خطر آشوب فراگیر در عراق و دست بستۀ تحلیلگران در ایران
آشوبی که بر بغداد و برخی دیگر از شهرهای عراق حاکم شده است، بدون حلاجی و واکاوی سیاست خاورمیانهای جمهوری اسلامی قابل تحلیل نیست.
واکاوی تحلیلی سیاست خاورمیانهای جمهوری اسلامی در رسانههای داخلی اما منطقهای کاملاً ممنوعه است به طوری که حتی نزدیک شدن به آن نیز خطر برخوردهای امنیتی و پیگرد قضایی را به دنبال دارد!
هرگاه تصمیم یا سیاستی خارج از حیطۀ نقد و حتی تحلیل قرار گیرد، پس از مدتی آسیبهای آن در عمل ظاهر میشود. به واقع نقد و تحلیل حرفهای، نوعی آسیبشناسی است که میتواند چشم سیاستگذار را به روی خطرات و احتمالات و سناریوهای مختلف باز کند. به عبارت دیگر، نقد و تحلیل ارائۀ نوعی مشاورۀ مجانی است که فقط افراد بالغ ارزش آن را درک میکنند و با ترغیب و تشویق اهل نظر به نقد و تحلیل، عملاً در فهم و عقل آنان سهیم و شریک میشوند.
ممنوعیت نقل و تحلیلِ سیاستها معمولاً دو علت دارد. نخست، آگاهی سیاستگذار از سستی و ضعف سیاست خود که بنا به دلایلِ ناموجه نمیخواهد آن ضعفها آشکار شود. دوم، احساس کمال مطلق در مقام عقل کل که خود علامت عدم بلوغ است.
نیروهایی که با تکیه بر موفقیتهای مقطعیشان، اعلام پیروزی نهایی میکنند و هر گونه ابراز تردید دیگران در این پیروزی نهایی را به معنای تلخ کردن کام خود به حساب میآورند و در عمل مانع آن میشوند، دستاوردهای مقطعی را هم از دست می دهند.
در هر صورت، پیشگیری از بیان هر نوع نقد و تحلیل و تردید در سیاست خاورمیانهای جمهوری اسلامی، امروزه در عراق عوارض خود را به نمایش گذاشته است. آشوبی دامنهدار و طولانی، ثبات آن کشور را تهدید میکند و بزرگترین بازندۀ آشوب در عراق هم ایران است. مادامی که ممنوعیت تحلیل در این باره پا برجا باشد، امکان تصمیمگیریهای اشتباه و پرهزینه هم بیشتر میشود.
به قولِ یکی "ما این وسط چه کاره بیدیم؟ خود دانند!"
#احمد_زیدآبادی
#آشوب_عراق
#مقتدی_صدر
#جمهوری_اسلامی
#خاور_میانه
@ahmadzeidabad
@MostafaTajzadeh
آشوبی که بر بغداد و برخی دیگر از شهرهای عراق حاکم شده است، بدون حلاجی و واکاوی سیاست خاورمیانهای جمهوری اسلامی قابل تحلیل نیست.
واکاوی تحلیلی سیاست خاورمیانهای جمهوری اسلامی در رسانههای داخلی اما منطقهای کاملاً ممنوعه است به طوری که حتی نزدیک شدن به آن نیز خطر برخوردهای امنیتی و پیگرد قضایی را به دنبال دارد!
هرگاه تصمیم یا سیاستی خارج از حیطۀ نقد و حتی تحلیل قرار گیرد، پس از مدتی آسیبهای آن در عمل ظاهر میشود. به واقع نقد و تحلیل حرفهای، نوعی آسیبشناسی است که میتواند چشم سیاستگذار را به روی خطرات و احتمالات و سناریوهای مختلف باز کند. به عبارت دیگر، نقد و تحلیل ارائۀ نوعی مشاورۀ مجانی است که فقط افراد بالغ ارزش آن را درک میکنند و با ترغیب و تشویق اهل نظر به نقد و تحلیل، عملاً در فهم و عقل آنان سهیم و شریک میشوند.
ممنوعیت نقل و تحلیلِ سیاستها معمولاً دو علت دارد. نخست، آگاهی سیاستگذار از سستی و ضعف سیاست خود که بنا به دلایلِ ناموجه نمیخواهد آن ضعفها آشکار شود. دوم، احساس کمال مطلق در مقام عقل کل که خود علامت عدم بلوغ است.
نیروهایی که با تکیه بر موفقیتهای مقطعیشان، اعلام پیروزی نهایی میکنند و هر گونه ابراز تردید دیگران در این پیروزی نهایی را به معنای تلخ کردن کام خود به حساب میآورند و در عمل مانع آن میشوند، دستاوردهای مقطعی را هم از دست می دهند.
در هر صورت، پیشگیری از بیان هر نوع نقد و تحلیل و تردید در سیاست خاورمیانهای جمهوری اسلامی، امروزه در عراق عوارض خود را به نمایش گذاشته است. آشوبی دامنهدار و طولانی، ثبات آن کشور را تهدید میکند و بزرگترین بازندۀ آشوب در عراق هم ایران است. مادامی که ممنوعیت تحلیل در این باره پا برجا باشد، امکان تصمیمگیریهای اشتباه و پرهزینه هم بیشتر میشود.
به قولِ یکی "ما این وسط چه کاره بیدیم؟ خود دانند!"
#احمد_زیدآبادی
#آشوب_عراق
#مقتدی_صدر
#جمهوری_اسلامی
#خاور_میانه
@ahmadzeidabad
@MostafaTajzadeh