فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
نظر و دیدگاه #سید_مصطفی_تاج_زاده در خصوص نوار منتشر شده سخنان #آیةالله_منتظری (بخش اول)

1- انتشار نوارسخنان آیة الله منتظری حقایق تلخی را درباره اعدام های گروهی سال 67 برملا کرد. من بدون آن که از جزئيات آن فاجعه آگاه باشم در مقاله "حصر در د هه 60 و 90" نوشتم: " آن چه پس از عملیات مرصاد انجام شد غیرقانونی بود. پذیرفته نیست برای زندانیانی که محاکمه و محکوم شده اند، بدون ارتکاب جرم جدید حکم جدیدی صادر و اجرا شود. به باور من جمهوری اسلامی یک پوزش خواهی و حلالیت طلبی به خانواده های آنان بدهکار است که گذشت زمان آن را منتفی نمی کند.... من اندیشه، راهبرد و روش های تشکیلاتی فرقه رجوی را چنان فاشیستی و غیرانسانی می بینم که فقط با داعش قابل مقایسه است. با وجود این وقتی اعضای همین سازمان مخوف بازداشت، محاکمه و زندانی می شوند، حقوقی دارند که با هیچ توجیهی نمی توان و نباید آن ها را نادیده گرفت یا نقض کرد."
2- من همچنين نقش و سهم سازمان مجاهدين خلق را در سوق دادن جمهوري اسلامي به كاربرد خشونت استرتژيك مي دانم . رجوي با توهم كسب انحصاري و خشونت بار قدرت ، تروريسم گسترده و بي سابقه اي بر ميهن و مردم تحميل كرد و با قتل هزاران انسان بي گناه، از دولتمردان آزاديخواه وقانون گرا مانند دكتر بهشتي و باهنر تاشهروندان عادي در حد كاسبان محل ، آن هم تنها به دليل اعتقاد به جمهوري اسلامي و رهبري فقيد آن ، سياست ورزي قانوني را تا حدود زيادي به محاق برد. همچنين از وطن فروشي سازمان مزبور ومزدوري و خبر چيني براي صدام ، آنهم در زمان جنگ و اشغال بخشي از خاك ايران توسط ارتش بعث وبويژه از اوضاع و احوال كشور و مديريت آن در ماه هاي منتهي به پايان جنگ خبر دارم و مي دانم كه رجوي پس از پذيرش قطعنامه ٥٩٨ توسط ايران با لشگر كشي ناموجه جنايت بزرگ ديگري مرتكب شد و هزاران عضو ساده دل را با نام آزاد سازي ايران به كام مرگ فرستاد تاهم بر تحليل غلط خود از خاتمه جنگ سرپوش گذارد وهم باجاري كردن شطي از خون چرخه ى خشونت ورزي رااستمراربخشد. با وجود همه اين مسائل محاكمه مجد د زندانیان را در سال67 و اعدام گروهی آنان را نقض موازین حقوقی و قانونی کشور به شمار می آورم. ما حق نداریم با استاندارهای دوگانه با پدیده ها و رخدادها مواجه شویم. کار اشتباه از سوی هرکس که سر زند اشتباه است. هنگامی که ما درباره خداوند می گوییم او جز عدل عملی انجام نمی دهد (در برابر اشعریان که شعارشان این بود: هرکار که خداوند انجام می دهد عدل است) تکلیف بندگان خدا روشن است. معیار سنجش ما در مورد هر موضوع و اقدامی حقیقت و عدالت است نه شخصیت افراد هر قدر هم که بزرگ و تاریخ ساز باشند.شايد به همين دليل مهندس موسوي مي گويد هم خود او در همان زمان نخست وزيري وهم رييس جمهور وقت-آیت الله خامنه اي - با اين روش اعدام به شدت مخالفت كردند اگر چه وقتي متوجه ابعاد فاجعه شدند، که كار از كار گذشته بود.
3- یکی از دلنشین ترین اخباری که پس از آزادی شنیده ام سخنان پدر یکی از قربانیان سال 67 در جمع گروه دیگری از والدین اعدام شدگان همان سال بود، که برخلاف روال سالیان گذشته و برخلاف مضامین سرودهای رایج مجاهدین خلق، که دعوت به کینه ورزی و انتقام گیری می کند،وی خواهان آن شد که به کینه و نفرت پایان داده شود و به جای آن دعوت به مهر و دوستی کرد. مهم تر آن که این پیام با استقبال و تشویق بعضی دیگر از خانواده ها مواجه شد.
@mostafatajzadeh
نظر و دیدگاه #سید_مصطفی_تاج_زاده در خصوص نوار منتشر شده سخنان #آیةالله_منتظری (بخش دوم)

