فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝عشق از دیدگاه اروین یالوم

✍️️اروین یالوم *

یالوم که یک روان درمانگر وجودی است معتقد است عشق نوعی از خود بی خودی وسواس گونه و ذهنیتی افسون شده است که تمامی زندگی فرد را در تصرف خود در می آورد. معمولا تجربه ی چنین حالتی باشکوه است. به عقیده ی او انسان بیشتر دلباخته ی اشتیاق خویش است تا آنچه اشتیاقش را برانگیخته است. ولی در مواقعی شیدایی و از خود بی خودی، بیش از آنکه لذت بیافریند، پریشانی می آورد. عاشق صورتی خیالی و شاعرانه به معشوق می دهد، ذهنش درگیر وسوسه ی او می شود، اما اگر عشق تنها یک ویژگی حقیقی داشته باشد، این است که هرگز نمی ماند، ناپایداری بخشی از ماهیت شیدایی عشق است. از نظر یالوم #وسواس عشق، اغلب به نوعی توجه فرد را از افکار دردناک تر دیگر دور می کند.

تنهایی

از نظر یالوم تجربه ی تنهایی اگزیستانسیال، مانند هر نوع ملال، وضعیت ذهنی بسیار ناخوشایندی پدید می آورد و به مدت طولانی برای فرد قابل تحمل نیست. از نظر وی هیچ رابطه ای قادر به از میان بردن تنهایی نیست. هریک از ما در هستی تنهاییم. ولی می توانیم در تنهایی یکدیگر شریک شویم همان طور که عشق درد تنهایی را جبران می کند. بوبر می گوید: یک رابطه ی خوب و صمیمی، بر دیواره های سربه فلک کشیده ی تنهایی آدمی رخنه می کند، بر قانون بی چون و چرای آن فائق می شود و بر فراز مغاک وحشت انگیز عالم، از وجود خود به وجود دیگری پل می زند.

عشق بالغانه چیست؟

رابطه در بهترین شرایط، افرادی را شامل می شود که به شیوه ای عاری از نیاز با هم ارتباط دارند. عشق بالغانه یا رشدیافته علاوه بر بخشیدن، سایر اجزای اساسی را نیز داراست: توجه، پاسخ گویی،احترام و درک. دوست داشتن یعنی توجه فعال به زندگی و رشد دیگری. فرد باید پاسخ گوی نیازهای دیگری(چه جسمانی، چه روانی) باشد. فرد باید به یگانگی و منحصر به فرد بودن آن دیگری احترام بگذارد، او را همان طور که هست ببیند و به وی کمک کند تا رشد کند و راه خویش را بیابد، آن هم فقط به خاطر خودش، نه با هدف خدمت به او. از نظر وی عشق نوعی منش است. خیلی پیش می آید که به اشتباه، پیوند انحصاری با یک انسان را دلیل شدت و اصالت عشق فرض می کنیم. ولی چنین عشقی به اصطلاح فروم، عشق نمادین یا خودپرستی بیش از اندازه است و در فقدان توجه و علاقه ی دیگران، محکوم به فروپاشی در درون خویش است. در عوض عشق عاری از نیاز، شیوه ی فرد برای ارتباط با دنیاست.

اضطراب تنهایی

افرادی که از تنهایی وحشت دارند معمولا می کوشند این وحشت را از طریق یک شیوه ی بین فردی تسکین دهند: آنها نیازمند حضور دیگرانند تا هستی خود را به اثبات برسانند؛ آرزو دارند توسط دیگران بلعیده شوند یا آنکه می خواهند دیگران را ببلعند تا درماندگی ناشی از تنهایی شان را فرو بنشانند؛ در پی روابط جنسی متعدد که کاریکاتور یک رابطه ی اصیل است، هستند.

خلاصه اینکه، فردی که در حال غرق شدن در اضطراب تنهایی است، مایوسانه به هر رابطه ای چنگ می زند. این دست انداختن به سوی هر رابطه، چیزی نیست که او بخواهد بلکه از سر ناچاری چنین می کند؛ و رابطه ی حاصل از چنین شرایطی برای ادامه ی بقاست نه برای دستیابی به رشد و تکامل. طنز تلخ ماجرا اینجاست: آنان که مایوسانه نیازمند آرامش و لذت حاصل از یک رابطه ی اصیلند، درست همان هایی هستند که کمتر از هرکسی قادر به برقراری چنین ارتباطی هستند.

