📝📝📝امان از بدبختی!
✅وقتی آبی بیجهت هدر میرود، هر شهروندی بنا به سطح توجه و حساسیت خود به این موضوع واکنش نشان میدهد. حساست من نسبت به هدر رفتن آب، تا حد مشاهدۀ کتک خوردن طفلی بیگناه توسط والدینی بیرحم است. طاقتم واقعاً طاق میشود!
✅این میزان حساسیت در زندان گاهی کار دستم میداد. در انفرادیهای بند 240 زندان اوین، هفتهای یکبار حق استحمام داشتیم، اما آب همیشه گرم نبود و حمام گرفتن عقب میافتاد. نگهبان بیآزاری که از این وضع ناراحت میشد، گاهی مرا برای دوش گرفتن به سرویسهای بخش انتهایی بند هدایت میکرد، اما چون اثری از آب گرم در آن روز پیدا نمیشد، او توصیه میکرد که شیر آب را باز بگذارم تا بلکه به تدریج گرم شود!
✅هیچوقت این توصیه را نپذیرفتم و او از این رفتارم حیرتزده میشد! از نظر او باز گذاشتن شیر آب به مدت ربع ساعت برای گرم شدن تدریجی آن، کاملاً عادی بود بخصوص اینکه آب زندان اوین از چاه تأمین میشد. به او توضیح دادم که آب چاه با آب شبکه ارزش یکسانی دارند و به هیچ وجه نباید بیدلیل به فاضلاب تبدیلشان کرد. با نگاهی شبیه نگاهِ زیرک اندر هالو، تبسمی به لب میآورد و مرا به سلولم برمیگرداند.
در زندان رجاییشهر اما این مشکل را با برخی همبندیها داشتم. بیتفاوتی برخی از آنها نسبت به هدر رفت آب، برایم غیر قابل تحمل بود. یک زندانی برای شستن پتویش آن را زیر دوش حمام میگذاشت و مقداری پودر لباسشویی هم روی آن میریخت و آنگاه شیر دوش را تا انتها باز میکرد تا به خودی خود مثلاً در طول 24 ساعت ریزش آب، تمیز شود! آن دیگری، شیر آب را با تمام فشارش باز میگذاشت و مشغول مسواک زدن دندانهای خود میشد بدون آنکه یک لحظه زحمت پیچاندن شیر را به خود دهد. در چنین مواقعی من معمولاً به زندانی نزدیک میشدم و به گونهای که به او برنخورد، شیر را میبستم و به شوخی میگفتم؛ پیچاندن این شیر هیچ زحمت و هزینهای ندارد!
✅برخی هواداران سازمان مجاهدین خلق این رفتارم را تمسخر میکردند. یکی از آنها گفت: فلانی جای تضاد اصلی و فرعی را اشتباه گرفته است! منظورش این بود که مسئلۀ اصلی نظام سیاسی است، اما من به مسئلهای فرعی مثل چگونگی مصرف آب توجه نشان میدهم.
آب زندان رجاییشهر نیز از چشمهای در بالادست تأمین میشد و از نظر برخی زندانیان آب چشمه برای هدر رفتن و تبدیل به فاضلاب شدن هیچ مشکلی نداشت!
✅به آنها چندین بار مشکل آب و بخصوص چشمانداز بحرانی آن را در آینده توضیح دادم اما هواداران سازمان کمترین التفاوتی به این نوع بحثها نشان نمیدادند. از نظر آنها اگر رژیم ساقط میشد، همۀ این مشکلات به راحتی برطرف میشد. یک روز به یکی از آنها گفتم؛ آیا فکر میکند اگر رژیم ساقط شود و خودِ آنها به حکومت برسند، مثلاً بارش باران و برف چند برابر میشود و ایران از منطقهای عمدتاً گرم و خشک و کم بارش به ناحیهای پر برف و باران و سبز و خرم، تغییر ماهیت میدهد؟
✅این نوع حرفها اما برای آنان جا به جا کردن تضاد اصلی با فرعی بود و گوش شنوایی برای آن وجود نداشت.
