Forwarded from از ویرایش (فرهاد قربانزاده)
دربارۀ نام ایران
در دورۀ ساسانی ایران را ایرانشهر میخواندهاند. ایران از دو بخش ēr به معنی «آریایی، ایرانی» و پسوند جمع ān- ساخته شدهاست. این واژه در اوستایی airya- و در فارسی باستان ariya- و در پارتی aryān تلفظ میشدهاست. در دورۀ ساسانی امپراتوری ایرانیان Ērān-šahr خوانده میشد (Nyberg, H. S., A Manual of Pahlavi, 1974, p. 71).
نام ایران در متنهای پهلوی
در این کتابهای پهلوی نام ērān یا ērān-šahr بارها بهکار رفتهاست:
خسروِ قبادان و ریدک (xormā ī ērānīg) (این کتاب با واژۀ ērān آغاز شدهاست)،
شهرستانهای ایران: šahr<est>ānīhā ī andar zamīg ī ērān-šahr ...
ماه فروردین روز خرداد (دو بار: ērān-šahr ō ēriz {ērez / ērej} dād)،
گزارش شطرنج و نهشت نیو اردخشیر (هفت بار: uzmūdan ī xrad ud dānāgīh ī ērānšahrīgān)،
آیین نامهنویسی (ērān pušt ud mazdēsnān pānag)
[abar stāyēnīdārīh ī sūr āfrīn: dahād zūd pad xwadāyīh ērān-šahr
نام ایران در متنهای کهن
در شاهنامۀ فردوسی بیش از هر متن دیگری نام ایران بهکار رفتهاست. در شاهنامه (تصحیح جلال خالقی مطلق) حدود ۱۷۰۰ بار و در دارابنامۀ طرسوسی بیش از ۵۰۰ و در کوشنامۀ ایرانشاه نزدیک به ۳۰۰ بار نام ایران دیده میشود. در اینجا به چند متن فارسی که در آنها نام ایران و ایرانشهر بهکار رفته اشاره میکنیم:
▫️قرن ۴:
ایرانشهر از رود آموی است تا رود مصر و این کشورهای دیگر پیرامون اویند و از این هفتکشور ایرانشهر بزرگوارتر است به هر هنری (مقدمۀ قدیم شاهنامه: ۱۴۰)
از زمین عراق و ایرانشهر به ایرج داد (تاریخ بلعمی: ۳۴۲)
و پس گفتم زمین ماست ایران / که بیش از مردمانش پارسیدان (دانشنامۀ میسری: ۶)
خود بخورد نوش و اولیاش همیدون / گوید هریک چو می بگیرد شادان ـ شادی بوجعفر احمدبنمحمد / آن مه آزادگان و مفخر ایران (رودکی: ۱۰۱۲)
خداوند ما نوح فرخنژاد / که بر شهر ایران بگسترد داد (ابوشکور بلخی، شاعران بیدیوان: ۹۹)
از این دو نیابت به ایرج رسید / مر او را پدر شهر ایران گزید (فردوسی، شاهنامه: ۱/۱۰۷)
افریدون ... پارۀ میانگین، که ایرانشهر است، ایرج را داد (بیرونی، التفهیم: ۱۹۴)
افراسیاب ... شهر ایران بگرفته بود و نریمان و پسرش سام بر او تاختنها همیکردند تا ایرانشهر یله کرد و برفت بهعجز باز به ترکستان شد (تاریخ سیستان: ۷)
▫️قرن ۵:
هیچ شه را در جهان آن زهره نیست / کو سخن راند ز ایران بر زبان (فرخی: ۲۶۲)
همیشه گفت همی پور رستم آن سهراب / چو سوی ایران آورد لشگر توران ـ که من پسر بوم و رستمم پدر باشد / دگر چه باشد دیهیمدار در کیهان (قطران: ۲۸۵)
هفت سال به ایرانشهر باد نیامد پس این روز شبانی پیش کسری آمد و مژده داد کی دوش چندانی باد آمدی کی موی بر پشت گوسفند بجنبید (شهمردان، روضةالمنجمین: ۴۵)
مانی از ایران بگریخت و سوی چین و ماچین برفت و آنجا تبعه یافت و دعوت آشکارا کرد (گردیزی، زینالاخبار: ۲۳)
صلاح یزدانپرستان ایرانزمین در آن است که سخن مزدک بر کار گیرند تا نیکبختی دوجهانی بیابند (نظامالملک، سیرالملوک: ۲۵۹)
همه پادشاهان ایران و توران از نسل منوچهر بودند (ابنبلخی، فارسنامه: ۱۲)
گرفتند سرتاسر ایرانیان / نیامد به یک موی کس را زیان (اسدی، گرشاسبنامه: ۳۵۲)
هیچ ملک آبادانتر و تمامتر و خوشتر از ممالک ایرانشهر نیست (مسالک و ممالک: ۵)
چون ایرانشهر افراسیاب بگرفته بود و پارسیان را پادشاه نبود و بزرگان سوی زال رفتند و از او درخواستند تا به پادشاهی بنشیند (شهمردان، نزهتنامۀ علایی: ۳۲۰)
انوشروان کسری ... فخر همه ملوک ایران بود به عدلوداد ... و آبادان داشتن ولایت (غزالی، نصیحتالملوک: ۹۵)
به گرد آور سپاه از بوم ایران / از آذربایگان و ری و گیلان (فخر گرگانی، ویس و رامین: ۱۹۳)
▫️قرن ۶:
بهمن بفرمود که ... جایهای نشست رستم را پست سازید تا همه جهانیان بدانند که من کین پدر خود اسفندیار را از رستم بخواستم. همچنان کردند و ملک ایران تمام بگرفت و داد و عدل گسترد (دارابنامۀ طرسوسی: ۱/۵)
سبب نسخت این کتاب و آوردن وی از هندوستان که سوی دیار پارس و ممالک ایران آوردند آن بود که حق ... الهام داد نوشروانبن قباد را و در دل او افگند تا نسختی بفرمود کردن کتاب کلیله و دمنه را و آوردن از هندوستان (محمد بخاری، داستانهای بیدپای: ۳۹)
گویند که مرز تور و ایران / چون رستم پهلوان ندیدهست (دیوان خاقانی: ۶۹)
همه عالم تناند و ایران دل / نیست گوینده زین قیاس خجل ـ چونکه ایران دل زمین باشد / دل به از تن بود یقین باشد (نظامی، هفتپیکر: ۷۹)
افراسیاب دست ترکان گشاده کرد به خرابی ایران زمین (مجمل التواریخ و القصص: ۴۴)
هر سال تا امروز آیین آن پادشاهان نیکعهد در ایران و توران بهجای میآرند (خیام، نوروزنامه: ۱۰)
◽️فرهاد قربانزاده
@azvirayesh
در دورۀ ساسانی ایران را ایرانشهر میخواندهاند. ایران از دو بخش ēr به معنی «آریایی، ایرانی» و پسوند جمع ān- ساخته شدهاست. این واژه در اوستایی airya- و در فارسی باستان ariya- و در پارتی aryān تلفظ میشدهاست. در دورۀ ساسانی امپراتوری ایرانیان Ērān-šahr خوانده میشد (Nyberg, H. S., A Manual of Pahlavi, 1974, p. 71).
