Forwarded from دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری (محسن حسام مظاهری)
🔹زندگی با ارواح🔹
✍ محسن حسام مظاهری
«رفتم گلستان شهدا سر قبر مسعود دیدم یک دختر خانم خوشگل چادری نشسته سر قبر! اول گفتم شاید آشنا باشد. سلام کردم گفتم شما با این شهید نسبتی دارید؟گفت بله نامزد شان هستم!!
گفتم یعنی چی؟ ایشان که نامزد نداشت! گفت ما یک تعداد بسیجی هستیم که برای ارتباط روحی خودمان را به شهدا گره میزنیم!»
*
توییت فوق از مهران محمدی این چند روز در فضای مجازی بازتاب زیادی داشته. فارغ از حواشی و بازتابهای این توییت (که مستقلاً ارزش بررسی دارد) اما پدیدهی زندگی فانتزی با شهید، پدیدهی جدیدی نیست. هفت سال پیش در مقالهی «زندگی با ارواح» که در شمارهی 10 (خرداد و تیر 1390) نشریهی «هابیل» منتشر شد، درینباره نوشته بودم. این مقاله، اخیرا در کتاب «خطر سقوط بهمن» توسط نشر آرما بازنشر شده است.
برشهایی از مقاله:
🔺در مراحل پیشرفتهتر، فرد شیفته از شهید خاطراتی دارد که مشابهش را هیچکس دیگر حتا خانواده و دوستان و آشنایان شهید هم ندارند. خاطراتی با مصرف شخصی و فردی که معمولاً فرد شیفته از آنان چنان گنجی ارزشمند حراست میکند و بسان رازهایی سربهمهر نزد خود مخفی و محفوظ میدارد. رازهایی که نباید بر زبانشان آورد. برای همین است که شیفتگان ـ بهخلاف دستهی نخست صاحبان خاطره از شهید ـ چندان رغبتی به نقل خاطراتشان از شهید ندارند و معمولاً دیگران را در لذت خاطرات خود شریک و سهیم نمیکنند2. این را هم میتوان به دلیل احساس ارضای شخصی آنان از این «شخصیسازی» و تملک امری خصوصی دانست و هم به دلیل بیم از طعنه و تمسخر دیگران، یا متهمشدن به خیالبافی و دروغگویی.
🔺فرد شیفته پیکرهی شهیدی که خود میخواهد را آنگونه که میپسندد، برای خود میتراشد. بسا که هرچه مادهخام کمتری داشته باشد و شنیدههایش از دیگران دربارهی شهید محبوبش کمتر باشد، برایش مطلوبتر است. چراکه این کمتردانستن، قدرتش را در ساختن شخصیت اسطورهی محبوبش بیشتر میکند. فرد شیفته، هویت خود را با تصویر خیالی خودساخته از آن شهید پیوند میزند. میشود شهیدی از آنِ خودش؛ شهیدی «شخصی» و «خصوصی» که هیچکس نمیتواند از او بگیردش. هیچکس و با هیچ معیاری نمیتواند قضاوت کند که این شهید، آن شهید ـ که روزگاری در عالم واقع زیسته ـ نیست. حتا آنها که در آن روزگار نسبتی با شهید داشتهاند. دیگر، امتیازِ صاحبخاطرهبودن از شهید، تنها در تملک خانواده و دوستان و آشنایانش نیست. حالا این میراث، مدعی جدیدی هم یافته است که گرچه غریبه است، اما بههیچوجه از دعوی خود کوتاه نمیآید.
🔺زندگی فانتزی با خاطرهی یک شهید محبوب، پدیدهای است که در سالهای اخیر در قشرهایی از نوجوانان و جوانان مذهبی، خصوصاً دختران، رواج یافته است. بهنظر میرسد تبلیغات گستردهی رسانههای رسمی و مجموعه اقداماتی که برخی ارگانهای نظامی، نهادهای فرهنگی و مراکز متولی فرهنگ دفاع مقدس در این سالها انجام دادهاند، (نظیر برگزاری اردوهای «راهیان نور») در بسط و گسترش این پدیده تأثیر فراوانی داشته است. خصوصاً که در این اقدامات و تبلیغات، رویکردهای عاطفی، احساسی، تغزلی و اسطورهای به جنگ و شهدا غلبه داشته و از شهدا، تندیسهایی مقدس ساخته میشود که چون قدیسان و برگزیدگان، زندگیشان واجد معیارهای والا و برتر انسانی بوده است. آناندازه که لازم است «سیره»ی آنها ـ چنان سیرهی ائمه و اولیای الاهی ـ برای جوانان روایت شود و در شهادتشان روضه بخوانند و مرثیه بسازند.