4-حاكميت مي تواند با عذرخواهی از ملت ،حلالیت طلبی از بازماندگان و اصلاح ساز و کار قضائی میهن به گونه ای که تکرار چنین فجایعی را ناممکن کند، زخم ناشی از این اعدامها را التیام بخشد. من به سهم خود از خانواده های اعدام شدگان آن فاجعه از جمله بازماندگان قربانیانی که عضو مجاهدین خلق نبودند، پوزش می طلبم. و متواضعانه آنان را فرامی خوانم تا با تأسی به ماندلا "ببخشند اما فراموش نکنند" تا ایران و ایرانی از چرخه شوم نفرت و کینه و انتقام رها شوند. از رهبر هم می خواهم که پیش از آن که دیر شود پرچم دوستی و مهر و آشتی ملی برافرازد و با پایان دادن به حصرها، زندان ها، پناهندگی ها و مهاجرت های سیاسی ،تلخ کامی این روزها را به شیرینی هم زیستی مسالمت آمیز آحاد هم وطنان تبدیل کند تا قطار انقلاب در ریل اصلی خود که "همه با هم بودن" است، قرار گیرد.
5- شهروندان ایران زمین در این باب می توانند نقش بسیار مهم و به باور من تعیین کننده ای ایفا کنند. آنان نه تنها نباید اجازه دهند هیچ فرد یا گروهی با استناد به سخنان آیة الله منتظری به ایجاد دوگانه سازی های غیرضرور، تفرقه افکن و فرصت سوز بپردازد و آگاه یا ناآگاه جبهه بزرگ دموکراسی خواهان و عدالت طلبان را در مصاف با انسداد طلبان داخلی و سلطه جویان خارجی تضعيف يا خداي ناكرده دو پاره كند، به عکس باید از توجه عمومی به این سخنان کمال استفاده را به سود استقرار دموکراسی ، نفي خشونت ورزي و حاكميت قانون در ایران ببريم و به آرمان طرفین، که خواهان سربلندی ایران و بهروزی ایرانیان بوده اند، اگرچه به نظر ما مسیر را اشتباه پیموده اند، جامه عمل بپوشانيم. ما شهروندان می توانیم و باید خودمان را، رهبر و نهادهای منصوبش را، خانواده های قربانیان راو نیروهای سیاسی اعم از مخالف و موافق را به نماندن درگذشته، در عین درس گرفتن از آن، ونگاه به آینده و تلاش براي اجراي بدون تنازل قانون اساسي دعوت کنیم و با تبدیل آشتی ملی و مهر و دوستی به خواستی عمومی ،فردایی بهتر را برای خود و فرزندانمان رقم زنیم.

@mostafatajzadeh
پاسخ #سید_مصطفی_تاج_زاده به پرسش های ارسالی در فیس بوک :
سخنی با برادر #سید_مصطفی_تاج_زاده
سعیدرضوی فقیه

