Mehestaan I حزب مهستان
460 subscribers
185 photos
6 videos
8 files
44 links
حزبِ مِهِستان ایران (نام پیشین: کانون مهستان) حزبی ایران‌گرا و باورمند به شکل‌گیری شایسته‌سالاری در نظام حکومتی ایران و لزوم تشکیل اتحادیه‌ی کشورهای حوزه‌ی فرهنگی ـ تمدنی ایرانی است که پروانه‌اش را در سال ۱۳۸۳ از وزارت کشور گرفت.

برای ارتباط
@afshari1397
Download Telegram
بیانیه‌ی تحلیلی «کارگروه اقوام و تیره‌های ایرانی حزب مهستان ایران»؛
در فقدان سیاست مهاجرتی، چرا دلایل ورود گسترده‌ی مهاجران از افغانستان به اطلاع ملت ایران نمی‌رسد؟


در طول تاریخِ بلندِ ایران‌زمین جابه‌جایی جمعیت در حوزه‌ی تمدنی ایران، به خاطر نزدیکیِ فرهنگی و تنوع آب‌وهوایی در این حوزه یا فشارهای خارجی، امری عادی بوده و به مثابه‌ی جابه‌جایی اعضای یک خانواده در خانه‌ی خود تلقی می‌شده است. کشور ایران حتا در سده‌های اخیر، و با وجود تجزیه‌ی بخش‌های پیرامونی‌اش و مرزکشی‌های سیاسی، همواره میزبان شمار قابل توجهی از آوارگانی بوده‌ است که خانه و کاشانه‌ی خود را در برخی کشورهای همسایه رها کرده و به هم‌تباران خود در قلبِ این حوزه‌ی تمدنی پناه آوردند.

از جمله به تازگی، صدها هزار عراقی ــ چه کُرد و چه عرب ــ در دهه‌ی پنجاه خورشیدی برای چند دهه در ایران آرام گرفتند و میلیون‌ها شهروند افغانستانی نیز در چهار دهه‌ی گذشته ایران را برای زندگی و کار برگزیدند، اما موج عظیمِ مهاجرتی اخیر آوارگان یا جویندگان کارِ وابسته به تیره‌های گوناگونِ افغانستانی به درون ایران، که در بیشتر جاهای کشور مستقر شده و در جاهایی بافتِ جمعیتی را دگرگون کرده‌‌اند، جدای از مهربانی و یاریِ این ستم‌دیدگان به عنوان وظیفه‌ای ملی آن‌هم در شرایط خطیر و دشوار، به دلایل گوناگون، نگرانی‌هایی را برانگیخته است:

۱.
دولت آشکارا هیچ سیاست مهاجرتیِ روشن و شفاف و قانون مشخصی نداشته و اگر هم دارد به نظرخواهی ملّی گذارده نشده است، در حالی که هم کشورهای مهاجرپذیر و درگیرِ مسائل مهاجرتی سیاستی روشن و مدون دارند و هم آن که موضوع مهاجرپذیری، آن‌هم در این ابعاد، پیامدهای پیچیده‌ای در پی خواهد داشت و بر روی زندگی ملّت ایران تأثیر خواهد داشت.

دولت باید توضیح دهد که چرا پس از چندین دهه از ورود میلیونی مهاجران به کشور، سیاست مهاجرتی کشور مشخص نیست و ایران در حال حاضر از معدود کشورهای پذیرنده‌ی گسترده‌ی مهاجران در دنیاست که بدون هیچ ملاک و شاخص و گزینشی مهاجران را می‌پذیرد؟

آیا حضور این جمعیت میلیونی نیازمند تدارکات وسیع دستگاه اداری کشور نیست؟! آیا ضرورت دارد کشوری که خود درگیرِ بحران‌های متعدد اجتماعی و اقتصادی و به‌ویژه سیاسی است پذیرای این جمعیت میلیونی باشد؟! آیا خطری فوری و جدّی جانِ این مهاجران را تهدید می‌کند که ایران مجبور به پذیرش این موج وسیع مهاجرت باشد؟! و نیازمندی‌های این گروه بزرگ میلیونی قرار است چگونه تأمین شود؟! آیا کشور چنین امکانی دارد که در شرایط موجود بتواند به شکلی معقول و محترمانه پاسخگوی نیاز این جمعیت بزرگ مهاجران باشد و در این‌باره برنامه‌ای طراحی شده است؟! آیا برای استیفای حقوق انسانی و شهروندیِ این مهاجران هم تدارک قانونی لازم دیده شده است؟!

۲.
برخی خبرگزاری‌های نزدیک به دولت، مانند خبرگزاری فارس، در اواخر بهمن‌ماهِ ۱۴۰۱ شمارِ مهاجران افغانستانی در ایران را هشت میلیون تن اعلام کردند که با توجه به سیلِ مهاجرت‌های قانونی و غیرقانونیِ بعدی و نیز نرخِ زاد و ولد ــ‌ که برآوردهای جامعه‌شناختی و جمعیت‌شناختی حاکی از نرخ موالیدِ بالاتر مهاجرانِ افغانستانی نسبت به میزبانان ایرانی است ــ این عدد اکنون بالاتر است.

