فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
Forwarded from H_Mayeli
۱۸ شهریور سالروز در گذشت #کلنل_علینقی_وزیری

🔖 #علینقی_وزیری پیشگام در مدرن کردن موسیقی ایرانی

#حسنک

📌 وزیری نقطه عطفی در موسیقی ایرانی به شمار می‌رود و قبل از وزیری فاقد علم موسیقی بودیم و موسیقی ما تنها به‌صورت سینه‌به‌سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد. در #انجمن_اخوت وزیری با #درویش_خان آشنا و ردیف‌های هفت‌دستگاه موسیقی که منتسب به #میرزا_حسینقلی و #میرزا_عبدالله بود را به فرم نوشتاری و نت‌نویسی درآورد و موسیقی ایرانی را سیستماتیک کرد.

📌 وزیری به جهت تسلط کامل بر موسیقی ایرانی و ادبیات ایران‌زمین و همچنین آشنایی کامل به موسیقی غربی صلاحیت چنین کاری را داشت و با بهره‌گیری از سنت و پشتوانه خلاقیت و نوآوری خویش اقداماتی گران‌سنگ را بنیان گذارد.

📌 وی با حفظ حالات موسیقی ایرانی ابتکاراتی را در موسیقی ایرانی به وجود آورد و در زمان تصدی ریاست مدرسه موسیقی منشأ خدمات بسیار گردید. وزیری زبان نت را به ایران آورد و هنرستان موسیقی را تشکیل داد. وزیری در دوران حضور در هنرستان موسیقی، رهبری جناح موافق موسیقی ایرانی را بر عهده داشت و همواره در برابر دو جناح #مین_باشیان که مخالف سرسخت موسیقی ایرانی بود و همچنین جناح #پرویز_محمود که خواهان خروج موسیقی ایرانی از هنرستان به دلیل سیستماتیک نبودن بود، قرار داشت.

📌 پس از رخوت و خمود موسیقی ایرانی و کنار رفتن آن از تحولات اجتماعی در عهد #صفوی و تجربه یک گسست تاریخی در موسیقی، در دوران #زندیه موسیقی ایرانی جان تازه‌ای گرفت و از اوایل دوران #قاجار و به‌ویژه دوران #محمد_علی_شاه و #ناصرالدین‌_شاه با نظمی تازه پا به منصه ظهور گذارد.

📌 نفوذ موسیقی غربی از اوایل دوره قاجار و در قالب موسیقی نظام و هم‌زمان با مدرن سازی قشون ایران آغاز شد؛ اما از سال بیستم سلطنت ناصرالدینشاه با ورود آلفرد #ژان_لومر فرانسوی که برای ایجاد دسته‌های موسیقی نظام و تدریس در دارالفنون به ایران آمده بود، ابعاد گسترده‌ای یافت و از این دوران آشنایی ما با موسیقی غرب آغاز و بحث #تجدد در موسیقی ایرانی مطرح شد.

📌 رویکرد موسیقی را پس از دوران مشروطیت می‌توان به سه بخش تقسیم کرد:

۱. سنت‌گرایان که تکرار و حفظ ردیف نوازی را موسیقی ایرانی می‌دانستند و با هر تغییر و تحولی به‌شدت مخالف بودند؛

۲. گروهی که رویکردی غیر سنتی داشتند و موسیقی سنتی را ضعیف، کهنه و فاقد حرف جدید در عرصه اخیر می‌شمردند؛

۳. گروهی که ضمن حفظ محتوای موسیقی ایرانی سعی در استفاده و بهره‌گیری از موسیقی غربی را داشتند؛

📌 موسیقی غربی علی‌رغم حضور در سرتاسر دوران قاجار تأثیر چندانی بر ساختارهای موسیقی ایرانی نگذاشت و تأثیر ان از اجرای تفننی آهنگ‌های روسی با تار علی‌اکبر خان فراهانی در اوایل عهد ناصری و نیز ساختن قطعات والس، پلکا و مارش توسط درویش خان در اواخر عصر قاجار پا فراتر ننهاد. نفوذ موسیقی غرب اگرچه بر ساختارهای موسیقی ایرانی تأثیر نگذاشت اما بر نحوه تفکر درباره موسیقی و بر فرهنگ موسیقیایی و شنیداری ما بی‌تأثیر نبود؛ لذا تأثیر موسیقی غرب در این دوران را می‌توان بیشتر ازنظر مدرن کردن موسیقی و فرهنگ موسیقیایی ایران دانست و نه کنار گذاشتن این موسیقی و پرداختن به موسیقی غربی.

