📝📝📝 نگاهی به توییتهای منتخب روز
✅Ali Shakourirad:
"نامه آقاى الياس حضرتى به رئيس جمهور و تاكيد بر مسئوليت مشخص وى بعنوان رئيس شورايعالى امنيت ملى و درخواست از او براى تشكيل جلسه فوق العاده اين شورا براى #رفع_حصر از آقايان موسوى و كروبى و خانم رهنورد و رفع محدوديت از آقاى خاتمى بيان خواست همه اصلاحطلبان است و پاسخ سريع و درخور مى طلبد."
✅amir ebtehaj:
"وزیر دفاع اسرائیل درخواست جامعه جهانی برای تحقیق درباره درگیری در غزه و کشتار ۱۶فلسطینی رو رد کرده. آمریکا هم مانع تصویب تشکیل گروه تحقیق و بررسی در سازمانملل شده. دارن غیرمستقیم به جنایت اسرائیل در مرز غزه اعتراف میکنن بعد حامیان ایرانی منافع اسرائیل میگن نه! کار سازمان حماسه!"
✅نجفی تهرانی:
"اصلاحات #محمدبن_سلمان در عربستان شبیه اصلاحات محمد رضا شاه آمرانه و فقط در زمینه های اجتماعی فرهنگی و اقتصادی است اگر او مثل شاه ایران در امور سیاسی هیچگونه اصلاحات واقعی انجام ندهد و اجازه تشکیل احزاب را نداده و انتخابات برگزار نکند ممکن است مثل ایران با شورش یا انقلاب مواجه شود"
✅تاج:
"گفتن تلگرام عامل تضعیف پول ملیه
تا حالا فک میکردیم فساد سیستماتیک و نداشتن راهبرد اقتصادی مناسب و سیستم بانکداری پر اشکال و هزینه تراشی های بی خاصیت در فضای بین المللی و نخبه کشی و خویشاوندسالاری و حیف و میل امکانات و تنگ نظری های جناحی و نگاه مسموم ایدئولوژیک باعث تضعیف اقتصاده"
✅مامانِ اهورا:
"فیروزآبادی: تلگرام در هیچ کشوری پیام رسان غالبی نیست به جز ایران
عالیجناب! شما فیلتر فیس بوک، توییتر و یوتیوب بردار تا ما هم از اونها مثل بقیه مردم دنیا استفاده کنیم!
جای طلبکار و بدهکار عوض شده تو این مملکت😒"
✅Hossein Nooraninejad:
"سال ۸۸ ایمیل یاهومو باز کردند. از توش اتهاماتی در آوردند باورنکردنی. مثلا چرا فلان ایمیل سیاسی برات اومده! ۹۳ اسکایپمو باز کردند و اتهامم شد داشتن آیدی دوستان خبرنگار. اگر از پیامرسان داخلی استفاده کنم حتما مازوخیستم."
✅دندی:
"من پرونده ندارم آقای احمدینژاد ولی تو مامانمو زنده کن، از اول ببریمش اتاق عمل، داروی بیهوشی مزخرف بهش تزریق نکنیم که بعد از عمل سکته کنه، دو ماه توی آیسییو نگران پیدا نشدن داروهاش نباشیم، روزی دوملیون تومن پول دارو ندیم، آخرش هم مامانم خوب شه به جای اینکه بمیره، میتونی؟"
✅محمد مساعد:
"اکثر ما وقتی کسی با لهجه #تاجیکی یا #هزارهگی حرف میزنه نسبت بهش #پیشداوری داریم. یه پزشک افغانستانی میگفت موقع خرید معمولا زن ایرانیم حرف میزنه. میگفت میخواستم واسه بچهم ماشین کنترلی که تو ویترین بود بخرم فروشنده به خودش زحمت نداد و با بیحوصلگی گفت: پولت نمیرسهها!"
✅Hadi Mousavi:
" #کاوه_مدنی نوشته: برای کمک به بهبود وضعیت محیط زیست به ایران برگشتم.
#براندازها ریختن سرش که بیجا کردی، به بقای این نظام دیکتاتوری داری کمک میکنی!
از کی اینجوری شدیم دقیقا؟!"
✅fatemeh sotoudeh:
"مامانم معلمه. هرسال اولین روز مدرسه بعد از تعطیلات عید بچهها رو آزاد میگذاره. نه درس میده نه درس میپرسه. میگه اینقدر حرف بزنید بیخ گوش هم و پچپچ کنید و بخندید و آجیلای عیدتون رو بخورید تا حالتون بیاد سر جاش. درس بمونه واسه هفتهی دیگه."
✅Madyar:
"عبدالکریم حسینزاده، نماینده مجلس:
ـ ممنوعیت ورود بانوان ایرانی به ورزشگاهها خلاف منشور حقوق شهروندی است
ـ اینکه به دلیل رفتار نامناسب آقایان، خانمها از رفتن به استادیوم محروم شوند قابل قبول نیست و در این زمینه مردان ایرانی نیز باید اعتراض خود را بیان کنند
خانه ملت"
✅تیچر الملوک:
"برای جمع آوری زباله جایزه گذاشتم، سه تا از شاگردام برام عکس و ویدیو در حال جمع آوری زباله از محیط فرستادن 😌
اگه بدونید این اتفاق تو چه منطقه ی ضعیفی از لحاظ فرهنگی اتفاق افتاده همراه با من بال در میارید پرواز میکنید"
✅Ajdemarang اژدمارنگ:
"امکانیان به یارو گیر میده که «گاهاً» غلطه چون تنوین با کلمه فارسی نمیاد. بعد خودش برگشته میگه این آقا «کاراکتراً» این مدلیه 😂"
✅امیرعلی صفا:
"تاج بخاطر انتقاد به بازی با داغونترین تیم روی آنتن زنده با لحن تند هی به فردوسیپور میگه قابل فهم هست؟ اینا خصوصی چطور با دیگر منتقدان حرف میزنن؟ #نود"
✅علی عالی:
"هميشه سئوال بود چرا در اين سی چهل سال، ژيمناستيك ايران پيشرفت لاكپشتي دارد؟ امروز رئيس فدراسيون روشنم كرد: از وزارت ورزش و كميته المپيك ميخواهم حداقل برای مرکز تمرینی تيم ملي، یک ستِ کامل از وسایل خريداري شود! يعني فدراسيون ژيمناستيك در اين چهل سال حتي ستِ كامل نداشت!؟"
@MostafaTajzadeh
✅وقایع اتفاقیه:
"امروز ۲ آوریل روز جهانی آگاهسازی درباره #اوتیسم است. https://t.co/56dAhakQg1"
✅Ali Shakourirad:
"نامه آقاى الياس حضرتى به رئيس جمهور و تاكيد بر مسئوليت مشخص وى بعنوان رئيس شورايعالى امنيت ملى و درخواست از او براى تشكيل جلسه فوق العاده اين شورا براى #رفع_حصر از آقايان موسوى و كروبى و خانم رهنورد و رفع محدوديت از آقاى خاتمى بيان خواست همه اصلاحطلبان است و پاسخ سريع و درخور مى طلبد."
✅amir ebtehaj:
"وزیر دفاع اسرائیل درخواست جامعه جهانی برای تحقیق درباره درگیری در غزه و کشتار ۱۶فلسطینی رو رد کرده. آمریکا هم مانع تصویب تشکیل گروه تحقیق و بررسی در سازمانملل شده. دارن غیرمستقیم به جنایت اسرائیل در مرز غزه اعتراف میکنن بعد حامیان ایرانی منافع اسرائیل میگن نه! کار سازمان حماسه!"
✅نجفی تهرانی:
"اصلاحات #محمدبن_سلمان در عربستان شبیه اصلاحات محمد رضا شاه آمرانه و فقط در زمینه های اجتماعی فرهنگی و اقتصادی است اگر او مثل شاه ایران در امور سیاسی هیچگونه اصلاحات واقعی انجام ندهد و اجازه تشکیل احزاب را نداده و انتخابات برگزار نکند ممکن است مثل ایران با شورش یا انقلاب مواجه شود"
✅تاج:
"گفتن تلگرام عامل تضعیف پول ملیه
تا حالا فک میکردیم فساد سیستماتیک و نداشتن راهبرد اقتصادی مناسب و سیستم بانکداری پر اشکال و هزینه تراشی های بی خاصیت در فضای بین المللی و نخبه کشی و خویشاوندسالاری و حیف و میل امکانات و تنگ نظری های جناحی و نگاه مسموم ایدئولوژیک باعث تضعیف اقتصاده"
✅مامانِ اهورا:
"فیروزآبادی: تلگرام در هیچ کشوری پیام رسان غالبی نیست به جز ایران
عالیجناب! شما فیلتر فیس بوک، توییتر و یوتیوب بردار تا ما هم از اونها مثل بقیه مردم دنیا استفاده کنیم!
جای طلبکار و بدهکار عوض شده تو این مملکت😒"
✅Hossein Nooraninejad:
"سال ۸۸ ایمیل یاهومو باز کردند. از توش اتهاماتی در آوردند باورنکردنی. مثلا چرا فلان ایمیل سیاسی برات اومده! ۹۳ اسکایپمو باز کردند و اتهامم شد داشتن آیدی دوستان خبرنگار. اگر از پیامرسان داخلی استفاده کنم حتما مازوخیستم."
✅دندی:
"من پرونده ندارم آقای احمدینژاد ولی تو مامانمو زنده کن، از اول ببریمش اتاق عمل، داروی بیهوشی مزخرف بهش تزریق نکنیم که بعد از عمل سکته کنه، دو ماه توی آیسییو نگران پیدا نشدن داروهاش نباشیم، روزی دوملیون تومن پول دارو ندیم، آخرش هم مامانم خوب شه به جای اینکه بمیره، میتونی؟"
✅محمد مساعد:
"اکثر ما وقتی کسی با لهجه #تاجیکی یا #هزارهگی حرف میزنه نسبت بهش #پیشداوری داریم. یه پزشک افغانستانی میگفت موقع خرید معمولا زن ایرانیم حرف میزنه. میگفت میخواستم واسه بچهم ماشین کنترلی که تو ویترین بود بخرم فروشنده به خودش زحمت نداد و با بیحوصلگی گفت: پولت نمیرسهها!"
✅Hadi Mousavi:
" #کاوه_مدنی نوشته: برای کمک به بهبود وضعیت محیط زیست به ایران برگشتم.
#براندازها ریختن سرش که بیجا کردی، به بقای این نظام دیکتاتوری داری کمک میکنی!
از کی اینجوری شدیم دقیقا؟!"
✅fatemeh sotoudeh:
"مامانم معلمه. هرسال اولین روز مدرسه بعد از تعطیلات عید بچهها رو آزاد میگذاره. نه درس میده نه درس میپرسه. میگه اینقدر حرف بزنید بیخ گوش هم و پچپچ کنید و بخندید و آجیلای عیدتون رو بخورید تا حالتون بیاد سر جاش. درس بمونه واسه هفتهی دیگه."
