همسایگان مجددا جلب کرد...آنان که عرض و جسارت می نمایند که اداره وزارت خانه های حالیه ابدا عیب و نقص ندارد و محتاج به تغییرات نیست حرفی بی مغز می گویند...این فقره ممکن نمی شود مگر آنکه تلاش نموده طوایف مختلفه را که در ایران سکنا دارند در خیر و شر وطن عموما با هم شریک و سهیم نمایند."
✍🏼 #مقصود_فراستخواه
🗞 #اندیشه_پویا
#معرفی_نشریه
#تاریخ_سیاسی
#راهی_که_رفتهایم
#میرزایوسف
#یککلمه
📌 پ.ن:
✳ بعد از ۱۳۰ سال هنوز هم در بیانیه های فعالین سیاسی و کنشگران مدنی همین خواسته ها با زبان دیگری ابراز می شود...گویی آنچه از پس همه این دهه ها و همه این هزینه های استخوان سوز و همه این جان های به یغما رفته کسب شده، تناسبی با هزینه ها نداشته است.
✍🏼#علی_نیکجو
🆔@alipsychiatrist
در بخشی از نامه آمده بود:"ممالک وسیعه ایران در محل خوف و خطر است.رفع خطرات و چاره اشکالات ایران را به همین دوکلمه می توان اصلاح کرد:باید از اعمال گذشته چشم پوشید و شروع به تاسیس قوانین تازه نمود.از این راه می توان اعتبار و احترام سابقه دولت و ملت قدیمه ایران را در انظار اقوام خارجه و ملل متمدنه و همسایگان مجددا جلب کرد...آنان که عرض و جسارت می نمایند که اداره وزارت خانه های حالیه ابدا عیب و نقص ندارد و محتاج به تغییرات نیست حرفی بی مغز می گویند...این فقره ممکن نمی شود مگر آنکه تلاش نموده طوایف مختلفه را که در ایران سکنا دارند در خیر و شر وطن عموما با هم شریک و سهیم نمایند."
✍🏼 #مقصود_فراستخواه
🗞 #اندیشه_پویا
#معرفی_نشریه
#تاریخ_سیاسی
#راهی_که_رفتهایم
#میرزایوسف
#یککلمه
📌 پ.ن:
✳ بعد از ۱۳۰ سال هنوز هم در بیانیه های فعالین سیاسی و کنشگران مدنی همین خواسته ها با زبان دیگری ابراز می شود...گویی آنچه از پس همه این دهه ها و همه این هزینه های استخوان سوز و همه این جان های به یغما رفته کسب شده، تناسبی با هزینه ها نداشته است.
✍🏼#علی_نیکجو
🆔@alipsychiatrist
Telegram
attach 📎
Forwarded from علی نیکجو «روانپزشک- رواندرمانگر تحلیلی»
📌 همآغوشی تولد و مرگ
✍🏼 علی نیکجو
📝 فصلنامۀ ۱۸۷۹؛ شماره اول
◽پرسشی که تلاش به ایضاح و اقتراح آن دارم، این است که اگر در یک جهان موازی در فضایی به سر میبردیم که همه چیز در شرایط ایدهآل قرار داشت و هیچ اتفاق نامیمونی نمیافتاد و ما به قدر لازم نوازش میشدیم و به قدر لازم دیده میشدیم و حرمانی و فقدانی را تجربه نمی کردیم، امروز چگونه "مایی" بودیم. اگر فرق فارق آدمی با سایر موجودات را در تجربه فعالانه با محیط پیرامونی بدانیم ،این سلف/وجود چگونه شکل می گرفت؟ این "ما" چه تفاوتی با سایر موجودات پیدا می کرد. امروز حالمان چگونه بود؟ اگر در جهان پارالل همه چیز در مطلوبیت تمام به سر میبرد، ما به اندازه لازم از پستان روزگار شیر مینوشیدیم و دست نوازشگر جهان همواره بر سر ما بود، ما چگونه مایی میشدیم. اگر نه از داغیِ حسی میسوختیم و نه از برودت عاطفهای یخ میزدیم، الان حالمان چطور بود؟
هویت ما محصول حسی است که در تک تک لحظات و اتفاقات آرام آرام ساخته شده است. مای زخم خورده، مای ترمیمشده، مای از دست داده، مای به دستآورنده، مای طرد شده، مای تشویق شده، مای کوفته شده، مای برکشیده شده، مای خفه شده، مای نفس کشیده... همه این ها با هم انسان را به مثابه انسان می سازد. آدمی محصول تعامل است. همچنان که محصول ژنتیک است. همچنان که محصول فرهنگ پیرامونی است.
بخش عمدهای از هویت ما تجربه ماست. ما به بازخوانی این تجربه و بازنویسی آن در حضور "دیگریِ امنِ متخصص" نیازمندیم اما تقلیل و تخفیف آن صرفا به گذشتههای دور و دراز خود گره دیگری است.
