🔴 چهارچوب منافع ملی: مبنای گفتگو، توافقات حداقلی وداشتن حقزیست برای همه
▪️ ارزیابی وضعیت جامعهی سیاسی در ایران
🔸گفتوگو با حاتم قادری
✅ به نظر می رسد وضعیت کنونی جامعه ایران از پیچیدگی خاصی برخوردار است. این پیچیدگی ارائه تحلیل یا تحلیل های دقیق از وضعیت خاص گفته شده را دشوار کرده است. از همین رو گفت و گو با صاحب نظران و کنشگران سیاسی و دریافت تحلیل آنها از این وضعیت که تاثیر مستقیمی بر نوع مواجهه با وضعیت موجود را تعیین می کند، ضرورت دارد.
تحلیل و ارزیابی شما به عنوان یک صاحب نظر حوزهی سیاست در بارهی وضعیت سیاسی جامعهی کنونی ایران چیست؟
🔺 این نکته را برجسته میکنم که در حال حاضر 1- وفاق و اشتراک در تحلیل وجود ندارد و 2- این که تحلیل باید قانع کننده باشد. در مورد نکته اول که وفاق وجود ندارد، فکر میکنم یکی از بارزترین ویژگیهای جامعه ما و تفاوت آن با جامعه دهه 40-50 این است که تغییرات و تحولاتی را تجربه کردهایم که زمانه تحلیلهای جامع و مرجعیت بزرگ دیگر وجود ندارد. کسی که میخواهد شناخت از جامعه داشته باشد اول باید توجه کند که زمانه مرجعیت بزرگ از بین رفته. به عنوان مثال اگر قبل از انقلاب به تیپی مثل دکتر شریعتی میرسیم و یا مجاهدین و یا چریک ها، به عنوان سه دال بزرگ آن زمان، امروزه امکان شکل گیری این نوع دال وجود ندارد. یا اگر در اوایل انقلاب دکتر سروش را داشتیم که در زمینه دینی و اجتماعی صحبت میکرد امروز این طور نیست. چرخش در جامعه شکل گرفته و امکان چنان وفاقهایی دیگر نیست. اگر بخواهیم این مسئله را تحلیل کنم از نوع ارزشی نیست و به معنای شناختی نیست و خاص پیشامدرن ما است. همان گونه که به دنبال مرجع و امام میگردیم، به دنبال یک تحلیل بزرگ هم هستیم که همه پاسخها را در خودش داشته باشد و جوانب را در خودش رعایت کند، در امروز آینده را ببیند و راهکار بدهد. در حالی که عصر این تحلیل بزرگ و جامع سپری شده و به رغم آنچه در قبل بود و به رغم آنچه حاکمیت در امروز تلاش میکند، وارد دالهایی کوچک و متوسط و بزرگ شدیم که در حال منازعه با یکدیگر هستند. برای همین نوعی رویاپردازی است که انسان فکر کند اگر به دنبال تحلیل جامع بگردم، این تحلیل جامع میتواند خیلی از مسائل را حل کند. قدیم این اصطلاح را به کار میبردند که یک چیز باید جامع و مانع باشد. جامع یعنی هر چیزی را در بر بگیرد و مانع هم یعنی هر چیزی که لازم نیست را کنار بگذارد. یک زمانی جلال و شریعتی به عنوان دو روشنفکر برجسته دالهای زمانه خود بودند و درباره هر چیزی نظر میدادند و تحلیل میکردند و چنان چیزی امروز دیگر وجود ندارد. تغییرات شکل گرفته که بحث جداگانهای هست. اما به عقیده من این مشکل نیست که وفاق و اشتراک تحلیل کم است.
