Forwarded from اتچ بات
🔴🔴🔴 در سالگرد آزادسازی #خرمشهر؛
اقدام گستاخانه آقای شهردار در کاربرد نام جعلی برای خرمشهر!!
نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم*
۱- “ جئنا لنبقی"، جمله معروف عراقی ها و سند تجاوز آن ها بر دیوارهای خرمشهر، یعنی آمده ایم که بمانیم.
سندی تاریخی از متجاوزی که فراموش کرده بود با ملتی ریشه دار با بیش از ۸۰۰۰ سال پیشینه در تاریخ طرف هست و خود عراق به نام دل ایرانشهر و حیره تا پیش از تازش تازیان بخشی از ایران بزرگ ساسانی بود و تیسفون و حتی بغداد در طول تاریخ کهن ایران زمین از نام و هویتی ایرانی برخوردار بوده اند...“ وقتی نیروهای پیروز ایرانی در سوم خرداد ۱۳۶۱ پس از ۵۷۶ روز اشغال دشمن وارد خرمشهر می شوند، بهروز مرادی، با دیدن این دیوار نوشته، فوراً دستور می دهد، برای حفظ این جمله یک پست نگهبانی بگذارند. با تدبیر او این دیوار نوشته ماند...
او چند روز بعد، تابلویی در ورودی شهر نصب می کند و روی آن می نویسد:
خرمشهر، جمعیت ۳۶ میلیون نفر.
عراق، برای بسترسازی جنگ، به انتخاب اسامى مجعول براى شهرهاى ایران در نقشهها و کتاب هاى درسى عراق پرداخت از جمله تغییر نام اهواز به «ا ل اح واز»، خرمشهر به «م ح م ر ه»، آبادان به «ع ب ا د ا ن»، سوسنگرد به «خ ف ا ج ی ه» و خوزستان به «ع ر ب س ت ان» و الحاق خیالى این شهرها به خاک عراق...
“ خرمشهر بر می گردیم... “
۲-بخشی از خاطرات تأمل برانگیز سرهنگ #علی_قمری تنها فرمانده شجاع بازمانده گردان دژ:
«... پس از مقاومت ۳۴ روزه شجاعانه گردان دژ برای حفاظت خرمشهر از تجاوز ارتش عراق، ساعت ۳ نیمه شب ۴ آبان ۱۳۵۹، پس از صدور دستور عقب نشینی از خرمشهر، ستوان #اسماعیل_زارعیان از فرماندهان شجاع گردان دژ که حاضر به عقب نشینی نبود، بر دیواری پشت مسجد خرمشهر نوشت:
“ خرمشهر بر می گردیم .“...
“ ما باید در مقابل این دشمنان بی نا... مقابله کنیم تا نتوانند به ناموس ما... کنند. “، این واپسین جمله غیرتمندانه جاوید نام، تیمسار شهید سرلشکر اسماعیل زارعیان، لحظاتی پیش از آن است که ترکش توپ ارتش عراق، در عملیات رمضان پیکر پاکش را دو نیم بکند...»
۳- “ از جیب ملت ایران برای من هزینه شده، آموزش دیدم برای دفاع از ایران، حالا اینجا را ترک کنم؟”
این جمله #محمد_مختاری، تکاور مدافع خرمشهر، در پاسخ به نیروهایی بود که به دلیل زخمی شدنش به او گفتند باید برای مداوا منتقل شود و جبهه نبرد را ترک کند.مختاری از سال ۱۳۵۲ به عنوان استاد تکاوران نیروی دریایی[ارتش شاهنشاهی ] در پادگان منجیل خدمت کرد و مربی بسیاری از تکاوران دریایی از جمله دریادار #حبیب_الله_سیاری بود که با آغاز جنگ تحمیلی، [ ۲۷ مهر ۱۳۵۹]داوطلبانه به خرمشهر رفت.
او در زمانی که پل خرمشهر در تیررس آتش دشمن بود، پس از گذراندن خودرو حمل مهمات از پل، توسط توپخانه دشمن هدف قرار گرفت و شهید شد به طوری که تنها تکهای از پوتین او بر جای ماند...
فرجام سخن
#صدام_حسین در شهریور ۱۳۵۹ با پاره کردن قرار داد رسمی، خدشه ناپذیر، بسیار دقیق و بی نظیر بین المللی مرزی ۱۹۷۵ الجزایر که امضای #محمدرضا_شاه_پهلوی و خودش بر آن بود، تجاوز به خاک پاک و مقدس ایران را آغاز کرد ولی پایمردی و فداکاری ملت ایران، اجازه تعبیر خواب شوم م ح م ر ه کردن خرمشهر را به دشمن متجاوز نداد...
