Forwarded from تحلیل و رصد (.)
.
✳️ «ولایتمدارترین زندیق!»
🖊 #غلامرضا_علیزاده
فصلی که خواهم نبشت با این پرسش بنیادین آغاز می گردد که اگر حاکمیت دینی به هیچ وجه از توسنِ مراد به زیر نیاید و نیز هیچ اشتیاقی برای تغییر مسالمت آمیز قدرت نداشته باشد، چه مسیری پیش روی ملت و نخبگان قرار دارد؟
ذیل چنین پرسشی، با دو مفروض مواجه خواهیم بود:
مفروض ۱: ساختار سیاسی در پی یک خیزش عظیم مردمی دچار فرو ریزش شده، اپوزیسیون خارج از کشور هم سوار بر قالیچهء سلیمان، فی الفور خود را به تهران رسانده و دولت انتقالی تشکیل خواهد داد!
مفروض۲: نیروهایِ منتقد داخلی، مطالبات دامنه دار و زوال ناپذیر خویش را حول محور اصلاح گری ریشه دار و نه #فانتزی، ادامه داده و سرانجام هسته سخت قدرت را مجاب یا منقاد کرده و اورا به تمکین از خواسته های قاطبه ملت وادار خواهند کرد. در چارچوب چنین مطلوبی، همین قانون اساسیِ نیم بند، نه تنها آزادیِ شهروندان را تضمین کرده، بل که این اختیار تام را بدو بخشیده تا مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی، به کف خیابان آمده، خواسته های معقولش را فریاد کند، بی آنکه #برنویی بر دوش اش باشد یا نیک رویی در آغوش!
بی گُمان، اپوزیسیونِ بیرون از مرزها، در زمره فعالان سیاسی هستند که در کته گوری مفروض ِ نخست جای می گیرند. (#انقلاب: امکان، یا امتناع؟) پرسش مهمی است که نگارنده به رغم اعتراف به تمامی ناکارامدی های این نظام، مخالف جدی آن است که شرح درازآهنگی دارد.
اما روندگانِ طریق دوم که شامل منتقدان داخلی، یا نخبگانِ مصلح و یا حتا بازیگران منتفع! هستند. اینک با این کاربست ِ از پیش تمهید شده، بر آنم بحد وسع، چراغی روشن کرده، تا مگر گمگشتگان دریا را در شب های طوفانی چون دُب اکبری باشد هماره روشن.
به عنوان یک کنشگر و محقق، بزرگترین مشکل حاکمیت را فقدان خِرد و #عقلانیت دانسته و شناوری او در میانه رویکردهای متنوع مکتب های روابط بین الملل می دانم. حتا علمای علوم سیاسی مانده اند، دکترین سیاست خارجی نظام را چگونه تببین کنند؟ آیا بر اساس مکتب #آرمانگرایی است، یا مبتنی بر #سازه_انگاری؟ و یا نه بر گرانیگاهِ #واقع_گرایانه ابتناء یافته است؟
حاکمیت دینی باید بداند هر آنچه که در اصول کافی و خصال شیخ صدوق و بحار مجلسی، آمده است، به مثابه وحی مُنزل نیست که انگاره های ذهنی اش بر اساس مندرجات آنها شکل گرفته و قوام یافته است. تو گویی حاکمیت کمر همت بسته تا مطابق این ذهنیت ِ از پیش قوام یافته، مناسبات خود را در دنیای کاملاً متحول شده، بر پایه خِرَد نیاکانی تبیین کند. البته حاکمیت در مواجهه با چین، تمامی آن برساخت های ایدئولوژیک را به کناری نهاده، تا جایی که وقتی با مقامات دستگاه سیاست خارجی کشورمان از ظلم و تبعیض دولت چین نسبت به مسلمانان سین کیانگ می پرسیم، چنان خودشان را به بی خبری میزنند که گویا، #ایغور؛ ولایتی در متونِ کهن تخارستان بوده و اکنون تنها نامی از آن باقی مانده است!
مساله مهم بعدی اشکالات ساختاری در قانون اساسی است نه بدین معنا که واجد اصلی بنام #ولایت_فقیه است، بل که در بسیاری از موارد، روح قانون نقض می شود و برخی از اصول آن بحالت مسکوت مانده و جنبه عملی به خود نگرفته است. رجوع به نظر و آراء مردم جهت اخذ تصمیمات مهم(رفراندوم) از آن جمله است. به طوری که حاکمیت در غیاب گروههای مرجع اجتماعی تصمیماتی گرفته و اکنون عدول از آن ها را به منزله عبور از گفتمان انقلابیگری خود تلقی کرده، شرمسار و گروگانِ آرمان های چند دههء خویش است.
