Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
4.66K subscribers
9.87K photos
1.21K videos
256 files
4.03K links
وبگاه کالیمدور:

www.kalimdor.ir

💢 مرجع داستانی وارکرفت و سایر آثار بلیزارد💢

پیج ما در اینستاگرام:
https://instagram.com/kalimdor_ir

گروه تبادل نظر و بحث و گفتگوی دوستانه:
@Kalimdor_cm

ارتباط با ادمین:
@wolfheart_kenshin
Download Telegram
Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
شاهزاده کیل تاس سان استرایدر در حال تعمیر شمشیر شکسته پدرش
خشم و درد او را به انتقام و سقوط واداشت.
آرتاس هر چیزی را که او دوست داشت از او گرفته بود:جاینا ،پدرش و سرزمینش

الف های خون یا سین دوری بخشی از بقایای الف های والا(برین) هستند. بازماندگان ویرانه های کوئل تالاس که توسط غضب نابود شد. آنها به خاطر یادآوری برادران کشته شده شان، خود را الف های خون نامیدند. در آغاز آنها به اتحاد روبه زوال لردران وفادار بودند و در ناحیه ای تحت فرماندهی انسانی نژاد پرست به نام مارشال کبیر گریتوس کسی که تمام نژادهای غیرانسانی را تحقیر می کرد بودند. به رغم شایستگی فراوان فرمانده شان پرنس کیل تاس سان استرایدر، گیرتوس الف های خون را به چشم قربانی نگاه می کرد و به کرات آنها را به ماموریت های غیرممکن می فرستاد، به آنها دستور می داد که در مقابل نیروهای عظیم نامردگان مقاومت کرده و آنها را بدون کمکی از نیروی انسان ها یا دورف ها به عقب برانند. گیرتوس امید داشت با این کار نسل الف های خون را به طور کلی و هنگامی که در حال نبرد با نیروهای اصلی ارتش غضب هستند نابود کند. در حین انجام یک چنین جنگ نا امیدکننده ای بر علیه نامردگان در نزدیکی دالاران، کیل تاس ناامید اتفاقی به ناگاها، نژادی مارماهی از نسل الف های شب و سرکرده ی آنها بانو واش برخورد. واش به کیل پیشنهاد یاری کرد و به او پیشنهاد کرد تا از اتحاد متلاشی شده جدا شود. ابتدا کیل این پیشنهاد را رد کرد اما سرانجام مجبور شد تا پیشنهاد واش برای پیروزی در جنگ و نجات مردمش را بپذیرد. گیرتوس به این حیله پی برد و از این اقدام آن ها برای نابود کردن آنها استفاده کرد. کیل بهمراه برادرانش به سوی سیاهچال های زیرزمینی دالاران برای اجرای حکم اعدامشان برده شدند. شب قبل از اجرای حکم، بهر صورتی که بود کیل توسط واش نجات یافت. ادامه دارد....
#kealthas #sunstrider
#azeroth #illidan #stormrage #naga #kalimdor #wow #worldofwarcraft #warcraft

