🔹🔹🔹چه کسی کودتا کرد؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
♦️من بعید میدانم طرفداران سلطنت و شاه اعتقادی به قانون اساسی مشروطه داشته باشند. اولاً میدانیم فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه با دال مرکزی «تقنین و عدالتخانه» و نه لزوماً «دموکراسی» صادر شد و آنچه نیروهای سیاسی تا انقلاب اسلامی به آن متمسک میشدند، متمم قانون اساسی بود که تحت نظارت محمدعلیشاه نگاشته شده بود و وی در آن ایام با روحانیت همداستان بود.
♦️این امر بهطور ویژه در اصول اول، دوم، هشتم و هجدهم متمم قانون اساسی مشروطه انعکاس یافته است؛ اصولی که محال است هیچ سلطنتطلبی به آنها گردن بنهد.
♦️بهعنوان مثال در اصل یکم میخوانیم: «مذهب رسمی ايران اسلام و طريقه حقه جعفريه اثني عشريه است [و] بايد پادشاه ايران دارا و مروج این مذهب باشد.» و همچنین در اصل دوم توجه ما به «هیئتی از مجتهدین و فقها» و بسط ید آنها بهویژه در «حق وتوی قوانین» جلب میشود که طبیعتاً با منطق حامیان سلطنت ناهمخوان است.
♦️میخواهم نتیجه بگیرم اگر ارجاع به متمم قانون اساسی مشروطه مورد تأکید است، میبایست تماماً و در بیان و عمل به آن ابراز وفاداری شود. از آن گذشته، در اصل بیستوهفتم این قانون میخوانیم: «قوه مقننه كه مخصوص است به وضع و تهذيب قوانين […] ناشی میشود از اعليحضرت شاهنشاهی و مجلس شورای ملی و مجلس سنا؛ و هريک از اين سه منشاء حق انشاء قانون را دارد ولی استقرار آن موقوف است به عدم مخالفت با موازين شرعيه و تصويب مجلسين و توشيح به صحة همايونی؛ لكن وضع و تصويب قوانين راجعه به دخل و خرج مملكت از مختصات مجلس شورای ملی است».
♦️علاوه بر این قوای مجریه و قهریه تماماً زیر نظر شاه است. لذا در متمم قانون اساسی مشروطه آنچنان اختیارات شاه، از انشاء قانون تا نظارت بر تمامی امور مملکتی حداکثری است، که با منطق درونی دموکراسی سازگار نیست و نمیتوان از مجرای دموکراسیخواهی به آن تمسک جست.
♦️آیا ملیّون حقیقتاً قائل به متمم قانون اساسی مشروطه هستند؟ در اصل چهل و چهارم این متن میخوانیم: «شخص پادشاه از مسئوليت مبری است. وزراء دولت در هرگونه امور مسئول مجلسین هستند». بر این امر در اصل چهل و پنجم نیز اینگونه تأکید شده است: «كليه قوانين و دستخطهای پادشاه در امور مملكتی وقتي اجرا میشود كه به امضای وزير مسئول رسيده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان و دستخط همان وزیر است». به باور ملیّون از این اصول میتوان نتیجه گرفت، شاه باید سلطنت کند نه حکومت.
♦️در واقع، به گمان آنها و حامیان متمم قانون اساسی مشروطه، ما با وضعیتی مشابه کشورهای پادشاهی شمال اروپا مواجه هستیم که پادشاه صرفاً مهر و امضاء است در حالیکه با رجوع به متن وطنی ما، چنانکه پیشتر نیز ذکر کردم، مشخص میشود اختیارات زیادی به شاه اعطاء شده است که نمیتوان از آنها چشم پوشید و ادعا کرد وی فقط سلطنت کرده و یا سلطنت خواهد کرد تا جاییکه حتی در اصل چهلوششم متمم قانون اساسی مشروطه میخوانیم: «عزل و نصب وزرا بهموجب فرمان همایون پادشاه است».
♦️فارغ از این مواد قانونی بازیگری شاه در زمین سیاست نیز نشان داد وی اساساً قائل به حکومتداری حداقلی نبوده و حتی در اتمسفر کودتا از «اختیارات قانونی» خود سخن گفته است.
@MostafaTajzadeh
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5746
#سعید_حجاریان #تاریخ #مصدق #کودتا
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
♦️من بعید میدانم طرفداران سلطنت و شاه اعتقادی به قانون اساسی مشروطه داشته باشند. اولاً میدانیم فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه با دال مرکزی «تقنین و عدالتخانه» و نه لزوماً «دموکراسی» صادر شد و آنچه نیروهای سیاسی تا انقلاب اسلامی به آن متمسک میشدند، متمم قانون اساسی بود که تحت نظارت محمدعلیشاه نگاشته شده بود و وی در آن ایام با روحانیت همداستان بود.
♦️این امر بهطور ویژه در اصول اول، دوم، هشتم و هجدهم متمم قانون اساسی مشروطه انعکاس یافته است؛ اصولی که محال است هیچ سلطنتطلبی به آنها گردن بنهد.
♦️بهعنوان مثال در اصل یکم میخوانیم: «مذهب رسمی ايران اسلام و طريقه حقه جعفريه اثني عشريه است [و] بايد پادشاه ايران دارا و مروج این مذهب باشد.» و همچنین در اصل دوم توجه ما به «هیئتی از مجتهدین و فقها» و بسط ید آنها بهویژه در «حق وتوی قوانین» جلب میشود که طبیعتاً با منطق حامیان سلطنت ناهمخوان است.
♦️میخواهم نتیجه بگیرم اگر ارجاع به متمم قانون اساسی مشروطه مورد تأکید است، میبایست تماماً و در بیان و عمل به آن ابراز وفاداری شود. از آن گذشته، در اصل بیستوهفتم این قانون میخوانیم: «قوه مقننه كه مخصوص است به وضع و تهذيب قوانين […] ناشی میشود از اعليحضرت شاهنشاهی و مجلس شورای ملی و مجلس سنا؛ و هريک از اين سه منشاء حق انشاء قانون را دارد ولی استقرار آن موقوف است به عدم مخالفت با موازين شرعيه و تصويب مجلسين و توشيح به صحة همايونی؛ لكن وضع و تصويب قوانين راجعه به دخل و خرج مملكت از مختصات مجلس شورای ملی است».
