▫️درخواست شماری از احزابِ کشور از سازمان میراث فرهنگی:
در برخورد با تلاش برای مصادرهی فارابی بر دستِ برخی کشورهای همسایه چه کردهاید؟
بهنام خداوند جان و خرد
▪️ چندی پیش «خانه ـ موزهی فارابی»، فیلسوف و دانشمند بزرگ ایرانی و ملقب به معلم ثانی، توسط دانشگاه ملی فارابی قزاقستان و شهرداری استانبول، و با حمایت شورای همکاری کشورهای تُرکزبان و سفارت قزاقستان در ترکیه، در استانبول افتتاح شد. این گشایش، که فینفسه امری شایسته است، در راستایِ مناسبت هزار و صدوپنجاهمین زادروزِ این دانشمند برجستهی فرارودی و زادهی سُغد، منطقهای کهن در ایرانزمین، انجام گرفته که قرار است در سال ۲۰۲۰ توسط یونسکو جشن گرفته شود.
▪️ از آنجایی که پیش از این اقدامهایی غیرفرهنگی و ناهماهنگ با دیگر کشورهای برآمده از دلِ تاریخ و فرهنگی مشترک (ایرانزمین) از سوی برخی کشورهای منطقه صورت گرفت ــ همچون ثبتِ «مولانا» بر دستِ کشور ترکیه یا نوشته شدن «ابنسینا حکیم بزرگ تُرک» بر زیر تندیسی از آن دانشمند بزرگ ایرانی یا تلاش برای ثبتِ جهانیِ «نظامی گنجوی» و میراثی چون «نگارگری ایرانی» و «تار» و «چوگان» توسط جمهوریِ آذربایجان و تشکیلِ پروندههای ثبت جهانیِ آنان فقط به نام آن کشور، و نمونههای مشابه یا حتی موردهایی کاملاً ایرانی چون اقدام کشور امارات برای از آنِ خود کردنِ «بادگیر» ــ این نگرانی را، به درستی، در میانِ دوستداران ایران و کنشگران فرهنگی ایجاد شده است که هدف از چنان افتتاحِ فرهنگی و فرخندهای میتواند دستیابی به هدفی سیاسی و غیرفرهنگی و تلاشی غیرعلمی و جاعلانه برای تعمیمِ هویتی امروزین به گذشته و مصادرهی پیشینهی فرهنگیای باشد که از آنِ همهی کشورهای منطقه است؛ سرزمینهایی که از زمان شکلگیریِ هویتی ملی و فراقومی همواره «ایرانی» و متّصف به فرهنگِ کهن و فراگیرِ آن بودهاند و در زمانِ دانشمندانی چون فارابی همهی متون آن هنگام و نیز متنهای پژوهشی و متکی بر «علم تاریخ» تا همین امروز، آنان را وابستگانِ این حوزهی تمدنی و فرهنگی میدانند و فراموش نکنیم که نه تنها هویتهای ملّی ازبکستانی و قزاقستانی و جمهوری آذربایجانی و نیز افغانستانی و تاجیکستانی و... همه جدید هستند، بلکه هویتِ ملّیِ ترکیهای و ترک نیز «امروزی» و مربوط به سدهی اخیر هستند، هر چند در قامتِ قومی ایرانی و هویّتی قومی پیشینهای دراز دارند و از همان اوانِ حضور در تاریخ در دایرهی هویت ملی و سراسریِ ایرانی صورتبندی میشده و حکومتهای کوچک و بزرگی ایرانی را شکل میدادهاند.
▪️ از این رو، و از آنجایی که دفتر فرهنگی شهرداری کلانشهر استانبول فارابی را «عالم جهان ترک و اسلام» معرفی کرده است، ما احزاب امضاکنندهی بیانیهی زیر از ریاست سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ــ که آن نهاد در آستانهی پوستاندازی و تبدیل به وزارتخانهای است که امیدواریم در شأن ایرانِ بزرگ فرهنگی باشد ــ خواهانیم که برای رفع این نگرانی تلاشهایی را که داشته است و برنامههایی را که در نظر دارد انجام دهد اعلام نماید.
