📝📝📝 زیست جهان #نیهیلیسم
✍️ فرهاد قنبرى
نیهیلیسم در روزگار ما، مهمترین عنصر قوام بخش دوران کنونی و تعیین کننده عالم و نحوه زیست ما در همه عرصههاست. نیهیلیسم در وجود ما نیز خانه کرده است. کسی که در دوران ما آن را در وجود خودش تجربه نکرده است، هنوز به ساحت تفکری جدی و عمیق راه نیافته است. نیهیلیسم انسانی منتهی شده است که نیچه از آن به آخرین #انسان تعبیر میکند. آخرین انسان یا انسان کوچک در #ادبیات #نیچه، بیان استعاری از انسان دوره جدید است. از نظر نیچه انسان دوره مدرن به تجربه کردن و خود را به خطر انداختن اعتقادی ندارد، چرا که اساساً باور ندارد. در انسان دوره جدید، از شور و سودا و دغدغه خبری نیست. در نظر او هر بینش و بصیرتی فاقد اعتبار است. او همه آدمیان را مانند هم میبیند و مدعی است که هر کسی که جز این بیندیشد حتماً باید به آسایشگاه روانی هدایت شود. آخرین انسان صرفاً در جهت رسیدن به رفاه مادی در تلاش است. او به هیچ وجه برای کارهای خطیر، خود را به خطر نمیاندازد و از ارزشها و هنجارهای تازه گریزان است. او اخلاق رمگان را با وجود خویش سازگار میداند. او همه چیز را کوچک و حقیر میداند.
نیهلیسم یک انتخاب یا ایدهی فردی نیست که فردی آن را انتخاب یا نفی کند.
نیهلیسم یک زیست جهان است.
زیست جهانی که حیات ما را احاطه کرده است.
نیچه علل نیهلیسم را این گونه بیان می کند:
۱. گونه عالیتری وجود ندارد، یعنی کسانی که باروری و قدرت نهی ناشدنیشان ایمان تداوم بخشد.
۲. گونه پستتر «توده جامعه»، فروتنی را از یاد میبرد و نیازهایش را تا حد ارزشهای کیهانی بزرگ میکند. به این ترتیب کل هستی عوام پسندانه میشود، تا آنجا که توده استیلا داشته باشد زور بگوید و در نتیجه آنان ایمان به خویش را از دست میدهند و نیست انگار میشوند.
«نیهیلیستها گاهی به خود قربانی کردن و فنای محض کشیده میشوند، از جامعه بر میگردند و بر الکلیسم و اعتیاد و پاره ای وابستگیهای بدنی و روانی پناه میبرند». نیهیلیسم به دو جنبه اشاره میکند:
۱. کلبی مسلکی یعنی سکوت و بی اعتنایی سیاسی و اجتماعی و جستجوی معبود در خلاء فکری.
۲. نفی هستی و پوچی و انکار واقعیات و ردّ حقایق.
دکتر بیژن عبدالکریمی ویژگی های جهان نیچه ای (جهانی که نیچه ترسیم می کند) همان جهانی که ما در آن زیست می کنیم را این گونه برمی شمارد: بسط و غلبه امپریالیسم افراطی، پنهان شدن غرایز در پس نهادها و کشاکش مستمر به جای آرمان #صلح کانتی ناشی از حاکمیت خرد، تحقق «انسانِ هابزی»، تضعیف همبستگی های اجتماعی و احساس تعلق فرد به #جامعه، پایان یافتن عصر دولت_ ملت ها، مرگ میراث تاریخی و فرهنگی، مرگ مفهوم ملت، فروپاشی مرزهای جغرافیایی و تضعیف مرجعیت های سیاسی، ظهور دولت الکترونیک و تضعیف مرجعیت های سیاسی، متزلزل شدن مفروضات بنیادین سیاست مدرن، عدم وجود نیروهای رهایی بخش (پرولتاریا دیگر منجی بشریت نیست)، مرگ اتوپیا، پایان یافتن عصر انقلاب و حذف مفهوم #انقلاب از قاموس تفکر بشر امروز، تلقی ستیزه به معنای نابهنجاری (هرگونه ستیزه با وضع موجود سرکوب می شود)، مرگ اصالت ها، افزایش جبر سیستم، تبدیل ماهیت امر سیاسی به اقتصادی، فقدان وجود یک اصل تنظیم کننده در سیاست، رسانه ای شدن جهان و انسان، افزایش احساس از خودبیگانگی، اضمحلال امر سیاسی و در یک کلام ظهور «آخرین انسان»، از مهم ترین شاخصه های فرهنگ کنونی جهان هستند.