اما ۳۸ سال پس از آزادسازی خرمشهر، فردی به نام #داود_دارابی به عنوان #شهردار_خرمشهر با نهایت گستاخی و بی شرمی نسبت به خون پاک صدها هزار شهید به خون خفته ایرانی، در پوشش بیانیه #روز_قدس، دوبار از نام جعلی مورد استفاده اشغالگران بعثی خرمشهر استفاده کرد. لذا ضمن ضرورت برخورد قانونی با این حرکت خائنانه ضد ایرانی، واگرایان قبیله پرست که پشت نقاب هویت طلبی پنهان شده اند بدانند که شهروندان #خوزستان تنها مردم بختیاری ودزفولی و بهبهانی و شوشتری و لر و عرب زبان آن استان نیستند بلکه تک تک ۸۵ میلیون ایرانی هستند که در راه آزادسازی خرمشهر جانفشانی ها کرده اند و با توجه به این که اصل های #ملت_یگانه_ایران #یکپارچگی_سرزمینی_ایران، #غیرقابل_تجزیه_بودن_ایران، #وحدت_ملی_ایران و #پرچم_یگانه_ملی_ایران را با خون پاک بهترین فرزندان خود از شهید غفور جدی و شهید زارعیان و شهید دوران تا شهید همت و شهید باکری و شهید جهان آرا نوشته اند، همگی، خود را شهروند خرمشهر و خوزستان می دانند و هرگز اجازه زنده کردن آرزوهای شوم صدام حسین ملعون را به جریان های خود غیر ایرانی پندار نئوبعثی واگرای قبیله ای و فرزندان خلف صدام حسین ملعون نخواهند داد.
*دکتر #میرمهرداد_میرسنجری، استادیار دانشگاه و پژوهشگر فرهنگی و ژئوپلیتیک
@ekotaa
@IranbananOfficial ™
اقدام گستاخانه آقای شهردار در کاربرد نام جعلی برای خرمشهر!!
نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم*
۱- “ جئنا لنبقی"، جمله معروف عراقی ها و سند تجاوز آن ها بر دیوارهای خرمشهر، یعنی آمده ایم که بمانیم.
سندی تاریخی از متجاوزی که فراموش کرده بود با ملتی ریشه دار با بیش از ۸۰۰۰ سال پیشینه در تاریخ طرف هست و خود عراق به نام دل ایرانشهر و حیره تا پیش از تازش تازیان بخشی از ایران بزرگ ساسانی بود و تیسفون و حتی بغداد در طول تاریخ کهن ایران زمین از نام و هویتی ایرانی برخوردار بوده اند...“ وقتی نیروهای پیروز ایرانی در سوم خرداد ۱۳۶۱ پس از ۵۷۶ روز اشغال دشمن وارد خرمشهر می شوند، بهروز مرادی، با دیدن این دیوار نوشته، فوراً دستور می دهد، برای حفظ این جمله یک پست نگهبانی بگذارند. با تدبیر او این دیوار نوشته ماند...
او چند روز بعد، تابلویی در ورودی شهر نصب می کند و روی آن می نویسد:
خرمشهر، جمعیت ۳۶ میلیون نفر.
عراق، برای بسترسازی جنگ، به انتخاب اسامى مجعول براى شهرهاى ایران در نقشهها و کتاب هاى درسى عراق پرداخت از جمله تغییر نام اهواز به «ا ل اح واز»، خرمشهر به «م ح م ر ه»، آبادان به «ع ب ا د ا ن»، سوسنگرد به «خ ف ا ج ی ه» و خوزستان به «ع ر ب س ت ان» و الحاق خیالى این شهرها به خاک عراق...
“ خرمشهر بر می گردیم... “
۲-بخشی از خاطرات تأمل برانگیز سرهنگ #علی_قمری تنها فرمانده شجاع بازمانده گردان دژ:
«... پس از مقاومت ۳۴ روزه شجاعانه گردان دژ برای حفاظت خرمشهر از تجاوز ارتش عراق، ساعت ۳ نیمه شب ۴ آبان ۱۳۵۹، پس از صدور دستور عقب نشینی از خرمشهر، ستوان #اسماعیل_زارعیان از فرماندهان شجاع گردان دژ که حاضر به عقب نشینی نبود، بر دیواری پشت مسجد خرمشهر نوشت:
“ خرمشهر بر می گردیم .“...
“ ما باید در مقابل این دشمنان بی نا... مقابله کنیم تا نتوانند به ناموس ما... کنند. “، این واپسین جمله غیرتمندانه جاوید نام، تیمسار شهید سرلشکر اسماعیل زارعیان، لحظاتی پیش از آن است که ترکش توپ ارتش عراق، در عملیات رمضان پیکر پاکش را دو نیم بکند...»
۳- “ از جیب ملت ایران برای من هزینه شده، آموزش دیدم برای دفاع از ایران، حالا اینجا را ترک کنم؟”
این جمله #محمد_مختاری، تکاور مدافع خرمشهر، در پاسخ به نیروهایی بود که به دلیل زخمی شدنش به او گفتند باید برای مداوا منتقل شود و جبهه نبرد را ترک کند.مختاری از سال ۱۳۵۲ به عنوان استاد تکاوران نیروی دریایی[ارتش شاهنشاهی ] در پادگان منجیل خدمت کرد و مربی بسیاری از تکاوران دریایی از جمله دریادار #حبیب_الله_سیاری بود که با آغاز جنگ تحمیلی، [ ۲۷ مهر ۱۳۵۹]داوطلبانه به خرمشهر رفت.
