.
کعبه بی ذوق است و یاران را وداعی می کنیم
مژده اهل دیر را کانجا وداعی می کنیم
گر حدیث عشق کم گویی تو با آسودگان
جای منت هست، تحقیق صداعی می کنیم
زهر کو، خون جگر کو، شهد ناب و شیر چند
صبر دشوار است، با رضوان نزاعی می کنیم
در سماع ای شیخ موج از آستین ما بریز
در شهادت گاه او ما هم سماعی می کنیم
شیوه های زاهدان گر در شمار دین بود
غم مخور عُــــــــــرفی که ما هم اختراعی می کنیم
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کعبه بی ذوق است و یاران را وداعی می کنیم
مژده اهل دیر را کانجا وداعی می کنیم
گر حدیث عشق کم گویی تو با آسودگان
جای منت هست، تحقیق صداعی می کنیم
زهر کو، خون جگر کو، شهد ناب و شیر چند
صبر دشوار است، با رضوان نزاعی می کنیم
در سماع ای شیخ موج از آستین ما بریز
در شهادت گاه او ما هم سماعی می کنیم
شیوه های زاهدان گر در شمار دین بود
غم مخور عُــــــــــرفی که ما هم اختراعی می کنیم
#عرفی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را که می بینم
چون کودکی نوپا می شوم
صدای لبخندم فضا را عطرآگین می کند
دستان نحیفم به دوست داشتنت
به دور گردنت تابیده می شود
از شوق در آغوشت پنهان می شوم
تو فقط می دانی
خواستن من چیست
میان سینه ات می فشاری
و شانه ات را مأمن سرم می کنی
من به نجوایت
در گوشه ای بهشت تو
چشمان خورشیدم را
در دروازه نگاهت ساکن می کنم...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون کودکی نوپا می شوم
صدای لبخندم فضا را عطرآگین می کند
دستان نحیفم به دوست داشتنت
به دور گردنت تابیده می شود
از شوق در آغوشت پنهان می شوم
تو فقط می دانی
خواستن من چیست
میان سینه ات می فشاری
و شانه ات را مأمن سرم می کنی
من به نجوایت
در گوشه ای بهشت تو
چشمان خورشیدم را
در دروازه نگاهت ساکن می کنم...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقت آن آمد که ما آن ماه را مهمان کنیم
پیش او شکرانه جان خویش را قربان کنیم
چون ز راه اندر رسد ما روی بر راهش نهیم
وانگهی بر خاک راهش دیده خونافشان کنیم
هرچه در صد سال گرد آورده باشیم این زمان
گر همه جان است ایثار ره جانان کنیم
گر نباشد ماحضر چیزی نیندیشیم از آن
آتشی از دل برافروزیم و جان بریان کنیم
شمع چون از سینه سوزد نقل از چشم آوریم
باده چون از عشق باشد جام او از جان کنیم
بر جمال دوست چندان میکشیم از جام جان
کز تف او عقل را تا منتها حیران کنیم
پایکوبان دستزن در های و هوی آییم مست
هم پیاپی هم سراسر دورها گردان کنیم
هر نفس بر بوی او عمری دگر پی افکنیم
هر زمان بر روی او شادی دیگرسان کنیم
گر در آن شب صبحدم ما را بود خلوت بسوز
صبح را تا روز حشر از خون دل مهمان کنیم
در نگنجد مویی آن دم گر بیاید ماه و چرخ
ماه را بر در زنیم و چرخ را دربان کنیم
در حضور او کسی ننشست تا فانی نشد
گر سر مویی ز ما باقی بود تاوان کنیم
چون حریفان جمله از مستی و هستی وا رهند
جمله را بی خویشتن بر خویشتن گریان کنیم
چون نه سرنه خرقه ماند از کمال نیستی
خرقه را با سربریم و کارها آسان کنیم
#حضرت_عطار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پیش او شکرانه جان خویش را قربان کنیم
