فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
Forwarded from ایران فردا
🔴 بی عملی اجتماعی و بن بست سوژه ایرانی
📙 (چرا جامعه ایرانی باید ژیژک بخواند)

🔶 شهریار پاک نیا
@iranfardamag

📙 به بهانه معرفی کتاب (هراس جهانی؛ کووید 19 جهان را می لرزاند؛ ظهور دوباره کمونیسم در جهان پساکرونایی) نویسنده: اسلاوُی ژیژک ؛ مترجم: شهریارپاک نیا؛ ویراستار: بیژن عبدالکریمی.

🔷 وضعیت پروبلماتیک فلسفه زندگی: هر ایرانی در هر سطح و قشر و پایگاهی باور دارد که هستی زیستی ،اجتماعی،سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایرانیان به اشکال گوناگون ودر سطوح مختلف دچار وضعیتی پروبلماتیک است.به لیست بحران های کشور که حتی در جلسات و سیمینارها و مجامع عمومی رسمی مطرح میشود نگاهی بیندازید: بحران منابع(آب، زمین، خاک، محیط زیست و...)، بحران مدیریت و ناکارآمدی سازمانی،بحران در نظام دولت و فساد سیستماتیک ، بحران اقتصاد و مدیریت مالی و برنامه ریزی، بحران در آموزش و تربیت، بحران در نظام خانواده، عشق و ازدواج، و حتی بحران عظیم تر در ساختار روانی فرد،بحران اعتماد در درون جامعه و بین حاکمیت و جامعه، بحران هویت،بحران سلامت و موارد بسیار دیگر.

🔻 بر خلاف اینکه وضعیت توسعه نیافتگی کشور با کمک بحران های ریز و درشت قابل توضیح می باشد، به نظر می رسد ابر بحران ایران بحران فکری وفلسفی است. عمده ترین مشکل نوع انسان از فرد، تا جامعه و نهادهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و دولت و نظامات و سازمان ها و نهادهای بین المللی، به هدفمندی/بی هدفی ومعناداری/بی معنایی کارکرد این نظامات بازمی گردد که هماناپرسشی فلسفی است

🔻انسان در تعارض با کار و اهداف خویش و ناسازگاری های روانی و پریشان حالی و سرگشتگی، قبل از آنکه مسئله ای روانشناختی باشد نوعی مواجهه فلسفی است چر اکه انسان در نسبت با روان خویش و با محیط پیرامون و شرایط مادی دچار تشتت و بی هدفی است و این بی هدفی در پرسش اساسی از معنای زندگی و تنظیم اهدافش که نیاز به تعمق فلسفی دارد قابل حل می باشد. اینکه می بینید هزاران تکنیک روانشناسی موفقیت و مثبت اندیشی و نحوه فعالسازی جسم و روان و قوانین انرژی بخشی میان مایه،دست اندر کارند( به تیراژ این گونه کتاب ها در کشور مان نظری بیاندازید) تا بحران هماهنگی روانی و موفقیت و دستیابی انسان به اهدافش را رقم بزنند حکایت از سرگشتگی در اهداف و چیستی و معنا یا بی معنایی کلی تری دارد که همانا بحران عمیق فلسفی اندیشی است.

🔻چه بسیارند افرادی که در سازمانها و دستگاههای مختلف کار می کنند و هیچ پیوندی با اهداف و سازمان کار خود ندارند و چه سازمان ها و نهادهایی که در کلیت هدفمندی یک سیستم کلان تر، در بی هدفی گنگی غوطه ورند. بین انسان و سازمان و فعالیت و اهداف آن انسجام عمیق معنایی وجود ندارد اما نظام کارشناسی سعی دارد تا ناکارآمدی و بازدهی را با مدیریت بهبود و بازمهندسی و اصلاح مجدد سیستمها رفع و رجوع کند در حالیکه مشکل اساسی، چیستی آن فعالیت و ماهیت آن کارایی و یا کارآمدی است و اینکه چه نتائجی را تاکنون برای انسان و جامعه انسانی در بر داشته و یا خواهد داشت و آیا به نوعی در خدمت نیروهای پنهان سلطه است و یا در خدمت بالندگی جامعه.