🔸نکته دوم که بخواهم وارد قسمت دوم بحث شوم، متقاعدکننده بودن آن است. به نظر باید دو ساحت را در نظر بگیریم. یک ساحت این است که آیا تحلیل از استدلال و استحکام لازم برخوردار است؟ یعنی قابلیت جدال و محاجه و استدلال را دارد؟ ساحت دوم این است که این تحلیل چگونه در اختیار کنشگران سیاسی قرار میگیرد و آنها میتوانند نوعی وفاق نسبی را شکل بدهند؟ روی نسبی بودن هم تاکید میکنم. یعنی میتوانند با این تحلیل کار بکنند و چیزهایی را اضافه و کم بکنند تا تبدیل به برنامهای بشود که منجر به اشتراک سیاسی اجتماعی بشود. برای همین ممکن است تحلیلی داشته باشید که تحلیل یک آدم کنشگر نبوده باشد و یا تحلیل کنشگرانه نباشد. ولی آدمهای سیاسی مناسب، سیاسی نه به معنای سیاست باز بلکه به معنای سیاست ورز، از این تحلیل استفاده کند و به نقطه ثقل حرکت خودش و دیگران قرار بدهد و دیگران را متقاعد کند که میتواند بر زوایایی از این تحلیل اشتراک پیدا کنند و آن را چارچوب برنامههای خودشان قرار دهند. اگر امروز کسی بخواهد تحلیل جامعی ارائه بدهد که بتواند دیگران را متقاعد کند، شدنی نیست و نوعی انتظار «مهدی موعود» است. یعنی انتظاری که باید سالهای بکشیم و راه به جایی نمیبرد. برای همین باید تحلیل ارائه داد که استدلال پذیر باشد. نه لزوماً وجه سیاسی و دینی آن قوی باشد بلکه باید بتواند آیینه بهتری از شرایط باشد. اولین نکته تحلیل من این است که دنبال وفاق تحلیلی نگردیم.....
@MostafaTajzadeh
متن کامل :
https://bit.ly/3PmrFI3
#ایران_فردا
#حاتم_قادری
#گفتگوی_ملی
#توافقات_حداقلی
#چهارچوب_منافع_ملی
#وضعیت_جامعهی_سیاسی_ایران
https://t.me/iranfardamag
▪️ ارزیابی وضعیت جامعهی سیاسی در ایران
🔸گفتوگو با حاتم قادری
✅ به نظر می رسد وضعیت کنونی جامعه ایران از پیچیدگی خاصی برخوردار است. این پیچیدگی ارائه تحلیل یا تحلیل های دقیق از وضعیت خاص گفته شده را دشوار کرده است. از همین رو گفت و گو با صاحب نظران و کنشگران سیاسی و دریافت تحلیل آنها از این وضعیت که تاثیر مستقیمی بر نوع مواجهه با وضعیت موجود را تعیین می کند، ضرورت دارد.
تحلیل و ارزیابی شما به عنوان یک صاحب نظر حوزهی سیاست در بارهی وضعیت سیاسی جامعهی کنونی ایران چیست؟
🔺 این نکته را برجسته میکنم که در حال حاضر 1- وفاق و اشتراک در تحلیل وجود ندارد و 2- این که تحلیل باید قانع کننده باشد. در مورد نکته اول که وفاق وجود ندارد، فکر میکنم یکی از بارزترین ویژگیهای جامعه ما و تفاوت آن با جامعه دهه 40-50 این است که تغییرات و تحولاتی را تجربه کردهایم که زمانه تحلیلهای جامع و مرجعیت بزرگ دیگر وجود ندارد. کسی که میخواهد شناخت از جامعه داشته باشد اول باید توجه کند که زمانه مرجعیت بزرگ از بین رفته. به عنوان مثال اگر قبل از انقلاب به تیپی مثل دکتر شریعتی میرسیم و یا مجاهدین و یا چریک ها، به عنوان سه دال بزرگ آن زمان، امروزه امکان شکل گیری این نوع دال وجود ندارد. یا اگر در اوایل انقلاب دکتر سروش را داشتیم که در زمینه دینی و اجتماعی صحبت میکرد امروز این طور نیست. چرخش در جامعه شکل گرفته و امکان چنان وفاقهایی دیگر نیست. اگر بخواهیم این مسئله را تحلیل کنم از نوع ارزشی نیست و به معنای