او در زمانی که پل خرمشهر در تیررس آتش دشمن بود، پس از گذراندن خودرو حمل مهمات از پل، توسط توپخانه دشمن هدف قرار گرفت و شهید شد به طوری که تنها تکهای از پوتین او بر جای ماند...
فرجام سخن
#صدام_حسین در شهریور ۱۳۵۹ با پاره کردن قرار داد رسمی، خدشه ناپذیر، بسیار دقیق و بی نظیر بین المللی مرزی ۱۹۷۵ الجزایر که امضای #محمدرضا_شاه_پهلوی و خودش بر آن بود، تجاوز به خاک پاک و مقدس ایران را آغاز کرد ولی پایمردی و فداکاری ملت ایران، اجازه تعبیر خواب شوم م ح م ر ه کردن خرمشهر را به دشمن متجاوز نداد...
اما ۳۸ سال پس از آزادسازی خرمشهر، فردی به نام #داود_دارابی به عنوان #شهردار_خرمشهر با نهایت گستاخی و بی شرمی نسبت به خون پاک صدها هزار شهید به خون خفته ایرانی، در پوشش بیانیه #روز_قدس، دوبار از نام جعلی مورد استفاده اشغالگران بعثی خرمشهر استفاده کرد. لذا ضمن ضرورت برخورد قانونی با این حرکت خائنانه ضد ایرانی، واگرایان قبیله پرست که پشت نقاب هویت طلبی پنهان شده اند بدانند که شهروندان #خوزستان تنها مردم بختیاری ودزفولی و بهبهانی و شوشتری و لر و عرب زبان آن استان نیستند بلکه تک تک ۸۵ میلیون ایرانی هستند که در راه آزادسازی خرمشهر جانفشانی ها کرده اند و با توجه به این که اصل های #ملت_یگانه_ایران #یکپارچگی_سرزمینی_ایران، #غیرقابل_تجزیه_بودن_ایران، #وحدت_ملی_ایران و #پرچم_یگانه_ملی_ایران را با خون پاک بهترین فرزندان خود از شهید غفور جدی و شهید زارعیان و شهید دوران تا شهید همت و شهید باکری و شهید جهان آرا نوشته اند، همگی، خود را شهروند خرمشهر و خوزستان می دانند و هرگز اجازه زنده کردن آرزوهای شوم صدام حسین ملعون را به جریان های خود غیر ایرانی پندار نئوبعثی واگرای قبیله ای و فرزندان خلف صدام حسین ملعون نخواهند داد.
*دکتر #میرمهرداد_میرسنجری، استادیار دانشگاه و پژوهشگر فرهنگی و ژئوپلیتیک
@ekotaa
@IranbananOfficial ™
Forwarded from اتچ بات
⚫️ امروز، یکم آذر،
بیست و دومین سالروز قتل #داریوش_فروهر و #پروانه_اسکندری است.
ناصر زرافشان، وکیل خانوادههای فروهر و پوینده، میگوید در مورد قتل بیش از ۶۰ قربانی این سلسله قتلهای سیاسی، مدارک و مستندات جمعآوری کرده است.
«#قتلهای_زنجیرهای» به مجموعهای از ناپدید شدنها و قتلهای فراقضایی نویسندگان و دگراندیشان سیاسی گفته میشود که عمدتا در دهه هفتاد شمسی اتفاق افتاد. در دی ماه ۱۳۷۷ #وزارت_اطلاعات با انتشار بیانیهای مسئولیت چهار قتل از این نوع (داریوش و پروانه فروهر، #محمد_مختاری و #محمدجعفر_پوینده) را بر عهده گروهی خودسر در این وزارتخانه گذاشت اما هیچ توضیحی درباره علل و چگونگی قتل دهها دگراندیش و نویسنده نداد.
بنا به تحقیقات مستقل و اعترافات متهمان، حذف دگراندیشان - که ابعاد واقعی آن هنوز روشن نیست - بیش از یک دهه سیاست رسمی وزارت اطلاعات #جمهوری_اسلامی بوده است./منبع ویدیو: تاریخ شفاهی وکالت
برای #روشنگری به کانال #ایرانبانان بپیوندید، برای جستجو از # استفاده کنید و پُست ها را برای دیگران ارسال نمائید
https://t.me/iranbananofficial ™
بیست و دومین سالروز قتل #داریوش_فروهر و #پروانه_اسکندری است.
ناصر زرافشان، وکیل خانوادههای فروهر و پوینده، میگوید در مورد قتل بیش از ۶۰ قربانی این سلسله قتلهای سیاسی، مدارک و مستندات جمعآوری کرده است.