* منبع : کتاب روان درمانی

جامعه شناسی👇
@IRANSOCIOLOGY
yon.ir/rIThZ
@MostafaTajzadeh
Forwarded from بایگانی
🔎 نگاهی به توئیت‌های منتخب روز:

https://twitter.com/terminatorr9/status/1350016819487244289?s=21

کامران بارنجی:
با خانه ۵۰۰میلیارد تومانی که به خانم #کبری_خزعلی نسبت می‌دهند کاری ندارم اما ایشان حتما باید درباره کشوری که دو فرزند از سه فرزندش در آنجا زندگی می‌کنند شفاف‌سازی کنند.

حسین دهباشى:
وقتی خبر از درگذشت آقایان یزدی، مصباح ‐یا خدای نکرده‐ آ.جنتی می‌رسد مبادا ‐از باب اختلاف سلیقه‐ شادمان شوی که جایگزین آن پیران در ش.نگهبان و خبرگان ‐از روی ناچاری‐ آخوندهای جوانی چون این‌ها که مهاجرت را شرک و فائزه را کنیز داعش می‌کنند هستند نه احیانا بهشتی و مطهری و سیدموسی صدر.

محمدعلی باقری:
مجلس جوان و انقلابی پس از اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری و بستن هرگونه روزنه برای ورود افرادی غیر از حلقه بسته خودی‌ها، بلافاصله کار اصلاح قانون انتخابات شوراها را آغاز کرد.
خدا قوت، خسته نباشید!
این مجلسی بود که می‌گفتند دغدغه سیاسی نداره و آمده تا مشکلات اقتصادی را حل کند.

علیرضا افشار:
با بودجه سال ۱۴۰۰ سازمان تبلیغات اسلامی می‌توان برای ۱۴ میلیون نفر #واکسن_کرونا خرید! زیبا نیست؟؟ یک نفر بمن بگوید این سازمان چه تاثیری در زندگی ملت ایران داشته و دارد؟

علی نیک‌جو:
اختلال شخصیت #کمال_گرا شیوع زیادی دارد. نگاه "همه یا هیچ"این افراد به زندگی عملا مانع از بهره وری ایشان از توانمندی های بالذات می شود و زندگی را بسان مسابقه ای در می آورد که خط پایانی ندارد. معمولا افراد #پرفکشنیست با #وسواس های ذهنی و عملی هم دست و پنجه نرم می کنند. تشخیص زودهنگام و درمان نسبی این امر می تواند مانع از آسیب دیدگی عمیق افراد شود.

محمدحسین کریمی‌پور:
‏۲۵٪ اسرائیلی ها واکسن زده اند و گمان می رود واکسیناسیون تا پایان زمستان تمام شود. البته در تهران هم ‎#واکسن ها دارند مراحل گزینش عقیدتی-سیاسی را می گذرانند.

علی اکرمی:
پنجشنبه و جمعه تمام ادارات و سازمانها و . تعطیلند بجز کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه

هرمز شریفیان:
سیاست‌های #سلبی در حوزه فرهنگ:
دهه ۶۰: تعطیلی ویدئو کلوپ‌ها
دهه ۷۰: جمع کردن بشقاب‌های ماهواره
دهه ۸۰: فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی مانند #فیسبوک
دهه ۹۰: فیلترینگ پیام‌رسان‌ها
۴ دهه کافی نیست تا بفهمید که سیاست سلبی جواب نمی‌دهد؟
#سیگنال را هم از دسترس خارج و فیلتر کنید.
نتیجه؟ هیچ!

Vahid Rajabloo:
کرونا کاری کرد کل دنیا بدونن معلولینی که بخاطر معلولیت همیشه تو خونه سر می‌کنن و حبس خانگی هستن چقدر عذاب می‌کشن
عذاب بدترش اینکه آدم‌ها فراموششون هم می‌کنن

سعید حجاریان:
کسانی که مخالف #غربالگری هستند لازم نیست به متخصصان مراجعه کنند...کافیست از حجج‌اسلام آقایان محمدی گلپایگانی، امامی کاشانی و موسسه نسل امید تفحص کنند!

سهند ایرانمهر:
خرداد 98 فاطمه ذوالقدر، نایب رئیس اول کمیسیون فرهنگی مجلس از سوء استفاده از انرژی ارزان در استخراج ارز دیجیتال ( بیت کوین) در دو استودیو سازمان #صدا_و_سیما خبر داد.
تو این روزهای قطع و وصل برق میشه پرسید، الان اون دوتا مزرعه چونند و در چه حالند؟!

