Forwarded from یدالله کریمی پور
گوبلز: دروِغ هر چه بزرگتر، جذابتر
@KARIMIPOUR_K
پاول ژوزف گوبلز ، نابغه معلول آلمانی، از آغاز تا فروپاشی رژیم هیتلری و رایش سوم، وزیر تبلیِغات و روشنگریوی بود. تحصیلات گوبلز در زمینه ادبیات و فلسفه بود و تا دریافت دکتری در اینرشته نیز پیش رفت. نخستین کار دکترگوبلز در جایگاه وزیر پروپاگاندا ، یکپارچه کردن همه رسانه های آلمان و وادار نمودنشان به پیروی از نازیسم و پیشوا بود.
دکتر گوبلز پس از به قدرت رسیدن هیتلر، همه شاخههای رسانههای عمومی و هنر را برای پشتیبانی مردم از وی به کار گرفت.
از سال ۱۹۴۰، دکتر گوبلز هم چنین مدیر مسئول مجلهٔ هفتگی رایش شد. وی در سرمقاله های این ژورنال، همواره دربارهٔ پیروزی نهایی در آیندهٔ نزدیک مینوشت و از اختراع سلاحهای معجزهآمیز خیالیکه امریکا و دیگر دشمنان را نابود می کرد، خبر میداد.
سرمقالههای دکتر گوبلز در این مجله، یکی از برجستهترین الگوهای پروپاگاندا در تاریخ محسوب میشود. دکتر گوبلز، در سخنرانی و تهییج احساسات مردم، نابغه ای کممانند بود.
استراتژی تبلیغاتی دکتر گوبلز، هشت وجهی بود. وی و همکارانش این هدف ها را به مطبوعات چی ها، رادیو ، سینماگران و دیگر اصحاب رسانه تفهیم کرده و ناگزیر به اجرایشان می کردند:
۱- آینده باوری
پیاپی و بی وقفه مردم را به روزها، هفته ها و ماه های خوب آتی دلخوش سازید؛ آینده ای مملو از صلح و پیروزی بسازید؛
۲- دشمن تراشی
همه ناکامی ها و بیچارگی های دنیا، ناشی از دسیسه سامی ها(یهود تبارها) و عوامل کاپیتالیسم و کمونیست آن ها(فرانسه، بریتانیا امریکا، شوروی و..)است؛
۳- آلمان برتری
هوش و ذکاوت، توانایی جسمی و برتری همه جانبه ژرمن ها بر دیگر مردمان اثبات شده و حقیقت تنها نزد ما است؛
۴- پیشوا
آلمان زیر رهبری پیشوای خردمند، مدیر، با کیاست ، دوراندیش و شجاع، بالاخره همه دشمنان را نابود و آلمان را طبق قانون طبیعت، سرور جهان خواهد کرد؛
۵- تسلیحات نابودگر
با ابتکار برتر مهندسین و دانشمندان آلمانی ، به زودی(امید به آتی) با سلاح های دهشتناک در دست طراحی و تولید، دشمنان در میدان نبرد خوار شده و همگی تسلیم اراده ما خواهند شد؛
۶- پیروزی ابدی
به عقب نشینی های تاکتیکی آلمانی ها به دیده تردید در ارتش توانمند خودتان ننگرید، پیروزی نهایی و رستگاری ابدی با ما خواهد بود. دستیابی به پیروزی نهایی از نزدیک هم نزدیک تر است.
دستگاه تبلیغی دکتر گوبلز، حتی تا ۵ روز مانده به سقوط برلین و کشتن خود، همسر و ۶ فرزندش(با سیانور)، آلمان ها را به پیروزی نهایی امیدوار می ساخت؛
۷- کنترل جامعه
مسئولیت محوله به دکتر گوبلز و دستگاهش، در دست گرفتن کامل کنترل جامعه در همهٔ بخشهای زندگی بود، چه در بخش های عمومی و فرهنگی و چه حتی در زندگی شخصی؛
۸- سانسور
دکتر گوبلز با هدف هم راستا سازی رویکردهای فرهنگی با اندیشه پیشوا، در نخستین گام، چیرگی بر همه بخش های تبلیغاتی را هدف قرار داد. وزارتخانه تبلیغات را به به بخشهای گوناگونی مانند بخش خبرگزاری، رادیو، فیلم، تئاتر، موزیک، ادبیات و چاپ تقسیم کرد.بخش تئاتر را از جمله به دلیل کنار نیامدن عوامل و هنرمندان، برای همیشه تعطیل کرد.
نازیهای پیرو دکتر گوبلز، به زودی بیشتر روزنامهها، کتابها، بازیها ، فیلمها و کنسرتها را در مقیاسی از هنر، که از نظر نازیها هنر ملی نامیده میشد، زیر سنجش و ارزیابی وزارت تبلیغات و تنویرافکار عمومی قرار دادند. آثار نویسندگان حق انتشار نداشت و هیچ تابلوی نقاشی به گالری ها راه نمی یافت و هیچ آواز و ترانه و موزیکی به اجرا گذاشته نمیشد، مگر آن که با معیارهای تعریف شده نازیها همخوانی داشته و یا تفننی و فانتزی باشد.
گوبلز باورمند بود که: دروغ در خدمت به پیشوا و آلمان عین حقیقت است و هرچه بزرگتر(دروغ)، موثرتر.
#یدالله_کریمی_پور
#گوبلز
#هیتلر
#تبلیغات
@KARIMIPOUR_K
@KARIMIPOUR_K
پاول ژوزف گوبلز ، نابغه معلول آلمانی، از آغاز تا فروپاشی رژیم هیتلری و رایش سوم، وزیر تبلیِغات و روشنگریوی بود. تحصیلات گوبلز در زمینه ادبیات و فلسفه بود و تا دریافت دکتری در اینرشته نیز پیش رفت. نخستین کار دکترگوبلز در جایگاه وزیر پروپاگاندا ، یکپارچه کردن همه رسانه های آلمان و وادار نمودنشان به پیروی از نازیسم و پیشوا بود.
دکتر گوبلز پس از به قدرت رسیدن هیتلر، همه شاخههای رسانههای عمومی و هنر را برای پشتیبانی مردم از وی به کار گرفت.
از سال ۱۹۴۰، دکتر گوبلز هم چنین مدیر مسئول مجلهٔ هفتگی رایش شد. وی در سرمقاله های این ژورنال، همواره دربارهٔ پیروزی نهایی در آیندهٔ نزدیک مینوشت و از اختراع سلاحهای معجزهآمیز خیالیکه امریکا و دیگر دشمنان را نابود می کرد، خبر میداد.
سرمقالههای دکتر گوبلز در این مجله، یکی از برجستهترین الگوهای پروپاگاندا در تاریخ محسوب میشود. دکتر گوبلز، در سخنرانی و تهییج احساسات مردم، نابغه ای کممانند بود.
استراتژی تبلیغاتی دکتر گوبلز، هشت وجهی بود. وی و همکارانش این هدف ها را به مطبوعات چی ها، رادیو ، سینماگران و دیگر اصحاب رسانه تفهیم کرده و ناگزیر به اجرایشان می کردند:
۱- آینده باوری
پیاپی و بی وقفه مردم را به روزها، هفته ها و ماه های خوب آتی دلخوش سازید؛ آینده ای مملو از صلح و پیروزی بسازید؛
۲- دشمن تراشی
همه ناکامی ها و بیچارگی های دنیا، ناشی از دسیسه سامی ها(یهود تبارها) و عوامل کاپیتالیسم و کمونیست آن ها(فرانسه، بریتانیا امریکا، شوروی و..)است؛
۳- آلمان برتری
هوش و ذکاوت، توانایی جسمی و برتری همه جانبه ژرمن ها بر دیگر مردمان اثبات شده و حقیقت تنها نزد ما است؛
۴- پیشوا
آلمان زیر رهبری پیشوای خردمند، مدیر، با کیاست ، دوراندیش و شجاع، بالاخره همه دشمنان را نابود و آلمان را طبق قانون طبیعت، سرور جهان خواهد کرد؛
۵- تسلیحات نابودگر
با ابتکار برتر مهندسین و دانشمندان آلمانی ، به زودی(امید به آتی) با سلاح های دهشتناک در دست طراحی و تولید، دشمنان در میدان نبرد خوار شده و همگی تسلیم اراده ما خواهند شد؛
۶- پیروزی ابدی
به عقب نشینی های تاکتیکی آلمانی ها به دیده تردید در ارتش توانمند خودتان ننگرید، پیروزی نهایی و رستگاری ابدی با ما خواهد بود. دستیابی به پیروزی نهایی از نزدیک هم نزدیک تر است.
دستگاه تبلیغی دکتر گوبلز، حتی تا ۵ روز مانده به سقوط برلین و کشتن خود، همسر و ۶ فرزندش(با سیانور)، آلمان ها را به پیروزی نهایی امیدوار می ساخت؛
۷- کنترل جامعه
مسئولیت محوله به دکتر گوبلز و دستگاهش، در دست گرفتن کامل کنترل جامعه در همهٔ بخشهای زندگی بود، چه در بخش های عمومی و فرهنگی و چه حتی در زندگی شخصی؛
۸- سانسور
دکتر گوبلز با هدف هم راستا سازی رویکردهای فرهنگی با اندیشه پیشوا، در نخستین گام، چیرگی بر همه بخش های تبلیغاتی را هدف قرار داد. وزارتخانه تبلیغات را به به بخشهای گوناگونی مانند بخش خبرگزاری، رادیو، فیلم، تئاتر، موزیک، ادبیات و چاپ تقسیم کرد.بخش تئاتر را از جمله به دلیل کنار نیامدن عوامل و هنرمندان، برای همیشه تعطیل کرد.
نازیهای پیرو دکتر گوبلز، به زودی بیشتر روزنامهها، کتابها، بازیها ، فیلمها و کنسرتها را در مقیاسی از هنر، که از نظر نازیها هنر ملی نامیده میشد، زیر سنجش و ارزیابی وزارت تبلیغات و تنویرافکار عمومی قرار دادند. آثار نویسندگان حق انتشار نداشت و هیچ تابلوی نقاشی به گالری ها راه نمی یافت و هیچ آواز و ترانه و موزیکی به اجرا گذاشته نمیشد، مگر آن که با معیارهای تعریف شده نازیها همخوانی داشته و یا تفننی و فانتزی باشد.
