لحـــظه هـــایی ناب دارم با تو و شیـــدا دلت
عـــاشقـــی ها کـــرده قلب بیقـــرارم بــــا دلت
جــان ناقــابل فــدایت می کــنم در راه عشق
یک نفـــس باید بمـــیرم در رسیــــدن تا دلت
روز و شب در کوی عشقت می زند پر پر دلم
می شنــــاســــد این دل سرگشـــته را آیا دلت؟
دل که نه!دریای احساس است و عشق و معرفت
شـــور و شوقی کــرده برپا باز هم، اینجا دلت
از دل و احساس تو سرمست و شیدا می شوم
می دلت، ساغر دلت ، میخانه و ماوا دلت
می رســـاند عاقبت ما را به رویای وصـــال
خوب می دانـــد مسیــــر آرزوهــــــا را دلت
#اسماعیل_حاج_علیان
#ل
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
عـــاشقـــی ها کـــرده قلب بیقـــرارم بــــا دلت
جــان ناقــابل فــدایت می کــنم در راه عشق
یک نفـــس باید بمـــیرم در رسیــــدن تا دلت
روز و شب در کوی عشقت می زند پر پر دلم
می شنــــاســــد این دل سرگشـــته را آیا دلت؟
دل که نه!دریای احساس است و عشق و معرفت
شـــور و شوقی کــرده برپا باز هم، اینجا دلت
از دل و احساس تو سرمست و شیدا می شوم
می دلت، ساغر دلت ، میخانه و ماوا دلت
می رســـاند عاقبت ما را به رویای وصـــال
خوب می دانـــد مسیــــر آرزوهــــــا را دلت
#اسماعیل_حاج_علیان
#ل
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دل ڪه بعد از عاشقے، دیوانه اے بیچاره شد
ڪار من هم بعد از ان دیوانه دارے بود و بس
ڪام دل شیرین نشد از مژده ے دیدار یار
ڪار دنیا با دلم ناسازگارے بود و بس
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ڪار من هم بعد از ان دیوانه دارے بود و بس
ڪام دل شیرین نشد از مژده ے دیدار یار
ڪار دنیا با دلم ناسازگارے بود و بس
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به خـــداوند نـــگاه تو قســـم ، دلتنگم
و به چشمان سیاه تو قسم ، دلتنگم
صورتت مـــاه دلارای شب تــــــاریکم
به همان صورت ماه تو قسم دلتنگم
گرچه از حسرت دیرینه ی خود میگویی
من به ان حسرت و اه تو قسم دلتنگــم
اینکه در عشق خودت حس گناهی داری
به همـــان حس گنــاه تــو قســم ، دلتنگم
مانده ام اینکه بخواهی و نخواهی من را
به همین خواه و نخواه تو قــسم دلتنگم
ای که هر جا گل زیبا سر زلفت داری
به گل زلف ســیاه تو قســم ، دلتنگم
دل سرگشته ی من مانده به راهت گل من
بـــه دل مانـــــده به راه تـــو قســــم دلتنگــــم
#اسماعیل_حاج_علیان
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
و به چشمان سیاه تو قسم ، دلتنگم
صورتت مـــاه دلارای شب تــــــاریکم
به همان صورت ماه تو قسم دلتنگم
گرچه از حسرت دیرینه ی خود میگویی
من به ان حسرت و اه تو قسم دلتنگــم
اینکه در عشق خودت حس گناهی داری
به همـــان حس گنــاه تــو قســم ، دلتنگم
مانده ام اینکه بخواهی و نخواهی من را
به همین خواه و نخواه تو قــسم دلتنگم
ای که هر جا گل زیبا سر زلفت داری
به گل زلف ســیاه تو قســم ، دلتنگم
دل سرگشته ی من مانده به راهت گل من
بـــه دل مانـــــده به راه تـــو قســــم دلتنگــــم
#اسماعیل_حاج_علیان
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
رسیدم با تو در دنیا به عشـــق و آرزوهــایم
به عشقت سبز و زیبا شد دوباره باز دنیایم
دلم گرم است و میدانم هوای عاشقی داری
شبی با مهر می ایی به شهر عشق و رویایم
ندارم غصه ای دیگر اسیر ظلمتی باشم
تویی در اسمان دل ،چراغ صبح فردایم
چو خون جاری شدی در تن ، چو روح تازه ای در من
نباشم از دلت غافل به هر جایی و هر جایم
تو را چون اشنا دیدم به راه عشق و شیـدایی
به دنبالت به هر جا با دوچشم بسته می ایم
#اسماعیل_حاج_علیان
#ر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به عشقت سبز و زیبا شد دوباره باز دنیایم
دلم گرم است و میدانم هوای عاشقی داری
شبی با مهر می ایی به شهر عشق و رویایم
ندارم غصه ای دیگر اسیر ظلمتی باشم
