Forwarded from روزانه
🔴 گمشدهی تاریخیت در خوانش تاریخ اسلام
🔷 عبدالله ناصری طاهری
🔻عصرانی شدن، ضرورت حتمی و رسالت تاریخی جوامع بشری و از جمله جوامع مسلمانان است. در این روند، بزرگترین چالش، "بحران خوانش تاریخ" گذشته و مواجهه با میراث تاریخی است. میراث تاریخی که فاقد "تاریخیت" یا همان تاریخمندی است. بدین معنا که الگو برداری تاریخی بدور از توجه به "مدرنیته"، "جهانی شدن"، "مسلمان و دیگری" و ... تصویر میشود و این تصاویر که ماهیتاً غیرپویا، ناکارآ و غیرقابل فهماند چون سربندی وانشدنی مغز انسان را در برابر هر تحولی مقاوم و ممانع میکند.
🔸مسلمانان در روند مقابله با "بحران خوانش تاریخ" و شناخت دقیق چالشهای قرائت تاریخ، پیش از هرچیز باید با رویکردی علمی و عقلانی تاریخ صدر اسلام از "آغاز وحی تا پایان نبوت" را نه آنگونه که هست و به قول "جان ونز برو" تاریخ رستگاری دینی است بلکه آنطور که هشام جعیط فیلسوف-مورخ فقید تونسی دنبال میکند با واکردن اجزا ساختمانِ روایتِ تاریخی یا همان روش واسازی/Deconstruction وحی و نبوت را تاریخمند نشان دهد. از نظر هشام جعیط انسان مسلمان با این تاریخمندی و تاریخیت از هویت بحران زدهای که پس از قتل عثمان تا امروز گرفتار آن است رها شده و در برابر تجّدد و مدرنیته و مفاهیم مدرن سردرگم نخواهد بود. جعیط در دو کتاب : 1-الفتنه؛ جدلیهالدین و السیاسه فیالسلام المبکّر، 2- الشخصیته العربیه الاسلامیه و المصیر العربی به تفصیل در این موضوع بحث میکند.
🔻بدیهی است اگر بپذیریم (که باید پذیرفت) اسلام در کنار پیام جهانی و رسالت جغرافیاییاش سرنوشتساز است نمیتوان آن را از تاریخ جهانی حذفش کرد و برای این منظور، باید جهانی بودن عقل اروپایی را پذیرفت و به کمک آن عقل، تاریخ را در پرتو تاریخمندی و تاریخیتش خواند. به تعبیر همین نواندیش تونسی باید با عقل مدرن جهانی، تاریخ دین اسلام را خواند. (جعیط، بحران فرهنگ اسلامی، ترجمه تهامی، تهران، 1381، ص 69-72) و این خوانش بدرستی از نظر او بر پایههای پیشا اسلامی و فرا دینی چندی استوار است: اومانیسم، آزادی، برابری و سکولاریسم. (همان) به عبارتی دیگر خوانش بیچالش تاریخ اسلام با باور به این سه اصل فرا اسلامی مقدور است.
🔸بدون تردید "وحی" نخستین رخداد اسلام و "قرآن" اولین منبع تاریخی مسلمانان و "نبوت" پیامبر اولین پدیدار (معیار) در این تاریخ است؛ تفسیر سنتی و غیر تأویلی نخستین منبع (قرآن) و "دادهنگری" به آن و تکیه صِرف به ظاهر سندیت آن باعث شده قرآن از یگانگی منبع "وحی" و "نبوت" خارج شده درصورتی که تاریخ نبوی با قرآن گره خورده است. ( جعیط، تاریخ اللدعوه المحمدیه فی المکه، بیروت،2007، ص 21) و این روند قرآن را به رتبه ثانوی منابع تاریخ صدر اسلام تنزل داد و کتب حدیث و سیره، متون مقدسی شد بعضاً فراتر و مهمتر از قرآن
🔻 از این روست که برخی از مورخان نوگرای آنالی و غیرآنالی، برای خوانش علمی تاریخ اسلام از روش پدیدارشناسی هوسرلی که به قول فرانسوا کورتین فیلسوف هستی شناس فرانسه همان فلسفه اول است در مقدمه و مبنای تحلیل متافیزیکی خود که میخواهد علم باشد بهره میگیرند. ترسیم دعوت نبوی در اسلام و مدینه، رشد شخصیت پیامبر در چهار دوره پیشا بعثت، مکی و مدنی (جز یتیمی و فقر)، هجرت به حبشه، تحریم بنیهاشم و بسیاری از حوادث دیگر در اصیلترین منبع تاریخی اسلام -قرآن- نیامده در صورتی که سیره نویسان و مورخان اولیه و در راس آنها ابناسحاق و ابنهشام با خیال پردازی خود حجم انبوهی بر تاریخ اولیه اسلام افزودند. مثلاً از قرآن مجادله و منازعه قریش با پیامبر را میتوان فهم کرد اما دعوت سه ساله پنهانی بعد از آغاز وحی را با هیچ نگاه و روشی نمیتوان استخراج و درک کرد. علت این خیالپردازیها را در نیاز حافظه جمعی مسلمانان جستجو باید کرد (تاریخیه الدعوه المحمدیه، ص212) که میخواهند میراث دینی مکتوبشان کمتر از میراث دیگر امتهای موحد و ابراهیمی نباشد
متن کامل در instant view:
https://bit.ly/3AO2DLc
#تاریخیت
#ابنخلدون
#بحران_خوانش_تاریخ
#عبدالله_ناصری_طاهری
https://t.me/iranfardamag
🔷 عبدالله ناصری طاهری
🔻عصرانی شدن، ضرورت حتمی و رسالت تاریخی جوامع بشری و از جمله جوامع مسلمانان است. در این روند، بزرگترین چالش، "بحران خوانش تاریخ" گذشته و مواجهه با میراث تاریخی است. میراث تاریخی که فاقد "تاریخیت" یا همان تاریخمندی است. بدین معنا که الگو برداری تاریخی بدور از توجه به "مدرنیته"، "جهانی شدن"، "مسلمان و دیگری" و ... تصویر میشود و این تصاویر که ماهیتاً غیرپویا، ناکارآ و غیرقابل فهماند چون سربندی وانشدنی مغز انسان را در برابر هر تحولی مقاوم و ممانع میکند.