آیا میتوان برای مسائل روان شناختی یک نقطه آغاز بحران در نظر گرفت؟
آیا میتوان مشکلات بینا فردی و عدم کنترل رابطه را به یک اتفاق ویژهای در کودکی نسبت داد؟
آیا دردی که امروز تجربه میکنیم محصول یک لحظه تاریخی خاص در زمان گذشته است؟
آیا اگر فلان حادثه تروماتیک در کودکی حادث نمیشد ما امروز آدم دیگری بودیم؟
آیا میتوان خط فاصل و حائلی قائل شد که زیست جهان روانی را به پیش و پس از خود تقسیم کند؟
آیا میتوان به تدقیق یا تقریب گفت که این خشم و این غضب مربوط به فلان شرایط در گذشته است؟ آیا می توان احساس حقارت و مساله با اتوریتی و چالش با قدرت را به موضوع خاصی در کودکی ارجاع داد؟ آیا میتوان گفت این عدم امنیت و این اضطرار و هول معطوف به بهمان ماجرا در سالهای پیشین است؟
آیا ممکن است که خطی کشید و گفت از این خط به بعد تاریخ زندگی ما و سرنوشت ما دگرگون شد؟
آیا اگر چنان نمی شد ما الزاما انسان شادتری بودیم؟ احساس خوشبختی بیشتری داشتیم؟ تصمیمات سالم تری اتخاذ میکردیم و سرنوشت سازندهتری پیش رویمان بود؟
من پاسخ روشنی برای این پرسشها ندارم. اما بعید میدانم ساخت پیچیده روانشناختی آدمی قابل تقلیل به یکی دو اتفاق یا حتا ابراتفاقی باشد که در گذشته حادث شده است. من هرچه جلوتر می روم و هرچه انسان را و ضمیر مغلق و بینهایت وجهی (نمی گویم چند وجهی) او را بهتر می شناسم از اطلاق یک بیماری به او یا فرموله کردن او بیشتر میپرهیزم.
ما به همان میزان که محصول گذشته هستیم، محصول تعامل فعالانه امروز با محیط پیرامونی هم هستیم. محصول ژنتیک به ارث رسیده هم هستیم که شمای کلی از ما به مثابه ما ساخته است.
تقلیل آنچه امروز تجربه میکنیم به آنچه دیروز بر سر ما آوار شده، میتواند آگاهی پذیرنده رهاییبخش باشد و میتواند مخدر نشئهزای رخوت انگیز شود. چاقوی دولبی است که هم میتواند جراحی کند و راه بر ترمیم دمل باز کند و هم این استعداد را دارد که سلاخی کند و وجود امروزین ما را ندیده بگیرد.
دیروز حتما در جایی که امروز ایستادهایم موثر هست، اما تجربه اینجا و اکنون و تعامل فعالانه با محیط پیرامونی را نباید دست کم گرفت.
آدمی را نمیتوان محصول یک شرایط ویژه داست. نقطه آغاز بیتردید پایی در گذشته دارد اما بیشک پایی هم در "اینجا و اکنون" دارد. لحظه ای که زندگی اش می کنیم به همان میزان اهمیت دارد که تاریخچهای که زندگیاش کردهایم.
رفتاری که همین الان با اطرافیان غریب و آشنا انجام می دهیم، بازخوردی که اینجای زمان از محیط دریافت می کنیم، کمتر از ترومای وارده در پس زمینه زندگی ما تاثیر گذار نیست.
راقم بر این رای هست که ذهنیت تو در توی ما قابل تقلیل به هیچ تئوری متقنی نیست.
📌 ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
#روان_پزشکی #روان_درمانی
#معرفی_نشریه
🆔@alipsychiatrist
https://t.me/alipsychiatrist
✍🏼 علی نیکجو
📝 فصلنامۀ ۱۸۷۹؛ شماره اول
◽پرسشی که تلاش به ایضاح و اقتراح آن دارم، این است که اگر در یک جهان موازی در فضایی به سر میبردیم که همه چیز در شرایط ایدهآل قرار داشت و هیچ اتفاق نامیمونی نمیافتاد و ما به قدر لازم نوازش میشدیم و به قدر لازم دیده میشدیم و حرمانی و فقدانی را تجربه نمی کردیم، امروز چگونه "مایی" بودیم. اگر فرق فارق آدمی با سایر موجودات را در تجربه فعالانه با محیط پیرامونی بدانیم ،این سلف/وجود چگونه شکل می گرفت؟ این "ما" چه تفاوتی با سایر موجودات پیدا می کرد. امروز حالمان چگونه بود؟ اگر در جهان پارالل همه چیز در مطلوبیت تمام به سر میبرد، ما به اندازه لازم از پستان روزگار شیر مینوشیدیم و دست نوازشگر جهان همواره بر سر ما بود، ما چگونه مایی میشدیم. اگر نه از داغیِ حسی میسوختیم و نه از برودت عاطفهای یخ میزدیم، الان حالمان چطور بود؟
هویت ما محصول حسی است که در تک تک لحظات و اتفاقات آرام آرام ساخته شده است. مای زخم خورده، مای ترمیمشده، مای از دست داده، مای به دستآورنده، مای طرد شده، مای تشویق شده، مای کوفته شده، مای برکشیده شده، مای خفه شده، مای نفس کشیده... همه این ها با هم انسان را به مثابه انسان می سازد. آدمی محصول تعامل است. همچنان که محصول ژنتیک است. همچنان که محصول فرهنگ پیرامونی است.