گوبلز باورمند بود که: دروغ در خدمت به پیشوا و آلمان عین حقیقت است و هرچه بزرگتر(دروغ)، موثرتر.
#یدالله_کریمی_پور
#گوبلز
#هیتلر
#تبلیغات
@KARIMIPOUR_K
Forwarded from یدالله کریمی پور
نتیجه نبرد غزه-اسرائیل
گرچه حماس و جهاد اسلامی اعلام پیروزی کرده و جشن گرفتند، بررسی نظامی این درگیری و نتیجه اش ضروری است.
پیروزی ، دستیابی به چیرگی و کامیابی در یک نبرد، چالش یا بازی است. پیروزی چند گونه است : از جمله : چیرگی مقطعی در نبرد، که منتهی به هدف نهایی نشود ، پیروزی تلخ گفته میشود. متضاد پیروزی، شکست یا ناکامی است.
حال با این دیباچه کوتاه ، بهتر است به چکرد هماوردی کوتاه فلسطینی های غزه و اسرائیل بپردازیم.
بی گمان نتیجه این درگیری، پیروزی قاطع برای هیچکدام ار طرفین نبوده است. چرا؟!
۱- در این درگیری، هیچ گونه سرزمین و قلمروی جابجا نشد؛
۲- هیچگونه پیمان و عهدنامه ای نوشته نشد، هیچ گونه تحمیل ارادهای رخ نداد ، پرداخت غرامت و خسارتی در کار نبود و حکم دادگاهی بین المللی پیرامون تعیین مقصر صادر نگردید؛
۳- هم چنین در این نبرد، اسراییل (اشغالگر) متحمل هیچ گونه ضربات کاری منجر به زمین گیر شدنش ، نگردید. به عبارت بهتر، هنوز خطر دائمی تعرض از سوی اسرائیل، باقی است.
کوتاه آن که طی درگیری اخیر حماس- اسرائیل، هیچگونه دگرگونی در قلمروهای دو طرف ایجاد نشد ، نتانیاهو شرایط صلح و اراده سیاسی فلسطینی ها را نپذیرفت. در عین حال، نسبت تلفات انسانی تقریبا 25 به 1 به سود اسرائیل بود. کمپانی رافائل توانست آسیب ها و درزهای گنبد آهنین را ارزیانی کند. هم چنین سیستم پدافند دفاعی اسرائیل ضمن نشان دادن قابلیت هایش، در زمینه هجوم هوایی نقطه ای، مهارت خود را نشان داد.
البته اقتصاد اسرائیل در این مدت ضربه دید. مردمش دچار تشویش شدند. شقاق بین اعراب اسرائیلی و دیگر شهروندان روشن تر شد و افکار عمومی جهانی در برخی کشورها علیه اسرائیل و له فلسطین معترض شد.
با این ارزیابی، روشن تر از خورشید است که درگیری پیروزی نداشت. دستکم حماس بر سکوی برنده قرار نگرفت. ولی شادی و نشاط برخی از مردم در پایان درگیری و رد وبدل شدن تبریکات پیروزی حماس، مرا به یاد شور و نشاط و جشن شبانه ایرانیان پس از شکست یک بر صفر از آرژانتین(جام جهانی 2014) انداخت. در واقع از بس پیروزی را ندیده بودیم، شکست کم گل یک بر صفر را گونه ای پیروزی پنداشته و به خیابان ها ریختیم.ایران در گروه ۴ تیمی، به رتبه چهارم دست یافت.
#یدالله_کریمی_پور
#حماس
#اسرائیل
#پیروزی
@KARIMIPOUR_K
گرچه حماس و جهاد اسلامی اعلام پیروزی کرده و جشن گرفتند، بررسی نظامی این درگیری و نتیجه اش ضروری است.
پیروزی ، دستیابی به چیرگی و کامیابی در یک نبرد، چالش یا بازی است. پیروزی چند گونه است : از جمله : چیرگی مقطعی در نبرد، که منتهی به هدف نهایی نشود ، پیروزی تلخ گفته میشود. متضاد پیروزی، شکست یا ناکامی است.
حال با این دیباچه کوتاه ، بهتر است به چکرد هماوردی کوتاه فلسطینی های غزه و اسرائیل بپردازیم.
بی گمان نتیجه این درگیری، پیروزی قاطع برای هیچکدام ار طرفین نبوده است. چرا؟!
۱- در این درگیری، هیچ گونه سرزمین و قلمروی جابجا نشد؛
۲- هیچگونه پیمان و عهدنامه ای نوشته نشد، هیچ گونه تحمیل ارادهای رخ نداد ، پرداخت غرامت و خسارتی در کار نبود و حکم دادگاهی بین المللی پیرامون تعیین مقصر صادر نگردید؛
۳- هم چنین در این نبرد، اسراییل (اشغالگر) متحمل هیچ گونه ضربات کاری منجر به زمین گیر شدنش ، نگردید. به عبارت بهتر، هنوز خطر دائمی تعرض از سوی اسرائیل، باقی است.
کوتاه آن که طی درگیری اخیر حماس- اسرائیل، هیچگونه دگرگونی در قلمروهای دو طرف ایجاد نشد ، نتانیاهو شرایط صلح و اراده سیاسی فلسطینی ها را نپذیرفت. در عین حال، نسبت تلفات انسانی تقریبا 25 به 1 به سود اسرائیل بود. کمپانی رافائل توانست آسیب ها و درزهای گنبد آهنین را ارزیانی کند. هم چنین سیستم پدافند دفاعی اسرائیل ضمن نشان دادن قابلیت هایش، در زمینه هجوم هوایی نقطه ای، مهارت خود را نشان داد.
البته اقتصاد اسرائیل در این مدت ضربه دید. مردمش دچار تشویش شدند. شقاق بین اعراب اسرائیلی و دیگر شهروندان روشن تر شد و افکار عمومی جهانی در برخی کشورها علیه اسرائیل و له فلسطین معترض شد.
با این ارزیابی، روشن تر از خورشید است که درگیری پیروزی نداشت. دستکم حماس بر سکوی برنده قرار نگرفت. ولی شادی و نشاط برخی از مردم در پایان درگیری و رد وبدل شدن تبریکات پیروزی حماس، مرا به یاد شور و نشاط و جشن شبانه ایرانیان پس از شکست یک بر صفر از آرژانتین(جام جهانی 2014) انداخت. در واقع از بس پیروزی را ندیده بودیم، شکست کم گل یک بر صفر را گونه ای پیروزی پنداشته و به خیابان ها ریختیم.ایران در گروه ۴ تیمی، به رتبه چهارم دست یافت.
#یدالله_کریمی_پور
#حماس
#اسرائیل
#پیروزی
@KARIMIPOUR_K
Forwarded from یدالله کریمی پور
مگر تاجزاده چه می گوید؟
تا این سن رو به کهولگی، دیداری با تاجزاده نداشته ام؛ ولی بر پایه این سخن مولا که:
اُنظُر إلى ما قالَ و لاتَنظُر إلى مَن قالَ ؛ به گفته بنگر نه به گوينده اش، تا کنون در گفتار و رویکردش، کژراهه ای بر خلاف مصالح عالیه مردم و میهن و بلکه جهانیان ندیده ام.
او نه "مزدک فرنگی"(مارکسیست- لننیست) است و نه مزدکفرنگی زده(مارکسیست اسلامی)؛ نه چون مجاهدین خلق(منافقین) با دشمنان این بوم و بر ، پیوند خورده و در اندیشه پشت کردن به این کهن دیار بوده و نه بی دغدغه است نسبت به جفای اسرائیل و ندای "هل من ناصرا ینصرنا"ی فلسطینیان و دیگر ستمدیدگان.
تا جایی که دانسته ام ، تاجزاده خواهان ایرانی و ایرانیانی آباد، امن، پرشکوه، آشتی جو، خداباور، پیشرفته، خردورز ، دوستدار و یاور ستمدیدگان و عاصی بر ستمکاران و پیوند خورده فرهنگی- تمدنی با جهان و جهانیان است.سهل است که او در سر سودای حکومت ورزی نداشته و سودای ریاست خواهی نیز در سیما و گفتار و کردارش دیده نمی شود.
به گمانم هم چنین تاجزاده کمترین بغض و دشمنی با رهبری نداشته و بیش از بسیاری سیاست ورزان کنونی ، پیشین و پیشین تر ، از جمله برخی رئیسان جمهور، پیرو و بلکه مجیب رهنمودهای عقلانی رهبری است.
پس با این حساب چرا علیه وی شمشیر آخته کشیده و وی را از کاروان میهن و مردم دوستی و دینداری به گوشه می رانید؟ مگر او همسنگر به نسبت کهن خیل بزرگ انقلابیون خداترس و ایراندوست نبوده است؟ اگر یقین دارید که وی می کوشد بر علیه استقلال، یکپارچگی سرزمینی و مردمی ایران، جاسوسی کرده، بر آشوب سازی و نا امنی کشور در پیش گرفته و سخنی خلاف آرمان های نخستین انقلابیون دهه های پیش از انقلاب اسلامی ، رانده و در پی تضعیف و تخفیف ایران و ایرانیان است، پس ورا بردار کشید و بر آن نیز مباهات کنید.
اجازه دهید فرازهایی از آرمان هایش را گوشزد کنم:
۱- میآیم تا با جلب همکاری رهبر، اصلاح قانوناساسی ممکن شود؛ رهبری دورهای و انتخابی شود؛
۲- صداوسیما چندصدا و تاسیس شبکههای خصوصی ممکن شود؛
۳- استقلال و بیطرفی دستگاه قضایی نهادینه گردد؛
۴- نهادهای موازی در نهادهای قانونی ادغام شوند و آزادی انتخابات تضمین شود"؛
۵- تغییر و اصلاحات ساختاری، رویکردی و رفتاری، به انجام رسد؛
۶- ستیز پر هزینه و غیر ضروری ایران با آمریکا پایان یافته و تنشزدایی و عادیسازی روابط با واشنگتن آغاز شود؛
۷- نظامیان صرفا به انجام وظایف ذاتی خود در دفاع از امنیت عمومی و ملی بپردازند و از امور غیرمرتبط با شغل شریف نظامی بپرهیزند؛
بیشتر این خواسته ها خردمندانه بوده و در مواردی که ناموزون و تند می نماید، درب گفتگو و راست کردن آن ها بسته نیست. بیشتر این ها خواسته ایراندوستان رفورمیست است.