تویی در اسمان دل ،چراغ صبح فردایم
چو خون جاری شدی در تن ، چو روح تازه ای در من
نباشم از دلت غافل به هر جایی و هر جایم
تو را چون اشنا دیدم به راه عشق و شیـدایی
به دنبالت به هر جا با دوچشم بسته می ایم
#اسماعیل_حاج_علیان
#ر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
می کشم دور دل دربندِ احساست، حصار
دل حریم یار باشد ،عشق دارد اعتبار
دل که عاشق شد تو هم از خویش غافل می شوی
چشم می بندی به روی دیگران بی اختیار
روز و شب از عاشقی می گویی و دلدادگی
هر بلایی هم سرت اورده باشد روزگار
اینقدر در گوش من از درد دلتنگی نخوان
جای ان در قلب عاشق بذر شیدایی بکار
حال و روزم را نمی فهمی مگر روزی تو هم
مثل من بر عشق و احساس دلی گردی دچار
فصل هایت بوی غم بوی زمستان می دهد
تا نگار از در نیاید هم نمی آید بهار
واعظا با پندهایت از جنون منعم نکن
عاشق دیوانه را با منطق و برهان چکار
#اسماعیل_حاج_علیان
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دل حریم یار باشد ،عشق دارد اعتبار
دل که عاشق شد تو هم از خویش غافل می شوی
چشم می بندی به روی دیگران بی اختیار
روز و شب از عاشقی می گویی و دلدادگی
هر بلایی هم سرت اورده باشد روزگار
اینقدر در گوش من از درد دلتنگی نخوان
جای ان در قلب عاشق بذر شیدایی بکار
حال و روزم را نمی فهمی مگر روزی تو هم
مثل من بر عشق و احساس دلی گردی دچار
فصل هایت بوی غم بوی زمستان می دهد
تا نگار از در نیاید هم نمی آید بهار
واعظا با پندهایت از جنون منعم نکن
عاشق دیوانه را با منطق و برهان چکار
#اسماعیل_حاج_علیان
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
غزل یعنی تویی هر جا کنارم
تویی آرامش و صبر و قرارم
غزل یعنی بجز از عشق گفتن
برای دلبرم کاری ندارم
در این عشق انچنان دیوانه ام که
به صحرای جنون سر می گذارم
تو را می خوانم ای بالا بلندم
تو باشی شعر ناب ماندگارم
تویی شعر و شراب و شور و مستی
ننوشم گر تو را روزی ،خمارم
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
تویی آرامش و صبر و قرارم
غزل یعنی بجز از عشق گفتن
برای دلبرم کاری ندارم
در این عشق انچنان دیوانه ام که
به صحرای جنون سر می گذارم
تو را می خوانم ای بالا بلندم
تو باشی شعر ناب ماندگارم
تویی شعر و شراب و شور و مستی
ننوشم گر تو را روزی ،خمارم
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
خط به خط نامه ی احساس تو را میخوانم
نامه را حرف دل دلبر خود میدانم
مینویسی همه ی حرف دلت را با عشق
مینشیند همه ی حرف دلت بر جانم
کاش دستان تو از نامه برون می امد
تا بگیری به وفا بار دگر دستانم
انچه با عشق نوشتی و دلم شیدا شد
شعر چشمان تو بوده است در این دیوانم
گفته ای تا به ابد عاشق من میمانی
تا نفس هست وفادار دلت میمانم
عشق را با قلم سرخ چه جانی دادی
باهمین عشق قسم خورده شدی درمانم
مثل یک زلزله میماند و میدانم باز
دوستت دارمت هر بار کند ویرانم
خط بزن هرچه که از غصه نوشتی بامن
رحم کن بر دل دیوانه ی سرگردانم
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نامه را حرف دل دلبر خود میدانم
مینویسی همه ی حرف دلت را با عشق
مینشیند همه ی حرف دلت بر جانم
کاش دستان تو از نامه برون می امد
تا بگیری به وفا بار دگر دستانم
انچه با عشق نوشتی و دلم شیدا شد
شعر چشمان تو بوده است در این دیوانم
گفته ای تا به ابد عاشق من میمانی
تا نفس هست وفادار دلت میمانم
عشق را با قلم سرخ چه جانی دادی
باهمین عشق قسم خورده شدی درمانم
مثل یک زلزله میماند و میدانم باز
دوستت دارمت هر بار کند ویرانم
خط بزن هرچه که از غصه نوشتی بامن
رحم کن بر دل دیوانه ی سرگردانم
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل سپردم به تو ای دلبر شیرین سخنم
تا که آغوش پراحساس تو باشد وطنم
مثل باران بزنی بر تن خشکیده ی من
تا که سرسبز شود شاخه ی خشکی که منم