«#قتلهای_زنجیرهای» به مجموعهای از ناپدید شدنها و قتلهای فراقضایی نویسندگان و دگراندیشان سیاسی گفته میشود که عمدتا در دهه هفتاد شمسی اتفاق افتاد. در دی ماه ۱۳۷۷ #وزارت_اطلاعات با انتشار بیانیهای مسئولیت چهار قتل از این نوع (داریوش و پروانه فروهر، #محمد_مختاری و #محمدجعفر_پوینده) را بر عهده گروهی خودسر در این وزارتخانه گذاشت اما هیچ توضیحی درباره علل و چگونگی قتل دهها دگراندیش و نویسنده نداد.
بنا به تحقیقات مستقل و اعترافات متهمان، حذف دگراندیشان - که ابعاد واقعی آن هنوز روشن نیست - بیش از یک دهه سیاست رسمی وزارت اطلاعات #جمهوری_اسلامی بوده است./منبع ویدیو: تاریخ شفاهی وکالت
برای #روشنگری به کانال #ایرانبانان بپیوندید، برای جستجو از # استفاده کنید و پُست ها را برای دیگران ارسال نمائید
https://t.me/iranbananofficial ™
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
⚫️ #سیما_صاحبی، همسر #محمدجعفر_پوینده، #نویسنده و مترجمی که در پاییز سال ۱۳۷۷ در جریان #قتلهای_زنجیرهای کشته شد، میگوید که این پرونده پس از ۲۲ سال همچنان در وضعیت سابق قرار دارد و هیچگاه به آن رسیدگی نشده است.
همسر محمدجعفر پوینده: از نظر ما هیچوقت به پرونده قتلهای زنجیرهای رسیدگی نشد
سیما صاحبی، همسر محمدجعفر پوینده، نویسنده و مترجمی که در پاییز سال ۱۳۷۷ در جریان قتلهای معروف به زنجیرهای کشته شد، میگوید که این پرونده پس از ۲۲ سال همچنان در وضعیت سابق قرار دارد و هیچگاه به آن رسیدگی نشده است.
او گفت که پس از ۲۲ سال هنوز ابعاد این پرونده مشخص نشده است.
صاحبی پرونده تشکیلشده برای این قتلها در قوه قضاییه جمهوری اسلامی را یک پرونده «مثلهشده» خواند و افزود که نقش #سعید_امامی، مشاور #قربانعلی_دری_نجف_آبادی و معاون #علی_فلاحیان، در #وزارت_اطلاعات وقت، از آن کاملا حذف شده بود.
او همچنین گفت که این پرونده چهار بار شمارهگذاری شده و اسنادی از آن خارج شده بود.
به گفته صاحبی، درباره تعداد این قتلها روایتهای زیادی وجود دارد و بین ۱۰۰ تا ۱۸۰ قتل مطرح شده است، اما واقعیت درباره دامنه این قتلها هنوز مشخص نشده است.
او یادآوری کرد که #جمهوری_اسلامی تلاش کرده قتلهای زنجیرهای را تنها به چهار قتل محدود کند در حالی که در پاییز همان سال دگراندیشان دیگری از جمله #مجید_شریف و #پیروز_دوانی نیز کشته شدند. در شهریور همان سال نیز #حمید_حاجی_زاده و فرزند خردسالش کارون، کشته شدند.
صاحبی همچنین گفت که واقعیت درباره آمران این قتلها نیز هنوز مشخص نشده است.
پرستو فروهر، فرزند #پروانه_اسکندری و #داریوش_فروهر، نیز در مطلبی تاکید کرد که «#دادخواهی قتلهای سیاسی در ایران ضرورتی است اخلاقی، سیاسی و تاریخی؛ ضرورتی که هنوز به آن پاسخی درخور داده نشده و ناتمام مانده است.»
وزارت اطلاعات تنها قتل داريوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری مشهور به فروهر، #محمد_مختاری، عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران و نیز محمدجعفر پوینده عضو #کانون_نویسندگان ایران، به دست ماموران این وزارتخانه را پذیرفت و آنها را «عناصر خودسر» نامید.
با این حال به گفته شیرین عبادی، وکیل خانواده دگراندیشان کشتهشده در این قتلها، این ماموران اعلام کردند که از دری نجف آبادی، وزیر وقت اطلاعات، دستور داشتند و حتی بابت آن اضافهکاری گرفتهاند.
به گفته عبادی، متهمان همچنین اعلام کرده بودند که در برخی قتلها از طریق «یکی از روحانیون که نامش در پرونده هم است و نسبت فامیلی با رهبر دارد ( #عزیز_خوشوقت پدر زن مصطفی خامنهای) رهبر را در جریان این کارها قرار داده بودند».
نام برخی از روحانیون دیگر نیز به عنوان صادرکنندگان فتوا و دستور برای قتل #روشنفکران و #نویسندگان مطرح شده است.