اجازه دهید همه ایرانیان، در هرجایی از جهان با کاروان ایران همراه و همگام باشند.
#مولا_علی
#تاجزاده
#بیانیه
#یدالله_کریمی_پور
@KARIMIPOUR_K
تا این سن رو به کهولگی، دیداری با تاجزاده نداشته ام؛ ولی بر پایه این سخن مولا که:
اُنظُر إلى ما قالَ و لاتَنظُر إلى مَن قالَ ؛ به گفته بنگر نه به گوينده اش، تا کنون در گفتار و رویکردش، کژراهه ای بر خلاف مصالح عالیه مردم و میهن و بلکه جهانیان ندیده ام.
او نه "مزدک فرنگی"(مارکسیست- لننیست) است و نه مزدکفرنگی زده(مارکسیست اسلامی)؛ نه چون مجاهدین خلق(منافقین) با دشمنان این بوم و بر ، پیوند خورده و در اندیشه پشت کردن به این کهن دیار بوده و نه بی دغدغه است نسبت به جفای اسرائیل و ندای "هل من ناصرا ینصرنا"ی فلسطینیان و دیگر ستمدیدگان.
تا جایی که دانسته ام ، تاجزاده خواهان ایرانی و ایرانیانی آباد، امن، پرشکوه، آشتی جو، خداباور، پیشرفته، خردورز ، دوستدار و یاور ستمدیدگان و عاصی بر ستمکاران و پیوند خورده فرهنگی- تمدنی با جهان و جهانیان است.سهل است که او در سر سودای حکومت ورزی نداشته و سودای ریاست خواهی نیز در سیما و گفتار و کردارش دیده نمی شود.
به گمانم هم چنین تاجزاده کمترین بغض و دشمنی با رهبری نداشته و بیش از بسیاری سیاست ورزان کنونی ، پیشین و پیشین تر ، از جمله برخی رئیسان جمهور، پیرو و بلکه مجیب رهنمودهای عقلانی رهبری است.
پس با این حساب چرا علیه وی شمشیر آخته کشیده و وی را از کاروان میهن و مردم دوستی و دینداری به گوشه می رانید؟ مگر او همسنگر به نسبت کهن خیل بزرگ انقلابیون خداترس و ایراندوست نبوده است؟ اگر یقین دارید که وی می کوشد بر علیه استقلال، یکپارچگی سرزمینی و مردمی ایران، جاسوسی کرده، بر آشوب سازی و نا امنی کشور در پیش گرفته و سخنی خلاف آرمان های نخستین انقلابیون دهه های پیش از انقلاب اسلامی ، رانده و در پی تضعیف و تخفیف ایران و ایرانیان است، پس ورا بردار کشید و بر آن نیز مباهات کنید.
اجازه دهید فرازهایی از آرمان هایش را گوشزد کنم:
۱- میآیم تا با جلب همکاری رهبر، اصلاح قانوناساسی ممکن شود؛ رهبری دورهای و انتخابی شود؛
۲- صداوسیما چندصدا و تاسیس شبکههای خصوصی ممکن شود؛
۳- استقلال و بیطرفی دستگاه قضایی نهادینه گردد؛
۴- نهادهای موازی در نهادهای قانونی ادغام شوند و آزادی انتخابات تضمین شود"؛
۵- تغییر و اصلاحات ساختاری، رویکردی و رفتاری، به انجام رسد؛
۶- ستیز پر هزینه و غیر ضروری ایران با آمریکا پایان یافته و تنشزدایی و عادیسازی روابط با واشنگتن آغاز شود؛
۷- نظامیان صرفا به انجام وظایف ذاتی خود در دفاع از امنیت عمومی و ملی بپردازند و از امور غیرمرتبط با شغل شریف نظامی بپرهیزند؛
بیشتر این خواسته ها خردمندانه بوده و در مواردی که ناموزون و تند می نماید، درب گفتگو و راست کردن آن ها بسته نیست. بیشتر این ها خواسته ایراندوستان رفورمیست است.
اجازه دهید همه ایرانیان، در هرجایی از جهان با کاروان ایران همراه و همگام باشند.
#مولا_علی
#تاجزاده
#بیانیه
#یدالله_کریمی_پور
@KARIMIPOUR_K
Forwarded from تحلیل زمانه
📝📝کوبا؛ آخر خط؟!
✍✍ #یدالله_کریمی_پور
@TahlilZamane
♈️ایا با مرگ و بازنشستگی کاسترو و برادرش، این آخرین سنگر ایدئولوژیک جهانی و مدینه فاضله (اتوپیا) مارکسیسم- لنینیسم رو به فروپاشی است؟! کشوری که الگوی صدها میلیون ها پاکباز ضد امپریالیستی جهان بود و حتی طی دوره ۱۳ روزه
۱۶–۲۸ اکتبر , ۱۹۶۲ ، نقطه ای برای برپایی جنگجهانی سوم شد.(جنگهسته ای امریکا-اتحاد شوروی).
کشوری که صدها کتاب و هزاران مقاله در باره آن و بنیانگذار و رهبرش نگاشته شد و میلیون ها تن در سراسر جهان دلباخته رهبرش کاسترو و همراه و همکارش چه گوارا بوده و هستند؛
و اما زمینه های اعتراضات این روزهای هاوانا کجاست؟
♈️کوبا از روز ۱ ژانویه ۲۰۲۱، دست به اصلاحاتی عمیق و حساس در اقتصاد خود زد که تاثیری سنگین بر جیب کوباییهای معمولی و اقتصاد دولتی آسیب دیده این کشور خواهد داشت(بی بی سی فارسی). دولت کوبا به دلیل اهمیت این سیاست پولی آن را روز صفر نامید. بر پایه این سیاست پولی این جزیره کمونیستی، برابری یک واحد پولی پزوی کوبا با دلار، به نسبت ۲۴ به ۱ ثابت خواهد بود. این حرکت در عمل باعث کاهش ارزش پزو شده و بنابراین با افزایش شدید قیمت مواد غذایی و کالاها و خدمات اساسی، و همچنین افزایش دستمزدها و مستمری بازنشستگان همراه بوده است. در نتیجه تورم روز به روز بالاتر و مردم تنگدست تر شده و خواهند شد. چکیده پیامد سیاست پولی جدید ۶ ماهه کوبا را می توان در این جمله شکایت آمیز کارگر بندری هاوانا یافت:
"روز صفر یعنی شما با ۵۰۰ پزو از خانه خارج میشوید و با صفر پزو به خانه برمیگردید."
🔰در واقع ۴ عامل محوری این روزهای هاوانا و بیشتر کانون های شهری و بسیاری از روستاهایش عبارت است از :
♈️۱- کرونا
گرچه دولت کوبا نخستین دولتی بود که مدعی چیرگی بر این پاندمی شد، ولی در هفته های اخیر دم خروس بیرون آمد.شمار بیماران به حدی زیاد شده که جا برای سوزن انداختن در بیمارستان ها نیست. شمار مرگ و میرها هم اوج گرفته است؛
♈️۲- وخامت اقتضای
گردشگری موتور چرخاننده درآمد مردمی کوبا است. با شیوع کرونا این موتور گیرپاژ کرده است.
همراه شدن رکود صنعت گردشگری با افزایش تورم، قطع گسترده برق و کمبود غذا، دارو و محصولات اولیه، مزید بر علت شده است. نتیجه آن که:
صفهای طولانی مردم برای خرید روغن و مرغ به صحنهای عادی در کشور تبدیل شده است. داروهای اساسی، هم در داروخانهها و هم در بیمارستانها کمیاب شدهاند و بسیاری استانهای کشور به دلیل نبود آرد گندم، به تولید و فروش نان تهیه شده از کدوی حلوایی روی آوردهاند.
♈️۳- فضای مجازی
پس از کناره گیری فیدل و جانشینی برادرش، در جهت برآورده کردن بخشی از درخواست های گسترده مردم، حکومت توتالیتر کوبا دسترسی محدود به اینترنت و داشتن موبایل را آزاد کرد. همین پدیده باعث باز شدن چشم و گوش مردم شده است.هر چند محدود و کنترل شده ، شهروندان به خوبی موقعیت خود را در برابر دیگر کشورها سنجیده و از عقب ماندگی کوبا آگاه شده اند.
♈️۴- نا امیدی
کوبایی ها که شاهد شعارها و اهداف اتوپیایی به سرانجام نرسیده خانواده کاسترو و حزب کمونیست طی ۶۸ سال گذشته بوده اند، به خوبی درک کرده اند که امیدواری به تحقق این شعارها خود فریبی و گمگشتگی است. آنان فهمیده اند که با وجود تداوم بقای رژیم کمونیستی، نه ۶۸، که ۶۸۰ سال دیگر هم از دیگران عقب تر بوده و باید به زندگی معیشتی و بخور و نمیر در این رژیم قانع باشند. شاید این اعتراضات آغازی باشد بر پایان کمونیسم کاسترویی و در پی آن رژیم های هم اندیش.
#کوبا
#کاسترو
#حکومت_کمونیستی
#روز_صفر
#تحلیل_زمانه
🌏 @TahlilZamane
✍✍ #یدالله_کریمی_پور
@TahlilZamane
♈️ایا با مرگ و بازنشستگی کاسترو و برادرش، این آخرین سنگر ایدئولوژیک جهانی و مدینه فاضله (اتوپیا) مارکسیسم- لنینیسم رو به فروپاشی است؟! کشوری که الگوی صدها میلیون ها پاکباز ضد امپریالیستی جهان بود و حتی طی دوره ۱۳ روزه
۱۶–۲۸ اکتبر , ۱۹۶۲ ، نقطه ای برای برپایی جنگجهانی سوم شد.(جنگهسته ای امریکا-اتحاد شوروی).