نام ایران در متنهای پهلوی
در این کتابهای پهلوی نام ērān یا ērān-šahr بارها بهکار رفتهاست:
خسروِ قبادان و ریدک (xormā ī ērānīg) (این کتاب با واژۀ ērān آغاز شدهاست)،
شهرستانهای ایران: šahr<est>ānīhā ī andar zamīg ī ērān-šahr ...
ماه فروردین روز خرداد (دو بار: ērān-šahr ō ēriz {ērez / ērej} dād)،
گزارش شطرنج و نهشت نیو اردخشیر (هفت بار: uzmūdan ī xrad ud dānāgīh ī ērānšahrīgān)،
آیین نامهنویسی (ērān pušt ud mazdēsnān pānag)
[abar stāyēnīdārīh ī sūr āfrīn: dahād zūd pad xwadāyīh ērān-šahr
نام ایران در متنهای کهن
در شاهنامۀ فردوسی بیش از هر متن دیگری نام ایران بهکار رفتهاست. در شاهنامه (تصحیح جلال خالقی مطلق) حدود ۱۷۰۰ بار و در دارابنامۀ طرسوسی بیش از ۵۰۰ و در کوشنامۀ ایرانشاه نزدیک به ۳۰۰ بار نام ایران دیده میشود. در اینجا به چند متن فارسی که در آنها نام ایران و ایرانشهر بهکار رفته اشاره میکنیم:
▫️قرن ۴:
ایرانشهر از رود آموی است تا رود مصر و این کشورهای دیگر پیرامون اویند و از این هفتکشور ایرانشهر بزرگوارتر است به هر هنری (مقدمۀ قدیم شاهنامه: ۱۴۰)
از زمین عراق و ایرانشهر به ایرج داد (تاریخ بلعمی: ۳۴۲)
و پس گفتم زمین ماست ایران / که بیش از مردمانش پارسیدان (دانشنامۀ میسری: ۶)
خود بخورد نوش و اولیاش همیدون / گوید هریک چو می بگیرد شادان ـ شادی بوجعفر احمدبنمحمد / آن مه آزادگان و مفخر ایران (رودکی: ۱۰۱۲)
خداوند ما نوح فرخنژاد / که بر شهر ایران بگسترد داد (ابوشکور بلخی، شاعران بیدیوان: ۹۹)
از این دو نیابت به ایرج رسید / مر او را پدر شهر ایران گزید (فردوسی، شاهنامه: ۱/۱۰۷)
افریدون ... پارۀ میانگین، که ایرانشهر است، ایرج را داد (بیرونی، التفهیم: ۱۹۴)
افراسیاب ... شهر ایران بگرفته بود و نریمان و پسرش سام بر او تاختنها همیکردند تا ایرانشهر یله کرد و برفت بهعجز باز به ترکستان شد (تاریخ سیستان: ۷)
▫️قرن ۵:
هیچ شه را در جهان آن زهره نیست / کو سخن راند ز ایران بر زبان (فرخی: ۲۶۲)
همیشه گفت همی پور رستم آن سهراب / چو سوی ایران آورد لشگر توران ـ که من پسر بوم و رستمم پدر باشد / دگر چه باشد دیهیمدار در کیهان (قطران: ۲۸۵)
هفت سال به ایرانشهر باد نیامد پس این روز شبانی پیش کسری آمد و مژده داد کی دوش چندانی باد آمدی کی موی بر پشت گوسفند بجنبید (شهمردان، روضةالمنجمین: ۴۵)
مانی از ایران بگریخت و سوی چین و ماچین برفت و آنجا تبعه یافت و دعوت آشکارا کرد (گردیزی، زینالاخبار: ۲۳)
صلاح یزدانپرستان ایرانزمین در آن است که سخن مزدک بر کار گیرند تا نیکبختی دوجهانی بیابند (نظامالملک، سیرالملوک: ۲۵۹)
همه پادشاهان ایران و توران از نسل منوچهر بودند (ابنبلخی، فارسنامه: ۱۲)
گرفتند سرتاسر ایرانیان / نیامد به یک موی کس را زیان (اسدی، گرشاسبنامه: ۳۵۲)
هیچ ملک آبادانتر و تمامتر و خوشتر از ممالک ایرانشهر نیست (مسالک و ممالک: ۵)
چون ایرانشهر افراسیاب بگرفته بود و پارسیان را پادشاه نبود و بزرگان سوی زال رفتند و از او درخواستند تا به پادشاهی بنشیند (شهمردان، نزهتنامۀ علایی: ۳۲۰)
انوشروان کسری ... فخر همه ملوک ایران بود به عدلوداد ... و آبادان داشتن ولایت (غزالی، نصیحتالملوک: ۹۵)
به گرد آور سپاه از بوم ایران / از آذربایگان و ری و گیلان (فخر گرگانی، ویس و رامین: ۱۹۳)