بخش عمدهای از هویت ما تجربه ماست. ما به بازخوانی این تجربه و بازنویسی آن در حضور "دیگریِ امنِ متخصص" نیازمندیم اما تقلیل و تخفیف آن صرفا به گذشتههای دور و دراز خود گره دیگری است.
آیا میتوان برای مسائل روان شناختی یک نقطه آغاز بحران در نظر گرفت؟
آیا میتوان مشکلات بینا فردی و عدم کنترل رابطه را به یک اتفاق ویژهای در کودکی نسبت داد؟
آیا دردی که امروز تجربه میکنیم محصول یک لحظه تاریخی خاص در زمان گذشته است؟
آیا اگر فلان حادثه تروماتیک در کودکی حادث نمیشد ما امروز آدم دیگری بودیم؟
آیا میتوان خط فاصل و حائلی قائل شد که زیست جهان روانی را به پیش و پس از خود تقسیم کند؟
آیا میتوان به تدقیق یا تقریب گفت که این خشم و این غضب مربوط به فلان شرایط در گذشته است؟ آیا می توان احساس حقارت و مساله با اتوریتی و چالش با قدرت را به موضوع خاصی در کودکی ارجاع داد؟ آیا میتوان گفت این عدم امنیت و این اضطرار و هول معطوف به بهمان ماجرا در سالهای پیشین است؟
آیا ممکن است که خطی کشید و گفت از این خط به بعد تاریخ زندگی ما و سرنوشت ما دگرگون شد؟
آیا اگر چنان نمی شد ما الزاما انسان شادتری بودیم؟ احساس خوشبختی بیشتری داشتیم؟ تصمیمات سالم تری اتخاذ میکردیم و سرنوشت سازندهتری پیش رویمان بود؟
من پاسخ روشنی برای این پرسشها ندارم. اما بعید میدانم ساخت پیچیده روانشناختی آدمی قابل تقلیل به یکی دو اتفاق یا حتا ابراتفاقی باشد که در گذشته حادث شده است. من هرچه جلوتر می روم و هرچه انسان را و ضمیر مغلق و بینهایت وجهی (نمی گویم چند وجهی) او را بهتر می شناسم از اطلاق یک بیماری به او یا فرموله کردن او بیشتر میپرهیزم.
ما به همان میزان که محصول گذشته هستیم، محصول تعامل فعالانه امروز با محیط پیرامونی هم هستیم. محصول ژنتیک به ارث رسیده هم هستیم که شمای کلی از ما به مثابه ما ساخته است.
تقلیل آنچه امروز تجربه میکنیم به آنچه دیروز بر سر ما آوار شده، میتواند آگاهی پذیرنده رهاییبخش باشد و میتواند مخدر نشئهزای رخوت انگیز شود. چاقوی دولبی است که هم میتواند جراحی کند و راه بر ترمیم دمل باز کند و هم این استعداد را دارد که سلاخی کند و وجود امروزین ما را ندیده بگیرد.
دیروز حتما در جایی که امروز ایستادهایم موثر هست، اما تجربه اینجا و اکنون و تعامل فعالانه با محیط پیرامونی را نباید دست کم گرفت.
آدمی را نمیتوان محصول یک شرایط ویژه داست. نقطه آغاز بیتردید پایی در گذشته دارد اما بیشک پایی هم در "اینجا و اکنون" دارد. لحظه ای که زندگی اش می کنیم به همان میزان اهمیت دارد که تاریخچهای که زندگیاش کردهایم.
رفتاری که همین الان با اطرافیان غریب و آشنا انجام می دهیم، بازخوردی که اینجای زمان از محیط دریافت می کنیم، کمتر از ترومای وارده در پس زمینه زندگی ما تاثیر گذار نیست.
راقم بر این رای هست که ذهنیت تو در توی ما قابل تقلیل به هیچ تئوری متقنی نیست.
📌 ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
#روان_پزشکی #روان_درمانی
#معرفی_نشریه
🆔@alipsychiatrist
https://t.me/alipsychiatrist
Telegraph
همآغوشی تولد و مرگ
✍🏼 علی نیکجو 📝 فصلنامۀ ۱۸۷۹؛ شماره اول ◽پرسشی که تلاش به ایضاح و اقتراح آن دارم، این است که اگر در یک جهان موازی در فضایی به سر میبردیم که همه چیز در شرایط ایدهآل قرار داشت و هیچ اتفاق نامیمونی نمیافتاد و ما به قدر لازم نوازش میشدیم و به قدر لازم دیده…