✅Madyar:
"عبدالکریم حسینزاده، نماینده مجلس:
ـ ممنوعیت ورود بانوان ایرانی به ورزشگاهها خلاف منشور حقوق شهروندی است
ـ اینکه به دلیل رفتار نامناسب آقایان، خانمها از رفتن به استادیوم محروم شوند قابل قبول نیست و در این زمینه مردان ایرانی نیز باید اعتراض خود را بیان کنند
خانه ملت"
✅تیچر الملوک:
"برای جمع آوری زباله جایزه گذاشتم، سه تا از شاگردام برام عکس و ویدیو در حال جمع آوری زباله از محیط فرستادن 😌
اگه بدونید این اتفاق تو چه منطقه ی ضعیفی از لحاظ فرهنگی اتفاق افتاده همراه با من بال در میارید پرواز میکنید"
✅Ajdemarang اژدمارنگ:
"امکانیان به یارو گیر میده که «گاهاً» غلطه چون تنوین با کلمه فارسی نمیاد. بعد خودش برگشته میگه این آقا «کاراکتراً» این مدلیه 😂"
✅امیرعلی صفا:
"تاج بخاطر انتقاد به بازی با داغونترین تیم روی آنتن زنده با لحن تند هی به فردوسیپور میگه قابل فهم هست؟ اینا خصوصی چطور با دیگر منتقدان حرف میزنن؟ #نود"
✅علی عالی:
"هميشه سئوال بود چرا در اين سی چهل سال، ژيمناستيك ايران پيشرفت لاكپشتي دارد؟ امروز رئيس فدراسيون روشنم كرد: از وزارت ورزش و كميته المپيك ميخواهم حداقل برای مرکز تمرینی تيم ملي، یک ستِ کامل از وسایل خريداري شود! يعني فدراسيون ژيمناستيك در اين چهل سال حتي ستِ كامل نداشت!؟"
@MostafaTajzadeh
✅وقایع اتفاقیه:
"امروز ۲ آوریل روز جهانی آگاهسازی درباره #اوتیسم است. https://t.co/56dAhakQg1"
Twitter
وقایع اتفاقیه
امروز ۲ آوریل روز جهانی آگاهسازی درباره #اوتیسم است.
📝📝📝نگاهی به توییتهای منتخب روز
✅سيّدعطاالله مهاجرانى🇮🇷:
"كاش نظام جمهورى اسلامى و مشخصا مقام رهبرى قدر ظريف را بداند! قدر هاشمى را كه ندانستيد و قدر خاتمى را كه نميدانيد! قدر ظريف را در اين توفان سياست بدانيد. هيچگاه در تاريخ انقلاب و پيش از آن وزير خارجه اى به توانايى و كاردانى و خلوص ظريف نداشته ايم. و يوم يعض الظالم على يديه..."
✅محمدرضا عارف:
"اصلاح طلبی یعنی تحول خواهی مثبت و تحول خواهی تعارف بردار نیست. با تاکید بر عهدم که پلی برای #جوانان باشم، از همکارانم در #فراکسیون_امید میخواهم در آستانه سالروز حماسه #دوم_خرداد با تصویب #طرح_ممنوعیت_بکارگیری_بازنشستگان #امید را به جوانان شایسته کشورمان هدیه دهیم."
✅Nariman Mostafavi:
"ترامپ براي رسيدن به قدرت به خيليا توهين كرد،حرفاي نژادپرستانه زد، ترويج خشونت كرد و كارهايي كه همه گمون كردن باعث شكستش ميشه. بدلايل زيادي نشد. حالا يه سري رفقاي مقلّد پشت سر ترامپ راه افتادن فحش ميدن و تهديدميكنن و از انتقام آينده ميترسونن. لات بازي رو جمع كنيد. هميشه جواب نميده"
✅amir ebtehaj:
"آخرین دفعهای که آمریکا در ایران با دخالتش، سبب براندازی شد، سال۳۲ و ساقط کردن دولت ملی دکترمصدق بود. شاید اگه «دخالت انساندوستانه! آمریکا» نبود مسیر کشور عوض میشد، و اکنون ایران کشوری بود آزاد، توسعهیافته و دموکراتیک. تاریخ دوبار تکرار میشه. بار اول تراژدی و بار دوم کمدی مضحک!"
✅وحید روحی:
"نوشتند که در سالروزِ #دوم_خرداد یادی از #اصلاحات نشد و آن را ورود به عصری تازه و صفبندیهایی جدید در سیاست خوانند. با این سخن هم دلم؛ اما آنرا عبور از #اصلاح_طلبی نمیدانم بلکه اِلمان و نشانهای از پختگیِ نیروهایِ سیاسی و ملت و تحصیلِ گفتمانِ عقلانیت، به جایِ هیجان میبینم."
✅Zia Nabavi:
"سوار تاکسی که شدم چشمم به نوشته های روبروم افتاد. در مورد ضرورت حجاب و گناه بدحجابی. خوشم نیومد. وقتی رفتم حساب کنم اولین راننده منصفی بود که کرایه رو دقیق ۱۳۰۰ حساب کرد نه ۱۵۰۰ خوشم اومد! با #براندازها هم گاهی همینطوریم. موضع سیاسی شون رو نمی پسندم اما باقی خصلتهاشون رو دوست دارم!"
✅شهیندخت مولاوردی:
"رئیس جمهور در دیدار با ورزشکاران: میگویند در ورزشگاههای فوتبال حرفهای زشتی زده میشود و صحیح نیست که زنان در آنجا حضور داشته باشند. آیا اگر مردهای ما در ورزشگاهها چیزی بگویند که زیبا نباشد، باید زنان تاوان آن را پرداخت کنند؟"
✅مریم عبدی:
"احتمالا موج بعدی دستگيریها اينهایی هستن كه به طرز خيلی مشكوک تو پارکها و فضاهای عمومی به گربهها غذا میدن گربههايی با پتانسیل بالا رفتن از ساختمانهای امنيتی و گشتن لای كيسههای آشغال این مراکز"
✅سیدمحمد آلطٰه:
"و بازهم افتخاری دیگر در عرصه جهانی!!!
بر طبل شادانه بکوب .پیروز مردانه بکوب!!!
ایران در سانسور محتوا و فيلترينگ، با سبقت از چين و پس از سومالى و كرهشمالی به مقام سوم جهان رسید!"
✅امیرعلی صفا:
""آزادیهای شخصی افراد" یک مفهوم شیک و سانتیمانتال نیست که با گفتن «مگه چند نفر مشکلشون کافه رفتن و فلانه» بشه اون رو کم ارزش تلقی کرد. موضوع، مفهومی قانونیه که محدود کردن اون توسط مقامات مبتنی بر ماده ۵۷۰ جرم تلقی میشه و حتی اگر برای یکنفر اتفاق بیوفته باید بهش واکنش نشون داد."
✅سيدعلی مجتهدزاده🇮🇷:
"نه #رئيس_قوه_قضائيه نه هيچ مقام ديگری حق وضع قانون ندارد اگر برای ورود #وکلا در پرونده ها منعی هم وجود دارد که غلط و بدعت است در مرحله دادسراست هيچ مقامی حق ندارد مانع ورود وکلا در مرحله دادگاه گردد #پرونده_های_امنيتی #وکالت #وکيل_مورد_تأييد #تبصره_ماده_۴۸"
✅Nasrin Takhayori 🏳:
"امروز که رئیس کل دادگاههای عمومی و انقلاب تهران از محکومیت برخی متهمان #پرونده_کانالهای_تلگرامی به حبس خبر داد یادم افتاد ما که متهمان #پرونده_فیسبوکی بودیم هنوز بلاتکلیف موندیم رو هوا از ۹۱ تا حالا. آقا نوبت رو رعایت کنین خب"
✅reza.ghs:
"هیچوقت دلایل ادامه جنگ بعد از فتح #خرمشهر برام مقبول نیوفتاد. #سوم_خرداد"
✅🇮🇷ThisisNazanin🌱:
"#خبرخوب اولین کتابخانهی مرکزی #اوتیسم ایران افتتاح شد. #حقوقشهروندی"
✅ایلیا:
"در گذشته زندگی نکنید، خواب آینده رو نبینید، روی حال تمرکز کنید. نقل قولی از بودا"
✅کمپین حقوق بشر در ایران:
"اولین پارک مخصوص افراد دارای معلولیت در شیراز افتتاح شد. در این پارک وسایل ورزشی، سرویس های بهداشتی، رمپها، کف سازی، مبلمان شهری و سایر امکانات متناسب برای استفاده از افراد معلول خواهد بود.
@MostafaTajzadeh
https://twitter.com/ICHRI_Fa/status/998925537992151040?s=20
✅سيّدعطاالله مهاجرانى🇮🇷:
"كاش نظام جمهورى اسلامى و مشخصا مقام رهبرى قدر ظريف را بداند! قدر هاشمى را كه ندانستيد و قدر خاتمى را كه نميدانيد! قدر ظريف را در اين توفان سياست بدانيد. هيچگاه در تاريخ انقلاب و پيش از آن وزير خارجه اى به توانايى و كاردانى و خلوص ظريف نداشته ايم. و يوم يعض الظالم على يديه..."
✅محمدرضا عارف:
"اصلاح طلبی یعنی تحول خواهی مثبت و تحول خواهی تعارف بردار نیست. با تاکید بر عهدم که پلی برای #جوانان باشم، از همکارانم در #فراکسیون_امید میخواهم در آستانه سالروز حماسه #دوم_خرداد با تصویب #طرح_ممنوعیت_بکارگیری_بازنشستگان #امید را به جوانان شایسته کشورمان هدیه دهیم."
✅Nariman Mostafavi:
"ترامپ براي رسيدن به قدرت به خيليا توهين كرد،حرفاي نژادپرستانه زد، ترويج خشونت كرد و كارهايي كه همه گمون كردن باعث شكستش ميشه. بدلايل زيادي نشد. حالا يه سري رفقاي مقلّد پشت سر ترامپ راه افتادن فحش ميدن و تهديدميكنن و از انتقام آينده ميترسونن. لات بازي رو جمع كنيد. هميشه جواب نميده"
✅amir ebtehaj:
"آخرین دفعهای که آمریکا در ایران با دخالتش، سبب براندازی شد، سال۳۲ و ساقط کردن دولت ملی دکترمصدق بود. شاید اگه «دخالت انساندوستانه! آمریکا» نبود مسیر کشور عوض میشد، و اکنون ایران کشوری بود آزاد، توسعهیافته و دموکراتیک. تاریخ دوبار تکرار میشه. بار اول تراژدی و بار دوم کمدی مضحک!"
✅وحید روحی:
"نوشتند که در سالروزِ #دوم_خرداد یادی از #اصلاحات نشد و آن را ورود به عصری تازه و صفبندیهایی جدید در سیاست خوانند. با این سخن هم دلم؛ اما آنرا عبور از #اصلاح_طلبی نمیدانم بلکه اِلمان و نشانهای از پختگیِ نیروهایِ سیاسی و ملت و تحصیلِ گفتمانِ عقلانیت، به جایِ هیجان میبینم."
✅Zia Nabavi:
"سوار تاکسی که شدم چشمم به نوشته های روبروم افتاد. در مورد ضرورت حجاب و گناه بدحجابی. خوشم نیومد. وقتی رفتم حساب کنم اولین راننده منصفی بود که کرایه رو دقیق ۱۳۰۰ حساب کرد نه ۱۵۰۰ خوشم اومد! با #براندازها هم گاهی همینطوریم. موضع سیاسی شون رو نمی پسندم اما باقی خصلتهاشون رو دوست دارم!"
✅شهیندخت مولاوردی:
"رئیس جمهور در دیدار با ورزشکاران: میگویند در ورزشگاههای فوتبال حرفهای زشتی زده میشود و صحیح نیست که زنان در آنجا حضور داشته باشند. آیا اگر مردهای ما در ورزشگاهها چیزی بگویند که زیبا نباشد، باید زنان تاوان آن را پرداخت کنند؟"
✅مریم عبدی:
"احتمالا موج بعدی دستگيریها اينهایی هستن كه به طرز خيلی مشكوک تو پارکها و فضاهای عمومی به گربهها غذا میدن گربههايی با پتانسیل بالا رفتن از ساختمانهای امنيتی و گشتن لای كيسههای آشغال این مراکز"
✅سیدمحمد آلطٰه:
"و بازهم افتخاری دیگر در عرصه جهانی!!!
بر طبل شادانه بکوب .پیروز مردانه بکوب!!!
ایران در سانسور محتوا و فيلترينگ، با سبقت از چين و پس از سومالى و كرهشمالی به مقام سوم جهان رسید!"
✅امیرعلی صفا:
""آزادیهای شخصی افراد" یک مفهوم شیک و سانتیمانتال نیست که با گفتن «مگه چند نفر مشکلشون کافه رفتن و فلانه» بشه اون رو کم ارزش تلقی کرد. موضوع، مفهومی قانونیه که محدود کردن اون توسط مقامات مبتنی بر ماده ۵۷۰ جرم تلقی میشه و حتی اگر برای یکنفر اتفاق بیوفته باید بهش واکنش نشون داد."