▫️قرن ۶:
بهمن بفرمود که ... جایهای نشست رستم را پست سازید تا همه جهانیان بدانند که من کین پدر خود اسفندیار را از رستم بخواستم. همچنان کردند و ملک ایران تمام بگرفت و داد و عدل گسترد (دارابنامۀ طرسوسی: ۱/۵)
سبب نسخت این کتاب و آوردن وی از هندوستان که سوی دیار پارس و ممالک ایران آوردند آن بود که حق ... الهام داد نوشروانبن قباد را و در دل او افگند تا نسختی بفرمود کردن کتاب کلیله و دمنه را و آوردن از هندوستان (محمد بخاری، داستانهای بیدپای: ۳۹)
گویند که مرز تور و ایران / چون رستم پهلوان ندیدهست (دیوان خاقانی: ۶۹)
همه عالم تناند و ایران دل / نیست گوینده زین قیاس خجل ـ چونکه ایران دل زمین باشد / دل به از تن بود یقین باشد (نظامی، هفتپیکر: ۷۹)
افراسیاب دست ترکان گشاده کرد به خرابی ایران زمین (مجمل التواریخ و القصص: ۴۴)
هر سال تا امروز آیین آن پادشاهان نیکعهد در ایران و توران بهجای میآرند (خیام، نوروزنامه: ۱۰)
◽️فرهاد قربانزاده
@azvirayesh
🖋
درهمتافتگی شعر با زندگی طبقات پیشهور در عصر صفوی
یکی از موضوعات در خور بررسی دورهٔ صفوی خاستگاه طبقاتی شاعران است. تاریخ شعر فارسی و تحلیل اجتماعیِ خاستگاه طبقاتیِ ادیبان در سدههای میانهٔ اسلام نشان میدهد که شاعران به طبقهای تعلق داشتند که در ارتباط با اعیان بود و یا خود شاعران جزو اعیان برشمرده میشدند. شمار اندکی از شاعران فقط به طبقهٔ کارگر و یا پیشهور وابسته بودند.
در دورهٔ صفویان شمار شاعران تاجر و صنعتگر بهتدریج افزایش یافت و شعر را به دنیای مخاطبان بیشماری کشاند.
بیشتر قهوهخانههای دورهٔ صفوی مرکز تشکیل مجامع ادبی زمانه بود. شاهان صفوی از این مراکز دیدار میکردند و گاهی به شنیدن شعر شاعران علاقه نشان میدادند. این قهوهخانهها که مراکز رشد و گسترش شعر برشمرده میشدند صحنهٔ آیند و روند تجار و کارگران و صنعتگران بودند.
همین درهمتافتگی شعر با زندگی طبقات پیشهور موجب شد عناصری از زندگی این طبقه در قلمرو موضوعات شعری و در حوزهٔ واژگان و در حیطهٔ عناصر تصاویر شعری وارد شعر شود.
✍🏼 استاد محمدرضا شفیعی کدکنی
📚 تاریخ ادبیات ایران از آغاز تا امروز
🖋اثر جمعی از نویسندگان، ترجمهٔ یعقوب آژند
📖 انتشارات گستره، ۱۳۸۰
🆔@MazmoonBooks
درهمتافتگی شعر با زندگی طبقات پیشهور در عصر صفوی
یکی از موضوعات در خور بررسی دورهٔ صفوی خاستگاه طبقاتی شاعران است. تاریخ شعر فارسی و تحلیل اجتماعیِ خاستگاه طبقاتیِ ادیبان در سدههای میانهٔ اسلام نشان میدهد که شاعران به طبقهای تعلق داشتند که در ارتباط با اعیان بود و یا خود شاعران جزو اعیان برشمرده میشدند. شمار اندکی از شاعران فقط به طبقهٔ کارگر و یا پیشهور وابسته بودند.
در دورهٔ صفویان شمار شاعران تاجر و صنعتگر بهتدریج افزایش یافت و شعر را به دنیای مخاطبان بیشماری کشاند.
بیشتر قهوهخانههای دورهٔ صفوی مرکز تشکیل مجامع ادبی زمانه بود. شاهان صفوی از این مراکز دیدار میکردند و گاهی به شنیدن شعر شاعران علاقه نشان میدادند. این قهوهخانهها که مراکز رشد و گسترش شعر برشمرده میشدند صحنهٔ آیند و روند تجار و کارگران و صنعتگران بودند.
همین درهمتافتگی شعر با زندگی طبقات پیشهور موجب شد عناصری از زندگی این طبقه در قلمرو موضوعات شعری و در حوزهٔ واژگان و در حیطهٔ عناصر تصاویر شعری وارد شعر شود.
