This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅چرا #یمن #سوریهای دیگر نیست؟
#داعش #حرم #ظلم_ستیزی
شعله ور کردن آتش #جنگ
عمق استراتژیک؛ باب المندب یا #رضایت_ملی؟
#سید_مصطفی_تاجزاده
@MostafaTajzadeh
#داعش #حرم #ظلم_ستیزی
شعله ور کردن آتش #جنگ
عمق استراتژیک؛ باب المندب یا #رضایت_ملی؟
#سید_مصطفی_تاجزاده
@MostafaTajzadeh
📝📝📝#محسن_سازگارا خطاب به #مصطفی_تاجزاده در واکنش به پاسخ او به #محسن_مخملباف − درباره #اصلاحطلبی، مقاومت مدنی، #سوریهای_شدن و #خیزش_اعتراضی
✅ مصطفای عزیز،
لطفا از سه راهی سوریه شدن یا انقلاب خشونت بار وماندن نظام ولایت فقیه بیرون بیا. شاه هم میگفت اگر من بروم، ایران ایرانستان میشود. رفت و نشد. جمهوری اسلامی هم میگوید اگر من بروم، ایران سوریه میشود. می رود و نخواهد شد.
انقلاب خشونت بار راهم هیچ کس تایید نمیکند. خود انقلاب اسلامی هم با مدل مبارزات مدنی و بیخشونت به پیروزی رسید. تمام خشونت ورزیها بعداز پیروزی اتفاق افتاد. مقصر آن خشونتها اسلام فقاهتی و ایدئولوژی انقلابی و کینهورزانه به صورت گفتمان غالب نزد تمام جناحها و نخبگان آن روز جامعه بود. امروز خوشبختانه گفتمان غالب، دمکراسی سکولار مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشراست. اکثریت مطلق مخالفین ونخبگان جامعه به این گفتمان باور دارند.
مقاومت مدنی، بیش از ۷۰ سال است که به تدریج به صورت یک دانش بارور درآمده و کارنامه درخشانی هم برای گذار به دمکراسی دارد. روشهای مقاومت مدنی متکی برسه محور است:
• اعتراضات عمومی،
• عدم همکاری و فلج سازی حکومت،
• ریزش نیروهای حامی دیکتاتور به خصوص نیروهای مسلح و سرکوبگر و پیوستن آنها به مردم.
این استراتژی چون درجریان مبارزه، بر حضور حداکثری و بیخشونت مردم متکی است، شانس بنای دمکراسی بعداز پایین کشیدن دیکتاتور را بیش از هر روش دیگری دارد.
پیروزی در مبارزات مدنی سه اصل حداقلی نیاز دارد، اتحاد، برنامه ریزی و حفظ دیسیپلین مبارزات بی خشونت.
✅ من با بسیاری از فعالین سوری مخالف اسد آشنا هستم، اشتباه بزرگ آنان این بود که فکر می کردند تنها با یک تاکتیک و آن هم رفتن به خیابان، ظرف یک تا سه هفته مثل تونس یا مصر پیروز می شوند و وقتی نشدند، نمیدانستند بعداز آن چه کار کنند. سه دسته شدند، گروهی ناامید شدند و کنار نشستند، گروهی به همان یک روش اعتراض خیابانی ادامه دادند و به شدت از سوی رژیم اسد و پشتیبانان سپاهی آن سرکوب شدند، گروه سوم به سمت اسلحه و خشونت ورزی رفتند و چون سرکوبهای گروه دوم روز به روزهم بی رحمتر وگستردهتر میشد، گوش شنوا و بازوی گشاده یافتند.