متأسفانه همان منطقِ تضاد اصلی و فرعی ناخواسته به تمام ایرانیان ناراضی سرایت کرده است. در این شرایط بحرانیِ آب و برق که بدون تردید ناکارآمدی و سیاستهای نادرست حکومت، عامل مهم آن است، حتی یک کلمه نمیتوان از مصرف بیرویۀ برخی از هموطنان انتقاد و آنها را به صرفهجویی توصیه کرد. اغلب چنین توصیهای را به طرفداری از نظام حاکم نسبت میدهند.
چوپانی در جنگلهای شمال، با داسی بزرگ، شاخههای درختان جنگلی را قطع میکرد و جلو گوسفندانش میریخت. وقتی به او گفته شد هر یک از این درختانی که میبُرد به اندازۀ تمام گلۀ او ارزش حیاتی برای کشور دارد، خشمگین شد و گفت؛ امسال علف کم است و میگی من چه کنم؟ بعد گفت؛ به جای آنکه یقۀ بالاییها را بگیرید به من گیر میدهید؟
گویا چند سال پیش، دولت به دامداران مناطق جنگلنشین وامی داده تا گوسفندان خود را از جنگل خارج کرده و به دشتهای اطراف منتقل کنند. برخی دامداران پس از گرفتن وام و مصرف آن، دوباره دامها را راهی جنگل کردهاند. اگر کسی متعرض آنها شود، حرفشان این است که زورت به ما رسیده؟ چرا یقۀ بالاییها را نمیگیری؟
خلاصه بالا و پایین در تقسیم کاری ویرانگر، دست به دست هم دادهاند تا اثری از منابع حیاتی این کشور باقی نماند. اگر به بالاییها انتقاد کنی، با محرومیت و زندان روبرو میشوی و اگر به پایینیها توصیهای کنی به همدستی با بالاییها متهم میشوی! امان از بدبختی!
#احمد_زیدآبادی
#محیط_زیست
#زندان_رجایی_شهر
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
🆔 @MostafaTajzadeh
✅وقتی آبی بیجهت هدر میرود، هر شهروندی بنا به سطح توجه و حساسیت خود به این موضوع واکنش نشان میدهد. حساست من نسبت به هدر رفتن آب، تا حد مشاهدۀ کتک خوردن طفلی بیگناه توسط والدینی بیرحم است. طاقتم واقعاً طاق میشود!
✅این میزان حساسیت در زندان گاهی کار دستم میداد. در انفرادیهای بند 240 زندان اوین، هفتهای یکبار حق استحمام داشتیم، اما آب همیشه گرم نبود و حمام گرفتن عقب میافتاد. نگهبان بیآزاری که از این وضع ناراحت میشد، گاهی مرا برای دوش گرفتن به سرویسهای بخش انتهایی بند هدایت میکرد، اما چون اثری از آب گرم در آن روز پیدا نمیشد، او توصیه میکرد که شیر آب را باز بگذارم تا بلکه به تدریج گرم شود!
✅هیچوقت این توصیه را نپذیرفتم و او از این رفتارم حیرتزده میشد! از نظر او باز گذاشتن شیر آب به مدت ربع ساعت برای گرم شدن تدریجی آن، کاملاً عادی بود بخصوص اینکه آب زندان اوین از چاه تأمین میشد. به او توضیح دادم که آب چاه با آب شبکه ارزش یکسانی دارند و به هیچ وجه نباید بیدلیل به فاضلاب تبدیلشان کرد. با نگاهی شبیه نگاهِ زیرک اندر هالو، تبسمی به لب میآورد و مرا به سلولم برمیگرداند.
در زندان رجاییشهر اما این مشکل را با برخی همبندیها داشتم. بیتفاوتی برخی از آنها نسبت به هدر رفت آب، برایم غیر قابل تحمل بود. یک زندانی برای شستن پتویش آن را زیر دوش حمام میگذاشت و مقداری پودر لباسشویی هم روی آن میریخت و آنگاه شیر دوش را تا انتها باز میکرد تا به خودی خود مثلاً در طول 24 ساعت ریزش آب، تمیز شود! آن دیگری، شیر آب را با تمام فشارش باز میگذاشت و مشغول مسواک زدن دندانهای خود میشد بدون آنکه یک لحظه زحمت پیچاندن شیر را به خود دهد. در چنین مواقعی من معمولاً به زندانی نزدیک میشدم و به گونهای که به او برنخورد، شیر را میبستم و به شوخی میگفتم؛ پیچاندن این شیر هیچ زحمت و هزینهای ندارد!
