💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
خش به خش ، زرد و تماشایی شده پائیزمان
دلربا در اوج زیبایی شده پائیزمان

"نبض احساس" و "یکی هست" و دو چشم اشکبار
مست از آهنگ پاشایی شده پائیزمان

سر به آواز و سرافرازانه با راز و نیاز
غرقِ شوق و شور و شیدایی شده پائیزمان

با نگاهِ گرمِ قوری می نشیند روی تخت
عاشقِ عطرِ خوشِ چایی شده پائیزمان

آهِ سرد و برگِ زرد و سینه ای لبریزِ درد
خسته از کابوسِ تنهایی شده پائیزمان

زندگی باید کنی با نم نمِ بارانِ عشق
تا نفسهایش مسیحایی شده پائیزمان

#ناشناس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
منی که لفظِ شراب از کتاب می‌شُستم


زمانه ، کاتبِ دکّانِ « مِىْ » فروشم کرد !

#ناشناس
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یاد روزی که لبی از لب هم تر کردیم
عشق را در دل و جان دیده و باور کردیم

حاصل عمر من و تو به گمانم ای دوست
لحظه‌هایی‌ست که در خلوت هم سر کردیم

نه فقط مست شدیم از نفس باد بهار
فصلها را همه با عشق معطر کردیم

چشممان شعله به آرامش یکدیگر زد
در بپا ساختن غائله محشر کردیم

شرط بستیم که بازنده‌ی این بازی کیست
هر دو بردیم که در باخت برابر کردیم

هر کسی چاره کند نوعی و ما شاعرها
دلمان تنگ که شد روی به دفتر کردیم

#ناشناس

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنجا تفاوت رنگ، دین و نژاد نداریم؛
زیر خاک همه یک شکل هستیم،

کسی با خود زیبایی، زشتی، ثروت،
مقام، غرور و خودشیفتگی رو
از این دنیا نبرده ...

بر چرخ فلک مناز كه كمرشكن است
بر رنگ لباس مناز كه آخر كفن است

مغرور مشو كه زندگی چند روز است
در زير زمين شاه و گدا يک رقم است

#ناشناس

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
سَرایے را ڪه صاحب نیست،ویرانے ست معمارَش




دلِ بے عشق مے گردد خراب،آهسته آهسته .‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#ناشناس
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مَنِ آزرده ‌دل را ڪس گره از ڪار نگشاید




مَگر اے اشڪ غم امشب تو از دل عقده بگشایی....

#ناشناس

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
اي علمدار نهضت خورشید
پاسدار قبیلۀ توحید

چشم بگشودی و گل نرگس
با نگاه تـو تا ابد خندید

هرکه دور از مرام تـو مرده اسـت
هرکه نوشد زِجام تـو جاوید

چـه مقام و فضیلتی داری
کـه علی بازوی تـو را بوسید

قطره قطره دو دیدۀ پدرت
سرگذشت دو دست تـو میدید

تـو در آغوش مادر و او هم
با تـو دور حسین می‌گردید

باب فضلی و هر در بسته
دارد از نام اعظم تـو کلید

روز میلاد تـو در عاشوراست
کـه علی باب و مادرت زهراست

#ناشناس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
چه بگويم كه كمى خوب شود حال دلم؟!
لكنت شعر و پريشانى و جنجال دلم

كاش ميشد كه شما نيز خبردار شويد
لحظه اى از من و از درد كهنسال دلم

از سرم آب گذشته ست ،مهم نيست اگر
غم دنياى شما نيز شود مال دلم

عاشق نان و زمين نيستم ،اين را حتما
بنويسيد به دفتر چه ى اعمال دلم

آه! يك عالمه حرف است كه بايد بزنم
ولى انگار زبانم شده پامال دلم

مردم شهر! خدا حافظتان من رفتم
كسى از كوچه ى غم آمده دنبال دلم.