در پی انتشار عمومی پوشه صوتی گفتگوی مرحوم آیت الله منتظری با چهار مقام قضایی دست اندرکار اعدامهای فله ای تابستان 67 و آشکار شدن ابعاد این جنایت شرم آور و تاسفبار اظهار نظرها و موضعگیری های بسیاری بویژه در فضای مجازی پخش شد که باید در زمانی دیگر و در شرایطی به دور از هیجان و تعصب و شیفتگی و نفرت مورد ارزیابی و تحلیل و نقادی و جمعبندی قرار گیرد. اما در این میان دو واکنش از اهمیت خاصی ( دست کم برای نگارنده ) برخوردارند. یکی یادداشت متین آقای تاج زاده از اعضای برجسته سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دیگری واکنش ناپخته خاندان مرحوم امام خمینی و دست اندرکاران دفتر نشر آثار آن مرحوم که به جای احترام به افکار عمومی و تواضع نسبت به حقیقت باز هم راه تعصب و فرافکنی پیش گرفتند و کوشیدند به هر قیمت ممکن مرحوم آیت الله خمینی را از هر خطا مبرا و مرحوم حاج سید احمد غفرالله له را تطهیر و از محاکمه در دادگاه تاریخ و وجدان عمومی ملت معاف کنند که البته راه به جایی نخواهند برد و فقط بار گناه خود را در پیشگاه افکار عمومی سنگینتر خواهند کرد.
بحث در باره واکنش خاندان محترم آقای خمینی را که مقدمات و موخرات فراوان دارد به وقتی دیگر وامیگذارم تا اگر عمر باقی و اسباب مهیا باشد به تفصیل بدان بپردازم. بنابرین در اینجا فقط در باره یادداشت آقای تاج زاده عزیز و بسیار شریف چند نکته ایضاحی و انتقادی عرض میکنم تا قصه یکطرفه و بریده بریده نقل نشده باشد. کاری که متاسفانه هم برادر تاجزاده در این یادداشت اخیر خود و هم بسیاری دیگر در مواضع دیگر انجام می دهند. امیدوارم ایشان بر من خرده نگیرند و اظهار نظرم را حمل بر مقابله و مکابره نفرمایند.
نخست اینکه جناب تاج زاده در یادداشت خود مدعی عذرخواهی حکومت از خانواده های قربانیانی است که بی گناه قتل عام شده اند تا در مقابل، خانواده ها نیز اگر چه از یاد نمی برند و نمی توانند هم ببرند، از حق قصاص و انتقام چشم بپوشند.
اولا امثال بنده یا آقای تاج زاده که از هیچیک از دوطرف دعوا وکالت نداریم چگونه می خواهیم با گرفتن حد وسط سر و ته قضیه را به هم آورده و با آشتی نهایی میان حکومت و خانواده هایی که همچنان تحت فشار و محدودیتند مرافعه سی ساله را ختم به خیر کنیم؟
ثانیا وقتی موج اعدامهای فله ای و مسئله دار همچنان در کشورادامه دارد با کدام کورسوی امید در پی آنیم که مسایل مربوط به گذشته را حل و فصل کنیم. به گمان حقیر اگر حکومت اعدامهای بی رویه را متوقف و سنت سیئه محاکمات غیرقانونی و فرمایشی و مخالف با قوانین و مقررات را تغییر دهد و امید به اجرای عدالت را در دستگاه قضایی احیا کند خود بخود مسائل مربوط به گذشته حل و فصل خواهد شد و احتمالا خانواده های بسیاری از قربانیان از حق مشروع خود در مطالبه مجازات عاملان جنایت هولناک مرداد مرگ خواهند گذشت. اما وقتی عاملان جنایت نه تنها عذرخواهی و اظهار شرم و پشیمانی نمی کنند بلکه گستاخانه از اقدامات خود دفاع و حتی بدان افتخار هم می کنند محتوای اظهارات برادر تاج زاده در یادداشت اخیر اساسا خارج از موضوع تلقی می شود.
وقتی یکی از نوادگان مرحوم آیت الله خمینی به سائقه تبرئه پدر خود یعنی مرحوم حاج سید احمد آقا به جای انتقاد از عملکرد پدر و نیای بزرگوارش با نسبت دادن صفت "کودن" به قربانیان اعدام شده جنایت علیه ایشان را توجیه می کند تکلیف آنها که در حضور قائد مجاهد مرحوم آقای منتظری وقیحانه در مورد اعدام فوری دویست نفر دیگر چانه می زنند معلوم است.
بنابرین به نظر می رسد در شرایط کنونی سخن گفتن از بخشش و فراموشی و امثال اینها که در ادبیات مربوط به مبارزات مسالمت آمیز و مدنی و غیر خشونت آمیز خوانده ایم، اساسا بی مورد و بمثابه تراشیدن سر بی صاحب است. این فقرات مربوط به وقتی است که آقای تاج زاده و دوستان و همراهانشان از قدرت سرکوبگر خلع ید کرده باشند و تصمیمشان برای نحوه مواجهه با متهمان سرکوب و جنایت نافذ باشد نه حالیه که ملایمترین دوستان اصلاح طلب هم نمیدانند فردا شب را در منزل خود بیتوته خواهند کرد یا در 240. این اشتباهی است که آقای تاج زاده و دوستانشان در باب آشتی و وفاق ملی و مصالحه با حکومت هم مرتکب می شوند و گمان میبرند با رسیدن به این تصمیم و بدون داشتن ابزاری برای وادار کردن قدرت به مصالحه، یا بدون اعطای امتیازی درخور توجه به طرف مقابل و صرفا با طرح شعار آشتی ملی و وفاق همگانی می توان به این هدف رسید در حالی که طرف مقابل بازی را با قواعد خود برده و نیازی به عقب نشینی به نقطه صفر مرزی ندارد.
@mostafatajzadeh
حضور #سید_مصطفی_تاج_زاده
به اتفاق فخرالسادات محتشمی پور در منزل داوود رشیدی @mostafatajzadeh
خلاصه مصاحبه #سید_مصطفی_تاج_زاده با هفته نامه دولت و ملت با موضوع بررسی توافق هسته‌ای ایران و غرب



اهمیت برجام در این است که از بین دو راه مقابله و تفاهم، راه را برای تفاهم باز کرد. راه جدیدی که البته بسیار پر فراز و نشیب است و به هر رو شبح جنگ را از آسمان ایران دور کرد. اوباما و روحانی بارها روی این موضوع تکیه کرده اند که برجام «نه» به جنگ بود، این توافق جهان را امن تر کرد و تحریم‌ها را از ایران برداشت.