✅برخی هواداران سازمان مجاهدین خلق این رفتارم را تمسخر میکردند. یکی از آنها گفت: فلانی جای تضاد اصلی و فرعی را اشتباه گرفته است! منظورش این بود که مسئلۀ اصلی نظام سیاسی است، اما من به مسئلهای فرعی مثل چگونگی مصرف آب توجه نشان میدهم.
آب زندان رجاییشهر نیز از چشمهای در بالادست تأمین میشد و از نظر برخی زندانیان آب چشمه برای هدر رفتن و تبدیل به فاضلاب شدن هیچ مشکلی نداشت!
✅به آنها چندین بار مشکل آب و بخصوص چشمانداز بحرانی آن را در آینده توضیح دادم اما هواداران سازمان کمترین التفاوتی به این نوع بحثها نشان نمیدادند. از نظر آنها اگر رژیم ساقط میشد، همۀ این مشکلات به راحتی برطرف میشد. یک روز به یکی از آنها گفتم؛ آیا فکر میکند اگر رژیم ساقط شود و خودِ آنها به حکومت برسند، مثلاً بارش باران و برف چند برابر میشود و ایران از منطقهای عمدتاً گرم و خشک و کم بارش به ناحیهای پر برف و باران و سبز و خرم، تغییر ماهیت میدهد؟
✅این نوع حرفها اما برای آنان جا به جا کردن تضاد اصلی با فرعی بود و گوش شنوایی برای آن وجود نداشت.
متأسفانه همان منطقِ تضاد اصلی و فرعی ناخواسته به تمام ایرانیان ناراضی سرایت کرده است. در این شرایط بحرانیِ آب و برق که بدون تردید ناکارآمدی و سیاستهای نادرست حکومت، عامل مهم آن است، حتی یک کلمه نمیتوان از مصرف بیرویۀ برخی از هموطنان انتقاد و آنها را به صرفهجویی توصیه کرد. اغلب چنین توصیهای را به طرفداری از نظام حاکم نسبت میدهند.
چوپانی در جنگلهای شمال، با داسی بزرگ، شاخههای درختان جنگلی را قطع میکرد و جلو گوسفندانش میریخت. وقتی به او گفته شد هر یک از این درختانی که میبُرد به اندازۀ تمام گلۀ او ارزش حیاتی برای کشور دارد، خشمگین شد و گفت؛ امسال علف کم است و میگی من چه کنم؟ بعد گفت؛ به جای آنکه یقۀ بالاییها را بگیرید به من گیر میدهید؟
گویا چند سال پیش، دولت به دامداران مناطق جنگلنشین وامی داده تا گوسفندان خود را از جنگل خارج کرده و به دشتهای اطراف منتقل کنند. برخی دامداران پس از گرفتن وام و مصرف آن، دوباره دامها را راهی جنگل کردهاند. اگر کسی متعرض آنها شود، حرفشان این است که زورت به ما رسیده؟ چرا یقۀ بالاییها را نمیگیری؟
خلاصه بالا و پایین در تقسیم کاری ویرانگر، دست به دست هم دادهاند تا اثری از منابع حیاتی این کشور باقی نماند. اگر به بالاییها انتقاد کنی، با محرومیت و زندان روبرو میشوی و اگر به پایینیها توصیهای کنی به همدستی با بالاییها متهم میشوی! امان از بدبختی!
#احمد_زیدآبادی
#محیط_زیست
#زندان_رجایی_شهر
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
🆔 @MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎
📝📝📝« مشهورترین جامعه شناسان ایرانی زندانیشدهی سدهی اخیر/ از پهلوی دوم تاکنون»
✍️ فریبا نظری
✅بخش دوم
۲- حبیب اله پیمان
نخستینبار در سال ۱۳۲۹، بازداشت شد. پس از #کودتای_۲۸_مرداد و آغاز مبارزات مخفی علیه کودتاچیان، پیمان توسط فرمانداری شیراز برای بار دوم بازداشت شد. وی در سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۷ پیشاز انقلاب سال ۵۷، چند نوبت دستگیر و زندانی شد. پس از انقلاب نیز در فاصلهی ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۸، یک نوبت بازداشت و سه ماه در انفرادی ماند و یکبار هم به همراه همسرش#مرضیه_مرتاضی_لنگرودی در #راهپیمایی_۱۳_آبان_۸۸ مورد ضرب و شتم قرار گرفت. پیمان علاوه بر جامعهشناسی، به دندانپزشکی نیز اشتغال دارد.
