استاد غلامحسین بنان از تبار لکهای کرمان
غلامحسین بنان در خانوادهای اشرافی و اهل فرهنگ به دنیا آمد. پدرش کریمخان فرزند میرزا فضلاللهخان مستوفی، خطاط، اهل موسیقی و صاحب صدایی خوش بود. مادرش، دختر شاهزادهی قجری محمدتقی رکنالدوله پیانو مینواخت و خالهاش نوازندهی نی بود
جد دوم غلامحسین بنان یعنی کلبعلیخان لک از وابستگان دستگاه زندیه در کرمان بود که به دستور عوامل قاجار نابینا شد. تعدادی از وابستگان کلبعلیخان به نواحی دیگر تبعید شدند و تعدادی هم در کرمان به حیات خود ادامه دادند. امروزه خاندان علیاسعدی کرمانی در کرمان نیز نوادگان کلبعلیخان لک هستند. پدر کریمخان یعنی میرزا فضلاللهخان به دلیل توانمندی در خطاطی و هنر مورد توجه دستگاه قاجار بود و همین ورود به دستگاه قاجار باعث شد که کریمخان با دختری قجری وصلت کند
ابوالحسن صبا صدای غلامحسین بنان را یک باس واقعی میدانست. خالقی معتقد بود صوت بنان لطیفترین صدایی است که در عمر خود شنیده است. احسان یار شاطر عقیده داشت آواز بنان نرم، صاف، گرم و خوشطنین بود. اختیار حنجرهاش هرگز از دستش خارج نمیشد. چهچه بیجا نمیزد و در صدد نمایش و قدرتنمایی نبود. برعکس، قدرت خود را در انتقال معنی شعر و ارائه لطافتها و ظرافتهای آواز نشان میداد. تحریرهایش موجهای ریز حریری را در معرض نسیم به خاطر میآورد. تحریر و چهچه هرگز خارج از متن آواز نبود، بلکه جزء بافت آواز او به شمار میرفت. بنان آن طور که میبایست میخواند
بنان بانی نخستین انجمن موسیقی ایران و نخستین کسی بود که آواز خوانی را از چهارچوب کهنهی سنتی بیرون آورد، پیرایههای تعزیهای را از آن زدود و بدون تعصبهای رایج، در گزینش شعر و پیوند آن با موسیقی، دقت و سلیقه به خرج داد و با همخوانیهای گرم به آواز سنتی جلوهای تازه بخشید. او بهمدت پنجاه سال ستارهی درخشان آواز ایران بود
از میان آثار ارزندهی او میتوان به تصنیف الههی ناز و سرود حماسیمیهنی «ای ایران، ای مرز پر گهر» اشاره نمود
بنان که متولد سال ۱۲۹۰ خورشیدی روستای انگهرود در شمال ایران بود و بخش مهمی از زندگی کودکیش را در محلهی زرگنده(قلهک) تهران گذرانده بود اسفند ۱۳۶۴ در بیمارستان ایرانمهر قلهک دار فانی را وداع گفت و در آرامستان امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
یادش گرامی
اطلاعات بیشتر در کتاب لک و لکستان (داودی، ۱۳۹۹، ص ۴۹)
با تشکر از دکتر داود سلطانینژاد و ولیخانرجایی از معتمدان و ریشسفیدان کرمان
نویسنده: دکتر داوود داوودی
#داوود_داوودی #غلامحسین_بنان #ایران #لکستان #قوم_لک #کرمان #زند #موسیقی
join➣ @KhakLakestan
غلامحسین بنان در خانوادهای اشرافی و اهل فرهنگ به دنیا آمد. پدرش کریمخان فرزند میرزا فضلاللهخان مستوفی، خطاط، اهل موسیقی و صاحب صدایی خوش بود. مادرش، دختر شاهزادهی قجری محمدتقی رکنالدوله پیانو مینواخت و خالهاش نوازندهی نی بود
جد دوم غلامحسین بنان یعنی کلبعلیخان لک از وابستگان دستگاه زندیه در کرمان بود که به دستور عوامل قاجار نابینا شد. تعدادی از وابستگان کلبعلیخان به نواحی دیگر تبعید شدند و تعدادی هم در کرمان به حیات خود ادامه دادند. امروزه خاندان علیاسعدی کرمانی در کرمان نیز نوادگان کلبعلیخان لک هستند. پدر کریمخان یعنی میرزا فضلاللهخان به دلیل توانمندی در خطاطی و هنر مورد توجه دستگاه قاجار بود و همین ورود به دستگاه قاجار باعث شد که کریمخان با دختری قجری وصلت کند