کشوری که صدها کتاب و هزاران مقاله در باره آن و بنیانگذار و رهبرش نگاشته شد و میلیون ها تن در سراسر جهان دلباخته رهبرش کاسترو و همراه و همکارش چه گوارا بوده و هستند؛
و اما زمینه های اعتراضات این روزهای هاوانا کجاست؟
♈️کوبا از روز ۱ ژانویه ۲۰۲۱، دست به اصلاحاتی عمیق و حساس در اقتصاد خود زد که تاثیری سنگین بر جیب کوباییهای معمولی و اقتصاد دولتی آسیب دیده این کشور خواهد داشت(بی بی سی فارسی). دولت کوبا به دلیل اهمیت این سیاست پولی آن را روز صفر نامید. بر پایه این سیاست پولی این جزیره کمونیستی، برابری یک واحد پولی پزوی کوبا با دلار، به نسبت ۲۴ به ۱ ثابت خواهد بود. این حرکت در عمل باعث کاهش ارزش پزو شده و بنابراین با افزایش شدید قیمت مواد غذایی و کالاها و خدمات اساسی، و همچنین افزایش دستمزدها و مستمری بازنشستگان همراه بوده است. در نتیجه تورم روز به روز بالاتر و مردم تنگدست تر شده و خواهند شد. چکیده پیامد سیاست پولی جدید ۶ ماهه کوبا را می توان در این جمله شکایت آمیز کارگر بندری هاوانا یافت:
"روز صفر یعنی شما با ۵۰۰ پزو از خانه خارج میشوید و با صفر پزو به خانه برمیگردید."
🔰در واقع ۴ عامل محوری این روزهای هاوانا و بیشتر کانون های شهری و بسیاری از روستاهایش عبارت است از :
♈️۱- کرونا
گرچه دولت کوبا نخستین دولتی بود که مدعی چیرگی بر این پاندمی شد، ولی در هفته های اخیر دم خروس بیرون آمد.شمار بیماران به حدی زیاد شده که جا برای سوزن انداختن در بیمارستان ها نیست. شمار مرگ و میرها هم اوج گرفته است؛
♈️۲- وخامت اقتضای
گردشگری موتور چرخاننده درآمد مردمی کوبا است. با شیوع کرونا این موتور گیرپاژ کرده است.
همراه شدن رکود صنعت گردشگری با افزایش تورم، قطع گسترده برق و کمبود غذا، دارو و محصولات اولیه، مزید بر علت شده است. نتیجه آن که:
صفهای طولانی مردم برای خرید روغن و مرغ به صحنهای عادی در کشور تبدیل شده است. داروهای اساسی، هم در داروخانهها و هم در بیمارستانها کمیاب شدهاند و بسیاری استانهای کشور به دلیل نبود آرد گندم، به تولید و فروش نان تهیه شده از کدوی حلوایی روی آوردهاند.
♈️۳- فضای مجازی
پس از کناره گیری فیدل و جانشینی برادرش، در جهت برآورده کردن بخشی از درخواست های گسترده مردم، حکومت توتالیتر کوبا دسترسی محدود به اینترنت و داشتن موبایل را آزاد کرد. همین پدیده باعث باز شدن چشم و گوش مردم شده است.هر چند محدود و کنترل شده ، شهروندان به خوبی موقعیت خود را در برابر دیگر کشورها سنجیده و از عقب ماندگی کوبا آگاه شده اند.
♈️۴- نا امیدی
کوبایی ها که شاهد شعارها و اهداف اتوپیایی به سرانجام نرسیده خانواده کاسترو و حزب کمونیست طی ۶۸ سال گذشته بوده اند، به خوبی درک کرده اند که امیدواری به تحقق این شعارها خود فریبی و گمگشتگی است. آنان فهمیده اند که با وجود تداوم بقای رژیم کمونیستی، نه ۶۸، که ۶۸۰ سال دیگر هم از دیگران عقب تر بوده و باید به زندگی معیشتی و بخور و نمیر در این رژیم قانع باشند. شاید این اعتراضات آغازی باشد بر پایان کمونیسم کاسترویی و در پی آن رژیم های هم اندیش.
#کوبا
#کاسترو
#حکومت_کمونیستی
#روز_صفر
#تحلیل_زمانه
🌏 @TahlilZamane
Forwarded from یدالله کریمی پور
علت اوضاع بد اقتصادی کشف شد
جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرموده اند:
اوضاع کنونی اقتصادی کشور در شأن ملت بزرگ ایران نیست و به این دلیل که به قواعد الهی توجه نکرده و دستورالعملهای دشمنان را مبنای خود قرار دادیم، امروز از لحاظ وضعیت اقتصادی شاهد شرایط فعلی در جامعه هستیم؛ لذا وضعیت اقتصادی امروز جامعه به دلیل همراهی با آمریکا در گذشته است./تسنیم.
تفسیر
۱- کشف نوین علت کمتر توسعه یافتگی
به گمانم گزاره این فرمانده کشف فرمول نوینی در اقتصاد توسعه به شمار می رود. می توان آن را تاثیر مشیت الهی در سرنوشت اقتصادی ملت ها با توجه به مناسبات خارجی آن ها نامید.
۲- مشیت شناسی
با خواندن این خبر پی بردم که برخی آدم ها که شوربختانه تا کنون عرضه شناختن آن ها را نداشته ایم ، به راز و رمز و چگونگی پی بردن به مشیت الهی دست یافته اند و جهانیان از وجودشان بی خبر بوده اند؛
۳- ملت های در انتظار عذاب
بر پایه این شاخص ویژه، یعنی توامان بودن همراهی با آمریکا و اوضاع بد اقتصادی، حتما در آینده نزدیک اوضاع و احوال اقتصادی آلمان، نروژ ، استرالیا، نیوزلند ، ژاپن، جمهوری کره و 70 و اندی ملت دیگر متحد و دوست استراتژیک آمریکا اسفناک خواهد شد؛
۴- دلیل ثرومند بودن دیگر ملت ها
البته که پیشرفت اقتصادی و رفاه ممتاز امروزه روز ملت های چک، اسلواک، لتونی، استونی، لیتوانی وقس علیهذا، به خاطر آن است که 45 سالی زیر بیرق اتحاد شوروی، یا همان پدر فدراتیو روسیه امروز سپری کرده اند؛
۵- کشورهای مسلمان
ممکن است منظور نظر فرمانده در این گزاره ، تنها ملت های مسلمان بوده است. در این صورت مردم و حاکمان کشورهای امارات، قطر، کویت، بحرین ، عمان و عربستان سعودی خیلی هم در مورد رفاه کنونی خود غره نباشند، چرا که بر پایه این فرمول نوین ، به زودی دچار چنان سرنوشتی خواهند شد که بیافرایی ها برایشان گریه کنند.
#یدالله_کریمی_پور
#فرمول_جدید_توسعه
@karimipour_k
جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرموده اند:
اوضاع کنونی اقتصادی کشور در شأن ملت بزرگ ایران نیست و به این دلیل که به قواعد الهی توجه نکرده و دستورالعملهای دشمنان را مبنای خود قرار دادیم، امروز از لحاظ وضعیت اقتصادی شاهد شرایط فعلی در جامعه هستیم؛ لذا وضعیت اقتصادی امروز جامعه به دلیل همراهی با آمریکا در گذشته است./تسنیم.
تفسیر
۱- کشف نوین علت کمتر توسعه یافتگی
به گمانم گزاره این فرمانده کشف فرمول نوینی در اقتصاد توسعه به شمار می رود. می توان آن را تاثیر مشیت الهی در سرنوشت اقتصادی ملت ها با توجه به مناسبات خارجی آن ها نامید.
۲- مشیت شناسی
با خواندن این خبر پی بردم که برخی آدم ها که شوربختانه تا کنون عرضه شناختن آن ها را نداشته ایم ، به راز و رمز و چگونگی پی بردن به مشیت الهی دست یافته اند و جهانیان از وجودشان بی خبر بوده اند؛
۳- ملت های در انتظار عذاب
بر پایه این شاخص ویژه، یعنی توامان بودن همراهی با آمریکا و اوضاع بد اقتصادی، حتما در آینده نزدیک اوضاع و احوال اقتصادی آلمان، نروژ ، استرالیا، نیوزلند ، ژاپن، جمهوری کره و 70 و اندی ملت دیگر متحد و دوست استراتژیک آمریکا اسفناک خواهد شد؛
۴- دلیل ثرومند بودن دیگر ملت ها
البته که پیشرفت اقتصادی و رفاه ممتاز امروزه روز ملت های چک، اسلواک، لتونی، استونی، لیتوانی وقس علیهذا، به خاطر آن است که 45 سالی زیر بیرق اتحاد شوروی، یا همان پدر فدراتیو روسیه امروز سپری کرده اند؛
۵- کشورهای مسلمان
ممکن است منظور نظر فرمانده در این گزاره ، تنها ملت های مسلمان بوده است. در این صورت مردم و حاکمان کشورهای امارات، قطر، کویت، بحرین ، عمان و عربستان سعودی خیلی هم در مورد رفاه کنونی خود غره نباشند، چرا که بر پایه این فرمول نوین ، به زودی دچار چنان سرنوشتی خواهند شد که بیافرایی ها برایشان گریه کنند.
#یدالله_کریمی_پور
#فرمول_جدید_توسعه
@karimipour_k
Forwarded from دیپلماسی
🔵🔴خداحافظی با صدور انقلاب و توسعه چین
بیش از ۱/۲ میلیارد نفوس داشت ولی صادراتش به اندازه ایران ۳۰میلیونی بود. مائو مردم چین را به فلاکت کشاند. مقایسه رفاه مردمان چین طی ۱۹۷۶(سالمرگ مائو) و ۲۰۲۱، شگفت ترین نمایه شکاف و خیز در همه تاریخ آدمی است. طی این ۴۴ سال،GDP (تولید ناخالص داخلی) اش از ۱۹۰ میلیارد دلار، به بیش ۱۴۰۰۰ میلیارد رسیده است؛ یعنی ۷۴۰۰ درصد بیشتر ؛ و درآمد سرانه سالیانه شهروندانش از کمتر از ۲۰۰ دلار به بیش از ۱۰۰۰۰ دلار؛ بخوانید ۵۰ برابر.