۳- غلامحسین صدیقی
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مدتی به زندان افتاد و محاکمه شد. در جریان محاکمه از #دکتر_مصدق تجلیل کرد. وی در جلسهی روز سهشنبه ۱۷ آذرماه ۱۳۳۲ در دادگاه حضور یافت و به سوالات مختلف رئیس دادگاه و #دادستان_نظامی پاسخ داد و به تفصیل دربارهی پایین کشیدن مجسمههای شاه و پدرش، میتینگ روز ۲۵ مرداد در میدان #بهارستان، تشکیل #شورای_سلطنت و رویدادهای کودتای ۲۸ مرداد با صراحت خاصی که از ویژگیهای او بود پاسخ داد.
۴- هادی خانیکی
وی در دوران دانشجویی دستگیر و طی آذر ۱۳۵۰ و تیر ۱۳۵۱، نه ماه و نیم زندانی بودهاست.
۵- رمضانعلی عابدینی
دی ماه ۱۳۵۳ در تظاهرات دانشجویی میدان بهارستان دستگیر و به ۸ماه محکوم شد و در #کمیتهی_مشترک و اوین زندانی بود. پساز آزادی تحصیلاتش را تا کارشناسیارشد ادامه داد و مدتی مدیر مسئول #فصلنامه_محیط_زیست بود.
۶- منوچهر آشتیانی
پس از انقلاب، در سال 1358 دستگیر شد و شش ماهی را در زندان سپری کرد. روابط او با #حزب_توده، از آن سال به بعد به تدریج کمرنگ شد.
۷- احسان نراقی
با وقوع انقلاب سال۵۷، نراقی سهبار دستگیر، #زندانی و پس از احراز بیگناهی آزادشد. بارنخست اوایل سال ۱۳۵۸ زندانی و با وساطت #مرتضی_مطهری و ضمانت استقلال فکری و سیاسی نراقی در رژیم گذشته، به زودی آزاد شد. بار دوم هنگامی که امور مربوط به خروج از کشور را به اتمام رسانده و با همکاری #بنیصدر اجازه خروج را دریافت نموده بود، هنگام سوار شدن به هواپیما #بازداشت و روانهی #زندان_اوین شد. وی عامل اصلی بازداشت خود را در مرتبهی دوم، #ابراهیم_یزدی میداند که در دولت #بازرگان وزارت خارجه را بر عهده داشت. نراقی پس از تحمل چهار ماه و ده روز حبس از زندان آزاد شد. بار سوم هم چند روز بعد از انفجار دفتر #حزب_جمهوری_اسلامی به اتهام همکاری با دفتر بنیصدر، در تیرماه ۱۳۶۰ بازداشت و پس از حدود ۱۵ ماه تحمل حبس، از تمامی اتهامات تبرئه شد.
۸- ناصر تکمیل همایون
پساز خروج ابوالحسن بنی صدر از ایران، تکمیل همایون به اتهام اختفای او در منزلش توسط #دادگاه_انقلاب ابتدا به #اعدام محکوم شد اما رئیس وقت دادگاه #محمدی_گیلانی با توجه به توصیههای صورت گرفته، با تخفیف در حکم، او را به #حبس_ابد محکوم کرد که این حبس پساز طی دو سال زندان در پی #عفو_رهبری به ۱۰ سال زندان تبدیل شده و دو سال بعد #شورای_عالی_قضایی باقی مانده حکم زندان او را تعلیق کرد و در سال ۱۳۶۴ تکمیل همایون از زندان آزاد شد.