برجام ثابت کرد حتی اگر دیوار بی اعتمادی همچنان بین دو کشور بلند باشد و اختلافات پابرجا بماند با وجود این در یک زمینه خاص ‌می‌توان به تعامل پرداخت و به توافق رسید و حداقل مطالبات طرفین را براورده کرد. این همان راهبردی است که به برد-برد معروف شده است

دیپلماسی ‌احمدی‌نژاد این فرصت را به آمریکا داد تا توافق اروپا، روسیه، چین، هند، ژاپن، استرالیا، کانادا و دیگر دولت‌های دنیا را برای برخورد با ایران جلب کند و علیه ما یک اجماع جهانی شکل دهد.

دستاورد استراتژیک برجام این بود که به همه این اتحادها علیه ایران پایان داد و بین قدرت‌های بزرگ جهانی شکاف ایجاد کرد. به نحوی که دیگر کشورهای اروپایی حاضر نیستند علیه ایران قطع‌نامه‌ای صادر کنند و حتی بین کنگره و کاخ سفید اختلاف ایجاد شده است و بسیاری از نخبگان و رسانه‌های آمریکایی به همدلی با ایران پرداخته اند. روسیه و چین نیز دیگر حاضر نیستند به تحریم علیه ایران رای مثبت بدهند.

دلواپسان ‌می‌دانند اگر روابط ایران با دنیا عادی شود، این امر به عادی شدن مناسبات در داخل کشور ‌می‌انجامد و این روال به نفع آنها نیست. چرا که آنها در انتخابات آزاد ناکام ‌می‌مانند و فقط در انتخابات استصوابی و درغیاب میلیون‌ها ایرانی ‌می‌توانند رای بیاورند

آقای جلیلی و دوستانش بر این عقیده‌اند که اگر با امریکا توافق کنیم نشانه ضعف ما و سازش به معنی منفی است یعنی از مواضع خودمان کوتاه آمده‌ایم . توافق از دید آنها به منزله تسلیم است.

اگر زوج روحانی و ظریف در ایران واوباما و کری در آمریکا نبودند، برجام به نتیجه نمی رسید. این یک فرصت تاریخی بود که طرفین از آن به درستی استفاده کردند و اگر مثلا جرج بوش در آمریکا و ‌احمدی‌نژاد در ایران هنوز رئیس جمهور بودند برجام به نتیجه نمی‌رسید.

برجام شبیه دموکراسی است، و همان مثال معروف فردی است که در مقابل پیانو نشسته اما دستش بسته است، برجام دستش را باز ‌می‌کند ولی او را پیانیست نمی‌کند. هرچند کمک ‌می‌کند تا اگر پیانو بلد است بنوازد و اگر بلد نیست یادبگیرد

آقای ‌احمدی‌نژاد کشور را در بهترین وضعیت از منظر بین‌المللی تحویل گرفت و در بدترین شرایط ممکن به آقای روحانی تحویل داد. اگر آقای جلیلی یا هر نامزد دیگری از اصولگرایان روی کار ‌می‌آمد به احتمال بالای 90 درصد مشکل هسته‌ای حل نمی‌شد، و سه سال اخیر همان مسیر سال‌های 90 تا 92 را طی ‌می‌کردیم و وارد شرایط اسفناک اقتصادی ‌می‌شدیم.

مهمترین دلیل مخالفان سیاسی برجام این است که برجام به دموکراسی و آرام کردن فضا و شفاف سازی عرصه سیاست و اقتصاد کمک ‌می‌کند.

اگر برجام نباشد، جایگزین آن تحریم‌های شدید و تقابل با قدرت‌های بزرگ است.

مردم ‌می‌دانند بسیاری از مدعیان برجام همان افرادی هستند که بیشترین کارشکنی را در اجرای آن انجام ‌می‌دهند تا به نتیجه نرسد و بگویند حرف ما درست بود و این توافق مرده به دنیا آمده است مثلا موشک با شعار نابودی اسرائیل هوا ‌می‌کنند و از قول فلان شخص ‌می‌گویند همه پول‌های ما از خوراک تا اسلحه‌هایمان از ایران تامین ‌می‌شود، یا دراین شرایط حساس به سفارت عربستان حمله ‌می‌کنند و آنجا را به آتش ‌می‌کشند.از سوی دیگر در سفرهای مقامات برخی کشورهای اروپایی که قصد گسترش روابط با ایران را دارند کارشکنی ‌می‌کنند و برای هر کدام بهانه ای ‌می‌تراشند.