چه شد؟ این ملت چگونه و با چه روشی توانست از حضیض ذلت در اقتصاد ، به اوج توانمندی ملی دست یافته و به بلندای صادرات بین همه ملت ها دست یابد؟ چگونه دوره نکبت و ادبار ۲۶-۳۰ ساله صدر مائو را پشت سر نهاد؟
دنگ شیائو پینگ که روزگاری در جریان انقلاب فرهنگی مائوئیست ها کلاه بوقی بر سرش نهادند و وارونه بر الاغش نشاندند و در کوی و برزن گرداندند، اینک به قدرت را در دست گرفته بود. او یکاستراتژی سه وجهی برای آینده چین و پیشرفتش تعیین کرد. سه پایه ای که هنوز کمابیش دنبال می شود:
۱- کار گربه موش گرفتن است
دنگ شیائو پینگ با طرح و جا انداختن این گزاره که کار گربه موش گرفتناست ، چه فرقی می کند سیاه باشد یا سفید؛ در واقع آب پاکی را بر اندیشه های آرمانگرایانه و مکتبی وایدئولوژیک ریخت. او دستکم در توسعه استراتژی عملگرایی(پراگماتیسم) را برگزیده بود. زین پس این ژاپن و سنگاپور ، هنگ کنگ و ماکائو و حتی تایوان بودند که الگوهای توسعه چین شدند. پکن به رغم وفاداری به مارکسیسم- لنینیسم ، مدل توسعه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را کنار نهاد.
استراتژیست های دفتر سیاسی چین وفادار به دنگ شیائو، به این نتیجه رسیدند که گشایش اقتصادی در راستای جذب سرمایه و تکنولوژی غربی بر پایه برونگرایی و در رها کردن استراتژی خود بسندگی، گام نخست در مسیر برون رفت از کمتر توسعه یافتگی چین است. پس خداحافظ رفیق برژنف. این تو و این هم جهان مارکسیست -لننیستی پر اقتدارت.
۲- خداحافظی با صدور انقلاب
دهه ۸۰ ، اوج برنامه های اتحاد شوروی برای صدور انقلاب و ایده های مارکسیسم _لننیسم بود. آن هم در قالبی لخت و بی پرده. از حضور همه جانبه ارتش سرخ در افغانستان، تا طرح ها و برنامه های زیر پوشش مستشاری و ارسال سلاح و مهمات و آموزش و رهگیری ها و رصدهای اطلاعاتی در آنگولا ، موزامبیک ، نامیبیا، گینه بیسائو، نیکاراگوا و...
ولی از همین دوره رفیق پیشین کرملین ، یعنی چین ، زیرکانه و تحت خرد دنگ شیائو ،دست از مائویسم کشیده و با صدور انقلاب و ایدئولوژی خداحافظی کرد. دنگ شیائو و دوستانش در دفتر سیاسی درک کرده بودند که کرملین با استراتژی نظامیگری خود ، به جای نان و کره، توپ و تانک صادر می کند. پکن از مدت ها پیش بدین نتیجه دست یافته بود که به زودی اروپای خاوری با مسکو خداحافظی خواهد کرد. چرا که آن ها کار و مسکن و آزادی می خواستند، ولی شوروی برایشان مستشار می فرستاد.
۳- ابر قدرتی ارزانی تان
چینی ها تحت برنامه دنگ شیائو و تداوم خطوط کلی او، آشکارا و به رغم فربگی همه جانبه ، هرگز رسما مدعی ابرقدرتی نشده اند. سهل است که طابق النعل بالنعل همراه و همکار نظم چیره بر جهان بازارها بوده اند. مدعیان داغتر از دفتر سیاسی خوب است تنها یک نکته و یک گزاره در مورد ادعای خود مبنی بر قصد ابر قدرتی چین ارائه دهند.
حاصل آن که چینی ها با رویگردانی از کتاب های سرخ مائو ، فراموش کردن صدور فیزیکی انقلاب، تمرکز بر توسعه اقتصادی و پرهیز از نظامیگری محض و رها کردن خود بزرگبینی، تبدیل به کارخانه جهان شدند. آنان در پرتو همین سه اصل و ایجاد امنیت گسترده و تقنینی، سرمایه ها و فناوری جهان پیشرفته را جلب و جذب کردند. پکن پسا مائو بدین نتیجه رسید که یکپارچگی ملی و سرزمینی اش و نیز الگو شدگی جهانشمولش، تنها در چارچوب اقتدار اقتصادی و چیرگی بر بازارها ممکنالوقوع است.
✍ #یدالله_کریمی_پور
T.me/bestdiplomacy
بیش از ۱/۲ میلیارد نفوس داشت ولی صادراتش به اندازه ایران ۳۰میلیونی بود. مائو مردم چین را به فلاکت کشاند. مقایسه رفاه مردمان چین طی ۱۹۷۶(سالمرگ مائو) و ۲۰۲۱، شگفت ترین نمایه شکاف و خیز در همه تاریخ آدمی است. طی این ۴۴ سال،GDP (تولید ناخالص داخلی) اش از ۱۹۰ میلیارد دلار، به بیش ۱۴۰۰۰ میلیارد رسیده است؛ یعنی ۷۴۰۰ درصد بیشتر ؛ و درآمد سرانه سالیانه شهروندانش از کمتر از ۲۰۰ دلار به بیش از ۱۰۰۰۰ دلار؛ بخوانید ۵۰ برابر.
چه شد؟ این ملت چگونه و با چه روشی توانست از حضیض ذلت در اقتصاد ، به اوج توانمندی ملی دست یافته و به بلندای صادرات بین همه ملت ها دست یابد؟ چگونه دوره نکبت و ادبار ۲۶-۳۰ ساله صدر مائو را پشت سر نهاد؟
دنگ شیائو پینگ که روزگاری در جریان انقلاب فرهنگی مائوئیست ها کلاه بوقی بر سرش نهادند و وارونه بر الاغش نشاندند و در کوی و برزن گرداندند، اینک به قدرت را در دست گرفته بود. او یکاستراتژی سه وجهی برای آینده چین و پیشرفتش تعیین کرد. سه پایه ای که هنوز کمابیش دنبال می شود:
۱- کار گربه موش گرفتن است
دنگ شیائو پینگ با طرح و جا انداختن این گزاره که کار گربه موش گرفتناست ، چه فرقی می کند سیاه باشد یا سفید؛ در واقع آب پاکی را بر اندیشه های آرمانگرایانه و مکتبی وایدئولوژیک ریخت. او دستکم در توسعه استراتژی عملگرایی(پراگماتیسم) را برگزیده بود. زین پس این ژاپن و سنگاپور ، هنگ کنگ و ماکائو و حتی تایوان بودند که الگوهای توسعه چین شدند. پکن به رغم وفاداری به مارکسیسم- لنینیسم ، مدل توسعه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را کنار نهاد.
استراتژیست های دفتر سیاسی چین وفادار به دنگ شیائو، به این نتیجه رسیدند که گشایش اقتصادی در راستای جذب سرمایه و تکنولوژی غربی بر پایه برونگرایی و در رها کردن استراتژی خود بسندگی، گام نخست در مسیر برون رفت از کمتر توسعه یافتگی چین است. پس خداحافظ رفیق برژنف. این تو و این هم جهان مارکسیست -لننیستی پر اقتدارت.
۲- خداحافظی با صدور انقلاب
دهه ۸۰ ، اوج برنامه های اتحاد شوروی برای صدور انقلاب و ایده های مارکسیسم _لننیسم بود. آن هم در قالبی لخت و بی پرده. از حضور همه جانبه ارتش سرخ در افغانستان، تا طرح ها و برنامه های زیر پوشش مستشاری و ارسال سلاح و مهمات و آموزش و رهگیری ها و رصدهای اطلاعاتی در آنگولا ، موزامبیک ، نامیبیا، گینه بیسائو، نیکاراگوا و...
ولی از همین دوره رفیق پیشین کرملین ، یعنی چین ، زیرکانه و تحت خرد دنگ شیائو ،دست از مائویسم کشیده و با صدور انقلاب و ایدئولوژی خداحافظی کرد. دنگ شیائو و دوستانش در دفتر سیاسی درک کرده بودند که کرملین با استراتژی نظامیگری خود ، به جای نان و کره، توپ و تانک صادر می کند. پکن از مدت ها پیش بدین نتیجه دست یافته بود که به زودی اروپای خاوری با مسکو خداحافظی خواهد کرد. چرا که آن ها کار و مسکن و آزادی می خواستند، ولی شوروی برایشان مستشار می فرستاد.
۳- ابر قدرتی ارزانی تان
چینی ها تحت برنامه دنگ شیائو و تداوم خطوط کلی او، آشکارا و به رغم فربگی همه جانبه ، هرگز رسما مدعی ابرقدرتی نشده اند. سهل است که طابق النعل بالنعل همراه و همکار نظم چیره بر جهان بازارها بوده اند. مدعیان داغتر از دفتر سیاسی خوب است تنها یک نکته و یک گزاره در مورد ادعای خود مبنی بر قصد ابر قدرتی چین ارائه دهند.
حاصل آن که چینی ها با رویگردانی از کتاب های سرخ مائو ، فراموش کردن صدور فیزیکی انقلاب، تمرکز بر توسعه اقتصادی و پرهیز از نظامیگری محض و رها کردن خود بزرگبینی، تبدیل به کارخانه جهان شدند. آنان در پرتو همین سه اصل و ایجاد امنیت گسترده و تقنینی، سرمایه ها و فناوری جهان پیشرفته را جلب و جذب کردند. پکن پسا مائو بدین نتیجه رسید که یکپارچگی ملی و سرزمینی اش و نیز الگو شدگی جهانشمولش، تنها در چارچوب اقتدار اقتصادی و چیرگی بر بازارها ممکنالوقوع است.
✍ #یدالله_کریمی_پور
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
تحلیل ترکیبی اعتراضات
بیشتر تحلیل و تفسیرهای اعتراضات جاری علیه جمهوری اسلامی، نهادی-سازمانی (مانند تفسیر دولت، سپاه، صدا و سیما و...)، فردی-تخصصی و یا حزبی است. این يادداشت کوشش بر آن است که تحلیلی ترکیبی از اعتراضات ارائه دهد. اهمیت این شیوه نگرش به رغم کلی بودن، به دلیل فراگیری و همه جانبه نگری اش، واقعنگرتر و تکیه پذیرتر است.