🔻 امروزه آمارها و شاخص ها و استانداردها، معیاری برای سنجش میزان خوشبختی انسان نیست، معنای حقیقی توسعه، معنایی به واقع فلسفی است که شکوفایی ابعاد انسانی را بهمراه داشته باشد بنابراین بحران عمیق،عدم نگاه هلیستیک(کلیت گرا) به پدیده هاست.اما در عرصه زیست ایرانی با کلیتی پاره پاره مواجهیم.پدیده ها و مسائل در جزایری منفک از همدیگر و تحت غالبیت نگاه بخشی و بدور از شناخت «نظام مسئله ای» مورد توجه قرار می گیرند و ماهیت و چیستی و هدفمندی و معنای آنها دریک منظومه معنا بخش، تیره و تار است.(زوائد، حجم عظیمی از زندگی ما را در حوزه های فردی و اجتماعی و سیاسی و دولت، به خود اختصاص داده است، ما درمحاصره انباشت قوانین وفعالیت ها و وظائف و بوروکراسی زائد گرفتار مانده ایم، اغتشاش و تشتت در فعالیت های روزانه و سردرگمی ناشی از اولویت بندی اهداف اساسی در حوزه های شخصی تا زوائد دولت حجیم ناکارآمد بعنوان بار بی رحم سترگ بر دوش جامعه،گرچه به ظاهر حکایت از غیاب ترتیبات علمی دارد اما به شکلی اولی اساسا نوعی تأخر فلسفی و اندیشگی است).

🔻می‌بینیم که بحران فلسفه چگونه زیست جهان ما را تحت تأثیر خویش دارد. این است که ژیژک فیلسوف زندگی قابل تحسینی است ،در لایه های زیرین زندگی روزمره سرک می کشد و به تمامی رویدادها و ووقایع و سیاست امروز جهان واکنش نشان می دهد . در جزئیات دقیق غور می کند وآنگاه در یک طرح کلان، پدیده ها را به لحاظ هستی شناسی مورد واکاوی اساسی قرار می دهد و آن پروبلماتیک را در ساحت فلسفه و معنای زندگی تفسیر می نماید.

ادامه در لینک زیر :

https://bit.ly/381JOs4

#کووید_19
#بحران_کرونا
#اسلاوی_ژیژک
#جهان_پساکرونا
#بیژن_عبدالکریمی


https://t.me/iranfardamag
👈« مشهورترین جامعه شناسان ایرانی زندانی‌شده‌ی سده‌ی اخیر/ از پهلوی دوم تاکنون»

🟢 بخش نخست

✍️ به عنوان یک دانش آموخته جامعه شناسی از کارشناسی تا دکترا که با علاقه تمام این رشته را تا امروز دنبال کرده‌ام، تعریف مطلوب، کامل و کاربردی این شاخه از علم را چنین می‌دانم:

« جامعه شناسی، #علمی_انتقادی درباره‌ی #قواعد_زندگی_اجتماعی انسان هاست».

🔴 اما چرا جامعه شناسان اگر نگوییم مغضوب نظام‌های قدرت بلکه خوشایند آنها نیستند؟

👈 به اعتقاد نگارنده اصلی ترین دلیل این امر نگاه انتقادی به ساختارهای کلان جامعه و قواعد زندگی اجتماعی انسان‌هاست.
#رویکردی_انتقادی که بهنجار یا نابهنجار بودن جامعه را فراتر از سطوح فردی می‌داند و ایجاد و تسری آسیب‌های فردی و اجتماعی را به افراد تقلیل نمی‌دهد بلکه ساختارهای کلان اقتصادی، سیاسی، آموزشی، فرهنگی را در این فرآیند مستقیماً دخیل و دارای عاملیت می‌‌انگارد.
روشن ترین نمونه در این زمینه توصیف و تفسیر
#پدیده‌ی_خودکشی توسط #امیل_دورکیم در دو سده‌ی پیش است. تقریباً تا قبل‌از او، خودکشی پدیده‌ای در #سطح_خرد و به‌عنوان آسیبی فردی، توصیف و تبیین می‌شده و طبیعتاً درمانهای بالینی برای آن نیز با شیوه های فردی دنبال می‌شده است؛ اما دورکیم در تحقیق مفصل خود درخصوص خودکشی، چنین تفسیر کرد که این پدیده؛ #امری_اجتماعی و #چند‌_عاملی است و پیچیدگی های فراوانی فراتر از سطح فردی و خرد دارد. این پژوهش درخشان یک جامعه‌شناس، نمونه بارزی از نگاه انتقادی #بینش_جامعه_شناختی در خصوص پدیده‌های مختلفی است که توسط افراد در جوامع رخ می‌دهد که گرچه متاثر از ساختارهای کلان اجتماعی است اما همواره تلاش شده و می‌شود فرد یا افراد به تنهایی عامل و سبب رخداد آن پدیده‌ها، تلقی شوند. پدیده‌هایی چون #اعتیاد، #روسپی‌گری، #قتل، #سرقت؛ از این نمونه هستند.

