می زدگان
کانال صدای سخن عشق
از تاریخ دقیق به دنیا آمدن و درگذشت درویش #حسن_خراباتی اطلاعی در دست نیست.
وی زادهی سال ۱۲۷۱ در کرمانشاه بود. تبحر فراوانی در آواز ایرانی ، موسیقی فولکلور و همچنین مقامهای #تنبور داشت
#درویش در سرودن شعر فارسی و کردی نیز دست داشته است.
پسر ِ او درویش #نعمت_علی_خراباتی ست که در زمرهی اولین آموزگاران ِ استاد #شهرام_ناظری جای دارد.
هنر و ادب این خاندان بمانند دیگر هنرمندان کُرد ، نشات گرفته از رمز و رازی درویشانه و خانقاهیست که آمیخته شده با چاشنی عشق به راه ِ حقیقت ، چنانکه که کرمانشاه را خاک عُرفا نامیدهاند
این برنامه ضبط خصوصی اجرای قلندرانهی وی به همراهی میر ِ سهتار، استاد احمد عبادی ست.
در حلقهی ما میزدگان شور و شری هست
وین شور و شر از جذبهی شوریدهسری هست
بزم خصوصی
ساز و آواز #می_زدگان
آواز استاد #حسن_خراباتی
سهتار استاد #احمد_عبادی
شاعر #مونس_شیرازی
مقام #بیات_اصفهان
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
وی زادهی سال ۱۲۷۱ در کرمانشاه بود. تبحر فراوانی در آواز ایرانی ، موسیقی فولکلور و همچنین مقامهای #تنبور داشت
#درویش در سرودن شعر فارسی و کردی نیز دست داشته است.
پسر ِ او درویش #نعمت_علی_خراباتی ست که در زمرهی اولین آموزگاران ِ استاد #شهرام_ناظری جای دارد.
هنر و ادب این خاندان بمانند دیگر هنرمندان کُرد ، نشات گرفته از رمز و رازی درویشانه و خانقاهیست که آمیخته شده با چاشنی عشق به راه ِ حقیقت ، چنانکه که کرمانشاه را خاک عُرفا نامیدهاند
این برنامه ضبط خصوصی اجرای قلندرانهی وی به همراهی میر ِ سهتار، استاد احمد عبادی ست.
در حلقهی ما میزدگان شور و شری هست
وین شور و شر از جذبهی شوریدهسری هست
بزم خصوصی
ساز و آواز #می_زدگان
آواز استاد #حسن_خراباتی
سهتار استاد #احمد_عبادی
شاعر #مونس_شیرازی
مقام #بیات_اصفهان
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
زر گر رخِ عاشق بُود، اندوختنی نیست
دل پاره گر از عشق شد، آن دوختنی نیست
ای قوتِ روان! اشک من اَندر غم عشقت
یاقوت روانیست که اندوختنی نیست
سوز دلم از آتش دوزخ؟ نه -به رویت-
چون سوختهی عشق تو شد، سوختنی نیست
با قدّ و رُخت، سرو و گلِ باغ و چمن را
افراختنی نبْود و افروختنی نیست
یک نکته نیاموختم از سرّ دهانش
کاین راز نهان باشد و آموختنی نیست
زلفش به خطا مشکِ خُتَن خواندهای «مونس!»
این نافهی تاتاری خوشبو، خُتَنی نیست...
#مونس_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل پاره گر از عشق شد، آن دوختنی نیست
ای قوتِ روان! اشک من اَندر غم عشقت
یاقوت روانیست که اندوختنی نیست
سوز دلم از آتش دوزخ؟ نه -به رویت-
چون سوختهی عشق تو شد، سوختنی نیست
با قدّ و رُخت، سرو و گلِ باغ و چمن را
افراختنی نبْود و افروختنی نیست
یک نکته نیاموختم از سرّ دهانش
کاین راز نهان باشد و آموختنی نیست
زلفش به خطا مشکِ خُتَن خواندهای «مونس!»
این نافهی تاتاری خوشبو، خُتَنی نیست...
#مونس_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کمر بر قتل عشّاق آن نگار تندخو بندد
خدا یارش بُود، کز بهرِ قتل من نکو بندد
نمیخواهد مگر یک لحظهام آید نفس بیرون
که پیوسته غمش در سینهام راه گلو بندد؟
نمیخواهد مگر تا پر فشاند وقت جان دادن
که مرغِ بِسملِ دل را چنین محکم به مو بندد؟
ز حُسنت هر که دارد گفتوگویی بر گمان خود
نقاب آن بِه که بُگشایی که لب از گفتوگو بندد
به جز زلف پریشانت که زندانِ دل ما شد
نبیند هیچکس چوگان که ره بر سِیرِ گو بندد
امیدم بر دهانت بود، نازت بست بر من در
که را بر هیچ امّید است، باید در بر او بندد؟
ندانم بر سر صلح است با من یار یا بر کین
که گَه بر چشم «مونس» رو گشاید، گاه رو بندد
#مونس_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خدا یارش بُود، کز بهرِ قتل من نکو بندد
نمیخواهد مگر یک لحظهام آید نفس بیرون
که پیوسته غمش در سینهام راه گلو بندد؟
نمیخواهد مگر تا پر فشاند وقت جان دادن
که مرغِ بِسملِ دل را چنین محکم به مو بندد؟
ز حُسنت هر که دارد گفتوگویی بر گمان خود
نقاب آن بِه که بُگشایی که لب از گفتوگو بندد
به جز زلف پریشانت که زندانِ دل ما شد
نبیند هیچکس چوگان که ره بر سِیرِ گو بندد
امیدم بر دهانت بود، نازت بست بر من در
که را بر هیچ امّید است، باید در بر او بندد؟
ندانم بر سر صلح است با من یار یا بر کین
که گَه بر چشم «مونس» رو گشاید، گاه رو بندد
#مونس_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