۱- بستر مناسب
حتی اگر روایت دولت و حکومت در باره پشتیبانی و رهبری بیگانگان از اعتراضات درست فرض شود، به هیچ روی نمی توان منکر مناسب بودن زمینه و بستر مناسب درونی آن شد؛
۲- استقرار جبری خیابانی
تعطیلی بیشتر مامن ها برای ابراز مخالفت با طرح و برنامه های دولت و حکومت، ناگزیر منجر به کشیده شدن معترصین به خیابان ها شده است. نبود بستر و پایگاه حزبی، بسته بودن پایگاه گسترده مساجد به روی معترضین( برخلاف سال های ۵۶-۵۷) و پر خطر بودن میدان های دیگر، دلیل تمرکز میدانی- عینی اعتراضات در کوی و برزن شده است؛
۳- عدم دیالوگ
بی اعتمادی فی مابین دولت- حکومت و معترضین و نداشتن رهبری مشخص معترضین، موجبات بسته شدن کانال های ارتباطی و ناگزیر نبود دیالوگ بین هر دو بازیگر اصلی میدانی(حکومت-معترضین) شده است؛
۴- فضای رسانه ای
پر رنگترین جلوه بی اعتمادی میان دولت- حکومت و معترضین، ناشی از بی اطمینانی نزدیک به مطلق معترضین به رسانه های حکومتی و ملی است. برعکس فیلترینگ گسترده و کندسازی نزدیک به قطع کامل نت و کاستن از پهنای باند، نشانه بی اعتمادی متقابل حکومت به معترضین در جهت سو استفاده از فضای مجازی در جهت تضعیف اقتدارش می باشد؛
۵- گستره دشمنی
جمهوری اسلامی در فضای خارج نزدیک خود با دشمنی جمهوری آذربایجان و به واسطه آن ترکیه، عربستان سعودی و بحرین و به اغلب احتمال امارات متحده، امارت اسلامی افغانستان مواجه است. در فضای جهانی نیز در حال پیکار، رقابت و گونه ای رویارویی و مخالفت امریکا- اروپا(ناتو) و متحدانش روبرو است. این دولت ها هم سرمایه دارند و هم رسانه. بنابراین طبیعی و متطقی است که در گرماگرم چنین رقابتی در پی هدف قراردادن مخاطبین ایرانی، به ويژه اعتراضگران و تهییج آنان باشند. در واقع خلا ناشی از سخت بودن دسترسی به اخبار، آمار و اطلاعات، بستر ممتازی برای رسانه های دولت های دشمن و رقیب را بین معترضین پهن کرده است؛
۶- تاثیر چهار میدان
هم چنین جمهوری اسلامی در پنج میدان اوکراین، جمهوری آذربایجان، اسرائیل(اشغالگر )، مساله هسته ای و خلیج فارس(عربستان، امارات، بحرین) و افغانستان، البته با درجات متفاوت، دارای تنش و مناقشه نیمه فعال است. طبیعی است که در این میان رقبا در تضعیف یکپارچگی ملی ایرانیان بیکار نخواهند نشست و هزینه کرد در باره کمترین دریغی ندارند؛
۷-تعهد به عدم تغییر
در این میان، تعهد به ثبوت نگرش ها و استراتژی حکومت، اعلام شده توسط دستگاه حکمرانی و مدیران ارشد و مسئول ، تضمین کننده استمرار مخالفت ها، از جمله اعتراضات در جریان است. حکومت حتی حاضر به آزمودن تاثیرات تغییرات کوچک رسمی نیست. محکم و پابرجا بر طرح ها، برنامه ها و استراتژی های خود درست پندار ایستاده و حاضر به کمترین درنگی در بازبینی گونه حکمرانی نیست. سهل است که بنیاد اعتراضات را تمام و کمال به توطئه و برنامه ریزی بیگانگان نسبت می دهد.
با چنین ترکیب درهم جوش و در هم تنیده ای از بنیادهای اعتراضات، پیش بینی آینده اش مشکل نخواهد بود. حتی رخدادهای خرد ملی مانند رویدادهای خاص ورزشی، ممکن است موجبات توانمندتر شدن جبهه کوچک و پراکنده خیابانی شود. یا برعکس، آرامشی نه چندان بزرگ در فضای نزدیک پیرامونی ناشی از تفاهم جمهوریاسلامی و دولت های همسایه، موجبات فروکش کردن موقت جبهه اعتراض گردد، ولی به هر روی تا عوامل بنیادین تنش درونی- برونی باقی است و حکومت تمرکزی برای انطباق ایران با جهان دگرگون شونده ندارد، اعتراضات دغدغه اصلی و مستمر حکمرانان و مردم باقی خواهد ماند.
#یدالله_کریمی_پور
#تحلیل_ترکیبی
#آینده_اعتراضات
# بنیاد_اعتراضات
@karimipour_k @MostafaTajzadeh
بیشتر تحلیل و تفسیرهای اعتراضات جاری علیه جمهوری اسلامی، نهادی-سازمانی (مانند تفسیر دولت، سپاه، صدا و سیما و...)، فردی-تخصصی و یا حزبی است. این يادداشت کوشش بر آن است که تحلیلی ترکیبی از اعتراضات ارائه دهد. اهمیت این شیوه نگرش به رغم کلی بودن، به دلیل فراگیری و همه جانبه نگری اش، واقعنگرتر و تکیه پذیرتر است.
۱- بستر مناسب
حتی اگر روایت دولت و حکومت در باره پشتیبانی و رهبری بیگانگان از اعتراضات درست فرض شود، به هیچ روی نمی توان منکر مناسب بودن زمینه و بستر مناسب درونی آن شد؛
۲- استقرار جبری خیابانی
تعطیلی بیشتر مامن ها برای ابراز مخالفت با طرح و برنامه های دولت و حکومت، ناگزیر منجر به کشیده شدن معترصین به خیابان ها شده است. نبود بستر و پایگاه حزبی، بسته بودن پایگاه گسترده مساجد به روی معترضین( برخلاف سال های ۵۶-۵۷) و پر خطر بودن میدان های دیگر، دلیل تمرکز میدانی- عینی اعتراضات در کوی و برزن شده است؛
۳- عدم دیالوگ
بی اعتمادی فی مابین دولت- حکومت و معترضین و نداشتن رهبری مشخص معترضین، موجبات بسته شدن کانال های ارتباطی و ناگزیر نبود دیالوگ بین هر دو بازیگر اصلی میدانی(حکومت-معترضین) شده است؛
۴- فضای رسانه ای
پر رنگترین جلوه بی اعتمادی میان دولت- حکومت و معترضین، ناشی از بی اطمینانی نزدیک به مطلق معترضین به رسانه های حکومتی و ملی است. برعکس فیلترینگ گسترده و کندسازی نزدیک به قطع کامل نت و کاستن از پهنای باند، نشانه بی اعتمادی متقابل حکومت به معترضین در جهت سو استفاده از فضای مجازی در جهت تضعیف اقتدارش می باشد؛
۵- گستره دشمنی
جمهوری اسلامی در فضای خارج نزدیک خود با دشمنی جمهوری آذربایجان و به واسطه آن ترکیه، عربستان سعودی و بحرین و به اغلب احتمال امارات متحده، امارت اسلامی افغانستان مواجه است. در فضای جهانی نیز در حال پیکار، رقابت و گونه ای رویارویی و مخالفت امریکا- اروپا(ناتو) و متحدانش روبرو است. این دولت ها هم سرمایه دارند و هم رسانه. بنابراین طبیعی و متطقی است که در گرماگرم چنین رقابتی در پی هدف قراردادن مخاطبین ایرانی، به ويژه اعتراضگران و تهییج آنان باشند. در واقع خلا ناشی از سخت بودن دسترسی به اخبار، آمار و اطلاعات، بستر ممتازی برای رسانه های دولت های دشمن و رقیب را بین معترضین پهن کرده است؛
۶- تاثیر چهار میدان
هم چنین جمهوری اسلامی در پنج میدان اوکراین، جمهوری آذربایجان، اسرائیل(اشغالگر )، مساله هسته ای و خلیج فارس(عربستان، امارات، بحرین) و افغانستان، البته با درجات متفاوت، دارای تنش و مناقشه نیمه فعال است. طبیعی است که در این میان رقبا در تضعیف یکپارچگی ملی ایرانیان بیکار نخواهند نشست و هزینه کرد در باره کمترین دریغی ندارند؛
۷-تعهد به عدم تغییر
در این میان، تعهد به ثبوت نگرش ها و استراتژی حکومت، اعلام شده توسط دستگاه حکمرانی و مدیران ارشد و مسئول ، تضمین کننده استمرار مخالفت ها، از جمله اعتراضات در جریان است. حکومت حتی حاضر به آزمودن تاثیرات تغییرات کوچک رسمی نیست. محکم و پابرجا بر طرح ها، برنامه ها و استراتژی های خود درست پندار ایستاده و حاضر به کمترین درنگی در بازبینی گونه حکمرانی نیست. سهل است که بنیاد اعتراضات را تمام و کمال به توطئه و برنامه ریزی بیگانگان نسبت می دهد.
با چنین ترکیب درهم جوش و در هم تنیده ای از بنیادهای اعتراضات، پیش بینی آینده اش مشکل نخواهد بود. حتی رخدادهای خرد ملی مانند رویدادهای خاص ورزشی، ممکن است موجبات توانمندتر شدن جبهه کوچک و پراکنده خیابانی شود. یا برعکس، آرامشی نه چندان بزرگ در فضای نزدیک پیرامونی ناشی از تفاهم جمهوریاسلامی و دولت های همسایه، موجبات فروکش کردن موقت جبهه اعتراض گردد، ولی به هر روی تا عوامل بنیادین تنش درونی- برونی باقی است و حکومت تمرکزی برای انطباق ایران با جهان دگرگون شونده ندارد، اعتراضات دغدغه اصلی و مستمر حکمرانان و مردم باقی خواهد ماند.
#یدالله_کریمی_پور
#تحلیل_ترکیبی
#آینده_اعتراضات
# بنیاد_اعتراضات
@karimipour_k @MostafaTajzadeh
پیامدهای نوشیدن جام زهر
امام خمینی در توصیف حالش پس از پذیرش قطعنامه شورای امنیت چنین گفت: «"بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام».