از این رو، پیش از هر گونه طرح گفت‌وگو در این‌باره با مردم و کارشناسان، دولت لازم است ضمنِ ارائه‌ی گزارشی رسمی و شفاف نشان دهد ایران ما در حال حاضر میزبان چه جمعیتی از مهاجران به تفکیک مناطقِ محل استقرار و گروه‌بندی سنی و جنسی است. در گام بعدی نیز دولت به صورت روشن و شفاف و جدّی، تا تدوین و تصویب سیاست مهاجرتی، با مجوزهای قانونی سیاست موقت مهاجرتی کشور را به صورتی مشخص کند که امکانِ ورود بی‌قاعده‌ی مهاجران را محدود کند تا بعد اگر شرایط مهیّا شد و به‌ویژه نظر مردم را نسبت به سیاست‌های اعلامیِ خود جلب کرد، این رویکرد ــ یعنی پذیرش هدفمند مهاجران ــ را به صورت کارشناسی و حساب‌شده، به‌ویژه هم‌زمان با تلاش‌های سیاسی در دفاع از حقوق شهروندی در کشور همسایه، دنبال نماید.

۳.
در حالی که روزانه هزاران مهاجر تازه وارد ایران می‌شود و امکانات کشور پاسخگوی این موج بزرگ مهاجران نیست، دستگاه‌های دولتی هیچ گزارش شفافی از برنامه‌ها و نحوه‌ی عملکرد خود در این زمینه به ملت بزرگ ایران ارائه نداده‌اند، به‌ویژه آن که برخی گزارش‌های رسانه‌ای کشوری و بین‌المللی حاکی از استفاده و بهره‌برداری از بخش‌هایی از مهاجران برای اهداف قابل‌تأمل و مناسبت‌های خاص و نیز به‌کارگیریِ آنان در امور نظامی و موارد مشابه است، آن‌هم بدون آن‌که مبنای قانونی آن روشن باشد.

دنباله 👇

@MehestaanParty
[دنباله‌ی بیانیه‌ی کارگروه اقوام و تیره‌های ایرانی حزب مهستان ایران]


عدم شفافیت و تعلل در شفاف‌سازی و اطلاع‌رسانی عمومی درباره‌ی میزان و چگونگی ورود این خیلِ پرشمارِ مهاجران افغانستانی در کشور و سیاست‌های رسمی دولت درباره‌ی آنان موجب بروز شایعات و حتا جدال‌های رسانه‌ای و یا نارضایتی‌های اجتماعی شده است که می‌رود گسترش یابد.

این موضوع، نقض قوانین کشور و رسمیت دادن به رویه‌ای است که می‌تواند تبعات فراوانی در پی داشته باشد آن‌هم در نبودِ برنامه‌ای مدوّن و کارشناسی برای جذب نخبگان و اربابِ سرمایه و حِرَفِ افغانستانی.

۴.
این پرسش در افکار عمومی مطرح است که میان موج وسیع مهاجرت نخبگان و متخصصان و کارآفرینان و صاحبان سرمایه از کشور، که به دلیل نارضایتی از شرایطی که ایران امروز با آن دست و پنجه نرم می‌کند به خروج از ایران تن درداده‌اند، و ورود میلیون‌ها مهاجر به کشور ارتباطی وجود دارد؛ آیا دولت، آن‌گونه که شایع است، سعی دارد تا به جای مهاجرانِ گاه آواره‌شده از ایران، مهاجرانِ افغانستانیِ هم‌سو با دیدگاه‌های مرامی‌اش را وارد کند تا آن‌گونه که گفته می‌شود در زمینه‌هایی هم‌چون انتخابات جبران مشروعیت نماید؟!

باید دولت‌مردان و مسؤولان ذی‌ربط به صورت روشن پاسخ دهند که چگونه با چرخش در رویکردهای پیشین در سالیان قبل، که بر خلاف نظر مردم و به‌ویژه ایران‌گرایان، تقابل‌های بسیاری میان دولت و شهرداری‌ها با مهاجران وجود داشت و حتا تلاشی برای جذب نخبگان افغانستانی انجام نمی‌گرفت ــ و حزب مهستان ایران بیانیه‌ای در این‌باره دارد؛ «در مخالفت با ابلاغیه‌ی معاون اول ریاست‌جمهوری مبنی بر ممنوعیت اشتغال به کار اتباع بیگانه» (۸ امرداد ۱۳۹۳) ــ به ناگهان زمینه‌ی ورود موج گسترده‌ی مهاجران جدید را فراهم کرده‌اند؟!