🔺برای نهاد دولت، این قبیل اقدامات و رویکردها مجموعهای از کارکردهای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را دربر دارد که تضمینکننده و مؤید استمرار آنها است. اما آیا ایشان به عواقب ناخواسته و آثار نامطلوبی که این اقدامات و رویکردها بر زندگی مخاطبانشان ـ خصوصاً جوانان و نوجوانان و بالأخص دختران ـ میگذارد نیز آگاهاند؟ آیا فارغ از کارکردهای زودگذر و مقطعی، کسی به کژکارکردها و آسیبهای روحی ـ روانی و فردی که در نتیجهی این تبلیغات و در زندگیهای فانتزی با شهدا گریبانگیر دختران و پسران جوان شده و میشود، توجه داشته و برای آنها چارهاندیشی کرده است؟ به نظر نمیرسد پاسخ این پرسشها مثبت باشد.
📙«خطرِ سقوطِ بهمن: سه مقاله دربارهی خاطرات جنگ»📙
محسن حسام مظاهری
اصفهان: #نشر_آرما
چاپ اول: 1396
#مطالعات_اجتماعی_جنگ
http://uupload.ir/files/m7l_photo_2017-08-01_12-18-26.jpg
@mohsenhesammazaheri
✍ محسن حسام مظاهری
«رفتم گلستان شهدا سر قبر مسعود دیدم یک دختر خانم خوشگل چادری نشسته سر قبر! اول گفتم شاید آشنا باشد. سلام کردم گفتم شما با این شهید نسبتی دارید؟گفت بله نامزد شان هستم!!
گفتم یعنی چی؟ ایشان که نامزد نداشت! گفت ما یک تعداد بسیجی هستیم که برای ارتباط روحی خودمان را به شهدا گره میزنیم!»
*
توییت فوق از مهران محمدی این چند روز در فضای مجازی بازتاب زیادی داشته. فارغ از حواشی و بازتابهای این توییت (که مستقلاً ارزش بررسی دارد) اما پدیدهی زندگی فانتزی با شهید، پدیدهی جدیدی نیست. هفت سال پیش در مقالهی «زندگی با ارواح» که در شمارهی 10 (خرداد و تیر 1390) نشریهی «هابیل» منتشر شد، درینباره نوشته بودم. این مقاله، اخیرا در کتاب «خطر سقوط بهمن» توسط نشر آرما بازنشر شده است.
برشهایی از مقاله:
🔺در مراحل پیشرفتهتر، فرد شیفته از شهید خاطراتی دارد که مشابهش را هیچکس دیگر حتا خانواده و دوستان و آشنایان شهید هم ندارند. خاطراتی با مصرف شخصی و فردی که معمولاً فرد شیفته از آنان چنان گنجی ارزشمند حراست میکند و بسان رازهایی سربهمهر نزد خود مخفی و محفوظ میدارد. رازهایی که نباید بر زبانشان آورد. برای همین است که شیفتگان ـ بهخلاف دستهی نخست صاحبان خاطره از شهید ـ چندان رغبتی به نقل خاطراتشان از شهید ندارند و معمولاً دیگران را در لذت خاطرات خود شریک و سهیم نمیکنند2. این را هم میتوان به دلیل احساس ارضای شخصی آنان از این «شخصیسازی» و تملک امری خصوصی دانست و هم به دلیل بیم از طعنه و تمسخر دیگران، یا متهمشدن به خیالبافی و دروغگویی.
🔺فرد شیفته پیکرهی شهیدی که خود میخواهد را آنگونه که میپسندد، برای خود میتراشد. بسا که هرچه مادهخام کمتری داشته باشد و شنیدههایش از دیگران دربارهی شهید محبوبش کمتر باشد، برایش مطلوبتر است. چراکه این کمتردانستن، قدرتش را در ساختن شخصیت اسطورهی محبوبش بیشتر میکند. فرد شیفته، هویت خود را با تصویر خیالی خودساخته از آن شهید پیوند میزند. میشود شهیدی از آنِ خودش؛ شهیدی «شخصی» و «خصوصی» که هیچکس نمیتواند از او بگیردش. هیچکس و با هیچ معیاری نمیتواند قضاوت کند که این شهید، آن شهید ـ که روزگاری در عالم واقع زیسته ـ نیست. حتا آنها که در آن روزگار نسبتی با شهید داشتهاند. دیگر، امتیازِ صاحبخاطرهبودن از شهید، تنها در تملک خانواده و دوستان و آشنایانش نیست. حالا این میراث، مدعی جدیدی هم یافته است که گرچه غریبه است، اما بههیچوجه از دعوی خود کوتاه نمیآید.