✅ درایران این اتفاق نخواهد افتاد، چون مخالفین نظام ولایت فقیه و استبداد دینی حاکم، خیلی خوب به مبانی مبارزات مدنی آگاه هستند و در دام خشونت ورزیهای رژیم که درهمین اعتراضات اخیر هم دیدیم، نمیافتند. حکومت نزدیک به ۴ هزارنفر از جوانان فقیر و گرسنه و معترض را دستگیر و روانه خانههای امن و بازداشتگاههای غیرقانونی کرده، بیش از ۷۰ کشته تا کنون گزارش شده که دست کم قتل ۵ نفر آنان در زندان و زیر شکنجه بوده است. ترفند جدید حکومت هم خوراندن قرص متادون و آنان را معتاد و قاچاقچی معرفی کردن است. اما میبینیم که مبارزین خویشتن داری میکنند. حساب شده همچون موج دریا به عقب میروند تا چنگال خون آلود سرکوبگران گلویشان را ندرد و درحرکت بعدی با امواجی بلندتر و طوفندهتر بازگردند..
@MostafaTajzadeh
متن کامل را در لینک زیر بخوانید :
https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/378396&rhash=eec6b76cb50965
✅ مصطفای عزیز،
لطفا از سه راهی سوریه شدن یا انقلاب خشونت بار وماندن نظام ولایت فقیه بیرون بیا. شاه هم میگفت اگر من بروم، ایران ایرانستان میشود. رفت و نشد. جمهوری اسلامی هم میگوید اگر من بروم، ایران سوریه میشود. می رود و نخواهد شد.
انقلاب خشونت بار راهم هیچ کس تایید نمیکند. خود انقلاب اسلامی هم با مدل مبارزات مدنی و بیخشونت به پیروزی رسید. تمام خشونت ورزیها بعداز پیروزی اتفاق افتاد. مقصر آن خشونتها اسلام فقاهتی و ایدئولوژی انقلابی و کینهورزانه به صورت گفتمان غالب نزد تمام جناحها و نخبگان آن روز جامعه بود. امروز خوشبختانه گفتمان غالب، دمکراسی سکولار مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشراست. اکثریت مطلق مخالفین ونخبگان جامعه به این گفتمان باور دارند.
مقاومت مدنی، بیش از ۷۰ سال است که به تدریج به صورت یک دانش بارور درآمده و کارنامه درخشانی هم برای گذار به دمکراسی دارد. روشهای مقاومت مدنی متکی برسه محور است:
• اعتراضات عمومی،
• عدم همکاری و فلج سازی حکومت،
• ریزش نیروهای حامی دیکتاتور به خصوص نیروهای مسلح و سرکوبگر و پیوستن آنها به مردم.
این استراتژی چون درجریان مبارزه، بر حضور حداکثری و بیخشونت مردم متکی است، شانس بنای دمکراسی بعداز پایین کشیدن دیکتاتور را بیش از هر روش دیگری دارد.
پیروزی در مبارزات مدنی سه اصل حداقلی نیاز دارد، اتحاد، برنامه ریزی و حفظ دیسیپلین مبارزات بی خشونت.
✅ من با بسیاری از فعالین سوری مخالف اسد آشنا هستم، اشتباه بزرگ آنان این بود که فکر می کردند تنها با یک تاکتیک و آن هم رفتن به خیابان، ظرف یک تا سه هفته مثل تونس یا مصر پیروز می شوند و وقتی نشدند، نمیدانستند بعداز آن چه کار کنند. سه دسته شدند، گروهی ناامید شدند و کنار نشستند، گروهی به همان یک روش اعتراض خیابانی ادامه دادند و به شدت از سوی رژیم اسد و پشتیبانان سپاهی آن سرکوب شدند، گروه سوم به سمت اسلحه و خشونت ورزی رفتند و چون سرکوبهای گروه دوم روز به روزهم بی رحمتر وگستردهتر میشد، گوش شنوا و بازوی گشاده یافتند.
✅ درایران این اتفاق نخواهد افتاد، چون مخالفین نظام ولایت فقیه و استبداد دینی حاکم، خیلی خوب به مبانی مبارزات مدنی آگاه هستند و در دام خشونت ورزیهای رژیم که درهمین اعتراضات اخیر هم دیدیم، نمیافتند. حکومت نزدیک به ۴ هزارنفر از جوانان فقیر و گرسنه و معترض را دستگیر و روانه خانههای امن و بازداشتگاههای غیرقانونی کرده، بیش از ۷۰ کشته تا کنون گزارش شده که دست کم قتل ۵ نفر آنان در زندان و زیر شکنجه بوده است. ترفند جدید حکومت هم خوراندن قرص متادون و آنان را معتاد و قاچاقچی معرفی کردن است. اما میبینیم که مبارزین خویشتن داری میکنند. حساب شده همچون موج دریا به عقب میروند تا چنگال خون آلود سرکوبگران گلویشان را ندرد و درحرکت بعدی با امواجی بلندتر و طوفندهتر بازگردند..