۵.
حضور چند دهه‌ای میلیون‌ها مهاجر در کشور، با توجه به تحولات سیاسی و مسلکی در منطقه و رشد قابل توجه افراطی‌گری مذهبی و فرقه‌گرایی، می‌تواند پیامدهای خطیر و مهلکی در پی داشته باشد. آیا دستگاه‌های مسؤول درباره‌ی پیامدهای خطیر و محتمل چنین پدیده‌ای برنامه‌ی مدون و کارشناسی‌شده‌ای تدوین کرده‌اند و آگاه هستند که گاه کسانی با چنان باورهایی، با توجه به علاقه‌مندی‌های حکومت بر روی مسائل ایدئولوژیکی، می‌توانند فریب‌کاری کنند؟!

نمونه‌ی پیامدهای آن را می‌توان در چند عملیات تروریستی در سال‌های اخیر در کشور دید.

۶.
نکته‌ی مهم دیگر که مسؤولان امر بدان بی‌توجه هستند سیاست جذب مهاجران واردشده در فرهنگ جامعه‌ی میزبان است. در این باره چه تمهیداتی اندیشیده شده است؟! کدام سیاست تدوین و کدام برنامه طراحی شده و چه اقدامات اجرایی و آموزشی در این باره صورت گرفته است، آن‌هم در حالی که زبان مشترک تمدنی‌مان بهترین عامل پیوند میان ماست؟!

برای نمونه، مهاجران افغانستانی عموماً درکی از بحران آب در ایران ندارند که جدا از اصراف در مصارف شخصی گاه در زمین‌هایی که اجاره می‌کنند نمود دارد که در آن به حفر چاه‌های غیرمجاز دست می‌زنند.

۷.
در حالی که کشورِ افغانستان دارای معادن قابل توجهی ــ از جمله مس، زغال‌سنگ، آهن، کبالت، طلا، مولیبدن، نقره و آلومینیوم و هم‌چنین منابع فلورسپات، اورانیوم، بریلیم، تالک و لیتیوم و حتا ذخایر نفتی بکر و دست‌نخورده در شمال کشور ــ است سیاستِ دولت در جهتِ ایجاد اشتغال برای شرکت‌های تخصصیِ ایرانی در این حوزه که طبیعتاً اشتغالِ مردمان منطقه و انتقالِ فن‌آوری را هم در پی خواهد داشت چه بوده است؟! در حالی که گفته می‌شود و اخباری وجود دارد که شرکت‌های چینی، حتا با آوردنِ احتمالی کارگرهای عادی از چین که می‌تواند به مثابه‌ی سرریز کردنِ جمعیتی برداشت شود، انحصار بهره‌برداری از این منابع باارزشِ بکر و دست‌نخورده را در اختیار گرفته‌اند که قابل تأمل و نیازمندِ شفاف‌سازی است، چرا که چنین شرایطی به سودِ هیچ‌کدام از دولت‌ها و مردمانِ دو کشورِ ایران و افغانستان نخواهد بود.

۸.
کم‌توجهیِ عجیب نهادهای مسؤول به گسترشِ سازمان‌یافته‌ی اختلافات‌اندازی‌های تباری و قومی و قبیله‌ایِ ناشی از این رویداد در فضای مجازی موجب بروز اختلافاتی شده که گاه به گروهی از شهروندانِ ناآشنا به «پیوستگیِ تاریخیِ این مردمان با ما» نیز نفوذ کرده و هزینه‌های اجتماعی گزافیِ را در پی داشته است.

چرا نهادهای ذی‌ربط در فضای مجازی، که در نمونه‌های دیگر به فوریت و قاطعانه عمل می‌کنند، در زمینه‌ی سخنان تحریک‌آمیز در این موضوع با مماشات و سکوت تنها نظاره‌گر هستند یا توضیحی به ابهام‌های مطرح‌شده‌ی حتا رسانه‌های رسمی نمی‌دهند ــ که این کوتاهی‌شان با عملکردشان در جذبِ مهاجران در تعارض است؟!

دنباله 👇

@MehestaanParty
[دنباله‌ی بیانیه‌ی کارگروه اقوام و تیره‌های ایرانی حزب مهستان ایران]


به باور ما، ضعف مطالعات و کار کارشناسی و همچنین بی‌برنامگی در مواجهه با موج گسترده‌ی مهاجران، که به خاطر تاریخ و فرهنگ و گاه زبانِ مشترک می‌تواند فرصتی برای تضمینِ هم‌زیستیِ مسالمت‌آمیزِ آینده و توانمندتر شدن پیوندهای سیاسی و اقتصادی منطقه‌ای باشد، و از دیگر سو استمرار روندِ کنونی در ویرانیِ اقتصاد و ورود مهاجران تازه سبب خواهد شد تحولات اجتماعی و سیاسیِ پیش‌بینی‌نشده‌ای روی دهد که مخاطراتی جدّی را برای کشور در پی خواهد داشت. استمرار این روند حتا می‌تواند به برساختِ گروه قومی جدیدی در کشور منجر شود که می‌تواند چالش‌ساز گردد.