✅سيدعلی مجتهدزاده🇮🇷:
"نه #رئيس_قوه_قضائيه نه هيچ مقام ديگری حق وضع قانون ندارد اگر برای ورود #وکلا در پرونده ها منعی هم وجود دارد که غلط و بدعت است در مرحله دادسراست هيچ مقامی حق ندارد مانع ورود وکلا در مرحله دادگاه گردد #پرونده_های_امنيتی #وکالت #وکيل_مورد_تأييد #تبصره_ماده_۴۸"
✅Nasrin Takhayori 🏳:
"امروز که رئیس کل دادگاههای عمومی و انقلاب تهران از محکومیت برخی متهمان #پرونده_کانالهای_تلگرامی به حبس خبر داد یادم افتاد ما که متهمان #پرونده_فیسبوکی بودیم هنوز بلاتکلیف موندیم رو هوا از ۹۱ تا حالا. آقا نوبت رو رعایت کنین خب"
✅reza.ghs:
"هیچوقت دلایل ادامه جنگ بعد از فتح #خرمشهر برام مقبول نیوفتاد. #سوم_خرداد"
✅🇮🇷ThisisNazanin🌱:
"#خبرخوب اولین کتابخانهی مرکزی #اوتیسم ایران افتتاح شد. #حقوقشهروندی"
✅ایلیا:
"در گذشته زندگی نکنید، خواب آینده رو نبینید، روی حال تمرکز کنید. نقل قولی از بودا"
✅کمپین حقوق بشر در ایران:
"اولین پارک مخصوص افراد دارای معلولیت در شیراز افتتاح شد. در این پارک وسایل ورزشی، سرویس های بهداشتی، رمپها، کف سازی، مبلمان شهری و سایر امکانات متناسب برای استفاده از افراد معلول خواهد بود.
@MostafaTajzadeh
https://twitter.com/ICHRI_Fa/status/998925537992151040?s=20
Forwarded from علی نیکجو «روانپزشک- رواندرمانگر تحلیلی»
📌 پس از دههها سردرگمی، تشخیص آسپرگر پاسخی برای بعضی سؤالها بود.
✍🏼 Tom Culter
▫ترجمه توسط کانال:
@alipsychiatrist
✳ حدود ساعت چهار و نیم صبح روزی در سپتامبر بود، که ناگهان از خواب بیدار شدم با این احساس که مشکلی وجود دارد که از آن آگاه نیستم. خانه در سکوت مطلق بود و کاملا احساس غربت میکردم. نبضم به سرعت میزد، و مثل یک دونده عرق میریختم. نمیدانستم چه احساسی دارم اما اشکهایم میریخت و برای لحظاتی فکر کردم که در حال مردن هستم. شاید این یک حملهی پانیک بود.
مدت ها بود که احساس میکردم یک مشکل اساسی در زندگیام وجود دارد. نیمه شبها بیدار میشدم و در حالی که به سقف خیره بودم به همه چیز فکر میکردم. روزها سخت کار میکردم، و تفریحات گذشته نه تنها خوشحالم نمیکرد بلکه حتی تا حدودی مشمئزکننده بود.
یک بار زمانی که با گروهی از دوستان خانوادگی در رستوران بودیم و من با بیتفاوتی در حال تمام کردن ساندویچ همیشگیام بودم، یکی از دوستانمان گفت: "چرا هیچوقت از غذا خوردن با جمع لذت نمی بری؟" حضور سرد و کنارهگیر من در جمع ها بسیاری از اوقات باعث ناراحتی دیگران میشد.
افراد زیادی این بازخورد را به من میدادند که وقتی تصورم این بوده که در حال لبخند زدن هستم، در واقع عبوس بودهام. از تماشای عکس هایم در مراسم شادی، متعجب میشدم. در حالی که همه در اطرافم میخندیدند من چهره ای سرد و ناخشنود داشتم.
✳ من ازدواج موفقی داشتم، از وضعیت سلامت خوبی برخوردار بودم و تعدادی از نوشتههایم جزء پرفروشترین کتابها بودند. اما دلیل این دلشورهی عجیبی را که هر روز با آن از خواب بیدار میشدم نمیفهمیدم. روزی در حین صحبت با پزشکم به او گفتم: "دقیقا نمیدانم چه حالی دارم. فقط میدانم که خوب نیستم. نوعی احساس خلاء و دشواری زیاد در موقعیتهای اجتماعی."
پزشکم بعد از معاینه در پاسخ به من گفت: "من هیچ مشکل جسمی خاصی را در تو پیدا نمیکنم. اما به نظر میرسد که تنش قابلتوجهی را تحمل میکنی. آیا خودت را فرد مضطربی میشناسی؟"
تا آن زمان خودم را فرد مضطربی نمیدانستم اما در جواب گفتم: "شاید بتوانم نام فشاری را که در قفسهی سینه ام تجربه میکنم، اضطراب بگذارم"
- "فکر میکنی چه چیزی تو را مضطرب میکند؟"
- "زنده بودن در جهان"
- "گفتی که حضور در موقعیتهای اجتماعی را مثل یک بار سنگین تجربه میکنی. سعی میکنی که خودت را تطبیق بدهی اما انگار دائما در حال وانمود کردن هستی. اطرافیانت تو را فردی کنارهگیر میدانند که به موضوعات خاصی مثل جزئیات نقشهی خطوط حمل و نقل شهری، علاقه دارد."
-"بله. و البته برای خطوط حمل و نقل، کلمهی نمودار درست تر از نقشه است"
- "و مثل همین حالا، اغلب به جزییات و قواعد، به خصوص در هنگام استفاده از کلمات، اهمیت خاصی میدهی.."
-"بله همینطور است"
- "با کنار هم گذاشتن مجموعهی این ویژگیها، موضوعی که به آن فکر میکنم این است که احتمالا شما در طیف اوتیسم، و دارای سندرم آسپرگر هستی"
- "نه" با تاکید زیادی گفتم: "من با افراد مبتلا به آسپرگر کار کردهام و درباره آنها خواندهام. من مثل آنها نیستم"
پزشکم خطی را روی کاغذ کشید و گفت: "ممکن است کسانی که دیده یا درباره آنها خواندهای، در یک نقطه روی این خط یا طیف باشند و تو کمی بالاتر و نزدیک تر به انتهای این طیف. میخواهم که درباره این موضوع بیشتر فکر کنی و بخوانی و بعدتر به من بگویی که نظرت چیست".
✳ همیشه میدانستم که چیزی، در نوعِ ارتباط گرفتن من با جهان، با بقیه متفاوت است. من بسیاری از محرکهای محیط را شدیدتر از دیگران تجربه میکردم. با صداها و بوهای خاصی مشکل داشتم. یکی از محیطهایی که به شدت تحت فشار قرار میگرفتم سوپرمارکت ها بود. با آن نورهای درخشان، صداهای بلند، ازدحام آدمها، هیاهو، تبلیغات نصب شده بر در و دیوار و .. اما بدتر از آن، حضور در مهمانیها و جمعها که مانند شکنجه بود. که یکی از اولین نمونههای شفاف آن در ذهنم، تولد هفت سالگی ام بود که همه بچه ها در اطرافم میخندیدند و بازی میکردند و من در حالی که درک آنها برایم سخت بود و با نیرویی نامرئی از درون میل به جدا شدن از آن محیط را داشتم، تماشایشان میکردم.
📌 ادامه در (INSTANT VIEW)
(مشاهده فوری)
#روان_پزشکی #روان_شناسی
#اختلال_طیف_اوتیسم #اوتیسم
#درخودماندگی #آسپرگر
🆔@alipsychiatrist
✍🏼 Tom Culter
▫ترجمه توسط کانال:
@alipsychiatrist
✳ حدود ساعت چهار و نیم صبح روزی در سپتامبر بود، که ناگهان از خواب بیدار شدم با این احساس که مشکلی وجود دارد که از آن آگاه نیستم. خانه در سکوت مطلق بود و کاملا احساس غربت میکردم. نبضم به سرعت میزد، و مثل یک دونده عرق میریختم. نمیدانستم چه احساسی دارم اما اشکهایم میریخت و برای لحظاتی فکر کردم که در حال مردن هستم. شاید این یک حملهی پانیک بود.
مدت ها بود که احساس میکردم یک مشکل اساسی در زندگیام وجود دارد. نیمه شبها بیدار میشدم و در حالی که به سقف خیره بودم به همه چیز فکر میکردم. روزها سخت کار میکردم، و تفریحات گذشته نه تنها خوشحالم نمیکرد بلکه حتی تا حدودی مشمئزکننده بود.
یک بار زمانی که با گروهی از دوستان خانوادگی در رستوران بودیم و من با بیتفاوتی در حال تمام کردن ساندویچ همیشگیام بودم، یکی از دوستانمان گفت: "چرا هیچوقت از غذا خوردن با جمع لذت نمی بری؟" حضور سرد و کنارهگیر من در جمع ها بسیاری از اوقات باعث ناراحتی دیگران میشد.
افراد زیادی این بازخورد را به من میدادند که وقتی تصورم این بوده که در حال لبخند زدن هستم، در واقع عبوس بودهام. از تماشای عکس هایم در مراسم شادی، متعجب میشدم. در حالی که همه در اطرافم میخندیدند من چهره ای سرد و ناخشنود داشتم.
✳ من ازدواج موفقی داشتم، از وضعیت سلامت خوبی برخوردار بودم و تعدادی از نوشتههایم جزء پرفروشترین کتابها بودند. اما دلیل این دلشورهی عجیبی را که هر روز با آن از خواب بیدار میشدم نمیفهمیدم. روزی در حین صحبت با پزشکم به او گفتم: "دقیقا نمیدانم چه حالی دارم. فقط میدانم که خوب نیستم. نوعی احساس خلاء و دشواری زیاد در موقعیتهای اجتماعی."
پزشکم بعد از معاینه در پاسخ به من گفت: "من هیچ مشکل جسمی خاصی را در تو پیدا نمیکنم. اما به نظر میرسد که تنش قابلتوجهی را تحمل میکنی. آیا خودت را فرد مضطربی میشناسی؟"
تا آن زمان خودم را فرد مضطربی نمیدانستم اما در جواب گفتم: "شاید بتوانم نام فشاری را که در قفسهی سینه ام تجربه میکنم، اضطراب بگذارم"
- "فکر میکنی چه چیزی تو را مضطرب میکند؟"
- "زنده بودن در جهان"
- "گفتی که حضور در موقعیتهای اجتماعی را مثل یک بار سنگین تجربه میکنی. سعی میکنی که خودت را تطبیق بدهی اما انگار دائما در حال وانمود کردن هستی. اطرافیانت تو را فردی کنارهگیر میدانند که به موضوعات خاصی مثل جزئیات نقشهی خطوط حمل و نقل شهری، علاقه دارد."
-"بله. و البته برای خطوط حمل و نقل، کلمهی نمودار درست تر از نقشه است"
- "و مثل همین حالا، اغلب به جزییات و قواعد، به خصوص در هنگام استفاده از کلمات، اهمیت خاصی میدهی.."
-"بله همینطور است"
- "با کنار هم گذاشتن مجموعهی این ویژگیها، موضوعی که به آن فکر میکنم این است که احتمالا شما در طیف اوتیسم، و دارای سندرم آسپرگر هستی"
- "نه" با تاکید زیادی گفتم: "من با افراد مبتلا به آسپرگر کار کردهام و درباره آنها خواندهام. من مثل آنها نیستم"
پزشکم خطی را روی کاغذ کشید و گفت: "ممکن است کسانی که دیده یا درباره آنها خواندهای، در یک نقطه روی این خط یا طیف باشند و تو کمی بالاتر و نزدیک تر به انتهای این طیف. میخواهم که درباره این موضوع بیشتر فکر کنی و بخوانی و بعدتر به من بگویی که نظرت چیست".
