💖کافه شعر💖
2.27K subscribers
4.26K photos
2.78K videos
11 files
921 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
درد دل گویم و بر طبع گران است تو را
چه کنم؟ گوش به حرف دگران است تو را!

مکن انکار دلم اینهمه، انگار که رفت
وز پسِ دیده به حسرت نگران است تو را

غیر می‌خواهدم از کوی تو آواره کند
وای بر حالم اگر میل بر آن است تو را

گر شبی با من غمگین گذرانی، چه شود؟
ای که ایام به شادی گذران است تو را!

آذری را که کنون از نظر انداخته‌ای
یکی از جمله‌ی خونین جگران است تو را...!

#آذر_بیگدلی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
من تنگدل ز کنج قفس نیستم، ولی

یک ناله در میانه‌ی گلزارم آرزوست...

#آذر_بیگدلی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
.
درد دل گویم و بر طبع گران است تو را
چه کنم؟ گوش به حرف دگران است تو را!

مکن انکار دلم اینهمه، انگار که رفت
وز پسِ دیده به حسرت نگران است تو را

غیر می‌خواهدم از کوی تو آواره کند
وای بر حالم اگر میل بر آن است تو را

گر شبی با من غمگین گذرانی، چه شود؟
ای که ایام به شادی گذران است تو را!

آذری را که کنون از نظر انداخته‌ای
یکی از جمله‌ی خونین جگران است تو را...!

#آذر_بیگدلی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
.
درد دل گویم و بر طبع گران است تو را
چه کنم؟ گوش به حرف دگران است تو را!

مکن انکار دلم اینهمه، انگار که رفت
وز پسِ دیده به حسرت نگران است تو را

غیر می‌خواهدم از کوی تو آواره کند
وای بر حالم اگر میل بر آن است تو را

گر شبی با من غمگین گذرانی، چه شود؟
ای که ایام به شادی گذران است تو را!

آذری را که کنون از نظر انداخته‌ای
یکی از جمله‌ی خونین جگران است تو را...!

#آذر_بیگدلی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
سر آمد روز هجر و، با توام لب بر لب است امشب؛
شبی کز عمر بتوانش شمردن، امشب است امشب

طلوع صبح، از آن چاک گریبان میدهد یادم؛
نگاهم ز اول شب تا سحر، بر کوکب است امشب!


#آذر_بیگدلی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
به شیخ شهر، فقیری ز جوع برد پناه
بدین امیدکه از جود، خواهدش نان داد

هزار مسئله پرسیدش از مسائل و گفت:
اگر جواب ندادی نبایدت نان داد!

نداشت حال جدال آن فقیر و شیخ غیور
ببرد آبش و نانش نداد تا جان داد

عجب‌که با همه دانایی این نمی‌دانست
که حق به بنده نه روزی به شرط ایمان داد

من و ملازمت آستان پیر مغان
که جام می به کف کافر و مسلمان داد

#آذر_بیگدلی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
چو زلف خویش، برهم زد به یک نَظّاره کارم را
چو چشم خود، سیه کرد از نگاهی روزگارم را

مگر خود پیش‌تر با او بگویم حالِ زارم را
که بعد از من کسی آگه نخواهد کرد یارم را...

#آذر_بیگدلی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
درد دل گویم و بر طبع گران است تو را
چه کنم؟ گوش به حرف دگران است تو را!

مکن انکار دلم اینهمه، انگار که رفت
وز پسِ دیده به حسرت نگران است تو را

غیر می‌خواهدم از کوی تو آواره کند
وای بر حالم اگر میل بر آن است تو را

گر شبی با من غمگین گذرانی، چه شود؟
ای که ایام به شادی گذران است تو را!

آذری را که کنون از نظر انداخته‌ای
یکی از جمله‌ی خونین جگران است تو را...!

#آذر_بیگدلی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
تا دیدمت ای شمع شب افروز، مرا
سوزی است که، جان سوزد، از آن سوز مرا

یک روز چرا نمی نشینی با من؟!
آخر ننشاندی تو باین روز مرا؟!