@MostafaTajzadeh
متن کامل را در لینک زیر بخوانید :
https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/378396&rhash=eec6b76cb50965
رادیو زمانه
اجازه هست آقا مصطفی؟
محسن سازگارا خطاب به مصطفی تاجزاده در واکنش به پاسخ او به محسن مخملباف − شاه هم میگفت اگر من بروم، ایران ایرانستان میشود. رفت و نشد. جمهوری اسلامی هم میگوید اگر من بروم، ایران سوریه میشود.
Forwarded from ایران فردا
🔴 تأملی در امکان «سوریهای شدنِ» ایران – بخش اول
💠 فرید افضلی
@iranfardamag
🔺 شبح «سوریهای شدنِ ایران» در سالیان اخیر بر اذهان اصلاحطلبان سایه افکنده است، بگونهای که بر پایۀ این سناریوی هولناک، هرگونه اعتراض خیابانی را گام برداشتن در مسیر «سوریهای شدن» قلمداد میکنند و هراس زایدالوصفی را به جان فعالین سیاسی و مدنی ایران میافکنند. با این حال کمتر به ابعاد این تشبیه و تمثیل پرداخته شده، تا معلوم شود تکرار این سناریو در ایران چقدر محتمل است و علل و عوامل آن چه شانسی برای ظهور در ایران دارند. اهمیت مساله آنجاست که شعار «سوریه نمیشویم» از یک سو توجیه نیرومندی برای تداوم خطمشی انفعالی اصلاحطلبان به دست میدهد، و از سوی دیگر، مشروعیت و معقولیت حرکتهای اعتراضی متکی به خیابان را زیر سوال میبرد.
▪️ غائلۀ سوریه را میتوان در دو مرحلۀ اصلی فازبندی کرد: مرحلۀ قیام و مرحلۀ جنگ داخلی. قاعدتا منظورِ کسانی که از «سوریهای شدن» حرف میزنند ویرانی گسترده و تجزیهای است که مرحلۀ دوم یعنی جنگ داخلیِ هشت ساله بر جای گذاشت. آواره شدن بیش از نیمی از جمعیت کشور، پناهنده شدن بیش از شش میلیون نفر، کشته شدن حدود ششصد هزار نفر، و ویرانی یک سوم از خانههای سوری. جنگی که خسارت فیزیکی آن 1200 میلیارد دلار برآورد شده است و تلفات جانی تنها یک شهر آن، حلب، طی شش سال با تلفات فلسطین طی شصت سال برابری میکند. این سوریهای شدن اما معلول عوامل متعددی است است که در دو مرحلۀ مزبور ظاهر شدند.
🔺 برنامۀ این نوشته آن است که در گام نخست (که در این بخش منتشر میشود) اجمالا به علل و عوامل شکلگیری هر یک از دو مرحلۀ مزبور در سوریه بپردازد، و در گام دوم (که در بخش دوم منتشر خواهد شد) نقاط اشتراک و افتراق سوریه و ایران را از جهات مذکور بررسی کند. به این امید که با عبور از سدِ هیاهویی که حولِ بحث از امکان سوریهای شدن شکل گرفته، راه را برای تأمل عمیقتر در این مسئلۀ پیچیده هموار سازد و به جای هراسافکنی، درسهایی را که میتوان از این تجربۀ تراژیک آموخت پیش رویمان قرار دهد.