▪️ اگر کشورهایی در منطقه، بر پایهی تبلیغاتی سیاسی یا جهتگیریهایی استعماری و ایرانستیزانه که در یک سدهی پیش و بیشتر بر دستِ قدرتهای استعماری کلاسیک شکل گرفته است، از نامیده شدنِ چنین مفاخری به ایرانی هراس دارند آیا دفتری در آن سازمان پیگیرِ آن است حال که جشن بزرگِ نوروز بر دستِ همهی این کشورها به رسمیت شناخته شده است در گام نخست بکوشد که با رایزنی با مقاماتِ کشورهای یادشده چنین یادگارها و مفاخری را به نامِ «حوزهی فرهنگی نوروز» به ثبت برساند تا اختلافها و جداییها کمتر شود؟ آیا تلاشی برای نگارش تاریخ درسیِ مشترکی میان پژوهشگرانِ این حوزه در همهی این کشورها در جریان است تا نسل بعدی، فارغ از اختلافاندازیهای یک سدهی گذشته، شناختِ درستی را از هویت امروزین خود و پیوندِ آن با هویت مشترک کهناش داشته باشد؟ آن سازمان، چه پیشنهادهایی را برای آشناسازی نسلِ امروز کشور با این مفاخر و آثار در برنامه داشته و دارد و به دولت پیشنهاد کرده است؟ آیا نمیبایست همچون کشور تاجیکستان بکوشیم چهرهی این بزرگان را بر پول ملی کشورمان بازتاب دهیم و آیا سازمانِ متولیِ میراث کشور نسبت به حذفِ تصویر حکیم بوعلی سینا از روی جلد دفترچههای تأمین اجتماعی، آن هم در این هنگامهی پرآشوب، واکنشی نشان داد؟ اینها و بسیاری پرسشهای دیگر منتظر پاسخ صریح مدیرانِ مرتبط هستند.
▪️با احترام
جمعی از احزاب مستقل کشور:
ـ حزب اتحاد ملی ایران
ـ حزب ترقی
ـ حزب ثقلین
ـ حزب فرزندان ایران
ـ حزب مردمی اصلاحات
ـ حزب مهستان ایران
ـ حزب وحدت ایران اسلامی
ـ حزب همدلی مردم تحولخواه (همت)
ـ سازمان رهروان فردا
#بیانیه
#مستقلین
#ایران_فرهنگی
#فارابی
#میراث_معنوی
@MehestaanParty
در برخورد با تلاش برای مصادرهی فارابی بر دستِ برخی کشورهای همسایه چه کردهاید؟
بهنام خداوند جان و خرد
▪️ چندی پیش «خانه ـ موزهی فارابی»، فیلسوف و دانشمند بزرگ ایرانی و ملقب به معلم ثانی، توسط دانشگاه ملی فارابی قزاقستان و شهرداری استانبول، و با حمایت شورای همکاری کشورهای تُرکزبان و سفارت قزاقستان در ترکیه، در استانبول افتتاح شد. این گشایش، که فینفسه امری شایسته است، در راستایِ مناسبت هزار و صدوپنجاهمین زادروزِ این دانشمند برجستهی فرارودی و زادهی سُغد، منطقهای کهن در ایرانزمین، انجام گرفته که قرار است در سال ۲۰۲۰ توسط یونسکو جشن گرفته شود.