#ناشناس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آمد خبر از حضرتِ دلدار که صبح است
خورشید برافروخته ای یار که صبح است

برخیز و بخوان نغمه‌ی دلشادِ صبوحی
در باغِ فَلک، گل شده بیدار که صـبح است

#ناشناس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
"به پایداری آن عشق سربلند"


بود که بار دگر بشنوم صدای تو را ؟
ببینم آن رخِ زیبای دلگشای تو را ؟

بگیرم آن سرِ زلف و به روی دیده نهم
ببوسم آن سر و چشمانِ دلربای تو را

ز بعد این همه تلخی که می کشد دلِ من
ببوسم آن لبِ شیرینِ جانفزای تو را

کی ام مجال کنارِ تو دست خواهد داد
که غرقِ بوسه کنم باز دست و پای تو را

مباد روزی چشم من ای چراغ امید
که خالی از تو ببینم شبی سرای تو را

دل گرفتهٔ من کی چو غنچه باز شود
مگر صبا برساند به من هوای تو را

چنان تو در دلِ من جا گرفته‌ای ای جان
که هیچ کس نتواند گرفت جای تو را

ز روی خوب تو برخورده‌ام ، خوشا دلِ من
که هم عطای تو را دید و هم لقای تو را

سزای خوبی تو بر نیامد از دستم
زمانه نیز چه بد می‌دهد سزای تو را

به ناز و نعمتِ باغ بهشت هم ندهم
کنار سفرهٔ نان و پنیر و چای تو را

به پایداری آن عشقِ سربلند قسم
که سایهٔ تو به سر می‌بَرد وفای تو را

#ناشناس


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
نان خشکی،شانه ای پردرد دارم ،میخری؟
دست هایی ناتوان و سرد دارم ،میخری؟

آتش گلگون رویم ناگهان خاموش شد
حال یک صورت به رنگ زرد دارم ،میخری؟

چرخ گردونی سیه،بشکسته و بی رنگ و رو
بر سرم صدها بلا آورد دارم ،میخری؟

خاطرات دلبری زیبا ولی پیمان شکن
کاین ستم ها بر دل من کرد دارم ،میخری؟

کنج آغوشی اگر داری خریدارم ولی
یک بغل با طعم درد طرد دارم ،میخری؟

نان خشکی!من نمک از زخم هایم میچکد
مرده ای از جنس مرد مرد دارم ،میخری؟..

#ناشناس🌹🍃


❀═‎‌🌼❤️⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
منطقی ترین نوشته و چیزی که خیلیا نیاز دارن بشنون رو روی ویترین یک کتابفروشی خوندم، نوشته بود:

"همیشه دلخوری ها و نگرانی هایتان را به‌موقع بگویید،
حرف های خود را به یک دیگر با کلام مطرح کنید،
نه با رفتار.
چون از کلام همان برداشت میشود که شما میگویید
ولی از رفتارتان هزاران برداشت."


#ناشناس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میانِ
چهارچوبِ امـنِ
آغـوشِ مردانه ات
می‌شود یک دلِ سیر
تمامِ پاییز را
عاشقی کـرد..



#ناشناس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تا زمانے ڪه تو هستے غزلم جان دارد
شعر من با تو فقط شور فراوان دارد

تا زمانے ڪه تو هستے دل من میخندد
بے تو چشمان دلم نم نم باران دارد

تا زمانے ڪه تو هستے همه جا سرسبزاست
بے تو اما همه جا شڪل بیابان دارد

تا زمانے ڪه تو هستے چه بهارے دارم
بے تو هر فصل دلم سوز زمستان دارد

قدر احساس تو را این دل من میداند
چونڪه احساس تو ارام دل و جان دارد

تا زمانے ڪه تو هستے غم عالم هیچ است
زندگے با تو خوشیهاے فراوان دارد

‌‌#ناشناس


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Baroon
Mehdi Jahani
خیس بارانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم
سردو لرزانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم

سقف دل محکم شده امن است جای یاد تو
سخت ویرانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم

سربه سر هر لحظه هرجا جای پای خاطرات
درد بر جانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم

هرقدم بن بست گویا راه من را بسته است
زنده میمانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم

بغض دارم در گلو حسرت به دل ماندم ببین
شعر میخوانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم

گرچه تن زخمی تر از ابر بهارانم کنون
مثلِ طوفانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم

خسته ام هر استخوانم لایِ زخمی کهنه است
سخت گریانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم...