نخبگان می پرسند، اگر قرار است رییس جمهور که می بایست تجلی اراده ملت باشد، وقتی برای یک تماس تلفنی با همتای آمریکایی اش شماتت می شود یا وزرایش اعتقادی به برنامه ها و شعارهای دولت مستقر ندارند و خودشان را با نظرات کانون های دیگر قدرت وفق میدهند، دیگر این رجوع به صندوق آراء برای چیست؟
نگارنده بر این باور است این ساختار، نیازمند ایجاد تغییراتی ژرف در ساحتِ فکر و عمل است، پیش از آنکه به کشتن مان دهند و بیش از آنچه، سرمایه های ملت را در زیر زمین #نطنز دود کنند که به بهایِ نحیف شدن طبقه متوسط بر روی زمین حاصل آمده بود، زمینی که همه اجزاء جامعه، همچون تابلوی #گرنیکای_پیکاسو در آه و فغان است.
اگر حاکمیت همچنان به انذار ناصحان، وقعی ننهد و راه خود را برود، مسیرِ پیشاروی، بی هیچ تردیدی همان خواهد بود که در مفروض نخست این یادداشت بیان شده؛ فروپاشی ساختاری که از مدتها پیش، ناقوس نحس آن به صدا درآمده است. فروپاشی ای که رفرم نیست، انقلاب نیست، از هم پاشیدگیِ یکباره ی همه کاربست ها و هنجارهای اجتماعی است.
📌از این رو، دغدغه ی این روزهای من، نه موروثی شدنِ رهبری که بهینه شدن آن است. خدارو چه دیدی! شاید #بن_علی ِ ایران به ضرورتِ تغییرات اساسی و دگردیسی بنیادین در رویکردها پی ببرد!
@tahlilvarasad
✳️ «ولایتمدارترین زندیق!»
🖊 #غلامرضا_علیزاده
فصلی که خواهم نبشت با این پرسش بنیادین آغاز می گردد که اگر حاکمیت دینی به هیچ وجه از توسنِ مراد به زیر نیاید و نیز هیچ اشتیاقی برای تغییر مسالمت آمیز قدرت نداشته باشد، چه مسیری پیش روی ملت و نخبگان قرار دارد؟
ذیل چنین پرسشی، با دو مفروض مواجه خواهیم بود:
مفروض ۱: ساختار سیاسی در پی یک خیزش عظیم مردمی دچار فرو ریزش شده، اپوزیسیون خارج از کشور هم سوار بر قالیچهء سلیمان، فی الفور خود را به تهران رسانده و دولت انتقالی تشکیل خواهد داد!
مفروض۲: نیروهایِ منتقد داخلی، مطالبات دامنه دار و زوال ناپذیر خویش را حول محور اصلاح گری ریشه دار و نه #فانتزی، ادامه داده و سرانجام هسته سخت قدرت را مجاب یا منقاد کرده و اورا به تمکین از خواسته های قاطبه ملت وادار خواهند کرد. در چارچوب چنین مطلوبی، همین قانون اساسیِ نیم بند، نه تنها آزادیِ شهروندان را تضمین کرده، بل که این اختیار تام را بدو بخشیده تا مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی، به کف خیابان آمده، خواسته های معقولش را فریاد کند، بی آنکه #برنویی بر دوش اش باشد یا نیک رویی در آغوش!
بی گُمان، اپوزیسیونِ بیرون از مرزها، در زمره فعالان سیاسی هستند که در کته گوری مفروض ِ نخست جای می گیرند. (#انقلاب: امکان، یا امتناع؟) پرسش مهمی است که نگارنده به رغم اعتراف به تمامی ناکارامدی های این نظام، مخالف جدی آن است که شرح درازآهنگی دارد.
اما روندگانِ طریق دوم که شامل منتقدان داخلی، یا نخبگانِ مصلح و یا حتا بازیگران منتفع! هستند. اینک با این کاربست ِ از پیش تمهید شده، بر آنم بحد وسع، چراغی روشن کرده، تا مگر گمگشتگان دریا را در شب های طوفانی چون دُب اکبری باشد هماره روشن.