🔺 به پیوست صدای کلنل وزیری را بشنوید.
📝📝📝تاریخچه و معرفی عمارت ‎ شمس العماره

✍🏼بهمن انصاری
#رشتو

شمس‌العماره ساختمانی در ۵ طبقه با معماری ایرانی و اسلوب فرنگی است که به دستور ‎#ناصرالدین_شاه ساخته شد.

تو این رشتو می‌خوام کل زیر و بم این بنا رو براتون بشکافم که دیگه وقتی کسی پرسید از شمس‌العماره چی می‌دونید نگید ‎#هیچی!

اول یه روایت خنده‌دار از ساخت اولیه بنا بگم!
می‌گن که وقتی پایه‌های مرتبه اول بنا ساخته شد، میرزا مهدی‌خان، معمار آن، اندازه‌های‌ اولیه بنا را یادداشت کرد و برای ناصرالدینشاه فرستاد و سپس فلنگو بست و پولی که بابت پیش‌پرداخت گرفته بود رو برداشت و برای شش ماه و به روایتی ‏چند سال گم و گور شد! تا این‌که دستگیرش کردن و به حضور شاه آوردند. شاه با عصبانیت علت این فرار رو پرسید. معمار قبل از هر جوابی، از شاه خواست که اندازه‌هایی را که همان اول کار نوشته و به او داده بود، بیاورند. وقتی اندازه‌ها آورده شد، معلوم شد که هر یک از پایه‌های بنا در حدود یک وجب افت کرده (زمین فرونشست داشته). سپس همین فرونشست رو به عنوان توجیه دلیل اصلی غیبت خود عنوان کرد! او گفت که اگر کار با عجله به پیش می‌رفت، بنا سقوط می‌کرد. بنابراین، این وقفه لازم بود تا
‏شِفته‌ها جوش خورده و «بنیانی که تا انقراض عالم و ظهور حضرت حجت باید پابرجا باشد، با قدرت ساخته شود!»

از این داستان‌ها که بگذریم،
شمس‌العماره شاخص‌ترین و معروف‌ترین بنای ‎#کاخ_گلستان در تهران است. این بنا به صورت دو برج دو قلو ساخته شده. طراحی این سازه در زمان خودش شاهکار ‏ معماری بود. این بنا ٣۵ متر ارتفاع دارد. در دوره قاجار مرتفع‌ترین بنای کل تهران بود. و اولین سازه‌ای بود که از فلز در ساخت آن استفاده شد. تا زمان ساخته شدن ‎#سر_در_باغ_ملی، شمس‌العماره نماد تهران محسوب می‌شد. (بعد از سردرباغ‌ملی هم به ترتیب برج‌آزادی و برج‌میلاد نماد تهران شدن.)‏

ناصرالدینشاه بعد از سفر اروپا، تمایل پیدا کرد که یک ساختمان بلند به سبک فرنگی‌ها در تهران بسازه تا وقتی به بالای آن میره کل شهر رو بتونه ببینه! سال ١٢۴۴ خورشیدی ساخت بنا آغاز و دو سال بعد تکمیل شد. سبک بنا شیوه‌ای بی‌نظیر از تلفیق هنر اروپایی و هنر ایرانی است.

طبقه اول شامل ایوان و تالار شاه‌نشین است که دارای آینه‌کاری کم‌نظیری است و اتاق‌های گوشواره که در دو طرف شاه‌نشین واقع شده‌اند دارای تزئینات درخور توجهی هستند. در سایر طبقات هم اتاق‌های کوچک با تزئینات مشبک، نقاشی، آینه‌کاری وجود دارند.

کف شاه‌نشین و نمای بنا با کاشی‌کاری هفت‌رنگ به سبک قاجاری تزئین شده‌اند. این کاشی‌کاری‌ها نماها و تصاویری از طبیعت اروپا و معماری غربی را به نمایش می‌گذارند با این وجود سبک آن‌ها ایرانی است.

بر بلندای کاخ شمس‌العماره یک ساعت دیواری بزرگ خودنمایی میکنه. این ساعت رو ملکه انگلیس ‎#ویکتوریا به ناصرالدینشاه هدیه داد. آوای ناقوس این ساعت در تمام مناطق تهرانِ کوچولوی اون دوره شنیده می‌شد.