«#آذر_بیگدلی»


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
درد دل گویم و بر طبع گران است تو را
چه کنم؟ گوش به حرف دگران است تو را!

مکن انکار دلم اینهمه، انگار که رفت
وز پسِ دیده به حسرت نگران است تو را

غیر می‌خواهدم از کوی تو آواره کند
وای بر حالم اگر میل بر آن است تو را

گر شبی با من غمگین گذرانی، چه شود؟
ای که ایام به شادی گذران است تو را!

آذری را که کنون از نظر انداخته‌ای
یکی از جمله‌ی خونین جگران است تو را...!

#آذر_بیگدلی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بس شب بلب آه سینه سوز آوردم
تا رو بتو مهر دل فروز آوردم

تو می بینی چو صبح در خنده لبم
من میدانم چه شب بروز آوردم!


#آذر_بیگدلی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای باد صبحگاه، صباحت بخیر باد؛
بخرام، کز خرام توام شادکامی است!

زین کهنه عندلیب قفس دیده بازگو
کو را ببام کعبه ی الفت حمامی است


#آذر_بیگدلی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گفتم: به دلی نکرده یاری، دل تو
آورده هزار دل به زاری، دل تو
گفت: اینهمه را کرده دل من؟ گفتم:
آری دل تو، دل تو، آری دل تو


#آذر_بیگدلی
#رباعی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بعد از این -ای مدّعی!- چون بر درِ جانان رَوی
من هم آیم از قفا و ایستم پهلوی تو

یا تو را بینند و بُگشایند در بر روی من
یا مرا بینند و نگشایند در بر روی تو!

#آذر_بیگدلی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
برخاسته این شاخ انار از گل کیست
بنشسته ز گلنار به‌خونْ مایل کیست

این حقهٔ لعل دانه دانه در وی
گرد آمده قطره قطره خون دل کیست؟!

#آذر_بیگدلی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای خداوند آسمان و زمین
شاهد قدرتت همان و همین

صاحب الکبریاء و الجبروت
خالق الخلق و مالک الملکوت

اولی، از تو این جهان بوجود
آخری، جز تو کس نخواهد بود

شاه و درویش، پروریده ی تست
هر چه جز تست، آفریده ی تست


#آذر_بیگدلی
#صبـح_بـخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گر جز تو کسی دل مرا برد رواست

اما نگه تو جانب غیر خطاست

صد ناوک و یک نشانه، سهل است ؛ ولی
یک ناوک و دو نشان، نمی آید راست!

#آذر_بیگدلی
 
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای سوده بر در تو جبین مه، سر آفتاب؛
ناز تو هم بماه رسد هم بر آفتاب

در صحن باغ سروی و، برطرف بام ماه؛
در انجمن چراغی و، در منظر آفتاب

تو مست حسنی و، شب و روزت دو ساقیند؛
در بزم نام این مه و آن دیگر آفتاب


#آذر_بیگدلی
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
روز محشر، که ز هر گوشه کسی برخیزد؛
همچو من کشته، ز کوی تو بسی برخیزد

نکند در دل اثر، نغمهٔ مرغان چمن
ناله‌ای کاش ز مرغ قفسی برخیزد

وا نشد از نفس صبح دلم، کی باشد
کآهی از سینهٔ صاحب نفسی برخیزد

محملش بینم و نالم که ز نالیدن من
نشنود غیر چو بانگ جرسی برخیزد

گریه ی ماه من، از آه ضعیفان چه عجب؟!
آورد گریه چو دودی ز خسی برخیزد

نکنم گوش بافسانه، بود تا روزی
کز دف آوازی و از نی نفسی برخیزد

سرمه ی دیده ی خونبار من آذر گردی است
که ز خاک ره گلگون فرسی برخیزد!

#آذر_بیگدلی
📕دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴


‌‌‎‌‌‌‎‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبح شد ، ای شمع آتش دم مسوز
دم فروکش، آشکارا گشت روز!

تنگ شد دل، ناله را تأثیر ده
نغمه کم کن، رنگ را تغییر ده

جان هر کس، محرم این راز نیست
گوش هر کس، لایق این ساز نیست


#آذر_بیگدلی
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