@kalimdor_ir

💫www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
شاهزاده کیل تاس در حال آزمودن جادوی فل قسمت دوم👇👇👇👇👇
کیل تاس از طریق فاضلاب وارد سیاه چال شد آنها با هم مردمان کیل را از زندان ها آزاد کردند. و از طریق دروازه ای جادویی همانند دروازه ای که کلتوزاد برای آمدن آرکیماند به آزروث باز کرده بود از آنجا فرار کردند. و در سرزمین تکه تکه شده ی اوتلند، که همان سرزمین مادری ارک ها درانور بود، فرود آمدند. اینجا بود که کیل حقیقت تکان دهنده ای را برای واش بازگو کرد. کیل و مردمش همچون ناگاها به طور سیری ناپذیری به سحر و جادو معتاد شده بودند . الف های والامقام قرنها نیرویشان را از چشمه خورشید مقدس در کوئل تالاس دریافت کرده بودند. اما فقط در برابر غضب از آن یکبار استفاده کرده بودند. آنها بدون هیچ لوحی برای حفظ اطلاعات محرمانه شان آنجا را ترک کرد بودند. واش به او قول داد تا راه حلی برای او و مردمش زمانی که رهبرش دمون هانتر (شکارچی اهریمن) مرتد یعنی ایلیدن استورمریج (طوفان خشم)را بیابند، پیدا کند. سه روز در حال حرکت در اوتلند بودند، آنها استحکاماتی متعلق به الف های شب یافتند که ایلیدن در آنجا توسط رئیس زندان مایو شادوسانگ (سایه آواز) اسیر شده بود. او بی رحمانه ایلیدن را بعد خروج از کالیمدور شکار کرده بود. نیروهای الف های خون و ناگا ایلیدن را از دست الف های شبی که او را به اسارت گرفته بودند نجات دادند.
ایلیدن وقتی آزاد شد به کیل گفت که نمی تواند اعتیاد مردمش را بهبود بخشد اما می تواند آن را تغذیه کند و قول جادویی کافی را برای الف های خون از منابع اهریمنی داد. تا آنها را متقاعد کند که اگر آنها به او در حمله به اوتلند کمک کنند این جهان شکسته سرزمین جدید الف های خون خواهد شد و جزیره امنی برای ایلیدن و ناگاهایش بعد از شکست احتمالی در نابودی سریر یخی خواهد بود. الفهای خون قول مساعدت در حمله به نرثرند را نیز به آنها دادند زمانی زود آن ها می توانستند به کمک الف های شبی که تحت کنترل مایو و ملفاریون استورمریج در دالاران هستند بروند و با طلسمی که ایلیدن برای ذوب کردن یخچال های نرثرند، شمالی ترین استحکامات غضب بکار می برد قاره را از هم بپاشند. بدون هیچ گزینه ای، کیل و مردمش به وفارادیشان سوگند خوردند تا ایلیدن را به امید زنده ماندنشان یاری دهند. ایلیدن چگونگی دریافت جادو از دیو ها را به کیل و الف های خون آموخت تا اعتیاد آن ها را ارضا کند. ادامه دارد...

#kealthas #sunstrider #azeroth #naga #illidan #stormrage #kirintor #wow #worldofwarcraft #kalimdor #شاهزاده_کیلتاس_سان_استرایدر #ایلیدان #استروم_ریج #ناگا #وارکرفت #کالیمدور #دلاران #کایرین_تور


@kalimdor_ir

💫www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
سرگذشت کیل تاس، قسمت سوم
ایلیدن، الف های خون و ناگاها پس از آزادسازی شکسته های درنآی، باقی مانده نژاد اردارهای تبعیدی را که توسط اهریمنان و شکارچیان درهم کوبیده شده بودند و تقریبا در حال نابودی توسط ارک های فل تحت فرماندهی مگ ثریدن پیت لرد بودند. کسی که بعد از بسته شدن دروازه سیاه اوتلند را رهبری می کرد. پس از بسته شدن دروازه های بعدی مگ ثریدن دیوها را از مارپیچ زیرین برای تقویت نیروهایش احضار می کرد. سه سرکرده، توسط درنآی های تحت امر غیب گوی ارشد آکاما به ایلیدن پیوستند، او استحکامات مگ ثریدن «معبد سیاه» را به شدت مورد حمله قرار داد و توسط نیروهایش آن را تصرف کرد. دقایقی پس از سقوط معبد، کیل جیدن آخرین لرد شیطان لژیون سوزان و سرور جدید ایلیدن ظاهر شد. باخشم فراوان به ایلیدن دستور داد تا هرچه سریعتر سریر یخی را نابود کند. کیل جیدن می دانست که ایلیدن به حد کافی نادان هست که تلاش کند از دست او در اوتلند پنهان شود. ایلیدن ادعا کرد که به اوتلند برای تقویت نیروهایش آمده است. کیل جیدن به ایلیدن وعده نیروهای جدید و آخرین شانس را به او داد. تحت رهبری ایلیدن، الف های خون و ناگاها به نرثرند سفر کردند، جایی که در نهایت ماموریت آن ها برای نابودی سریر یخی ناکام ماند و توسط آرتاس و نامردگان غضب شکست خوردند. الف های خون و ناگاهای واش با ایلیدن به اوتلند جایی که در آنجا اقامت گاه دائم برقرار کرده بودند عقب نشینی کردند. الف های خون باقی مانده در ازروث بیشتر جنگلهای کوئل تالاس را بازسازی کرده بودند. آنها با هورد متحد شده بودند شاید هورد به آنها کمک کند تا راهی برای رفتن به اوتلند پیدا کنند جایی که آنها می توانستند با رهبرشان پرنس کیل تاس متحد شوند و به رویای طلایی ای که به آنها قول داده بود دست یابند
از الف های والامقامی که از حمله نامردگان در کوئل تالاس جان سالم به در برده بودند اکثریت آنها الف های خون شدند. الف های خون لباسهایی به رنگ قرمز و سیاه می پوشند و سبک مو هایشان شباهت به الف های والا دارد. شکل جادویی الفبای آنها و خالکوبی های بروی بدنشان به شکل دشمنها یا نگاههای خشمناک است. بسیاری از جادوهای سنتی آنها فراموش شده است و در عوض اهرم جادوهای سیاه از آنسوی قلمروی خود را دارا هستند. بسیاری از الف های خون طلسم شکن هستند و می توانند قدرت های جادویی را از دیگر طلسمگرها بربایند و زیر سلطه خود در آورند. ادامه دارد ...
#kealthas #sunstrider #azeroth #horde #wow #lichking #illidan #illidari #worldofwarcraft #warcraft #kalimdor #شاهزاده_کیلتاس_سان_استرایدر #ایلیدان #آزروث #وارکرفت #کالیمدور