حزب مهستان ایران در شرایط دشواری که ایران امروز با آن مواجه است، ضمن ابراز هشدار نسبت به ورود گسترده و بی‌قاعده و بی‌رویه‌ی مهاجران به داخل کشور و آسیب‌های مخاطره‌انگیز استمرار این روند، خواهانِ شفاف‌سازی هر چه سریع‌ترِ مسؤولان ذیربط در مواردی است که در بیانیه مورد اشاره قرار گرفته است؛ روندی که با سرنوشت ملت ایران ارتباط مستقیمی دارد و موجب بروز پی‌آمدهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مشهودی شده است.

هم‌چنین استمرار روندهای جاری ضمن آن‌که نافی قانون اساسی کشور است موجب بروز مشکلات پیچیده‌ای نیز برای مهاجران شریفِ افغانستانی در داخل کشور شده است. تدوین فوری سیاست مهاجرتی کشور با استفاده از تمام ظرفیت‌های کارشناسی کشور مهم‌ترین اقدام ضروری و جدّی در این‌باره است. ▪️

@MehestaanParty
شماری از احزاب در اعتراض به
نادیده گرفته شدنِ تمامیت ارضی ایران
بیانیه‌ای صادر کردند؛
شکستِ رسمیِ «سیاست نگاه به شرقِ» تهران


متن کامل این بیانیه، که به تأییدِ
حزب اتحاد ملی
، حزب اراده‌ی ملت ایران (حاما)، حزب اقتدار مردم، حزب ترقی ایران، مجمع دانشجویان و دانش‌آموختگان استان گلستان، سازمان رهروان فردا، حزب فرزندان ایران، حزب مهستان ایران، مجمع هماهنگی اصلاح‌طلبان کرمانشاه و حزب همدلی مردم تحول‌خواه (همت) رسیده، به شرح زیر است:

▪️بار دیگر تمامیت ارضی ما نادیده گرفته شد. سیزدهم خردادماه، دولت‌های چین و امارات در بیانیه‌ی مشترکی به موضوع جزایر سه‌گانه‌ی ایرانی اشاره کرده، خواستار تعیین تکلیف آن میان تهران و ابوظبی شدند. هر چند در این بیانیه اشاره‌ای به مالکیت امارات بر جزایر مذکور یا حمایت چین از مالکیت امارات بر جزایر نشده، اما در بند ۲۶ ام پکن از موضع ابوظبی درباره‌ی به‌رسمیت ‌شناختن موضوع جزایر به‌عنوان مسأله و اختلافی میان ایران و امارات حمایت کرده است. چین یک‌سال‌ونیم پیش‌تر نیز با صدور بیانیه‌ای مشترک با کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس و با نادیده ‌گرفتن تمامیت ارضی ایران و حق حاکمیت ایران بر جزایر ایرانی خواستار تلاش برای حل‌وفصل موضوع جزایر سه‌گانه شده بود.

▪️اتفاق اخیر در حالی رخ داد که ۱۷ روز پیش از آن، در بیانیه‌ی سی‌و‌سومین نشست سران کشور‌‌‌‌‌های عربی که در منامه پایتخت بحرین برگزار شد نیز جزایر سه‌گانه‌ی ایرانی مورد اشاره قرار گرفت و این بار برخی متحدان یا دوستان منطقه‌‌‌‌‌ای ایران، مانند سوریه و عراق، با آن همراهی کردند. قبل‌تر و در تیرماه ۱۴۰۲ نیز وزیران خارجه روسیه و شش کشور جنوب خلیج‌فارس (کویت، عربستان‌سعودی،‌ بحرین، قطر،‌ امارات و عمان) در بیانیه‌ای مشترک اعلام کردند که از تلاش‌های امارات برای حل مسأله‌ی جزایر سه‌گانه حمایت می‌کنند.

▪️البته در مورد اخیر، سفیر چین در تهران به فوریت به وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعتراض دولت جمهوری اسلامی ایران در خصوص تکرار حمایت دولت چین از ادعاهای بی‌اساس یادشده به وی ابلاغ و یادداشت اعتراض تسلیم او شد، کاری که در موارد دیگر رخ نداده بود. با این حال، روز بعد سخنگوی وزارت خارجه چین بار دیگر از ایران و امارات خواست تا «اختلافات» خود را از طریق گفت‌وگو و رایزنی حل کنند و مواضع چین در این مورد را «موضعی ثابت» توصیف کرد.

▪️بسیاری معتقدند از همان هنگام که عدم تعامل همه‌جانبه در مناسبات بین‌المللی، فقدان موازنه‌ی دیپلماتیک توسط ایران و به دنبال آن، ریختن تمام تخم‌مرغ سیاست خارجی در سبدِ روسیه و چین آغاز شد رسیدن به چنین وضعی قابل پیش‌بینی بود چرا که اَبَرقدرت‌های یادشده دیگر آن کشورهای ایدئولوژی‌گرای پیشین نبودند و به‌واسطه‌ی اقتضائات و واقعیت‌های عرصه‌ی سیاسی، دیپلماتیک، ژئوپلیتیک و هم‌چنین مناسبات اقتصادی، تجاری و حتا نظامی و تسلیحاتی، تمایل بیشتری به کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس پیدا کرده بودند.

