💖کافه شعر💖
2.52K subscribers
4.38K photos
2.91K videos
12 files
1.02K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
تو با منی،
جهانی در بر دارم از عشقت
تو با منی
اندوهی نیست
تو را می خوانم به هزار نام مهربانت...!

#زینب_سادات_حسينی

#درود_صبحتون_در_پناه_حضرت_دوست

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
به تو ایمان دارم
به لبخندی که در پس اندوه بر لبانم
دوخته می شود
به صدایت که ذکر روزهای من است
تو عاشقانه ای
ابدیتی مطلق
با تو جهانی از عشق آموخته ام...!

#زینب_سادات_حسينی
#درود_صبحتون_بخیر

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
در همه مسیرها
تو را می جویم
به هنگام درد
به هنگام خوشبختی
راه تو خیر می شود برایم
چه غم چه شادمانی
آغوش امنت
پناه است روزگارانم را....

#زینب_سادات_حسينی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو زيباترين شعر منی
دسته گلی در دست
عطرنجوای لبخندی آشکار
دوستت دارم هایم
دلتنگ مانده اند
من پنج شنبه ای هستم
اندوهناک
فاتحه خوان یک بغض
بر مزار خاک هایی که دستان تو را
به آغوش کشیده اند...!

#زینب_سادات_حسينی
#نیستی_و_نبودنت_همه_جا_هست

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو بودی
همه جا
هربار که سختی روی شانه ام تکیه زد
گرفتار شدم در خویش
از هر طرف تو بودی
نمی توان به تو شک کرد
انگار که لبخندت را باور نکرده باشم...!

#زینب_سادات_حسينی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
حالا کسی نيست ،
تکه تکه روی دست هایش ،
تنهاييم را جدا کند!
وسط روياهايم
خطی سفيد بياندازد !

حالا که داده ام
عکست را در چشم هايم قاب  کنند!

این همه سال که وقت کمی نيست''

حالا ياد گرفته ای کفش هايت را ،
اين پا و آن پا
کنی !
بر تَرک خيابان بنشينی...!
چهار راه ها را با خيالت  دور بزنی ...!
و تمام ارابّه های سوار
بر دوش زمین
کنار قدم های تو راه  بروند...!

حالا که  از تو دور مانده ام...
برای مخفی شدن لبخندهايم ،
باچه کسی،
بايد
شير يا خطّ بياندازم؟

این همه سال که وقت کمی نيست''

روبروی آينه بنشینم ،
موهايم را با سر انگشت های تو
نوازش کنم !
دست بکشم به گونه های نَم زده ام !
سنجاق سری
ازستاره های پولکی آسمان
بر کلاف نقره ای آن بچسبانم!

کنارحوض بروم،
صورت ماه را درآب خطّ بياندازم !
و از قول تو،
برای دلتنگيم
گريه کنم...!

#زینب_سادات_حسينی(ترنّم)

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو هرگز نبوده ای
من اما
هیچوقت کنار آن نیمکت خالی حیاط
با تو ننشسته ام
با چشم هایت قرار نداشتم
و برای لبخندت حرف نمی زدم...

ساعت وقت دلتنگیمان بود
حوصله ی بی قراری هایم را به دور عقربه ها
می گرداند
دوری ت
هر روز یک دور بیشتر
پشت پلک من
به دور خودش می چرخید...

دلم قرار نمی دانست یعنی چه...!؟

هر روز
با قهوه و فنجانی خیال خوش
تکرارت می کردم
پای قرار های نرسیده،...

تو یادت نیست
من نامت را هنوز بلند نشده
روی ثانیه ثانیه ی چشمانم
کوک کرده بودم...
رویای م دست نیافتنی بود
مثل شمار بوسه هایی که لبانت را
سرخ نکرد...

حالا بماند که نمی دانم
این اشک های بی وقفه
روی شیار گونه ام چه می خواهند؟!

حتی وقتی جای خالی ات
داغ گذاشته به روی قلب من!
دوست داشتنت آتش زیر خاکستر شده
هوایی ام که می کند
مثل جان مدام به لب نرسیده
دلم را می سوزاند...!

#زینب_سادات_حسينی(ترنّم)

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