📌متن کامل و تصاویر بیشتر در INSTANT VIEW

https://bit.ly/3FYhhBC
@MostafaTajzadeh
📝📝📝" اعتصاب‌غذا به‌مثابه کنش اجتماعی معطوف‌به هدف و ارزش، و جستجوی معنای زندگی"

#راجه_ناصر، روحانی شیعه اهل #پاکستان و دبیرکل حزب مجلس وحدت مسلمین با برخی از اعضای حزب‌ متبوع خود در سال ۱۳۹۵، در اعتراض به کشتار #شیعیان در کراچی و پاراچنار، به‌مدت ۱۷ روز دست‌به اعتصاب‌غذا زدند.

یکی از مهمترین اعتصابات غذا در ایران و احتمالا اولین اعتصاب غذا، مربوط به #میرزا_رضا_کرمانی قاتل #ناصرالدین_شاه بود( rouydad24.ir/ شانزدهم بهمن۱۴۰۱).

از نمونه‌های مهم اعتصاب غذا پیش از انقلاب ایران، اعتصاب غذای #داریوش_فروهر بود که سال ۱۳۴۹ در اعتراض به جدایی بحرین از ایران به زندان افتاد و دست به اعتصاب غذا زد و تا آستانۀ مرگ پیش رفت (همان).

تحصن و اعتصاب غذای ملی‌گرایان در اعتراض به تقلب در برگزاری انتخابات مجلس شانزدهم شورای ملی. آنگونه که در تاریخ ثبت شده، درخواست متحصنین دو چیز بود: الغای انتخابات فاسد کشور و دوم تعیین دولتی بی‌طرف که انتخابات را در کمال آزادی برگزار کند. دربار و دولت البته به این اعتراض توجهی نشان ندادند و متحصنین دست به اعتصاب غذا زدند(همان).

اعتصاب غذای دسته جمعی ۱۲‌تن از زندانیان سیاسی در ایران در‌اعتراض به مرگ #هاله_سحابی و #هدی_صابر در سال۱۳۹۰ شامل: بهمن احمدی امویی، حسن اسدی زیدآبادی، عمادالدین‌باقی، عماد بهاور، قربان بهزادیان‌نژاد، محمد داوری، امیرخسرو دلیرثانی، فیض‌الله عرب‌سرخی، ابوالفضل قدیانی، محمدجواد مظفر، محمدرضا مقیسه و عبدالله مومنی.

اکبرگنجی، محسن سازگارا، هدی صابر، عمادالدین‌باقی، اکبر محمدی، حسین رونقی، مهدی خزعلی، فرهاد میثمی، جعفر پناهی، محمد نوری‌زاد، کسری نوری، آرش صادقی، نسرین ستوده، نرگس محمدی، عالیه مطلب‌زاده، نیلوفر شاکری، آرمیتا عباسی، الهام مدرسی و بسیاری دیگر* در زندان‌های
#اوین، #فشافویه، #قرچک، #رجایی‌_شهر، #وکیل‌_آباد و دیگر زندان‌های کشور طی سال‌های ۱۳۷۰ به این‌سو.

و
#فرهاد_میثمی، کنش‌گری که خبر اعتصاب‌غذای او بهانه‌ی نوشتن این یادداشت شد. انسانی که دیگران را بر خود، مقدم داشته است و برای آن دیگران حاضر است از سرمایه‌ی جانش، بگذرد. کنش‌گری که میان #خود_و_دیگری، دیگری را برگزیده و مفاهیم #همبستگی_اجتماعی و #انسجام_اجتماعی را معنایی نوین داده‌است. واین به‌تمامی #کنشی_معطوف‌_به_ارزش است‌.
به‌اعتقاد نگارنده، معنای زندگی
#فرهاد_میثمی و کنش‌گرانی چون او، #راه_باریک_آزادی است.
و این راه، از خواستن آرامش و راحتی برای دیگران، می‌گذرد. او
#در_جستجوی_معنای_زندگی خود است.




#اعتصاب_غذا
#نافرمانی_مدنی
#اعتراض_بدون_خشونت
#دیگرخواهانه
#به‌_چالش_کشیدن_قدرت
#همگانی_کردن_رنج_شخصی
#زندانی_سیاسی
#ملی_گرایان
#انتخابات_فاسد


👈*در منابع مختلف، اسامی کامل اعتصاب کنندگان غذا در ایران قابل جستجو و مطالعه است.

