فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.9K subscribers
10.9K photos
3.42K videos
520 files
29.5K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝نگاهی به چگونگی شکل گیری «جامعه مدنی» در ایران امروز

✍🏻روانشاد عزت الله سحابی

اصطلاح #جامعه_مدنی در قرن هفدهم میلادی به وسیلۀ #جان_لاک، فیلسوف انگلیسی مطرح شد. وی در کتابی به نام حکومت مدنی، مفهوم جامعه قراردادی را به جای جامعه آئینی یا جامعه اشرافی طرح کرد؛ قبل از لاک در عهد فلاسفه قدیم یونان نوافلاطونیان، در فلسفه اسلامی چنین مفهومی مطرح نشده بود. اما پیدایش یا تحقق تاریخی جامعه مدنی در انگلستان و در اروپا معطوف به مقدماتی بوده است؛ بدین معنی که جامعه و زندگی اجتماعی می بایست از مراحلی گذر کرده باشد تا طرح و تحقق عینی جامعه مدنی ممکن و متصور باشد چنانکه از همان عهد جان لاک تا امروز نیز مفهوم جامعه مدنی گرچه از نظر استخوان بندی محوری آن(قراردادی بودن روابط اجتماعی) ثابت است، ولی از نظر عمق و دامنه فراگیری تکامل یافته است و این بدان معنی است که جامعه مدنی همپای با رشد و تکامل با تحول در سایر مبانی زندگی اجتماعی خود می تواند تحول بیابد.

اما آن مراحل مقدماتی که انگلستان قرن هفدهم از آن گذر کرده بود، در بسیاری از کشورهای مشرق زمین، من جمله #ایران ما طی نشده بود. به این جهت، #جنبش_دموکراتیک یا حرکات خواهان آزادی و حکومت قانون در این کشور نیز نتوانست جا بیفتد و در اعماق زندگی اجتماعی ما رسوخ یابد.

انگلستان در عصر لاک اولاً جامعه ای زنده و فعال بود؛ گروه های اجتماعی قدیم و جدید، از اصناف کشاورز و مالک و خرده مالک، سوداگران، ارباب حرف و صنایع، دریانوردان، دولتیان، کارگران، حتی طایفه ای به نام دزدان دریایی با طبقات نوکیسه جدید، همه فعال شده به حالتی از شکوفایی و بالندگی دست یافته و روی هم رفته جامعه انگلیسی فعال و حیات مند بسیج شده بود.

علمایی چون نیوتن، ادبایی چون #شکسپیر در این قرن ظهور کردند که نشانه شکوفایی فضای علم و ادب و هنر در آن عصر می باشد. از درون این ظهور و فعالیت گروه ها و طبقات، حالات جدیدی از تنازع و ستیز اجتماعی نیز سر برآورده بود که در مجموع جامعه را در معرض جنگی پنهانی یا آشکار قرار می داد و این تنازع ناشی از طبیعت منافع متضاد با تنوع و تغایر آرا و عقاید گروه ها، نشأت می گرفت.

در چنین حال و فضایی بود که این سؤال می توانست مطرح شود که این همه عقاید و مصالح و منافع گروهی چگونه می توانند به یک زیست مشترک و مسالمت آمیز دست یابند تا در مجموع، حیات جامعه انگلستان و اقتدار آن را به خطر نیندازند.

ثانیاً، در انگلستان آن عصر اگرچه نانوشته، اصلی اجتماعی و اخلاقی، مورد قبول همگان قرار گرفته و توسط همه طبقات درک شده بود و آن اینکه تمام آن گروه های متخاصم حداقل در ناخوداگاه خود به این درک رسیده بودند که به رغم تعارض و تخاصم موجود، فیمابین گروه های اجتماعی، سرزمین و ملت و دولتی به نام انگلیس وجود دارد که همگی در درون آن تشخص و تمایزی نسبت به سایر ملل می یابند و از امنیت و ترقی و رفاه برخوردار می شوند.

جامعه مدنی یا قراردادی در واقع مستلزم دستیابی جامعه و شعور جمعی به چنین حالتی است. گروه ها و اصناف متنازع و متخاصم اجتماعی اگر به چنین شعوری دست نیافته باشند، هیچ دلیل عینی و انسانی وجود ندارد که بر سر عهد و پیمان های اجتماعی یا قراردادهای اجتماعی وفادار و پایبند بمانند و اگر این پایبندی به تعهدات و قراردادها نباشد، جامعه مدنی هم ثبات و استمراری نمی تواند داشته باشد. و برعکس وقتی چنین حالتی از شعور اجتماعی فراهم آمده باشد، دسترسی توافق و تفاهم و پایبندی بر سر آن شدنی و پایدار خواهد بود.

پس احساس و ادراک یک فضای عام و فراگیر نسبت به همه گروه های متخاصم و متضاد جامعه، مقدمه و پیش شرط اصولی نیل به جامعه مدنی است. مأموران سیاسی یا نظامی انگلیس که به سرزمین های دور دست می رفتند و ما عموماً و حقاً آنها را مأموران استعمار می شناسیم، همانها اولا از شرایط بسیار سخت و خطرها و ریسک هایی استقبال می کردند و شور و انگیزه جست و جو و پیگیری داشتند و ثانیاً همان ها را برای منافع و مصالح دولت مرکزیشان، انگلستان تحمل و کمتر به نفع جیب یا منافع شخصی عمل می کردند.

به هر حال، منفعت مادی یا کسب افتخار شخصی تحت الشعاع منافع دولت و کشور مرکزی خودشان بود، حتی همان طوایف دزدان دریایی شان هم اموال غارتی یا تجارتی خود را به سرزمین انگلیس می بردند که همانجا، خانه امنشان بود.