@mostafatajzadeh
تاجزاده.pdf
403.9 KB
متن کامل گفتگو #سید_مصطفی_تاج_زاده با هفته نامه دولت و ملت با موضوع بررسی #توافق #هسته ‌ای #ایران و #غرب
متن ذیل یکی از متنهای انتقادی به مقاله #سید_مصطفی_تاج_زاده در رابطه با فایل صوتی منتشر شده آیت الله منتظری است :

مأموریت جدید #تاجزاده - محمد مهدی اسلامی

در دو سه ماه اخیر در رسانه های رسمی دشمنان کشورمان –از رسانه های آمریکایی و انگلیسی تا رسانه های سعودی و تکفیری- نام منافقین تکرار می شود. در حدی که تلاش برای شوک احیا به سازمانی که سالهاست جز دردسر برای اربابانش هیچ نداشته، کاملا مشهود است و نشان از یک برنامه حساب شده دشمنان علیه کشورمان دارد. اما چراغ سبزهای اخیر به دشمن از طریق همدردی با منافقین، از سوی چهره هایی که هنوز برخی اتحاد آنها با اپوزسیون را باور ندارند - همچون تاجزاده (1) چهره ارشد سازمان مجاهدین انقلاب- و هجمه به امام خمینی(ره) برای دفاع از منافقین، بیانگر غلط بودن تحلیل کسانی است که ائتلاف فتنه گران در 88 را حاصل یک همراهی راهبردی نمی دانستند. شاید برای تدقیق بیشتر بهتر باشد به 8 سال قبل برویم.

جمعه 26 مهرماه 1387، روزهایی که بسیاری گمان می کردند که خاتمی خود را برای حضور در انتخابات88 مهیا می کند، وی سخنانی به زبان آورد که عدم تناسب آن با اخبار داغ روز برای برخی گیج کننده بود. سخنان او پیرامون ترور و تروریسم، در حالی ایراد می شد که پس از دولت او هیچ اثری از ترور و ناامنی مشهود نبود. او در ادامه تصریح کرد که «با وجود از بین رفتن گروه منافقین، گروهی خلق منافقین جدید می کنند» او در ادامه با بیان این ادعا که «در جامعه ما برخی ... دارای جمود در اندیشه، خود برتر بینی در احساس و خشونت در رفتار هستند... این جریان سعی می کند امروز استثناها را به صورت قاعده در آورد. ... خلق منافقین جدید کند و مخالف سلیقه خود را هرچند از نیروهای نزدیک به امام بوده ، به همکاری با دست خبیث بیگانه متهم کند و سعی دارد با این وضعیت جامعه را در حالت فوق العاده قرار دهد.» (2)

این سخنان پس از شکست کودتای نافرجام بر علیه جمهوریت نظام در فتنه 88، نشان می دهد که گوینده از ادعای اینکه آنها به همکاری با بیگانه متهم می شوند و جامعه را در حالت فوق العاده قرار می دهند، قصد ایجاد پیش ذهنیت برای نادیده گرفتن هشدارها در آستانه دست دادن فتنه گران با بیگانه را دارد.

حساسیت زدایی خاتمی از منافقین جدید را نمی توان اتفاقی دانست. چه آنکه چند ماه بعد و در فاصله نزدیک تر به انتخابات، مصطفی تاجزاده یادداشتی با عنوان «درباره مجاهدین خلق» نوشت و با ارجاع به آن سخنرانی خاتمی و وصیتنامه شهید اسدالله لاجوردی، تلاش نمود اثبات کند که مسیر «سازمان مجاهدین انقلاب» از «سازمان مجاهدین خلق» جداست. (3)

اشاره او به این فراز از وصیتنامه شهید لاجوردی بود: «خدایا تو شاهدی چندین بار با عناوین مختلف خطر منافقین انقلاب را (همانها که التقاط به گونه ی منافقین خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را گرفته و همانا ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان دستمال ابریشمی بسیار بزرگ به بزرگی مجمع الاضداد به دست گرفته اند، هم رجایی و باهنر را می کشند هم به سوگشان می نشینند، هم با منافقین خلق پیوند تشکیلاتی وسپس...برقرار می کنند ، هم آنان را دستگیر می کنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسئولیت بدانان تلاش می کنند و از افشای ماهیت کثیف انان سخت بیمناک می شوند، هم در مبارزه علیه آنان - و در حقیقت برای جلب رضایت مسولین و نجات بنیادی آنان- خود را در صف منافق کشان می زنند و هم در حوزه های علمیه به فقه و فقاهت روی می آورند تا مسیر فقه را عوض کنند.) به مسئولین گوشزد کرده ام. گفته ام که خطر اینان به مراتب زیادتر از خطر منافقین خلق است، چرا که علاوه بر همه شیوه های منافقانه منافقین، سالوسانه در صف حزب اللهیان قرار گرفته، صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود درآورده اند به گونه ای که عملا عقل و اراده منفصل برخی تصمیم گیرندگان قرار گرفتند.»