♦️علاوه بر این قوای مجریه و قهریه تماماً زیر نظر شاه است. لذا در متمم قانون اساسی مشروطه آنچنان اختیارات شاه، از انشاء قانون تا نظارت بر تمامی امور مملکتی حداکثری است، که با منطق درونی دموکراسی سازگار نیست و نمیتوان از مجرای دموکراسیخواهی به آن تمسک جست.
♦️آیا ملیّون حقیقتاً قائل به متمم قانون اساسی مشروطه هستند؟ در اصل چهل و چهارم این متن میخوانیم: «شخص پادشاه از مسئوليت مبری است. وزراء دولت در هرگونه امور مسئول مجلسین هستند». بر این امر در اصل چهل و پنجم نیز اینگونه تأکید شده است: «كليه قوانين و دستخطهای پادشاه در امور مملكتی وقتي اجرا میشود كه به امضای وزير مسئول رسيده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان و دستخط همان وزیر است». به باور ملیّون از این اصول میتوان نتیجه گرفت، شاه باید سلطنت کند نه حکومت.
♦️در واقع، به گمان آنها و حامیان متمم قانون اساسی مشروطه، ما با وضعیتی مشابه کشورهای پادشاهی شمال اروپا مواجه هستیم که پادشاه صرفاً مهر و امضاء است در حالیکه با رجوع به متن وطنی ما، چنانکه پیشتر نیز ذکر کردم، مشخص میشود اختیارات زیادی به شاه اعطاء شده است که نمیتوان از آنها چشم پوشید و ادعا کرد وی فقط سلطنت کرده و یا سلطنت خواهد کرد تا جاییکه حتی در اصل چهلوششم متمم قانون اساسی مشروطه میخوانیم: «عزل و نصب وزرا بهموجب فرمان همایون پادشاه است».
♦️فارغ از این مواد قانونی بازیگری شاه در زمین سیاست نیز نشان داد وی اساساً قائل به حکومتداری حداقلی نبوده و حتی در اتمسفر کودتا از «اختیارات قانونی» خود سخن گفته است.
@MostafaTajzadeh
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5746
#سعید_حجاریان #تاریخ #مصدق #کودتا
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
مشق نو
چه کسی کودتا کرد؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
#تاریخ_خوانی
🔰بودجه مملکت برای مملکت است نه محل چراغانی برای من!
🔸وقتی(دکتر مصدق) پیروزمندانه از دادگاه لاهه به میهن برگشته بود تمام ایران و مخصوصاً در تهران همه جا جشن و چراغانی بود.
🔸مرحوم دکترمصدق به محض این که
از هواپیما پیاده شد از باقر کاظمی،
کفیل نخستوزیری که به استقبال او
آمده بود پرسید در غیبت من از بودجه محرمانه نخستوزیری برداشتی شده است یا خیر؟
🔸مرحوم کاظمی جواب میدهد چون اهالی و کسبه جنوبشهر میخواستند در این جشن ملی شرکت کنند و قدرت مالی نداشتند، ما از بودجه محرمانه شش هزار تومان برای چراغانی و مشارکت آنها در جشن عمومی پرداختیم.
🔸دکتر مصدق علیرغم این که برای مرحوم کاظمی احترام خاصی قائل بودند با تندی میگوید
«این بودجه مملکت است نه محل چراغانی برای من،
🔸و همان جا کیفش را روی پایش میگذارد
و دسته چک شخصی خود را در میآورد و یک برگ چک شش هزار تومانی صادر میکند
و آن را به مرحوم کاظمی میدهد و میگوید این را همین امروز به جای مبلغی که از حساب برداشتهای بگذارید.
@MostafaTajzadeh
🔰بودجه مملکت برای مملکت است نه محل چراغانی برای من!
🔸وقتی(دکتر مصدق) پیروزمندانه از دادگاه لاهه به میهن برگشته بود تمام ایران و مخصوصاً در تهران همه جا جشن و چراغانی بود.
🔸مرحوم دکترمصدق به محض این که
از هواپیما پیاده شد از باقر کاظمی،
کفیل نخستوزیری که به استقبال او
آمده بود پرسید در غیبت من از بودجه محرمانه نخستوزیری برداشتی شده است یا خیر؟
🔸مرحوم کاظمی جواب میدهد چون اهالی و کسبه جنوبشهر میخواستند در این جشن ملی شرکت کنند و قدرت مالی نداشتند، ما از بودجه محرمانه شش هزار تومان برای چراغانی و مشارکت آنها در جشن عمومی پرداختیم.
🔸دکتر مصدق علیرغم این که برای مرحوم کاظمی احترام خاصی قائل بودند با تندی میگوید
«این بودجه مملکت است نه محل چراغانی برای من،
🔸و همان جا کیفش را روی پایش میگذارد
و دسته چک شخصی خود را در میآورد و یک برگ چک شش هزار تومانی صادر میکند
و آن را به مرحوم کاظمی میدهد و میگوید این را همین امروز به جای مبلغی که از حساب برداشتهای بگذارید.
@MostafaTajzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توصیه می شود این ویدئو سخنان آیتالله طالقانی که در آن از حقوق شهروندان در حکومت اسلامی میگوید را حتما چندبار ببینید تا نسل امروز بداند اسلامی که در انقلاب سال 57 تبلیغ و به مردم معرفی می شد ، چقدر با اسلام انقلابی نماهای امروز تفاوت دارد ..
احمد رضا رحمت :
متاسفانه موضوع حجاب برای حاکمیت از موضع حفظ شعائر الهی نبوده و نیست و با کمال تاثر و تاسف صرفا مانوری جهت قدرت نمایی و یارگیری از قشری متعصب و ناآگاه صورت می گیرد، واین رفتار توهین به ملت بزرگ و متمدن ایران است ..