#ناشناس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
آمد از ره فصل زیبای بهار
نوبهاران رنگ سبز بر سبزه زار
ای که نوروزی رسید از آسمان
از سفر آمد پرستو نغمه خوان
باز شد چشم بنفشه بر بهار
در دو نیلی در کنار چشمه زار
بخت اگر خواب است بیدارش کنید
عاشقانه باز بیدارش کنید

آمده نوروز در ایران زمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید
میتوان از تربت حافظ شنید
باز شد چشم بهاران بر حذر
شد صدفها خانه’ در و گوهر
دشت ارژنگ باز هم بیدار شد
از شقایق دامنش گلنار شد

قاصدک آمد که مهمان آمده
بوی نرگس های ایران آمده
خاک من ای قبله گاه عاشقان
نو بهارانت همیشه جاودان
رودهایت پرخروش و بیقرار
کوه هایت سر بلندو استوار
بند بند ما همه از خاک تو
تارو پود ما ز خاک پاک تو

آمده نوروز بر ایران زمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید
میتوان از تربت حافظ شنید
خون پاک عاشقی در جان ماست
ریشه‌ی این عشق در ایران ماست
هموطن نوروز تو پیروز باد
ای وطن هر روز تو نو روز باد

هموطن آمد دوباره نو بهار
شد سراسر خاک ایران لاله زار
چون فلک از باد نوروزی جهان
باز کرده چرخی از گل ارغوان
آسمان برداشت زیر ابروی عشق
پر شده دنیا ز عطر و بوی عشق
بخت اگر خواب است بیدارش کنید
عاشقانه باز بیدارش کنید
عاشقانه باز بیدارش کنید

نو بهاران خنده زد بر کوهسار
گونه زارم شد کنار چشمه زار
قطره‌ی شبنم به برگ گل چکید
شانه زد بعد بهاران زلف بید
دامن ایران زگل سر شار شد
ای عزیزان موقع دیدار شد
بعد از این هر روز بهتر روز ما
جاودانه تا ابد نو روز ما

آمده نوروز در ایران زمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید
میتوان از تربت حافظ شنید
خون پاک عاشقی در جان ماست
ریشه‌ی این عشق در ایران ماست
#هموطن نوروز تو پیروز باد
ای #وطن هر روز تو نو روز باد...


#ناشناس

    ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
🕊

اگـر ربـنـا ربـنـا کـرده ام
سحرها خدا را صدا کرده ام

خودم را بر این سفره جا کرده ام
در این پانزده روز دعا کرده ام

خدایا به چشمان مست حسن
بده دست من‌ را بدست حسن 

من امروز بر آنم که مثل قدیم
دلم را ببندم به راه نسیم

در این ماه با یاعلی، یا عظیم
بیوفتم بدست و به پای کریم

#ناشناس

🌸تـقـدیـم بـه عـاشـقـان
امام حسن مجتبی (ع)
عــیــدتــون مــبــارکـــ🌺

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تاری بزن با ساز دل ، آتش بزن بر راز دل

وانگه همین پیمانه را ، لبریز کن با ناز دل

چنگی به دلداری زنی ، سازی به غمخواری بزن

دلدار را پیمانه شو ، سر ریزشو با ساز دل 

#ناشناس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀



شبی‌ در خواب و بیداری‌ نوایی‌ آشنا دیدم
گشودم‌ چشم‌ خود را و نپرس‌از من‌ چه‌ها دیدم

شیار سرخی‌ از نور از زمین‌ تا آسمان‌ می‌رفت
هزاران‌ روح‌ سرگردان در آن هاله‌ رها دیدم

نشسته‌ بر ستونی‌ از گلِ‌ مهتاب‌ و نی می‌زد
به دستانِ بلورینِ ‌مَلَک، جام فنا دیدم

زمین‌ در آخرین‌ گردش، زمان‌ در اوج‌ یک پایان
قَدَر را، شاه و دنیا را به دستان قضا دیدم

سبک‌ در حالِ‌ بی‌وزنی‌ به سوی‌ نور می‌ رفتم
تمام‌ آنچه در اطراف‌ خود دیدم‌ رها دیدم

نشسته بر سریرِ نور و در سیری خیال انگیز
افق را در حصار نوری از هر حد، فرا دیدم

دلم‌ در لرزشی‌ از اشتیاق‌ و سوز می‌رقصید
و شوری‌ عاشقانه در دل دردآشنا دیدم

صدایی‌ از میانِ‌ نورِ ‌محض‌ آهسته‌ می‌پیچید
و گوشِ دل، گرفتارِ طنینِ آن صدا دیدم

تمام حسِ من پیوستنِ در نورِ مطلق بود
و در رویای‌ خود آن‌ نورِ مطلق را خدا دیدم

🎙
#رضا_ماد

#ناشناس


@navayemastaneh