از جمله براساس روایت پرستو فروهر، دری نجفآبادی گفته که فتوای قتل پیروز دوانی را #غلامحسین_محسنی_اژه_ای که آن زمان رییس دادسرای ویژه روحانیت بود، صادر کرده است.
همچنین از نامه آخر سعیدی سیرجانی به رهبر جمهوری اسلامی برمیآید که علی خامنهای در پیام خود به او در پاسخ به نامه قبلیاش «ارتداد و تکفیر» او را اعلام کرده است.
#علی_اکبر_سعیدی_سیرجانی ۲۴ اسفند ۱۳۷۲ بازداشت و ۹ ماه بعد خبر درگذشت او در زندان اعلام شد.
تعدادی از دگراندیشان و محققان درباره قتلهای زنجیرهای نیز اعلام کردهاند که این قتلها محدود به سال ۱۳۷۷ نبوده و یک رویه در وزارت اطلاعات با عنوان حذف فیزیکی دگراندیشان بوده که در دهه ۱۳۷۰ به صورت رسمی اجرا میشده است.
از جمله موضوعات مرتبط با قتلهای زنجیرهای تلاش وزارت اطلاعات برای به دره انداختن اتوبوس حامل نویسندگان در سفر به ارمنستان است. خاطرات مربوط به این اتفاق در روایت برخی از این نویسندگان از جمله کتاب «یاس و داس» نوشته #فرج_سرکوهی مطرح شده است.
انتشار فیلم نمایش «یک پرونده دو قتل»
#فیلم «#دست_نوشته_ها_نمیسوزند» ساخته #محمد_رسول_اف نیز به موضوع قتلهای زنجیرهای پرداخته است.
برای #روشنگری به کانال #ایرانبانان بپیوندید، برای جستجو از # استفاده کنید و پُست ها را برای دیگران ارسال نمائید
https://t.me/iranbananofficial ™
همسر محمدجعفر پوینده: از نظر ما هیچوقت به پرونده قتلهای زنجیرهای رسیدگی نشد
سیما صاحبی، همسر محمدجعفر پوینده، نویسنده و مترجمی که در پاییز سال ۱۳۷۷ در جریان قتلهای معروف به زنجیرهای کشته شد، میگوید که این پرونده پس از ۲۲ سال همچنان در وضعیت سابق قرار دارد و هیچگاه به آن رسیدگی نشده است.
او گفت که پس از ۲۲ سال هنوز ابعاد این پرونده مشخص نشده است.
صاحبی پرونده تشکیلشده برای این قتلها در قوه قضاییه جمهوری اسلامی را یک پرونده «مثلهشده» خواند و افزود که نقش #سعید_امامی، مشاور #قربانعلی_دری_نجف_آبادی و معاون #علی_فلاحیان، در #وزارت_اطلاعات وقت، از آن کاملا حذف شده بود.
او همچنین گفت که این پرونده چهار بار شمارهگذاری شده و اسنادی از آن خارج شده بود.
به گفته صاحبی، درباره تعداد این قتلها روایتهای زیادی وجود دارد و بین ۱۰۰ تا ۱۸۰ قتل مطرح شده است، اما واقعیت درباره دامنه این قتلها هنوز مشخص نشده است.
او یادآوری کرد که #جمهوری_اسلامی تلاش کرده قتلهای زنجیرهای را تنها به چهار قتل محدود کند در حالی که در پاییز همان سال دگراندیشان دیگری از جمله #مجید_شریف و #پیروز_دوانی نیز کشته شدند. در شهریور همان سال نیز #حمید_حاجی_زاده و فرزند خردسالش کارون، کشته شدند.
صاحبی همچنین گفت که واقعیت درباره آمران این قتلها نیز هنوز مشخص نشده است.
پرستو فروهر، فرزند #پروانه_اسکندری و #داریوش_فروهر، نیز در مطلبی تاکید کرد که «#دادخواهی قتلهای سیاسی در ایران ضرورتی است اخلاقی، سیاسی و تاریخی؛ ضرورتی که هنوز به آن پاسخی درخور داده نشده و ناتمام مانده است.»
وزارت اطلاعات تنها قتل داريوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری مشهور به فروهر، #محمد_مختاری، عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران و نیز محمدجعفر پوینده عضو #کانون_نویسندگان ایران، به دست ماموران این وزارتخانه را پذیرفت و آنها را «عناصر خودسر» نامید.
با این حال به گفته شیرین عبادی، وکیل خانواده دگراندیشان کشتهشده در این قتلها، این ماموران اعلام کردند که از دری نجف آبادی، وزیر وقت اطلاعات، دستور داشتند و حتی بابت آن اضافهکاری گرفتهاند.
به گفته عبادی، متهمان همچنین اعلام کرده بودند که در برخی قتلها از طریق «یکی از روحانیون که نامش در پرونده هم است و نسبت فامیلی با رهبر دارد ( #عزیز_خوشوقت پدر زن مصطفی خامنهای) رهبر را در جریان این کارها قرار داده بودند».