ابوالحسن صبا صدای غلامحسین بنان را یک باس واقعی میدانست. خالقی معتقد بود صوت بنان لطیفترین صدایی است که در عمر خود شنیده است. احسان یار شاطر عقیده داشت آواز بنان نرم، صاف، گرم و خوشطنین بود. اختیار حنجرهاش هرگز از دستش خارج نمیشد. چهچه بیجا نمیزد و در صدد نمایش و قدرتنمایی نبود. برعکس، قدرت خود را در انتقال معنی شعر و ارائه لطافتها و ظرافتهای آواز نشان میداد. تحریرهایش موجهای ریز حریری را در معرض نسیم به خاطر میآورد. تحریر و چهچه هرگز خارج از متن آواز نبود، بلکه جزء بافت آواز او به شمار میرفت. بنان آن طور که میبایست میخواند
بنان بانی نخستین انجمن موسیقی ایران و نخستین کسی بود که آواز خوانی را از چهارچوب کهنهی سنتی بیرون آورد، پیرایههای تعزیهای را از آن زدود و بدون تعصبهای رایج، در گزینش شعر و پیوند آن با موسیقی، دقت و سلیقه به خرج داد و با همخوانیهای گرم به آواز سنتی جلوهای تازه بخشید. او بهمدت پنجاه سال ستارهی درخشان آواز ایران بود
از میان آثار ارزندهی او میتوان به تصنیف الههی ناز و سرود حماسیمیهنی «ای ایران، ای مرز پر گهر» اشاره نمود
بنان که متولد سال ۱۲۹۰ خورشیدی روستای انگهرود در شمال ایران بود و بخش مهمی از زندگی کودکیش را در محلهی زرگنده(قلهک) تهران گذرانده بود اسفند ۱۳۶۴ در بیمارستان ایرانمهر قلهک دار فانی را وداع گفت و در آرامستان امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
یادش گرامی
اطلاعات بیشتر در کتاب لک و لکستان (داودی، ۱۳۹۹، ص ۴۹)
با تشکر از دکتر داود سلطانینژاد و ولیخانرجایی از معتمدان و ریشسفیدان کرمان
نویسنده: دکتر داوود داوودی
#داوود_داوودی #غلامحسین_بنان #ایران #لکستان #قوم_لک #کرمان #زند #موسیقی
join➣ @KhakLakestan
Telegram
attach 📎
ملایر یا مال آگر؟
ملایر در غرب کشور یک ناحیهی مهم تاریخی در حدفاصل همدان، تویسرکان، نهاوند، بروجرد، شازند و خنداب است. سابقه و دلیل نامگذاری این ناحیه چندان روشن نیست. دستیابی به معنای ملایر بر اساس معدود اسناد برجای مانده امکانپذیر است. برخی منابع اینترنتی بدون ذکر منبع، واژهی ملایر را تغییر یافتهی ملهآیر یا ملهآگر بهمعنی گردنهی آتش، و برخی نیز آن را تغییر یافتهی مالآیر یا مالآگر بهمعنی خانهی آتش دانستهاند.
در خصوص اینکه کدام وجهتسمیه میتواند منطبق بر واقعیت باشد باید علاوه بر خوانش درست معدود اسناد تاریخی، آشنایی کاملی با سابقهی فرهنگی ناحیه داشته باشیم.
توماس هربرت که در سال ۱۶۲۸ میلادی، یک سال پیش از مرگ شاهعباس اول صفوی از راه دریا وارد ایران شده بود، در کتابی با عنوانِ کلیِ سفر به آفریقا و آسیا که در سال ۱۶۷۷ بهچاپ رسیدهاست به تشریح و ذکر برخی از جاینامهای ایران و همچنین ترسیم نقشهای اقدام کردهاست که میتوان آن را یکی از کهنترین نقشههای ایران دانست که توسط اروپاییها تهیه شدهاست.
هربرت دو مسیر ارتباطی از اصفهان تا بغداد را با ذکر مکانها و مسافتهای بینابین توضیح دادهاست.
یکی از مسیرها با عبور از تعدادی مکان یا قصبه به Laccary (لکستان) واقع در پری-زنگنه میرسد که در حدفاصل شازند، بروجرد، ملایر و خنداب قرار دارد. علت اشتهار این ناحیه به لکستان حضور جمعیتهای لک بهویژه زندها و زنگنهها بودهاست که توسط شاهعباس از شرق ماهیدشت کوچانده شده بودند. هربرت در ادامهی مسیر به سمت بغداد بلافاصله پس از لکستان از ناحیهای با نام Corbet در حدود ملایر امروزی نام میبرد. این جاینام در واقع نوشتار لاتین و نهچندان دقیق گُرّبیت است. گربیت واژهای دو سیلابیست. سیلاب اول یا گُرّ به معنی آتش و سیلاب دوم یا بیت که ریشهی سامی دارد بهمعنی خانه یا مکان و در مجموع به آتشکده گفتهاند. بیهقی نیز در میانههای قرن ۶ ه.ق از آتشکده با عنوان عربی بیتالنار یاد کردهاست.