چگونه و با چه طرحی امر به معروف و نهی از منکر را نعل وارونه زده، به جای از پایین به بالا بودن، آن را از بالا به پایین مضمحل کرده اند .
در حالیکه همه منکرات را در بالانشینان شاهدیم و وقیحانه برای بدهکار کردن مردم چنین ناجوانمردانه دست به جنایت می زنند و اسلامی را که برای اصولش زور را نفی می کند، به جان فروغ اختصاصی آن انداخته ...
در قضاوت اسلامی تنها جایی که قاضی حق دارد متهم را به قصد رهاندن راهنمایی کند، موضوع زناست.
حال زنا کجا و چند تار مو و بدحجابی برخی خانمها کجا؟!
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/@MostafaTajzadeh
احمد رضا رحمت :
متاسفانه موضوع حجاب برای حاکمیت از موضع حفظ شعائر الهی نبوده و نیست و با کمال تاثر و تاسف صرفا مانوری جهت قدرت نمایی و یارگیری از قشری متعصب و ناآگاه صورت می گیرد، واین رفتار توهین به ملت بزرگ و متمدن ایران است ..
چگونه و با چه طرحی امر به معروف و نهی از منکر را نعل وارونه زده، به جای از پایین به بالا بودن، آن را از بالا به پایین مضمحل کرده اند .
در حالیکه همه منکرات را در بالانشینان شاهدیم و وقیحانه برای بدهکار کردن مردم چنین ناجوانمردانه دست به جنایت می زنند و اسلامی را که برای اصولش زور را نفی می کند، به جان فروغ اختصاصی آن انداخته ...
در قضاوت اسلامی تنها جایی که قاضی حق دارد متهم را به قصد رهاندن راهنمایی کند، موضوع زناست.
حال زنا کجا و چند تار مو و بدحجابی برخی خانمها کجا؟!
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/@MostafaTajzadeh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مصطفی تاجزاده به دلیل انتقاد از رهبری ، امروز به ۸ سال حبس محکوم شد...
سید مصطفی تاج زاده :
« چرا در هیچ کشور اسلامی حجاب اجباری نیست؟
چرا حوزه علمیه نجف و علمای شیعه در عراق حجاب را اجباری نکردند ولی روحانیون در ایران اینکار را به اسم دین انجام دادند ؟
چرا نماز اجباری نیست ولی حجاب اجباری هست؟
چرا تقریبا هیچ کدام از رهبران روحانی در زمان انقلاب به مردم نگفتند که اگر ما به قدرت برسیم حجاب را اجباری می کنیم ..»
به گفته هوشنگ پوربابایی وکیل سید مصطفی تاجزاده، وی به اتهام های اجتماع و تبانی بر علیه امنیت (۵ سال حبس)نشر اکاذیب (۲سال) و تبلیغ علیه نظام(۱ سال ) مجموعا به ۸ سال حبس محکوم گردیده که مطابق قانون ۵ سال آن قابل اجراست و این رای بدلیل عدم تجدید نظر موکل قطعی و در حال اجراست.
براین اساس نگهداشتن اجباری وی در بازداشتگاه سپاه آن هم به صورت انفرادی غیر قانونی است.
انتظار می رود رئیس قوه قضائیه به موضوع ورود و نسبت به اجرای قانون اقدام کند.
@MostafaTajzadeh
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
سید مصطفی تاج زاده :
« چرا در هیچ کشور اسلامی حجاب اجباری نیست؟
چرا حوزه علمیه نجف و علمای شیعه در عراق حجاب را اجباری نکردند ولی روحانیون در ایران اینکار را به اسم دین انجام دادند ؟
چرا نماز اجباری نیست ولی حجاب اجباری هست؟
چرا تقریبا هیچ کدام از رهبران روحانی در زمان انقلاب به مردم نگفتند که اگر ما به قدرت برسیم حجاب را اجباری می کنیم ..»
به گفته هوشنگ پوربابایی وکیل سید مصطفی تاجزاده، وی به اتهام های اجتماع و تبانی بر علیه امنیت (۵ سال حبس)نشر اکاذیب (۲سال) و تبلیغ علیه نظام(۱ سال ) مجموعا به ۸ سال حبس محکوم گردیده که مطابق قانون ۵ سال آن قابل اجراست و این رای بدلیل عدم تجدید نظر موکل قطعی و در حال اجراست.
براین اساس نگهداشتن اجباری وی در بازداشتگاه سپاه آن هم به صورت انفرادی غیر قانونی است.
انتظار می رود رئیس قوه قضائیه به موضوع ورود و نسبت به اجرای قانون اقدام کند.
@MostafaTajzadeh
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فیلمی تاریخی از سخنان جنجالی محسن میردامادی در مجلس ششم .:
قرار این نبود!!!
قرا بود مجلس جوهره تمام مطالبات مردم باشد...
قرار بود میزان رای ملت باشد نه ان که چند نفر به جای ملت و برای ملت تصمیم بگیرند ...
و چنان دایره اراده خود را تنگ کنند که پیشگامان انقلاب و دفاع مقدس نیز خارج از صلاحیت قرار گیرند...
قرار بود مجلس با رای واقعی مردم شکل بگیرد و عصاره فضائل ملت باشد ، نه انکه نمایندگان مردم نیز از صافی نظر و سازماندهی اصحاب قدرت در حکومت بگذرند...
قرار نبود فقط در تریبون های جهانی مثل سازمان ملل برای نبودن ازادی در امریکا و اروپا فریاد براوریم و اشک حسرت بیافشانیم اما حقوق اساسی و انسانی شهروندان ایرانی را از یاد ببریم.... .
قرار این نبود ...
@MostafaTajzadeh
#تاریخ_معاصرایران 👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
قرار این نبود!!!
قرا بود مجلس جوهره تمام مطالبات مردم باشد...
قرار بود میزان رای ملت باشد نه ان که چند نفر به جای ملت و برای ملت تصمیم بگیرند ...