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی در شرایطی انجام شد که تبلیغات رسمی حکومت برای ادامه جنگ با شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه از جهان» هنوز سرلوحه رسانه ملی و سران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بیشتر روحانیون حکومتی بود. با این که نوشیدن جام زهر در ادبیات سیاسی ایران دارای بار منفی است، این اقدام رهبری و رخدادهای متعاقب آن به هر حال برای ایران و منطقه دارای چندین فایده بود یا می توانست در بر داشته باشد:
۱- پایان یافتن تهدید جاری نظامی؛
۲- آشکار شدن تهدیدگری صدام حسین و رژیم بعث نسبت به همسایگان متعاقب حمله به دیگر همسایگان، برای جهانیان؛
۳- محکومیت رسمی عراق به عنوان آغازگر جنگ و الزام به تامین خسارت ؛
۴- روشن شدن انزوا و تنهایی استراتزیک جهانی-منطقه ای ایران و عدم درک آن از سوی مدیران و فرماندهان؛
۵- پیروزی دکترین"جنگ بدون پیروزی" رانالد ریگان در جنگ ۸ ساله و نادیده انگاشتن آن از سوی مدیران تصمیم ساز جمهوری اسلامی؛
۶- پهن شدن بستر مناسب و ممتاز برای بهره برداری کلان ایران از شرایط بین المللی برای نوسازی همه جانبه با مشارکت شرکای بین المللی؛
۷- مهیا شدن فضا برای تعدیل و نوسازی استراتژی نظامي پس از شکست گسترده پیش از قطعنامه؛
۸- مهیا شدن فضا برای برپایی دادگاه های نظامی( و حتی صحرایی) برای مقصرین شکست ها؛
۹- فراهم آمدن فضای مناسب برای پیوند همه جانبه دوباره ایران-غرب(به ویژه آمریکا) به ویژه پس از هجوم صدام به همسایگان؛
۱۰- مهیا شدن شرایط برای برقراری دوباره مناسبات ایران- دولت های جنوب خلیج فارس ( مخصوصا عربستان سعودی)، به ويژه پس از تهاجم صدام به کویت.
بنابراین پذیرش قطعنامه که به نوشیدن جام زهر تشبیه شده است، به رغم پافشاری های مکرر در مکرر پیشین امام خمینی(ره) مبنی بر تداوم جنگ تا دستکم فروپاشی بعث و صدام، خواه و ناخواه فضای مناسبی برای در پیش گرفتن استراتژی ملی مناسب، نوسازی کشور، بازسازی قوای مسلح و به ویژه پیوند دوباره ایران-امریکا را فراهم آورد. قبول پیامدهای پذیرش قطعنامه ۵۹۸، از سوی جمهوریاسلامی که بارها رهبرش منتقد و منکر راهگشایی آن شده بود، در نوع خود نقطه عطف فرخنده ای به شمار رفت و ناجی ایران در آن فضا بود.
امروزه روز نیز انتطار می رود، برای نجات ملت ایران از ورشکستگی و بلکه سومالیایی شدن پیش بینی پذیر، تصمیم سازان کلان و مؤثر ایراندوست باقی مانده در سیستم، با گونه ای پاکسازی مدیریتی، ولو به قیمت نوشیدن جام زهری دیگر، ایران را صمیمانه با جهان آشتی داده و استراتژی ملی سازش و سازگاری با غرب و امپریالیسم آمریکا را جایگزین نفرت و دشمنی نمایند. بی گمان فراهم آورندگان شرایط برای نوشیدن این جام، در شمار قهرمانان ملی ایران محسوب خواهند شد.
#یدالله_کریمی_پور
#قطعنامه_۵۹۸
#جام_زهر
@karimipour_k @MostafaTajzadeh
امام خمینی در توصیف حالش پس از پذیرش قطعنامه شورای امنیت چنین گفت: «"بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام».
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی در شرایطی انجام شد که تبلیغات رسمی حکومت برای ادامه جنگ با شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه از جهان» هنوز سرلوحه رسانه ملی و سران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بیشتر روحانیون حکومتی بود. با این که نوشیدن جام زهر در ادبیات سیاسی ایران دارای بار منفی است، این اقدام رهبری و رخدادهای متعاقب آن به هر حال برای ایران و منطقه دارای چندین فایده بود یا می توانست در بر داشته باشد:
۱- پایان یافتن تهدید جاری نظامی؛
۲- آشکار شدن تهدیدگری صدام حسین و رژیم بعث نسبت به همسایگان متعاقب حمله به دیگر همسایگان، برای جهانیان؛
۳- محکومیت رسمی عراق به عنوان آغازگر جنگ و الزام به تامین خسارت ؛
۴- روشن شدن انزوا و تنهایی استراتزیک جهانی-منطقه ای ایران و عدم درک آن از سوی مدیران و فرماندهان؛
۵- پیروزی دکترین"جنگ بدون پیروزی" رانالد ریگان در جنگ ۸ ساله و نادیده انگاشتن آن از سوی مدیران تصمیم ساز جمهوری اسلامی؛
۶- پهن شدن بستر مناسب و ممتاز برای بهره برداری کلان ایران از شرایط بین المللی برای نوسازی همه جانبه با مشارکت شرکای بین المللی؛
۷- مهیا شدن فضا برای تعدیل و نوسازی استراتژی نظامي پس از شکست گسترده پیش از قطعنامه؛
۸- مهیا شدن فضا برای برپایی دادگاه های نظامی( و حتی صحرایی) برای مقصرین شکست ها؛
۹- فراهم آمدن فضای مناسب برای پیوند همه جانبه دوباره ایران-غرب(به ویژه آمریکا) به ویژه پس از هجوم صدام به همسایگان؛
۱۰- مهیا شدن شرایط برای برقراری دوباره مناسبات ایران- دولت های جنوب خلیج فارس ( مخصوصا عربستان سعودی)، به ويژه پس از تهاجم صدام به کویت.
بنابراین پذیرش قطعنامه که به نوشیدن جام زهر تشبیه شده است، به رغم پافشاری های مکرر در مکرر پیشین امام خمینی(ره) مبنی بر تداوم جنگ تا دستکم فروپاشی بعث و صدام، خواه و ناخواه فضای مناسبی برای در پیش گرفتن استراتژی ملی مناسب، نوسازی کشور، بازسازی قوای مسلح و به ویژه پیوند دوباره ایران-امریکا را فراهم آورد. قبول پیامدهای پذیرش قطعنامه ۵۹۸، از سوی جمهوریاسلامی که بارها رهبرش منتقد و منکر راهگشایی آن شده بود، در نوع خود نقطه عطف فرخنده ای به شمار رفت و ناجی ایران در آن فضا بود.
امروزه روز نیز انتطار می رود، برای نجات ملت ایران از ورشکستگی و بلکه سومالیایی شدن پیش بینی پذیر، تصمیم سازان کلان و مؤثر ایراندوست باقی مانده در سیستم، با گونه ای پاکسازی مدیریتی، ولو به قیمت نوشیدن جام زهری دیگر، ایران را صمیمانه با جهان آشتی داده و استراتژی ملی سازش و سازگاری با غرب و امپریالیسم آمریکا را جایگزین نفرت و دشمنی نمایند. بی گمان فراهم آورندگان شرایط برای نوشیدن این جام، در شمار قهرمانان ملی ایران محسوب خواهند شد.
#یدالله_کریمی_پور
#قطعنامه_۵۹۸
#جام_زهر
@karimipour_k @MostafaTajzadeh
📌📌 تشنگان قدرت و فروپاشی
#یدالله_کریمی_پور
پراودا ارگان حزب کمونیست، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، طی سلسله یادداشت هایی دلایل این فروپاشی را باز کرد. در یکی از این یادداشت ها که به نقش اعضای دفتر سیاسی، دبیر کلی و رهبری حزب در فروپاشی پرداخته بود، مفسر در تابلویی کوتاه آورده است:
...پیر بودند ولی همچنان تشنه ماندن در قدرت؛ از درک نیازهای نسل جوانی که انقلاب و جنگ میهنی(جنگ جهانی دوم) را در تجربه نداشتند به کلی بی اطلاع. شهروندان پیر در سوت و کور زندگی در چارچوب طراحی شده، هر چند افسرده و بی دل و دماغ، ولی به هر روی بدان خو گرفته بودند. ولی فرزندان و نوه هایشان چیزهایی را مطالبه می کردند که رهبری و حزب از درکش عاجز بودند: آزادی فردی، رهایی از بندهای طاقت فرسای ایدئولوژیک، آموزش و پرورش آزاد و بدون قیدهای پرشمار حزبی، پیوند آزادانه با جهانیان، احساس قشنگ مالکیت شخصی، گذرانی بی ترس از نظارت پلیس مخفی(ک گ ب) و کلی چیزهای دیگر. این مطالبات به ویژه در میان ملت های بالتیک(سه جمهوری استونی، لاتوی، لتونی) پر رنگ تر بود. هر سه ملت قفقاز هم با وجود اقتصاد شکننده و کم بنیه، می خواستند دولت خود را داشته باشند.
مردم اتحادیه سوسیالیستی، از نداشته هایشان در برابر شهروندان ملت هایی که سال ها زیر چتر امپریالیست ها میزیستند غبطه می خوردند. آنان پس از سال ها دیوار کشی بین خود و دنیای دیگران، به هر طریق از آن چه پشت دیوار در جریان است آگاه شده بودند. آن ها هم می خواستند صدایشان شنیده شود. رویاهایشان پیش از مرگ محقق گردد و طعم آزادی را بچشند. مردم از سرکوب سیستماتیک، اردوگاه های سیبری، تبعید، لجن مالی فردی و خانوادگی و بی آبرویی که حزب و پلیس برایشان تدارک دیده بود، به ستوه آمده بودند.
قدرت سیاسی نیز در همه رده ها، از صدر تا مدیران رده میانی چنان خانوادگی شده بود، که حتی تزارها هم قادر به طراحی نسخه آن نبودند. دولتی که پیاپی جامعه ای بی طبقه را نوید می داد، آن چنان در دایره خودی ها قرار گرفته بود که حتی ببرهای ینی سیی(رود و دشتی در سیبری) و جنگل های تایوان ی بایکال هم فرصت خیزش به درون آن را پیدا نمی کردند. و...
