آنکه آمد... خسته آمد... خسته رفت⚘
دفتر دل را نخواند و بسته رفت⚘
دل غمین شد... ماند... در کار خودش
دیدمش... در جاده او... دلبسته رفت⚘
آنکه آمد... با خودش تقدیر داشت⚘
خواب بودم... خواب من... تعبیر داشت⚘
گوشه ی گلدان... گلی روییده بود
آنکه آمد با دلش... تاثیر داشت⚘
او شکایت داشت... او رنجیده بود
از دل ما... او بدی ها دیده بود⚘
هرچه گفتم ملتمس... زین جا نرو
گفت او... این قصه را نشنیده بود
من ندیدم آنکه آمد... خسته رفت⚘
او چه شد... از این بساط بسته رفت؟⚘
من نفهمیدم... چه کردم... خسته شد
خسته از ما آمد و آهسته رفت.
#رضاعلیزاده_نیکو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دفتر دل را نخواند و بسته رفت⚘
دل غمین شد... ماند... در کار خودش
دیدمش... در جاده او... دلبسته رفت⚘
آنکه آمد... با خودش تقدیر داشت⚘
خواب بودم... خواب من... تعبیر داشت⚘
گوشه ی گلدان... گلی روییده بود
آنکه آمد با دلش... تاثیر داشت⚘
او شکایت داشت... او رنجیده بود
از دل ما... او بدی ها دیده بود⚘
هرچه گفتم ملتمس... زین جا نرو
گفت او... این قصه را نشنیده بود
من ندیدم آنکه آمد... خسته رفت⚘
او چه شد... از این بساط بسته رفت؟⚘
من نفهمیدم... چه کردم... خسته شد
خسته از ما آمد و آهسته رفت.
#رضاعلیزاده_نیکو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