کمان ابرو ، کمانچه می نوازی
به لب ، آهنگ غنچه می نوازی
عبورت میکند ، بلوا و آشوب
به هر #عصری که کوچه می نوازی
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به لب ، آهنگ غنچه می نوازی
عبورت میکند ، بلوا و آشوب
به هر #عصری که کوچه می نوازی
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#عصرها ، باران بیاید ریز ریز
با کمی کیک و غزل ، گلبوسه نیز
در تراس عــاشـقـی های قــرار
قهوه لاته با تو میچسبد عزیز
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با کمی کیک و غزل ، گلبوسه نیز
در تراس عــاشـقـی های قــرار
قهوه لاته با تو میچسبد عزیز
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و من در تاریکترین مسیر
کسی را دیدم
که ناب بود ،
که مهتاب بود برای شب ها
آفتاب بود برای صبح دلبری ها
کسی که دست ابرها را گرفت
و هزار جور شکلشان داد.
بهار را داد زد
و به باغها رویای روییدن پاشید.
کسی را دیدم
به موهایش غزل بافت
و شبیه شعرها به خیال شورید
کسی که خوب بلد است چای دم کند
و عطر لاهیجان را به #عصرها بیاورد
کسی که با ماه می رقصد
با ستاره ها چشمک میزند
و با کهکشان های دور و نزدیک،
خویشاندی دارد.
شبیه هیچ کس نیست
ولی شباهتی عجیب به آزادترین سرو ها دارد
ندیدم کسی مثل او نگاه کند و چیزی نگوید، ولی شاعری کند.
کسی که پرواز میداند
وقتی به آغوشش میکشم، بال درمیآورم
و وقتی دست هایش را گرفتم
به بی نهایت یک شعر سلام کردم
وقتی پیشانی اش به لب هایم چسبید
ابدیت را در تابناکترین حالت ممکن تجربه کردم.
کسی که موزون ترین کوچه باغ ها،
به قامتش بلندند.
و پایش را که در کوچه گذاشت
سنگ فرش ها به خود بالیدند
و سرکش ترین واژه ها به پایش کوتاه آمدند
من دیدم کسی را که
ثانیه ها با او به وجد می آید
برای ابد و یک روز.
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کسی را دیدم
که ناب بود ،
که مهتاب بود برای شب ها
آفتاب بود برای صبح دلبری ها
کسی که دست ابرها را گرفت
و هزار جور شکلشان داد.
بهار را داد زد
و به باغها رویای روییدن پاشید.
کسی را دیدم
به موهایش غزل بافت
و شبیه شعرها به خیال شورید
کسی که خوب بلد است چای دم کند
و عطر لاهیجان را به #عصرها بیاورد
کسی که با ماه می رقصد
با ستاره ها چشمک میزند
و با کهکشان های دور و نزدیک،
خویشاندی دارد.
شبیه هیچ کس نیست
ولی شباهتی عجیب به آزادترین سرو ها دارد
ندیدم کسی مثل او نگاه کند و چیزی نگوید، ولی شاعری کند.
کسی که پرواز میداند
وقتی به آغوشش میکشم، بال درمیآورم
و وقتی دست هایش را گرفتم
به بی نهایت یک شعر سلام کردم
وقتی پیشانی اش به لب هایم چسبید
ابدیت را در تابناکترین حالت ممکن تجربه کردم.
کسی که موزون ترین کوچه باغ ها،
به قامتش بلندند.
و پایش را که در کوچه گذاشت
سنگ فرش ها به خود بالیدند
و سرکش ترین واژه ها به پایش کوتاه آمدند
من دیدم کسی را که
ثانیه ها با او به وجد می آید
برای ابد و یک روز.
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خنده ات ، هم معنی #صبح دل است
بوسه هایت ، شعر خوب ساحل است
ای فدای موی و روی و بوی تو
هر کدامش چون بهاری کامل است
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بوسه هایت ، شعر خوب ساحل است
ای فدای موی و روی و بوی تو
هر کدامش چون بهاری کامل است
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