تلاش کسانی که هشدار وصیت نامه او درباره آنها بوده است برای لوث نمودن هشدار وی درباره منافقین جدید چندان دور از انتظار نیست. اما تاسف عمیق برای کسانی است که مخاطب وصیت نامه بوده اند و در فهم مصادیق آن، چنان سستی به خرج دادند تا اتفاقاتی همچون حوادث فتنه 88 برای کشور پدید آید که اگر نبود رهبری حکیمانه آن پیر فرزانه و حضور استوار مردم بصیر ایران، شاید برای فهم دیر هنگام این هشدارها نیز خیلی دیر بود.
باری، آن روز در آستانه فتنه88 دنبال حساسیت زدایی از «منافقین انقلاب» بودند و امروز دنبال حساسیت زدایی از «منافقین خلق»؛ برای رمزگشایی از این پروژه جدید، شاید کافی باشد مسئولیت انتخاباتی جدید تاجزاده را رصد کنیم. مسئولیتی که برای دوره نارضایتی غرب از الگوشدن «ایران امن» در منطقه گرفتار آتش جنگ نیابتی آمریکا معنادار است.
@mostafatajzadeh
آفرین ‌بر زنان کار آفرین - #سید_مصطفی_تاج_زاده

آزادی برای من فرصتی جدید فراهم کرده است برای آموختن. هرچه بیشتر می آموزم، خود را آزادتر احساس می کنم. «سمیتئاتر» مشکلات بانوان در کسب و کار یکی از همان فرصت های آموزشی برای من بود و این که چگونه
می توان علم و هنر و آموزش و زیبایی را تلفیق و ترکیب کرد. سمیتئاتر آن طور که من در همایش انجمن زنان کارآفرین در فرهنگسرای ارسباران دیدم در هر دو سویه تئاتری و آموزشی خود تصویر روشنی از مشکلات زنان در کاریابی و کار آفرینی به دست می داد و به چالش هایی می‌پرداخت که فراروی زنان میهنمان قرار دارد .
زن خانه که در عین حال مدیر یک شرکت هم شده است برای مواجهه با چالش های شغلی، خود را نیازمند حمایت مرد خانه می داند و بیش از آن محتاج درک شدن از سوی او و همدلی با اوست . اما در عمل شاهد هم دستی اعلام نشده مردانی هستیم که هر یک به نوعی در مسیر پیشرفت زن کارشکنی می کنند و تعدادی از آنان نگاهی جنسیتی و اوروتیک به زن دارند. همه مشکل اما این نیست. خود زن نیز اعتماد به نفس کافی ندارد. سمیتئاتر شروع زیبایی دارد. آن جا، آن بیرون باران می بارد و زن نیازمند «چتر حمایتی » همسر خود است تا برای یک کار بانکی پیش پا افتاده شرکت، مردش را همراه داشته باشد. «حمایت طلبی» زن همان موضوعی است که از سوی خانم دکتر حامدی مورد نقد قرار می گیرد. خانم زینب حبیبی تبار (مدیر موسسه پدیده تبار) با نقد دکتر روانشناس موافق نیست و با تکیه بر تجربه عملی و زیسته خود در محیط کار می گوید، موفقیت زن درکار آفرینی بدون حداقلی از همسویی و همدلی و همراهی مرد خانه ممکن نیست. به گفته او ما در سوئیس و سوئد به سر نمی بریم و در بسیاری از زمینه ها یک «دوران گذار » را تجربه می کنیم.
به باور من یکی از بزرگترین دستاوردهای انقلاب و نظام برآمده از آن این است که زنان سرزمینمان بیش از 60 درصد دانشجویان کشور را تشکیل می دهند. به عبارت روشن زنان نقش خود را فراتر از انتظار ایفا کرده اند اما آیا ما مردان مطابق با این سطح از آموزش، یاد گرفته ایم که پذیرای حضور زنان در جامعه باشیم و به نحوی خود را جابجا کنیم که جا برای این میهمانان تازه وارد، مشارکت جو، صلح طلب و دموکراسی خواه باز شود؟ به راستی چرا آن طور که خانم فیروزه صابر می گوید، سطح حضور بانوان در عرصه اقتصاد و مدیریت کشور هیچ تناسبی با میزان حضور 60 درصدیشان در آموزش عالی ندارد؟
سخنان بانوان کارآفرین خانم ها ماهرخ فلاحی و بهنوش باختری حاضران را از هوای آلوده و مسموم "نمی شودها" به هوای صاف و آفتابی "می توان ها" برد. سمیتئاتر «چالش ها» را به نمایش گذاشت و خانم های کارآفرین به ما «عبور از چالش ها» را نشان دادند، با شیوا ترین بیان، و این که آنان چگونه توانسته اند بر همه موانع کمر شکن یکی پس از دیگری غلبه کنند. به شکلی که یکی پس از بازنشستگی گاوداری بزرگی را برپا دا.شته به اصلاح نژاد بپردازد و دیگری نماکاری هنری خود را تا بلندای 300 متری تاج سد مسجد سلیمان عرضه کند و نشان دهد که بانوان در جامعه ما چه قله هایی از موفقیت را فتح کرده اند. کافی است به آن ها اعتماد شود تا بتوانند استعدادهای خود را شکوفا سازند.