@kalimdor_ir

💫www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
شاهزاده کیل تاس، پس از فاسد شدن قسمت چهارم از سرگذشت او👇👇👇
بحث در مورد انواع الف های خون بر حسب نوع و میزان جادویی که استفاده میکنند طولانی و پیچیده است و به پست جداگانه ای نیاز دارد.
پس از شکست کیل تاس و ایلیدان از آرتاس در نرثرند بانو واش و کیل تاس بدن بیهوش و نیمه جان ایلیدان را به اوتلند منتقل کردند. کیل تاس که رویای نهایی اش بازسازی دوباره چشمه خورشید و نجات مردمش از تشنگی جادویی استبه ایلیدن خیانت کرد و مستقیم تحت امر کیل جیدن قرار گرفت و شاتراث(شهر درنآی ها) حمله کرد و پس از آن کشتی آنها را خراب کرد که نتوانند فرار کنند . در این هنگام بانو لیادرین و نیروهای تحت امرش از کیل تاس شاهزاده خائن جدا شد و به نآرو آدال رو آورد و طلب بخشش نمود
این بار قهرمانان برای کشتن کیل تاس به کشتی حمله کردند و پس از بازگشت خبر مرگش را آوردند اما به زودی معلوم شد این خبر صحت ندارد. کیل تاس بر فراز شهر شاتراث فریاد برآورد که مغلوب ولی زنده است.
...پس از اینکه آرتاس چشمه خورشید را به خاکستر کلتوزاد آلود الف ها از منبع اصای جادویی شان محروم ماندند لیکن چشمه خورشید همچنان قابل بهره برداری بود پس کراسوس جفت الکسترازا به آن تجسمی انسانی به نام آنوینا بخشید و درون جنگل پنهانش کرد کالیگوس اژدهای آبی و الفهای خون ساکن آزراث او را شناسایی کردند. کیل تاس به آزراث آمد و سعی کرد کیل جیدن را با دزدیدن آنوینا به آزراث احضار کند کیل جیدن تقریبا آمد و آنوینا فداکارانه خودش را منفجر کرد که او را بکشد اما کیل جیدن به واسطه گردنبند جادویی که سارگراس به او بخشیده بود نجات یافت و فرار کرد و کالیگوس و کوریالستراژ نیز کیل تاس را کشتند‌. اکنون رهبری الف های خون ساکن آزراث را لورتمار ترون و ساکنین اوتلند را بانو لیادرین دارد
#kaelthas #sunstrider #illidan #illidari #stormrage #azeroth #korialstrasz #kalecgus #sargras #burning_logion #wow #worldofwarcraft #warcraft #kalimdor #شاهزاده_کیلتاس_سان_استرایدر #شاهزاده_آرتاس_منتیل #ایلیدان #ایلیداری #لژیون_سوزان #سارگراس #وارکرفت #کالیمدور