🔺زندگی فانتزی با خاطرهی یک شهید محبوب، پدیدهای است که در سالهای اخیر در قشرهایی از نوجوانان و جوانان مذهبی، خصوصاً دختران، رواج یافته است. بهنظر میرسد تبلیغات گستردهی رسانههای رسمی و مجموعه اقداماتی که برخی ارگانهای نظامی، نهادهای فرهنگی و مراکز متولی فرهنگ دفاع مقدس در این سالها انجام دادهاند، (نظیر برگزاری اردوهای «راهیان نور») در بسط و گسترش این پدیده تأثیر فراوانی داشته است. خصوصاً که در این اقدامات و تبلیغات، رویکردهای عاطفی، احساسی، تغزلی و اسطورهای به جنگ و شهدا غلبه داشته و از شهدا، تندیسهایی مقدس ساخته میشود که چون قدیسان و برگزیدگان، زندگیشان واجد معیارهای والا و برتر انسانی بوده است. آناندازه که لازم است «سیره»ی آنها ـ چنان سیرهی ائمه و اولیای الاهی ـ برای جوانان روایت شود و در شهادتشان روضه بخوانند و مرثیه بسازند.
🔺برای نهاد دولت، این قبیل اقدامات و رویکردها مجموعهای از کارکردهای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را دربر دارد که تضمینکننده و مؤید استمرار آنها است. اما آیا ایشان به عواقب ناخواسته و آثار نامطلوبی که این اقدامات و رویکردها بر زندگی مخاطبانشان ـ خصوصاً جوانان و نوجوانان و بالأخص دختران ـ میگذارد نیز آگاهاند؟ آیا فارغ از کارکردهای زودگذر و مقطعی، کسی به کژکارکردها و آسیبهای روحی ـ روانی و فردی که در نتیجهی این تبلیغات و در زندگیهای فانتزی با شهدا گریبانگیر دختران و پسران جوان شده و میشود، توجه داشته و برای آنها چارهاندیشی کرده است؟ به نظر نمیرسد پاسخ این پرسشها مثبت باشد.
📙«خطرِ سقوطِ بهمن: سه مقاله دربارهی خاطرات جنگ»📙
محسن حسام مظاهری
اصفهان: #نشر_آرما
چاپ اول: 1396
#مطالعات_اجتماعی_جنگ
http://uupload.ir/files/m7l_photo_2017-08-01_12-18-26.jpg
@mohsenhesammazaheri
📝📝📝 #تازه_های_کتاب_جنگ
#پیشنهاد_کتاب
✅جنگ و رسانه
پیدایش نبردهای تکثیرشونده
✍️ آندرو هاسکینز و بن اولافلین
ترجمهی ملیحه مهدیزاده
نشر آرما، 1399
✅جنگهای امروز در شبکه درهمپیچیده رسانهها منتشر شده است.
رسانهها در جریان درگیریها باعث میشود تمام طرفها بتوانند ابزار درگیری برای تسهیل در پیشبرد جنگ در اختیار داشته باشند، که منجر به بروز تناقضهایی عمیق در این رابطه شدهاست.
مفهوم نبرد سنتی به واسطه دسترسی بالا به رسانهها و نیز فراهم بودن زمینههای ارتباطی بیسابقه، بهکلی تغییر یافتهاست.
هاسکینز و اولافلین کوشیدهاند تا با توضیح پدیده جنگ تکثیرشونده، مشکلات و موانع طرفهای درگیر در نبرد برای توجیه ادامه یا توقف درگیریها در دیدگاه افکار عمومی را بیان کنند.
ادبیات این کتاب شامل تازهترین دیدگاهها و رویکردهای نوینی است که شناخت ظرفیتهای رابطه جنگ و رسانه را به خوبی ممکن میسازد.
فروش اینترنتی: سایت چهارسوق
4soooq.ir
#مطالعات_اجتماعی_جنگ
#کتابهای_هابیل
#نشر_آرما
@mohsenhesammazaheri
🆔 @MostafaTajzadeh
#پیشنهاد_کتاب
✅جنگ و رسانه
پیدایش نبردهای تکثیرشونده
✍️ آندرو هاسکینز و بن اولافلین
ترجمهی ملیحه مهدیزاده
نشر آرما، 1399
✅جنگهای امروز در شبکه درهمپیچیده رسانهها منتشر شده است.
رسانهها در جریان درگیریها باعث میشود تمام طرفها بتوانند ابزار درگیری برای تسهیل در پیشبرد جنگ در اختیار داشته باشند، که منجر به بروز تناقضهایی عمیق در این رابطه شدهاست.
مفهوم نبرد سنتی به واسطه دسترسی بالا به رسانهها و نیز فراهم بودن زمینههای ارتباطی بیسابقه، بهکلی تغییر یافتهاست.
هاسکینز و اولافلین کوشیدهاند تا با توضیح پدیده جنگ تکثیرشونده، مشکلات و موانع طرفهای درگیر در نبرد برای توجیه ادامه یا توقف درگیریها در دیدگاه افکار عمومی را بیان کنند.
ادبیات این کتاب شامل تازهترین دیدگاهها و رویکردهای نوینی است که شناخت ظرفیتهای رابطه جنگ و رسانه را به خوبی ممکن میسازد.
فروش اینترنتی: سایت چهارسوق
4soooq.ir
#مطالعات_اجتماعی_جنگ
#کتابهای_هابیل
#نشر_آرما
@mohsenhesammazaheri
🆔 @MostafaTajzadeh