✍🏼 استاد محمدرضا شفیعی کدکنی
📚 تاریخ ادبیات ایران از آغاز تا امروز
🖋اثر جمعی از نویسندگان، ترجمهٔ یعقوب آژند
📖 انتشارات گستره، ۱۳۸۰
🆔@MazmoonBooks
انجمن علمیدانشجویی مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار میکند:
نشست ویرایش ترجمه در ایران
با حضور:
🔹 دکتر فرزانه فرحزاد
عضو هیئت علمی مطالعات ترجمه دانشگاه علامه طباطبائی
🔹 دکتر نازنین خلیلیپور
دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
نویسندهٔ کتاب «ویرایش ترجمه»
🔹 آقای فرهاد قربانزاده
دانشآموختهٔ کارشناسی ارشد واژهگزینی و اصطلاحشناسی پژوهشکدهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
🔸 دبیر نشست: دکتر ثمر احتشامی
عضو هیئت علمی مطالعات ترجمه دانشگاه علامه طباطبائی
⏰ زمان برگزاری: شنبه، ۲ دی، ساعت ۱۳ تا ۱۵
📍 مکان برگزاری: دانشکدهٔ ادبیات و زبانهای خارجه دانشگاه علامه طباطبائی، سالن شهید مطهری
📌 شرکتکنندگانی که دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی نیستند، برای هماهنگیهای لازم به شناسهٔ تلگرامی @etssa_atu پیام دهند.
📪 @atu_etssa
نشست ویرایش ترجمه در ایران
با حضور:
🔹 دکتر فرزانه فرحزاد
عضو هیئت علمی مطالعات ترجمه دانشگاه علامه طباطبائی
🔹 دکتر نازنین خلیلیپور
دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
نویسندهٔ کتاب «ویرایش ترجمه»
🔹 آقای فرهاد قربانزاده
دانشآموختهٔ کارشناسی ارشد واژهگزینی و اصطلاحشناسی پژوهشکدهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی
🔸 دبیر نشست: دکتر ثمر احتشامی
عضو هیئت علمی مطالعات ترجمه دانشگاه علامه طباطبائی
⏰ زمان برگزاری: شنبه، ۲ دی، ساعت ۱۳ تا ۱۵
📍 مکان برگزاری: دانشکدهٔ ادبیات و زبانهای خارجه دانشگاه علامه طباطبائی، سالن شهید مطهری
📌 شرکتکنندگانی که دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی نیستند، برای هماهنگیهای لازم به شناسهٔ تلگرامی @etssa_atu پیام دهند.
📪 @atu_etssa
دیماه،_اهورا_مزدا_و_سرآغاز_صولت_زمستان.pdf
548.1 KB
📝
دیماه، اهورامزدا و سرآغاز صولت سرمای زمستان
یلدا، شبانگاه انقلاب شتوی و نماد بلندای قامت شب
✍🏼جابر عناصری
📌چیستا، آذر ۱۳۶۱، شمارهٔ ۱۴
🆔@MazmoonBooks
دیماه، اهورامزدا و سرآغاز صولت سرمای زمستان
یلدا، شبانگاه انقلاب شتوی و نماد بلندای قامت شب
✍🏼جابر عناصری
📌چیستا، آذر ۱۳۶۱، شمارهٔ ۱۴
🆔@MazmoonBooks
آبریزگان و آذرجشن.pdf
217.5 KB
🖋
آبریزگان و آذرجشن: انقلابین و تقویم دورهٔ ساسانی
✍🏼پدرام جم
🔍استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد
🆔@MazmoonBooks
آبریزگان و آذرجشن: انقلابین و تقویم دورهٔ ساسانی
✍🏼پدرام جم
🔍استادیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد
🆔@MazmoonBooks
🔻
دربارۀ جزیرۀ بوموسی (یا ابوموسی)
این جزیره فیمابین بندر لنگه و دبی واقع میباشد. از آنجا تا لنگه ۴۲ میل و تا دبی که جزء بنادر عمان است ۳۵ میل مسافت است. تا ایامی که بندر لنگه در تصرف مشایخ محلی بود و دولت دخالت مستقیم در آنجا نمیکرد، مشایخ لنگه آن جزیره را مرتع و چراگاه دواب خود قرار داده بودند و رسماً تابع بندر لنگه بود، ولی چون مشایخ لنگه که از طایفۀ جواسم بودند با مشایخ شارجه (شارقه) و رأسالخیمه که هردو از بنادر عماناند قرابت و خویشی داشتند، آنها نیز دواب و حیوانات خود را به آن جزیره آورده برای چریدن رها مینمودند، ولی خاک آن تابع لنگه بود. پس از اینکه در سال ۱۳۰۴ دولت رسماً لنگه را متصرف گردید و به حکومت مشایخ آنجا خاتمه داد، مأمورین دولت از فرط جهالت و عدم علاقه، به آن جزیره توجه ننمودند، ولی مشایخ شارجه و رأسالخیمه کمافیالسابق دواب خود را برای چرا به آنجا میآوردند و همین مسئله باعث گردید که شیخ شارجه و رأسالخیمه آنجا را جزء متصرفات خود دانسته تصرفات مالکانه در آنجا بنمایند. چنانکه در سال ۱۳۱۵ هجری قمری حاج حسن بن سمیّه که از عربهای لنگه و رعایای دولت ایران بود با چند نفر دیگر خاک سرخ (اکسید دوفر) آن جزیره را از سالم بن سلطان، شیخ رأسالخیمه، در مبلغ ۵۰ تومان در سال اجاره نمودند. در سال ۱۳۱۸ حاج حسن مشارالیه حصّۀ شرکاء خود را خریده امتیاز آن را منحصر به خود نمود و با شرکت رایرت آلمانی مقاوله کرده چندین کشتی آلمانی به آن جزیره آمده و خاک سرخ (اکسید دوفر) حمل نمودند و بالأخره انگلیسیها ظنین گشته کلیۀ عملههای حاج حسن سمیّه را از آنجا بیرون نمودند و بقیۀ خاک سرخی را که آماده کرده بودند هم ضبط کردند و سالها این کشمکش بین آلمان و انگلیس موجود بود، ولی دولت ایران که مالک اصلی جزیره بود، از این ماجراها بیخبر بود.