▪️ از آنجایی که پیش از این اقدامهایی غیرفرهنگی و ناهماهنگ با دیگر کشورهای برآمده از دلِ تاریخ و فرهنگی مشترک (ایرانزمین) از سوی برخی کشورهای منطقه صورت گرفت ــ همچون ثبتِ «مولانا» بر دستِ کشور ترکیه یا نوشته شدن «ابنسینا حکیم بزرگ تُرک» بر زیر تندیسی از آن دانشمند بزرگ ایرانی یا تلاش برای ثبتِ جهانیِ «نظامی گنجوی» و میراثی چون «نگارگری ایرانی» و «تار» و «چوگان» توسط جمهوریِ آذربایجان و تشکیلِ پروندههای ثبت جهانیِ آنان فقط به نام آن کشور، و نمونههای مشابه یا حتی موردهایی کاملاً ایرانی چون اقدام کشور امارات برای از آنِ خود کردنِ «بادگیر» ــ این نگرانی را، به درستی، در میانِ دوستداران ایران و کنشگران فرهنگی ایجاد شده است که هدف از چنان افتتاحِ فرهنگی و فرخندهای میتواند دستیابی به هدفی سیاسی و غیرفرهنگی و تلاشی غیرعلمی و جاعلانه برای تعمیمِ هویتی امروزین به گذشته و مصادرهی پیشینهی فرهنگیای باشد که از آنِ همهی کشورهای منطقه است؛ سرزمینهایی که از زمان شکلگیریِ هویتی ملی و فراقومی همواره «ایرانی» و متّصف به فرهنگِ کهن و فراگیرِ آن بودهاند و در زمانِ دانشمندانی چون فارابی همهی متون آن هنگام و نیز متنهای پژوهشی و متکی بر «علم تاریخ» تا همین امروز، آنان را وابستگانِ این حوزهی تمدنی و فرهنگی میدانند و فراموش نکنیم که نه تنها هویتهای ملّی ازبکستانی و قزاقستانی و جمهوری آذربایجانی و نیز افغانستانی و تاجیکستانی و... همه جدید هستند، بلکه هویتِ ملّیِ ترکیهای و ترک نیز «امروزی» و مربوط به سدهی اخیر هستند، هر چند در قامتِ قومی ایرانی و هویّتی قومی پیشینهای دراز دارند و از همان اوانِ حضور در تاریخ در دایرهی هویت ملی و سراسریِ ایرانی صورتبندی میشده و حکومتهای کوچک و بزرگی ایرانی را شکل میدادهاند.
▪️ از این رو، و از آنجایی که دفتر فرهنگی شهرداری کلانشهر استانبول فارابی را «عالم جهان ترک و اسلام» معرفی کرده است، ما احزاب امضاکنندهی بیانیهی زیر از ریاست سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ــ که آن نهاد در آستانهی پوستاندازی و تبدیل به وزارتخانهای است که امیدواریم در شأن ایرانِ بزرگ فرهنگی باشد ــ خواهانیم که برای رفع این نگرانی تلاشهایی را که داشته است و برنامههایی را که در نظر دارد انجام دهد اعلام نماید.
▪️ اگر کشورهایی در منطقه، بر پایهی تبلیغاتی سیاسی یا جهتگیریهایی استعماری و ایرانستیزانه که در یک سدهی پیش و بیشتر بر دستِ قدرتهای استعماری کلاسیک شکل گرفته است، از نامیده شدنِ چنین مفاخری به ایرانی هراس دارند آیا دفتری در آن سازمان پیگیرِ آن است حال که جشن بزرگِ نوروز بر دستِ همهی این کشورها به رسمیت شناخته شده است در گام نخست بکوشد که با رایزنی با مقاماتِ کشورهای یادشده چنین یادگارها و مفاخری را به نامِ «حوزهی فرهنگی نوروز» به ثبت برساند تا اختلافها و جداییها کمتر شود؟ آیا تلاشی برای نگارش تاریخ درسیِ مشترکی میان پژوهشگرانِ این حوزه در همهی این کشورها در جریان است تا نسل بعدی، فارغ از اختلافاندازیهای یک سدهی گذشته، شناختِ درستی را از هویت امروزین خود و پیوندِ آن با هویت مشترک کهناش داشته باشد؟ آن سازمان، چه پیشنهادهایی را برای آشناسازی نسلِ امروز کشور با این مفاخر و آثار در برنامه داشته و دارد و به دولت پیشنهاد کرده است؟ آیا نمیبایست همچون کشور تاجیکستان بکوشیم چهرهی این بزرگان را بر پول ملی کشورمان بازتاب دهیم و آیا سازمانِ متولیِ میراث کشور نسبت به حذفِ تصویر حکیم بوعلی سینا از روی جلد دفترچههای تأمین اجتماعی، آن هم در این هنگامهی پرآشوب، واکنشی نشان داد؟ اینها و بسیاری پرسشهای دیگر منتظر پاسخ صریح مدیرانِ مرتبط هستند.