حال من با تو خوش و حس دلم رویایی ست
جز تو و عشق تو ای یار دگر دم نزنم
خسته از زندگی و همهمه بودم عمری
تو شدی باعث آرامش وشیدا شدنم
از تب عشق تو اینگونه غزلخوان شده ام
تشنه ی دست نوازشگر عشق است تنم
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا که آغوش پراحساس تو باشد وطنم
مثل باران بزنی بر تن خشکیده ی من
تا که سرسبز شود شاخه ی خشکی که منم
حال من با تو خوش و حس دلم رویایی ست
جز تو و عشق تو ای یار دگر دم نزنم
خسته از زندگی و همهمه بودم عمری
تو شدی باعث آرامش وشیدا شدنم
از تب عشق تو اینگونه غزلخوان شده ام
تشنه ی دست نوازشگر عشق است تنم
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلبر نازی که در اشعار می گویم تویی
محرم رازی که در اشعار می گویم تویی
از میان دشت غم بردی مرا تا اوج عشق
بال پروازی که در اشعار می گویم تویی
شادمان شد روح غمگینم به ساز عاشقی
ساز و آوازی که در اشعار می گویم تویی
لب اناری ، مو شرابی ، چشم هایت آینه
خلد دلبازی که در اشعار می گویم تویی
با نگاهی دلفریب و چشم هایی دلربا
عشق طنازی که در اشعار می گویم تویی
با کلام دلنشین بر پیکرم جان می دهی
روح اعجازی که در اشعار می گویم تویی
من ز خود چیزی ندارم ،از تهی خالی ترم
شعرپردازی که در اشعار می گویم تویی
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محرم رازی که در اشعار می گویم تویی
از میان دشت غم بردی مرا تا اوج عشق
بال پروازی که در اشعار می گویم تویی
شادمان شد روح غمگینم به ساز عاشقی
ساز و آوازی که در اشعار می گویم تویی
لب اناری ، مو شرابی ، چشم هایت آینه
خلد دلبازی که در اشعار می گویم تویی
با نگاهی دلفریب و چشم هایی دلربا
عشق طنازی که در اشعار می گویم تویی
با کلام دلنشین بر پیکرم جان می دهی
روح اعجازی که در اشعار می گویم تویی
من ز خود چیزی ندارم ،از تهی خالی ترم
شعرپردازی که در اشعار می گویم تویی
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
منم و دفتر شعری که پر از اسرار است
شرح دلتنگی و دیوانگی ام بسیار است
شهر را ناله ی دلتنگی من پر کرده
ناله هایم همه از حسرت یک دیدار است
بند بند بدنم چشم شده ، اما حیف
بین چشمان من و دیده ی او دیوار است
عشق از دست دلم خون جگر خواهد خورد
دیده چون دیده ی نادیده من خونبار است
خبر از حال دل تنگ نداری شاید
روز هر عاشق دلتنگ چو شامی تار است
قصه از غصه ی بسیار نوشتم امروز
درک کن حال دلی را که چنین غمدار است
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شرح دلتنگی و دیوانگی ام بسیار است
شهر را ناله ی دلتنگی من پر کرده
ناله هایم همه از حسرت یک دیدار است
بند بند بدنم چشم شده ، اما حیف
بین چشمان من و دیده ی او دیوار است
عشق از دست دلم خون جگر خواهد خورد
دیده چون دیده ی نادیده من خونبار است
خبر از حال دل تنگ نداری شاید
روز هر عاشق دلتنگ چو شامی تار است
قصه از غصه ی بسیار نوشتم امروز
درک کن حال دلی را که چنین غمدار است
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اشتباه است بـه بیگانـه اگر دل بدهی
یابه آواره ی بی عـاطفه منزل بدهی
گر تو عمری به قفس یکه وتنهاباشی
به ازآن است که دل بردل غافل بدهی
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یابه آواره ی بی عـاطفه منزل بدهی
گر تو عمری به قفس یکه وتنهاباشی
به ازآن است که دل بردل غافل بدهی
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بعد تو دل بردن و عاشق شدن در کار نیست
از غزل گفتن برای جنس زن، در کار نیست
بی تو چیزی از من و قلبم نمی ماند بجا
هرچه دارم می رود بعد از تو ، من در کار نیست
ای دلیل شعرهای ناب بعد از رفتنت
در سکوتم غرق خواهم شد ،سخن در کار نیست
باغ سرسبز دلم ویرانه گردد بعد تو
نغمه خوانی های بلبل در چمن در کار نیست
غصه می گیرد سراپای من و شعر مرا
شعر خواندن بعد تو در انجمن در کار نیست..