نام برخی از روحانیون دیگر نیز به عنوان صادرکنندگان فتوا و دستور برای قتل #روشنفکران و #نویسندگان مطرح شده است.
از جمله براساس روایت پرستو فروهر، دری نجفآبادی گفته که فتوای قتل پیروز دوانی را #غلامحسین_محسنی_اژه_ای که آن زمان رییس دادسرای ویژه روحانیت بود، صادر کرده است.
همچنین از نامه آخر سعیدی سیرجانی به رهبر جمهوری اسلامی برمیآید که علی خامنهای در پیام خود به او در پاسخ به نامه قبلیاش «ارتداد و تکفیر» او را اعلام کرده است.
#علی_اکبر_سعیدی_سیرجانی ۲۴ اسفند ۱۳۷۲ بازداشت و ۹ ماه بعد خبر درگذشت او در زندان اعلام شد.
تعدادی از دگراندیشان و محققان درباره قتلهای زنجیرهای نیز اعلام کردهاند که این قتلها محدود به سال ۱۳۷۷ نبوده و یک رویه در وزارت اطلاعات با عنوان حذف فیزیکی دگراندیشان بوده که در دهه ۱۳۷۰ به صورت رسمی اجرا میشده است.
از جمله موضوعات مرتبط با قتلهای زنجیرهای تلاش وزارت اطلاعات برای به دره انداختن اتوبوس حامل نویسندگان در سفر به ارمنستان است. خاطرات مربوط به این اتفاق در روایت برخی از این نویسندگان از جمله کتاب «یاس و داس» نوشته #فرج_سرکوهی مطرح شده است.
انتشار فیلم نمایش «یک پرونده دو قتل»
#فیلم «#دست_نوشته_ها_نمیسوزند» ساخته #محمد_رسول_اف نیز به موضوع قتلهای زنجیرهای پرداخته است.
برای #روشنگری به کانال #ایرانبانان بپیوندید، برای جستجو از # استفاده کنید و پُست ها را برای دیگران ارسال نمائید
https://t.me/iranbananofficial ™
Telegram
attach 📎
Forwarded from SarzaminJavid سرزمین جاوید
🎈
⚫️ «جشن تولد»*
#️⃣ #سهراب_مختاری :
اول اردیبهشت ۱۴۰۱، اگر #محمد_مختاری شاعر، نویسنده و روشنفکر و عضو #کانون_نویسندگان_ایران در میان ما بود، ۸۰ سالگی خود را جشن میگرفت. آقای مختاری آذرماه ۷۷ در جریان روند حذف فیزیکی دگراندیشان و منتقدان #جمهوری_اسلامی، موسوم به #قتلهای_زنجیرهای، به دست مأموران #وزارت_اطلاعات #جمهوری_اسلامی به قتل رسید. نوشتار و گفتار زیر را فرزند او در تولد پدر، نوشته است.
⚫️ دو سال بعد از سفرش به پشت جبهه، پاسدارها نزدیک محل کارش در تهران دستگیرش کردند. سپس به خانهاش ریختند و همراه یادداشتهایش، دفتر اشعار عاشقانهاش را هم بردند. به یاد میآورد که وقتی در زندان باخبر شده بود، در راهرو با چشمبند ایستاده و خواهش کرده بود که دفتر شعرش را پس بدهند. بیآنکه بتواند صورتشان را ببیند.
۲۳ سال بعد هم وقتی از سفرش به آمریکای شمالی و اروپا برگشت، سفرنامهاش را از او گرفتند. حتی فکر نکرده بود که پیش از برگشت یک کپی از آن بگیرد و جایی پیش دوستی به امانت بگذارد. انگار از بازداشت و زندان و بازجوییها درس نمیگرفت. حتی تمام راه در هواپیما ویسکی نوشیده بود. در فرودگاه که به استقبالش رفتیم، مثل وقتهایی بود که از مهمانیها به خانه برمیگشتیم. سرخوش بود و صورتش کمی سرخ شده بود.
باز روزها یا شبها چند ساعتی میرفت و در شهر پرسه میزد. گاهی هم تنهایی یا با دیگر نویسندگان دستگیرش میکردند و برای بازجویی به مکان نامعلومی میبردند. حرف افلاطون را حس میکرد که گفته است باید شاعران را از شهر تبعید کرد. پس زندگی در شعر و گاه در جمعهای ادبی کوچک شاعران و نویسندگان تنها سرپناهش بود.
در #کانون_نویسندگان علیه #سانسور که کتابهای او و دوستانش را همیشه در محاق نگه میداشت، فعالیت میکرد و «#ذهنیت_سانسوری» را یکی از عارضههای عمیق و فراگیر در جامعه ایران میدانست، که نه فقط آثار نویسندگان که ابعاد مهمی از اندیشه و ذهن را نقطه چین و حذف میکند.