📌«بنادر و جزایر خلیج فارس»
✍🏼احمد فرامرزی
📎[پژوهشهای ایرانشناسی: ناموارۀ دکتر محمود افشار، به کوشش ایرج افشار با همکاری کریم اصفهانیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۷۹، ج ۱۲، ص ۶۸۴-۶۸۵]
🆔@MazmoonBooks
دربارۀ جزیرۀ بوموسی (یا ابوموسی)
این جزیره فیمابین بندر لنگه و دبی واقع میباشد. از آنجا تا لنگه ۴۲ میل و تا دبی که جزء بنادر عمان است ۳۵ میل مسافت است. تا ایامی که بندر لنگه در تصرف مشایخ محلی بود و دولت دخالت مستقیم در آنجا نمیکرد، مشایخ لنگه آن جزیره را مرتع و چراگاه دواب خود قرار داده بودند و رسماً تابع بندر لنگه بود، ولی چون مشایخ لنگه که از طایفۀ جواسم بودند با مشایخ شارجه (شارقه) و رأسالخیمه که هردو از بنادر عماناند قرابت و خویشی داشتند، آنها نیز دواب و حیوانات خود را به آن جزیره آورده برای چریدن رها مینمودند، ولی خاک آن تابع لنگه بود. پس از اینکه در سال ۱۳۰۴ دولت رسماً لنگه را متصرف گردید و به حکومت مشایخ آنجا خاتمه داد، مأمورین دولت از فرط جهالت و عدم علاقه، به آن جزیره توجه ننمودند، ولی مشایخ شارجه و رأسالخیمه کمافیالسابق دواب خود را برای چرا به آنجا میآوردند و همین مسئله باعث گردید که شیخ شارجه و رأسالخیمه آنجا را جزء متصرفات خود دانسته تصرفات مالکانه در آنجا بنمایند. چنانکه در سال ۱۳۱۵ هجری قمری حاج حسن بن سمیّه که از عربهای لنگه و رعایای دولت ایران بود با چند نفر دیگر خاک سرخ (اکسید دوفر) آن جزیره را از سالم بن سلطان، شیخ رأسالخیمه، در مبلغ ۵۰ تومان در سال اجاره نمودند. در سال ۱۳۱۸ حاج حسن مشارالیه حصّۀ شرکاء خود را خریده امتیاز آن را منحصر به خود نمود و با شرکت رایرت آلمانی مقاوله کرده چندین کشتی آلمانی به آن جزیره آمده و خاک سرخ (اکسید دوفر) حمل نمودند و بالأخره انگلیسیها ظنین گشته کلیۀ عملههای حاج حسن سمیّه را از آنجا بیرون نمودند و بقیۀ خاک سرخی را که آماده کرده بودند هم ضبط کردند و سالها این کشمکش بین آلمان و انگلیس موجود بود، ولی دولت ایران که مالک اصلی جزیره بود، از این ماجراها بیخبر بود.
📌«بنادر و جزایر خلیج فارس»
✍🏼احمد فرامرزی
📎[پژوهشهای ایرانشناسی: ناموارۀ دکتر محمود افشار، به کوشش ایرج افشار با همکاری کریم اصفهانیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۷۹، ج ۱۲، ص ۶۸۴-۶۸۵]
🆔@MazmoonBooks
🖋
آن روزها رفتند
آن روزهای خوب
آن روزهای سالم سرشار
آن آسمانهای پر از پولک
آن شاخساران پر از گیلاس
آن خانههای تکیهداده در حفاظ سبز پیچکها به یکدیگر
آن بامهای بادبادکهای بازیگوش
آن کوچههای گیج از عطر اقاقیها
آن روزها رفتند
آن روزهایی کز شکاف پلکهای من
آوازهایم، چون حبابی از هوا لبریز، میجوشید
چشمم به روی هرچه میلغزید
آن را چو شیر تازه مینوشید
گویی میان مردمکهایم
خرگوش ناآرام شادی بود
هر صبحدم با آفتاب پیر
به دشتهای ناشناس جستوجو میرفت
شبها به جنگلهای تاریکی فرو میرفت
آن روزها رفتند
آن روزهای برفیِ خاموش…
✍🏼 فروغ فرخزاد
📎از مجموعهٔ تولدی دیگر
📅 امروز هشتم دیماه، زادروز شاعر است.
🆔@MazmoonBooks
آن روزها رفتند
آن روزهای خوب
آن روزهای سالم سرشار
آن آسمانهای پر از پولک
آن شاخساران پر از گیلاس
آن خانههای تکیهداده در حفاظ سبز پیچکها به یکدیگر
آن بامهای بادبادکهای بازیگوش
آن کوچههای گیج از عطر اقاقیها
آن روزها رفتند
آن روزهایی کز شکاف پلکهای من
آوازهایم، چون حبابی از هوا لبریز، میجوشید
چشمم به روی هرچه میلغزید
آن را چو شیر تازه مینوشید
گویی میان مردمکهایم
خرگوش ناآرام شادی بود
هر صبحدم با آفتاب پیر
به دشتهای ناشناس جستوجو میرفت
شبها به جنگلهای تاریکی فرو میرفت
آن روزها رفتند
آن روزهای برفیِ خاموش…
✍🏼 فروغ فرخزاد
📎از مجموعهٔ تولدی دیگر
📅 امروز هشتم دیماه، زادروز شاعر است.
🆔@MazmoonBooks
Forwarded from از ویرایش (فرهاد قربانزاده)
گردهبرداریهایی که با آنها زندگی میکنیم (بخش ٢):
«گردهبرداری» (ترجمۀ قرضی) به معنی ترجمۀ هریک از تکواژهای واژه یا عبارت زبان مبدأ به زبان مقصد است. گردهبرداری یکی از رایجترین روشهای واژهسازی در زبانهاست و برای نمونه، زبان آلمانی به داشتن شمار انبوهی واژه و عبارت گردهبرداریشده نامبردار است.