و چنان دایره اراده خود را تنگ کنند که پیشگامان انقلاب و دفاع مقدس نیز خارج از صلاحیت قرار گیرند...
قرار بود مجلس با رای واقعی مردم شکل بگیرد و عصاره فضائل ملت باشد ، نه انکه نمایندگان مردم نیز از صافی نظر و سازماندهی اصحاب قدرت در حکومت بگذرند...
قرار نبود فقط در تریبون های جهانی مثل سازمان ملل برای نبودن ازادی در امریکا و اروپا فریاد براوریم و اشک حسرت بیافشانیم اما حقوق اساسی و انسانی شهروندان ایرانی را از یاد ببریم.... .
قرار این نبود ...
@MostafaTajzadeh
#تاریخ_معاصرایران 👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
نهاد سلطنت در ایران «از سایۀ خدا تا سایۀ شیطان بزرگ»
یادداشتی از : مهدی تدینی،( مورخ )
نهاد پادشاهی در ایران ریشهدارترین و کهنترین سنتها را پشت خود داشت.
پرسش بزرگ تاریخ معاصر ما این است که چطور درختی چنین تناور با ریشههای هزاران ساله از خاک برکشیده شد؟
شاهان تا دورۀ قاجار خود را «ظلالله» (سایۀ خدا) میدانستند و نزد مردم چنین پنداشته میشدند.
کافی است به ۱۱۳ سال پیش برگردیم و از نامۀ آیتالله طباطبایی، رهبر مشروطهخواهان، به مظفرالدینشاه یاد کنیم.
آیتالله خطاب به شاه میگوید:
«به خداوند متعال قسم، دعاگویان، اعلیحضرت را دوست داریم...
صحبت و بقای وجود مبارک را روز و شب از خداوند تعالی میخواهیم...
پادشاه رئوف و مهربان بیطمع باگذشت را چرا نخواهیم؟
راحت و آسایش ماها از دولت اعلیحضرت است....
مقاصد دعاگویان در زمان همایونی صورت خواهد گرفت چنین پادشاهی را ممکن است دوست نداشته باشیم؟
حاشا!»...
اما شصت سال بعد آیتاللهی دیگر به اسم خمینی، شاه ایران را نوکر شیطان بزرگ توصیف میکرد!
با سرعتی نامنتظره «سایۀ خدا» تبدیل شد به «سایۀ شیطان بزرگ»!
اینکه چگونه «ظلالله» به «ظلالشیطان» تبدیل شد، از پرسشهای اساسی تاریخ ماست و دربارهاش باید اندیشید.
در این نوشتار در این مبحث لبی تر میکنیم تا در فرصتهای دیگر آن را عمق و گسترش بخشیم...
پرسش نخست این است که زوال نهاد سلطنت چه «مراحلی» داشت؟
سریر ظلاللهی نه یکباره، که گامبهگام فروپاشید...
به گمانم تیری که میرزارضای کرمانی به سینۀ سلطان صاحبقران، ناصرالدینشاه شلیک کرد شروع فرایند زوال بود (سال ۱۸۹۶)...
پیام این بزرگترین قتل سیاسیِ تاریخ جدید ایران این بود که «رعیت میتواند شاه را بکشد!»
گام دومِ تضعیف نهاد سلطنت برخلاف تصور رایج «انقلاب مشروطه» نبود، بلکه اتفاقاً مشروطه بهترین راه برای «بهروزرسانی سلطنت» بود...
اختیارات شاه محدود شد، اما جایگاه کبریایی و آسمانی او حفظ شد.
گام دوم، رفتار نابخردانۀ محمدعلیشاه با مجلس نوپا و مشروطهخواهان بود.
البته میتوان انصاف پیشه کرد و از تندرویهای انقلابیها هم یاد کرد، اما بانی و میراث دار تاجوتخت محمدعلیشاه بود و مسئولیت این نهاد با او بود...
محمدعلیشاه به جای ایفای نقش پدری، خود یک سر دعوا شد و این خطای بزرگ او بود...
در نتیجه آدم کشت، بیاعتبار شد و لطمۀ بزرگی به میراث هزاران ساله ای که در دست داشت زد!
مجاهدان تهران را گرفتند و شاه لجوج آواره شد...
دوباره خواست با اتکا به قوای روس تاج را تصاحب کند؛ که نشد...
احمد شاه ، شاهی صغیر بر تخت نشست...
نُواب او مردان خردمندی بودند، اما چنین شاهی بسیار بعید بود بتواند جایگاه اجدادش را به کف آورد...
ضربۀ سنگین بعدی به نهاد پادشاهی را کسی زد که اتفاقاً به گمان برخی زیبندهترین شاه ایران مدرن بود:
« رضاشاه....»
تغییر دودمان شاهی آن هم به دست نمایندگانِ ــ واقعی یا صوری ــ مردم، بدعتی بود که عاقبت نامعلومی داشت...
رضاشاه همۀ آن خدماتی که در مقام شاهی انجام داد، در مقام رئیسالوزرایی هم کموبیش میتوانست انجام دهد...
اما بر شاخه نشست و بُن برید....
رضاشاه هالۀ قدسی و آسمانی را از مقام سلطنت گرفت و معنایی مدرن به مقام پادشاهی بخشید....
این ایدۀ مدرن پادشاهی بسیار کارآمد بود، اما این کارآمدی به بهای از دست دادن ریشههای عمیق و تاریخی به دست آمد...
روز تاجگذاری رضاشاه، فروغی نطق باشکوهی انجام داد که میتوان آن را مانیفست سلطنت پهلوی دانست....
او آنجا بسیار کوشید تأکید کند این تاجگذاری در امتداد پادشاهی جمشید و فریدون و کیخسرو و کورش است...
تا برسد به شاه عباس کبیر و اکنون شاه نو.....
فروغیِ زیرک و همهچیزدان بهتر از هر کس میدانست این جابجایی سلطنت باعث میشود ماشینی کارا و پرتوان ایجاد شود، اما خلعتِ «خدادادی» سلطنت تبدیل میشود به «انتخابی ملی» و این یعنی شاه از این پس «وابسته به خواست ملت» است....