Ehsan Mansouri:
شاه ۲۵ سال به کودتای ۲۸ مرداد می‌گفت قیام ملی. شما هم به ۸۸ بگویید توطئه آمریکایی. ما که نمرده‌ایم و فراموش نکردیم ۸۸ چه شد.
درد مضاعف می‌دانید کجاست؟ دولت آمریکا با هیچ سرمایه‌گذاری نمی‌تواند آنقدری مردم ایران را جذب خودش کند که شما با تولید نفرت و تحقیر مردم می‌کنید.

Mehrnoosh Shafiei:
فکر می کنم نمایندگان انقلابی تصور می کنند سال ۹۸انقلاب کرده اند و بر اثر انقلابشان نماینده شده اند.
برادرم، خواهرم، ۴۰ سال است که جمهوری اسلامی برپاست و قوانینی که کلا با تمام قطعات آن مخالفید، حاصل همین ۴۰ سال است.
شما کشور را تصرف نکرده اید. فقط در یک انتخابات، انتخاب شده اید!

ali mojtahedzadeh:
گويا بسياری از #مراجع_تقليد محترم از مدتها قبل و پيش از طرح خاطره از مراسم دفن مرحوم #مصباح_یزدی از پذيرش آقای #کاظم_صديقی در بيوت خود احتراز ميکردند و دليل آن هم طرح مطالب عجيب از سوی نامبرده در خصوص ارتباط بعضی ازسياسيون با امام زمان عج الله بود

Azar Mansoori:
#تحریم ،#برجام، #اف_ای_تی_اف ، #قیمت_دلار و ... همه حکم دیگی را پیدا کرده اند که اگر جوشیدن آن نفعی برای یک جریان نداشته باشد، نباید بجوشد.

حسن یونسی:
بیش از ۴۰ کشور جهان واکسیناسیون عمومی را آغاز کرده اند.
اما در ایران مشغول موشک پرانی هستند و خبری از واکسیناسیون نیست
لطفا تحریم و استعماری بودن واکسن را بهانه نکنید
سلامت و جان مردم بازیچه توهمات و خودخواهیها و رقابتهای سیاسی شده است


🆔 @MostafaTajzadeh
📌 "چه می‌شود اگر.."های وحشتناک؛ چگونه وسواس موضوعات روزمره را تبدیل به مسئلهٔ مرگ و زندگی میکند.

✍🏼 Patricia Grisafi

ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیک‌جو:
@alipsychiatrist

اولین باری که به احتمال آلوده بودن غذایم فکر کردم ۱۲ سالم بود و در یک رستوران فست فود در حال خوردن شام بودم. هنگامی که گارسون برای دسر، شیرینی رول دارچینی مورد علاقه ام را به دستم می‌داد، متوجه شدم که باندی دور یکی از انگشتانش پیچیده که احتمالا زخمی بود.

تشکر کردم اما ناگهان احساس کردم که زمین زیر پایم فروریخته و در حال سقوط هستم. به رول دارچینی خیره شدم و آن را غرق در خون و میکروب و بیماری ها تصور کردم. بلند شدم و شیرینی را داخل سطل زباله پرتاب کردم. تمام باقیماندهٔ روز را به‌ آن شیرینی دارچینی و هر غذای آلوده ای که ممکن بود تا آن روز خورده باشم فکر میکردم و بعد از آن با فکر کردن به هر غذایی که خارج از خانه تهیه شده بود، بدترین آلودگی های ممکن را درون آن، و بدن خود را میزبان میلیون ها ویروس و باکتری، هپاتیت، ایدز، سالمونلا و .. تصور میکردم.

ترس از آلودگی غذا، تنها یکی از نشانه های وجود اختلال وسواسی جبری(OCD) در من بود. اولین تظاهر این اختلال در هشت سالگی در وجود من ظاهر شد، هنگامی که جلوی در اتاقم ایستاده بودم و سعی میکردم آن را باز کنم اما به دلیلی، نمیتوانستم. دستگیرهٔ در را به چپ و راست میچرخاندم، فکر میکردم که باید تا شماره هشت بشمارم و اگر با رسیدن به شماره هشت دستگیره به سمت راست رفت آنوقت میتوانم وارد اتاق شوم، و در غیر این صورت اگر وارد شوم اتفاق بدی خواهد افتاد. برای مدتی طولانی این کار را هر شب تکرار می‌کردم و به هیچ یک از اعضای خانواده که با تعجب نگاهم میکردند توضیحی درباره فکرهایم نمی‌دادم.


