#یاد_یادآوران
📝📝📝آقابزرگ: سیاه مشقی به بهانه بیماری
«برادر حسین شیخ الاسلام»
✍🏼 حسین جابری انصاری
✅خبر بستری شدن دوست و برادر عزیز و نازنین جناب آقای حسین شیخ الاسلام در بیمارستان مسیح دانشوری تهران، کام مرا در اين شامگاه تلخ کرونایی اسفند ماه، تلخ تر از تلخ کرد. حسین شیخ الاسلام برای من و بسیاری دیگر در وزارت امور خارجه نقش پدری و برادرِ بزرگی دارد. از نخستین روز ورود به واخ که با معرفینامه ای از رئیس وقت دانشکده روابط بین الملل به دیدار او در اتاق مزین به صندلیِ سبزِ شهید رجاییِ معاونتِ عربی و آفریقای واخ رفتم و ایشان صمیمانه پرسید، خوب حال که کار در این معاونت را انتخاب کرده ای، در میز کدام کشور می خواهی مشغول به کار شوی و وقتی پاسخ مرا شنید در ذیل همان نامه خطاب به «جناب برادر محمود هاشمی (بهرمانی)» - که هر کجا هست خدایش به سلامت دارد - نوشت: «جناب برادر (هکذا في الأصل) جابرانصاری مایل است در میز مصر مشغول به کار شود، لطفا اقدام کنید»، تا آن روزهای خوب و به یادماندنی حضور در جلسات شنبه های خاورمیانه ایشان همراه با دوستان و همکاران خوبی چون همایون علیزاده عزیز - که خدایش شفا دهاد - و سید خوانساری و سید لواسانی و علی خرم و جاوید قربان اوغلی و اصغر محمدی و اکبر قاسمی و رئوف شیبانی و قاسم محبعلی و نصرت الله تاجیک و میرعلی اصغر الموسوی و سید محمد آقا صدر و برخی دیگر - که خداوند نگهدار همه آنها باد - و مباحث داغ این جلسات و حرف زدن های داغ تر این کارشناسِ صفر کیلومتر، که منجر به گرفتن تذکر خصوصی از يکی از مدیران حاضر در این جلسات شد با این مضمون که می دانی اینکه روبرویت نشسته و با او اینچنین بحث می کنی کیست؟ او معاون سیاسی چندین و چند ساله واخ است... که یعنی حد و حدودت را بشناس و پایت را از گلیمت درازتر نکن!
✅ تا آن روز که در آغاز ماموریت دمشق در جلسه داخلی سفارت این برادرِ کوچکِ خود را از باب تشویق و تعلیم، نه بازگویی واقعیت، «خوش فکر و خوش قلم و خوش استعداد» معرفی کرد تا همکاری چهار ساله از نزدیک در دوران تلخ و شیرین حیات دمشقی تا روزهای همراهی نزدیک در برگزاری کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، تا ایام بازگشت ایشان از مجلس شورای اسلامی و اشتغال مجدد در واخ بعنوان مشاور وزیر خارجه که همسایگی اتاق های مشاورت و معاونت، توفیق گعده های بیشتر با او را برایم فراهم کرد و بالاخره تا همراهی با او در نشست ها و برنامه های مختلف از جمله جلسات یکشنبه هایِ سیاست خارجیِ دکتر علی اکبر ولایتی و سه شنبه هایِ راهبردیِ دکتر محمد جواد ظریف - حفظهم المولی- در سالیان اخیر، همواره در سیاست و موضوعات سیاست خارجی با ایشان بحث داشته ام و گاه بحث های طلبگی تند و آتشین، اما همیشه او را همچون پدر و برادرِ بزرگ و از صمیمِ دل، دوست داشته ام.
✅ تعلق به نخستین نسل مدیران و نیروهای وزارت خارجه عهدِ انقلابِ اسلامی، باورِ راستین و بی آلایش به ارزش هایِ اصیلِ انقلاب اسلامی، پاک دستی و ساده زیستیِ کم نظیر و ستودنی و اخلاص و تواضع بی مثال این انسانِ خاکی و نازنین و هوشِ سرشار در فهم جوهره ی سیاستِ بین الملل و برخی دقایقِ سیاست خارجی، علیرغم بهلول صفتی و سادگی های خاصش و دریادلی در تحمل تندترین انتقادات، او را عملا به آقابزرگ بسیاری از ما تبدیل و جایگاهش را برای دوستان و دوستدارانش، فراتر از همه پیش کسوتان دیگری برده است که افتخار شاگردی و دوستداری آنها نصیبمان شده است.
✅ خاطرات من و بسیاری چون من با حسین آقا شیخ الاسلام را باید در فرصتی دیگر و در قالب اوراق زیادی نوشت. اما در این شرایط سخت که در غم فقدان قربانیان مظلوم کرونا و بخصوص عزیزان و همکارانی چون استاد سید هادی خسروشاهی رحمت رحمت الله علیه، غوطه وریم و با شنیدن خبر تلخ بستری شدن حسین آقای شیخ الاسلام عزیز کاممان تلخ تر از تلخ شده است، به همین میزان از یادکرد او اکتفا می کنم و از همه خوانندگان این سیاه مشق می خواهم در دعوات و لحظاتِ خلوت خود با خدای بزرگ برای سلامتی شیخ الاسلام عزیز و همه مبتلایان به درد عصیان گر کرونا دعا کنند.