🔸مسلمانان در روند مقابله با "بحران خوانش تاریخ" و شناخت دقیق چالشهای قرائت تاریخ، پیش از هرچیز باید با رویکردی علمی و عقلانی تاریخ صدر اسلام از "آغاز وحی تا پایان نبوت" را نه آنگونه که هست و به قول "جان ونز برو" تاریخ رستگاری دینی است بلکه آنطور که هشام جعیط فیلسوف-مورخ فقید تونسی دنبال میکند با واکردن اجزا ساختمانِ روایتِ تاریخی یا همان روش واسازی/Deconstruction وحی و نبوت را تاریخمند نشان دهد. از نظر هشام جعیط انسان مسلمان با این تاریخمندی و تاریخیت از هویت بحران زدهای که پس از قتل عثمان تا امروز گرفتار آن است رها شده و در برابر تجّدد و مدرنیته و مفاهیم مدرن سردرگم نخواهد بود. جعیط در دو کتاب : 1-الفتنه؛ جدلیهالدین و السیاسه فیالسلام المبکّر، 2- الشخصیته العربیه الاسلامیه و المصیر العربی به تفصیل در این موضوع بحث میکند.
🔻بدیهی است اگر بپذیریم (که باید پذیرفت) اسلام در کنار پیام جهانی و رسالت جغرافیاییاش سرنوشتساز است نمیتوان آن را از تاریخ جهانی حذفش کرد و برای این منظور، باید جهانی بودن عقل اروپایی را پذیرفت و به کمک آن عقل، تاریخ را در پرتو تاریخمندی و تاریخیتش خواند. به تعبیر همین نواندیش تونسی باید با عقل مدرن جهانی، تاریخ دین اسلام را خواند. (جعیط، بحران فرهنگ اسلامی، ترجمه تهامی، تهران، 1381، ص 69-72) و این خوانش بدرستی از نظر او بر پایههای پیشا اسلامی و فرا دینی چندی استوار است: اومانیسم، آزادی، برابری و سکولاریسم. (همان) به عبارتی دیگر خوانش بیچالش تاریخ اسلام با باور به این سه اصل فرا اسلامی مقدور است.
🔸بدون تردید "وحی" نخستین رخداد اسلام و "قرآن" اولین منبع تاریخی مسلمانان و "نبوت" پیامبر اولین پدیدار (معیار) در این تاریخ است؛ تفسیر سنتی و غیر تأویلی نخستین منبع (قرآن) و "دادهنگری" به آن و تکیه صِرف به ظاهر سندیت آن باعث شده قرآن از یگانگی منبع "وحی" و "نبوت" خارج شده درصورتی که تاریخ نبوی با قرآن گره خورده است. ( جعیط، تاریخ اللدعوه المحمدیه فی المکه، بیروت،2007، ص 21) و این روند قرآن را به رتبه ثانوی منابع تاریخ صدر اسلام تنزل داد و کتب حدیث و سیره، متون مقدسی شد بعضاً فراتر و مهمتر از قرآن
🔻 از این روست که برخی از مورخان نوگرای آنالی و غیرآنالی، برای خوانش علمی تاریخ اسلام از روش پدیدارشناسی هوسرلی که به قول فرانسوا کورتین فیلسوف هستی شناس فرانسه همان فلسفه اول است در مقدمه و مبنای تحلیل متافیزیکی خود که میخواهد علم باشد بهره میگیرند. ترسیم دعوت نبوی در اسلام و مدینه، رشد شخصیت پیامبر در چهار دوره پیشا بعثت، مکی و مدنی (جز یتیمی و فقر)، هجرت به حبشه، تحریم بنیهاشم و بسیاری از حوادث دیگر در اصیلترین منبع تاریخی اسلام -قرآن- نیامده در صورتی که سیره نویسان و مورخان اولیه و در راس آنها ابناسحاق و ابنهشام با خیال پردازی خود حجم انبوهی بر تاریخ اولیه اسلام افزودند. مثلاً از قرآن مجادله و منازعه قریش با پیامبر را میتوان فهم کرد اما دعوت سه ساله پنهانی بعد از آغاز وحی را با هیچ نگاه و روشی نمیتوان استخراج و درک کرد. علت این خیالپردازیها را در نیاز حافظه جمعی مسلمانان جستجو باید کرد (تاریخیه الدعوه المحمدیه، ص212) که میخواهند میراث دینی مکتوبشان کمتر از میراث دیگر امتهای موحد و ابراهیمی نباشد
متن کامل در instant view:
https://bit.ly/3AO2DLc
#تاریخیت
#ابنخلدون
#بحران_خوانش_تاریخ
#عبدالله_ناصری_طاهری
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 گمشدهی تاریخیت در تاریخ اسلام
🔷 عبدالله ناصری طاهری iranfardamag@ 🔻عصرانی شدن، ضرورت حتمی و رسالت تاریخی جوامع بشری و از جمله جوامع مسلمانان است. در این روند، بزرگترین چالش، "بحران خوانش تاریخ" گذشته و مواجهه با میراث تاریخی است. میراث تاریخی که فاقد "تاریخیت" یا همان تاریخمندی است.…