👈 ادامه در بخش سوم و پایانی
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
📝@f_nazari @MostafaTajzadeh
📝📝📝« تأسیس مدارس دخترانه در ایران، کنشی معطوف به هدف با مسیری دشوار؛ از قاجار تاکنون»/ ۱

✍️ فریبا نظری

تاریخ نظام آموزش دوران #قاجار را می‌توان به دو دوره تقسیم نمود:
۱- دوره‌ی نخست، نظام آموزشی به‌طور کامل در دست #طلاب_علوم_دینی و معلمان #مکتب‌_خانه‌ای بود.
۲- دوره‌ی دوم با آغاز پیاده‌سازی ایده‌ی تأسیس مدارس به سبک نوین در میانه‌های دوران قاجار و آشنایی ایرانیان با فرهنگ و تمدن غرب و کشورهای اروپایی به واسطه‌ی سفرها و آمدوشدها
.

در دوره نخست #آموزش_سنتی به سه شکل مکتب‌خانه‌ای، حوزه‌های علمیه و تدریس خصوصی در منازل وجود داشت. مکتب‌خانه‌های دوره قاجار به مکتب آخوندباجی‌ها و مکتب‌خانه‌های عمومی تقسیم می‌شد. مکتب آخوندباجی‌ها توسط معلمانی که #ملا_باجی یا #خان‌_باجی یا #شاه‌_باجی نامیده می‌شدند، اداره می‌شد. این معلمان دانش مختصری در زمینه‌های دینی داشته و وظیفه‌شان آموزش کودکان چهار تا هفت ساله بود. مکتب‌خانه‌های عمومی در اکثر شهرها و در برخی از روستاها دایر بودند و پس‌از مکتب‌خانه‌های آخوندباجی‌ها بودند ولی ضرورت نداشت کسانی که وارد مکتب‌خانه‌ها می‌شوند نخست دوره پیش از آن، یعنی مکتب‌خانه‌های آخوندباجی‌ها را گذرانده باشند. تأسیس این مکتب‌خانه‌ها تابع هیچ‌گونه محدودیت یا به اصطلاح قانون و مقررات ویژه‌ای نبود. هر کسی با هر میزان دانشی که داشت می‌توانست مکتبی دایر و مکتب‌داری کند( قاسمی پویا، اقبال؛ مدارس جدید در دوره قاجاریه، بانیان و پیشروان، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۷).

شیوه تدریس خصوصی و استفاده از #معلم_سر_خانه نیز روش دیگر آموزش سنتی بود، اما این روش عمومیت نداشت و تنها منحصر به خانواده‌های #اشراف بود. بسیاری از دخترانی که در این دوران باسواد می‌شدند به‌طور معمول نزد پدر، برادر، عمو، همسر یا محارم دیگر به کسب علم می‌پرداختند و از خواندن و نوشتن بهره‌مند می‌شدند، بدین ترتیب زنان باسواد و عالم فقط در خانه خواص امکان پرورش می‌یافتند( مستوفی، عبدالله؛ شرح زندگانی من: (تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه) (جلد اول) تهران: زوار، ۱۳۲۱).

ازجمله #مدارس_مخصوص_دختران در دوران #قاجار، می‌توان به مدرسه امریکاییان در #ارومیه به سال 1214ﻫ‌. ش اشاره کرد که در پی آن مدرسه‌ای دیگر در #تهران با موافقت #ناصرالدین_شاه، به شرط نپذیرفتن دختران مسلمان در آن، تأسیس شد. مدرسه‌ی دخترانه در تهران، توسط #مبلغان_مسیحی_آمریکایی در ۱۲۵۳ش به وجود آمد، اما شاگردانش مسیحی و #دختران_ارامنه بودند، چون ایرانیان مخالف تحصیل دختران بوده، فکر می‌کردند ھدف این مسیحیان غربی، مسیحی کردن ایرانیان است. ديدار ناصرالدين شاه از این مدرسه جالب است:

در يكى از روزهاى پاييز ۱۲۶۹ ش صبحگاهان هنگامی كه دختران در تالار جمع بودند، شاه و ملازمان دربار وارد شدند، «شاه شخصا امتحان می کند و يكى از دختران را پاى تخته سياه می خواند كه چيزى بنويسد ولى طفلك از هيبت شاه ياراى نوشتن نداشته. شاه گچ را از دست دخترك می گيرد، به خط خود روى تخته‌ سياه كلماتى ‌می نويسد كه بعدا قاب می كنند تا از ريزش محفوظ بماند...»
(تاريخ مؤسسات تمدنى جديد، ج ۱، ص ۳۶۸).

