خورشید و آن نور و آن چشم سیاهت
این صبح و این جلوه ای از شم نگاهت
جمعند و همه باز در این پگاه شیرین
پس حضرت حق یار همی پشت و پناهت
#سعید_پولادی
#خ
این صبح و این جلوه ای از شم نگاهت
جمعند و همه باز در این پگاه شیرین
پس حضرت حق یار همی پشت و پناهت
#سعید_پولادی
#خ
کنارت مانده ام امّا چه سودی دارد این ماندن
شبیه چَتر نَمناکی که خود درگیرِ باران است...
#سعید_شیروانی
#ک
شبیه چَتر نَمناکی که خود درگیرِ باران است...
#سعید_شیروانی
#ک
سـیـب ها دلـهـره دارند ، اگـر سَـر بـرسـی
بین لب های تـو و سرخی آنـها دعواست
#سعید_شیروانی....
#سین
بین لب های تـو و سرخی آنـها دعواست
#سعید_شیروانی....
#سین
نوش جان کن عطر ناب آن نسیم صبح را
که صبا آرد برایت ارمغان از کوی دوست
#سعید_پولادی
#نون
که صبا آرد برایت ارمغان از کوی دوست
#سعید_پولادی
#نون