✳ همیشه میدانستم که چیزی، در نوعِ ارتباط گرفتن من با جهان، با بقیه متفاوت است. من بسیاری از محرکهای محیط را شدیدتر از دیگران تجربه میکردم. با صداها و بوهای خاصی مشکل داشتم. یکی از محیطهایی که به شدت تحت فشار قرار میگرفتم سوپرمارکت ها بود. با آن نورهای درخشان، صداهای بلند، ازدحام آدمها، هیاهو، تبلیغات نصب شده بر در و دیوار و .. اما بدتر از آن، حضور در مهمانیها و جمعها که مانند شکنجه بود. که یکی از اولین نمونههای شفاف آن در ذهنم، تولد هفت سالگی ام بود که همه بچه ها در اطرافم میخندیدند و بازی میکردند و من در حالی که درک آنها برایم سخت بود و با نیرویی نامرئی از درون میل به جدا شدن از آن محیط را داشتم، تماشایشان میکردم.
📌 ادامه در (INSTANT VIEW)
(مشاهده فوری)
#روان_پزشکی #روان_شناسی
#اختلال_طیف_اوتیسم #اوتیسم
#درخودماندگی #آسپرگر
🆔@alipsychiatrist
Telegraph
پس از دههها سردرگمی، تشخیص آسپرگر پاسخی برای بعضی سوالها بود.
✍🏼 Tom Cutler ▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو: @alipsychiatrist حدود ساعت چهار و نیم صبح روزی در سپتامبر بود، که ناگهان از خواب بیدار شدم با این احساس که مشکلی وجود دارد که از آن آگاه نیستم. خانه در سکوت مطلق بود و کاملا احساس غربت میکردم. نبضم به…
Forwarded from علی نیکجو «روانپزشک- رواندرمانگر تحلیلی»
📌 نامهای به پسرم که مبتلا به اوتیسم است.
✍🏼 Jamie Swenson
#روز_جهانی_اوتیسم
▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
@alipsychiatrist
✳ لحظهای را که با واقعیت ابتلای همیشگی تو به اوتیسم رو به رو شدم، به خوبی به یاد دارم. واقعیتی که تنها در یک کلمه خلاصه نمیشد. و در گفتوگوهای معمول والدین از تجربههای مشترکشان در والدگری، یافت نمیشد. مواجههی من با این واقعیت، زمانی نبود که مادرت گفت چیزی در رفتار تو نامعمول است. یا زمانی که در یک نیمهشب چک لیستی از علائم اوتیسم را مقابل خود قرار داده بود. یادم میآید که به شدت از او خشمگین شدم. احساس میکردم که با مقابله کردن با او در حال دفاع از تو هستم، وقتی که از تاخیر رشد اجتماعی و ناتوانی کلامی در تو حرف میزد و من حتی از فکر کردن به آن امتناع میکردم.
کارهای زیادی بود که آرزو داشتم باهم انجام بدهیم؛ من و تو. با هم ماهی بگیریم، شکار کنیم و سفر برویم. ساعتهای زیادی را باهم بیسبال بازی کنیم، همانطور که پدربزرگت با من بازی میکرد. و به تو یاد بدهم که چطور دوچرخه سواری و رانندگی کنی.
تو اولین فرزند من بودی و برنامههای زیادی برای آیندهات داشتم. اما همه چیز سختتر شد وقتی که دیگر شبها به راحتی به خواب نمیرفتی؛ از غذا خوردن اجتناب میکردی؛ با کوچکترین تحریک یا تغییر شروع به جیغ کشیدن میکردی. به عروسکها و جعبهی شن بازی خیره میشدی. از نگه داشتن چوب بیسبالی که برایت خریده بودم سر باز میزدی. همینطور از نشستن در ماشین الکتریکی که برای تو گرفته بودم.
زمانی که با مهدکودک هم خداحافظی کردیم، دیگر نمیتوانستم وجود اوتیسم را انکار کنم. زمانی بسیار طولانی را در اندوه گذراندم. تو نفهمیدی؛ شاید حتی مادرت و هیچکس دیگر، چون اندوهم را پنهان میکردم.
یادم میآید یک بار که با عموهایت در قایق تفریحی نشسته بودم، به حرف های آنها درباره فرزندانشان گوش میدادم. یکی از آنها هاکی را شروع کرده بود. یکی خواندن و دیگری حرف زدن. آنها همسن و سال تو بودند و من به تفاوت زیاد تو با آنها فکر میکردم. اکنون با اطمینان میتوانم بگویم که هیچ مشکلی وجود نداشت اگر غمگین بودم یا دربارهی احساساتم با آنها حرف میزدم و میتوانستم از دریافت حمایت آنها مطمئن باشم.
اکنون تو هشت ساله هستی. هنوز هیچ کلمهای را بیان نمیکنی و هیچ گاه سوار دوچرخه نشدهای. ما هنوز هیچکدام از آن لحظه های پدر-پسری که در دوران کودکیات در ذهنم تجسم میکردم باهم نداشته ایم. اما من در حال پذیرفتن این واقعیت هستم. و همچنان دوست دارم کارهای پدرانهای برای تو بکنم، اگرچه که با برنامه های اولیهام بسیار متفاوتاند.
شب گذشته، تو را تماشا میکردم در حالی که وسط زمین بیسبال دراز کشیده بودی و کنار مادرت به ابرها خیره شده بودی. به یکی از آنها اشاره کردی و هیجانت را با در آوردن صدایی مخصوص به خودت نشان دادی. لبخند زدی. توپی را پرتاب کردی. دست زدی، پریدی و دستهایت را برای گرمترین آغوش دورم حلقه کردی.
این بازی بیسبالی که همیشه تصور میکردم نبود. اما با همهی تفاوتش، فوقالعاده بود.
تو به من یاد دادی که صبور باشم. تو به من یاد دادی که متفاوت بودن اتفاق بدی نیست. به من یاد دادی که وقتی زندگی بر اساس برنامههایم پیش نمیرود میتوانم غمگین باشم و دربارهی احساساتم با دیگران حرف بزنم. من و مادرت هشت سال است که تلاش میکنیم حرفی را از تو درباره ی احساساتت بشنویم. از تو که باعث شدی حرف زدن دربارهی احساساتمان را یاد بگیریم. شاید هیچگاه نتوانیم کلمه ای را از زبان تو بشنویم اما سعی میکنیم که با بودن در کنارت، زبان تو باشیم و دنیایی را برایت بسازیم که کمتر با آن احساس وحشت و بیگانگی کنی.
تا قبل از زندگی در کنار تو، من از مواجهه با هر فرد کمتوان اجتناب میکردم، غرق در دنیای خودم بودم و انسانهای متفاوت با خودم را نادیده میگرفتم. اکنون نگاهم به بسیاری از افراد و اتفاقات تغییر کرده است. این کاری است که تو برای من کردهای و قول میدهم که زندگیام را صرف مراقبت از تو، و امنتر کردن دنیایت کنم.
از تو ممنونم
پدرت
#اوتیسم #طیف_اوتیسم #روان_درمانی
#پدرومادروکودکاوتیستیک #روان_پزشکی
#روان_شناسی #کودک #اطفال
#روز_جهانی_اوتیسم
🆔@alipsychiatrist
www.fatherly.com/love-money/father-letter-non-verbal-autistic-son/amp/
✍🏼 Jamie Swenson
#روز_جهانی_اوتیسم
▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
@alipsychiatrist
✳ لحظهای را که با واقعیت ابتلای همیشگی تو به اوتیسم رو به رو شدم، به خوبی به یاد دارم. واقعیتی که تنها در یک کلمه خلاصه نمیشد. و در گفتوگوهای معمول والدین از تجربههای مشترکشان در والدگری، یافت نمیشد. مواجههی من با این واقعیت، زمانی نبود که مادرت گفت چیزی در رفتار تو نامعمول است. یا زمانی که در یک نیمهشب چک لیستی از علائم اوتیسم را مقابل خود قرار داده بود. یادم میآید که به شدت از او خشمگین شدم. احساس میکردم که با مقابله کردن با او در حال دفاع از تو هستم، وقتی که از تاخیر رشد اجتماعی و ناتوانی کلامی در تو حرف میزد و من حتی از فکر کردن به آن امتناع میکردم.
کارهای زیادی بود که آرزو داشتم باهم انجام بدهیم؛ من و تو. با هم ماهی بگیریم، شکار کنیم و سفر برویم. ساعتهای زیادی را باهم بیسبال بازی کنیم، همانطور که پدربزرگت با من بازی میکرد. و به تو یاد بدهم که چطور دوچرخه سواری و رانندگی کنی.
تو اولین فرزند من بودی و برنامههای زیادی برای آیندهات داشتم. اما همه چیز سختتر شد وقتی که دیگر شبها به راحتی به خواب نمیرفتی؛ از غذا خوردن اجتناب میکردی؛ با کوچکترین تحریک یا تغییر شروع به جیغ کشیدن میکردی. به عروسکها و جعبهی شن بازی خیره میشدی. از نگه داشتن چوب بیسبالی که برایت خریده بودم سر باز میزدی. همینطور از نشستن در ماشین الکتریکی که برای تو گرفته بودم.
زمانی که با مهدکودک هم خداحافظی کردیم، دیگر نمیتوانستم وجود اوتیسم را انکار کنم. زمانی بسیار طولانی را در اندوه گذراندم. تو نفهمیدی؛ شاید حتی مادرت و هیچکس دیگر، چون اندوهم را پنهان میکردم.
یادم میآید یک بار که با عموهایت در قایق تفریحی نشسته بودم، به حرف های آنها درباره فرزندانشان گوش میدادم. یکی از آنها هاکی را شروع کرده بود. یکی خواندن و دیگری حرف زدن. آنها همسن و سال تو بودند و من به تفاوت زیاد تو با آنها فکر میکردم. اکنون با اطمینان میتوانم بگویم که هیچ مشکلی وجود نداشت اگر غمگین بودم یا دربارهی احساساتم با آنها حرف میزدم و میتوانستم از دریافت حمایت آنها مطمئن باشم.
اکنون تو هشت ساله هستی. هنوز هیچ کلمهای را بیان نمیکنی و هیچ گاه سوار دوچرخه نشدهای. ما هنوز هیچکدام از آن لحظه های پدر-پسری که در دوران کودکیات در ذهنم تجسم میکردم باهم نداشته ایم. اما من در حال پذیرفتن این واقعیت هستم. و همچنان دوست دارم کارهای پدرانهای برای تو بکنم، اگرچه که با برنامه های اولیهام بسیار متفاوتاند.
شب گذشته، تو را تماشا میکردم در حالی که وسط زمین بیسبال دراز کشیده بودی و کنار مادرت به ابرها خیره شده بودی. به یکی از آنها اشاره کردی و هیجانت را با در آوردن صدایی مخصوص به خودت نشان دادی. لبخند زدی. توپی را پرتاب کردی. دست زدی، پریدی و دستهایت را برای گرمترین آغوش دورم حلقه کردی.
این بازی بیسبالی که همیشه تصور میکردم نبود. اما با همهی تفاوتش، فوقالعاده بود.
تو به من یاد دادی که صبور باشم. تو به من یاد دادی که متفاوت بودن اتفاق بدی نیست. به من یاد دادی که وقتی زندگی بر اساس برنامههایم پیش نمیرود میتوانم غمگین باشم و دربارهی احساساتم با دیگران حرف بزنم. من و مادرت هشت سال است که تلاش میکنیم حرفی را از تو درباره ی احساساتت بشنویم. از تو که باعث شدی حرف زدن دربارهی احساساتمان را یاد بگیریم. شاید هیچگاه نتوانیم کلمه ای را از زبان تو بشنویم اما سعی میکنیم که با بودن در کنارت، زبان تو باشیم و دنیایی را برایت بسازیم که کمتر با آن احساس وحشت و بیگانگی کنی.
