▫️ دیباچهای بر مرامنامهی حزب
▪️ توانمندی و سرزندگی هر تمدنی را میتوان بر مبنای دو شاخصِ بنیادین سنجید: توانمندی و انسجام و آفرینشگریِ افراد و اثرگذاری «من»های وابسته به آن تمدن؛ و یکپارچگی و کارآیی و قدرتمندی نهادها و سازمانهای شکلگرفته در جامعهای که آن تمدن را میسازد. این دو سیستمِ انسانی و اجتماعی در دو سطح خرد و کلان شالودهی تمدنهای انسانی را میسازند. در سطح خُرد با سختافزار کالبدهای انسانی و نرمافزار نظامهای شخصیتی سر و کار داریم که با متغیرهای مرکزی بقا (سطح زیستی) و لذت (سطح روانی) پیوند دارند و تندرستی و شادکامی را میجویند و مییابند، و در سطح کلان با سختافزار نهادهای اجتماعی و نرمافزار فرهنگ روبهرو میشویم که با متغیرهای قدرت (سطح اجتماعی) و معنا (سطح فرهنگی) ارتباط برقرار میکنند.
▪️ جامعهی ایرانی در تاریخ دیرپا و پر فراز و نشیباش پنج گذار اجتماعی کلان و گسست جامعهشناسانهی چشمگیر را از سر گذرانده و هر بار در ترمیمِ ساختارهای اجتماعی و بازآفرینی نیرومندترِ کارکردهای انسانی کامیاب بوده است. امروز ما در دل پنجمین گسست از این دست قرار داریم و حوزهی تمدن ایرانی، که زیر فشار استعمار به کشورهایی کوچک و اغلب دستنشانده تجزیه شده، بیش از همیشه نیازمند واسازی و بازسازی نظمهای گذشته و بازآفرینی و توانمندسازی منها و نهادهاست؛ کارکردی که همواره در جریان افولها و گسستهای یادشده طبقهای از نخبگان فرهنگی و سازماندهندگانِ اجتماعی و آفرینندگانِ معنا بر عهده گرفته و نیک به انجام میرساندهاند. در دورانی این طبقه مُغانِ عصر باستان بودند و در دورانی دیگر حکیمان و دیوانسالاران ایرانی و در عصری دیگر صوفیان و عارفان و دینمردان و در قرن گذشته، نخبگان علمی و فرهنگی و اندیشمندان و نویسندگان.
▪️ مِهستان نهادی است که خویشکاریاش را توانمندسازی نهادهای دیگر قرار داده و هموندانی نیرومند را میطلبد که نیرومند ساختنِ منهای ایرانی را آماج کرده باشند. تاریخ مفهوم مهستان (در ریشه یعنی جایگاه مِهتران و بزرگان) در ایرانزمین به بیش از دو هزاره پیش باز میگردد، و آن سدهی سوم پیش از میلاد و زمانی است که اشکانیان در راندن مهاجمان مقدونی از ایرانزمین کامیاب شدند و نظم پارسیِ دوران هخامنشیان را احیا کردند و گذار از یکی از گسستهای یادشده را ممکن ساختند و در لایهی فرازین از سازمانیافتگیِ سیاسی و اجتماعیشان انجمنی از بزرگان و مهتران گرد آوردند که مهستان نامیده میشد.
▪️ امروز نیز جامعهی ما به مهستانی اثرگذار و نیرومند نیاز دارد. سیستمی از منهای نیرومند که توانمند ساختن افراد را هدف گرفته باشند و شبکهای از سازمانها و تشکلها که منافع ملی را بر هر چیز دیگر مقدم بدارند و بر آن مبنا برای بازسازی و سازماندهی نهادهای اجتماعی کمر همت ببندند. جامعهی ایرانیِ امروز نیز مانند همیشهی تاریخیاش از زیرسیستمهای فرهنگی و جغرافیایی و دینی و زبانیِ گوناگون تشکیل یافته، و در موقعیتی به سر میبرد که قرنی است سرزمینهایش در گرداگرد اشغالِ نظامی شده و برنامهی خشن و خونینی از پارسیزدایی و ایرانستیزی در آنها جریان داشته است. گرد هم آوردن این پارههای واگرا و آشتی دادن آن قطبهای ناسازگار و همنشین ساختن همگان زیر چتر تمدنی یگانه و بازتعریف منافعی مشترک، که همگان از جان و دل در راستایش بکوشند، مأموریتی است که مهستان بر عهده دارد.