اغلب افراد با شنیدن نام اختلال وسواسی-جبری، فردی را تصور می‌کنند که به طرز عجیبی تمیز است و تمام وسایل خود را با نظم دقیقی کنار هم چیده است. اگر آپارتمان من‌ را ببینید به شما ثابت میشود که این باور درست نیست. اختلال وسواسی-جبری یک تیپ شخصیتی یا یک ترجیح و انتخاب نیست. بلکه یک اختلال روانی است که می‌تواند اثرات مخربی بر زندگی و ارتباط فرد مبتلا با تمام دنیای پیرامونش داشته باشد. گذراندن روزها و هفته ها، در وحشت ابتلا به یک بیماری نادر، اجتناب از رانندگی به دلیل ترس از منحرف کردن ماشین از روی پل، یا از دست دادن یک روز کاری به دنبال ناتوانی از توقف چک کردن قفل درها و شیرهای گاز.
بعضی به این اختلال، نام "بیماری تردید" را داده اند، چرا که در اعماق، بیمار مبتلا میداند که افکار و رفتارهای وسواسی او منطقی نیستند، اما علیرغم این آگاهی، همواره یک "چه می‌شود اگر" هولناک در ذهن او وجود دارد.

تا پیش از آنکه شروع به گفتگو درباره اختلال وسواسی ام کنم، دوستان و خانواده ام هیچ ایده ای دربارهٔ رنج های من نداشتند، و من به خوبی از عهده پنهان کردن بیماری و نگه داشتن همه چیز در ذهنم، بر می آمدم. در دوران دبیرستان، زمانی که با ولع زیاد فصلی از کتابمان درباره اضطراب و وسواس را می‌خواندم، با نام اختلال وسواسی جبری و تطابق آن با وضعیت خودم، رو به رو شدم‌.

بعد از اینکه با پدر و مادرم راجع به این آگاهی خود حرف زدم، با اصرار آنها بر این موضوع مواجه شدم که "هر کس ممکن است در دوره ای از زندگی عادت های عجیبی پیدا کند، که البته گذرا هستند"؛ امروز این واکنش آنها را، به دشواری رو به رو شدن با یک اختلال روانی در فرزندشان و احساس مسئولیت برای آن، نسبت میدهم. بنابراین من هم برای مدتی به انکار این واقعیت پرداختم، تا زمانی که در حدود ۲۰ سالگی به علت یک بحران روانی ناشی از اضطراب، افسردگی و بیخوابی، بستری شدم. و از آن زمان تا کنون، حدود ده سال است که تحت درمان با داروهای روانپزشکی هستم.


📌 ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)

#روان_پزشکی #روان_شناسی
#اختلال_وسواسی_جبری
#وسواس #روان_درمانی
#OCD

🆔@alipsychiatrist
📌 زندگی من با وسواس؛ او یک مراقب افراطی است.


✍🏼 Wajahat Ali. New York Times.

ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیک‌جو
@alipsychiatrist

از زمانی که نوجوان بودم، مواقع زیادی پیش می‌آمد که غرق در افکار مزاحم میشدم و ذهنم را گیرافتاده در آن افکار تجربه میکردم. یک تصویر یا فکر ساده تبدیل به یک سوال حیاتی میشد؛ "اگر اجاق گاز را روشن گذاشته باشم چه؟"، "اگر در را قفل نکرده باشم چه؟"، "اگر کنترلم را ازدست بدهم و کار خشونت‌آمیزی انجام بدهم چه؟" سوالاتی که به طور بی‌پایان در ذهنم تکرار می‌شد و برای غلبه بر آنها دائما به دنبال آرام کردن خود با جایگزین کردن افکار، یا استفاده از منطق برای خاموش کردن آنها بودم. اما تمام این تلاشها شکست میخورد و به جای سرکوب کردم افکارم، آنها را تقویت و مقاومتر می‌کرد.

این فقط گوشه‌ای از زندگی با اختلال وسواسی‌جبری است که در حدود ۲٪ از افراد جامعه را مبتلا میکند‌. در اختلال وسواسی‌جبری، عملکرد مغز و واکنش فرد در ارتباط با افکار مزاحم، تصاویر و نشخوارهای ذهنی، اغراق‌آمیز است. فرد مبتلا سعی میکند که اضطرابش را با رفتارهای آیینی اجبارگونه مانند چک کردن، شمردن، تکرار یک کلمه یا جمله پایین بیاورد اما این رفتارها فقط یک تسکین کوتاه‌مدت ایجاد می‌کند و در نهایت باعث تقویت چرخه‌های رنج‌آور می‌شود.