به عنوان یک کنشگر و محقق، بزرگترین مشکل حاکمیت را فقدان خِرد و #عقلانیت دانسته و شناوری او در میانه رویکردهای متنوع مکتب های روابط بین الملل می دانم. حتا علمای علوم سیاسی مانده اند، دکترین سیاست خارجی نظام را چگونه تببین کنند؟ آیا بر اساس مکتب #آرمانگرایی است، یا مبتنی بر #سازه_انگاری؟ و یا نه بر گرانیگاهِ #واقع_گرایانه ابتناء یافته است؟
حاکمیت دینی باید بداند هر آنچه که در اصول کافی و خصال شیخ صدوق و بحار مجلسی، آمده است، به مثابه وحی مُنزل نیست که انگاره های ذهنی اش بر اساس مندرجات آنها شکل گرفته و قوام یافته است. تو گویی حاکمیت کمر همت بسته تا مطابق این ذهنیت ِ از پیش قوام یافته، مناسبات خود را در دنیای کاملاً متحول شده، بر پایه خِرَد نیاکانی تبیین کند. البته حاکمیت در مواجهه با چین، تمامی آن برساخت های ایدئولوژیک را به کناری نهاده، تا جایی که وقتی با مقامات دستگاه سیاست خارجی کشورمان از ظلم و تبعیض دولت چین نسبت به مسلمانان سین کیانگ می پرسیم، چنان خودشان را به بی خبری میزنند که گویا، #ایغور؛ ولایتی در متونِ کهن تخارستان بوده و اکنون تنها نامی از آن باقی مانده است!
مساله مهم بعدی اشکالات ساختاری در قانون اساسی است نه بدین معنا که واجد اصلی بنام #ولایت_فقیه است، بل که در بسیاری از موارد، روح قانون نقض می شود و برخی از اصول آن بحالت مسکوت مانده و جنبه عملی به خود نگرفته است. رجوع به نظر و آراء مردم جهت اخذ تصمیمات مهم(رفراندوم) از آن جمله است. به طوری که حاکمیت در غیاب گروههای مرجع اجتماعی تصمیماتی گرفته و اکنون عدول از آن ها را به منزله عبور از گفتمان انقلابیگری خود تلقی کرده، شرمسار و گروگانِ آرمان های چند دههء خویش است.
نخبگان می پرسند، اگر قرار است رییس جمهور که می بایست تجلی اراده ملت باشد، وقتی برای یک تماس تلفنی با همتای آمریکایی اش شماتت می شود یا وزرایش اعتقادی به برنامه ها و شعارهای دولت مستقر ندارند و خودشان را با نظرات کانون های دیگر قدرت وفق میدهند، دیگر این رجوع به صندوق آراء برای چیست؟
نگارنده بر این باور است این ساختار، نیازمند ایجاد تغییراتی ژرف در ساحتِ فکر و عمل است، پیش از آنکه به کشتن مان دهند و بیش از آنچه، سرمایه های ملت را در زیر زمین #نطنز دود کنند که به بهایِ نحیف شدن طبقه متوسط بر روی زمین حاصل آمده بود، زمینی که همه اجزاء جامعه، همچون تابلوی #گرنیکای_پیکاسو در آه و فغان است.
اگر حاکمیت همچنان به انذار ناصحان، وقعی ننهد و راه خود را برود، مسیرِ پیشاروی، بی هیچ تردیدی همان خواهد بود که در مفروض نخست این یادداشت بیان شده؛ فروپاشی ساختاری که از مدتها پیش، ناقوس نحس آن به صدا درآمده است. فروپاشی ای که رفرم نیست، انقلاب نیست، از هم پاشیدگیِ یکباره ی همه کاربست ها و هنجارهای اجتماعی است.
📌از این رو، دغدغه ی این روزهای من، نه موروثی شدنِ رهبری که بهینه شدن آن است. خدارو چه دیدی! شاید #بن_علی ِ ایران به ضرورتِ تغییرات اساسی و دگردیسی بنیادین در رویکردها پی ببرد!
@tahlilvarasad
Forwarded from تحلیل و رصد (.)
.
✳️ مصطفی آمد که سازد همدمی...