▪️پس، آن‌چه رخ داده اتفاقی یک‌باره نبوده و کاملاً قابل پیش‌بینی بوده است؛ حاصلِ سال‌ها بی‌توجهی به نگاه کارشناسی در سیاستِ خارجی و نیز منافع ملی، و هم‌چنین چشم بستن بر موارد پیشین، در حالی که انتظار می‌رفت امامان جمعه، صدا و سیما، رسانه‌های دولتی و دیگر نهادهای مرتبط نسبت به حفظ تمامیت ارضی و پاسداری از خونِ شهیدان تاریخ دیرپای ایران، به‌ویژه هشت سال دفاع مقدس، در این موضوع واکنشی قاطع داشته باشند.

▪️اما اتفاق اخیر، جدا از آن‌که نشان می‌دهد کار به جایی رسیده که قدرت دیپلماسی و نفوذِ کشور مینیاتوری و تازه پا به تاریخ گذارده‌ی امارات در عرصه‌ی جهانی به مراتب بیشتر از کشور بزرگ و تاریخیِ ایران شده است شروع دوره‌ای دیگر را نمایان می‌سازد؛ همراهی به‌زعمِ مسؤولان شریک راهبردیِ جمهوری اسلامی ایران ــ جمهوری خلق چین ــ در به رسمیت شناختنِ چنین ادعاهایی نشانه‌ی شکستِ رسمیِ «سیاست نگاه به شرقِ» تهران است.

▪️اما مهم‌تر از آن، به نظر می‌رسد با توجه به بحران‌های عمیق اقتصادی در ایران و انزوای سیاسی و اقتصادی ما در تعامل با غرب و از سوی دیگر جایگاه مهم امارات در سیاست خارجه‌ی چین و آمریکا و نفوذ مالی و سیاسی‌اش در مجامع بین‌المللی و اروپایی، ابوظبی در تکاپوست که به هر نحو ممکن پکن و مسکو را هم کنار واشنگتن، لندن و پاریس قرار دهد تا تمام اعضای ثابت و دارای حق وتو در شورای امنیت به موضوع جزایر سه‌گانه ورود کنند.

دنباله‌ی متن بیانیه 👇

@MehestaanParty
[دنباله‌ی متن بیانیه‌ی احزاب]

▪️طبیعی است در چنین شرایطی هرگونه مذاکره یا کشاندن موضوع به مجامع جهانی به شکستی فاجعه‌بار برای ما و از دست دادن حقوق قانونی و تاریخی‌مان نسبت به این جزایر سه‌گانه‌ی همیشه‌ایرانی بینجامد و چنین رویدادی، از جهاتی دیگر، می‌تواند آغازگرِ دومینویی ویرانگر برای کشور تاریخی‌مان باشد.

▪️از این رو، لازم است در کنار تغییر سیاست داخلی و کوشش در افزایش سرمایه‌ی اجتماعی و پرهیز از ایجاد شکاف‌های بی‌مورد که در سربزنگاه‌های تاریخی و دفاع از منافع ملی مانعِ اتحاد می‌شود، تغییر سیاست خارجی و منطقه‌ای با ارائه‌ی چهره‌ای دوستانه و تمایل به همکاری و تعامل با دولت‌ها و ملت‌های جهان و مشارکت مسؤولانه در صلح‌سازی جهانی و توجه به ملاحظات و دغدغه‌های امنیتی دیگران در دستور کار قرار گیرد.

اکنون هنگامِ آن رسیده تا بار دیگر گرد از کاشی‌های لاجوردی بالای سر در وزارت امور خارجه بزداییم و به شعار اصولیِ موازنه‌ی منفیِ تاریخیِ خودمان، «نه شرقی، نه غربی»، بازگردیم.

ما، شماری از احزاب خانه‌ی احزاب ایران، بر این باوریم که:

▪️نخست آن‌که وزارت خارجه‌ی ایران باید ضمن بازگشت به جایگاه اصلیِ خود در مسائل امور خارجی و مأموریت ذاتی‌اش در حفظ تمامیت ارضی و دفاع از منافع ملی در تعامل با دولت‌های دیگر از توانمندترین و با تجربه‌ترین و آگاه‌ترین نیروهای خود برای مدیریت‌های مرتبط بهره ببرد و وزیر این وزارتخانه بهترین فرد برای این جایگاه، در شأنِ دیرپایی و فرهنگ‌مداری تاریخِ سرزمین‌مان، باشد.