برای دوره‌ای در زندگی‌ام، از جریان بی‌پایان و تکرارشونده‌ای از افکاری درباره‌ی اعمال جنسی رنج می‌بردم و همینطور به خاطر وجود آنها دچار احساس گناه، شرم و حتی نفرت از خود میشدم. و گاه از خودم می‌پرسیدم: "کدام فرد بیماری ممکن است چنین خیال‌پردازی‌هایی داشته باشد؟ مطمئنا مشکلی در تو وجود دارد". من فردی باهوش، اخلاق مدار و مسئولیت‌پذیر بودم که از بی‌منطق بودن افکارم آگاهی داشتم اما مجبور بودم که رفتارهایی را در تلاش برای دور نگه داشتن خطر و احساس آرامش گذرا انجام بدهم.

"چنین افکاری ممکن است از مغز هرکسی بگذرد؛ تصور پریدن در مقابل قطار یا خفه کردن یک همکار یا هر رفتار پرخاشگرانه، جنسی، یا توهین‌آمیز دیگر؛ اما چیزی که اکثر افراد می‌توانند بعد از چند ثانیه از ذهن خود خارج کنند، فرد مبتلا به وسواس را گرفتار یک طوفانی احساسی شدید می‌کند". این‌ها حرفهای دکتر فیلیپسون یک فرد متخصص در این زمینه بود که وسواس را در زندگی من به دوستی تشبیه میکرد که دائما در فکر مراقبت از من است اما درباره خطراتی هشدار می‌دهد که منطقی نیستند‌.

هیچ‌کدام از کسانی که من را می‌شناختند و اغلب من را فرد آرامی توصیف می‌کردند نمی‌توانستند تصور کنند که چه حجمی از افکار از درون من را شکنجه می‌کنند. افکاری که هیچ تناسبی با من، که مردی متاهل هستم، دو فرزند دارم، و تا به حال هیچ گاه در یک کافه مست نکرده‌ام و با کسی درگیر نشده‌ام، ندارد. "افکار وسواسی میتواند هیچ ارتباطی با شخصیت اجتماعی و اصول اخلاقی که به آنها پای‌بند هستید نداشته باشد" این پاسخ دکتر فیلیپسون به یکی از شکایت های من از وسواس بود.


📌 ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)

#روان_پزشکی #روان_درمانی
#اختلال_وسواسی_جبری
#وسواس #OCD
#روان_درمانی_تحلیلی

🆔@alipsychiatrist
📌 درمان شخصیت وسواسی؛ رهایی از اجبار خوب بودن

✍🏻 Gary Trosclair

ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیک‌جو
@alipsychiatrist

تابستانی در میانه‌ی آموزشهای روانکاوی، خود را ملزم به خواندن و فهمیدن کامل کتاب تشخیص روانکاوانه نوشته نانسی مک‌ویلیامز کردم. مدت زیادی نگذشت که خود را در قسمتی از کتاب که به موضوع شخصیت وسواسی-جبری پرداخته بود، یافتم. اگرچه من معیارهای کافی برای اختلال شخصیت وسواسی-جبری
Obsessive-Compulsive Personally Disorder
بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانپزشکی(DSM-5) را نداشتم، اما ویژگی ‌های اجبارگونه و مرتبط با وسواس مانند کمال‌گرایی، برنامه‌ریزی و کار کردن مفرط را داشتم که توصیفات مک‌ویلیامز نشان میداد که اگر خانواده‌ای حمایتگر و سالها روانکاوی برای تعدیل آن ویژگی‌ها را نداشتم، چه مشکلات عمیق‌تری ممکن بود پیدا کنم.

اما آنچه توجه من را به خود جلب کرد، فقط یک موضوع شخصی یا تئوریک نبود؛ مجموعه‌ی ویژگی‌های این تیپ شخصیتی را میتوانستم در مراجعان سخت‌کوش، کمال گرا و پرمشغله‌ام شناسایی کنم. وارد شدن به تعدادی گروه حمایتی آنلاین برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-جبری باعث شد داستان افراد زیادی را بخوانم که پس از سالها تصور اینکه صرفا مبتلا به وسواس در بعضی زمینه‌های خاص هستند، متوجه شده بودند که گرایشات وسواسی و اجبارگونه در تمام ابعاد شخصیت آنها به نوعی وجود دارد.