چون ز راه اندر رسد ما روی بر راهش نهیم
وانگهی بر خاک راهش دیده خونافشان کنیم
هرچه در صد سال گرد آورده باشیم این زمان
گر همه جان است ایثار ره جانان کنیم
گر نباشد ماحضر چیزی نیندیشیم از آن
آتشی از دل برافروزیم و جان بریان کنیم
شمع چون از سینه سوزد نقل از چشم آوریم
باده چون از عشق باشد جام او از جان کنیم
بر جمال دوست چندان میکشیم از جام جان
کز تف او عقل را تا منتها حیران کنیم
پایکوبان دستزن در های و هوی آییم مست
هم پیاپی هم سراسر دورها گردان کنیم
هر نفس بر بوی او عمری دگر پی افکنیم
هر زمان بر روی او شادی دیگرسان کنیم
گر در آن شب صبحدم ما را بود خلوت بسوز
صبح را تا روز حشر از خون دل مهمان کنیم
در نگنجد مویی آن دم گر بیاید ماه و چرخ
ماه را بر در زنیم و چرخ را دربان کنیم
در حضور او کسی ننشست تا فانی نشد
گر سر مویی ز ما باقی بود تاوان کنیم
چون حریفان جمله از مستی و هستی وا رهند
جمله را بی خویشتن بر خویشتن گریان کنیم
چون نه سرنه خرقه ماند از کمال نیستی
خرقه را با سربریم و کارها آسان کنیم
#حضرت_عطار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کاش در دنیای ما دیگر کسی تنها نبود
بی وفایی رسمِ آدمهای این دنیا نبود
زندگی معنای تنها غصه خوردن را نداشت
مهربانی بود و دنیا پوچ و بی معنا نبود
دل شکستن جرم بود و هرکسی دل می شکست
بعد از آن دیگر کسی مانند او رسوا نبود
#سعید_غمخوار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بی وفایی رسمِ آدمهای این دنیا نبود
زندگی معنای تنها غصه خوردن را نداشت
مهربانی بود و دنیا پوچ و بی معنا نبود
دل شکستن جرم بود و هرکسی دل می شکست
بعد از آن دیگر کسی مانند او رسوا نبود
#سعید_غمخوار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به زخمِ حادثهها نسپرد تو را یک شب
میان مرگ بهیاد آورد تو را یک شب
درون آتشِ هیزمشکن مترسکِ پیر
به فکرِ خویش فرومیبرد تو را یک شب
منم پدیدهی نحسی که با پساندازش
میانِ هقهق خود می خَرد تو را یک شب
کنارِ مرتع غم بَرِّهی خیالاتم
درون منظرهها می چَرد تو را یک شب
نوشته در غزلی شوم شاعرِ رسوا
که گرگ قصهی من میدَرَد تو را یک شب
#امیر_دادویی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میان مرگ بهیاد آورد تو را یک شب
درون آتشِ هیزمشکن مترسکِ پیر
به فکرِ خویش فرومیبرد تو را یک شب
منم پدیدهی نحسی که با پساندازش
میانِ هقهق خود می خَرد تو را یک شب
کنارِ مرتع غم بَرِّهی خیالاتم
درون منظرهها می چَرد تو را یک شب
نوشته در غزلی شوم شاعرِ رسوا
که گرگ قصهی من میدَرَد تو را یک شب
#امیر_دادویی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آفتابم با طلوعِ خود صفا آورده ای
صبح را با چشمهایِ کهربا آورده ای
پرنیانِ آبیِ روشن طلایی رنگِ توست
اینهمه زیبا شدن را ز کجا آورده ای؟
#شهراد_میدری
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح را با چشمهایِ کهربا آورده ای
پرنیانِ آبیِ روشن طلایی رنگِ توست
اینهمه زیبا شدن را ز کجا آورده ای؟
#شهراد_میدری
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح می شود