در چنین جهانی که بی معنایی وجه غالب آن است، بدیهی است که سیاست متاع بی ارزش و پلشتی است که در سطح کلان و جهانی با بازیگرانی مانند ولادیمیر پوتین ،برلوسکونی،احمدی نژاد،چاوز ،نتانیاهو ،بوش و ترامپ و امثالهم رقم می خورد. بازیگرانی که شاید فقط یک یا دو قرن زودتر چشم به این جهان می گشودند در بهترین حالت دلال، رمال، تاجر یا صاحب فاحشه خانه ای در محله ای بدنام می بودند.
در سطح وطنی نیز این بی معنایی و نیهلیسم و نیست انگاری حاکم بر جهان ما در سپهر سیاسی ما هویداست.
جامعه شناسی👇
@IRANSOCIOLOG
@MostafaTajzadeh
✍️ فرهاد قنبرى
نیهیلیسم در روزگار ما، مهمترین عنصر قوام بخش دوران کنونی و تعیین کننده عالم و نحوه زیست ما در همه عرصههاست. نیهیلیسم در وجود ما نیز خانه کرده است. کسی که در دوران ما آن را در وجود خودش تجربه نکرده است، هنوز به ساحت تفکری جدی و عمیق راه نیافته است. نیهیلیسم انسانی منتهی شده است که نیچه از آن به آخرین #انسان تعبیر میکند. آخرین انسان یا انسان کوچک در #ادبیات #نیچه، بیان استعاری از انسان دوره جدید است. از نظر نیچه انسان دوره مدرن به تجربه کردن و خود را به خطر انداختن اعتقادی ندارد، چرا که اساساً باور ندارد. در انسان دوره جدید، از شور و سودا و دغدغه خبری نیست. در نظر او هر بینش و بصیرتی فاقد اعتبار است. او همه آدمیان را مانند هم میبیند و مدعی است که هر کسی که جز این بیندیشد حتماً باید به آسایشگاه روانی هدایت شود. آخرین انسان صرفاً در جهت رسیدن به رفاه مادی در تلاش است. او به هیچ وجه برای کارهای خطیر، خود را به خطر نمیاندازد و از ارزشها و هنجارهای تازه گریزان است. او اخلاق رمگان را با وجود خویش سازگار میداند. او همه چیز را کوچک و حقیر میداند.
نیهلیسم یک انتخاب یا ایدهی فردی نیست که فردی آن را انتخاب یا نفی کند.
نیهلیسم یک زیست جهان است.
زیست جهانی که حیات ما را احاطه کرده است.
نیچه علل نیهلیسم را این گونه بیان می کند:
۱. گونه عالیتری وجود ندارد، یعنی کسانی که باروری و قدرت نهی ناشدنیشان ایمان تداوم بخشد.
۲. گونه پستتر «توده جامعه»، فروتنی را از یاد میبرد و نیازهایش را تا حد ارزشهای کیهانی بزرگ میکند. به این ترتیب کل هستی عوام پسندانه میشود، تا آنجا که توده استیلا داشته باشد زور بگوید و در نتیجه آنان ایمان به خویش را از دست میدهند و نیست انگار میشوند.
«نیهیلیستها گاهی به خود قربانی کردن و فنای محض کشیده میشوند، از جامعه بر میگردند و بر الکلیسم و اعتیاد و پاره ای وابستگیهای بدنی و روانی پناه میبرند». نیهیلیسم به دو جنبه اشاره میکند:
۱. کلبی مسلکی یعنی سکوت و بی اعتنایی سیاسی و اجتماعی و جستجوی معبود در خلاء فکری.
۲. نفی هستی و پوچی و انکار واقعیات و ردّ حقایق.