▪️با احترام
جمعی از احزاب مستقل کشور:
ـ حزب اتحاد ملی ایران
ـ حزب ترقی
ـ حزب ثقلین
ـ حزب فرزندان ایران
ـ حزب مردمی اصلاحات
ـ حزب مهستان ایران
ـ حزب وحدت ایران اسلامی
ـ حزب همدلی مردم تحولخواه (همت)
ـ سازمان رهروان فردا
#بیانیه
#مستقلین
#ایران_فرهنگی
#فارابی
#میراث_معنوی
@MehestaanParty
بازگشت به فرهنگ و حوزهی فرهنگی
▫️ در پی رویدادهای ناگواری که بر سر شماری از افغانستانیان در ایران آمد حزب مهستان ایران در نامهای سرگشاده نکتههایی را به ریاست محترم جمهور یادآور شد.
▫️ بهنام خداوند جان و خرد
▫️ رییسجمهور محترم
▫️ جناب آقای دکتر روحانی
▪️ ادعای «شکنجه و بازداشت اتباع غیرقانونیِ افغانستانی و غرق کردنِ آنان در هریرود» در مرزهای استان خراسان رضوی و «آتشسوزی منجر به فوت سه تبعهی غیرمجاز»، با همان ملّیت، در استان یزد خبرهای ناگواری بود که وجدانهای بسیاری را به درد آورد و موجب بروز نگرانیهایی جدی در میان ایرانیان نیکاندیش شد. از این رو حزب مهستان ایران، با وجود آنکه وزارت محترم کشور موضوع نخست را تکذیب کرد و استانداریِ یزد نیز گزارشی از واقعه داد که خودروی حامل این کسان در هنگام فرار از دستِ مأموران انتظامی مورد شلیک گلوله قرار گرفت و سپس با برخورد به نردههای حفاظِ بزرگراه دچار آتشسوزی شد، هر چند گذرِ چنین خودرویی از استانهای مرزی جای پرسش دارد، خود را ملزم میداند به نکتههایی اشاره کند:
۱. از آنجایی که مردمان افغانستان، و اصولاً بخشهایی یا همهی مردمانِ کشورهای همسایهی ما، خویشاوندانِ ملت ایران هستند - همچنان که در این سال ها با وجود دشواری های فراوان برآمده از جنگ و تحریم، ملت ایران همواره با میهمان نوازی پذیرای انبوه پناهجویان این سرزمین بوده و هستند - از نهادهای مسؤول خواهشمندیم نسبت به رویدادهای مرتبط با آنان سریعتر و شفافتر برخورد نماید و خبرگزاریهای رسمی نیز ایندست رخدادها را بیشتر از وقایعی که در سرزمینهای دیگر میگذرد مورد توجه قرار دهند؛ چرا که پیوندها و احساس تعلق تاریخی داشتهای بسیار گرانبها، آنهم در این جهان پرآشوب، است که نمیبایست در کوران اتفاقاتِ روزمره و اختلافهای سیاسی و مقطعی و بهویژه فضاسازیهای دشمنان و همراهیِ ناآگاهان آسیب ببیند. اگر هم در موردی از این رویدادها از نیرو یا مقامی ایرانی کوتاهی سر زده باشد میباید دقیق و بیتعلل با آن برخورد گردد.
۲. یکی از آرمانهای جمهوری اسلامی، هر چند نانوشته، رودررویی با استعمار در سطح جهانی است و بر این پایه شایسته است از مهمترین تلاش نیروهای استعماری در منطقهی ما، که مرزسازی سیاسی میان مردمان و اقوام بوده است، غافل نباشیم و ضمن دل کندن از حضور در اتحادیههایی که بیشتر بر پایهی وزنکشیِ سیاسی شکل میگیرند اتحادیهی فرهنگی خود را بسازیم. به باور حزب مهستان ایران، اگر بتوانیم با برپاییِ نشستهایی میان مدیرانِ دولتی مرتبط با آموزش تاریخ و نیز استادان این حوزه، در طی گفتوشنودهایی دانشی و مستند، به روایتِ مشترکی از تاریخ برای آموزش به دانشآموزان دست یابیم آیندهی صلح و آرامش در منطقهمان را تضمین کرده و بسیاری از نقشههای دشمنان را، که بر پایهی اختلافاندازیهای ساختگی است، نقش بر آب خواهیم کرد. فراموش نکنیم این مرزها که قومهای ایرانی را دوپاره و سه پاره کردهاند نوپدید هستند و اگر ما، برای نمونه، در آغاز دورهی قاجار پای به عصر مدرن میگذاشتیم اکنون بسیاری از این مردمان ایرانی میبودند؛ همچنان که اگر در هنگام جدایی این پارههای سرزمینی پایتخت و در نتیجه دربارِ ایران در بخشی جداشده میبود شاید اکنون ما این نام بزرگ (ایران) را بر خود نداشتیم.
