Forwarded from نگاه منتقد (زارع)
اندیشمند فقرستیز و مبارز ضدتبعیض
محمدرضا حکیمی ۵۲ سال پیش، اجازه اجتهاد را از آقابزرگ تهرانی صاحب الذریعه گرفته بود. او نامدارترین متفکر تفکیکی قرن چهاردهم بود. با شخصیتهای بزرگی چون امام خمینی و علی شریعتی تجربه زیسته داشت و مورد اعتماد آنها بود.
امام در نامهای به محمدرضا حکیمی مینویسد؛ باید اشخاص بیدار تولید مثل کنند. حکیمی البته تا آخر مجرد میماند. منظور نامه تولید مثل فیزیکی نبود. مراد، تداوم اندیشه و شخصیت امثال حکیمی در میان نسل جدید بود. متاسفانه او منزوی شد و حتی به قول حجتالاسلام زائری، او را ضدانقلاب خواندند.
حکیمی از معدود روحانیونی بود که بسیار خوب مینوشت. سبکی خاص در نوشتن داشت، شیوا، بلیغ، انقلابی، بسیار اثرگذار و در عینحال عمیق و برخوردار از چارچوب فکری قدرتمند. من زمانی که متون مذهبی زیاد میخواندم از نوشتههای حکیمی بسیار لذت میبردم. قلمش با دیگران تفاوت معنیدار داشت.
بعدها وقتی با دیدگاههای پیتر سینگر در باب اخلاق فقر آشنا شدم، بیش از هر کسی یاد محمدرضا حکیمی افتادم. هیچ اندیشمند وطنی مانند حکیمی، به فقر به عنوان یک ابرمسئله نگاه نکرده است. هفتاد سال مبارزه او در یک کلیدواژه بسیار مهم خلاصه میشود: #منهایی_فقر
حکیمی نه علامه بود، نه آیتالله بود، نه فیلسوف بود، نه فقیه بود و نه مفسر؛ او اندیشمند فقرستیز بود و مبارز ضد تبعیض. او برخلاف رویکرد عمومی اصحاب علوم انسانی، خود به هرچه گفت، عمل میکرد. کسی که میتوانست، در جایگاه رفیع قدرت بنشیند یا مدرسهای عریض و طویل و بیشمار مقلد و طرفدار داشته باشد، دهههای متمادی به کنج کتابخانه رفت و منتقد بیعدالتیها شد.
او جایزه فارابی را نپذیرفت و گفت؛ علوم انسانی باید برای خدمت به انسان، حفظ حقوق بشر و پاسداری از کرامت انسان باشد. حکیمی دانش خود را در خدمت فقرستیزی قرار داد و نجات #انسان_محروم را مهمترین وظیفه دین و مذهب دانست. او هرگز جامه عافیت نپوشید و مبارزه برای عادلت را واننهاد.
عدالت در اندیشه او انتزاعی، تعارف، مد و بازی سیاسی نبود. او به عدالت نگاه عینی داشت و به این دلیل با فقر مبارزه میکرد. او برخلاف بسیاری از همنسلان خود تا آخر بر عهد خود با آرمانهایش ایستاد و هرگز گذر زمان و «واقعیتها» او را با آرمان عدالت بیگانه نکرد. او تا همیشه انقلابی ماند.
حکیمی بسیار زیست اما هرگز افول نکرد و هرگز دچار تشتت فکری و برائت از گذشته خود نشد. او همیشه در اوج ماند و در آخرین دهه عمر خود، در اوج جولان هیولای فقر، بیش از گذشته مورد توجه نخبگان قرار گرفت. او بیدارگر اقالیم قبله بود. عاش سعیدا مات سعیدا.
#اصغر_زارع_کهنمویی
@Negah_e_Montaghed
محمدرضا حکیمی ۵۲ سال پیش، اجازه اجتهاد را از آقابزرگ تهرانی صاحب الذریعه گرفته بود. او نامدارترین متفکر تفکیکی قرن چهاردهم بود. با شخصیتهای بزرگی چون امام خمینی و علی شریعتی تجربه زیسته داشت و مورد اعتماد آنها بود.
امام در نامهای به محمدرضا حکیمی مینویسد؛ باید اشخاص بیدار تولید مثل کنند. حکیمی البته تا آخر مجرد میماند. منظور نامه تولید مثل فیزیکی نبود. مراد، تداوم اندیشه و شخصیت امثال حکیمی در میان نسل جدید بود. متاسفانه او منزوی شد و حتی به قول حجتالاسلام زائری، او را ضدانقلاب خواندند.
حکیمی از معدود روحانیونی بود که بسیار خوب مینوشت. سبکی خاص در نوشتن داشت، شیوا، بلیغ، انقلابی، بسیار اثرگذار و در عینحال عمیق و برخوردار از چارچوب فکری قدرتمند. من زمانی که متون مذهبی زیاد میخواندم از نوشتههای حکیمی بسیار لذت میبردم. قلمش با دیگران تفاوت معنیدار داشت.
بعدها وقتی با دیدگاههای پیتر سینگر در باب اخلاق فقر آشنا شدم، بیش از هر کسی یاد محمدرضا حکیمی افتادم. هیچ اندیشمند وطنی مانند حکیمی، به فقر به عنوان یک ابرمسئله نگاه نکرده است. هفتاد سال مبارزه او در یک کلیدواژه بسیار مهم خلاصه میشود: #منهایی_فقر
حکیمی نه علامه بود، نه آیتالله بود، نه فیلسوف بود، نه فقیه بود و نه مفسر؛ او اندیشمند فقرستیز بود و مبارز ضد تبعیض. او برخلاف رویکرد عمومی اصحاب علوم انسانی، خود به هرچه گفت، عمل میکرد. کسی که میتوانست، در جایگاه رفیع قدرت بنشیند یا مدرسهای عریض و طویل و بیشمار مقلد و طرفدار داشته باشد، دهههای متمادی به کنج کتابخانه رفت و منتقد بیعدالتیها شد.
او جایزه فارابی را نپذیرفت و گفت؛ علوم انسانی باید برای خدمت به انسان، حفظ حقوق بشر و پاسداری از کرامت انسان باشد. حکیمی دانش خود را در خدمت فقرستیزی قرار داد و نجات #انسان_محروم را مهمترین وظیفه دین و مذهب دانست. او هرگز جامه عافیت نپوشید و مبارزه برای عادلت را واننهاد.
عدالت در اندیشه او انتزاعی، تعارف، مد و بازی سیاسی نبود. او به عدالت نگاه عینی داشت و به این دلیل با فقر مبارزه میکرد. او برخلاف بسیاری از همنسلان خود تا آخر بر عهد خود با آرمانهایش ایستاد و هرگز گذر زمان و «واقعیتها» او را با آرمان عدالت بیگانه نکرد. او تا همیشه انقلابی ماند.
حکیمی بسیار زیست اما هرگز افول نکرد و هرگز دچار تشتت فکری و برائت از گذشته خود نشد. او همیشه در اوج ماند و در آخرین دهه عمر خود، در اوج جولان هیولای فقر، بیش از گذشته مورد توجه نخبگان قرار گرفت. او بیدارگر اقالیم قبله بود. عاش سعیدا مات سعیدا.
#اصغر_زارع_کهنمویی
@Negah_e_Montaghed