دکتر بیژن عبدالکریمی ویژگی های جهان نیچه ای (جهانی که نیچه ترسیم می کند) همان جهانی که ما در آن زیست می کنیم را این گونه برمی شمارد: بسط و غلبه امپریالیسم افراطی، پنهان شدن غرایز در پس نهادها و کشاکش مستمر به جای آرمان #صلح کانتی ناشی از حاکمیت خرد، تحقق «انسانِ هابزی»، تضعیف همبستگی های اجتماعی و احساس تعلق فرد به #جامعه، پایان یافتن عصر دولت_ ملت ها، مرگ میراث تاریخی و فرهنگی، مرگ مفهوم ملت، فروپاشی مرزهای جغرافیایی و تضعیف مرجعیت های سیاسی، ظهور دولت الکترونیک و تضعیف مرجعیت های سیاسی، متزلزل شدن مفروضات بنیادین سیاست مدرن، عدم وجود نیروهای رهایی بخش (پرولتاریا دیگر منجی بشریت نیست)، مرگ اتوپیا، پایان یافتن عصر انقلاب و حذف مفهوم #انقلاب از قاموس تفکر بشر امروز، تلقی ستیزه به معنای نابهنجاری (هرگونه ستیزه با وضع موجود سرکوب می شود)، مرگ اصالت ها، افزایش جبر سیستم، تبدیل ماهیت امر سیاسی به اقتصادی، فقدان وجود یک اصل تنظیم کننده در سیاست، رسانه ای شدن جهان و انسان، افزایش احساس از خودبیگانگی، اضمحلال امر سیاسی و در یک کلام ظهور «آخرین انسان»، از مهم ترین شاخصه های فرهنگ کنونی جهان هستند.
در چنین جهانی که بی معنایی وجه غالب آن است، بدیهی است که سیاست متاع بی ارزش و پلشتی است که در سطح کلان و جهانی با بازیگرانی مانند ولادیمیر پوتین ،برلوسکونی،احمدی نژاد،چاوز ،نتانیاهو ،بوش و ترامپ و امثالهم رقم می خورد. بازیگرانی که شاید فقط یک یا دو قرن زودتر چشم به این جهان می گشودند در بهترین حالت دلال، رمال، تاجر یا صاحب فاحشه خانه ای در محله ای بدنام می بودند.
در سطح وطنی نیز این بی معنایی و نیهلیسم و نیست انگاری حاکم بر جهان ما در سپهر سیاسی ما هویداست.
جامعه شناسی👇
@IRANSOCIOLOG
@MostafaTajzadeh
📝📝📝نظریهی دیکتاتوری
📚معرفی کتاب
✍🏻میشل اونفره
مترجم: رضا خلیلی
✅میشل اونفره (1959-) فیلسوف معاصر و روشنفکر عرصهی عمومی فرانسوی است. برخی او را مردمیترین فیلسوف فرانسه پس از ژان پلسارتر برشمردهاند. آتئیسم, هندوئیسم, آنارشیسم, دفاع از لائیسیته, و نیز تاثیرپذیری از نیچه و اپیکور را به منزلهی مهمترین مشخصههای تفکر وی دانستهاند. وی با فلسفهی یونانی پیوندی بسیار نزدیک و با میراث یهودی-مسیحی و اسلامی سری ناسزگار داشته, یکی از فعالترین فیلسوفان فرانسوی در دفاع از الحاد و نقد فلسفی سه دین بزرگ یهودیت, مسیحیت و اسلام است.
✅اونفره ظاهرا به نحوی رادیکال منتقد جوامع غربی و لذا از زمرهی فیلسوفان چپ اما نه به معنای مارکسیستی آن است. او تمایل دارد تا خود را بیشتر در سنت سوسیالیسم پرودنی قرار دهد…
✅اونفره آتئیست مخالف صریح اسلام است و معتقد است که اسلام ماهیتی جنگطلبانه و سلطهگرایانه دارد, با این وصف سیاستهای مداخلهگرایانه غرب را در سراسر جهان از جمله در جوامع اسلامی مورد انتقاد قرار میدهد و اقدامهای نظامی دول غربی را «جنگهای استعماری معاصر» مینامد.
✅اونفره برای جرج اورول (1903-1950), نویسنده و ژورنالیست مشهور انگلیس, اهمیت و شأن بسیار زیادی قائل است تا آنجا که دو اثر شناخته شدهی وی یعنی 1984 و مزرعهی حیوانات را حاوی فلسفهای سیاسی میداندو کتاب نظریهی دیکتاتوری اونفره نیز بر اساس شرح و تفسیر همین دئ کتاب داستان قوام یافته است. به اعتقاد اینجانب همین شرح و تفسیر چشماندازی را برای تأمل در سرشت مدرنیته و ماهیت و حقیقت تمدن نوین غربی برای ما فراهم میآورند. وی غرب جدید, مدرنیته و دوران مدرن را با نظریهی دیکتاتوری پیوند میدهد.