1- زمینههای شکلگیری اعتراضات و قیام در سوریه:
1-1- چهار دهه خفقان حزب بعث
▪️ از سال 1963 که حزب بعث در سوریه به قدرت رسید، ذیل قانون شرایط اضطراری، هرگونه اعتراضی در کشور ممنوع بود و تنبیه و مجازات به دنبال داشت. همچون بسیاری از کشورهای خاورمیانه، بزرگترین گروه سیاسی تشکّلیافتۀ مخالف دولت در سوریه جمعیت اخوان المسلمین بود، و همچون همسایگان شمالی و شرقی، بزرگترین اقلیت قومی مخالف کردها. هر دوی این گروهها طی چهار دهه حکومت حزب بعث، از 1970 تا 2011، سرگذشت خونباری داشتهاند. اخوان المسلیمن از اواسط دهۀ هفتاد وارد فاز جهاد علیه حکومت شد و از قضا صدام حسین، بواسطۀ خصومت دیرینهای که با حزب بعث سوریه داشت، لجستیک اقدامات خشونتبار اخوانیها را فراهم کرد؛ از ترور علویها گرفته، تا آشوبهای 1979 در حلب و حما، تا کشتار بیش از سی تن از افسران علوی در مدرسۀ توپخانۀ حلب در 1979 ، تا ترور نافرجام حافظ اسد در 1980، و بمبگذاری دفتر نخستوزیری و مقرّ فرماندهی نیروی هوایی در 1981. نقطۀ اوج این اقدامات نیز کشتار حدود هفتاد نفر از نیروهای حزب بعث در حما (بعضا در خانههایشان) و متعاقبا فراخوان شورش در این شهر بود که با توزیع چندین هزار سلاح سبک و نیمه سنگین در میان اخوانیها همراه بود. پاسخ رژیم اسد طی این سالها همواره خشونتبار بوده است. در پاسخ به سوءقصد 1981، صدها (شاید بیش از هزار و صد) زندانی اخوانی را در زندان پالمیرا اعدام کرد، و در قانونی موسوم به قانون 49 مجازات عضویت در اخوانالمسلمین را اعدام اعلام کرد. در پاسخ به شورش 1982 حما نیز یگانهای ارتش سوریه به فرماندهی رفعت اسد، برادر حافظ، با تانک و نفربر وارد شهر شدند و قتل عام دهشتناکی را رقم زدند، قتلعامی که هرچند اثری از آن به جا نماند، اما تخمین آمارها چیزی بین پنج تا چهل هزار کشته است.
متن کامل در instant view :
https://bit.ly/3nqTe8Y
#سوریهای_شدن_ایران
https://t.me/iranfardamag
💠 فرید افضلی
@iranfardamag
🔺 شبح «سوریهای شدنِ ایران» در سالیان اخیر بر اذهان اصلاحطلبان سایه افکنده است، بگونهای که بر پایۀ این سناریوی هولناک، هرگونه اعتراض خیابانی را گام برداشتن در مسیر «سوریهای شدن» قلمداد میکنند و هراس زایدالوصفی را به جان فعالین سیاسی و مدنی ایران میافکنند. با این حال کمتر به ابعاد این تشبیه و تمثیل پرداخته شده، تا معلوم شود تکرار این سناریو در ایران چقدر محتمل است و علل و عوامل آن چه شانسی برای ظهور در ایران دارند. اهمیت مساله آنجاست که شعار «سوریه نمیشویم» از یک سو توجیه نیرومندی برای تداوم خطمشی انفعالی اصلاحطلبان به دست میدهد، و از سوی دیگر، مشروعیت و معقولیت حرکتهای اعتراضی متکی به خیابان را زیر سوال میبرد.
▪️ غائلۀ سوریه را میتوان در دو مرحلۀ اصلی فازبندی کرد: مرحلۀ قیام و مرحلۀ جنگ داخلی. قاعدتا منظورِ کسانی که از «سوریهای شدن» حرف میزنند ویرانی گسترده و تجزیهای است که مرحلۀ دوم یعنی جنگ داخلیِ هشت ساله بر جای گذاشت. آواره شدن بیش از نیمی از جمعیت کشور، پناهنده شدن بیش از شش میلیون نفر، کشته شدن حدود ششصد هزار نفر، و ویرانی یک سوم از خانههای سوری. جنگی که خسارت فیزیکی آن 1200 میلیارد دلار برآورد شده است و تلفات جانی تنها یک شهر آن، حلب، طی شش سال با تلفات فلسطین طی شصت سال برابری میکند. این سوریهای شدن اما معلول عوامل متعددی است است که در دو مرحلۀ مزبور ظاهر شدند.