در حالی‌که اختلال شخصیت وسواسی-جبری(OCPD) یکی از شایع‌ترین ده اختلال شخصیت توصیف‌شده در راهنمای تشخیصی اختلالات روانپزشکی است، اما در موارد بسیاری وجود این اختلال نادیده گرفته میشود یا با اختلال وسواسی-جبری(OCD) اشتباه گرفته میشود. شناسایی کمتر این اختلال، با درک و همدلی کمتر نسبت به آن، چه از سوی اطرافیان و چه حتی درمانگران، به ویژه در ارتباط با افرادی می‌شود که علائم و مشکلات آنها مطابق با الگوی تمام‌عیار یک اختلال شخصیت نیست.

اینکه بسیاری از افراد مبتلا به شخصیت وسواسی-جبری یا جامعه‌ی سرمایه‌داری، ابعاد آسیب‌زننده‌ی این شخصیت، مثل کار کردن مفرط را، نادیده می‌گیرند و حتی ارزشمند می‌دانند، باعث کم‌اهمیت شدن نیاز به درمان و کمک روانشناختی در ذهن مبتلایان و اطرافیان آنها میشود. به عنوان کسی که در آن زمان به روانشناسی یونگ علاقه‌مند شده بودم، به تاکید یونگ بر این موضوع فکر می‌کردم که به وجود آمدن علائم این اختلال در زندگی فرد، یا به طور کلی در روان انسانها، چه کارکرد یا هدف بالقوه سازگارانه‌ای داشته است؟ چه معنا یا تلاشی در جهت رشد فردیت در بطن یک ویژگی آزاردهنده ممکن است وجود داشته باشد؟

جستجو برای ریشه‌شناسی کلمه‌ی اجبار(Compulsion) به من نشان میداد که اجبار، نیرو یا کششی غیرقابل‌‌کنترل است که تماما بد نیست و بسیاری از اوقات منجر به خلاقیت و فعالیت‌های پرثمر می‌شود. اما قبل از آنکه به ابعاد روشن این وضعیت فکر کنم، زوایای تاریک و رنج‌آور آن توجه من را به خود جلب می‌کرد.

یک مطالعه مروری که در سال ۲۰۱۵ انجام شده بود نشان میداد که افراد مبتلا به نه اختلال شخصیت وسواسی-جبری، اغلب تشخیص مشکلات همزمان شامل اضطراب، افسردگی، سوء‌مصرف مواد، اختلالات خوردن و خودبیمارانگاری را هم دریافت می‌کنند که درمان آنها را دشوارتر میکند. در زندگی زناشویی، رفتارهای کنترل‌گرانه، رییس‌مآبانه، خشن و انتقادی آنها باعث نارضایتی عمیق و طلاق میشود. در جایگاه والد، افراد مبتلا، بار توقعات غیرمنطقی و مفرطی را بر دوش فرزندشان میگذارند، و در محیط کار، اگرچه گروهی از این افراد، به دستاوردهای زیادی میرسند، گروهی دیگر از شدت کمال‌گرایی قادر به تمام کردن هیچ کاری نیستند. در زندگی اجتماعی و فعالیت‌های گروهی، باور آنها به درست بودن مطلق عقایدشان و احساس اجبارشان به کنترل همه چیز، باعث بی‌میلی افراد به همکاری با آنها میشود. با این حال، هرچه بیشتر درباره این اختلال میخواندم، درک عمیق‌تری از ابعاد سازگارانه‌ی آن در روند تکامل انسان، و منافع آن برای حفظ بقا، پیدا میکردم. به طور مثال، دقیق و محتاط بودن، قسمتی از مجموعه رفتارهایی است که روانشناسان تکاملی آنها را "استراتژی زندگی آهسته" و در جهت افزایش احتمال بقا، می‌دانند. آگاهی از ابعاد سازنده‌ی شخصیت وسواسی-جبری، نزدیک شدن به گروهی از مبتلایان به این اختلال را، که نیازی به دریافت درمان احساس نمی‌کنند، و تنها به اصرار همسرانشان یا به دلیل فرسودگی و اضطراب مراجعه کرده‌اند را آسانتر میکند.


📌 ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)

#روان_پزشکی #روان_درمانی
#اختلال_شخصیت_وسواسی_جبری
#وسواس #کمال‌گرایی #عالی‌گرایی #کمال_گرایی
#OCPD #Perfectionism

🆔@alipsychiatrist