تا قبل از زندگی در کنار تو، من از مواجهه با هر فرد کمتوان اجتناب میکردم، غرق در دنیای خودم بودم و انسانهای متفاوت با خودم را نادیده میگرفتم. اکنون نگاهم به بسیاری از افراد و اتفاقات تغییر کرده است. این کاری است که تو برای من کردهای و قول میدهم که زندگیام را صرف مراقبت از تو، و امنتر کردن دنیایت کنم.
از تو ممنونم
پدرت
#اوتیسم #طیف_اوتیسم #روان_درمانی
#پدرومادروکودکاوتیستیک #روان_پزشکی
#روان_شناسی #کودک #اطفال
#روز_جهانی_اوتیسم
🆔@alipsychiatrist
www.fatherly.com/love-money/father-letter-non-verbal-autistic-son/amp/
Telegram
attach 📎
Forwarded from علی نیکجو «روانپزشک- رواندرمانگر تحلیلی»
📌 "بعد از این زندگی چگونه خواهد بود؟.."
✍🏼 Sharon King
▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
@alipsychiatrist
✳ نوزاد من گریه نمیکرد. او فقط به محیط جدیدش خیره شده بود. در همان لحظه عاشقش شدم. او تحسینبرانگیز بود؛ با چشمهای بادامی، دهان کوچک و موی کرکمانندی که صورت و شانه هایش را پوشانده بود. در طی روزهای بعد که در حال بهبودی پس از جراحی سزارین بودم، متخصصان متعددی به اتاقم رفتوآمد میکردند. غروب سومین روز را به خوبی به یاد دارم. به سختی چشمهایم را باز نگه داشته بودم تا رُمانی را که قبل از تولد «دیزی» شروع کرده بودم، تمام کنم. در همان زمان یکی از پزشکان داخل اتاق آمد. مدتی کنار تخت نوزاد ایستاد و با پیشانی در هم کشیده به او نگاه میکرد. تا وقتی که پرسیدم "مشکلی پیش آمده است؟" و او جواب داد "ما فکر میکنیم که این نوزاد طبیعی نیست و مبتلا به نوعی سندرم است".
"سندرم داون؟" من پرسیدم، چون در آن روزها فقط همان سندرم را میشناختم. و او پاسخ داد: "شاید چیزی شبیه آن. قدرت ماهیچههای نوزادتان کم است و پاهای او کوتاه هستند". احساس کردم که در یک چاه تاریک سقوط کردهام. هزاران سوال داشتم که تا مشخص شدن تشخیص قطعی، پاسخی برای آنها وجود نداشت. بعد از خارج شدن پزشک از اتاق، دیزی را در آغوش گرفتم و به این فکر میکردم که هر اتفاقی بیفتد با هم هستیم. و سوالی که بیش از هر چیز ذهنم را به خود مشغول میکرد این بود که "زندگی بعد از این چگونه خواهد بود؟"
تشخیص مشکل دیزی بعد از کامل شدن آزمایشات ژنتیکی، زمانی که او ۱۲ ماهه بود، سندرم کابوکی بود. که علائم آن در دیزی، قدرت عضلانی پایین، شلی مفاصل و کمتوانی شدید در یادگیری بود.
دو سال بعد از تولد دیزی، فرزند سوم من به دنیا آمد که اگرچه برخلاف دیزی عضلات قوی و مفاصل سالمی داشت اما قادر به صحبت کردن نبود، با همسالانش وارد بازی نمیشد و به جای بازیهای معمول با ماشینهایش به چرخ های در حال حرکت آنها خیره میشد. در سه سالگی او مبتلا به اوتیسم تشخیص داده شد، زمانی که باید به فرزند اولم که آن زمان هفتساله بود میگفتم، که او نه فقط یک خواهر کمتوان، بلکه یک برادر مبتلا به اوتیسم هم دارد. فرزند اول من باهوش، درسخوان و کنجکاو بود. اما با بزرگتر شدن او، توجه من هر روز بیشتر به تفاوتهای او با همسالانش جلب میشد. او مشکلاتی در وارد شدن به ارتباطات اجتماعی داشت و در سن ۹ سالگی تشخیص آسپرگر برای او مطرح شد.
پذیرفتن این واقعیت که هر سه فرزند من مشکلات و چالشهایی متفاوت با کودکان دیگر دارند، دشوار و دردناک بود اما سعی کردم که شجاعت رو به رو شدن با آن را پیدا کنم. هر جا که میرفتیم نگاههایی به سمت ما جلب میشد. یکی از آنها روی صندلی چرخدار نشسته بود، یکی از نگاه کردن و ارتباط با دیگران اجتناب می کرد و دیگری غرق در دنیای خیالی خود بود. سعی میکردم که کنجکاوی نگاه دیگران را تبدیل به فرصتی برای به اشتراک گذاشتن آگاهیها و وارد شدن به رابطهای دوستانه با آنها کنم. گاهی اگر در این کار احساس ناتوانی میکردم، فرزند اولم «لنی»، فورا شروع به صحبت با آنها میکرد: "خواهر کوچک من راه نمیرود چون مبتلا به سندرم کابوکی است. مشکلی نیست چون او مانند یک فرشته زیباست. و این برادر کوچکتر من است که مبتلا به اوتیسم است، او خیلی باهوش و عاشق تماشای چرخ هاست"
📌 ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
#روان_پزشکی #روان_شناسی
#اختلال_طیف_اوتیسم #روان_درمانی
#اوتیسم #آسپرگر #سندروم_داون
#از_رنجی_که_میبریم
🆔@alipsychiatrist
✍🏼 Sharon King
▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
@alipsychiatrist
✳ نوزاد من گریه نمیکرد. او فقط به محیط جدیدش خیره شده بود. در همان لحظه عاشقش شدم. او تحسینبرانگیز بود؛ با چشمهای بادامی، دهان کوچک و موی کرکمانندی که صورت و شانه هایش را پوشانده بود. در طی روزهای بعد که در حال بهبودی پس از جراحی سزارین بودم، متخصصان متعددی به اتاقم رفتوآمد میکردند. غروب سومین روز را به خوبی به یاد دارم. به سختی چشمهایم را باز نگه داشته بودم تا رُمانی را که قبل از تولد «دیزی» شروع کرده بودم، تمام کنم. در همان زمان یکی از پزشکان داخل اتاق آمد. مدتی کنار تخت نوزاد ایستاد و با پیشانی در هم کشیده به او نگاه میکرد. تا وقتی که پرسیدم "مشکلی پیش آمده است؟" و او جواب داد "ما فکر میکنیم که این نوزاد طبیعی نیست و مبتلا به نوعی سندرم است".
"سندرم داون؟" من پرسیدم، چون در آن روزها فقط همان سندرم را میشناختم. و او پاسخ داد: "شاید چیزی شبیه آن. قدرت ماهیچههای نوزادتان کم است و پاهای او کوتاه هستند". احساس کردم که در یک چاه تاریک سقوط کردهام. هزاران سوال داشتم که تا مشخص شدن تشخیص قطعی، پاسخی برای آنها وجود نداشت. بعد از خارج شدن پزشک از اتاق، دیزی را در آغوش گرفتم و به این فکر میکردم که هر اتفاقی بیفتد با هم هستیم. و سوالی که بیش از هر چیز ذهنم را به خود مشغول میکرد این بود که "زندگی بعد از این چگونه خواهد بود؟"
تشخیص مشکل دیزی بعد از کامل شدن آزمایشات ژنتیکی، زمانی که او ۱۲ ماهه بود، سندرم کابوکی بود. که علائم آن در دیزی، قدرت عضلانی پایین، شلی مفاصل و کمتوانی شدید در یادگیری بود.
دو سال بعد از تولد دیزی، فرزند سوم من به دنیا آمد که اگرچه برخلاف دیزی عضلات قوی و مفاصل سالمی داشت اما قادر به صحبت کردن نبود، با همسالانش وارد بازی نمیشد و به جای بازیهای معمول با ماشینهایش به چرخ های در حال حرکت آنها خیره میشد. در سه سالگی او مبتلا به اوتیسم تشخیص داده شد، زمانی که باید به فرزند اولم که آن زمان هفتساله بود میگفتم، که او نه فقط یک خواهر کمتوان، بلکه یک برادر مبتلا به اوتیسم هم دارد. فرزند اول من باهوش، درسخوان و کنجکاو بود. اما با بزرگتر شدن او، توجه من هر روز بیشتر به تفاوتهای او با همسالانش جلب میشد. او مشکلاتی در وارد شدن به ارتباطات اجتماعی داشت و در سن ۹ سالگی تشخیص آسپرگر برای او مطرح شد.
پذیرفتن این واقعیت که هر سه فرزند من مشکلات و چالشهایی متفاوت با کودکان دیگر دارند، دشوار و دردناک بود اما سعی کردم که شجاعت رو به رو شدن با آن را پیدا کنم. هر جا که میرفتیم نگاههایی به سمت ما جلب میشد. یکی از آنها روی صندلی چرخدار نشسته بود، یکی از نگاه کردن و ارتباط با دیگران اجتناب می کرد و دیگری غرق در دنیای خیالی خود بود. سعی میکردم که کنجکاوی نگاه دیگران را تبدیل به فرصتی برای به اشتراک گذاشتن آگاهیها و وارد شدن به رابطهای دوستانه با آنها کنم. گاهی اگر در این کار احساس ناتوانی میکردم، فرزند اولم «لنی»، فورا شروع به صحبت با آنها میکرد: "خواهر کوچک من راه نمیرود چون مبتلا به سندرم کابوکی است. مشکلی نیست چون او مانند یک فرشته زیباست. و این برادر کوچکتر من است که مبتلا به اوتیسم است، او خیلی باهوش و عاشق تماشای چرخ هاست"
📌 ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
#روان_پزشکی #روان_شناسی
#اختلال_طیف_اوتیسم #روان_درمانی
#اوتیسم #آسپرگر #سندروم_داون
#از_رنجی_که_میبریم
🆔@alipsychiatrist
Telegraph
"بعد از این زندگی چگونه خواهد بود؟.."
✍🏼 Sharon King ▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو @alipsychiatrist نوزاد من گریه نمیکرد. او فقط به محیط جدیدش خیره شده بود. در همان لحظه عاشقش شدم. او تحسینبرانگیز بود؛ با چشمهای بادامی، دهان کوچک و موی کرکمانندی که صورت و شانه هایش را پوشانده بود.…
Forwarded from علی نیکجو «روانپزشک- رواندرمانگر تحلیلی»
📌 پس از دههها سردرگمی، تشخیص آسپرگر پاسخی برای بعضی سؤالها بود.
✍🏼 Tom Culter
▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو:
@alipsychiatrist
✳ حدود ساعت چهار و نیم صبح روزی در سپتامبر بود، که ناگهان از خواب بیدار شدم با این احساس که مشکلی وجود دارد که از آن آگاه نیستم. خانه در سکوت مطلق بود و کاملا احساس غربت میکردم. نبضم به سرعت میزد، و مثل یک دونده عرق میریختم. نمیدانستم چه احساسی دارم اما اشکهایم میریخت و برای لحظاتی فکر کردم که در حال مردن هستم. شاید این یک حملهی پانیک بود.
مدت ها بود که احساس میکردم یک مشکل اساسی در زندگیام وجود دارد. نیمه شبها بیدار میشدم و در حالی که به سقف خیره بودم به همه چیز فکر میکردم. روزها سخت کار میکردم، و تفریحات گذشته نه تنها خوشحالم نمیکرد بلکه حتی تا حدودی مشمئزکننده بود.
یک بار زمانی که با گروهی از دوستان خانوادگی در رستوران بودیم و من با بیتفاوتی در حال تمام کردن ساندویچ همیشگیام بودم، یکی از دوستانمان گفت: "چرا هیچوقت از غذا خوردن با جمع لذت نمی بری؟" حضور سرد و کنارهگیر من در جمع ها بسیاری از اوقات باعث ناراحتی دیگران میشد.
افراد زیادی این بازخورد را به من میدادند که وقتی تصورم این بوده که در حال لبخند زدن هستم، در واقع عبوس بودهام. از تماشای عکس هایم در مراسم شادی، متعجب میشدم. در حالی که همه در اطرافم میخندیدند من چهره ای سرد و ناخشنود داشتم.