۳. اکنون، با عبورِ پیک جمعیتیِ دوران جنگ، دانشگاههای کشور از ظرفیتهای خالی بسیاری بهره میبرند که میتوان با صرف هزینههایی در این حوزه، که به نسبتِ مفید بودناش اندک است، سببِ نزدیکیِ بیشتر مردمان این حوزه با یکدیگر شد. فراموش نکنیم که با حضور گستردهتر در زمینهی فرهنگ و سرمایهگذاری بر آن نه تنها میتوان فرهنگِ ملی و انسانیِ مردمانِ این منطقه را در برابرِ هجومِ غربیسازیِ جهان استوارتر کرد و بر تهدیدهای زیستبومی چیره شد بلکه با باز شدنِ فضاهای اقتصادی و همکاریهای گردشگری و میراثی به گشایشی در زمینهی اقتصاد و توسعهی پایدار نیز دست یافت. فراموش نکنیم ناامنی و جنگ و آشوب یا بیسوادی و بهویژه نبودِ اوضاع اقتصادی مناسب در این کشورها دیر یا زود به درونِ مرزهای ما نیز کشیده خواهد شد که در آنصورت افزایش پناهجویان و مهاجران کمترین آسیبی است که در صورت نداشتنِ زمینهی فرهنگی و اقتصادی مناسب دامنگیرمان میشود. بلند کردنِ دیوارِ جدایی در مرزها، همچنان که در مورد بزرگترین اقتصاد جهان و کشور جنوبیاش شاهد هستیم، راهحلی پرهزینه و کمفایده و البته در مورد ما در تعارض با فرهنگمان و دال محوریِ آن، مهر، است.
▫️ حزب مهستان ایران
▫️ بیست و چهارم خردادماه ۱۳۹۹
#بیانیه
#ایران_فرهنگی
@MehestaanParty
▫️ در پی رویدادهای ناگواری که بر سر شماری از افغانستانیان در ایران آمد حزب مهستان ایران در نامهای سرگشاده نکتههایی را به ریاست محترم جمهور یادآور شد.
▫️ بهنام خداوند جان و خرد
▫️ رییسجمهور محترم
▫️ جناب آقای دکتر روحانی
▪️ ادعای «شکنجه و بازداشت اتباع غیرقانونیِ افغانستانی و غرق کردنِ آنان در هریرود» در مرزهای استان خراسان رضوی و «آتشسوزی منجر به فوت سه تبعهی غیرمجاز»، با همان ملّیت، در استان یزد خبرهای ناگواری بود که وجدانهای بسیاری را به درد آورد و موجب بروز نگرانیهایی جدی در میان ایرانیان نیکاندیش شد. از این رو حزب مهستان ایران، با وجود آنکه وزارت محترم کشور موضوع نخست را تکذیب کرد و استانداریِ یزد نیز گزارشی از واقعه داد که خودروی حامل این کسان در هنگام فرار از دستِ مأموران انتظامی مورد شلیک گلوله قرار گرفت و سپس با برخورد به نردههای حفاظِ بزرگراه دچار آتشسوزی شد، هر چند گذرِ چنین خودرویی از استانهای مرزی جای پرسش دارد، خود را ملزم میداند به نکتههایی اشاره کند:
۱. از آنجایی که مردمان افغانستان، و اصولاً بخشهایی یا همهی مردمانِ کشورهای همسایهی ما، خویشاوندانِ ملت ایران هستند - همچنان که در این سال ها با وجود دشواری های فراوان برآمده از جنگ و تحریم، ملت ایران همواره با میهمان نوازی پذیرای انبوه پناهجویان این سرزمین بوده و هستند - از نهادهای مسؤول خواهشمندیم نسبت به رویدادهای مرتبط با آنان سریعتر و شفافتر برخورد نماید و خبرگزاریهای رسمی نیز ایندست رخدادها را بیشتر از وقایعی که در سرزمینهای دیگر میگذرد مورد توجه قرار دهند؛ چرا که پیوندها و احساس تعلق تاریخی داشتهای بسیار گرانبها، آنهم در این جهان پرآشوب، است که نمیبایست در کوران اتفاقاتِ روزمره و اختلافهای سیاسی و مقطعی و بهویژه فضاسازیهای دشمنان و همراهیِ ناآگاهان آسیب ببیند. اگر هم در موردی از این رویدادها از نیرو یا مقامی ایرانی کوتاهی سر زده باشد میباید دقیق و بیتعلل با آن برخورد گردد.