در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=23965
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
📝📝📝نگاهی به چگونگی شکل گیری «جامعه مدنی» در ایران امروز

✍🏻روانشاد عزت الله سحابی

اصطلاح #جامعه_مدنی در قرن هفدهم میلادی به وسیلۀ #جان_لاک، فیلسوف انگلیسی مطرح شد. وی در کتابی به نام حکومت مدنی، مفهوم جامعه قراردادی را به جای جامعه آئینی یا جامعه اشرافی طرح کرد؛ قبل از لاک در عهد فلاسفه قدیم یونان نوافلاطونیان، در فلسفه اسلامی چنین مفهومی مطرح نشده بود. اما پیدایش یا تحقق تاریخی جامعه مدنی در انگلستان و در اروپا معطوف به مقدماتی بوده است؛ بدین معنی که جامعه و زندگی اجتماعی می بایست از مراحلی گذر کرده باشد تا طرح و تحقق عینی جامعه مدنی ممکن و متصور باشد چنانکه از همان عهد جان لاک تا امروز نیز مفهوم جامعه مدنی گرچه از نظر استخوان بندی محوری آن(قراردادی بودن روابط اجتماعی) ثابت است، ولی از نظر عمق و دامنه فراگیری تکامل یافته است و این بدان معنی است که جامعه مدنی همپای با رشد و تکامل با تحول در سایر مبانی زندگی اجتماعی خود می تواند تحول بیابد.

اما آن مراحل مقدماتی که انگلستان قرن هفدهم از آن گذر کرده بود، در بسیاری از کشورهای مشرق زمین، من جمله #ایران ما طی نشده بود. به این جهت، #جنبش_دموکراتیک یا حرکات خواهان آزادی و حکومت قانون در این کشور نیز نتوانست جا بیفتد و در اعماق زندگی اجتماعی ما رسوخ یابد.

انگلستان در عصر لاک اولاً جامعه ای زنده و فعال بود؛ گروه های اجتماعی قدیم و جدید، از اصناف کشاورز و مالک و خرده مالک، سوداگران، ارباب حرف و صنایع، دریانوردان، دولتیان، کارگران، حتی طایفه ای به نام دزدان دریایی با طبقات نوکیسه جدید، همه فعال شده به حالتی از شکوفایی و بالندگی دست یافته و روی هم رفته جامعه انگلیسی فعال و حیات مند بسیج شده بود.

علمایی چون نیوتن، ادبایی چون #شکسپیر در این قرن ظهور کردند که نشانه شکوفایی فضای علم و ادب و هنر در آن عصر می باشد. از درون این ظهور و فعالیت گروه ها و طبقات، حالات جدیدی از تنازع و ستیز اجتماعی نیز سر برآورده بود که در مجموع جامعه را در معرض جنگی پنهانی یا آشکار قرار می داد و این تنازع ناشی از طبیعت منافع متضاد با تنوع و تغایر آرا و عقاید گروه ها، نشأت می گرفت.

در چنین حال و فضایی بود که این سؤال می توانست مطرح شود که این همه عقاید و مصالح و منافع گروهی چگونه می توانند به یک زیست مشترک و مسالمت آمیز دست یابند تا در مجموع، حیات جامعه انگلستان و اقتدار آن را به خطر نیندازند.

ثانیاً، در انگلستان آن عصر اگرچه نانوشته، اصلی اجتماعی و اخلاقی، مورد قبول همگان قرار گرفته و توسط همه طبقات درک شده بود و آن اینکه تمام آن گروه های متخاصم حداقل در ناخوداگاه خود به این درک رسیده بودند که به رغم تعارض و تخاصم موجود، فیمابین گروه های اجتماعی، سرزمین و ملت و دولتی به نام انگلیس وجود دارد که همگی در درون آن تشخص و تمایزی نسبت به سایر ملل می یابند و از امنیت و ترقی و رفاه برخوردار می شوند.

جامعه مدنی یا قراردادی در واقع مستلزم دستیابی جامعه و شعور جمعی به چنین حالتی است. گروه ها و اصناف متنازع و متخاصم اجتماعی اگر به چنین شعوری دست نیافته باشند، هیچ دلیل عینی و انسانی وجود ندارد که بر سر عهد و پیمان های اجتماعی یا قراردادهای اجتماعی وفادار و پایبند بمانند و اگر این پایبندی به تعهدات و قراردادها نباشد، جامعه مدنی هم ثبات و استمراری نمی تواند داشته باشد. و برعکس وقتی چنین حالتی از شعور اجتماعی فراهم آمده باشد، دسترسی توافق و تفاهم و پایبندی بر سر آن شدنی و پایدار خواهد بود.

پس احساس و ادراک یک فضای عام و فراگیر نسبت به همه گروه های متخاصم و متضاد جامعه، مقدمه و پیش شرط اصولی نیل به جامعه مدنی است. مأموران سیاسی یا نظامی انگلیس که به سرزمین های دور دست می رفتند و ما عموماً و حقاً آنها را مأموران استعمار می شناسیم، همانها اولا از شرایط بسیار سخت و خطرها و ریسک هایی استقبال می کردند و شور و انگیزه جست و جو و پیگیری داشتند و ثانیاً همان ها را برای منافع و مصالح دولت مرکزیشان، انگلستان تحمل و کمتر به نفع جیب یا منافع شخصی عمل می کردند.

به هر حال، منفعت مادی یا کسب افتخار شخصی تحت الشعاع منافع دولت و کشور مرکزی خودشان بود، حتی همان طوایف دزدان دریایی شان هم اموال غارتی یا تجارتی خود را به سرزمین انگلیس می بردند که همانجا، خانه امنشان بود.

متن کامل

@MostafaTajzadeh