📝📝📝ظلم اول
✍رضا بابایی
✅من کمی تاریخ خواندهام؛ خصوصا تاریخ معاصر. به گمانم در دویست سال گذشته، هیچگاه کلمات به اندازۀ دورۀ ما بیمعنا و مسخره نشدهاند. هر کس هر کلمهای را در هر معنایی که میخواهد، به کار میبرد و هیچ مشکلی هم پیدا نمیشود. کاش وزارتخانهای، فرهنگستانی، انجمنی، کمیسیونی یا مقام مسئولی بود که مسئولیتش حفظ حرمت و معنای کلمات بود. نخستینبار که دیدم کنفسیوس گفته است «همۀ ظلمها در جهان، از ظلم بر کلمات آغاز شد»، معنای آن را درست نفهمیدم؛ حالا بیشتر میفهمم. ببینید ما با همین کلمۀ «عدالت» چه کردهایم. هیچ ملتی را در جهان میشناسید که به اندازۀ ما از عدالت بگوید و بشنود؟ هر کسی هم كه از راه میرسد، کلاهی از این نمد برای خودش میدوزد و پس از جلوهگریها و دلبریهای بسیار و سپس ویرانیهای بیشمار، طلبکار هم میشود.
✅کلمۀ «شجاعت» هم چنین سرنوشتی دارد. در ایران، شجاع کسی است که حرفهای خطرناک میزند؛ اگرچه هزینۀ آن را دیگران بدهند! کلمههایی مانند «علم»، «اخلاق»، «تمدن»، «حزب»، «مردم»، «خدمت»، «دین»، «تقوا»، «پیشرفت»، «آزادی»، «ملت»، «ملی»، «امنیت» «تحقیق»، «کتاب»، «مقاله»، «دانشگاه» و «قاضی» هم كمتر در معنای خودشان بهکار میروند. داستان لقبهایی مانند «علامه»، «استاد»، «محقق» و «نویسنده» بماند.
✅گذشت روزگاری که ستمگران از کلمۀ عدالت یا آزادی یا مبارزه میترسیدند؛ الان با همین کلمات، کارشان را پیش میبرند. هاینریش بل(نوبلیست آلمانی و نویسندۀ «عقاید یک دلقک» و «سیمای زنی در میان جمع»، از خواندنیترین رمانهای قرن بیستم) در کتاب «آدم تو کجا بودی» میگوید: «بعد از هیتلر، همۀ مردم آلمان فهمیدند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است؛ اما یک چیز نابودشدۀ دیگر هم بود که فقط ما روشنفکران آن را میفهمیدیم، و آن #خیانت_هیتلر_به_کلمات بود. خیلی از کلمات شریف، معنای خودشان را از دست داده بودند، پوچ شده بودند، مسخره شده بودند، عوضی شده بودند. آشغال شده بودند؛ کلماتی مثل آزادی، آگاهی، پیشرفت، مبارزه، عدالت.»
✅باری؛ به قول مولانا:
گرچه مقصود از «کتاب» آن فن بود
گر تواَش بالش کنی هم میشود
96/2/10
@tafakorenteghadi
@MostafaTajzadeh
✍رضا بابایی
✅من کمی تاریخ خواندهام؛ خصوصا تاریخ معاصر. به گمانم در دویست سال گذشته، هیچگاه کلمات به اندازۀ دورۀ ما بیمعنا و مسخره نشدهاند. هر کس هر کلمهای را در هر معنایی که میخواهد، به کار میبرد و هیچ مشکلی هم پیدا نمیشود. کاش وزارتخانهای، فرهنگستانی، انجمنی، کمیسیونی یا مقام مسئولی بود که مسئولیتش حفظ حرمت و معنای کلمات بود. نخستینبار که دیدم کنفسیوس گفته است «همۀ ظلمها در جهان، از ظلم بر کلمات آغاز شد»، معنای آن را درست نفهمیدم؛ حالا بیشتر میفهمم. ببینید ما با همین کلمۀ «عدالت» چه کردهایم. هیچ ملتی را در جهان میشناسید که به اندازۀ ما از عدالت بگوید و بشنود؟ هر کسی هم كه از راه میرسد، کلاهی از این نمد برای خودش میدوزد و پس از جلوهگریها و دلبریهای بسیار و سپس ویرانیهای بیشمار، طلبکار هم میشود.
✅کلمۀ «شجاعت» هم چنین سرنوشتی دارد. در ایران، شجاع کسی است که حرفهای خطرناک میزند؛ اگرچه هزینۀ آن را دیگران بدهند! کلمههایی مانند «علم»، «اخلاق»، «تمدن»، «حزب»، «مردم»، «خدمت»، «دین»، «تقوا»، «پیشرفت»، «آزادی»، «ملت»، «ملی»، «امنیت» «تحقیق»، «کتاب»، «مقاله»، «دانشگاه» و «قاضی» هم كمتر در معنای خودشان بهکار میروند. داستان لقبهایی مانند «علامه»، «استاد»، «محقق» و «نویسنده» بماند.
✅گذشت روزگاری که ستمگران از کلمۀ عدالت یا آزادی یا مبارزه میترسیدند؛ الان با همین کلمات، کارشان را پیش میبرند. هاینریش بل(نوبلیست آلمانی و نویسندۀ «عقاید یک دلقک» و «سیمای زنی در میان جمع»، از خواندنیترین رمانهای قرن بیستم) در کتاب «آدم تو کجا بودی» میگوید: «بعد از هیتلر، همۀ مردم آلمان فهمیدند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است؛ اما یک چیز نابودشدۀ دیگر هم بود که فقط ما روشنفکران آن را میفهمیدیم، و آن #خیانت_هیتلر_به_کلمات بود. خیلی از کلمات شریف، معنای خودشان را از دست داده بودند، پوچ شده بودند، مسخره شده بودند، عوضی شده بودند. آشغال شده بودند؛ کلماتی مثل آزادی، آگاهی، پیشرفت، مبارزه، عدالت.»
✅باری؛ به قول مولانا:
گرچه مقصود از «کتاب» آن فن بود
گر تواَش بالش کنی هم میشود
96/2/10
@tafakorenteghadi
@MostafaTajzadeh