🖊 #غلامرضا_علیزاده
حضور جناب مصطفی تاجزاده و کاندیداتوری ایشان برای ریاست جمهوری، همچنان که انتظار می رفت، سبب ساز واکنش های رسانه ای بسیاری شد. بیانیه ای که مصطفایِ اصلاحات در سالن کنفرانس وزارت کشور ایراد کرد، مانیفست مطالبات اصلاح طلبانه مردم تحول خواه ایران حداقل از یکصد سال اخیر تا کنون بوده است. غیر از آن، او به محضِ آزادی پس از هفت سال زندانِ طاقت فرسا، همچنان راست قامت ایستاده و هر صبح و شام مسائل و مشکلات ریز و درشت کشور را به پرسش می گیرد و بر دالان های انحصار یافته قدرت نور می تاباند. اگر نبود حتا همین آمادگی و حضور ایشان در انتخابات آتی، شیوه کنشگری مصطفی تاجزاده تا هم اکنون و در میان قحط سال دمشقیِ سیاست ورزان، در نوع خود، مزید امتنان است.
شیوه و سیره #زیست_سیاسی تاجزاده، نشان داده است؛ برای بالابردن ضریب وجاهت و افزایش قدرت تاثیرگذاری، ابتدا باید به بیشینه سازی قدرت در تارو پودِ وجود خویش اهتمام کرد، داشتن عناوین بالای سیاسی همچون رییس جمهوری و معاونت اولی اگر همراه با خودباوری و همت و فداکاری سیاسی نباشد، به هیچ نیارزد و چه بسا می تواند چون پرِ طاووسی پس از فروریزش ِ آن، زشتی پاهای صاحب آن پرهای رنگین و زیبا را بازنمایی کند. از این رو تاجزاده را یک کنشگر دغدغه مند و مسئولیت پذیر و در میان دگراندیش های ناصح و دلسوز داخلی یک فرصت می پندارم که ای کاش حاکمیت نیز کمی درنگ می کرد و قدر چنین سیاست ورزانِ مشفقی را بیشتر می دانست و به قدرت سخت ظاهری امروزش قناعت نمی کرد و سرنوشت محتومِ حکومت های متصلب جهان را بیشتر می خواند. از قضا جغرافیای پرآشوبِ سیاست را که بشکافی، نمونه های بسیاری از این دست حکومت ها را می توان جستجو کرد و از آن درس گرفت.
ایران ِ فردای ما، به سبب مواجه شدن با مسائل و مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که چون کلافی در هم تنیده احاطه اش کرده، همچنان به حضور سیاسی نخبگان دلسوز و کنشگرانی برای همه فصول نیازمند است و صدالبته، مصطفی تاج زاده یکی از آنان است.
@tahlilvarasad
✳️ مصطفی آمد که سازد همدمی...
🖊 #غلامرضا_علیزاده
حضور جناب مصطفی تاجزاده و کاندیداتوری ایشان برای ریاست جمهوری، همچنان که انتظار می رفت، سبب ساز واکنش های رسانه ای بسیاری شد. بیانیه ای که مصطفایِ اصلاحات در سالن کنفرانس وزارت کشور ایراد کرد، مانیفست مطالبات اصلاح طلبانه مردم تحول خواه ایران حداقل از یکصد سال اخیر تا کنون بوده است. غیر از آن، او به محضِ آزادی پس از هفت سال زندانِ طاقت فرسا، همچنان راست قامت ایستاده و هر صبح و شام مسائل و مشکلات ریز و درشت کشور را به پرسش می گیرد و بر دالان های انحصار یافته قدرت نور می تاباند. اگر نبود حتا همین آمادگی و حضور ایشان در انتخابات آتی، شیوه کنشگری مصطفی تاجزاده تا هم اکنون و در میان قحط سال دمشقیِ سیاست ورزان، در نوع خود، مزید امتنان است.