شناختی نیست و خاص پیشامدرن ما است. همان گونه که به دنبال مرجع و امام میگردیم، به دنبال یک تحلیل بزرگ هم هستیم که همه پاسخها را در خودش داشته باشد و جوانب را در خودش رعایت کند، در امروز آینده را ببیند و راهکار بدهد. در حالی که عصر این تحلیل بزرگ و جامع سپری شده و به رغم آنچه در قبل بود و به رغم آنچه حاکمیت در امروز تلاش میکند، وارد دالهایی کوچک و متوسط و بزرگ شدیم که در حال منازعه با یکدیگر هستند. برای همین نوعی رویاپردازی است که انسان فکر کند اگر به دنبال تحلیل جامع بگردم، این تحلیل جامع میتواند خیلی از مسائل را حل کند. قدیم این اصطلاح را به کار میبردند که یک چیز باید جامع و مانع باشد. جامع یعنی هر چیزی را در بر بگیرد و مانع هم یعنی هر چیزی که لازم نیست را کنار بگذارد. یک زمانی جلال و شریعتی به عنوان دو روشنفکر برجسته دالهای زمانه خود بودند و درباره هر چیزی نظر میدادند و تحلیل میکردند و چنان چیزی امروز دیگر وجود ندارد. تغییرات شکل گرفته که بحث جداگانهای هست. اما به عقیده من این مشکل نیست که وفاق و اشتراک تحلیل کم است.
🔸نکته دوم که بخواهم وارد قسمت دوم بحث شوم، متقاعدکننده بودن آن است. به نظر باید دو ساحت را در نظر بگیریم. یک ساحت این است که آیا تحلیل از استدلال و استحکام لازم برخوردار است؟ یعنی قابلیت جدال و محاجه و استدلال را دارد؟ ساحت دوم این است که این تحلیل چگونه در اختیار کنشگران سیاسی قرار میگیرد و آنها میتوانند نوعی وفاق نسبی را شکل بدهند؟ روی نسبی بودن هم تاکید میکنم. یعنی میتوانند با این تحلیل کار بکنند و چیزهایی را اضافه و کم بکنند تا تبدیل به برنامهای بشود که منجر به اشتراک سیاسی اجتماعی بشود. برای همین ممکن است تحلیلی داشته باشید که تحلیل یک آدم کنشگر نبوده باشد و یا تحلیل کنشگرانه نباشد. ولی آدمهای سیاسی مناسب، سیاسی نه به معنای سیاست باز بلکه به معنای سیاست ورز، از این تحلیل استفاده کند و به نقطه ثقل حرکت خودش و دیگران قرار بدهد و دیگران را متقاعد کند که میتواند بر زوایایی از این تحلیل اشتراک پیدا کنند و آن را چارچوب برنامههای خودشان قرار دهند. اگر امروز کسی بخواهد تحلیل جامعی ارائه بدهد که بتواند دیگران را متقاعد کند، شدنی نیست و نوعی انتظار «مهدی موعود» است. یعنی انتظاری که باید سالهای بکشیم و راه به جایی نمیبرد. برای همین باید تحلیل ارائه داد که استدلال پذیر باشد. نه لزوماً وجه سیاسی و دینی آن قوی باشد بلکه باید بتواند آیینه بهتری از شرایط باشد. اولین نکته تحلیل من این است که دنبال وفاق تحلیلی نگردیم.....
@MostafaTajzadeh
متن کامل :
https://bit.ly/3PmrFI3
#ایران_فردا
#حاتم_قادری
#گفتگوی_ملی
#توافقات_حداقلی
#چهارچوب_منافع_ملی
#وضعیت_جامعهی_سیاسی_ایران
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 چهارچوب منافع ملی: مبنای گفتگو، توافقات حداقلی وداشتن حقزیست برای همه
🔸گفتوگو با حاتم قادری @iranfardamag ✅ به نظر می رسد وضعیت کنونی جامعه ایران از پیچیدگی خاصی برخوردار است. این پیچیدگی ارائه تحلیل یا تحلیل های دقیق از وضعیت خاص گفته شده را دشوار کرده است. از همین رو گفت و گو با صاحب نظران و کنشگران سیاسی و دریافت تحلیل…