💖کافه شعر💖
2.52K subscribers
4.37K photos
2.91K videos
12 files
1.02K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
#من_در_این_لحظه_ناب
هیجان بر در و دیوار دلم میکوبد
روی برگ گل احساس دلم
واژه ها می بارند
#من_و_تو یک هستیم
هر دو از وادی #عشق
هر دو‌ ازجنس غریب
چون عطش می روئیم
راستی
چه شکوهی دارد
واژه هایی که
به ساز هیجان می رقصند
دانهٔ عشق
زتسلیم و رضا می کارند.

#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀‎ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
 

مرد اگر عاشق شود، شب زنده دارى می کند‎

زن ولى در عاشقى ها، بی قرارى می کند


#مهدی‌خداپرست

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
پر از شوق باتو بودنم
نشسته . باده‌ی نابی باتو بر لبانم
از هجوم سخت تگرگ
نشسته بر تنم زخم بی تو بودن
توهم مثل من زخمی روزگاری
چه روزگار غریبی هردو تنها
من باتو نشستم و تو بامن
بیا که شعله ندارد چراغ بی تو بودن
رو به غروب است روز بی تو بودن
پای کوبان امدی جام عشق به دست
مرا به بزم عشقت نشاندی
تو سرخوش از جام  عشق
من سر مست  از جام تو
چه عشقی من دیوانه و تو واله
من وامق و تو عذرا
چگونه از عشقت بگویم
به مرز جنونم  کشاندیم
گرقتار روزگار غریبی بودم
باتو چه خلوت نابی شده نصیبم
پر از شوق باتو بودنم



#دلنوشته
#حسین_لطیفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به بزم عاشقان امشب ترا عشقم خبر کردم
ندانستم چرا امشب چنین قصدِ خطر کردم


به عشقت هم نظر کردم ولی افسوس بیجا بود
نگاهت غرق آتش بود ومن عمری هدر کردم


چرا با خود چنین کردم دلم دریای آتش بود
و من هم با تو کافر کیش چنین هم باز سر کردم


فریبت را همی خوردم دلم را دست تو دادم
دگر از من چه می خواهی که خود را در بدر کردم


چرا پروانه بودم من مگر دیوانه بودم من
که با عشقت به سر بردم ولی خود را سپر کردم

#پروانه_باقری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از خواب خسته ام؛
به چیزی بیشتر از خواب نیاز دارم
چیزی شبیه بیهوشی،
برای زمان طولانی
شاید هم از بیداری خسته ام
از این که بخوابم
و تهش بیداری باشد
کاش می شد سه سال یا شش سال
یا نه سال خوابید
و بعد بیدار شد
نشد هم..
نشد...


#عباس_معروفی
#وشب‌بخیر👋🏻💫🌙🌟🚶‍♀️

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای بار خدایا که جهان چون تو ندید است
نام تو رسید است به جائی که رسید است

کردار تو در جسم جوانمردی جان ست
دیدار تو در چشم خردمندی دید است

با وهم تو اسرار فلک روی گشاد است
با عدل تو اسباب بلا دست کشید است


#ابوالفرج_رونی
#صبـح_بـخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای طلیعه یِ صبح
ای نسیمِ جان بخشِ صبا
که مرغِ دلم  به شوقِ آمدنت
بال وپَر می زند؛ بی تاب
 
ای طلوعِ بارشِ عشق
مرا "با خود" ببر "تا خود"

تا که انتظار را؛ در محرابِ
قلبِ تو، نماز بگذارم
و سجده بر خاکِ کعبه یِ عشق
ذکرِ نامِ تو را بگویم

مرا ببر؛
تا پاکی و صداقتِ
کوچه باغ هایِ کودکی ام
تا؛  لالاییِ آسمانیِ مادرم
مرا ببر؛  
تا شکوفاییِ نور
تا نگاهِ آفتابی و دست هایِ
سبز پدرم

مرا ببر؛ تا بیکرانه یِ افق
تا پریدن و پرواز؛ 
مرا  تا خدا ببر
مرا؛  با خود ببر،،،  "تا خود" ...
                      