اما دیدار ناصرالدین شاه نیز نتوانست نگرش منفی مردم را نسبت به مدرسه‌ی دخترانه تغییر دھد و تقریبا تمامی دانش آموزان، دختران مسیحی بودند( گذری بر تاسیس مدارس دخترانه در ایران و مخالفان آن، علی مرادی مراغه ای، پایگاه صدای معلم).

در ۱۲۷۰ ش، #ربابه_مرعشی همسر سيدعلى شمس المعالى (پزشك ناصر الدين شاه) دست به کار عجیبی می زند. او در خانه ‌اش كلاس درس براى زنان داير می کند. هر چند در خانه اش آموزش می داد اما از آزار و اذیت #قشریون در امان نماند و مدام مزاحمش شدند(همان).

در سال 1282ش
#طوبي_رشديه در قسمتی از خانه‌ی خود، مدرسه دخترانه ای به نام #پرورش داير نمود. گرچه با استقبال مردم روبه رو گرديد و روز چهارم تاسيس ۱۷ شاگرد داشت، اما فراشان دولتی ریختند و تابلوی او را با فحش و تهديد برداشتند و مدرسه را منحل کردند(رشدیه، شمس‌الدین، سوانح عمر...ص ۱۴۸).

👈 ادامه‌ی مطلب
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
📝 @f_naza @MostafaTajzadeh
📝📝📝درس‌های مشروطه

✍🏻مرحوم رضا بابایی

تاریخ #مشروطه‌، آیینۀ سرشت‌ تاریخی و امروزین ما است. هر چه دربارۀ این مقطع تاریخی بیشتر بخوانیم و بدانیم، خود را بیشتر‌‌ می‌شناسیم. از ترور #ناصرالدین_شاه تا روز تاج‌گذاری سردارسپه، هیچ روزی نیست که واقعیت انسان ایرانی آشکارتر نشود. ورود #ایران به عصر #پهلوی، آب‌ها را از آسیاب انداخت؛ اما مشکلات ساختاری و فرهنگی ایران همچنان لاینحل باقی ماند؛ تا رسیدیم به روزگار کنونی که ایران منهای «جامعۀ ایرانی» به حیات خود ادامه می‌دهد.

اکنون ایران، کمترین نشانه‌های جامعه‌بودگی را دارا است. در جهان، همچنان‌که جامعه‌هایی را می‌توان یافت که کشور و زمین ندارند(مانند جامعۀ فلسطین)، کشورهای را هم می‌توان نام برد که جامعه ندارند. این کشورها خانه‌هایی برای فردیت‌های از هم گسیخته‌‌اند.

تاریخ مشروطه، خلاصه‌ای از همۀ روحیات و ضعف‌ها و قوت‌های ما است. هزاران افسوس که نسل جوان، از این سرمایۀ گرانقدر نصیبی چندان ندارد. سهم مشروطه از کتاب‌های درسی بسیار اندک است و آن اندک نیز بیشتر برای تسویه‌‌حساب با روشنفکران است. درس‌های مشروطه، فراوان است. در اینجا به دو مسئله اشاره‌ می‌کنم:

یک. پس از تشکیل نخستین دولت و مجلس مشروطه، دو منازعۀ بزرگ برخاست:
۱٫ نزاع مشروعه‌‌خواهان با مشروطه‌‌طلبان؛
۲٫ نزاع مشروطه‌‌خواهان با یک‌دیگر.

منازعۀ اول تأثیر مهمی بر سرنوشت مشروطه نگذاشت. حمایت‌های بی‌دریغ مراجع بزرگ نجف و نیز همراهی دربار، مشروطه را تا تشکیل مجلس اول و تدوین نخستین قانون اساسی پیش برد. اما پس از آن بود که دو طیف مشروطه‌خواه، یعنی روحانیون(به رهبری سید عبدالله بهبهانی) و روشنفکران(مانند احتشام السلطنه و سید حسن تقی‌زاده) در برابر هم ایستادند. تمرکز بر روی اختلاف مشروطه و مشروعه، ما را از نزاع اصلی و سرنوشت‌ساز در نهضت مشروطیت غافل کرده است. این نزاع تا امروز ادامه دارد؛ اما با نام‌هایی دیگر. جمهوری اسلامی ایران، به رغم آنکه خود را پیرو شیخ فضل‌الله نوری می‌داند، به لحاظ ساختاری و صوری، ادامۀ مشروطه‌خواهانی همچون سید عبدالله بهبهانی است و اصلاح‌طلبان، راه احتشام‌السلطنه را ادامه می‌دهند.