فروغی برای همین آنهمه از جمشید و انوشیروان یاد میکرد....
مرحلۀ بعدی تضعیف سلطنت برکناری رضاشاه با مداخلۀ قوای خارجی بود (۱۹۴۱)....
پیشتر هم گفتهام که طلبکاری بزرگ ایرانیان از اشغالگران روس و بریتانیایی این است که به چه حقی شاه ایران را برکنار کردند و اتفاقاً این پرسش هیچگاه (به طرز شگفتآوری هیچگاه!) خریداری نداشته است!
پس تا اینجا معلوم شد هم میتوان شاه را کشت، هم میتوان با او جنگید، بیرونش کرد و طفل صغیرش را بر سریر نشاند، هم میتوان خاندان سلطنتی را عوض کرد و هم بیگانگان میتوانند
شاه مان را بردارند...
ریشههای این درخت بسی سست شده بود، مانده بود اکنون محمدرضا شاه لیبرال جوان وارد مرحلۀ آخر نبرد شود...
نبرد در برابر سه ایدئولوژی نیرومند:
مارکسیسم، جمهوریخواهی و اسلامگرایی..
@MostafaTajzadeh 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
یادداشتی از : مهدی تدینی،( مورخ )
نهاد پادشاهی در ایران ریشهدارترین و کهنترین سنتها را پشت خود داشت.
پرسش بزرگ تاریخ معاصر ما این است که چطور درختی چنین تناور با ریشههای هزاران ساله از خاک برکشیده شد؟
شاهان تا دورۀ قاجار خود را «ظلالله» (سایۀ خدا) میدانستند و نزد مردم چنین پنداشته میشدند.
کافی است به ۱۱۳ سال پیش برگردیم و از نامۀ آیتالله طباطبایی، رهبر مشروطهخواهان، به مظفرالدینشاه یاد کنیم.
آیتالله خطاب به شاه میگوید:
«به خداوند متعال قسم، دعاگویان، اعلیحضرت را دوست داریم...
صحبت و بقای وجود مبارک را روز و شب از خداوند تعالی میخواهیم...
پادشاه رئوف و مهربان بیطمع باگذشت را چرا نخواهیم؟
راحت و آسایش ماها از دولت اعلیحضرت است....
مقاصد دعاگویان در زمان همایونی صورت خواهد گرفت چنین پادشاهی را ممکن است دوست نداشته باشیم؟
حاشا!»...
اما شصت سال بعد آیتاللهی دیگر به اسم خمینی، شاه ایران را نوکر شیطان بزرگ توصیف میکرد!
با سرعتی نامنتظره «سایۀ خدا» تبدیل شد به «سایۀ شیطان بزرگ»!
اینکه چگونه «ظلالله» به «ظلالشیطان» تبدیل شد، از پرسشهای اساسی تاریخ ماست و دربارهاش باید اندیشید.
در این نوشتار در این مبحث لبی تر میکنیم تا در فرصتهای دیگر آن را عمق و گسترش بخشیم...
پرسش نخست این است که زوال نهاد سلطنت چه «مراحلی» داشت؟
سریر ظلاللهی نه یکباره، که گامبهگام فروپاشید...
به گمانم تیری که میرزارضای کرمانی به سینۀ سلطان صاحبقران، ناصرالدینشاه شلیک کرد شروع فرایند زوال بود (سال ۱۸۹۶)...
پیام این بزرگترین قتل سیاسیِ تاریخ جدید ایران این بود که «رعیت میتواند شاه را بکشد!»
گام دومِ تضعیف نهاد سلطنت برخلاف تصور رایج «انقلاب مشروطه» نبود، بلکه اتفاقاً مشروطه بهترین راه برای «بهروزرسانی سلطنت» بود...
اختیارات شاه محدود شد، اما جایگاه کبریایی و آسمانی او حفظ شد.
گام دوم، رفتار نابخردانۀ محمدعلیشاه با مجلس نوپا و مشروطهخواهان بود.
البته میتوان انصاف پیشه کرد و از تندرویهای انقلابیها هم یاد کرد، اما بانی و میراث دار تاجوتخت محمدعلیشاه بود و مسئولیت این نهاد با او بود...
محمدعلیشاه به جای ایفای نقش پدری، خود یک سر دعوا شد و این خطای بزرگ او بود...
در نتیجه آدم کشت، بیاعتبار شد و لطمۀ بزرگی به میراث هزاران ساله ای که در دست داشت زد!
مجاهدان تهران را گرفتند و شاه لجوج آواره شد...
دوباره خواست با اتکا به قوای روس تاج را تصاحب کند؛ که نشد...
احمد شاه ، شاهی صغیر بر تخت نشست...
نُواب او مردان خردمندی بودند، اما چنین شاهی بسیار بعید بود بتواند جایگاه اجدادش را به کف آورد...
ضربۀ سنگین بعدی به نهاد پادشاهی را کسی زد که اتفاقاً به گمان برخی زیبندهترین شاه ایران مدرن بود:
« رضاشاه....»
تغییر دودمان شاهی آن هم به دست نمایندگانِ ــ واقعی یا صوری ــ مردم، بدعتی بود که عاقبت نامعلومی داشت...
رضاشاه همۀ آن خدماتی که در مقام شاهی انجام داد، در مقام رئیسالوزرایی هم کموبیش میتوانست انجام دهد...
اما بر شاخه نشست و بُن برید....
رضاشاه هالۀ قدسی و آسمانی را از مقام سلطنت گرفت و معنایی مدرن به مقام پادشاهی بخشید....
این ایدۀ مدرن پادشاهی بسیار کارآمد بود، اما این کارآمدی به بهای از دست دادن ریشههای عمیق و تاریخی به دست آمد...
روز تاجگذاری رضاشاه، فروغی نطق باشکوهی انجام داد که میتوان آن را مانیفست سلطنت پهلوی دانست....