✅از نظر نویسندهی کتاب "نظریهی دیکتاتوری" فاشیسم هیتلری و فاشیسم استالینی پایان نیافته است و قصهی مزرعهی حیوانات و 1984 به نحو دیگری در روزگار ما, حتی در جوامع به ظاهر آزاد تحت کامیت لیبرالیسم و نئولیبرالیسم به شکل دیگری تکرار میشود. لذا هیولای توتالیتاریسمی که در رمانهای اورول به تصویر کشیده میشود هنوز زنده است و این دو رمان موضوعیت خود را از دست نداده, صرفا از گذشتهها سخن نمیگویند بلکه کاملا نیز امیروزین و توصیفگر زندگی ما در عصر کنونی هستند.
#سیاسی #جامعه_شناسی
#نظریه_دیکتاتوری
نویسنده: #میشل_اونفره
مترجم: #رضا_خلیلی
به انضمام « #موج_چهارم #نیهیلیسم»
( #بیژن_عبدالکریمی )
چاپ اول ۱۴۰۰
@MostafaTajzadeh
📚معرفی کتاب
✍🏻میشل اونفره
مترجم: رضا خلیلی
✅میشل اونفره (1959-) فیلسوف معاصر و روشنفکر عرصهی عمومی فرانسوی است. برخی او را مردمیترین فیلسوف فرانسه پس از ژان پلسارتر برشمردهاند. آتئیسم, هندوئیسم, آنارشیسم, دفاع از لائیسیته, و نیز تاثیرپذیری از نیچه و اپیکور را به منزلهی مهمترین مشخصههای تفکر وی دانستهاند. وی با فلسفهی یونانی پیوندی بسیار نزدیک و با میراث یهودی-مسیحی و اسلامی سری ناسزگار داشته, یکی از فعالترین فیلسوفان فرانسوی در دفاع از الحاد و نقد فلسفی سه دین بزرگ یهودیت, مسیحیت و اسلام است.
✅اونفره ظاهرا به نحوی رادیکال منتقد جوامع غربی و لذا از زمرهی فیلسوفان چپ اما نه به معنای مارکسیستی آن است. او تمایل دارد تا خود را بیشتر در سنت سوسیالیسم پرودنی قرار دهد…
✅اونفره آتئیست مخالف صریح اسلام است و معتقد است که اسلام ماهیتی جنگطلبانه و سلطهگرایانه دارد, با این وصف سیاستهای مداخلهگرایانه غرب را در سراسر جهان از جمله در جوامع اسلامی مورد انتقاد قرار میدهد و اقدامهای نظامی دول غربی را «جنگهای استعماری معاصر» مینامد.
✅اونفره برای جرج اورول (1903-1950), نویسنده و ژورنالیست مشهور انگلیس, اهمیت و شأن بسیار زیادی قائل است تا آنجا که دو اثر شناخته شدهی وی یعنی 1984 و مزرعهی حیوانات را حاوی فلسفهای سیاسی میداندو کتاب نظریهی دیکتاتوری اونفره نیز بر اساس شرح و تفسیر همین دئ کتاب داستان قوام یافته است. به اعتقاد اینجانب همین شرح و تفسیر چشماندازی را برای تأمل در سرشت مدرنیته و ماهیت و حقیقت تمدن نوین غربی برای ما فراهم میآورند. وی غرب جدید, مدرنیته و دوران مدرن را با نظریهی دیکتاتوری پیوند میدهد.
✅از نظر نویسندهی کتاب "نظریهی دیکتاتوری" فاشیسم هیتلری و فاشیسم استالینی پایان نیافته است و قصهی مزرعهی حیوانات و 1984 به نحو دیگری در روزگار ما, حتی در جوامع به ظاهر آزاد تحت کامیت لیبرالیسم و نئولیبرالیسم به شکل دیگری تکرار میشود. لذا هیولای توتالیتاریسمی که در رمانهای اورول به تصویر کشیده میشود هنوز زنده است و این دو رمان موضوعیت خود را از دست نداده, صرفا از گذشتهها سخن نمیگویند بلکه کاملا نیز امیروزین و توصیفگر زندگی ما در عصر کنونی هستند.
#سیاسی #جامعه_شناسی
#نظریه_دیکتاتوری
نویسنده: #میشل_اونفره
مترجم: #رضا_خلیلی
به انضمام « #موج_چهارم #نیهیلیسم»
( #بیژن_عبدالکریمی )
چاپ اول ۱۴۰۰
@MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