🔺 برنامۀ این نوشته آن است که در گام نخست (که در این بخش منتشر میشود) اجمالا به علل و عوامل شکلگیری هر یک از دو مرحلۀ مزبور در سوریه بپردازد، و در گام دوم (که در بخش دوم منتشر خواهد شد) نقاط اشتراک و افتراق سوریه و ایران را از جهات مذکور بررسی کند. به این امید که با عبور از سدِ هیاهویی که حولِ بحث از امکان سوریهای شدن شکل گرفته، راه را برای تأمل عمیقتر در این مسئلۀ پیچیده هموار سازد و به جای هراسافکنی، درسهایی را که میتوان از این تجربۀ تراژیک آموخت پیش رویمان قرار دهد.
1- زمینههای شکلگیری اعتراضات و قیام در سوریه:
1-1- چهار دهه خفقان حزب بعث
▪️ از سال 1963 که حزب بعث در سوریه به قدرت رسید، ذیل قانون شرایط اضطراری، هرگونه اعتراضی در کشور ممنوع بود و تنبیه و مجازات به دنبال داشت. همچون بسیاری از کشورهای خاورمیانه، بزرگترین گروه سیاسی تشکّلیافتۀ مخالف دولت در سوریه جمعیت اخوان المسلمین بود، و همچون همسایگان شمالی و شرقی، بزرگترین اقلیت قومی مخالف کردها. هر دوی این گروهها طی چهار دهه حکومت حزب بعث، از 1970 تا 2011، سرگذشت خونباری داشتهاند. اخوان المسلیمن از اواسط دهۀ هفتاد وارد فاز جهاد علیه حکومت شد و از قضا صدام حسین، بواسطۀ خصومت دیرینهای که با حزب بعث سوریه داشت، لجستیک اقدامات خشونتبار اخوانیها را فراهم کرد؛ از ترور علویها گرفته، تا آشوبهای 1979 در حلب و حما، تا کشتار بیش از سی تن از افسران علوی در مدرسۀ توپخانۀ حلب در 1979 ، تا ترور نافرجام حافظ اسد در 1980، و بمبگذاری دفتر نخستوزیری و مقرّ فرماندهی نیروی هوایی در 1981. نقطۀ اوج این اقدامات نیز کشتار حدود هفتاد نفر از نیروهای حزب بعث در حما (بعضا در خانههایشان) و متعاقبا فراخوان شورش در این شهر بود که با توزیع چندین هزار سلاح سبک و نیمه سنگین در میان اخوانیها همراه بود. پاسخ رژیم اسد طی این سالها همواره خشونتبار بوده است. در پاسخ به سوءقصد 1981، صدها (شاید بیش از هزار و صد) زندانی اخوانی را در زندان پالمیرا اعدام کرد، و در قانونی موسوم به قانون 49 مجازات عضویت در اخوانالمسلمین را اعدام اعلام کرد. در پاسخ به شورش 1982 حما نیز یگانهای ارتش سوریه به فرماندهی رفعت اسد، برادر حافظ، با تانک و نفربر وارد شهر شدند و قتل عام دهشتناکی را رقم زدند، قتلعامی که هرچند اثری از آن به جا نماند، اما تخمین آمارها چیزی بین پنج تا چهل هزار کشته است.
متن کامل در instant view :
https://bit.ly/3nqTe8Y
#سوریهای_شدن_ایران
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 تأملی در امکان «سوریهای شدنِ» ایران – بخش اول
💠 فرید افضلی iranfardamag@ 🔺 شبح «سوریهای شدنِ ایران» در سالیان اخیر بر اذهان اصلاحطلبان سایه افکنده است، بگونهای که بر پایۀ این سناریوی هولناک، هرگونه اعتراض خیابانی را گام برداشتن در مسیر «سوریهای شدن» قلمداد میکنند و هراس زایدالوصفی را به جان فعالین…