شیوه و سیره #زیست_سیاسی تاجزاده، نشان داده است؛ برای بالابردن ضریب وجاهت و افزایش قدرت تاثیرگذاری، ابتدا باید به بیشینه سازی قدرت در تارو پودِ وجود خویش اهتمام کرد، داشتن عناوین بالای سیاسی همچون رییس جمهوری و معاونت اولی اگر همراه با خودباوری و همت و فداکاری سیاسی نباشد، به هیچ نیارزد و چه بسا می تواند چون پرِ طاووسی پس از فروریزش ِ آن، زشتی پاهای صاحب آن پرهای رنگین و زیبا را بازنمایی کند. از این رو تاجزاده را یک کنشگر دغدغه مند و مسئولیت پذیر و در میان دگراندیش های ناصح و دلسوز داخلی یک فرصت می پندارم که ای کاش حاکمیت نیز کمی درنگ می کرد و قدر چنین سیاست ورزانِ مشفقی را بیشتر می دانست و به قدرت سخت ظاهری امروزش قناعت نمی کرد و سرنوشت محتومِ حکومت های متصلب جهان را بیشتر می خواند. از قضا جغرافیای پرآشوبِ سیاست را که بشکافی، نمونه های بسیاری از این دست حکومت ها را می توان جستجو کرد و از آن درس گرفت.
ایران ِ فردای ما، به سبب مواجه شدن با مسائل و مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که چون کلافی در هم تنیده احاطه اش کرده، همچنان به حضور سیاسی نخبگان دلسوز و کنشگرانی برای همه فصول نیازمند است و صدالبته، مصطفی تاج زاده یکی از آنان است.
@tahlilvarasad
Forwarded from حسین علیزاده
.
✳️مرثیه ای برای حاکمیت، از فراز ستاره عیّوق
🖊 #غلامرضا_علیزاده
دیگر تمام شد، ساعت چهار بار نواخت! همان گونه که پیش بینی می شد، عروس ِ حاکمیت از پرده برون آمد و بُرقع از رو گرفت و شمع محفل انجمن شد! و چون #قره_العین در دشت بدشت، مانیفست شیوه حکمرانی سال های آتی را رازگشایی کرد. بدین معنا که تقدیر اهالی مدینه بر تحقق این انگاره بسته شد که؛ برآیند تصمیمات و مفصل بندی هایی که کاربست های پارادایم غالب در آستانه سده پانزدهم را شکل می دهند، از دل صف بندی های مهندسی شدهء برآمده از چینش ِ پازل سیاسیِ سالی که در آن زیست می کنیم، نضج یافته و قوام گرفته است. المنة لله!
آنچه که در نگاه نخست به چشم می آید، قهقهه مستانه ی رهزنان جمهوریت و عاملانِ به هیچ انگاشتن نظر اکثریت است که تو گویی دست در دستان یکدیگر، #هلپرکه می رقصند و لُمپن هایشان را به عنوان پیش قراول به میدان فرستاده، رجز می خوانند و نفس کش طلب می کنند و آن دیگری که بسانِ #پروتاگوراس فیلسوف، کتابچه ای در دست گرفته، بر رواق بلندی نشسته و مشتاقانِ مکتب آنارشیسم را به غمزه مسأله آموز می شود و طریق بهره بیشتر از #ماء_الشعیر را با امتزاج آن توسط الکل خاطرنشان می سازد! من یقین دارم چون مجال یابند، صد مسأله برای باشندگان این ممالک محروسه ایجاد می کنند، چرا که گُمانِ باطل می برند که دوران زعامت بواسحاق بسر رسید و عصر حکمروایی #امیرمبارزالدین آغازیدن گرفت و درب چوبینِ میخانه ها، با #اوتاد تحجّر مسدود شد.
شوربختانه، حاکمیت پیش از این نیز در فقدان گروههای مرجع اجتماعی و با نادیده انگاشتن انذارها و بی توجهی به هشدار ناصحان دلسوز، تصمیماتی اتخاذ کرد که فرجام آن جز سیر قهقرایی و به بن رسیدنِ روال معمولِ تمشیت ِ امور کشور نبود. که در پی انسداد بوجود آمده در راههای وصول منابع مالی و نحیف شدن ملموس اقتصاد کشور، نظام لاجرم از پی برساختنِ نظریه ای پسینی برآمد که کُرنش مصلحت جویانه در مقابل شروط و محدودیت های إعمالی غرب در جریان مذاکرات هسته ای را توجیه می کرد.
در شگفتم چگونه است که چهار دهه از انقلاب می گذرد و حاکمیت حتا یکبار ضرورت برگزاری رفراندوم را بخود نقبولانده است تا مطابقِ اصل ۵۹ قانون اساسی، در خصوص مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، از راه همهپرسی به آراء مردم رجوع کند. آیا نظام عزم آن کرده تا یکبار دیگر در قامت موسای کلیم ظاهر شده و پاسخ خداوند را در کوه طور یک تنه دهد و مکتوبی ده فرمان را بر ما بخت برگشتگان عرضه کند که در پس ِ همه این سالها از فرط دیدنِ تدلیس و تزویر مدعیان، یهوَه را از خاطر برده ایم!