از این رو، دستگاه دیپلماسی ایران باید هم در محتوای نگرش «سیاست خارجی» و هم شکلِ رفتار نمایندگان سیاسیِ اعزامی به مذاکرات با طرف‌های خارجی، با بازگشت به شایسته‌سالاری، تغییری اساسی ایجاد کند و در مناسبات بین‌المللی، با محوریت منافع ملی، ایجاد تعادل و جامع‌نگری نماید. عرصه‌ی روابط بین‌المللی مصلحت‌اندیشی و واقع‌گرایی و در عین حال مهارت در بهره‌گیری از فرصت‌ها را می‌طلبد و قابلیت رقابت رمز موفقیت است؛

▪️و دیگر آن‌که، ج.ا.ا. می‌تواند، جدا از راهبردِ کنونی‌اش برای توسعه‌ی قدرت در منطقه، ضمن توجه به افزایش مشارکت مردمی با توجه به خواست‌های آنان که مهم‌ترین بخش در زایشِ قدرت است، مانند همه‌ی کشورهای قدرت‌مند به مؤلفه‌‌های متعدد نفوذ نرم که با کمترین هزینه موجب توسعه‌ی قدرت کشوری در جهان می‌گردد روی آورد؛ مانند تجارت و صادرات قوی که نیازمند توجه به بخش تولید به دور از ویژه‌خواری است، دیپلماسی عمومی پویا، نفوذ فرهنگی و هنری، گسترش زبان ملی، وابستگی صنعتی و گردشگری،.... که اکنون عموماً از آنها بی‌بهره‌ایم و تنها بر روی یک وجه از وجوهِ فرهنگی این سرزمین تأکید داریم که این عدم تعادل، کشوری با منابع معدنی بسیار، به‌ویژه نفتی و گازی، و نیز منابع انسانیِ مثال‌زدنی را از نظر اقتصادی به وضعیتی که می‌بینیم رسانده است.

@MehestaanParty
هشتمین نشست شورای مرکزی حزب مهستان ایران، به همراه بازرس و شماری از یاران، صبح آدینه یکم تیرماه برگزار شد.

غایبان شورای مرکزی:
حمیدرضا افشاری، علیرضا بستاندوست، محمد پارسیون، محمدرضا پاسبان، گیتی خزاعی، محمد درویش، داوود دشتبانی، حمید عزیزیان و میرمهرداد میرسنجری.

@MehestaanParty
نشست آدینه پنجم امردادماهِ شورای مرکزی حزب، از آن‌جا که بیشتر هم‌وندان به خاطر پدیده‌ی «جزیره‌ی گرمایی» در شهر تهران نتوانستند در آن حضور یابند، به صورت غیررسمی برگزار شد.

در این نشست که آقایان شهریور، پورنامداری، عزیزیان، زیبااندام، بستاندوست، جهانشاهی و افشاری حضور داشتند ضمن گفت‌وگو درباره‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری و موضوعات روز از کنشگری حزب برای انتخابات شوراهای شهر سخن رفت.

قرار شد دفتر سیاسی حزب، به مدیریت آقای سیاوش شهریور، پی‌گیر ارتباط با سمن‌ها و نهادهای مدنی باشد تا از فهرست آنان در انتخابات حمایت کنیم.

@MehestaanParty
نهمین نشست شورای مرکزی حزب مهستان ایران، به همراه بازرس و شماری از یاران، صبح آدینه ششم مهرماه برگزار شد.

ضمن مرور رویدادهای سیاسی روز و ارائه‌ی نقطه‌نظرهای دوستان، صدور بیانیه‌ای درباره‌ی گذرگاه زنگِزور مورد توافق قرار گرفت و دکتر پورنامداری گزارشی از فعالیت حزب در زمینه‌ی انتخابات شورای شهر را داد.

@MehestaanParty
هشدار حزب مهستان ایران
نسبت به رویدادهای قفقاز

[۱ از ۲]

در ماه‌های گذشته باری دیگر، موضوع کریدور جعلی زنگِزور از سوی برخی بازیگران منطقه‌ای و جهانی از جمله جمهوری باکو و فدراسیون روسیه مطرح شده است. آن‌گونه که از محتوای مذاکرات، تبلیغات و سیاست‌های موجود به ویژه از ناحیه‌ی حکومت باکو برمی‌آید منظور از طرح موضوع، ضمیمه کردن جنوب ارمنستان به خاک باکو و در نتیجه قطع ارتباطات زمینی ایران با کشورهای همسایه است.