نوشتن برایش «شورش علیه زبان مسلط» بود. پس نمیتوانست تحت هیچ شرایطی با چنین ذهنیتی سازگار شود. چه وقتی پای سانسور حکومتها در میان بود، چه هنگامی که میدید «کلیبافیهای سیاسی» مخالفان حکومت هم آن «جزءنگری» و «درک حضور دیگری» که به آن رسیده بود را فدای مصلحت سیاسی میکند. به همین دلیل در سال ۷۷ برای سردبیر یک مجله چپ در ایران که او را از نزدیک میشناخت یادداشتی انتقادی نوشت. در آن مجله گزارشی از یک گردهمایی دموکراتیک در جیاپاس منتشر شده بود که از همه گروههای شرکتکننده نام برده بود جز همجنسگرایان.
در یادداشتش به سردبیر آن مجله نوشت: «آنها که گردهمایی را برگزار کردهاند از هر گروهی که فکر میکردهاند در حرکت دموکراتیک مؤثر است دعوت کردهاند. اما شما که اینجا گزارش آن را نوشتهاید نگران یک چیزی بودهاید که «همجنسگرایان» را از فهرستتان حذف کردهاید. یعنی اینجا یک چیزی شما را واداشته است که سانسور کنید. مثلاً ترس از اینکه بگویند اینها بیبند و باری است... اگر این پرهیز را مبنا کنید میبینید که خیلیها در اینجا از کنار خیلی قضایا و افراد و گروهها و... میگذرند تا مبادا آلودگی آنها مثلاً گریبانگیرشان شود... الان خیلی از مجلات حکومتی یا دستاندرکاران ادبیات و هنر حکومتی از ذکر نام امثال ما هم تبرا میجویند... من میگویم این خط قرمزهای مختلف و ناساز و بیمبنا فقط از سانسورزدگی نشأت میگیرد. دوربین را جای دیگری بگذارید، یعنی از ذهنیت سانسوری به مسائل نگاه نکنید خواهید دید که زندگی عجب تنوع و کثرتی دارد...».
⚫️ امروز که تولد هشتاد سالگی اوست، به کتابهایی فکر میکنم که میخواست بنویسد و هرگز نوشته نشد. از ۳۵ کتاب پژوهشی درباره شاعران معاصر که لیست آن را در قراردادی با انتشارات توس آماده کرده بود، فقط یکی تمام شد و فصل آخر دومین کتاب ناتمام ماند. شعر بلند «شهرزاد» نیز که نوشتنش از حدود سال ۷۵ آغاز شده بود، هرگز تمام نشد.
⚫️ کاش آن دفتر شعرهای عاشقانه و سفرنامهاش روزی پیدا شود. در «سرزمینی که دلانگیزیاش در قصه جا مانده است»، هنوز هم برای نویسندهای چون او جایی جز در قصه و شعر نیست. در شعرش مانده است و حضور و غیابش یکی است. در غیابش حضور دارد و در حضورش غایب است.
*کلمات و جملات داخل گیومه از شعرها و نوشتههای محمد مختاری است.#دادخواهی
🗂 مرتبط:
قتلهای زنجیرهای؛ محمد مختاری هنوز در کابوس پسرش ربوده و کشته میشود
🕯 به کانال #سرزمین_جاوید
حامی #روشنگری، #ادبیات و #مشاهیر_ایران بپیوندید:
🔗 اینستاگرام یوتیوب آپارات یوتیوب گروه تلگرام کانال تلگرام
🌏 T.me/sarzaminjavid2 ™️
⚫️ «جشن تولد»*
#️⃣ #سهراب_مختاری :
اول اردیبهشت ۱۴۰۱، اگر #محمد_مختاری شاعر، نویسنده و روشنفکر و عضو #کانون_نویسندگان_ایران در میان ما بود، ۸۰ سالگی خود را جشن میگرفت. آقای مختاری آذرماه ۷۷ در جریان روند حذف فیزیکی دگراندیشان و منتقدان #جمهوری_اسلامی، موسوم به #قتلهای_زنجیرهای، به دست مأموران #وزارت_اطلاعات #جمهوری_اسلامی به قتل رسید. نوشتار و گفتار زیر را فرزند او در تولد پدر، نوشته است.
⚫️ دو سال بعد از سفرش به پشت جبهه، پاسدارها نزدیک محل کارش در تهران دستگیرش کردند. سپس به خانهاش ریختند و همراه یادداشتهایش، دفتر اشعار عاشقانهاش را هم بردند. به یاد میآورد که وقتی در زندان باخبر شده بود، در راهرو با چشمبند ایستاده و خواهش کرده بود که دفتر شعرش را پس بدهند. بیآنکه بتواند صورتشان را ببیند.
۲۳ سال بعد هم وقتی از سفرش به آمریکای شمالی و اروپا برگشت، سفرنامهاش را از او گرفتند. حتی فکر نکرده بود که پیش از برگشت یک کپی از آن بگیرد و جایی پیش دوستی به امانت بگذارد. انگار از بازداشت و زندان و بازجوییها درس نمیگرفت. حتی تمام راه در هواپیما ویسکی نوشیده بود. در فرودگاه که به استقبالش رفتیم، مثل وقتهایی بود که از مهمانیها به خانه برمیگشتیم. سرخوش بود و صورتش کمی سرخ شده بود.