۹- سعید مدنی
او عضو گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی #انجمن_جامعهشناسی_ایران، استاد #دانشگاه_علوم_بهزیستی_و_توانبخشی، و از بنیانگذاران نشریهٔ توقیف شدهٔ #ایران_فردا است. مدنی در اسفند ۱۳۷۸ همراه با برخی از اعضای شورای فعالان #ملی-مذهبی بازداشت شده و به تحمل حبس محکوم شد. وی ازجمله بازداشت شدگان ملی مذهبی در بازداشت گروهی اسفند سال ۱۳۷۹ نیز بود. وی پس از تحمل ۵ ماه حبس در سلول انفرادی و بعدتر حدود ۷ ماه حبس به قید #وثیقه آزاد شد. مدنی و همسرش#منصوره_اتفاق در ۱۹ دی ماه ۱۳۹۰ در خیابان دستگیر شده و از سوی شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب به ۶ سال زندان و ۱۰ سال #تبعید به #بندرعباس محکوم شد. وی در اواسط زندانی بودن خود در اوین از این زندان به #زندان_رجایی_شهر تبعید شد اما در اسفند ۱۳۹۴ برای گذراندن دوران تبعید به بندرعباس فرستاده شد. مدنی برای چندمین بار در ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت و به تحمل ۹ سال زندان، محکوم شد.
۱۰- عبدا... مومنی
در دوران دانشجویی سه بار بازداشت شد. سال ۱۳۸۱ در اعتراض به صدور حکم اعدام #هاشم_آقاجری، بازداشت بعدی در۳۰ خرداد ۱۳۸۲ پس از برگزاری تجمعات دانشجویی دراعتراض به خصوصیسازی دانشگاهها بود، و ۱۸ تیر سال ۱۳۸۶ در دفتر سازمان دانش آموختگان برای بار سوم بازداشت شد. مومنی برای چهارمین بار در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۸۸ در ستاد انتخاباتی #مهدی_کروبی، بازداشت شد.
👈 ادامه در بخش سوم👇👇
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
📝@F_nazari @MostafaTajzadeh
✍️ فریبا نظری
✅بخش دوم
۲- حبیب اله پیمان
نخستینبار در سال ۱۳۲۹، بازداشت شد. پس از #کودتای_۲۸_مرداد و آغاز مبارزات مخفی علیه کودتاچیان، پیمان توسط فرمانداری شیراز برای بار دوم بازداشت شد. وی در سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۷ پیشاز انقلاب سال ۵۷، چند نوبت دستگیر و زندانی شد. پس از انقلاب نیز در فاصلهی ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۸، یک نوبت بازداشت و سه ماه در انفرادی ماند و یکبار هم به همراه همسرش#مرضیه_مرتاضی_لنگرودی در #راهپیمایی_۱۳_آبان_۸۸ مورد ضرب و شتم قرار گرفت. پیمان علاوه بر جامعهشناسی، به دندانپزشکی نیز اشتغال دارد.
۳- غلامحسین صدیقی
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مدتی به زندان افتاد و محاکمه شد. در جریان محاکمه از #دکتر_مصدق تجلیل کرد. وی در جلسهی روز سهشنبه ۱۷ آذرماه ۱۳۳۲ در دادگاه حضور یافت و به سوالات مختلف رئیس دادگاه و #دادستان_نظامی پاسخ داد و به تفصیل دربارهی پایین کشیدن مجسمههای شاه و پدرش، میتینگ روز ۲۵ مرداد در میدان #بهارستان، تشکیل #شورای_سلطنت و رویدادهای کودتای ۲۸ مرداد با صراحت خاصی که از ویژگیهای او بود پاسخ داد.
۴- هادی خانیکی
وی در دوران دانشجویی دستگیر و طی آذر ۱۳۵۰ و تیر ۱۳۵۱، نه ماه و نیم زندانی بودهاست.
۵- رمضانعلی عابدینی
دی ماه ۱۳۵۳ در تظاهرات دانشجویی میدان بهارستان دستگیر و به ۸ماه محکوم شد و در #کمیتهی_مشترک و اوین زندانی بود. پساز آزادی تحصیلاتش را تا کارشناسیارشد ادامه داد و مدتی مدیر مسئول #فصلنامه_محیط_زیست بود.