#معرفی #مهستان #مرام #چهارچوب_نظری
https://t.me/MehestaanParty
▪️ توانمندی و سرزندگی هر تمدنی را میتوان بر مبنای دو شاخصِ بنیادین سنجید: توانمندی و انسجام و آفرینشگریِ افراد و اثرگذاری «من»های وابسته به آن تمدن؛ و یکپارچگی و کارآیی و قدرتمندی نهادها و سازمانهای شکلگرفته در جامعهای که آن تمدن را میسازد. این دو سیستمِ انسانی و اجتماعی در دو سطح خرد و کلان شالودهی تمدنهای انسانی را میسازند. در سطح خُرد با سختافزار کالبدهای انسانی و نرمافزار نظامهای شخصیتی سر و کار داریم که با متغیرهای مرکزی بقا (سطح زیستی) و لذت (سطح روانی) پیوند دارند و تندرستی و شادکامی را میجویند و مییابند، و در سطح کلان با سختافزار نهادهای اجتماعی و نرمافزار فرهنگ روبهرو میشویم که با متغیرهای قدرت (سطح اجتماعی) و معنا (سطح فرهنگی) ارتباط برقرار میکنند.
▪️ جامعهی ایرانی در تاریخ دیرپا و پر فراز و نشیباش پنج گذار اجتماعی کلان و گسست جامعهشناسانهی چشمگیر را از سر گذرانده و هر بار در ترمیمِ ساختارهای اجتماعی و بازآفرینی نیرومندترِ کارکردهای انسانی کامیاب بوده است. امروز ما در دل پنجمین گسست از این دست قرار داریم و حوزهی تمدن ایرانی، که زیر فشار استعمار به کشورهایی کوچک و اغلب دستنشانده تجزیه شده، بیش از همیشه نیازمند واسازی و بازسازی نظمهای گذشته و بازآفرینی و توانمندسازی منها و نهادهاست؛ کارکردی که همواره در جریان افولها و گسستهای یادشده طبقهای از نخبگان فرهنگی و سازماندهندگانِ اجتماعی و آفرینندگانِ معنا بر عهده گرفته و نیک به انجام میرساندهاند. در دورانی این طبقه مُغانِ عصر باستان بودند و در دورانی دیگر حکیمان و دیوانسالاران ایرانی و در عصری دیگر صوفیان و عارفان و دینمردان و در قرن گذشته، نخبگان علمی و فرهنگی و اندیشمندان و نویسندگان.
▪️ مِهستان نهادی است که خویشکاریاش را توانمندسازی نهادهای دیگر قرار داده و هموندانی نیرومند را میطلبد که نیرومند ساختنِ منهای ایرانی را آماج کرده باشند. تاریخ مفهوم مهستان (در ریشه یعنی جایگاه مِهتران و بزرگان) در ایرانزمین به بیش از دو هزاره پیش باز میگردد، و آن سدهی سوم پیش از میلاد و زمانی است که اشکانیان در راندن مهاجمان مقدونی از ایرانزمین کامیاب شدند و نظم پارسیِ دوران هخامنشیان را احیا کردند و گذار از یکی از گسستهای یادشده را ممکن ساختند و در لایهی فرازین از سازمانیافتگیِ سیاسی و اجتماعیشان انجمنی از بزرگان و مهتران گرد آوردند که مهستان نامیده میشد.
▪️ امروز نیز جامعهی ما به مهستانی اثرگذار و نیرومند نیاز دارد. سیستمی از منهای نیرومند که توانمند ساختن افراد را هدف گرفته باشند و شبکهای از سازمانها و تشکلها که منافع ملی را بر هر چیز دیگر مقدم بدارند و بر آن مبنا برای بازسازی و سازماندهی نهادهای اجتماعی کمر همت ببندند. جامعهی ایرانیِ امروز نیز مانند همیشهی تاریخیاش از زیرسیستمهای فرهنگی و جغرافیایی و دینی و زبانیِ گوناگون تشکیل یافته، و در موقعیتی به سر میبرد که قرنی است سرزمینهایش در گرداگرد اشغالِ نظامی شده و برنامهی خشن و خونینی از پارسیزدایی و ایرانستیزی در آنها جریان داشته است. گرد هم آوردن این پارههای واگرا و آشتی دادن آن قطبهای ناسازگار و همنشین ساختن همگان زیر چتر تمدنی یگانه و بازتعریف منافعی مشترک، که همگان از جان و دل در راستایش بکوشند، مأموریتی است که مهستان بر عهده دارد.
#معرفی #مهستان #مرام #چهارچوب_نظری
https://t.me/MehestaanParty
Telegram
Mehestaan I حزب مهستان
حزبِ مِهِستان ایران (نام پیشین: کانون مهستان) حزبی ایرانگرا و باورمند به شکلگیری شایستهسالاری در نظام حکومتی ایران و لزوم تشکیل اتحادیهی کشورهای حوزهی فرهنگی ـ تمدنی ایرانی است که پروانهاش را در سال ۱۳۸۳ از وزارت کشور گرفت.
برای ارتباط
@afshari1397
برای ارتباط
@afshari1397