در کتابهای ویرایش زبانی به ده بیست واژه یا عبارتی که براساس فرایند گردهبرداری ساخته شدهاند اشاره شده و آنها را غلط دانستهاند. همین موجب شده برخی ویراستاران گردهبرداری را نادرست بپندارند (اینجا را ببینید). اگر برخی واژهها یا عبارتهای ذکرشده در کتابهای آموزش ویرایش را نادیده بگیریم، در فارسی «هزاران» واژه و عبارت گردهبرداریشده وجود دارد. بیشترِ این واژهها و عبارتها به قدری برای ما طبیعیاند که معمولاً متوجه نمیشویم از زبانی دیگر به فارسی ترجمه شدهاند.
در زیر، از میان «هزاران» عبارت، ١٠٠ عبارت را ذکر کردهایم:
ابرقدرت: superpower
اعتبارنامه: letter of credit (LC)
انتقال خون: blood transfusion
آب سنگین: heavy water
آبسردکن: water cooler
آبگرمکن: water heater
آدمخوار: man-eating
آزمایش خون: blood test
آزمون / امتحان نهایی: final exam
آشغالجمعکن: garbage collector
آفتابسوختگی: sunburn
بازبینی: review
بدنسازی: bodybuilding
بستر رود: riverbed
پزشک خانواده: family doctor
پسلرزه: aftershock
پشت صحنه: behind the scenes
پنیر خامهای: cream cheese
پیشساخته: prefabricated
تختهپاککن: board eraser
تختهسیاه: blackboard
ترمز دستی: handbrake
تکمحصولی: monocultural
جاذبۀ جنسی: sex appeal
جام (ورزش): cup
جعبهابزار: toolbox
جغرافیای سیاسی: political geography
جنگ جهانی: world war
چاه نفت: oil well
حاشیۀ امنیت: margin of safety
حاشیۀ سود: profit margin
حساب جاری: current account
حضور ذهن: presence of mind
حقالسکوت: hush money
حقوق بشر: human rights
حقوق پایه (پایهحقوق): base salary
حکومت قانون: the rule of law
حلقۀ ازدواج: wedding ring
حمام آفتاب: sunbath
حملۀ قلبی: heart attack
حیات وحش: wildlife
خدمات پس از فروش: after sales service
خرس قطبی: polar bear
خشکشویی: dry-cleaning
خط تولید: production line
خط فقر: poverty line
خط قرمز: red line
خط لوله: pipeline
خط مقدم: front-line
خمیردندان: toothpaste
خونسرد: cold-blooded
خونگرم: warm-blooded
داستان کوتاه: short story
دریچۀ اطمینان: safety valve
دفتردار (معنی اصلی: حسابدار): bookkeeper
دماسبی: ponytail
دو و میدانی: track and field
دوچرخۀ کوهستان: mountain bike
دور افتخار: lap of honour
دورانساز: epoch-making
دوزبانه: bilingual
دوستپسر: boyfriend
دوستدختر: girlfriend
دوقطبی: bipolar
دهکدۀ جهانی: the global village
راه شیری: the Milky Way
رأی اعتماد: vote of confidence
روی دیگر سکه: the other side of the coin
زبالۀ هستهای: nuclear waste
سرقت مسلحانه: armed robbery
سرمایۀ اسمی: nominal capital
سرود ملی: national anthem
سطح دریا: sea level
سفینۀ / کشتی فضایی: spaceship
سقوط آزاد: free fall
سکوی نفتی: oil platform
سیم خاردار: razor wire
شخص حقوقی: legal person
صنایع دستی: handicraft
صندلی راحتی: easy chair
عصر حجر: stone-age
عقدۀ حقارت: inferiority complex
فشار خون: blood pressure
قانونشکنی: break the law
کاغذدیواری: wallpaper
کیسۀ خواب: sleeping bag
گروه خون: blood group
گوش خارجی: outer ear
گوش داخلی: inner ear
لوح فشرده: compact disc
مالیات بر درآمد: income tax
مرکز خرید: shopping center
ملت (گردهبرداری معنایی؛ معنی اصلی: دین؛ پیروان دین): nation
نافرمانی مدنی: civil disobedience
نام خانوادگی: family name
نفت خام: crude oil
نقطۀ پایان: endpoint
وامواژه: loanword
ورزشهای زمستانی: winter sports
وزن خالص: net weight
یکبارمصرف: single-use
(بخش ١: اینجا)
خواهش برادرانه و فروتنانه: برای گردآوری تکتک این ساختهای گردهبرداریشده زحمت کشیده شدهاست. بدون اشاره به منبع خود، در جایی نقل نفرمایید.
◽️فرهاد قربانزاده
@azvirayesh
«گردهبرداری» (ترجمۀ قرضی) به معنی ترجمۀ هریک از تکواژهای واژه یا عبارت زبان مبدأ به زبان مقصد است. گردهبرداری یکی از رایجترین روشهای واژهسازی در زبانهاست و برای نمونه، زبان آلمانی به داشتن شمار انبوهی واژه و عبارت گردهبرداریشده نامبردار است.
در کتابهای ویرایش زبانی به ده بیست واژه یا عبارتی که براساس فرایند گردهبرداری ساخته شدهاند اشاره شده و آنها را غلط دانستهاند. همین موجب شده برخی ویراستاران گردهبرداری را نادرست بپندارند (اینجا را ببینید). اگر برخی واژهها یا عبارتهای ذکرشده در کتابهای آموزش ویرایش را نادیده بگیریم، در فارسی «هزاران» واژه و عبارت گردهبرداریشده وجود دارد. بیشترِ این واژهها و عبارتها به قدری برای ما طبیعیاند که معمولاً متوجه نمیشویم از زبانی دیگر به فارسی ترجمه شدهاند.