باز روزها یا شبها چند ساعتی میرفت و در شهر پرسه میزد. گاهی هم تنهایی یا با دیگر نویسندگان دستگیرش میکردند و برای بازجویی به مکان نامعلومی میبردند. حرف افلاطون را حس میکرد که گفته است باید شاعران را از شهر تبعید کرد. پس زندگی در شعر و گاه در جمعهای ادبی کوچک شاعران و نویسندگان تنها سرپناهش بود.
در #کانون_نویسندگان علیه #سانسور که کتابهای او و دوستانش را همیشه در محاق نگه میداشت، فعالیت میکرد و «#ذهنیت_سانسوری» را یکی از عارضههای عمیق و فراگیر در جامعه ایران میدانست، که نه فقط آثار نویسندگان که ابعاد مهمی از اندیشه و ذهن را نقطه چین و حذف میکند.
نوشتن برایش «شورش علیه زبان مسلط» بود. پس نمیتوانست تحت هیچ شرایطی با چنین ذهنیتی سازگار شود. چه وقتی پای سانسور حکومتها در میان بود، چه هنگامی که میدید «کلیبافیهای سیاسی» مخالفان حکومت هم آن «جزءنگری» و «درک حضور دیگری» که به آن رسیده بود را فدای مصلحت سیاسی میکند. به همین دلیل در سال ۷۷ برای سردبیر یک مجله چپ در ایران که او را از نزدیک میشناخت یادداشتی انتقادی نوشت. در آن مجله گزارشی از یک گردهمایی دموکراتیک در جیاپاس منتشر شده بود که از همه گروههای شرکتکننده نام برده بود جز همجنسگرایان.
در یادداشتش به سردبیر آن مجله نوشت: «آنها که گردهمایی را برگزار کردهاند از هر گروهی که فکر میکردهاند در حرکت دموکراتیک مؤثر است دعوت کردهاند. اما شما که اینجا گزارش آن را نوشتهاید نگران یک چیزی بودهاید که «همجنسگرایان» را از فهرستتان حذف کردهاید. یعنی اینجا یک چیزی شما را واداشته است که سانسور کنید. مثلاً ترس از اینکه بگویند اینها بیبند و باری است... اگر این پرهیز را مبنا کنید میبینید که خیلیها در اینجا از کنار خیلی قضایا و افراد و گروهها و... میگذرند تا مبادا آلودگی آنها مثلاً گریبانگیرشان شود... الان خیلی از مجلات حکومتی یا دستاندرکاران ادبیات و هنر حکومتی از ذکر نام امثال ما هم تبرا میجویند... من میگویم این خط قرمزهای مختلف و ناساز و بیمبنا فقط از سانسورزدگی نشأت میگیرد. دوربین را جای دیگری بگذارید، یعنی از ذهنیت سانسوری به مسائل نگاه نکنید خواهید دید که زندگی عجب تنوع و کثرتی دارد...».
⚫️ امروز که تولد هشتاد سالگی اوست، به کتابهایی فکر میکنم که میخواست بنویسد و هرگز نوشته نشد. از ۳۵ کتاب پژوهشی درباره شاعران معاصر که لیست آن را در قراردادی با انتشارات توس آماده کرده بود، فقط یکی تمام شد و فصل آخر دومین کتاب ناتمام ماند. شعر بلند «شهرزاد» نیز که نوشتنش از حدود سال ۷۵ آغاز شده بود، هرگز تمام نشد.
⚫️ کاش آن دفتر شعرهای عاشقانه و سفرنامهاش روزی پیدا شود. در «سرزمینی که دلانگیزیاش در قصه جا مانده است»، هنوز هم برای نویسندهای چون او جایی جز در قصه و شعر نیست. در شعرش مانده است و حضور و غیابش یکی است. در غیابش حضور دارد و در حضورش غایب است.
*کلمات و جملات داخل گیومه از شعرها و نوشتههای محمد مختاری است.#دادخواهی
🗂 مرتبط:
قتلهای زنجیرهای؛ محمد مختاری هنوز در کابوس پسرش ربوده و کشته میشود
🕯 به کانال #سرزمین_جاوید
حامی #روشنگری، #ادبیات و #مشاهیر_ایران بپیوندید:
🔗 اینستاگرام یوتیوب آپارات یوتیوب گروه تلگرام کانال تلگرام
🌏 T.me/sarzaminjavid2 ™️
رادیو فردا
جشن تولد
یادداشتی در هشتادمین سالگرد تولد محمد مختاری: هنوز هم برای کسی چون او جایی جز در قصه و شعر نیست. در شعرش مانده است و حضور و غیابش یکی است. در غیابش حضور دارد و در حضورش غایب است.