@Kalimdor_ir

💫www.Kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/Kalimdor_ir
Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
#muradin #مورادین_برونزبیرد @kalimdor_ir 💫www.kalimdor.ir 💫 https://instagram.com/kalimdor_ir
#muradin #مورادین_برونزبیرد
بین راهروهای قصر گیر افتاده و نمی داند از کدام طرف برود ناگهان صدای کودکی توجهش را جلب می کند «تسلیم شو بزدل» مورادین به پسربچه موطلایی نگاه می کند برای همین او کدگار و تورالیون و خیلی های دیگر جنگیده اند تا کودکانشان در امنیت بازی کنند تا چنین تصویر زیبایی باقی بماند . کودک چشمانش را تنگ کرد خطاب به زره ارزشمند گفت «چه! تسلیم نمی شوی . من به تو فرصت دادم . برای مرگ آماده باش»
صبر کن ببینم این دیگر چیست چه کسی چنین چیزهایی را به این پسر یاد داده همه غلط است. همه اش. پاهایش زیادی باز است شمشیر چوبی را بد نگه داشته و آه! سرانجام شمشیر را دور سرش می چرخاند و از دستش رها می شود و چند متر آنطرف تر می افتد . بالاخره آرتاس مورادین را می بیند . مورادین هم به اندازه پسر شرمنده است . می پرسد پسر میدانی از کدام راه باید بروم این قصر جهنمی هزاران راه پیچ در پیچ دارد.
،
شاهزاده مورادین برونزبیرد سفیر آیرونفورج در لردران و برادر شاه ماگنی ، پس از این برخورد از شاه ترناس اجازه می گیرد تا خودش به آرتاس مشتاق هنر جنگ را بیاموزد . او با آرتاس اتمام حجت می کند که سختگیر است و هرگاه لازم باشد او را تنبیه خواهد کرد. خیلی زود معلوم می شود آرتاس شاگرد بسیار سرسختی است.
مورادین کسی است که در آخرین لحظات سقوط آرتاس در کنار او حضور داشت... او پس از صدمه دیدن در غار در کنار آرتاس توسط عده ای از دورف های یخی پیدا شد و نجات پیدا کرد .
#دورف #آزراث #آیرونفورج #کالیمدور #وارکرافت
#dworf #Azeroth #ironforg #kalimdor #Warcraft #worldofwarcraft #wow
@kalimdor_ir