دوازدهم اسفند ۱۳۹۸
#یک_حرف_از_هزاران
☑️ گزیده های ایران و جهان ☑️
@yekhezaran
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝آقابزرگ: سیاه مشقی به بهانه بیماری
«برادر حسین شیخ الاسلام»
✍🏼 حسین جابری انصاری
✅خبر بستری شدن دوست و برادر عزیز و نازنین جناب آقای حسین شیخ الاسلام در بیمارستان مسیح دانشوری تهران، کام مرا در اين شامگاه تلخ کرونایی اسفند ماه، تلخ تر از تلخ کرد. حسین شیخ الاسلام برای من و بسیاری دیگر در وزارت امور خارجه نقش پدری و برادرِ بزرگی دارد. از نخستین روز ورود به واخ که با معرفینامه ای از رئیس وقت دانشکده روابط بین الملل به دیدار او در اتاق مزین به صندلیِ سبزِ شهید رجاییِ معاونتِ عربی و آفریقای واخ رفتم و ایشان صمیمانه پرسید، خوب حال که کار در این معاونت را انتخاب کرده ای، در میز کدام کشور می خواهی مشغول به کار شوی و وقتی پاسخ مرا شنید در ذیل همان نامه خطاب به «جناب برادر محمود هاشمی (بهرمانی)» - که هر کجا هست خدایش به سلامت دارد - نوشت: «جناب برادر (هکذا في الأصل) جابرانصاری مایل است در میز مصر مشغول به کار شود، لطفا اقدام کنید»، تا آن روزهای خوب و به یادماندنی حضور در جلسات شنبه های خاورمیانه ایشان همراه با دوستان و همکاران خوبی چون همایون علیزاده عزیز - که خدایش شفا دهاد - و سید خوانساری و سید لواسانی و علی خرم و جاوید قربان اوغلی و اصغر محمدی و اکبر قاسمی و رئوف شیبانی و قاسم محبعلی و نصرت الله تاجیک و میرعلی اصغر الموسوی و سید محمد آقا صدر و برخی دیگر - که خداوند نگهدار همه آنها باد - و مباحث داغ این جلسات و حرف زدن های داغ تر این کارشناسِ صفر کیلومتر، که منجر به گرفتن تذکر خصوصی از يکی از مدیران حاضر در این جلسات شد با این مضمون که می دانی اینکه روبرویت نشسته و با او اینچنین بحث می کنی کیست؟ او معاون سیاسی چندین و چند ساله واخ است... که یعنی حد و حدودت را بشناس و پایت را از گلیمت درازتر نکن!
✅ تا آن روز که در آغاز ماموریت دمشق در جلسه داخلی سفارت این برادرِ کوچکِ خود را از باب تشویق و تعلیم، نه بازگویی واقعیت، «خوش فکر و خوش قلم و خوش استعداد» معرفی کرد تا همکاری چهار ساله از نزدیک در دوران تلخ و شیرین حیات دمشقی تا روزهای همراهی نزدیک در برگزاری کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، تا ایام بازگشت ایشان از مجلس شورای اسلامی و اشتغال مجدد در واخ بعنوان مشاور وزیر خارجه که همسایگی اتاق های مشاورت و معاونت، توفیق گعده های بیشتر با او را برایم فراهم کرد و بالاخره تا همراهی با او در نشست ها و برنامه های مختلف از جمله جلسات یکشنبه هایِ سیاست خارجیِ دکتر علی اکبر ولایتی و سه شنبه هایِ راهبردیِ دکتر محمد جواد ظریف - حفظهم المولی- در سالیان اخیر، همواره در سیاست و موضوعات سیاست خارجی با ایشان بحث داشته ام و گاه بحث های طلبگی تند و آتشین، اما همیشه او را همچون پدر و برادرِ بزرگ و از صمیمِ دل، دوست داشته ام.
✅ تعلق به نخستین نسل مدیران و نیروهای وزارت خارجه عهدِ انقلابِ اسلامی، باورِ راستین و بی آلایش به ارزش هایِ اصیلِ انقلاب اسلامی، پاک دستی و ساده زیستیِ کم نظیر و ستودنی و اخلاص و تواضع بی مثال این انسانِ خاکی و نازنین و هوشِ سرشار در فهم جوهره ی سیاستِ بین الملل و برخی دقایقِ سیاست خارجی، علیرغم بهلول صفتی و سادگی های خاصش و دریادلی در تحمل تندترین انتقادات، او را عملا به آقابزرگ بسیاری از ما تبدیل و جایگاهش را برای دوستان و دوستدارانش، فراتر از همه پیش کسوتان دیگری برده است که افتخار شاگردی و دوستداری آنها نصیبمان شده است.
✅ خاطرات من و بسیاری چون من با حسین آقا شیخ الاسلام را باید در فرصتی دیگر و در قالب اوراق زیادی نوشت. اما در این شرایط سخت که در غم فقدان قربانیان مظلوم کرونا و بخصوص عزیزان و همکارانی چون استاد سید هادی خسروشاهی رحمت رحمت الله علیه، غوطه وریم و با شنیدن خبر تلخ بستری شدن حسین آقای شیخ الاسلام عزیز کاممان تلخ تر از تلخ شده است، به همین میزان از یادکرد او اکتفا می کنم و از همه خوانندگان این سیاه مشق می خواهم در دعوات و لحظاتِ خلوت خود با خدای بزرگ برای سلامتی شیخ الاسلام عزیز و همه مبتلایان به درد عصیان گر کرونا دعا کنند.
دوازدهم اسفند ۱۳۹۸
#یک_حرف_از_هزاران
☑️ گزیده های ایران و جهان ☑️
@yekhezaran
🆔 @MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