او آنجا بسیار کوشید تأکید کند این تاجگذاری در امتداد پادشاهی جمشید و فریدون و کیخسرو و کورش است...
تا برسد به شاه عباس کبیر و اکنون شاه نو.....
فروغیِ زیرک و همهچیزدان بهتر از هر کس میدانست این جابجایی سلطنت باعث میشود ماشینی کارا و پرتوان ایجاد شود، اما خلعتِ «خدادادی» سلطنت تبدیل میشود به «انتخابی ملی» و این یعنی شاه از این پس «وابسته به خواست ملت» است....
فروغی برای همین آنهمه از جمشید و انوشیروان یاد میکرد....
مرحلۀ بعدی تضعیف سلطنت برکناری رضاشاه با مداخلۀ قوای خارجی بود (۱۹۴۱)....
پیشتر هم گفتهام که طلبکاری بزرگ ایرانیان از اشغالگران روس و بریتانیایی این است که به چه حقی شاه ایران را برکنار کردند و اتفاقاً این پرسش هیچگاه (به طرز شگفتآوری هیچگاه!) خریداری نداشته است!
پس تا اینجا معلوم شد هم میتوان شاه را کشت، هم میتوان با او جنگید، بیرونش کرد و طفل صغیرش را بر سریر نشاند، هم میتوان خاندان سلطنتی را عوض کرد و هم بیگانگان میتوانند
شاه مان را بردارند...
ریشههای این درخت بسی سست شده بود، مانده بود اکنون محمدرضا شاه لیبرال جوان وارد مرحلۀ آخر نبرد شود...
نبرد در برابر سه ایدئولوژی نیرومند:
مارکسیسم، جمهوریخواهی و اسلامگرایی..
@MostafaTajzadeh 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
اعتصاب بازار در دوران مشروطه
دوران قاجار، آغاز کشمکش و نزاع جدی میان دولت و بازار بود، دورانی که دولت بهمنظور تامین هزینههای گزاف دربار و مخصوصا سفرهای خارجی شاه، با افزایش میزان مالیات، فشار زیادی به بازار وارد ساخت
افزایش هزینههای دربار در این دوران از طریق افزایش مالیات و وضع عوارض سنگین گمرکی بود، این دو عامل فشار، هزینه سنگینی را بر مردم و بازار وارد ساختند که در نهایت، خود، عاملی شدند برای انفجار و شورش بازار که به جنبش مشروطه منتهی شد
عمده اعتراضات بازار در این موارد خلاصه میشد:
▪️کوچکشدن مرزهای اقتصادی
▪️کاهش ارزش پول ملی
▪️افزایش فشار مالیاتی
در آن زمان تنها قدرت منظم در برابر طبقه حاکمه بازار بود. وسیله عملیات آنها نیز همیشه یکنواخت بود:
اول در بازار زمزمهای پدید میآمد، سپس فریاد میکشیدند و دکانها بسته میشد و دستهجمعی به مکانی مشخص شده میرفتند و تجمع میکردند و خواستهای خود را بیان میکردند
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚@MostafaTajzadeh
دوران قاجار، آغاز کشمکش و نزاع جدی میان دولت و بازار بود، دورانی که دولت بهمنظور تامین هزینههای گزاف دربار و مخصوصا سفرهای خارجی شاه، با افزایش میزان مالیات، فشار زیادی به بازار وارد ساخت
افزایش هزینههای دربار در این دوران از طریق افزایش مالیات و وضع عوارض سنگین گمرکی بود، این دو عامل فشار، هزینه سنگینی را بر مردم و بازار وارد ساختند که در نهایت، خود، عاملی شدند برای انفجار و شورش بازار که به جنبش مشروطه منتهی شد
عمده اعتراضات بازار در این موارد خلاصه میشد:
▪️کوچکشدن مرزهای اقتصادی
▪️کاهش ارزش پول ملی
▪️افزایش فشار مالیاتی
در آن زمان تنها قدرت منظم در برابر طبقه حاکمه بازار بود. وسیله عملیات آنها نیز همیشه یکنواخت بود:
اول در بازار زمزمهای پدید میآمد، سپس فریاد میکشیدند و دکانها بسته میشد و دستهجمعی به مکانی مشخص شده میرفتند و تجمع میکردند و خواستهای خود را بیان میکردند
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚@MostafaTajzadeh
کم شدن احترام مردم به روحانیون ..
آیتالله سید موسی شبیری زنجانی در کتاب
«جرعهای از دریا» (جلد ۳، ص ۳۶۹) مینویسند:
یک وقت با آقای حاج آقا ابوالفضل زنجانی صحبت میکردم،
فرمود:
فلان آقا توقّع دارد همان جور که در دوره صفویه فلان ملا ، متنفّذ و محترم بود و مردم در مقابلش خضوع داشتند،
او هم همانگونه باشد
ولی فکر نمیکند که در دوره صفویه اکثر مردم عوام و بیسواد بودند و ملّایشان هم شخصیتی مثل شیخ بهایی بود.
در دوره ما ملّایشان شدهاند من !!!!
و مردم هم درسخوانده و باسواد شدهاند...
مردم سطحشان بالا رفته و علما سطحشان پایین آمده است.
حالا اگر من توقّع داشته باشم تحصیل کردههای امروز همان احترامی که عوام آن روز برای شیخ بهایی قائل بودند،
برای من داشته باشند،
واقعأ توقّع نابجایی است.
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇 @MostafaTajzadeh
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
آیتالله سید موسی شبیری زنجانی در کتاب
«جرعهای از دریا» (جلد ۳، ص ۳۶۹) مینویسند:
یک وقت با آقای حاج آقا ابوالفضل زنجانی صحبت میکردم،
فرمود:
فلان آقا توقّع دارد همان جور که در دوره صفویه فلان ملا ، متنفّذ و محترم بود و مردم در مقابلش خضوع داشتند،
او هم همانگونه باشد
ولی فکر نمیکند که در دوره صفویه اکثر مردم عوام و بیسواد بودند و ملّایشان هم شخصیتی مثل شیخ بهایی بود.
