Forwarded from مکتوبات
📝 "منشی گفت *کارتخوان* نداریم، ۶٠ تومان از عابر بانک بگیرید بیایید" | #سجاد_پادام
🔸فاصله عابربانک تا مطب زیاد بود. گفتم چرا دستگاه پُز ندارید؟ خانم منشی گفت، خودت این را از آقای دکتر بپرس. گفتم، لابد برای #فرار_مالیاتی است دیگر.
🔹این جناب آقای دکتر مگر بورد تخصصش را از فرانسه نگرفته؟ آنجا یادش ندادند برای #مالیات نباید مریضهایش را آواره کند؟ این مالیات مگر چند درصد از درآمد ایشان است؟
فضا متشنج شد. دکتر حرفهایم را شنید و از اتاقش آمد بیرون و به من گفت، من شما را ویزیت نمیکنم. لطفا بروید بیرون.
🔸من نرفتم. جناب آقای پزشک به منشی اش گفت، تا این آقا نرود مریضی را داخل نفرست. پنج دقیقه گذشت، فقط پنج دقیقه. توی این پنج دقیقه چند تن از مریضها آمدند جلو و به من گفتند: به خدا حالمان خوب نیست، بروید بیرون بگذار ما هم به زندگیمان برسیم.
🔹همه به من اعتراض کردند. هیچکسی اما به دکتر اعتراض نکرد. حس بدی به من دست داد. حس بازندهها را داشتم. به خودم گفتم، سجاد؛ از حقوق چه کسانی داری دفاع می کنی؟
🔸برای کی و چه کسانی داری دست و پا میزنی؟ اینها یکیشان حتی حاضر نیست از تو حمایت کند..
@maktubat
🔸فاصله عابربانک تا مطب زیاد بود. گفتم چرا دستگاه پُز ندارید؟ خانم منشی گفت، خودت این را از آقای دکتر بپرس. گفتم، لابد برای #فرار_مالیاتی است دیگر.
🔹این جناب آقای دکتر مگر بورد تخصصش را از فرانسه نگرفته؟ آنجا یادش ندادند برای #مالیات نباید مریضهایش را آواره کند؟ این مالیات مگر چند درصد از درآمد ایشان است؟
فضا متشنج شد. دکتر حرفهایم را شنید و از اتاقش آمد بیرون و به من گفت، من شما را ویزیت نمیکنم. لطفا بروید بیرون.
🔸من نرفتم. جناب آقای پزشک به منشی اش گفت، تا این آقا نرود مریضی را داخل نفرست. پنج دقیقه گذشت، فقط پنج دقیقه. توی این پنج دقیقه چند تن از مریضها آمدند جلو و به من گفتند: به خدا حالمان خوب نیست، بروید بیرون بگذار ما هم به زندگیمان برسیم.
🔹همه به من اعتراض کردند. هیچکسی اما به دکتر اعتراض نکرد. حس بدی به من دست داد. حس بازندهها را داشتم. به خودم گفتم، سجاد؛ از حقوق چه کسانی داری دفاع می کنی؟
🔸برای کی و چه کسانی داری دست و پا میزنی؟ اینها یکیشان حتی حاضر نیست از تو حمایت کند..
@maktubat