✳ من ازدواج موفقی داشتم، از وضعیت سلامت خوبی برخوردار بودم و تعدادی از نوشتههایم جزء پرفروشترین کتابها بودند. اما دلیل این دلشورهی عجیبی را که هر روز با آن از خواب بیدار میشدم نمیفهمیدم. روزی در حین صحبت با پزشکم به او گفتم: "دقیقا نمیدانم چه حالی دارم. فقط میدانم که خوب نیستم. نوعی احساس خلاء و دشواری زیاد در موقعیتهای اجتماعی."
پزشکم بعد از معاینه در پاسخ به من گفت: "من هیچ مشکل جسمی خاصی را در تو پیدا نمیکنم. اما به نظر میرسد که تنش قابلتوجهی را تحمل میکنی. آیا خودت را فرد مضطربی میشناسی؟"
تا آن زمان خودم را فرد مضطربی نمیدانستم اما در جواب گفتم: "شاید بتوانم نام فشاری را که در قفسهی سینه ام تجربه میکنم، اضطراب بگذارم"
- "فکر میکنی چه چیزی تو را مضطرب میکند؟"
- "زنده بودن در جهان"
- "گفتی که حضور در موقعیتهای اجتماعی را مثل یک بار سنگین تجربه میکنی. سعی میکنی که خودت را تطبیق بدهی اما انگار دائما در حال وانمود کردن هستی. اطرافیانت تو را فردی کنارهگیر میدانند که به موضوعات خاصی مثل جزئیات نقشهی خطوط حمل و نقل شهری، علاقه دارد."
-"بله. و البته برای خطوط حمل و نقل، کلمهی نمودار درست تر از نقشه است"
- "و مثل همین حالا، اغلب به جزییات و قواعد، به خصوص در هنگام استفاده از کلمات، اهمیت خاصی میدهی.."
-"بله همینطور است"
- "با کنار هم گذاشتن مجموعهی این ویژگیها، موضوعی که به آن فکر میکنم این است که احتمالا شما در طیف اوتیسم، و دارای سندرم آسپرگر هستی"
- "نه" با تاکید زیادی گفتم: "من با افراد مبتلا به آسپرگر کار کردهام و درباره آنها خواندهام. من مثل آنها نیستم"
پزشکم خطی را روی کاغذ کشید و گفت: "ممکن است کسانی که دیده یا درباره آنها خواندهای، در یک نقطه روی این خط یا طیف باشند و تو کمی بالاتر و نزدیک تر به انتهای این طیف. میخواهم که درباره این موضوع بیشتر فکر کنی و بخوانی و بعدتر به من بگویی که نظرت چیست".
✳ همیشه میدانستم که چیزی، در نوعِ ارتباط گرفتن من با جهان، با بقیه متفاوت است. من بسیاری از محرکهای محیط را شدیدتر از دیگران تجربه میکردم. با صداها و بوهای خاصی مشکل داشتم. یکی از محیطهایی که به شدت تحت فشار قرار میگرفتم سوپرمارکت ها بود. با آن نورهای درخشان، صداهای بلند، ازدحام آدمها، هیاهو، تبلیغات نصب شده بر در و دیوار و .. اما بدتر از آن، حضور در مهمانیها و جمعها که مانند شکنجه بود. که یکی از اولین نمونههای شفاف آن در ذهنم، تولد هفت سالگی ام بود که همه بچه ها در اطرافم میخندیدند و بازی میکردند و من در حالی که درک آنها برایم سخت بود و با نیرویی نامرئی از درون میل به جدا شدن از آن محیط را داشتم، تماشایشان میکردم.
📌 ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
#روان_پزشکی #روان_درمانی
#اختلال_طیف_اوتیسم #اوتیسم
#درخودماندگی #آسپرگر
#روان_درمانی_تحلیلی
🆔@alipsychiatrist
https://t.me/alipsychiatrist
✍🏼 Tom Culter
▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو:
@alipsychiatrist
✳ حدود ساعت چهار و نیم صبح روزی در سپتامبر بود، که ناگهان از خواب بیدار شدم با این احساس که مشکلی وجود دارد که از آن آگاه نیستم. خانه در سکوت مطلق بود و کاملا احساس غربت میکردم. نبضم به سرعت میزد، و مثل یک دونده عرق میریختم. نمیدانستم چه احساسی دارم اما اشکهایم میریخت و برای لحظاتی فکر کردم که در حال مردن هستم. شاید این یک حملهی پانیک بود.
مدت ها بود که احساس میکردم یک مشکل اساسی در زندگیام وجود دارد. نیمه شبها بیدار میشدم و در حالی که به سقف خیره بودم به همه چیز فکر میکردم. روزها سخت کار میکردم، و تفریحات گذشته نه تنها خوشحالم نمیکرد بلکه حتی تا حدودی مشمئزکننده بود.
یک بار زمانی که با گروهی از دوستان خانوادگی در رستوران بودیم و من با بیتفاوتی در حال تمام کردن ساندویچ همیشگیام بودم، یکی از دوستانمان گفت: "چرا هیچوقت از غذا خوردن با جمع لذت نمی بری؟" حضور سرد و کنارهگیر من در جمع ها بسیاری از اوقات باعث ناراحتی دیگران میشد.
افراد زیادی این بازخورد را به من میدادند که وقتی تصورم این بوده که در حال لبخند زدن هستم، در واقع عبوس بودهام. از تماشای عکس هایم در مراسم شادی، متعجب میشدم. در حالی که همه در اطرافم میخندیدند من چهره ای سرد و ناخشنود داشتم.
✳ من ازدواج موفقی داشتم، از وضعیت سلامت خوبی برخوردار بودم و تعدادی از نوشتههایم جزء پرفروشترین کتابها بودند. اما دلیل این دلشورهی عجیبی را که هر روز با آن از خواب بیدار میشدم نمیفهمیدم. روزی در حین صحبت با پزشکم به او گفتم: "دقیقا نمیدانم چه حالی دارم. فقط میدانم که خوب نیستم. نوعی احساس خلاء و دشواری زیاد در موقعیتهای اجتماعی."
پزشکم بعد از معاینه در پاسخ به من گفت: "من هیچ مشکل جسمی خاصی را در تو پیدا نمیکنم. اما به نظر میرسد که تنش قابلتوجهی را تحمل میکنی. آیا خودت را فرد مضطربی میشناسی؟"
تا آن زمان خودم را فرد مضطربی نمیدانستم اما در جواب گفتم: "شاید بتوانم نام فشاری را که در قفسهی سینه ام تجربه میکنم، اضطراب بگذارم"
- "فکر میکنی چه چیزی تو را مضطرب میکند؟"
- "زنده بودن در جهان"
- "گفتی که حضور در موقعیتهای اجتماعی را مثل یک بار سنگین تجربه میکنی. سعی میکنی که خودت را تطبیق بدهی اما انگار دائما در حال وانمود کردن هستی. اطرافیانت تو را فردی کنارهگیر میدانند که به موضوعات خاصی مثل جزئیات نقشهی خطوط حمل و نقل شهری، علاقه دارد."
-"بله. و البته برای خطوط حمل و نقل، کلمهی نمودار درست تر از نقشه است"
- "و مثل همین حالا، اغلب به جزییات و قواعد، به خصوص در هنگام استفاده از کلمات، اهمیت خاصی میدهی.."
-"بله همینطور است"
- "با کنار هم گذاشتن مجموعهی این ویژگیها، موضوعی که به آن فکر میکنم این است که احتمالا شما در طیف اوتیسم، و دارای سندرم آسپرگر هستی"
- "نه" با تاکید زیادی گفتم: "من با افراد مبتلا به آسپرگر کار کردهام و درباره آنها خواندهام. من مثل آنها نیستم"
پزشکم خطی را روی کاغذ کشید و گفت: "ممکن است کسانی که دیده یا درباره آنها خواندهای، در یک نقطه روی این خط یا طیف باشند و تو کمی بالاتر و نزدیک تر به انتهای این طیف. میخواهم که درباره این موضوع بیشتر فکر کنی و بخوانی و بعدتر به من بگویی که نظرت چیست".
✳ همیشه میدانستم که چیزی، در نوعِ ارتباط گرفتن من با جهان، با بقیه متفاوت است. من بسیاری از محرکهای محیط را شدیدتر از دیگران تجربه میکردم. با صداها و بوهای خاصی مشکل داشتم. یکی از محیطهایی که به شدت تحت فشار قرار میگرفتم سوپرمارکت ها بود. با آن نورهای درخشان، صداهای بلند، ازدحام آدمها، هیاهو، تبلیغات نصب شده بر در و دیوار و .. اما بدتر از آن، حضور در مهمانیها و جمعها که مانند شکنجه بود. که یکی از اولین نمونههای شفاف آن در ذهنم، تولد هفت سالگی ام بود که همه بچه ها در اطرافم میخندیدند و بازی میکردند و من در حالی که درک آنها برایم سخت بود و با نیرویی نامرئی از درون میل به جدا شدن از آن محیط را داشتم، تماشایشان میکردم.
📌 ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
#روان_پزشکی #روان_درمانی
#اختلال_طیف_اوتیسم #اوتیسم
#درخودماندگی #آسپرگر
#روان_درمانی_تحلیلی
🆔@alipsychiatrist
https://t.me/alipsychiatrist
Telegraph
پس از دههها سردرگمی، تشخیص آسپرگر پاسخی برای بعضی سوالها بود.
✍🏼 Tom Cutler ▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو: @alipsychiatrist حدود ساعت چهار و نیم صبح روزی در سپتامبر بود، که ناگهان از خواب بیدار شدم با این احساس که مشکلی وجود دارد که از آن آگاه نیستم. خانه در سکوت مطلق بود و کاملا احساس غربت میکردم. نبضم به…
📝📝📝« معلولان و خانوادههایشان، گروهی فراموششده و درحال رنج و مرارت مضاعف »
✍️ فریبا نظری
✅ امروز یک #مددکار_خانواده که از دانشجویان قدیم و دوستان اکنون من است و خود نیز دختری معلول مبتلابه #اوتیسم* و #دیالیز_صفاقی** دارد، مطالب زیر را برایم فرستاد، آنها را باهم میخوانیم:
1️⃣ « فرق افزایش ۳۸٪ مستمری، مستمری بگیران و بازنشستگان بیمه ای با مددجویان تحت پوشش #بهزیستی و #کمیته_امداد:
یک معلول تحت پوشش #بهزیستی ۵۵۰ هزار تومان مستمری میگیرد، وقتی میگویند ۳۸٪ مستمریش زیاد میشود یعنی ۲۰۹۰۰۰ تومان مستمریش زیاد میشود. حال اگر تورم برای همه مستمری بگیران مثلا ۴۰٪ اضافه میشود برای مستمری بگیران تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد ۸۰ درصد زیاد میشود! علت این امر این است که معلولان بجز هزینههای عمومی مردم، هزینه های توانبخشی و درمانی و تردد هم دارند. حال شما خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل !! »/ کانال معلولین شهرری
2️⃣ ۴۹ درصد از بودجههای سازمان بهزیستی در حوزههای اجتماعی، پیشگیری و #توانبخشی، تاکنون پرداخت نشده است و جامعهی معلولان در اعتراض به این شرایط و معوقات هشت ماهه تجمعات متعددی برگزار کردهاند. روزهای آخر سال برای معلولان رنگ دیگری دارد؛ انتظار برای دریافت معوقات هشت ماهه از بهزیستی، روزهای پایانی ۱۴۰۱ را برای آنها تلخ کرده است./ #ایسنا
3️⃣ پدری که دو فرزند معلول دارد در پیامی به #ایسکانیوز نوشته: «نه سیر از گرسنه خبر داره نه سوار از پیاده، شما بالا نشینها ماشاالله هم سواره هستید و هم شکمتون سیره. در عوض از ما خبر ندارین . نمیدونم این حق پرستاری رو کی میخواین پرداخت کنید؟! سال داره به آخر میرسه ولی این #بی_عدالتیها به آخر نمیرسه»
معلول دیگری هم خطاب به #نهادهای_نظارتی نوشته: «پس این سازمان بازرسی کل کشور کجاست؟ پس شورای نگهبان کجاست؟ پس سربازان امام زمان کجان؟ چرا کسی از سازمان خودمختار برنامه و بودجه نمیپرسه بودجه معلولان کجا رفته که فقط نصفهاش را دادن؟ پس بقیهاش کجا رفته؟ پس سازمانهای ناظر بر عملکرد دستگاهها کجان؟ چرا سکوت کردن؟ وسیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینغلبون»
✅ اینها اشارات اندکی است به شرایط زیست معلولان و خانوادههای آنان بهعنوان گروهی فراموششده که گویا حقوق بدیهی و طبیعی شهروندی از ایشان، به آسانی سلب شده است. حقوقی همچون:
#حق_آزادی_و_امنیت، #حق_حیات_سلامت_و_کیفیت_زندگی، #حق_آموزش،
#حق_مسکن،
#حق_صلح_و_امنیت،
#حق_اشتغال، #حق_حکمرانی_شایسته_و_حسن_تدبیر، #حق_کرامت_و_برابری_انسانی،
✅ برخی از اساسیترین #نیازهای_زیستی گروه معلولان که با چالش عمیق و شدید روبروست و گویا برطرف شدن آنها توسط متولیان امور در ساختار حاکمیت، از دستور کار خارج شده است؛ عبارتستاز:
۱- مسکن
۲- خوراک
۳- آموزش
۴- دارو و درمان و توانبخشی
۵- سلامت جسم و روان
۶- اشتغال
۷- اوقات فراغت
۸- رفاه فردی و اجتماعی
۹- زیست حداقلی اجتماعی در جامعه
✅در شرایط #آنومی و آشفتهی جامعهی امروز، عموم مردم در کسب حقوق بدیهی خود دچار مشکل هستند و آشکاراست مشکلات و محدودیت برای گروه معلولان و خانوادههای آنها پیچیدهتر و مضاعف شده و ایشان را در معرض انواع آسیب های فردی و اجتماعی قرار داهاست.