در زیر، از میان «هزاران» عبارت، ١٠٠ عبارت را ذکر کردهایم:
ابرقدرت: superpower
اعتبارنامه: letter of credit (LC)
انتقال خون: blood transfusion
آب سنگین: heavy water
آبسردکن: water cooler
آبگرمکن: water heater
آدمخوار: man-eating
آزمایش خون: blood test
آزمون / امتحان نهایی: final exam
آشغالجمعکن: garbage collector
آفتابسوختگی: sunburn
بازبینی: review
بدنسازی: bodybuilding
بستر رود: riverbed
پزشک خانواده: family doctor
پسلرزه: aftershock
پشت صحنه: behind the scenes
پنیر خامهای: cream cheese
پیشساخته: prefabricated
تختهپاککن: board eraser
تختهسیاه: blackboard
ترمز دستی: handbrake
تکمحصولی: monocultural
جاذبۀ جنسی: sex appeal
جام (ورزش): cup
جعبهابزار: toolbox
جغرافیای سیاسی: political geography
جنگ جهانی: world war
چاه نفت: oil well
حاشیۀ امنیت: margin of safety
حاشیۀ سود: profit margin
حساب جاری: current account
حضور ذهن: presence of mind
حقالسکوت: hush money
حقوق بشر: human rights
حقوق پایه (پایهحقوق): base salary
حکومت قانون: the rule of law
حلقۀ ازدواج: wedding ring
حمام آفتاب: sunbath
حملۀ قلبی: heart attack
حیات وحش: wildlife
خدمات پس از فروش: after sales service
خرس قطبی: polar bear
خشکشویی: dry-cleaning
خط تولید: production line
خط فقر: poverty line
خط قرمز: red line
خط لوله: pipeline
خط مقدم: front-line
خمیردندان: toothpaste
خونسرد: cold-blooded
خونگرم: warm-blooded
داستان کوتاه: short story
دریچۀ اطمینان: safety valve
دفتردار (معنی اصلی: حسابدار): bookkeeper
دماسبی: ponytail
دو و میدانی: track and field
دوچرخۀ کوهستان: mountain bike
دور افتخار: lap of honour
دورانساز: epoch-making
دوزبانه: bilingual
دوستپسر: boyfriend
دوستدختر: girlfriend
دوقطبی: bipolar
دهکدۀ جهانی: the global village
راه شیری: the Milky Way
رأی اعتماد: vote of confidence
روی دیگر سکه: the other side of the coin
زبالۀ هستهای: nuclear waste
سرقت مسلحانه: armed robbery
سرمایۀ اسمی: nominal capital
سرود ملی: national anthem
سطح دریا: sea level
سفینۀ / کشتی فضایی: spaceship
سقوط آزاد: free fall
سکوی نفتی: oil platform
سیم خاردار: razor wire
شخص حقوقی: legal person
صنایع دستی: handicraft
صندلی راحتی: easy chair
عصر حجر: stone-age
عقدۀ حقارت: inferiority complex
فشار خون: blood pressure
قانونشکنی: break the law
کاغذدیواری: wallpaper
کیسۀ خواب: sleeping bag
گروه خون: blood group
گوش خارجی: outer ear
گوش داخلی: inner ear
لوح فشرده: compact disc
مالیات بر درآمد: income tax
مرکز خرید: shopping center
ملت (گردهبرداری معنایی؛ معنی اصلی: دین؛ پیروان دین): nation
نافرمانی مدنی: civil disobedience
نام خانوادگی: family name
نفت خام: crude oil
نقطۀ پایان: endpoint
وامواژه: loanword
ورزشهای زمستانی: winter sports
وزن خالص: net weight
یکبارمصرف: single-use
(بخش ١: اینجا)
خواهش برادرانه و فروتنانه: برای گردآوری تکتک این ساختهای گردهبرداریشده زحمت کشیده شدهاست. بدون اشاره به منبع خود، در جایی نقل نفرمایید.
◽️فرهاد قربانزاده
@azvirayesh
Telegram
از ویرایش
نظرتان دربارۀ گردهبرداری چیست؟
غلط است و سعی میکنم بهکار نبرم. / جز شمار بسیار اندکی از ساختهای گردهبرداریشده، بهکار بردن بقیه بیاشکال است.
غلط است و سعی میکنم بهکار نبرم. / جز شمار بسیار اندکی از ساختهای گردهبرداریشده، بهکار بردن بقیه بیاشکال است.
🔍
برخی از دانشمندان «ارگ» را برگرفته از واژهٔ اَرکَدری (دژی بر کوهی به همین نام که شورش گئومات مغ از آن آغاز شد) میدانند و واژههای یونانی اکرو (در آکروپولیس) و «آرکس» را در پیوند با «ارک» فارسی میدانند.
📷تصویری از دژ (ارگ) نارینقلعهٔ میبد با دیرینگی هزارهٔ دوم تا چهارم پیش از میلاد
📌 برگرفته از حساب کاربری سام گیوراد در شبکهٔ ایکس
🆔@MazmoonBooks
برخی از دانشمندان «ارگ» را برگرفته از واژهٔ اَرکَدری (دژی بر کوهی به همین نام که شورش گئومات مغ از آن آغاز شد) میدانند و واژههای یونانی اکرو (در آکروپولیس) و «آرکس» را در پیوند با «ارک» فارسی میدانند.