👈👈 #گفتمان حاکم بر بینش‌جامعه‌شناختی
در بررسی و تبیین مسائل و پدیده‌های فردی و اجتماعی یک جامعه، گفتمانی فراتر از فرد و سطح خرد و تحلیل فردی‌است و مستقیماً ساختار کلان حاکمیت را در جنبه های مختلف؛ عامل و دخیل در ایجاد، افزایش یا کاهش این پدیده‌ها می‌داند. و این سرآغاز مغضوب شدن جامعه شناسان از سوی نظام و
#مناسبات_قدرت درنتیجه‌ی به چالش کشیده‌شدن آن است.

#جامعه‌شناس با بینش عمیق، پدیده‌ها را رصد می‌کند، نشانه‌ها را دقیق بررسی می‌نماید، عوامل تاثیرگذار را می‌یابد، با شرایط و پدیده‌های متقدم و متاخر احتمالی می‌سنجد و با توصیف و تبیین و تفسیر عوامل و راهکارها؛ هشدار می‌دهد.
و این فرآیند و به‌ویژه آنجا‌که با تبیین و هشدار در سطوح کلان و اجتماعی به نقش آشکار و پنهان مناسبات قدرت در پیدایش و تداوم چالش‌ها و شرایط آنومیک جامعه، ورود می‌یابد؛ برای نظام قدرت خوشایند و قابل شنیدن و تحمل نیست
و بنابراین صدایش خاموش و مکتوم و یا حذف می‌شود.

💢 از جامعه شناسان غیر‌ایرانی با بینش انتقادی مناسبات قدرت جامعه‌ی خود می توان از
#سی_رایت_میلز، #کارل_آگوست_ویتفوگل، #آنتونیو_گرامشی، #اسلاوی_ژیژک، #جین_آدامز، #آیدا_ب_ولز،#پائولا_انگلد، #پیر_بوردیو، #تئودور_آدورنو، #کارل_مارکس، #هربرت_مارکوزه؛ نام برد که به‌دلیل رویکرد انتقادی به نظام حاکم؛ زندانی، #محروم_از_شغل_و_تحصیل، تبعید و یا ناگزیر به #مهاجرت از وطن خود شدند.

🔵 خبر قطعی شدن حکم ۹ سال زندان
#سعید_مدنی، #جامعه شناس_ ایرانی؛ نگارنده را بر آن داشت تا ضمن اشاره‌ای کوتاه بر علل ناخوشایند بودن بینش جامعه شناختی توسط ساختار حاکمیت جوامع؛ مروری بر #جامعه_شناسان_زندانی_شده‌ی_ایرانی طی یک سده‌ی گذشته داشته باشد.

⚠️ لطفاً توجه فرمایید: 👇

1️⃣ تاجایی که جستجو کردم، این نخستین مرور بر جامعه‌شناسان زندانی در ایران است که می‌طلبد از‌سوی پژوهش
‌گران دیگر تصحیح و تکمیل شود.
2️⃣ این افراد، دست‌کم یک دوره از دوره‌های آموزشی خود را دانشجوی جامعه‌شناسی یا علوم اجتماعی بوده یا هستند.

🔻🔻 اسامی به ترتیب زمان بازداشت از دهه‌ی بیست تاکنون 👇

۱- انور خامه‌ای
خامه‌ای در زمان دانشجویی با محفل‌های شبانه #تقی_ارانی و بعد از آن به #گروه_۵۳_نفر پیوست. در اردیبهشت ۱۳۱۶ گروه ۵۳ نفر به اتهام توطئه و #مرام_اشتراکی بازداشت شدند. در نتیجه او نیز به ۶ سال زندان محکوم شد که در مهر ۱۳۲۰ با یک سال تخفیف، از زندان آزاد شد.

✍️ فریبا نظری
۳۰بهمن ۱۴۰۱
@MostafaTajzadeh
👈ادامه در بخش دوم👇👇

https://t.me/Sociologyofsocialgroups
📝@F_nazari