این نکته که در طول سالیان گذشته، روسای جمهور، فعال مایشاء نبوده و سیاست ها و تصمیمات را به تنهایی اخذ و اجرایی نمیکرده اند، امر پوشیده ای نبود و چه بسا اگر احتمال مواجهه با همتایان آمریکایی شان را می دادند، رنگ رخساره می باختند و بیم آن میرفت که زودی قالب تهی کنند!
✔️ اکنون چه شده است، یاری اندر کَس نمی بینم، یاران را چه شد؟
انقلابی چنان باشکوه که رهبران آن آمده بودند تا خاطره حکومت خودکامه را از ذهن ها بزدایند، و چنان قلمرو آزادی را بگسترانند که نمایندگان گروههای چریکی چپ نیز امکان عرضه نقطه نظرات شان را داشته باشند، اکنون چه بر سر آن آمده، که همچنان در صدد انجام #خالص_سازی حتا در بین باسابقه ترین مدیرانش برآمده است!
کدام باور اشتباه، بخشی از نظام را به اتخاذ این تصمیم خطرناک، مصمم و مجاب کرده است؟ آیا چنین اندیشیده اند که از خاکستر این خاک اهورایی، دیگر ققنوسی نخواهد زاد؟ یا نه #اسپهبدان مرده اند و کاوه و افریدون در گمنامی اساطیری خفقان گرفته اند، یا شاید ابری که از پهنه آسمان این سرزمین خشکیده می گذرد، سِتَرون شده است؟
بی تردید، فرجام چنین سیاستی، سوق دادن کشور به سوی مجموعه ای از مخاطراتِ فوق تصور امنیتی، اقتصادی و اجتماعی است. تاریخ ناکامی پیشگامانِ چنین انگاره ای به روی دیدگانمان گشوده است، موسولینی برای تحقق هژمونیِ الیتی که برگزیده ذهن او بود، از هیچ کوششی فروگذار نکرد و همتای او هیتلر، این خالص سازی را به منتهای خود رسانید و به همسان سازی نژاد و خون رسید. پیشینه تاریخی نشان می دهد، قدرت غیور است و قدرت مطلقه چون شب ِ دیجور، مخوف. چه بسیار حاکمان مصلحی که با نگاه خیرخواهانه و انجام توسعه آمرانه بر مسند نشستند و به سبب نادیده انگاشتن نصایح مشاوران و حذف مشفقان، غمگنانه با عروس قدرت معانقه ای تلخ کردند و ناگزیر با او وداع گفتند.
و اما کار سترگ ما تا دیروز انتخاب و بدرقه دولت ها تا خیابان پاستور بود و نقطه عزیمت سرخوردگی های ما نیز از همین جا آغاز می شد، چرا که ما دولت های منتخب را آسان رها می کردیم و او را به دست های اختاپوسی که در نهانخانه مخوف ِ قدرت احاطه اش کرده بودند، می سپردیم و البته تاوانش را به سختی پرداختیم.
@tahlilvarasad
✳️مرثیه ای برای حاکمیت، از فراز ستاره عیّوق
🖊 #غلامرضا_علیزاده
دیگر تمام شد، ساعت چهار بار نواخت! همان گونه که پیش بینی می شد، عروس ِ حاکمیت از پرده برون آمد و بُرقع از رو گرفت و شمع محفل انجمن شد! و چون #قره_العین در دشت بدشت، مانیفست شیوه حکمرانی سال های آتی را رازگشایی کرد. بدین معنا که تقدیر اهالی مدینه بر تحقق این انگاره بسته شد که؛ برآیند تصمیمات و مفصل بندی هایی که کاربست های پارادایم غالب در آستانه سده پانزدهم را شکل می دهند، از دل صف بندی های مهندسی شدهء برآمده از چینش ِ پازل سیاسیِ سالی که در آن زیست می کنیم، نضج یافته و قوام گرفته است. المنة لله!