در دوره ما ملّایشان شدهاند من !!!!
و مردم هم درسخوانده و باسواد شدهاند...
مردم سطحشان بالا رفته و علما سطحشان پایین آمده است.
حالا اگر من توقّع داشته باشم تحصیل کردههای امروز همان احترامی که عوام آن روز برای شیخ بهایی قائل بودند،
برای من داشته باشند،
واقعأ توقّع نابجایی است.
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇 @MostafaTajzadeh
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
چطور تنها شعبه دانشگاه هاروارد در ایران به دانشگاه امام صادق تغییر پیدا کرد
یاداشتی از پوریا بختیاری
دهه ۱۳۴۰ یکی از طلاییترین دهههای اقتصادی در ایران بود..
دورانی که تورم تک رقمی و رشد اقتصادی خوبی را شاهد بودیم ..
در این دوران صنایع بزرگی شکل گرفتند و کارخانههای متعددی تاسیس شد ..
مینو، کفش ملی، ذوبآهن، تراکتورسازی و…
همه در آن دوران راه افتادند.
با رشد و توسعه این صنایع، کارآفرینان و صنعتگران به فکر تربیت نسل بعد از خود افتادند تلاش کردند مدیران خوبی تربیت کنند.
سال ۱۳۴۸ حبیب لاجوردی با همکاری محمدتقی برخوردار موسسه آموزشی را در تهران تحت عنوان “مرکز مطالعات مدیریت ایران” را راه انداختند، این مرکز تنها شعبه هاروارد در ایران بود.
هدف از تاسیس این مجموعه تربیت نسل جدید مدیران و کارشناسانی بود که با علوم روز دنیا آشنا باشند، دیدگاه مدیریتی خوبی پیدا کنند تا بتوانند یک بازوی مدیریتی قابل اطمینان در سازمانها و صنایع باشند.
این مؤسسه غیردولتی بود و هیئت امنایی اداره میشد که متشکل از دوازده کارآفرین و مدیر صنعتی برجسته بود.
بزرگانی مثل سیاوش ارجمند(گروه ارج)،
هدایت الله بهبهانی (شرکت جنرال)،
خسروشاهی(مینو)،
محمود رضایی(مس سرچشمه)،
عبدالعلی فرمانفرمائیان(نفت پارس)
عضو هیئت امنای این دانشگاه بودند.
بعد از انقلاب ۵۷، اموال و کارخانجات بسیاری از صنعتگران و فعالین اقتصادی مصادره شد.
با مصادره شدن اموال لاجوردی و برخورداری و برخی دیگر از اعضای هیئت امنا و فراری دادن این افراد به خارج از ایران، موسسه هاروارد هم تصرف شد.
با تصرف هاروارد نام موسسه به دانشگاه امام صادق تغییر پیدا کرد، و مدیریتش هم به محمدرضا مهدوی کنی داده شد.
مهدوی کنی سیستم آموزشی دانشگاه را تغییر داد به این صورت که مدل آموزش دانشگاه ترکیبی از علوم جدید و علوم حوزوی شد.
هدف دانشگاه امام صادق، تربیت دانشآموختگانی با توانایی علمی بالا در یکی از رشتههای نوین دانشگاهی همراه با دانش دینی برای مدیریت کشور بود.
به این صورت که افراد بتوانند پس از فارغ التحصیلی از این دانشگاه در سمتهای مدیریتی مهم کشور مشغول به کار شوند.
امروز در هیئت امنای امام صادق صنعتگر و فعال اقتصادی دیده نمیشود، در موسسه هاروارد در دهه ۵۰ دروس مدیریت با نظارت اعضای هیئت علمی دانشگاه هاروارد تدریس می شد ..
ولی امروز بیشتر نظارت حوزی بر این دانشگاه حاکم است و نه نظارت علمی، عمده دروس در آن دوران با زبان انگلیسی تدریس میشد و الان نقش زبان عربی پر رنگتر است.
دانشگاه هاروارد جزو برترین موسسههای آموزشی در دنیا محسوب می شود و خروجیهای این دانشگاه افرادی مثل اوباما و بیل گیتس و سندبرگ و مریم میرزاخانی هستند ..
ولی دانشگاه امام صادق، رتبه و درجه علمی بالایی ندارد، خروجیهای این دانشگاه هم افرادی مثل سعید جلیلی و علی باقری و حجت عبدالملکی هستند که عموما در دولتهای مختلف سمتهای مدیریتی مهمی دارند.
@MostafaTajzadeh
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
یاداشتی از پوریا بختیاری
دهه ۱۳۴۰ یکی از طلاییترین دهههای اقتصادی در ایران بود..
دورانی که تورم تک رقمی و رشد اقتصادی خوبی را شاهد بودیم ..
در این دوران صنایع بزرگی شکل گرفتند و کارخانههای متعددی تاسیس شد ..
مینو، کفش ملی، ذوبآهن، تراکتورسازی و…
همه در آن دوران راه افتادند.
با رشد و توسعه این صنایع، کارآفرینان و صنعتگران به فکر تربیت نسل بعد از خود افتادند تلاش کردند مدیران خوبی تربیت کنند.
سال ۱۳۴۸ حبیب لاجوردی با همکاری محمدتقی برخوردار موسسه آموزشی را در تهران تحت عنوان “مرکز مطالعات مدیریت ایران” را راه انداختند، این مرکز تنها شعبه هاروارد در ایران بود.
هدف از تاسیس این مجموعه تربیت نسل جدید مدیران و کارشناسانی بود که با علوم روز دنیا آشنا باشند، دیدگاه مدیریتی خوبی پیدا کنند تا بتوانند یک بازوی مدیریتی قابل اطمینان در سازمانها و صنایع باشند.
این مؤسسه غیردولتی بود و هیئت امنایی اداره میشد که متشکل از دوازده کارآفرین و مدیر صنعتی برجسته بود.