@mostafatajzadeh
«بورکینی»؛ حق شهروندی یا تجاوز به آن؟ - #سید_مصطفی_تاج_زاده

هفت شهردار سواحل دریای مدیترانه به نام دفاع از ارزش های لائیک و دموکراتیک و نیز برای مبارزه با افراط گرایی اسلامی با صدور دستورالعملی رسما ورود زنان با بورکینی را به ساحل شهرهای تحت نفوذشان ممنوع و آنان را از نعمت بی بدیل این شگفتی طبیعت محروم کرده اند.
این در حالی است که زنان مسلمان که تاکنون به دلایل اعتقادی و فرهنگی یا خانوادگی نمی توانسته اند به دریا بروند، راه حل جالبی برای حل مشکل خود یافته اند،اکنون آن ها به ابتکار خانمی لبنانی-استرالیایی می توانند با پوشیدن بورکینی و با حفظ شئونات اسلامی به آب زده یا بر روی شنهای گرم ساحل دریا استراحت کنند.
خانم فریبا عادل خواه در مقاله «اندر حکایت بورکینی و برزخ سیاست مداران فرانسه» به نقد تصمیم شهرداران مزبور پرداخته و این پرسش را با خوانندگان خود در میان نهاده که چه تفاوتی است بین ممنوع کردن بورکینی برای استحکام دموکراسی یا تحمیل نمودن پوششی خاص برای نجات دین؟ وی همچنین پرسیده است که اگر بر اساس سنت تجدد در غرب اصل بر آزادی فرد است تا آنجا که به آزادی دیگری آسیبی نرساند، بورکینی پوشان در سواحل دریا مخل آزادی چه کسانی هستند؟ من مطالعه این مقاله خواندنی را به همراه کامنت های هموطنانی که در نقد و نفی دیدگاه نویسنده هیچ استدلال و حتی اتهامی را فرو نگذاشته اند، توصیه می کنم و همگان را به تأمل در باب ان پرسش فرامی خوانم که آیا بنیاد گرایی، تمامیت خواهی و انحصار طلبی و نیز تحمیل تنها یک سبک زندگی فقط به نام اسلام محکوم است یا چنین روشی به نام لائیسیته یا سکولاریزم نیز همان اندازه ناپسند است و علاوه بر مخاطرات سیاسی، تنوع و زیبایی حیات انسانی را به محاق می برد؟

@mostafatajzadeh
🟢 منتخب توییت‌های روز، با موضوع بازداشت سید مصطفی تاجزاده

✍️ هادی فلاح
☘️ ‏شما که همه ارکان قدرتتان به دو خط دست نوشته میلرزد از حبس و حصر چه حاصلی داشتید که ادامه میدهید. تنها چاره، بازگشت به مردم است بیراهه نروید
#ميرحسين_موسوی
#مصطفی_تاجزاده

✍️ محمدرضا فیض
☘️ ‏به نفرت پراکنان بگویید این دو نفر سرمایه هایی متعلق به همه ایرانیان هستند. اینها امید ما برای تغییر هستند
#میرحسین_موسوی
#مصطفی_تاجزاده

✍️ یوسف
☘️ ‏مگه امام حسین ع نمی‌خواست حاکمان وقت رو امر‌به‌معروف و نهی‌ازمنکر کنه؟ پس چرا الان برعکس شده؟ حکومت میخواد مردم رو امر‌به‌معروف کنه اونم با گشت ارشاد! هرکس هم میخواد به حاکمان امربه‌معروف کنه جاش تو زندانه. مثل مصطفی تاجزاده

✍️ 🇮🇷 مهدی
☘️ ‏یک ماه از بازداشت غیر قانونی ‎#سیدمصطفی_تاجزاده گذشت و حکومت مدعی پیروی از آل علی نه تنها پاسخگوی بی قانونی خود نیست که از پذیرفتن وکلای وی نیز طفره می رود.
یزیدیان زمان شمائید.
#تاجزاده_را_آزاد_کنید

✍️ A.Ahmadi.N
☘️ ‏هر که قوه استدلالش کم
زبانِ فحش و ناسزایش بیش!
پاسخ استدلال های «تاجزاده» را با زندان دادید و پاسخ «میرِ مظلوم» را با فحاشی و هتاکی...
عجیب از تفکر و استدلال تهی هستید

✍️ Javad.K.r
☘️ ‏کجاست ‎#آقا_مصطفی سبز، برامون آخرین بیانیه ‎#میرحسین رو تفسیر کنه و کش! بده ؟!