۲. یکی از آرمانهای جمهوری اسلامی، هر چند نانوشته، رودررویی با استعمار در سطح جهانی است و بر این پایه شایسته است از مهمترین تلاش نیروهای استعماری در منطقهی ما، که مرزسازی سیاسی میان مردمان و اقوام بوده است، غافل نباشیم و ضمن دل کندن از حضور در اتحادیههایی که بیشتر بر پایهی وزنکشیِ سیاسی شکل میگیرند اتحادیهی فرهنگی خود را بسازیم. به باور حزب مهستان ایران، اگر بتوانیم با برپاییِ نشستهایی میان مدیرانِ دولتی مرتبط با آموزش تاریخ و نیز استادان این حوزه، در طی گفتوشنودهایی دانشی و مستند، به روایتِ مشترکی از تاریخ برای آموزش به دانشآموزان دست یابیم آیندهی صلح و آرامش در منطقهمان را تضمین کرده و بسیاری از نقشههای دشمنان را، که بر پایهی اختلافاندازیهای ساختگی است، نقش بر آب خواهیم کرد. فراموش نکنیم این مرزها که قومهای ایرانی را دوپاره و سه پاره کردهاند نوپدید هستند و اگر ما، برای نمونه، در آغاز دورهی قاجار پای به عصر مدرن میگذاشتیم اکنون بسیاری از این مردمان ایرانی میبودند؛ همچنان که اگر در هنگام جدایی این پارههای سرزمینی پایتخت و در نتیجه دربارِ ایران در بخشی جداشده میبود شاید اکنون ما این نام بزرگ (ایران) را بر خود نداشتیم.
۳. اکنون، با عبورِ پیک جمعیتیِ دوران جنگ، دانشگاههای کشور از ظرفیتهای خالی بسیاری بهره میبرند که میتوان با صرف هزینههایی در این حوزه، که به نسبتِ مفید بودناش اندک است، سببِ نزدیکیِ بیشتر مردمان این حوزه با یکدیگر شد. فراموش نکنیم که با حضور گستردهتر در زمینهی فرهنگ و سرمایهگذاری بر آن نه تنها میتوان فرهنگِ ملی و انسانیِ مردمانِ این منطقه را در برابرِ هجومِ غربیسازیِ جهان استوارتر کرد و بر تهدیدهای زیستبومی چیره شد بلکه با باز شدنِ فضاهای اقتصادی و همکاریهای گردشگری و میراثی به گشایشی در زمینهی اقتصاد و توسعهی پایدار نیز دست یافت. فراموش نکنیم ناامنی و جنگ و آشوب یا بیسوادی و بهویژه نبودِ اوضاع اقتصادی مناسب در این کشورها دیر یا زود به درونِ مرزهای ما نیز کشیده خواهد شد که در آنصورت افزایش پناهجویان و مهاجران کمترین آسیبی است که در صورت نداشتنِ زمینهی فرهنگی و اقتصادی مناسب دامنگیرمان میشود. بلند کردنِ دیوارِ جدایی در مرزها، همچنان که در مورد بزرگترین اقتصاد جهان و کشور جنوبیاش شاهد هستیم، راهحلی پرهزینه و کمفایده و البته در مورد ما در تعارض با فرهنگمان و دال محوریِ آن، مهر، است.
▫️ حزب مهستان ایران
▫️ بیست و چهارم خردادماه ۱۳۹۹
#بیانیه
#ایران_فرهنگی
@MehestaanParty