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از غزل گفتن برای جنس زن، در کار نیست
بی تو چیزی از من و قلبم نمی ماند بجا
هرچه دارم می رود بعد از تو ، من در کار نیست
ای دلیل شعرهای ناب بعد از رفتنت
در سکوتم غرق خواهم شد ،سخن در کار نیست
باغ سرسبز دلم ویرانه گردد بعد تو
نغمه خوانی های بلبل در چمن در کار نیست
غصه می گیرد سراپای من و شعر مرا
شعر خواندن بعد تو در انجمن در کار نیست..
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باز هم در شهر احساسم خدایی می کنی
دلبری با زلف فردار طلایی می کنی
دست و پای قلب من گم می شود ، وا می دهم
از منِ دیوانه وقتی دلربایی می کنی
پلک بر هم می زنی در سینه غوغا می شود
با همان چشمک دل من را هوایی می کنی
خط به خط دفتر به دفتر شعر می بارد دلم
تا که از چشمان ماهت رونمایی می کنی
لابلای شعر هم از عشق می گویی سخن
هم قرار عشق بازی را نهایی می کنی
حال و روزم را که فهمیدی و با خندیدنت
خوب میدانی به قلبم کودتایی می کنی
محفلی محو صدای دلنشینت می شود
چون که در شبهای شعرم هم نوایی می کنی
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلبری با زلف فردار طلایی می کنی
دست و پای قلب من گم می شود ، وا می دهم
از منِ دیوانه وقتی دلربایی می کنی
پلک بر هم می زنی در سینه غوغا می شود
با همان چشمک دل من را هوایی می کنی
خط به خط دفتر به دفتر شعر می بارد دلم
تا که از چشمان ماهت رونمایی می کنی
لابلای شعر هم از عشق می گویی سخن
هم قرار عشق بازی را نهایی می کنی
حال و روزم را که فهمیدی و با خندیدنت
خوب میدانی به قلبم کودتایی می کنی
محفلی محو صدای دلنشینت می شود
چون که در شبهای شعرم هم نوایی می کنی
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
منم و دفتر شعری که پر از اسرار است
شرح دلتنگی و دیوانگی ام بسیار است
شهر را ناله ی دلتنگی من پر کرده
ناله هایم همه از حسرت یک دیدار است
بند بند بدنم چشم شده ، اما حیف
بین چشمان من و دیده ی او دیوار است
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شرح دلتنگی و دیوانگی ام بسیار است
شهر را ناله ی دلتنگی من پر کرده
ناله هایم همه از حسرت یک دیدار است
بند بند بدنم چشم شده ، اما حیف
بین چشمان من و دیده ی او دیوار است
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
لحـــظه هـــایی ناب دارم با تو و شیـــدا دلت
عـــاشقـــی ها کـــرده قلب بیقـــرارم بــــا دلت
جــان ناقــابل فــدایت می کــنم در راه عشق
یک نفـــس باید بمـــیرم در رسیــــدن تا دلت
روز و شب در کوی عشقت می زند پر پر دلم
می شنــــاســــد این دل سرگشـــته را آیا دلت؟
دل که نه!دریای احساس است و عشق و معرفت
شـــور و شوقی کــرده برپا باز هم، اینجا دلت
از دل و احساس تو سرمست و شیدا می شوم
می دلت، ساغر دلت ، میخانه و ماوا دلت
می رســـاند عاقبت ما را به رویای وصـــال
خوب می دانـــد مسیــــر آرزوهــــــا را دلت
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عـــاشقـــی ها کـــرده قلب بیقـــرارم بــــا دلت
جــان ناقــابل فــدایت می کــنم در راه عشق
یک نفـــس باید بمـــیرم در رسیــــدن تا دلت
روز و شب در کوی عشقت می زند پر پر دلم
می شنــــاســــد این دل سرگشـــته را آیا دلت؟
دل که نه!دریای احساس است و عشق و معرفت
شـــور و شوقی کــرده برپا باز هم، اینجا دلت
از دل و احساس تو سرمست و شیدا می شوم
می دلت، ساغر دلت ، میخانه و ماوا دلت
می رســـاند عاقبت ما را به رویای وصـــال