آنچه که در نگاه نخست به چشم می آید، قهقهه مستانه ی رهزنان جمهوریت و عاملانِ به هیچ انگاشتن نظر اکثریت است که تو گویی دست در دستان یکدیگر، #هلپرکه می رقصند و لُمپن هایشان را به عنوان پیش قراول به میدان فرستاده، رجز می خوانند و نفس کش طلب می کنند و آن دیگری که بسانِ #پروتاگوراس فیلسوف، کتابچه ای در دست گرفته، بر رواق بلندی نشسته و مشتاقانِ مکتب آنارشیسم را به غمزه مسأله آموز می شود و طریق بهره بیشتر از #ماء_الشعیر را با امتزاج آن توسط الکل خاطرنشان می سازد! من یقین دارم چون مجال یابند، صد مسأله برای باشندگان این ممالک محروسه ایجاد می کنند، چرا که گُمانِ باطل می برند که دوران زعامت بواسحاق بسر رسید و عصر حکمروایی #امیرمبارزالدین آغازیدن گرفت و درب چوبینِ میخانه ها، با #اوتاد تحجّر مسدود شد.
شوربختانه، حاکمیت پیش از این نیز در فقدان گروههای مرجع اجتماعی و با نادیده انگاشتن انذارها و بی توجهی به هشدار ناصحان دلسوز، تصمیماتی اتخاذ کرد که فرجام آن جز سیر قهقرایی و به بن رسیدنِ روال معمولِ تمشیت ِ امور کشور نبود. که در پی انسداد بوجود آمده در راههای وصول منابع مالی و نحیف شدن ملموس اقتصاد کشور، نظام لاجرم از پی برساختنِ نظریه ای پسینی برآمد که کُرنش مصلحت جویانه در مقابل شروط و محدودیت های إعمالی غرب در جریان مذاکرات هسته ای را توجیه می کرد.
در شگفتم چگونه است که چهار دهه از انقلاب می گذرد و حاکمیت حتا یکبار ضرورت برگزاری رفراندوم را بخود نقبولانده است تا مطابقِ اصل ۵۹ قانون اساسی، در خصوص مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، از راه همهپرسی به آراء مردم رجوع کند. آیا نظام عزم آن کرده تا یکبار دیگر در قامت موسای کلیم ظاهر شده و پاسخ خداوند را در کوه طور یک تنه دهد و مکتوبی ده فرمان را بر ما بخت برگشتگان عرضه کند که در پس ِ همه این سالها از فرط دیدنِ تدلیس و تزویر مدعیان، یهوَه را از خاطر برده ایم!
این نکته که در طول سالیان گذشته، روسای جمهور، فعال مایشاء نبوده و سیاست ها و تصمیمات را به تنهایی اخذ و اجرایی نمیکرده اند، امر پوشیده ای نبود و چه بسا اگر احتمال مواجهه با همتایان آمریکایی شان را می دادند، رنگ رخساره می باختند و بیم آن میرفت که زودی قالب تهی کنند!
✔️ اکنون چه شده است، یاری اندر کَس نمی بینم، یاران را چه شد؟
انقلابی چنان باشکوه که رهبران آن آمده بودند تا خاطره حکومت خودکامه را از ذهن ها بزدایند، و چنان قلمرو آزادی را بگسترانند که نمایندگان گروههای چریکی چپ نیز امکان عرضه نقطه نظرات شان را داشته باشند، اکنون چه بر سر آن آمده، که همچنان در صدد انجام #خالص_سازی حتا در بین باسابقه ترین مدیرانش برآمده است!
کدام باور اشتباه، بخشی از نظام را به اتخاذ این تصمیم خطرناک، مصمم و مجاب کرده است؟ آیا چنین اندیشیده اند که از خاکستر این خاک اهورایی، دیگر ققنوسی نخواهد زاد؟ یا نه #اسپهبدان مرده اند و کاوه و افریدون در گمنامی اساطیری خفقان گرفته اند، یا شاید ابری که از پهنه آسمان این سرزمین خشکیده می گذرد، سِتَرون شده است؟
بی تردید، فرجام چنین سیاستی، سوق دادن کشور به سوی مجموعه ای از مخاطراتِ فوق تصور امنیتی، اقتصادی و اجتماعی است. تاریخ ناکامی پیشگامانِ چنین انگاره ای به روی دیدگانمان گشوده است، موسولینی برای تحقق هژمونیِ الیتی که برگزیده ذهن او بود، از هیچ کوششی فروگذار نکرد و همتای او هیتلر، این خالص سازی را به منتهای خود رسانید و به همسان سازی نژاد و خون رسید. پیشینه تاریخی نشان می دهد، قدرت غیور است و قدرت مطلقه چون شب ِ دیجور، مخوف. چه بسیار حاکمان مصلحی که با نگاه خیرخواهانه و انجام توسعه آمرانه بر مسند نشستند و به سبب نادیده انگاشتن نصایح مشاوران و حذف مشفقان، غمگنانه با عروس قدرت معانقه ای تلخ کردند و ناگزیر با او وداع گفتند.