#سازمانهای عریض و طویل و موازی باعنوان خدمات رسانی به معلولین در بروکراسی و #دیوان_سالاری_معیوب و بیمار، خود تبدیل به سیستمی برای رنج و سرکوب و حذف این گروه شده و در شکلی مدرن و امروزی، آنها را از زیست طبیعیشان؛ دور و به مرور حذف میکند.
✅در میان انبوه مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، صدای معلولین و خانوادههای ایشان؛ بهتدریج محو شده و دیگر شنیده نمیشود.
👈 یکی از وظایف #کنش_گران_مدنی، رساندن صدای محو و فراموششدهی گروه معلولان و خانوادههای آنان به متولیان امور و ایجاد حساسیت عمومی نسبت به ایشان است.
✅ درست هنگامیکه درحال نوشتن این یادداشت هستم، #مستمری اسفند ماه مددجویان #سازمان_بهزیستی به حسابشان واریز شده👇
1نفره: 546/000 تومان(معلول)
2نفره: 780/000 تومان(معلول + همسر)
3نفره: 1/092/000 تومان(معلول +همسر+ یک فرزند)
یک نان سنگک: ۵۰۰۰ تومان
یک تخممرغ: ۱۰,۰۰۰ تومان
گوشت و مرغ و ماهی و شیر و میوه؟؟
دارو و درمان؟؟
اجاره محلسکونت؟؟
و ❓❓❓❓
* اوتیسم یک اختلال عصبی تکوینی با وجود مشکلات جدی در تعاملات اجتماعی، و ارتباطات کلامی و غیرکلامی و وجود رفتارهای تکراری و علایق محدود در فرد میباشد. واکنشهای غیرمعمول به محرک حسی و تأکید فرد بر حفظ ثبات و روالهایی خاص در زندگی نیز از نشانههای شایع این اختلال هستند.
**دیالیز صفاقی نوعی دیالیز است که از صفاق در شکم شخص به عنوان غشایی استفاده میشود که از طریق آن مایعات و مواد حل شده با خون رد و بدل میشوند.
📝@F_nazari
@MostafaTajzadeh
✍️ فریبا نظری
✅ امروز یک #مددکار_خانواده که از دانشجویان قدیم و دوستان اکنون من است و خود نیز دختری معلول مبتلابه #اوتیسم* و #دیالیز_صفاقی** دارد، مطالب زیر را برایم فرستاد، آنها را باهم میخوانیم:
1️⃣ « فرق افزایش ۳۸٪ مستمری، مستمری بگیران و بازنشستگان بیمه ای با مددجویان تحت پوشش #بهزیستی و #کمیته_امداد:
یک معلول تحت پوشش #بهزیستی ۵۵۰ هزار تومان مستمری میگیرد، وقتی میگویند ۳۸٪ مستمریش زیاد میشود یعنی ۲۰۹۰۰۰ تومان مستمریش زیاد میشود. حال اگر تورم برای همه مستمری بگیران مثلا ۴۰٪ اضافه میشود برای مستمری بگیران تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد ۸۰ درصد زیاد میشود! علت این امر این است که معلولان بجز هزینههای عمومی مردم، هزینه های توانبخشی و درمانی و تردد هم دارند. حال شما خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل !! »/ کانال معلولین شهرری
2️⃣ ۴۹ درصد از بودجههای سازمان بهزیستی در حوزههای اجتماعی، پیشگیری و #توانبخشی، تاکنون پرداخت نشده است و جامعهی معلولان در اعتراض به این شرایط و معوقات هشت ماهه تجمعات متعددی برگزار کردهاند. روزهای آخر سال برای معلولان رنگ دیگری دارد؛ انتظار برای دریافت معوقات هشت ماهه از بهزیستی، روزهای پایانی ۱۴۰۱ را برای آنها تلخ کرده است./ #ایسنا
3️⃣ پدری که دو فرزند معلول دارد در پیامی به #ایسکانیوز نوشته: «نه سیر از گرسنه خبر داره نه سوار از پیاده، شما بالا نشینها ماشاالله هم سواره هستید و هم شکمتون سیره. در عوض از ما خبر ندارین . نمیدونم این حق پرستاری رو کی میخواین پرداخت کنید؟! سال داره به آخر میرسه ولی این #بی_عدالتیها به آخر نمیرسه»
معلول دیگری هم خطاب به #نهادهای_نظارتی نوشته: «پس این سازمان بازرسی کل کشور کجاست؟ پس شورای نگهبان کجاست؟ پس سربازان امام زمان کجان؟ چرا کسی از سازمان خودمختار برنامه و بودجه نمیپرسه بودجه معلولان کجا رفته که فقط نصفهاش را دادن؟ پس بقیهاش کجا رفته؟ پس سازمانهای ناظر بر عملکرد دستگاهها کجان؟ چرا سکوت کردن؟ وسیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینغلبون»
✅ اینها اشارات اندکی است به شرایط زیست معلولان و خانوادههای آنان بهعنوان گروهی فراموششده که گویا حقوق بدیهی و طبیعی شهروندی از ایشان، به آسانی سلب شده است. حقوقی همچون:
#حق_آزادی_و_امنیت، #حق_حیات_سلامت_و_کیفیت_زندگی، #حق_آموزش،
#حق_مسکن،
#حق_صلح_و_امنیت،
#حق_اشتغال، #حق_حکمرانی_شایسته_و_حسن_تدبیر، #حق_کرامت_و_برابری_انسانی،
✅ برخی از اساسیترین #نیازهای_زیستی گروه معلولان که با چالش عمیق و شدید روبروست و گویا برطرف شدن آنها توسط متولیان امور در ساختار حاکمیت، از دستور کار خارج شده است؛ عبارتستاز:
۱- مسکن
۲- خوراک
۳- آموزش
۴- دارو و درمان و توانبخشی
۵- سلامت جسم و روان
۶- اشتغال
۷- اوقات فراغت
۸- رفاه فردی و اجتماعی
۹- زیست حداقلی اجتماعی در جامعه
✅در شرایط #آنومی و آشفتهی جامعهی امروز، عموم مردم در کسب حقوق بدیهی خود دچار مشکل هستند و آشکاراست مشکلات و محدودیت برای گروه معلولان و خانوادههای آنها پیچیدهتر و مضاعف شده و ایشان را در معرض انواع آسیب های فردی و اجتماعی قرار داهاست.
#سازمانهای عریض و طویل و موازی باعنوان خدمات رسانی به معلولین در بروکراسی و #دیوان_سالاری_معیوب و بیمار، خود تبدیل به سیستمی برای رنج و سرکوب و حذف این گروه شده و در شکلی مدرن و امروزی، آنها را از زیست طبیعیشان؛ دور و به مرور حذف میکند.
✅در میان انبوه مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، صدای معلولین و خانوادههای ایشان؛ بهتدریج محو شده و دیگر شنیده نمیشود.
👈 یکی از وظایف #کنش_گران_مدنی، رساندن صدای محو و فراموششدهی گروه معلولان و خانوادههای آنان به متولیان امور و ایجاد حساسیت عمومی نسبت به ایشان است.
✅ درست هنگامیکه درحال نوشتن این یادداشت هستم، #مستمری اسفند ماه مددجویان #سازمان_بهزیستی به حسابشان واریز شده👇
1نفره: 546/000 تومان(معلول)
2نفره: 780/000 تومان(معلول + همسر)
3نفره: 1/092/000 تومان(معلول +همسر+ یک فرزند)
یک نان سنگک: ۵۰۰۰ تومان
یک تخممرغ: ۱۰,۰۰۰ تومان
گوشت و مرغ و ماهی و شیر و میوه؟؟
دارو و درمان؟؟
اجاره محلسکونت؟؟
و ❓❓❓❓
* اوتیسم یک اختلال عصبی تکوینی با وجود مشکلات جدی در تعاملات اجتماعی، و ارتباطات کلامی و غیرکلامی و وجود رفتارهای تکراری و علایق محدود در فرد میباشد. واکنشهای غیرمعمول به محرک حسی و تأکید فرد بر حفظ ثبات و روالهایی خاص در زندگی نیز از نشانههای شایع این اختلال هستند.
**دیالیز صفاقی نوعی دیالیز است که از صفاق در شکم شخص به عنوان غشایی استفاده میشود که از طریق آن مایعات و مواد حل شده با خون رد و بدل میشوند.
📝@F_nazari
@MostafaTajzadeh
Wikipedia
ناهنجاری عصبی تکوینی
اختلال عملکرد رشد و توسعه مغز
📝📝📝« رعایت حقوق معلولان، الزام جهانی برای حکمرانی خوب»
✍️ فریبا نظری
✅ کنوانسیون حقوق افراد دارای ناتوانی، یک معاهدهی بینالمللی حقوق بشر سازمان ملل متحد است که با هدف حمایت از حقوق و عزت افراد دارای معلولیت انجام شدهاست. طرفین کنوانسیون موظف هستند که از حقوق بشر توسط معلولان حمایت کنند. این کنوانسیون به عنوان یک عامل اصلی در جنبش جهانی حقوق معلولیت به کار میرود و باعث میشود از مشاهدهی افراد معلول به عنوان معالجهی پزشکی و حمایتهای اجتماعی به سمت دیدن آنها به عنوان اعضای کامل و برابر جامعه با حقوق بشر استفاده شود.
✅این کنوانسیون اولین پیمان حقوق بشر سازمان ملل در قرن بیست و یکم بود که در سال ۲۰۰۶ تهیه و سال بعد به تصویب رسید. رسیدن به این کنوانسیون، سابقهی چندین دهه تلاش و توسعه یافتگی دارد.