💫www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
#anduin_lotar #orgrim_doomhammer @kalimdor_ir 💫www.kalimdor.ir 💫 https://instagram.com/kalimdor_ir
چیزی در نحوه حرکت اورک غول پیکر که سریع ولی با دقت بود برای لوتار آشنا بود . به گونه ای می دانست این اورک رهبر هورد است اورک سرش را بالا آورد و مستقیم به او نگاه کرد. چشمانش آن گوی های درخشان سرخ نبودند بلکه خاکستری بودند و سرشار از هوش و ذکاوت و با دیدن او کمی گشاد شدند . او را شناخته بود.
آن جا! دوم همر در حالی که انسان درشت هیکل سوار بر اسب را برانداز می کرد لبخند زد . او با آن سپر و شمشیر عظیمش و چشمان آبی هوشمندش رهبرشان بود همان کسی که دوم همر امید داشت پیدایش کند. سرانجام کسی بینشان نبود. انسان سواره بود و برتری داشت. دوم همر بلافاصله این مشکل را حل کرد. پتکش را تاب داد و سر سنگی عظیمش به کله ی اسب خورد. انسان به زمین نیافتاد بلکه از اسب پرید . هر دو رهبر به سوی هم دویدند هر کدام فقط یک هدف داشت ... مرگ دیگری
مبارزه ای تاریخی بود . لوتار انسانی بزرگ و نیرومند بود به بزرگی و نیرومندی بیشتر جنگجویان اورک ولی دوم همر بزرگتر بود و قویتر و جوانتر . با این وجود لوتار آنچه را که در جوانی و سرعت کم داشت با مهارت و تجربه اش جبران می کرد. هر دو زره های سنگینی بر تن داشتند زره استروم ویند در برابر زره سیاه هورد و هر کسی سلاح هایی را بکار می برد که که جنگجویان پستتر هیچگاه نمی توانستند . شمشیر درخشان طلسم نشان استروم ویند و پتک سیاه تبار دوم همر. و هر دو مصمم بودند پیروز شوند به هر قیمتی.
لوتار اولین ضربه را وارد آورد. شمشیرش از یک سو پیش آمد و سپس ناگهان زاویه ای به آن داد تا به زیر دفاع دوم همر برود که شیاری در زره سنگین اورک ایجاد کرد. جنگسالار هورد از شدت ضربه نالید و در تلافی پتکش را با سرعت پایین آورد که تنها چون قهرمان یک قدم به عقب برداشت به او اصابت نکرد. ولی دوم همر جهت ضربه اش را ناگهان تغییر داد و پتکش را بالا آورد ضربه به زیرچانه لوتار برخورد کرد و او را به عقب فرستاد ضربه سریع دیگری از پتک به دنبالش آمد ولی لوتار درست به موقع شمشیرش را بالا آورد تا جلویش را بگیرد پتک به دسته شمشیر برخورد کرد برای یکی دو ثانیه دو جنگجو تقلا کردند دوم همر می خواست پتکش را پایین بیاورد و لوتار می خواست آن را کنار بزند. سپس لوتار شمشیرش را چرخاند و توانست پتک را به کناری بلغزاند . زمانی که دوم همر می خواست سلاحش را بردارد با پهنای تیغه شمشیرش به صورت اورک ضربه زد و برای لحظه ای جنگسالار را گیج کرد.
ادامه دارد ... #Stormwind #Lordaeron #Anduin #Kalimdor #Warcraft #WorldofWarcraft #WoW
#Horde #Orc #Doomhammer
#هورد #آلیانس #وارکرفت #کالیمدور

@kalimdor_ir

💫www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
#anduin #orgrim #lotar #doomhammer @kalimdor_ir 💫www.kalimdor.ir 💫 https://instagram.com/kalimdor_ir
زمانی که دوم همر می خواست سلاحش را بردارد لوتار با پهنای تیغه شمشیرش به صورت اورک ضربه زد و برای لحظه ای جنگسالار را گیج کرد. ولی دوم همر چنگ زد و ضربه اش به گلوی لوتار خورد و توانست تا فرمانده اتحاد به خود بیاید بر خود مسلط شود. آن دو دوباره پیش آمدند پتک و شمشیر تاب خوردند لوتار ضربه دوم همر را با سپر شیرنشانش دفع کرد که از شدت ضربه مچاله شد و نزدیک بود به زانو درآید ولی شمشیرش به سینه اورک کشیده شد و زره سنگین را خم کرد. دوم همر گامی به عقب برداشت از درد و خشم غرید و زره خراب شده را چنگ زد و بیرون آورد لوتار نیز راست ایستاد و سپر خورد شده را پرت کرد هر دو نعره زدند اکنون دوم همر سریع تر بود اما لوتار شمشیرش را در هر دو طرف بدن اورک تکان می داد . دوم همر بریدگی عمیقی روی شکمش داشت و پهلوی راست لوتار ضربه سهمگینی دریافت کرد. آن دو به دنبال نقطه ضعفی از حریف می گشتند دوم همر به صورت لوتار مشت سنگینی زد و او را به عقب انداخت و پتک عضیمش را با هر دو دست پایین آورد لوتار شمشیرش را بالا آورد تا جلوی ضربه را بگیرد و پتک با تمام نیرویش به شمشیر اصابت کرد و ... آن را شکست و به مسیرش ادامه داد و بر کلاهخود لوتار فرو آمد و صدای شکستن جمجمه و کلاهخود برخاست. شیر آزراث تکان خورد و با بازتابی غیرارادی شمشیر شکسته اش را پایین آورد و قبل از اینکه بیافتد سینه دوم همر را با شمشیر شکسته شکافت. تورالیون فریاد کشید : نه! قهرمان بر زمین افتاد و با آخرین تکانهایش خون و زندگی از بدنش بیرون رفت.