#تاجزاده_را_آزاد_کنید
#میرحسین_موسوی💚

✍️ Ramsin
☘️ ‏چه نسبتهای مزخرفی چون از خودشونه به ‎#سپیده_رشنو و زنده یاد زم وحتی آقای تاجزاده ونرگس محمدی زدند...طرف باید بمیرد یا حبس برود تا حقّانیتش ثابت شود.‌.یک روز زندان نکشیده ها،زندانی بودن فعالان روشنفکر و نترس را فیلم می دانند

✍️ Shahryar
☘️ ‏ما شما را فراموش نمیکنیم آقای ‎#تاجزاده
#تاجزاده_تنها_نیست
#تاجزاده_را_آزاد_کنید
#مصطفی_تاجزاده

✍️ amin fallah
☘️ ‏برای من این اسم پشت هیچ ترافیک خبری گم نمیشه از بس که محترم هست.
#سید_مصطفی_تاج_زاده را آزاد کنید.


@MostafaTajzadeh
‏قسمت اول گفت‌وگو با ‎#فخرالسادات_محتشمی_پور فردا سه شنبه ۲۷ تیرماه، در ‎#دیدارنیوز و یوتیوب و حساب‌های دیدارنیوز در شبکه‌های اجتماعی، منتشر می‌شود.

#تاجزاده#سید_مصطفی_تاج_زاده
#رکن_سه#سکولاریسم#رفراندوم#اوین#میرحسین_موسوی

pic.twitter.com/YDpsghp428‌‌‌
@MostafaTajzadeh
https://t.me/sfandiar_abdolahi
🖋 یادداشت راهبرد: نامه تاجزاده؛ فرصت وفاق...

👈 #محمد_جواد_روح

گفتنش هم سخت است، چه رسد به کشیدنش. چند سال دیگر قرار است بماند؟ و چند سال دیگر بر آن افزوده می‌شود؛ با پرونده‌های جدیدی که علیه او طرح کرده‌اند؟

واقعا او چه کرده است؟ بالاتر از این است که گنجاندن ولایت فقیه در قانون اساسی را اشتباه خوانده؟ خب، این چه ایرادی دارد؟

این‌همه اهل فکر و اندیشه و حتی فقیه که اصل #ولایت_فقیه را قبول نداشتند و با اصل حکومت در زمان غیبت مخالف بودند. آیا اگر ولایت فقیه چند دهه زودتر می‌آمد، همه آنها شایسته احکام زندان و دربند ماندن در زمان قدرت بودند؟

یا اصلا آیا همه آنانی که در مجلس خبرگان قانون اساسی علیه گنجاندن ولایت فقیه سخن گفتند، جرم کردند؟ گرچه برخوردهایی که با بسیاری از آنان در سال‌های بعد شد و خیلی زود از قطار انقلاب بیرون انداخته شدند، نشان داد آن مجلس نه برای پردازش میثاق ملی که برای پالایش نیروهای ملی چیده شده بود.

چنین است که مجاهد انقلابی جوانی چون #سید_مصطفی_تاج_زاده با یکی دو دهه فاصله، عملا هم‌پرونده ملی-مذهبی‌ها و موسسانی چون #عزت_الله_سحابی شده است. جوان انقلابی پرشروشور دیروز که با بزرگان حزب جمهوری اسلامی آمدوشد داشت، حالا به قول خودش در سال‌های پایانی عمر، روزهای سخت سحابی بودن در سال‌های پسین دهه۱۳۷۰ را تجربه می‌کند.

امروز اگر سخن از وفاق می‌رود، صرفا در تشکیل کابینه و حمایت‌ها و هدایت‌های عالیه نیست. البته، آن اقدامات هم مغتنم است و امیدبخش.

اما کاروان وفاق به‌شرطی توفیق خواهد داشت که مشی و مسیری خلاف قطار انقلاب و انقلابی‌گری را در پیش گیرد. مشی و مسیر #وفاق و #وحدت_ملی ، متکی و مبتنی بر پذیرش و همراه کردن دیگران و تبدیل مخالفان به موافقان است.

لازمه انقلابی‌گری، خالص‌سازی بود و شرط وفاق، مخلص‌یابی؛ و البته که مخلصان در دایره منتقدان پرشمارترند تا در لشکر مدعیان پایداری و حامی‌پروردگان به وفاداری.

اگر قرار بر همراه کردن باشد، طبعا و طبیعتا آقامصطفی از اولین نفرات خواهد بود. فقط کافی است در خلوت به گفتارها و رفتارهای تاجزاده بیاندیشند و کلاه خود را به عدالت در جایگاه قضاوت بنشانند.

در روزگاری که براندازان به تاجزاده طمع کرده‌اند و رویای چسباندن او به شاهزاده در سر می‌پرورند، قدر و قیمت آقامصطفی را باید دانست.

او در پیری، گرچه از اصلاح ساختاری می‌گوید و با صراحت بیرق نقد می‌افرازد؛ اما اگر نیک بنگریم، همان جوان پرشروشور و انقلابی دیروز است. با همان صراحت. با همان صلابت. و با همان سلامت.

با آزادی مصطفی و پاسخ شایسته به نامه او، این فرصت را قدر بدانید و تغییر سیاست را آشکار سازید...

@javadrooh
@MostafaTajzadeh