✅۱۶۰ کشور، کنوانسیون را پس از افتتاح آن در سال ۲۰۰۷ امضا کردند و ۱۲۶ کشور آن را طی پنج سال اول تصویب نمودند. ایران نیز یکی از کشورهایی است که به این کنوانسیون پیوسته و همانند سایر اعضا، موظف شده که گزارش سالانه از عملکرد و اقدامات خود دراستای اجرایی شدن این معاهدهی بینالمللی به سازمان ملل ارائه دهد.
✅ باتوجه به عضویت ایران در این کنوانسیون و نحوهی زیست نامناسب معلولان در کشور، همواره این پرسش مهم مطرح است که این حضور بینالمللی، چه بهره و پیامدهای مثبتی برای زیست شایسته و انسانی معلولان کشورمان داشته است؟
✅ باوجود عضویت ایران در کنوانسیون حقوق معلولان، کاستیها و خلأهای موجود در سیاستگذاری، اجرا و نظارت بر آنها در راستای منافع جامعهی معلولان کشور، همچنان تداوم دارد که به برخیاز آنها اشاره میشود:
۱- دراولویت نبودن آگاهیبخشی عمومی حقوق معلولان در نهادهای آموزشی و رسانهی ملی
۲- بیتوجهی به #اشتغال
۳- مشکلات تهیهی مسکن و #سرپناه
۴- نبود مناسبسازی زیست فردی و خانوادگی
۵- نبود مناسبسازی زیست عمومی و اجتماعی
۶- توجه نداشتن به #سلامتروان معلولان و خانوادههای شان
۷- مشکلات مستمر و همیشگی خدمات بهداشتی و #درمانی شامل: کامل نبودن پوشش بیمه، گرانی شدید، دردسترس نبودن برخیاز آنها
۸- بهره نبردن از مشاورهی تخصصی مبتنیبر تجربهی زیستهی معلولان در سیاستگذاریهای کلان کشور
۹- کافی نبودن میزان مستمری و حق پرستاری
۱۰- مشکلات مستمر #خدمات_آموزشی
۱۱- وجود #تبعیض در حقوق اجتماعی معلولان مانند: هزینهبر بودن و مناسب نبودن خدمات آموزشی، درمانی، توانبخشی، رفاهی، حمل و تقل
۱۲- نبود اراده و توجه در قوهی مقننه و مجلس قانونگذار به ردیف اعتباری و قوانین کارآمد
۱۳- نقص برخیاز قوانین موجود
۱۴- اجرا نشدن درست و کامل قوانین موجود
۱۵- بهره نبردن از توان و ظرفیت علاقمندان به کنشگری در حوزهی معلولان
۱۶- اطلاعرسانی نامناسب و ناکافی تسهیلات و خدمات اندک دستگاههای موجود به معلولان
✅ در شرایط امروز کشور، وضعیت زیست معلولان و خانواده هایشان* بسیار بغرنج و پرچالش است. درمیان جدالهای سیاسی و قطبیشدن فضای جامعه بهویژه پساز مواجههی حاکمیت با اعتراضات اخیر جنبش #زنزندگیآزادی؛ اولویتهای ضروری جامعه به حاشیه رفته و بر ابقای #حجاباجباری و خاموشی اعتراضات و مطالبات مردم، متمرکز شده است. در این شرایط گروههایی چون معلولان بهویژه با داشتن اعضای سالمند، کودک، زن سرپرست خانوار، زندانی، بیکار، بیمار روانی و جسمی؛ در شرایط نابسامان و آشفتهای قراردارند که در سال جاری** نیاز به رسیدگی و توجه اورژانسی، بحرانی و فوری دارد.
✅ برنامهی توسعهی سازمان ملل (UNDP) و بانک جهانی؛ ویژگیهای حکمرانی خوب را براساس شاخصهای هشت گانهی زیر( به ترتیب اهمیت) مطرح کرده است:
۱- مشارکت
۲- حاکمیت قانون
۳- شفافیت
۴- مسئولیتپذیری
۵- اجماع سازی
۶- عدالت و انصاف
۷- اثربخشی
۸- پاسخگویی
✅ اگر بر وضعیت عینی معلولان و خانوادههای شان، متمرکز شویم و چالشهای آنان را مشاهده نموده یا ازطریق گفتوگو با گروههای مختلف ایشان در جریان آن قراربگیریم؛ متوجه خواهیم شد در ویژگیهای نامبرده، با اشکالات و کژکارکردهایی مواجه هستیم که حاصلش شرایط زیستی سخت و پررنج معلولان کشور است. مشارکت ناکافی حاکمیت و مردم، بیقانونی و ضمانت سلیقهای قانون، نبود شفافیت کافی، وجود تبعیض و بیعدالتی، اثربخشی ضعیف و یا پاسخگو نبودن بسیاری از متولیان و سازمانها در این شرایط زیستی پررنج و ناعادلانهی معلولان؛ یک نمونهی بارز از حکمرانی ناکوک و ضعیف در این سرزمین است.
*معلولان و خانوادههای شان، گروهی فراموش شده و درحال رنج و مرارت مضاعف
https://t.me/Sociologyofsocialgroups/806
**سال ۱۴۰۲، سال سیاه معلولان و خانوادههای شان
https://t.me/Sociologyofsocialgroups/877
@Sociologyofsocialgroups
✍️ فریبا نظری
✅ کنوانسیون حقوق افراد دارای ناتوانی، یک معاهدهی بینالمللی حقوق بشر سازمان ملل متحد است که با هدف حمایت از حقوق و عزت افراد دارای معلولیت انجام شدهاست. طرفین کنوانسیون موظف هستند که از حقوق بشر توسط معلولان حمایت کنند. این کنوانسیون به عنوان یک عامل اصلی در جنبش جهانی حقوق معلولیت به کار میرود و باعث میشود از مشاهدهی افراد معلول به عنوان معالجهی پزشکی و حمایتهای اجتماعی به سمت دیدن آنها به عنوان اعضای کامل و برابر جامعه با حقوق بشر استفاده شود.
✅این کنوانسیون اولین پیمان حقوق بشر سازمان ملل در قرن بیست و یکم بود که در سال ۲۰۰۶ تهیه و سال بعد به تصویب رسید. رسیدن به این کنوانسیون، سابقهی چندین دهه تلاش و توسعه یافتگی دارد.
✅۱۶۰ کشور، کنوانسیون را پس از افتتاح آن در سال ۲۰۰۷ امضا کردند و ۱۲۶ کشور آن را طی پنج سال اول تصویب نمودند. ایران نیز یکی از کشورهایی است که به این کنوانسیون پیوسته و همانند سایر اعضا، موظف شده که گزارش سالانه از عملکرد و اقدامات خود دراستای اجرایی شدن این معاهدهی بینالمللی به سازمان ملل ارائه دهد.
✅ باتوجه به عضویت ایران در این کنوانسیون و نحوهی زیست نامناسب معلولان در کشور، همواره این پرسش مهم مطرح است که این حضور بینالمللی، چه بهره و پیامدهای مثبتی برای زیست شایسته و انسانی معلولان کشورمان داشته است؟
✅ باوجود عضویت ایران در کنوانسیون حقوق معلولان، کاستیها و خلأهای موجود در سیاستگذاری، اجرا و نظارت بر آنها در راستای منافع جامعهی معلولان کشور، همچنان تداوم دارد که به برخیاز آنها اشاره میشود:
۱- دراولویت نبودن آگاهیبخشی عمومی حقوق معلولان در نهادهای آموزشی و رسانهی ملی
۲- بیتوجهی به #اشتغال
۳- مشکلات تهیهی مسکن و #سرپناه
۴- نبود مناسبسازی زیست فردی و خانوادگی
۵- نبود مناسبسازی زیست عمومی و اجتماعی
۶- توجه نداشتن به #سلامتروان معلولان و خانوادههای شان
۷- مشکلات مستمر و همیشگی خدمات بهداشتی و #درمانی شامل: کامل نبودن پوشش بیمه، گرانی شدید، دردسترس نبودن برخیاز آنها
۸- بهره نبردن از مشاورهی تخصصی مبتنیبر تجربهی زیستهی معلولان در سیاستگذاریهای کلان کشور
۹- کافی نبودن میزان مستمری و حق پرستاری
۱۰- مشکلات مستمر #خدمات_آموزشی
۱۱- وجود #تبعیض در حقوق اجتماعی معلولان مانند: هزینهبر بودن و مناسب نبودن خدمات آموزشی، درمانی، توانبخشی، رفاهی، حمل و تقل
۱۲- نبود اراده و توجه در قوهی مقننه و مجلس قانونگذار به ردیف اعتباری و قوانین کارآمد
۱۳- نقص برخیاز قوانین موجود
۱۴- اجرا نشدن درست و کامل قوانین موجود
۱۵- بهره نبردن از توان و ظرفیت علاقمندان به کنشگری در حوزهی معلولان
۱۶- اطلاعرسانی نامناسب و ناکافی تسهیلات و خدمات اندک دستگاههای موجود به معلولان
✅ در شرایط امروز کشور، وضعیت زیست معلولان و خانواده هایشان* بسیار بغرنج و پرچالش است. درمیان جدالهای سیاسی و قطبیشدن فضای جامعه بهویژه پساز مواجههی حاکمیت با اعتراضات اخیر جنبش #زنزندگیآزادی؛ اولویتهای ضروری جامعه به حاشیه رفته و بر ابقای #حجاباجباری و خاموشی اعتراضات و مطالبات مردم، متمرکز شده است. در این شرایط گروههایی چون معلولان بهویژه با داشتن اعضای سالمند، کودک، زن سرپرست خانوار، زندانی، بیکار، بیمار روانی و جسمی؛ در شرایط نابسامان و آشفتهای قراردارند که در سال جاری** نیاز به رسیدگی و توجه اورژانسی، بحرانی و فوری دارد.
✅ برنامهی توسعهی سازمان ملل (UNDP) و بانک جهانی؛ ویژگیهای حکمرانی خوب را براساس شاخصهای هشت گانهی زیر( به ترتیب اهمیت) مطرح کرده است:
۱- مشارکت
۲- حاکمیت قانون
۳- شفافیت
۴- مسئولیتپذیری
۵- اجماع سازی
۶- عدالت و انصاف
۷- اثربخشی
۸- پاسخگویی
✅ اگر بر وضعیت عینی معلولان و خانوادههای شان، متمرکز شویم و چالشهای آنان را مشاهده نموده یا ازطریق گفتوگو با گروههای مختلف ایشان در جریان آن قراربگیریم؛ متوجه خواهیم شد در ویژگیهای نامبرده، با اشکالات و کژکارکردهایی مواجه هستیم که حاصلش شرایط زیستی سخت و پررنج معلولان کشور است. مشارکت ناکافی حاکمیت و مردم، بیقانونی و ضمانت سلیقهای قانون، نبود شفافیت کافی، وجود تبعیض و بیعدالتی، اثربخشی ضعیف و یا پاسخگو نبودن بسیاری از متولیان و سازمانها در این شرایط زیستی پررنج و ناعادلانهی معلولان؛ یک نمونهی بارز از حکمرانی ناکوک و ضعیف در این سرزمین است.
*معلولان و خانوادههای شان، گروهی فراموش شده و درحال رنج و مرارت مضاعف
https://t.me/Sociologyofsocialgroups/806
**سال ۱۴۰۲، سال سیاه معلولان و خانوادههای شان
https://t.me/Sociologyofsocialgroups/877
@Sociologyofsocialgroups
Telegram
جامعهشناسی گروههای اجتماعی
👈« معلولان و خانوادههایشان، گروهی فراموششده و درحال رنج و مرارت مضاعف »
🟢 امروز یک #مددکار_خانواده که از دانشجویان قدیم و دوستان اکنون من است و خود نیز دختری معلول مبتلابه #اوتیسم* و #دیالیز_صفاقی** دارد، مطالب زیر را برایم فرستاد، آنها را باهم میخوانیم:…
🟢 امروز یک #مددکار_خانواده که از دانشجویان قدیم و دوستان اکنون من است و خود نیز دختری معلول مبتلابه #اوتیسم* و #دیالیز_صفاقی** دارد، مطالب زیر را برایم فرستاد، آنها را باهم میخوانیم:…