خوب می دانـــد مسیــــر آرزوهــــــا را دلت
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به خـــداوند نـــگاه تو قســـم ، دلتنگم
و به چشمان سیاه تو قسم ، دلتنگم
صورتت مـــاه دلارای شب تــــــاریکم
به همان صورت ماه تو قسم دلتنگم
گرچه از حسرت دیرینه ی خود میگویی
من به ان حسرت و اه تو قسم دلتنگــم
اینکه در عشق خودت حس گناهی داری
به همـــان حس گنــاه تــو قســم ، دلتنگم
مانده ام اینکه بخواهی و نخواهی من را
به همین خواه و نخواه تو قــسم دلتنگم
ای که هر جا گل زیبا سر زلفت داری
به گل زلف ســیاه تو قســم ، دلتنگم
دل سرگشته ی من مانده به راهت گل من
بـــه دل مانـــــده به راه تـــو قســــم دلتنگــــم
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و به چشمان سیاه تو قسم ، دلتنگم
صورتت مـــاه دلارای شب تــــــاریکم
به همان صورت ماه تو قسم دلتنگم
گرچه از حسرت دیرینه ی خود میگویی
من به ان حسرت و اه تو قسم دلتنگــم
اینکه در عشق خودت حس گناهی داری
به همـــان حس گنــاه تــو قســم ، دلتنگم
مانده ام اینکه بخواهی و نخواهی من را
به همین خواه و نخواه تو قــسم دلتنگم
ای که هر جا گل زیبا سر زلفت داری
به گل زلف ســیاه تو قســم ، دلتنگم
دل سرگشته ی من مانده به راهت گل من
بـــه دل مانـــــده به راه تـــو قســــم دلتنگــــم
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غصه ها از دل دیوانه جدا بود ایکاش
عشق و مستی همه اندیشه ی ما بود ایکاش
گوشه ای با دل خوش دورتر از مردم شهر
کلبه ای بود و تو بودی و صفا بود ایکاش
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عشق و مستی همه اندیشه ی ما بود ایکاش
گوشه ای با دل خوش دورتر از مردم شهر
کلبه ای بود و تو بودی و صفا بود ایکاش
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وصف کردم عشق را باواژه های بهتری
از دلت گفتم غزل با شور و حال دیگری
با کلامت می کنی اعجاز در دنیای عشق
در میان جاهلان عشق ،تو پیغمبری
فرق دارد جنس احساس تو در دلدادگی
از نگاهت خوانده ام درس وفا را از بری
خانه ای از عشق می سازم برایت دلبرم
تا که بنشینی به عاشق پیشگی و دلبری
کنج آغوشت بمیرم یا بسوزم در تنت
انتخابش با خودت هر جا خودت راحت تری
عشق رویایی که در شعرم شده پنهان تویی
از تو می گویم غزل ها را گلم، مستحضری؟
خنده ات مضمون صدها شعر و احساست غزل
با همین چشمان شهلا از همه شاعرتری
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از دلت گفتم غزل با شور و حال دیگری
با کلامت می کنی اعجاز در دنیای عشق
در میان جاهلان عشق ،تو پیغمبری
فرق دارد جنس احساس تو در دلدادگی
از نگاهت خوانده ام درس وفا را از بری
خانه ای از عشق می سازم برایت دلبرم
تا که بنشینی به عاشق پیشگی و دلبری
کنج آغوشت بمیرم یا بسوزم در تنت
انتخابش با خودت هر جا خودت راحت تری
عشق رویایی که در شعرم شده پنهان تویی
از تو می گویم غزل ها را گلم، مستحضری؟
خنده ات مضمون صدها شعر و احساست غزل
با همین چشمان شهلا از همه شاعرتری
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غصه ها از دل دیوانه جدا بود ایکاش
عشق و مستی همه اندیشه ی ما بود ایکاش
گوشه ای با دل خوش دورتر از مردم شهر
کلبه ای بود و تو بودی و صفا بود ایکاش
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عشق و مستی همه اندیشه ی ما بود ایکاش
گوشه ای با دل خوش دورتر از مردم شهر
کلبه ای بود و تو بودی و صفا بود ایکاش
#اسماعیل_حاج_علیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