و اما کار سترگ ما تا دیروز انتخاب و بدرقه دولت ها تا خیابان پاستور بود و نقطه عزیمت سرخوردگی های ما نیز از همین جا آغاز می شد، چرا که ما دولت های منتخب را آسان رها می کردیم و او را به دست های اختاپوسی که در نهانخانه مخوف ِ قدرت احاطه اش کرده بودند، می سپردیم و البته تاوانش را به سختی پرداختیم.
@tahlilvarasad
Forwarded from تحلیل و رصد
.
محمد توسلی نوشت: زمانی که #دکتر_چمران از همکاری نظامی روسها در زمان جنگ پرده برداشت و گفته بود: تانکهای عراقی توسط خدمه روسی رانده میشوند، خبرگزاریِ روسی تات، او را عامل #سیا و ساواک خواند.
با یادآوری این خاطره، شگفتزده نشدم چرا که این سیاست معهود روسیه در زمینگیرکردن و چه بسا نابودی فرزندان صادق این سرزمین از سپهر سیاست کشور به لطایفالحیل است.
این تاثیرگذاری سوء میتواند به روشهای متفاوتی صورت گیرد. دیرزمانی وقتی حاکمیت #دکترظریف را برای ابلاغ پیامی به کاخ کرملین میفرستاد، پوتین روی تُرش میکرد و به مسئولان نظام القاء میکرد که نسبت به ماهیت ذهنی ظریف ظنین بوده و اورا تلویحاً جاسوس آمریکا میخواند.
از این رو، استدلالهای صریح دکترظریف نزد مسئولان در انتقاد به سیاستهای کلان، ذرهای تامل را در آنان، نسبت به رویکرد پیشین برنمیانگیخت. آنها سالها بود که ترمز قطار سیاست را کنده و شتابان در سراشیبیِ سقوط افتادهاند!
نقبی میزنم به تاریخ انقلاب، و یادی میکنم از پوست موزی که روسیه توسط حزب توده پای #صادق_قطبزاده انداخت تا به حذف یکی دیگر از مخالفان روسیه بیانجامد.
✍#غلامرضا_علیزاده
@tahlilvarasad
محمد توسلی نوشت: زمانی که #دکتر_چمران از همکاری نظامی روسها در زمان جنگ پرده برداشت و گفته بود: تانکهای عراقی توسط خدمه روسی رانده میشوند، خبرگزاریِ روسی تات، او را عامل #سیا و ساواک خواند.
با یادآوری این خاطره، شگفتزده نشدم چرا که این سیاست معهود روسیه در زمینگیرکردن و چه بسا نابودی فرزندان صادق این سرزمین از سپهر سیاست کشور به لطایفالحیل است.
این تاثیرگذاری سوء میتواند به روشهای متفاوتی صورت گیرد. دیرزمانی وقتی حاکمیت #دکترظریف را برای ابلاغ پیامی به کاخ کرملین میفرستاد، پوتین روی تُرش میکرد و به مسئولان نظام القاء میکرد که نسبت به ماهیت ذهنی ظریف ظنین بوده و اورا تلویحاً جاسوس آمریکا میخواند.
از این رو، استدلالهای صریح دکترظریف نزد مسئولان در انتقاد به سیاستهای کلان، ذرهای تامل را در آنان، نسبت به رویکرد پیشین برنمیانگیخت. آنها سالها بود که ترمز قطار سیاست را کنده و شتابان در سراشیبیِ سقوط افتادهاند!
نقبی میزنم به تاریخ انقلاب، و یادی میکنم از پوست موزی که روسیه توسط حزب توده پای #صادق_قطبزاده انداخت تا به حذف یکی دیگر از مخالفان روسیه بیانجامد.
✍#غلامرضا_علیزاده
@tahlilvarasad