ياد باد ان دم ، كه ما هم روزگاري داشتيم
در ميان خوب رويان ، مَه عِذاري داشتيم

ياد باد گرماي عشق و سردي ان روز برف
در تب ان روز برفي ، ما قراري داشتيم

ياد باد ان روز باران ، زير چتري بيقرار
فارغ از بازي دوران ، ما بهاري داشتيم

ياد باد ان سرو قامت ، كز وصالش روز و شب
اشك شوقي بُد روان و ، چشمه ساري داشتيم

ياد باد زان شب به مستي تا طلوع افتاب
با دو چشم و خوي مستت ، كار و باري داشتيم

ياد باد از تلخي مي ، وز شكر لعل لبت
از گُل افكنده نقابت ، لاله زاري داشتيم

ياد باد از ابر گيسو ، خوي كرده دَور رُخ
با شب و ان ماه و شبنم، حال زاري داشتيم

ياد باد هر لحظه باتو ، چون "حزينت" روز و شب
در جنون گويد كه ما هم بيقراري داشتيم

#حزین‌_سنندجی
#ی

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

اي نهان از مردم و در مردمم پنهان شده
اي تمام هستي و در هستيم پنهان شده

اي نهان در جام آخر نشئه رطل شراب
اي تمام مستي و در مستيم پنهان شده

اي نهان در هر رياحين بوي خوب پيكرت
اي تمام عطر گلها در گلم پنهان شده

اي نهان در خواب حسرت خفته در آغوش مه
اي تمام شور شبها در شبم پنهان شده

اي نهان چون عطر ديدار جستني در پيرُهن
اي تمام يوسفي در يوسفم پنهان شده

اي نهان از ديده گانم صبحگاهم بي تو تار
اي تمام ناي و در بينائيم پنهان شده

اي نهان در عزلتم وي دور مانده از"حزين"
اي تمام بود و هم در بودنم پنهان شده

#حزین_سنندجی
#ای

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

ايكاش دوباره به تماشات نشينم
يا سايه شوم،زير قدم هات نشينم

ايكاش كه با خواب شبانگاه به صد ناز
باز آيم و بر نرگس شهلات نشينم

ايكاش كه چون گَرد و غبار سر كويت
بر خيزم و من بر كف پاهات نشينم

ايكاش چنان ابر بهاري و گُلستان
صد قطره شوم بر رُخ گُل سات نشينم

ايكاش چو مرغان حرم بهر طوافت
پران شوم و بر سر مأوات نشينم

ايكاش كه با شعر و غزل ، من
باز آيم و بر لعل شِكر خات نشينم

ايكاش كه مرگم بدهد مهلت و يكدم
پروانه شوم بر رُخ زيبات نشينم

ايكاش كه از خاك حزينت گُل حسرت
بر چيني و من بر كف مينات نشينم

#حزین_سنندجی
#ا

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

بی تو تمام زندگی قصه پُر غم دل است
بي تو حديث عُمر من غصه باغ بي گُل است

بي تو نبود يكنفس ، دل برهد از اين قفس
وصف دوباره ديدنت ، راز هَزار بيدل است

بي تو هميشه مستِ مست همچو دو مردم توام
مستي بي زوال من، جمله زچشم چون مُل است

بي تو دل شكسته را هيچكس ام دوا نكرد
كار طبيبانه همه، سعي و تلاش باطل است

بي تو حيات و ماندنم، نقش سراب و تشنگي
سعي صفا و مروه ام، زمزمي از خون دل است

بي تو به طَوف خانه ام، بِه نشده دل حزين
اي گُل غايب از نظر، بي تو جهان همه گِل است‌

#حزین_سنندجی
#ب

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

#لایق_جنون

آه که غرق خون شدم ، لایق این جنون شدم
و ز غم روی چون گُل ات ، لاله واژگون شدم

بحر تويي قطره منم ، شمع تويي اشك منم
زنده تويي مرده منم ، واله و مجنون شدم

ماه زمين و آسمان ، كعبه دل شكسته گان
كن نظري به من كه هان ، ديده چو جيحون شدم

بال و پرم شكسته ايي، راه نظر تو بسته ايي
خوش به دلم نشسته ايي ، گنجي و هارون شدم

مست زچشم مست تو ، زنده به امر هست تو
من چه كنم ز دست تو ، هستم و دلخون شدم

نرگس گُلزار و دمن، جلوه سروي به چمن
بهر وصالت گُل من ، شُهره گردون شدم

چنگ خميده قامتم، بيش مكن ملامتم
عشق تو شد كرامتم ، حزينِ موزون شدم

#حزین_سنندجی‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

#آخر_آمدی

عاقبت این روز آخر آمدی، اما چه سود
در شمار افتاده شد دم ، فارغ از بود و نبود

آمدی اما نمی بینم جمالت ، هور من .
اشک ایام فراقت ، سوی چشمانم ربود

آمدی اما صد افسوس ، سخت میاید نفس
ور نه با تو صد حکایت بودم از بود و نبود

آمدی اما بسر شد عمر ماندن ، ای عزیز
ایدریغ هرگز نگفتی راز این سودا چه بود

آمدی اما چه حاصل، وقت حاصل شد درو
آوخ از داس فراقت ، سبزی عمرم درود

آمدی ، اما چه گویم با لبان بسته ام
شوق دیدار تو دارم ، چشم می باید گشود

آمدی. آمدی اما حزینت ، هم نبیند رفتنت
خاک من عمر تو بادا ، چون دگر باید غنود

#حزین_سنندجی‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