۶- منوچهر آشتیانی
پس از انقلاب، در سال 1358 دستگیر شد و شش ماهی را در زندان سپری کرد. روابط او با #حزب_توده، از آن سال به بعد به تدریج کمرنگ شد.
۷- احسان نراقی
با وقوع انقلاب سال۵۷، نراقی سهبار دستگیر، #زندانی و پس از احراز بیگناهی آزادشد. بارنخست اوایل سال ۱۳۵۸ زندانی و با وساطت #مرتضی_مطهری و ضمانت استقلال فکری و سیاسی نراقی در رژیم گذشته، به زودی آزاد شد. بار دوم هنگامی که امور مربوط به خروج از کشور را به اتمام رسانده و با همکاری #بنیصدر اجازه خروج را دریافت نموده بود، هنگام سوار شدن به هواپیما #بازداشت و روانهی #زندان_اوین شد. وی عامل اصلی بازداشت خود را در مرتبهی دوم، #ابراهیم_یزدی میداند که در دولت #بازرگان وزارت خارجه را بر عهده داشت. نراقی پس از تحمل چهار ماه و ده روز حبس از زندان آزاد شد. بار سوم هم چند روز بعد از انفجار دفتر #حزب_جمهوری_اسلامی به اتهام همکاری با دفتر بنیصدر، در تیرماه ۱۳۶۰ بازداشت و پس از حدود ۱۵ ماه تحمل حبس، از تمامی اتهامات تبرئه شد.
۸- ناصر تکمیل همایون
پساز خروج ابوالحسن بنی صدر از ایران، تکمیل همایون به اتهام اختفای او در منزلش توسط #دادگاه_انقلاب ابتدا به #اعدام محکوم شد اما رئیس وقت دادگاه #محمدی_گیلانی با توجه به توصیههای صورت گرفته، با تخفیف در حکم، او را به #حبس_ابد محکوم کرد که این حبس پساز طی دو سال زندان در پی #عفو_رهبری به ۱۰ سال زندان تبدیل شده و دو سال بعد #شورای_عالی_قضایی باقی مانده حکم زندان او را تعلیق کرد و در سال ۱۳۶۴ تکمیل همایون از زندان آزاد شد.
۹- سعید مدنی
او عضو گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی #انجمن_جامعهشناسی_ایران، استاد #دانشگاه_علوم_بهزیستی_و_توانبخشی، و از بنیانگذاران نشریهٔ توقیف شدهٔ #ایران_فردا است. مدنی در اسفند ۱۳۷۸ همراه با برخی از اعضای شورای فعالان #ملی-مذهبی بازداشت شده و به تحمل حبس محکوم شد. وی ازجمله بازداشت شدگان ملی مذهبی در بازداشت گروهی اسفند سال ۱۳۷۹ نیز بود. وی پس از تحمل ۵ ماه حبس در سلول انفرادی و بعدتر حدود ۷ ماه حبس به قید #وثیقه آزاد شد. مدنی و همسرش#منصوره_اتفاق در ۱۹ دی ماه ۱۳۹۰ در خیابان دستگیر شده و از سوی شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب به ۶ سال زندان و ۱۰ سال #تبعید به #بندرعباس محکوم شد. وی در اواسط زندانی بودن خود در اوین از این زندان به #زندان_رجایی_شهر تبعید شد اما در اسفند ۱۳۹۴ برای گذراندن دوران تبعید به بندرعباس فرستاده شد. مدنی برای چندمین بار در ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت و به تحمل ۹ سال زندان، محکوم شد.
۱۰- عبدا... مومنی
در دوران دانشجویی سه بار بازداشت شد. سال ۱۳۸۱ در اعتراض به صدور حکم اعدام #هاشم_آقاجری، بازداشت بعدی در۳۰ خرداد ۱۳۸۲ پس از برگزاری تجمعات دانشجویی دراعتراض به خصوصیسازی دانشگاهها بود، و ۱۸ تیر سال ۱۳۸۶ در دفتر سازمان دانش آموختگان برای بار سوم بازداشت شد. مومنی برای چهارمین بار در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۸۸ در ستاد انتخاباتی #مهدی_کروبی، بازداشت شد.
👈 ادامه در بخش سوم👇👇
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
📝@F_nazari @MostafaTajzadeh