#Stormwind #Lordaeron #Anduin #Kalimdor #Warcraft #WorldofWarcraft #WoW
#Horde #Orc #Doomhammer
#هورد #آلیانس #وارکرافت #کالیمدور
#anduin #orgrim
#lotar #doomhammer

@kalimdor_ir

💫www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
#night_elf @kalimdor_ir 💫www.kalimdor.ir 💫 https://instagram.com/kalimdor_ir
لیست و ترتیب پیشنهادی کتاب های وارکرافت بر اساس سیر داستانی :
۱- طلوع هورد
۲- آخرین نگهبان
۳- امواج تاریکی
۴-آنسوی درگاه سیاه
۵- روز اژدها
۶- ارباب قبایل
۷- از خون و افتخار
۸- آرتاس ، ظهور لیچ کینگ
کمیک ۲۵ قسمتی ورلد آو وارکرافت
۹- چشمه جاودانگی
۱۰- اهریمن روان
۱۱- شکافت
۱۲- چرخه نفرت
کمیک شمن
کمیک سه گانه چشمه خورشید
کمیک اژدهایان در اوتلند
(کمیک بال سایه و کمیک نبرد نکسوس)
۱۳- شب اژدها
۱۴- استرم ریج
۱۵-شکافت٬ درآمدی بر فروپاشی
۱۶ - گرگ دل
۱۷ - ترال و گرگ و میش سیمایان
۱۸ - جاینا پرادمور ، امواج نبرد
۱۹ - وولجین سایه های هورد
۲۰ - طلوع سیمایان
۲۱ - جنایات جنگ
۲۲-اسوه ها paragons
۲۳-تاریخچه Cheronicl
۲۴-ایلیدن Illidan
۲۵- Visual guide
۲۶-before the storm

هدف از این پست بیشتر معرفی کتابهاست وگرنه بی ترتیب بخونید و لذت ببرید.
چنانچه در ترجمه دستی دارید و علاقمند به همکاری هستید با ما تماس بگیرید.

#book #fantasy_book #wow_book #wow #worldofwarcraft #Warcraft #Kalimdor
#کتاب #کتابخوانی #کتاب_خوب #ادبیات #ادبیات_فانتزی #وارکرفت #کالیمدور #ترتیب_کتاب_های_وارکرافت



@kalimdor_ir

💫www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
لیست کمیک های وارکرافت
1- Ashbringer
2- Death knight
3- Curse of worgen
4-Legend
5- Mage
6- The Sun well Trilogy
7- shadow wing
8- Shaman
9- World of Warcraft
10- Dark Riders
11- Blood sworn
12- Pearl of pandaria
13- Guldan and the stranger
14- Blood and Thunder
15- Black hand
16- Fault lines
17- High mountain a mountain divide
18- Nightborne Twilight of suramar
19- Son of the wolf
20- The Sunwell Trilogy Ultimate Edition

از این بین کمیک های شماره ۱، ۲، ۵، ۶، ۸، ۱۰، ۱۹ اهمیت فوق العاده ای در داستان وارکرافت دارند.
توجه کنید:
اکثر این کمیک ها ترجمه نشدن اما خوندن کمیک انگلیسی سخت نیست .

#book #fantasy_book #wow_book #wow #worldofwarcraft #Warcraft #Kalimdor
#کتاب #کتابخوانی #کتاب_خوب #کمیک #مانگا #منهوا #ادبیات #ادبیات_فانتزی #وارکرفت #کالیمدور #ترتیب_کمیک_های_وارکرافت