@MostafaTajzadeh
#یدالله_کریمی_پور
پراودا ارگان حزب کمونیست، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، طی سلسله یادداشت هایی دلایل این فروپاشی را باز کرد. در یکی از این یادداشت ها که به نقش اعضای دفتر سیاسی، دبیر کلی و رهبری حزب در فروپاشی پرداخته بود، مفسر در تابلویی کوتاه آورده است:
...پیر بودند ولی همچنان تشنه ماندن در قدرت؛ از درک نیازهای نسل جوانی که انقلاب و جنگ میهنی(جنگ جهانی دوم) را در تجربه نداشتند به کلی بی اطلاع. شهروندان پیر در سوت و کور زندگی در چارچوب طراحی شده، هر چند افسرده و بی دل و دماغ، ولی به هر روی بدان خو گرفته بودند. ولی فرزندان و نوه هایشان چیزهایی را مطالبه می کردند که رهبری و حزب از درکش عاجز بودند: آزادی فردی، رهایی از بندهای طاقت فرسای ایدئولوژیک، آموزش و پرورش آزاد و بدون قیدهای پرشمار حزبی، پیوند آزادانه با جهانیان، احساس قشنگ مالکیت شخصی، گذرانی بی ترس از نظارت پلیس مخفی(ک گ ب) و کلی چیزهای دیگر. این مطالبات به ویژه در میان ملت های بالتیک(سه جمهوری استونی، لاتوی، لتونی) پر رنگ تر بود. هر سه ملت قفقاز هم با وجود اقتصاد شکننده و کم بنیه، می خواستند دولت خود را داشته باشند.
مردم اتحادیه سوسیالیستی، از نداشته هایشان در برابر شهروندان ملت هایی که سال ها زیر چتر امپریالیست ها میزیستند غبطه می خوردند. آنان پس از سال ها دیوار کشی بین خود و دنیای دیگران، به هر طریق از آن چه پشت دیوار در جریان است آگاه شده بودند. آن ها هم می خواستند صدایشان شنیده شود. رویاهایشان پیش از مرگ محقق گردد و طعم آزادی را بچشند. مردم از سرکوب سیستماتیک، اردوگاه های سیبری، تبعید، لجن مالی فردی و خانوادگی و بی آبرویی که حزب و پلیس برایشان تدارک دیده بود، به ستوه آمده بودند.
قدرت سیاسی نیز در همه رده ها، از صدر تا مدیران رده میانی چنان خانوادگی شده بود، که حتی تزارها هم قادر به طراحی نسخه آن نبودند. دولتی که پیاپی جامعه ای بی طبقه را نوید می داد، آن چنان در دایره خودی ها قرار گرفته بود که حتی ببرهای ینی سیی(رود و دشتی در سیبری) و جنگل های تایوان ی بایکال هم فرصت خیزش به درون آن را پیدا نمی کردند. و...
@MostafaTajzadeh
دخالت خارجی روشن است
مقام معظم رهبری و بیشتر مدیران کلان تصمیم ساز جمهوریاسلامی، برنقش دولت ها و سازمان های جاسوسی کشورهای بیگانه در اعتراضات اخیر تاکید می ورزند. خب این پدیده ای طبیعی بوده و انکارش بههمان اندازه حماقت است که ندانستن و یا کتمان بستر ها و زمینه های شکل گیری درونی آن. می گویید چرا، پس لطفا چشم و گوش هوش به استدلال های زیر بسپارید و داوری کنید:
۱- چمهوری اسلامی به هر روی با توانمندترین سازمان جنگی تاریخ یعنی ناتو که دارای 30 عضو توانا است، عملا به جنگی بین المللی ورود کرده است. خب از آنان انتظار دارید دست روی دست بگذارند و تماشاگر باشند؟ شما به هر روی بخشی از جنگی شده اید که سرنوشت آینده نزدیک اروپا و به اغلب احتمال جهان را تعیین می کند. لابد انتظار دارید وسط دعوا نان و حلوا پخش کنند؛
۲- 45 سال است نابود کردن اسرائیل(اشغالگر) را آرزو کرده، آن را هوار زده و برایش زمینه منطقه ای فراهم می سازید. ملتی که هر 5 عضو دائم شورای امنیت و 161 ملت دیگر موجودیتش را امضا کرده اند. جزو 9 دولت دارای تسلیحات بنیان برانداز هسته ای و ملتی کاملا پیشرفته است که تا کنون در هیچ نبرد بزرگی شکست نخورده است. ملت- دولتی سازمان یافته و دارای سازمان جاسوسی توانمند با کارکرد جهانشمول. لابد انتظار دارید تل آویو دست روی دست گذاشته و برای محوکردنش به پیشوازتان بشتابد. اسرائیل در برابر تهدید روشن و پیاپی شما برای نابودی تام، از بقایش دفاع می کند، جز این انتظاری دارید؟ لابد می خواهید مثل بره ای اهلی و سر براه برای سربریدن به پیشواز تان بیاید؟
۳-نفرت پراکنی در باره آل سعود، یکی از واژگان کلیدی و مستمر 44 سال شما بوده است. برای تضعیف این دولت که مرکز مسلمان جهان است، دست به هرکاری زده اید، در حالی که دلارهای ریاض و شرکایش در شورای همکاری سنگ را آب می کند. مگر عربستان جزو گروه 20 نیست؟ مگر ذخایر ارزی خود و هم پیمانانش از دو تریلیون بیشتر نشده است؟ مگر برای هزینه کرد چندر غاز برای رویارویی با شما ابا دارد؟ مگر تنها در امارات بیش از 50000 شرکت توسط ایرانیان به ثبت نرسیده است؟ انتظار دارید حمایت از حوثی ها را بی پاسخ گذاشته و بر دیگر تهدیدات آشکارتان سرپوش بگدارند؟ آنان هم پول دارند، هم نفوذشان در غرب و بین رفقای استراتزیک توهمی شما( چین- روسیه) چند برابر است؛
۴- و سر وسط(به جای سر آخر، چون تازه حکایت آغاز شده است) این که اگر تصورتان این است که این هزاران تن حاضر در میدان اعتراضات همگی جاسوس، عامل، گول خورده ، دست نشانده و سرسپرده و اجیر بیگانگان هستند، پس وای بر ما. وای بر حکومتی که پس از 44 سال هزاران معترض آنتاگونیستی بیگانه پرست را در دامانش پرورش داده است. معترضینی که تنها بسان جویباری باریک روان، خدای ناکرده خطر سیل بنیاد برانداز فردای نزدیک تمدن ایرانی را هشدار می دهند. سیلی که هیچ سیل بندی قادر به مهارش نخواهد بود.
#یدالله_کریمی_پور
#سیاست_خارجی
#سیل_و_سیل_بند
#ناتو
#سعودی
#اسرائیل
@karimipour_k
مقام معظم رهبری و بیشتر مدیران کلان تصمیم ساز جمهوریاسلامی، برنقش دولت ها و سازمان های جاسوسی کشورهای بیگانه در اعتراضات اخیر تاکید می ورزند. خب این پدیده ای طبیعی بوده و انکارش بههمان اندازه حماقت است که ندانستن و یا کتمان بستر ها و زمینه های شکل گیری درونی آن. می گویید چرا، پس لطفا چشم و گوش هوش به استدلال های زیر بسپارید و داوری کنید:
۱- چمهوری اسلامی به هر روی با توانمندترین سازمان جنگی تاریخ یعنی ناتو که دارای 30 عضو توانا است، عملا به جنگی بین المللی ورود کرده است. خب از آنان انتظار دارید دست روی دست بگذارند و تماشاگر باشند؟ شما به هر روی بخشی از جنگی شده اید که سرنوشت آینده نزدیک اروپا و به اغلب احتمال جهان را تعیین می کند. لابد انتظار دارید وسط دعوا نان و حلوا پخش کنند؛
۲- 45 سال است نابود کردن اسرائیل(اشغالگر) را آرزو کرده، آن را هوار زده و برایش زمینه منطقه ای فراهم می سازید. ملتی که هر 5 عضو دائم شورای امنیت و 161 ملت دیگر موجودیتش را امضا کرده اند. جزو 9 دولت دارای تسلیحات بنیان برانداز هسته ای و ملتی کاملا پیشرفته است که تا کنون در هیچ نبرد بزرگی شکست نخورده است. ملت- دولتی سازمان یافته و دارای سازمان جاسوسی توانمند با کارکرد جهانشمول. لابد انتظار دارید تل آویو دست روی دست گذاشته و برای محوکردنش به پیشوازتان بشتابد. اسرائیل در برابر تهدید روشن و پیاپی شما برای نابودی تام، از بقایش دفاع می کند، جز این انتظاری دارید؟ لابد می خواهید مثل بره ای اهلی و سر براه برای سربریدن به پیشواز تان بیاید؟
۳-نفرت پراکنی در باره آل سعود، یکی از واژگان کلیدی و مستمر 44 سال شما بوده است. برای تضعیف این دولت که مرکز مسلمان جهان است، دست به هرکاری زده اید، در حالی که دلارهای ریاض و شرکایش در شورای همکاری سنگ را آب می کند. مگر عربستان جزو گروه 20 نیست؟ مگر ذخایر ارزی خود و هم پیمانانش از دو تریلیون بیشتر نشده است؟ مگر برای هزینه کرد چندر غاز برای رویارویی با شما ابا دارد؟ مگر تنها در امارات بیش از 50000 شرکت توسط ایرانیان به ثبت نرسیده است؟ انتظار دارید حمایت از حوثی ها را بی پاسخ گذاشته و بر دیگر تهدیدات آشکارتان سرپوش بگدارند؟ آنان هم پول دارند، هم نفوذشان در غرب و بین رفقای استراتزیک توهمی شما( چین- روسیه) چند برابر است؛
۴- و سر وسط(به جای سر آخر، چون تازه حکایت آغاز شده است) این که اگر تصورتان این است که این هزاران تن حاضر در میدان اعتراضات همگی جاسوس، عامل، گول خورده ، دست نشانده و سرسپرده و اجیر بیگانگان هستند، پس وای بر ما. وای بر حکومتی که پس از 44 سال هزاران معترض آنتاگونیستی بیگانه پرست را در دامانش پرورش داده است. معترضینی که تنها بسان جویباری باریک روان، خدای ناکرده خطر سیل بنیاد برانداز فردای نزدیک تمدن ایرانی را هشدار می دهند. سیلی که هیچ سیل بندی قادر به مهارش نخواهد بود.
#یدالله_کریمی_پور
#سیاست_خارجی
#سیل_و_سیل_بند
#ناتو
#سعودی
#اسرائیل
@karimipour_k