ایدۀ مشروطه، پبشنهاد روشنفکران تجددخواه و روحانیون روشنفکرمآب(مانند میرزا نصرالله ملک‌المتکلمین) بود. اما روشنفکران برای آوردن مردم پایتخت به صحنه، چاره‌ای جز توسل به روحانیت نداشتند. از ۱۴ میلیون ایرانی، حدود ۵۰۰ هزار نفر از مهارت خواندن و نوشتن برخوردار بودند و از این تعداد نیز شمار کمتری انگیزۀ فعالیت اجتماعی داشتند. گوش‌ها و چشم‌ها بیشتر به سوی منابر بود و روحانیان بیش از هر طبقۀ دیگری، قدرت بسیج عمومی داشتند.

به همین دلیل، روشنفکران کوشیدند که بر مشروطه جامۀ دین بپوشانند تا دل روحانیت و تودۀ مردم را نیز به دست آورند. اما ذات مشروطه نمی‌توانست به چیزی بیش از قانون و پارلمان وفادار باشد. اختلاف از وقتی شروع شد که روحانیون مشروطه‌خواه مانند سید عبدالله بهبهانی و آخوند خراسانی، به مقتضیات ذاتی مشروطه پی بردند. باید اذعان کرد که شیخ فضل‌الله نوری، پیش از آن دو دریافته بود که قطار مشروطه و تفکیک قوا و پارلمانیسم و رسانه‌های آزاد و مدارس جدید و روابط گستردۀ بین‌المللی، گاهی از ریل شرعیات خارج می‌شود. باری؛ پولتیک روشنفکران، جواب نداد و همه به بن‌بست رسیدند. بهبهانی ترور شد، تقی‌زاده به تبریز و سپس به استانبول گریخت و احتشام‌السلطنه(رئیس مجلس)، دوران ناصرالدین شاه را آرزو کرد.
(دربارۀ سید محمدطباطبایی باید جداگانه سخن گفت)

دو. حقیقت ماجرا این است که سلسلۀ قاجار، مشکل بنیادین با ترقی‌خواهی و تجددطلبی نداشت و اگر مشروطه هم رخ نمی‌داد، شاهان قاجار خودشان به این نتیجه می‌رسیدند که کشور را بدون پارلمان نمی‌توان اداره کرد؛ چنانکه پیشتر جلسات مشورتی را پذیرفته بودند. افزون بر قائم‌مقام و امیرکبیر، برخی دیگر از دولت‌مردان و صدراعظم‌های دولت قاجار، بسیار پیشرو و تجددخواه و وطن‌پرست بودند؛ کسانی همچون میرزا حسین‌خان مشیرالدوله، میرزا علی امین‌الدوله و میرزا یوسف آشتیانی(مستوفی‌الممالک)

در واقع نوسازی گستردۀ ایران از زمان مشیرالدوله کلید خورد و ناصرالدینشاه نیز پشت او ایستاد؛ اما آنچه این صدراعظم‌ها را ناکام و منعزل می‌کرد، مخالفت سنت‌گرایان با تجدد بود. ناصرالدینشاه، مشیرالدوله را هنگامی عزل کرد که هنوز از سفر فرنگ برنگشته بود. در میانۀ راه نامه‌ای از ملاعلی کنی به دست او رسید که بسیار ترسید. شاه به‌شدت از اینکه او را به بی‌دینی یا بددینی و بابی‌گری متهم کنند، هراس داشت و از همین رو بسیار می‌کوشید که تجدد و ترقی‌خواهی تا آنجا پیش برود که صدایی برنخیزد. اگر ترقی‌خواهان تعامل هوشمندانه‌تری را با دربار و روحانیت پیش می‌گرفتند، شاید نیازی به نهضت مشروطه هم نبود.
@MostafaTajzadeh
در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=23714