📷تصویری از دژ (ارگ) نارینقلعهٔ میبد با دیرینگی هزارهٔ دوم تا چهارم پیش از میلاد
📌 برگرفته از حساب کاربری سام گیوراد در شبکهٔ ایکس
🆔@MazmoonBooks
❌
سبعیت؛ نهسبوعیت!
رواج «سبوعیت» حیرتانگیز است؛ چنانکه به رسانههای جمعی هم راه یافته…
معلوم نیست کسانی که خود را نویسنده و خبرنگار و مفسر و تحلیلگر میدانند چه اصراری دارند از واژهای که املای آن را بلد نیستند استفاده کنند!
✅ املای درست واژه «سبُعیت» و معنای آن درندهخویی و وحشیگریست.
#درستنویسی
🆔@MazmoonBooks
سبعیت؛ نه
رواج «
معلوم نیست کسانی که خود را نویسنده و خبرنگار و مفسر و تحلیلگر میدانند چه اصراری دارند از واژهای که املای آن را بلد نیستند استفاده کنند!
✅ املای درست واژه «سبُعیت» و معنای آن درندهخویی و وحشیگریست.
#درستنویسی
🆔@MazmoonBooks
▪️
شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، درگذشت.
تأثیر کتابهایی که ایشان منتشر میکرد، بهویژه بر نوع نگاه ما «دههپنجاهیها» به جهان و جامعه، انکارناشدنیست.
ما در نشر مضمون، درگذشت او را نه صرفاً بهعنوان همکار یا همصنف، بلکه بهعنوان یکی از زنان اثرگذار دوران معاصر جامعهٔ ایران تسلیت میگوییم.
یادش ماناست…
🆔@MazmoonBooks
شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، درگذشت.
تأثیر کتابهایی که ایشان منتشر میکرد، بهویژه بر نوع نگاه ما «دههپنجاهیها» به جهان و جامعه، انکارناشدنیست.
ما در نشر مضمون، درگذشت او را نه صرفاً بهعنوان همکار یا همصنف، بلکه بهعنوان یکی از زنان اثرگذار دوران معاصر جامعهٔ ایران تسلیت میگوییم.
یادش ماناست…
🆔@MazmoonBooks
🇵🇸
آخرین نفس محسن
نمیدانم شنیدهاید یا نه
الان
دقیقاً همین الان
در یکی از کوچههای غزه
آخرین نفسم را دادم من.
نمیدانم هم که برایتان مهم است یا نه
اما یک دقیقه قبل سرپا بودم
اکنون تکهتکه بر زمین افتادهام
هفتهٔ پیش عمویم
دیروز مادرم
امروز من و خواهرم
تازه نمیدانیم هم که چرا مردهایم
تیکتاک
تیکتاک
تیک
و کشید ماشه را
اینک در این لحظه
من دیگر یک مردهام
در یکی از کوچههای غزه
وقتی که داشتم بازی میکردم
به عددی بیروح تبدیل شدم
در اخبار میگویند
بیستهزاروخردهای
اینک من همان خردهایام
من، محسن
برادر سعید، پسر حسن
ای پدران و ای مادران
دعای خیرتان را در حق ما از یاد نبرید.
✍🏼زولفو لیوانلی
📝ترجمهٔ آرش ولیزاده بازرگانی
🆔@MazmoonBooks
آخرین نفس محسن
نمیدانم شنیدهاید یا نه
الان
دقیقاً همین الان
در یکی از کوچههای غزه
آخرین نفسم را دادم من.
نمیدانم هم که برایتان مهم است یا نه
اما یک دقیقه قبل سرپا بودم
اکنون تکهتکه بر زمین افتادهام
هفتهٔ پیش عمویم
دیروز مادرم
امروز من و خواهرم
تازه نمیدانیم هم که چرا مردهایم
تیکتاک
تیکتاک
تیک
و کشید ماشه را
اینک در این لحظه
من دیگر یک مردهام
در یکی از کوچههای غزه
وقتی که داشتم بازی میکردم
به عددی بیروح تبدیل شدم
در اخبار میگویند
بیستهزاروخردهای
اینک من همان خردهایام
من، محسن
برادر سعید، پسر حسن
ای پدران و ای مادران
دعای خیرتان را در حق ما از یاد نبرید.
✍🏼زولفو لیوانلی
📝ترجمهٔ آرش ولیزاده بازرگانی
🆔@MazmoonBooks
⚽️
ورزشگاه «اِجوکیشن»!
ورزشگاه «شهر آموزش»، محل برگزاری مسابقهٔ ایران و فلسطین، در «شهر آموزش» الریان قطر قرار دارد.
در عربی به آن میگویند «استاد المدینة التعلیمیة» و در رسانههای انگلیسیزبان با عنوان Education City Stadium از آن یاد میشود.
معلوم نیست چرا گزارشگر «سیما» (که ادعا میشود رسانهٔ «ملّی»ست) آن را «اجوکیشن» مینامد!
لابد فردا پسفردا ورزشگاه آزادی هم میشود «لیبرتی».
🆔@MazmoonBooks
ورزشگاه «اِجوکیشن»!
ورزشگاه «شهر آموزش»، محل برگزاری مسابقهٔ ایران و فلسطین، در «شهر آموزش» الریان قطر قرار دارد.
در عربی به آن میگویند «استاد المدینة التعلیمیة» و در رسانههای انگلیسیزبان با عنوان Education City Stadium از آن یاد میشود.
معلوم نیست چرا گزارشگر «سیما» (که ادعا میشود رسانهٔ «ملّی»ست) آن را «اجوکیشن» مینامد!
لابد فردا پسفردا ورزشگاه آزادی هم میشود «لیبرتی».
🆔@MazmoonBooks
www.qf.org.qa
استاد المدينة التعليمية
Qatar Foundation (QF) is a non-profit organization made up of more than 50 entities working in education, research, and community development.