بزرگانی مثل سیاوش ارجمند(گروه ارج)،
هدایت الله بهبهانی (شرکت جنرال)،
خسروشاهی(مینو)،
محمود رضایی(مس سرچشمه)،
عبدالعلی فرمانفرمائیان(نفت پارس)
عضو هیئت امنای این دانشگاه بودند.
بعد از انقلاب ۵۷، اموال و کارخانجات بسیاری از صنعتگران و فعالین اقتصادی مصادره شد.
با مصادره شدن اموال لاجوردی و برخورداری و برخی دیگر از اعضای هیئت امنا و فراری دادن این افراد به خارج از ایران، موسسه هاروارد هم تصرف شد.
با تصرف هاروارد نام موسسه به دانشگاه امام صادق تغییر پیدا کرد، و مدیریتش هم به محمدرضا مهدوی کنی داده شد.
مهدوی کنی سیستم آموزشی دانشگاه را تغییر داد به این صورت که مدل آموزش دانشگاه ترکیبی از علوم جدید و علوم حوزوی شد.
هدف دانشگاه امام صادق، تربیت دانشآموختگانی با توانایی علمی بالا در یکی از رشتههای نوین دانشگاهی همراه با دانش دینی برای مدیریت کشور بود.
به این صورت که افراد بتوانند پس از فارغ التحصیلی از این دانشگاه در سمتهای مدیریتی مهم کشور مشغول به کار شوند.
امروز در هیئت امنای امام صادق صنعتگر و فعال اقتصادی دیده نمیشود، در موسسه هاروارد در دهه ۵۰ دروس مدیریت با نظارت اعضای هیئت علمی دانشگاه هاروارد تدریس می شد ..
ولی امروز بیشتر نظارت حوزی بر این دانشگاه حاکم است و نه نظارت علمی، عمده دروس در آن دوران با زبان انگلیسی تدریس میشد و الان نقش زبان عربی پر رنگتر است.
دانشگاه هاروارد جزو برترین موسسههای آموزشی در دنیا محسوب می شود و خروجیهای این دانشگاه افرادی مثل اوباما و بیل گیتس و سندبرگ و مریم میرزاخانی هستند ..
ولی دانشگاه امام صادق، رتبه و درجه علمی بالایی ندارد، خروجیهای این دانشگاه هم افرادی مثل سعید جلیلی و علی باقری و حجت عبدالملکی هستند که عموما در دولتهای مختلف سمتهای مدیریتی مهمی دارند.
@MostafaTajzadeh
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
📝📝📝 دفتر اطلاعات و تحقیقات وزارت خارجه آمریکا در گزارشی که در سال ۱۳۴۴ تهیه کرده است، اوضاع سیاسی ایران را چنین گزارش کرده است:
✅" شاه کنونی فقط پادشاه نیست. درعمل، نخست وزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح هم هست. تمام تصمیمات مهم دولت را یا خود اتخاذ می کند، یا باید پیش از اجرا به تصویب او برسد. هیچ انتصاب مهی در کادر اداری ایران بی توافق او انجام نمی گیرد. کار سازمان امنیت را به طور مستقیم در دست دارد. روابط خارجی ایران را هم خودش اداره می کند. انتصاب کادر دیپلماتیک هم با اوست. ترفیعات ارتش از درجه سروانی به بالا تنها با فرمان مستقیم او صورت می پذیرد. طرح های اقتصادی...از تقاضای اعتبار خارجی گرفته تا محل تاسیس یک کارخانه...همه برای تصمیم گیری نهایی به شاه ارجاع داده می شود. اداره دانشگاه ها نیز بالمآل در دست اوست. هم اوست که تصمیم می گیرد چه کسانی به جرم فساد محاکمه خواهند شد. نمایندگان مجلس را او برمی گزیند. در عین حال، تعیین میزان آزادی عمل مخالفان در مجلس هم به عهده اوست. تصمیم نهایی در مورد لوایحی که به تصویب مجلس می رسد با اوست. شاه یقین دارد که در شرایط فعلی، حکومت فردی او تنها راه حکمروایی بر ایران است
📗 نبرد قدرت در ایران
#محمد_سمیعی
#نشر_نی
#تاریخ_سیاسی
#معرفی_کتاب
#علی_نیکجو
@MostafaTajzadeh
https://www.instagram.com/p/CnDCGEfqf-p/?igshid=MDJmNzVkMjY=
🆔@alipsychiatrist
✅" شاه کنونی فقط پادشاه نیست. درعمل، نخست وزیر و فرمانده کل نیروهای مسلح هم هست. تمام تصمیمات مهم دولت را یا خود اتخاذ می کند، یا باید پیش از اجرا به تصویب او برسد. هیچ انتصاب مهی در کادر اداری ایران بی توافق او انجام نمی گیرد. کار سازمان امنیت را به طور مستقیم در دست دارد. روابط خارجی ایران را هم خودش اداره می کند. انتصاب کادر دیپلماتیک هم با اوست. ترفیعات ارتش از درجه سروانی به بالا تنها با فرمان مستقیم او صورت می پذیرد. طرح های اقتصادی...از تقاضای اعتبار خارجی گرفته تا محل تاسیس یک کارخانه...همه برای تصمیم گیری نهایی به شاه ارجاع داده می شود. اداره دانشگاه ها نیز بالمآل در دست اوست. هم اوست که تصمیم می گیرد چه کسانی به جرم فساد محاکمه خواهند شد. نمایندگان مجلس را او برمی گزیند. در عین حال، تعیین میزان آزادی عمل مخالفان در مجلس هم به عهده اوست. تصمیم نهایی در مورد لوایحی که به تصویب مجلس می رسد با اوست. شاه یقین دارد که در شرایط فعلی، حکومت فردی او تنها راه حکمروایی بر ایران است
📗 نبرد قدرت در ایران
#محمد_سمیعی
#نشر_نی
#تاریخ_سیاسی
#معرفی_کتاب
#علی_نیکجو
@MostafaTajzadeh
https://www.instagram.com/p/CnDCGEfqf-p/?igshid=MDJmNzVkMjY=
🆔@alipsychiatrist
Telegram
attach 📎