@kalimdor_ir

💫www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
#Lady_Jaina_proudmoor @kalimdor_ir 💫www.kalimdor.ir 💫 https://instagram.com/kalimdor_ir
لیدی جینا پرادمور
lady jaina proudmoor
جینا پرادمور از معروفترین شخصیتهای وارکرافت است او نخستین بار در کتاب آرتاس دیده شد.
جینا دختر کوچک ادمیرال (دریادار) پرادمور است که چون توانایی جادو کردن داشت در کودکی به دلاران فرستاده شد وی در سر راه به قصر لردران رفت و مدتی مهمان قصر بود در آنجا جینای ۱۱ ساله با پرنسس کالیای ۱۴ ساله و پرنس آرتاس ۱۲ ساله آشنا شد. او و آرتاس به سرعت مجذوب هم شدند. آرتاس جینا را تا دلاران همراهی کرد و پسرک شیطان یک نیمه شب جینا را از خواب بیدار کرده و به دیدن اورک های اسیر در اردوگاه برد کاری بس خطرناک! اما جینای کوچک علیرغم ترسش از اورک ها به آرتاس اعتماد کرد در آنجا جینا برای اولین بار شرایط اسفبار اورک ها را دید او دلش میخواست آنها را آزاد کند. تا سالها بعد او همچنان در ذهن شاهزاده جوان لردران باقی ماند جینا در دلاران تحت آموزش مستقیم شاهزاده کیل تاس قرار گرفت. شاهزاده کوئل تالاس نیز عاشق لیدی پرادمور شد. اما آرتاس در بدست آوردن دل هرکسی از جمله جینا موفق تر بود
ادامه دارد...
#Arthas #Menethil #Jaina #Varian #Stormwind #Theramore #Lordaeron #Anduin #Uther_Lightbringer #Kalimdor #Warcraft #WorldofWarcraft #WoW
#آرتاس #جاینا #واریان #کیل_تاس #شاهزاده_آرتاس_منتیل
#لیدی_جاینا_پرادمور #شاه_واریان #شاهزاده_کیلتاس_سان_استرایدر #لردران #ترامور #استروم_ویند #کوئل_تالاس
@kalimdor_ir

💫www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
قسمت سوم
آرتاس که عجله داشت سریعتر به استراسهولم برسد سر راهش با مدیو نگهبان سابق روبرو شد. مدیو با تعابیری شاعرانه به او گفت زمین مرده و کاری از کسی برای نجات آن بر نمی آید و آرتاس باید باقی مانده مردم را بردارد و از آنجا برود آرتاس در مقابل به سختی پرخاش کرد که فرار نخواهد کرد و مردمش را تنها نخواهد گذاشت پس از رفتن مدیو جینا ظاهر شد و معلوم شد همه چیز را شنیده است ترکش عصبانیت آرتاس دامن جینا را هم گرفت و او را فرستاد که برود اما جینا همچنان مقاومت کرد (آنتونیداس، آتر و آرتاس به او گفته بودند برود) در آن شب جینا و عشقش پس از سالها با هم بودند اما آرتاس صبح سردتر و دورتر از همیشه اعلام کرد که ریشه طاعون نامردگان از خاک و آرد آلوده است. آنها براه افتادند اما در نهایت درد و شوک وقتی پشت دروازه های استراسهولم رسیدند عطر نان های پخته شده هوشیارشان کرد جینا با وجود تلاشش برای جدا نشدن از آرتاس آنجا پشت دروازه های استراسهولم کم آورد. او با دل شکستگی آرتاس را ترک کرد اما شاهزاده جوان لردران او را هرگز ترک نکرد نه فکرش را و نه قلبش را...
جینا در تلاش برای نجات مردم و نبرد با اهریمنانی که دائم از گوشه و کنار سر بر می آوردند به لردران قصر شاه ترناس رفت و سپس به راهنمایی مدیو (که این روزها به جای جادو شاعری می کرد) به دلاران . او مردم را جمع آوری کرده و به قسمتی از قاره پهناور کالیمدور برای سکونت رفت . ترامور!
شهری که جینا بنا نهاد تا مدتها بزرگترین پایگاه صلح در دنیای آزروث بود . حتی در زمانی که دلاران بی طرف از هم پاشیده بود و تمام نژادهای آزروث در تلاش برای بقا گرفتار بودند . جینا دیگر به دلاران بازنگشت او باز هم به توصیه مدیو با ترال هم پیمان شد تا از نبردی بیهوده که جان مردمش را به خطر واهی می انداخت دوری کند او هر لحظه با شنیدن اخباری در مورد اعمال آرتاس در اندوهی تاریک فرو می رفت. متاسفانه در راه حفاظت از آزراث و مردمش و قرار گرفتن در کنار ترال او مجبور به فداکاری های زیادی شد نبردش با الفهای شب پس از مرگ سناریوس و نبرد با پدرش و درنهایت مرگ او برای حفظ امکان زندگی اورکها در کالیمدور . به درد تنها گذاشتن آرتاس در لحظه خطر اضافه شد.
کمی پس از بسته شدن پرتال و شکست لژیون سوزان همه رهبران آزروث به دنبال جبهه گیری و دسته بندی قدرت بودند راهی برای بقا ... ادامه دارد
#Arthas #Menethil #Jaina #Varian #Stormwind #Theramore #Lordaeron #Anduin #Uther_Lightbringer #Kalimdor #Warcraft #WorldofWarcraft #WoW #Horde #Durotan #Frostwolf #Orc #Deranor #Thrall