این موضوع برآمده از بی‌توجهیِ دولت‌مردانِ ایران به اهمیت منطقه در هنگام فروپاشیِ شوروی است؛ زمانی که مردم سرزمین‌های اشغال‌شده‌ی شمال ارس، به ویژه نخجوانی‌ها، در منطقه‌ی شاه تختی و مقابل مرز پلدشت ایران فریاد ایران‌خواهی سر دادند و با شعارهایی هم‌چون‏  «یاددان چیخماز ایرانیمیز» (ايران ما از یاد‌ها فراموش نمي‌شود)، با وجود ممانعت مرزبانی ارتش سرخ شوروی و با گذر از سیم خاردارها و تن دادن به آب‌های سرد ارس در حدود ژانویه‌ی ١٩٩٠ میلادی، خود را به خاک سرزمین مادری خود ایران رساندند و با اشک شوق بر این خاک مقدس بوسه زدند و خواستار پیوستن سرزمین‌شان به ایران شدند؛ رویدادی که یک بار دیگر هم در تاریخ رخ داده بود و آن هنگام فروپاشیِ امپراتوری روسیه و درخواست پيوستن مردم  نخجوان به ايران در سال ۱۹۱۹ بود (در ۱۰ اردیبهشت ۱۲۹۸ و پس از چند سال جنگ و دست به‌دست شدن منطقه میان ترکیه و انگلیس، مردم نخجوان مقابل کنسولگری ایران اجتماع کرده و خواهان الحاق به ایران شدند) و دولت هاشمی رفسنجانی با این درخواست طبیعی و پرشور مخالفت کرده و بسیار شتابزده استقلال باکو را، آن هم بدون الزام به تغییر نام آن، به رسمیت شناخت!

سیاستِ اخیر حکومتِ باکو پی‌آمدهای خطرناکی را برای ایران در پی خواهد داشت، از جمله: کنار گذاشتن همیشگی ایران از ارتباط با شهرهای تاریخی‌اش در پیمان‌های ننگین گلستان و ترکمانچای و قطع ارتباط کامل ایران با ارمنستان و گرجستان و پیوند با یک همسایه که تحتِ تأثیر بازیگران منطقه‌ای و جهانی است؛ قطع ارتباطِ زمینی ایران با اروپا (قطع راه‌گذر بسیار مهم بین‌المللی شمال ـ جنوب میان هند، ایران، ارمنستان، گرجستان، روسیه و اروپا) و در نتیجه تحمیل احتیاج همیشگی و پیوسته‌ی ایران به ترکیه به عنوان تنها راه باقی‌مانده؛ و نیز دور زده شدنِ ایران با تکمیل اتصال مستقیم خطوط انتقال انرژی از آسیای میانه به اروپا از طریق خط لوله‌های بستر کاسپین (که در متن کنوانسیون حقوقی کاسپین در سال ۲۰۱۸ هم آمده است) به جمهوری باکو و ترکیه، و حذف ایران از تجارت اقتصادی منطقه و فرامنطقه؛ گرایش اجباری ارمنستان به باکو و ترکیه به دلیل قرار گرفتن در محاصره‌ی متخاصم، و احتمال ایجاد اتحادیه‌ی جدید اقتصادی و حتا نظامی بر علیه ایران با قطع ارتباط ایران به قفقاز با ایجاد دالان موهوم تورانی که آسیای میانه را به قفقاز و ترکیه و اروپا متصل می‌کند؛ و در نتیجه نفوذ کامل اسراییل در همسایگی ایران و تحریک بیش از پیش گسل‌های قومی و حرکت‌های تجزیه‌طلبانه.

این مسأله را تنها نباید در چارچوب روابط آذربایجان و ارمنستان ارزیابی کرد،‌ این اقدام در واقع تقلیل جدی مسأله است. بی‌گمان محور ترکیه ـ اسرائیل و هم‌چنین محور ترکیه ـ سلفی‌ها و ترکیه ـ چین و هم‌چنین روس‌ها در کنار گذاشتن کریدورهایی که از ایران عبور می‌کنند ذی‌نفع هستند. فراموش نشود افزون بر این، روسیه در این موقعیت تاریخی نیاز به یک واسطه برای دور زدن تحریم و فراهم‌آوردن امکان صادرات گاز خود به اروپا دارد که حکومت باکو نامزد خوبی برای انجام این کار است. بنابراین، آمادگیِ دادوستد با جمهوری آذربایجان را دارد. و در نهایت آن‌که نباید فراموش کرد که در دهه‌ی نود میلادی گوبل آمریکایی طراحی این پروژه را بر عهده داشت؛ طرحی که همراهی ناتو و انگلستان را هم با خود داشت.

از سوی دیگر، حکومت باکو در دو سال گذشته ساختارهایی را در ارتباط با تقویت انگاره‌ای موهوم به نام «آذربایجان غربی» مانند شبکه‌ی تلویزیونی، انجمن و... ایجاد کرده و حتا در سطح رئیس‌جمهور از عبارت جعلی فوق برای نامیدن سرزمین‌هایی در ارمنستان استفاده می‌کند.

البته موضع دولت ایران نسبت به این مسأله بارها از سوی مقام‌های رسمی اعلام شده و گفته شده است که ایران تغییر در نظم مرزهای سیاسی یا ساختار ژئوپلیتیک منطقه را هرگز تحمل نخواهد کرد، اما این موضع‌گیریِ قاطع مانع از آن نشده که برخی کشورهای منطقه، از جمله ترکیه و فدراسیون روسیه، در خصوص کریدور جعلی اظهارات خود را پس بگیرند.