و کیمیای عشق تو
جان می بخشد به زندگیم
خورشید نگاهت
گرم می کند زمهریر جانم را
شکوفه چشمانت شعری می شود
و بر دفتر دلم می ریزد
تبسم که بر لبانت نقش می بندد
همراه می شوم با نسیم
برای رسیدن به خدا
تا شکرگزار باشم برای شادمانیت
آهنگ خوش نوای صدایت
که بر گوش جانم می پیچد
معجزه ایی از عشق
حک می شود بر روی لبانم
دلم غنج می رود برای خواستنت
و ایمان می آورم به اینکه چقدر دوستت دارم....!!!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و کیمیای عشق تو
جان می بخشد به زندگیم
خورشید نگاهت
گرم می کند زمهریر جانم را
شکوفه چشمانت شعری می شود
و بر دفتر دلم می ریزد
تبسم که بر لبانت نقش می بندد
همراه می شوم با نسیم
برای رسیدن به خدا
تا شکرگزار باشم برای شادمانیت
آهنگ خوش نوای صدایت
که بر گوش جانم می پیچد
معجزه ایی از عشق
حک می شود بر روی لبانم
دلم غنج می رود برای خواستنت
و ایمان می آورم به اینکه چقدر دوستت دارم....!!!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بنا ڪن رسم دلدارے ، دل و جان دادنش با من
بدہ پیغام خود از دور ، اشارت ڪردنش با من
بسوزان هرچہ میخواهے ولے دل را نوازش ڪن
بپا ڪن آتش عشقت ، سیاوش بودنش با من
رها ڪن دود آتش را ولے یاد مرا هرگز
سیہ ڪن آسمان با دود ، نیلے ڪردنش با من
تو و دل دادن دریا ، من و دنیایے از رویا
بزن ڪشتے بہ طوفانها ، بہ ساحل بردنش با من
ز هر دردے درے بگشا ، بہ هر آهنگ شادے ڪن
بزن بر تار و پود دل ، مرتب ڪردنش با من
بگو از دل ، دل از دلواپسے ڪم ڪن
تو وا ڪن سفرهے دل را ، صبورے ڪردنش با من ...
#احمدرضا_ڪاظمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بدہ پیغام خود از دور ، اشارت ڪردنش با من
بسوزان هرچہ میخواهے ولے دل را نوازش ڪن
بپا ڪن آتش عشقت ، سیاوش بودنش با من
رها ڪن دود آتش را ولے یاد مرا هرگز
سیہ ڪن آسمان با دود ، نیلے ڪردنش با من
تو و دل دادن دریا ، من و دنیایے از رویا
بزن ڪشتے بہ طوفانها ، بہ ساحل بردنش با من
ز هر دردے درے بگشا ، بہ هر آهنگ شادے ڪن
بزن بر تار و پود دل ، مرتب ڪردنش با من
بگو از دل ، دل از دلواپسے ڪم ڪن
تو وا ڪن سفرهے دل را ، صبورے ڪردنش با من ...
#احمدرضا_ڪاظمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم برای با تو بودن
بسیار تنگ است در این هجوم ِ
خاموش از صداهای ِ مهر آمیز ،،،
دلم بودن کنار تو
نشستن
در کافههای خیالیُ
رویا پردازیهای پر شور میخواهد
دلم عینُ ،
دلم شینُ ،
دلم قافّ ؛؛؛
دلم " عشق " میخواهد
دلم باز هم
حال ُ هوای
خوب ِ شورانگیز میخواهد؛؛؛
دلم شوق یک "دوستت دارم"
از زبان تو...
دلم سرگشتگی
دلم اغوای عشق تو را میخواهد ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بسیار تنگ است در این هجوم ِ
خاموش از صداهای ِ مهر آمیز ،،،
دلم بودن کنار تو
نشستن
در کافههای خیالیُ
رویا پردازیهای پر شور میخواهد
دلم عینُ ،
دلم شینُ ،
دلم قافّ ؛؛؛
دلم " عشق " میخواهد
دلم باز هم
حال ُ هوای
خوب ِ شورانگیز میخواهد؛؛؛
دلم شوق یک "دوستت دارم"
از زبان تو...
دلم سرگشتگی
دلم اغوای عشق تو را میخواهد ...!!