💫www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir
Kalimdor.ir | Warcraft & Diablo
#jaina @kalimdor_ir 💫www.kalimdor.ir 💫 https://instagram.com/kalimdor_ir
قسمت چهارم
این قسمت در مورد کتاب چرخه نفرت و کمیک ۲۵قسمتی world of Warcraft است.
جینا عضو اتحاد جدیدی بود که شامل انسانها دورفها نوم ها الفهای شب و پس از آن درنآی ها می شد.
او بر حسب اتفاق برای رفع مشکل کوچکی که جنگی بزرگ بین هورد و اتحاد راه می انداخت رفته بود که با پیرزنی خمیده با چشمانی سبز و آشنا روبرو می شود. جینا هویت زن را در می یابد. اگوئین نگهبان سابق آزروث مادر مدیو...
جینا می فهمد که اگوئین پسرش مدیو را دوباره زنده کرده است همچنین بیشتر مشکلات آزراث با سارگراس را اگوئین به وجود آورده، او با سیاست و مهارت موفق شد اگوئین هزار ساله را که اکنون سرانجام پیر شده بود به عنوان مشاور همراه خود به ترامور ببرد. روزی تیرانده ویسپرویند رهبر الفهای شب سه مهمان به نزد جینا می فرستد یک الف شب به نام برال که قبلا در نبرد کوه هیجال در کنار جینا جنگیده بود و او دو همراه با خود دارد یک الف خون مونث کوچک و وحشی و یک انسان مذکر که لوگاش می خوانندش. لوگاش حافظه اش را از دست داده و برای کمک نزد جینا فرستاده شد. جینا هویت واقعی لوگاش را کشف میکند. شاه وارین رین شاه گم شده استروم ویند.
اما در استروم ویند یک نفر به عنوان شاه وارین بازگشته است. و حالا وظیفه جیناست که حقیقت را دریابد .
این در حالی ست که الف خون کوچک نیز داستانی برای خود دارد اگوئین او را می شناسد . دختر یک همکار قدیمی و عضو شورای تریسفال والیرا سنگوئینار دختر رلفترا.
در طی حوادثی فرزند وارین دزدیده می شود و دو وارین که دو نیمه یک وجود هستند یکی می شوند. مدتی بعد وارین به درخواست جینا برای صلح با ترال به ترامور می رود در آنجا مورد حمله گروهی متشمل بر اورک ها و انسانها قرار میگیرد گارونا یکی از حمله کنندگان است. اما یک بچه نیمه اورک نیمه انسان با رنگ سبز و آبی مداخله کرده و ولیعهد استروم ویند را نجات می دهد. صلح به سرعت بهم می خورد وارین و گاروش هر کدام یکدیگر را متهم به دسیسه می کنند. وارین قصد ندارد از جان گارونا بگذرد. جینا گارونا را تحویل او نمی دهد اما موضوع را برای بررسی به یک آندد مورد اعتماد اگوئین و والیرا می سپارد. مریل استروم هوف در زمان زنده بودنش عضو دیگری از شورای تریسفال بوده است.ادامه دارد...
#Arthas #Menethil #Jaina #Varian #Stormwind #Theramore #Lordaeron #Anduin #Kalimdor #Warcraft #WorldofWarcraft #WoW
#Horde #Frostwolf #Thrall #Garrosh
#Korialstrasz #Alexstratsza #Kalecgos #Ysera #Nozdormu #Malygos #Dragon #Night_elf #Tyrande_Whisperwind #World_Tree #Nordrassil #Teldrassil

💫www.kalimdor.ir 💫

https://instagram.com/kalimdor_ir