حزب مهستان ایران ضمن حمایت از مواضع اخیر وزیر امور خارجه و دیگر مقام‌های دولت ایران در مورد مسأله‌ی فوق، ملاحظات زیر را در مورد تحولات منطقه ای ابراز می‌دارد: 👇

@MehestaanParty
هشدار حزب مهستان ایران
نسبت به رویدادهای قفقاز

[۲ از ۲]

١.
قفقاز جنوبی، آبستن تحولات مهمی است که جهت‌گیری آن در راستای مصالح عالیه و منافع ملّی ایران نیست و در نتیجه نسبت به فعل و انفعالات اخیر «حزب مهستان ایران» به عنوان بخشی از جامعه‌ی مدنی کشور ابراز نگرانی می‌کند؛

٢.
قراباغ کوهستانی (آرتساخ) سرزمینی بود که در معاهده‌ی گلستان از ایران جدا شد. تا زمانی که این سرزمین در کنترل دولت ایران قرار داشت، عاری از هر نوع مناقشه قومی و پاک‌سازی نژادی بود. نباید از خاطر فراموش کرد که دست‌کاری روسیه‌ی تزاری و سپس بلشویک‌ها در ساختار تاریخی منطقه ــ اعم از ترکیب جمعیتی، تقسیمات اداری و استانی، و نیز تغییر خط و الفبا ــ اصلی‌ترین ریشه‌ی مناقشه‌ی فعلی است. در نظم ایرانیِ مستقر در منطقه، ارامنه و مسلمانان در کنار یکدیگر زندگی می‌کردند و هیچ نوع مشکل قومی و زبانی نداشتند. اما اکنون علاوه بر مداخلات سابق، ایدئولوژی ضدانسانیِ پان‌ترکیسم نیز به بخشی از مسأله تبدیل شده است؛

٣.
از سال ٢٠٢٠، شاهد پاک‌سازی نژادی و تبعید ارامنه از قراباغ کوهستانی (آرتساخ) بودیم و این روند در سال ٢٠٢٣ میلادی تشدید شده و منجر به کوچ اجباری ٢٠٠ هزار ارمنی از این منطقه و غصب خانه‌ها و اموال آنها از سوی حکومت علی‌اُف گردیده است. این در حالی است که در بیانیه‌ی مقام رهبری در سال ٢٠٢٠ پیرامون تحولات منطقه‌ای، دکترین ایران مبتنی بر حفظ حقوق ارامنه در منطقه تعیین شده بود اما وزارت امور خارجه هیچ واکنشی به این جابه‌جایی جمعیتی نشان نداد. در نتیجه ما خواهان حمایت دولت ایران از بازگشت ارامنه به این منطقه و برگزاری همه‌پرسی و رفراندوم حق تعیین سرنوشت به صورت دموکراتیک میانِ ساکنان مسلمان و ارمنی قراباغ کوهستانی بر اساس سرشماری ١٩٨٨ اتحاد جماهیر شوروی هستیم.

۴.
الهام علی‌اف در مسیری گام گذاشته است که پیش از او صدام‌حسین پیموده بود. همان‌طور که در سال ١٣۵٨ کسی باور نداشت که ممکن است عراق به ایران حمله کند، اکنون نیز عده‌ای دشمنی و خصومت علی‌اف با ایران را دست‌کم می‌گیرند، اما به نظر می‌رسد اگر روندهای موجود به شکل فعلی ادامه پیدا کند، علی‌اف نیز نقشی مشابه صدام را برخواهد گزید؛

۵.
حزب مهستان ایران در خصوص تحرکات معطوف به اصطلاح آذربایجان غربی و کریدور زنگِزور هشدار جدی می‌دهد و از وزارت خارجه و نیروهای مسلح، به ویژه ارتش، می‌خواهد که نسبت به خصومت عمیق رژیم علی‌اف با ایران کوچک‌ترین تردیدی به خود راه ندهند و تحولات منطقه‌ای را به صورت جدی زیر نظر گرفته و هر کاری لازم است در صیانت از مصالح عالیه کشور صورت بدهند.

حزب مهستان ایران
پانزدهم مهرماه ۱۴۰۳

@MehestaanParty
دوست گرامی و هموند شورای مرکزی حزب مهستان ایران، جناب آقای دکتر محمدرضا پاسبان، انتخاب شما را برای سی‌وسومین دوره‌ی هیأت‌مدیره‌ی کانون وکلای مرکز تبریک می‌گوییم.

@MehestaanParty
دومین نشست نیمه‌عمومی حزب مهستان ایران صبح‌گاه یازدهم آبان‌ماه با حضور شماری از همراهان حزب و سخنرانی دکتر شروین وکیلی، جامعه‌شناس و پژوهشگر تاریخ، درباره‌ی سیاست ایران‌شهری برگزار شد.

@MehestaanParty
160510_1236
My Recording
سخنرانی دکتر شروین وکیلی درباره‌ی سیاست ایران‌شهری

@MehestaanParty
160510_1236
My Recording
پرسش و پاسخ با دکتر شروین وکیلی و نظرهایی که همراهان حزب بیان می‌کنند

@MehestaanParty