#پارس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از مردم صد رنگِ این دوران می ترسم
از آشنای بی رگ و وجدان می ترسم
از آنکه در ظاهر رفیق و در خفا امّا
ما را فروشد این چنین ارزان می ترسم
از آدمِ بی جنبه که، تا می رسد جایی
بد می شود حالا به هر عنوان می ترسم
#سعید_غمخوار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از آشنای بی رگ و وجدان می ترسم
از آنکه در ظاهر رفیق و در خفا امّا
ما را فروشد این چنین ارزان می ترسم
از آدمِ بی جنبه که، تا می رسد جایی
بد می شود حالا به هر عنوان می ترسم
#سعید_غمخوار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌸شعر خوانی زندهیاد قیصر امین پور🌸
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب، بلکه در دل گل کند لبخندهای ما
#قیصر_امین_پور
🌸دوم اردیبهشت ماه، زادروز قیصر امین پور گرامی باد.
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب، بلکه در دل گل کند لبخندهای ما
#قیصر_امین_پور
🌸دوم اردیبهشت ماه، زادروز قیصر امین پور گرامی باد.
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم
تو را ای کهن پیر جاوید برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم
تو را ای گرانمایه، دیرینه ایران
تو را ای گرامیگهر دوست دارم
تو را ای کهن زادبوم بزرگان
بزرگآفرین ناموَر دوست دارم
هنروار اندیشهات رخشد و من
هم اندیشهات، هم هنر دوست دارم
#مهدی_اخوانثالث
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم
تو را ای کهن پیر جاوید برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم
تو را ای گرانمایه، دیرینه ایران
تو را ای گرامیگهر دوست دارم
تو را ای کهن زادبوم بزرگان
بزرگآفرین ناموَر دوست دارم
هنروار اندیشهات رخشد و من
هم اندیشهات، هم هنر دوست دارم
#مهدی_اخوانثالث
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب چو در بستم و مست از مِیِ نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
دیدی آن تُرکِ خَتا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم
منزلِ مردمِ بیگانه چو شد خانهٔ چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرحِ داغِ دلِ پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرقِ خون بود و نمیمرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانهٔ شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشهٔ درد
بر سر آتشِ جورِ تو کبابش کردم
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کَنْد تنم، عمر حسابش کردم
#فرخی_یزدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
دیدی آن تُرکِ خَتا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم
منزلِ مردمِ بیگانه چو شد خانهٔ چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرحِ داغِ دلِ پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرقِ خون بود و نمیمرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانهٔ شیرین و به خوابش کردم
دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشهٔ درد
بر سر آتشِ جورِ تو کبابش کردم
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کَنْد تنم، عمر حسابش کردم
#فرخی_یزدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشم خورشيد به آيينه كه تابيد افروخت
صورت عشق پسِ آيينه ها عريان است
صبح آدينه به آيينه نظر كن بنگر
باطن نقش تو در شيشهء دل پنهان است
بوي عطر گل خورشيد كه امروزشكفت
رنگ معناست كه گيسوي توعطرافشان است
#سید_محمد_طباطبایی
#صبـح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صورت عشق پسِ آيينه ها عريان است
صبح آدينه به آيينه نظر كن بنگر
باطن نقش تو در شيشهء دل پنهان است
بوي عطر گل خورشيد كه امروزشكفت
رنگ معناست كه گيسوي توعطرافشان است
#سید_محمد_طباطبایی
#صبـح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!...
تيغ بارد اگر آنجا كه بود جلوۀ دوست
تن ندادن ز وفا در دم خنجر عجب است
تشنهلب، جان به لب آب سپردن سهل است
تشنۀ وصل كند ياد ز كوثر عجب است
تنِ بىسر عجبى نيست گر افتد روى خاک
سرِ سرباز ره عشق به پيكر عجب است
#جودی_خراسانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!...
تيغ بارد اگر آنجا كه بود جلوۀ دوست
تن ندادن ز وفا در دم خنجر عجب است
تشنهلب، جان به لب آب سپردن سهل است
تشنۀ وصل كند ياد ز كوثر عجب است
تنِ بىسر عجبى نيست گر افتد روى خاک
سرِ سرباز ره عشق به پيكر عجب است
#جودی_خراسانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