لذا بهتر است ملایر را تغییر یافتهی مالآگر بدانیم که در زبان لکی بهمعنی خانهی آتش است. از طرفی در بسیاری از زبانهای گسترهی ایرانی و سامی نیز واژهی گُرّ به معنی آتش رواج دارد. مالآگر به نوعی بیانگر سابقهی فرهنگیزبانی ملایر است که در طی قرون اخیر دستخوش تغییر شدهاند. تغییرات فرهنگی در بیشتر جمعیتهای لک منطقه سبب گردیده که زبان ایلاتی چون زندهای پری و زنگنهها نیز در روند تمایل به گونههای ناهمگون ریخت لُریواری به خود بگیرد.
شرح تصویر: صفحه ۲۲۵ کتاب توماسهربرت
نویسنده: دکتر داوود داوودی
#داود_داودی #ملایر #لکستان #زنگنه
#قوم_لک #همدان #صفویه #زند #آتش
ملایر در غرب کشور یک ناحیهی مهم تاریخی در حدفاصل همدان، تویسرکان، نهاوند، بروجرد، شازند و خنداب است. سابقه و دلیل نامگذاری این ناحیه چندان روشن نیست. دستیابی به معنای ملایر بر اساس معدود اسناد برجای مانده امکانپذیر است. برخی منابع اینترنتی بدون ذکر منبع، واژهی ملایر را تغییر یافتهی ملهآیر یا ملهآگر بهمعنی گردنهی آتش، و برخی نیز آن را تغییر یافتهی مالآیر یا مالآگر بهمعنی خانهی آتش دانستهاند.
در خصوص اینکه کدام وجهتسمیه میتواند منطبق بر واقعیت باشد باید علاوه بر خوانش درست معدود اسناد تاریخی، آشنایی کاملی با سابقهی فرهنگی ناحیه داشته باشیم.
توماس هربرت که در سال ۱۶۲۸ میلادی، یک سال پیش از مرگ شاهعباس اول صفوی از راه دریا وارد ایران شده بود، در کتابی با عنوانِ کلیِ سفر به آفریقا و آسیا که در سال ۱۶۷۷ بهچاپ رسیدهاست به تشریح و ذکر برخی از جاینامهای ایران و همچنین ترسیم نقشهای اقدام کردهاست که میتوان آن را یکی از کهنترین نقشههای ایران دانست که توسط اروپاییها تهیه شدهاست.
هربرت دو مسیر ارتباطی از اصفهان تا بغداد را با ذکر مکانها و مسافتهای بینابین توضیح دادهاست.
یکی از مسیرها با عبور از تعدادی مکان یا قصبه به Laccary (لکستان) واقع در پری-زنگنه میرسد که در حدفاصل شازند، بروجرد، ملایر و خنداب قرار دارد. علت اشتهار این ناحیه به لکستان حضور جمعیتهای لک بهویژه زندها و زنگنهها بودهاست که توسط شاهعباس از شرق ماهیدشت کوچانده شده بودند. هربرت در ادامهی مسیر به سمت بغداد بلافاصله پس از لکستان از ناحیهای با نام Corbet در حدود ملایر امروزی نام میبرد. این جاینام در واقع نوشتار لاتین و نهچندان دقیق گُرّبیت است. گربیت واژهای دو سیلابیست. سیلاب اول یا گُرّ به معنی آتش و سیلاب دوم یا بیت که ریشهی سامی دارد بهمعنی خانه یا مکان و در مجموع به آتشکده گفتهاند. بیهقی نیز در میانههای قرن ۶ ه.ق از آتشکده با عنوان عربی بیتالنار یاد کردهاست.
لذا بهتر است ملایر را تغییر یافتهی مالآگر بدانیم که در زبان لکی بهمعنی خانهی آتش است. از طرفی در بسیاری از زبانهای گسترهی ایرانی و سامی نیز واژهی گُرّ به معنی آتش رواج دارد. مالآگر به نوعی بیانگر سابقهی فرهنگیزبانی ملایر است که در طی قرون اخیر دستخوش تغییر شدهاند. تغییرات فرهنگی در بیشتر جمعیتهای لک منطقه سبب گردیده که زبان ایلاتی چون زندهای پری و زنگنهها نیز در روند تمایل به گونههای ناهمگون ریخت لُریواری به خود بگیرد.
شرح تصویر: صفحه ۲۲۵ کتاب توماسهربرت
نویسنده: دکتر داوود داوودی
#داود_داودی #ملایر #لکستان #زنگنه
#قوم_لک #همدان #صفویه #زند #آتش
Telegram
attach 📎