#فرح_فریماااا


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
برای تو می نویسم
می نویسم از زلالی عشقی که نثار تو خواهم کرد
این شعر است که مرا می نویسد
هر گاه که به تو فکر می کنم ...
بی آنکه نامی برای تو انتخاب کنم
قلبم را وطنت قرار دادم
می دانم هر جای این دنیا باشی
به وطنت باز خواهی گشت
تو را پیدا خواهم کرد
جایی میان مرز واقعیت و خیال
و خواهم فهمید
که تو هم همینقدر دلتنگ بوده ای
چشمانت منتظر
و دستانت
برای من یک عمر نوشته اند
کاش آن دم که می بینمت همه چیز بینمان
مساوی باشد...!!!


#باران_مقدم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دل کرد بسی نگاه در دفتر عشق
جز دوست ندید هیچ رو در خور عشق

چندانکه رخت حسن نهد بر سر حسن
شوریده دلم عشق نهد بر سر عشق

#ابوسعید_ابوالخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زندگی چشم به چشمان گلی دوختن است
شمع و پروانه شدن در تب هم سوختن است

چشمه ی روشن خورشید شدن از دل شب
غنچه کردن سحری تازه بر افروختن است

وقت را خرج محبت کند آن کس که شناخت
سکه ی مهر فقط در خور اندوختن است

خام باشد که فروشد غم شیرینش را
پختگی داغ دل سوخته نفروختن است

گفت در مدرسه استاد چه می آموزی
کار استاد هنر عاشقی آموختن است

#رحمان_زارع

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای آفُتاب...
آهسته نِه پا در حریمِ یارِ من

ترسم صدایِ پایِ تو،
خواب است و بیدارش کند...


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دل در ازل آمد آشیان غم تو
جان تا به ابد بود مکان غم تو

من جان و دل خویش از آن دارم دوست
کین داغ تو دارد آن نشان غم تو

#مهستی_گنجوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چون تیغ به دست آری، مردم نتوان کشت
نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت

این تیغ نه از بهر ستمکاران کردند
انگور نه از بهر نبیذ است به چرخشت

عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده
حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت

گفتا که: که را کشتی تا کشته شدی زار؟
تا باز که او را بکشد؟ آن که تو را کشت

انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس
تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت

#رودکی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
ﺑﮕﻮ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺷﻮﻡ
ﺑﮕﻮ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﻃﻼ ﺷﻮﻧﺪ
ﻭ ﻣﺎﻩ ﺍﺯ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽﺍﻡ ﺑﺘﺎﺑﺪ
ﺑﮕﻮ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺭﻭ ﺷﻮﻡ
ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﻮﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺷﻪﺍﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎ ﯾﮏ ﻧﺨﻞ
ﺑﮕﻮ ! ﺩﻝ ﺩﻝ ﻧﮑﻦ ...
ﺑﮕﻮ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻗﺪﯾﺴﯽ ﺑﺪﻝ ﺷﻮﻡ
.
ﺑﮕﻮ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮﻡ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﻘﺪﺱ ﺑﺴﺎﺯﯼ
ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺭﺍ ﻭﺍﮊﮔﻮﻥ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﻭ ﻓﺼﻞﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﺑﻪﺟﺎ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ
ﺑﮕﻮ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﺎ ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﻢ ﺑﺠﻮﺷﻨﺪ
ﻭ ﻭﺍﮊﮔﺎﻧﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﻋﺎﺷﻘﻢ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﺳﺐ ﺑﻪ ﻓﺘﺢِ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺑﺮﻭﻡ
ﺩﻝ ﺩﻝ ﻧﮑﻦ
ﺍﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮﺻﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﻡ
ﻭ ﺑﯿﺎﻓﺮﯾﻨﻢ !


#ﻧﺰﺍﺭ_ﻗﺒﺎﻧﯽ

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کم‌کم تفاوت ظریف میان نگه‌داشتن یک دست
و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت.
این‌که عشق تکیه‌کردن نیست
و رفاقت، اطمینان خاطر.
و یاد می‌گیری که بوسه‌ها قرارداد نیستند
و هدیه‌ها، عهد و پیمان معنی نمی‌دهند.
و شکست‌هایت را خواهی پذیرفت
سرت را بالا خواهی گرفت با چشم‌های باز
با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه
و یاد می‌گیری که همه‌ی راه‌هایت را هم‌امروز بسازی
که خاک فردا برای خیال‌ها مطمئن نیست
و آینده امکانی برای سقوط به میانه‌ی نزاع در خود دارد
کم کم یاد می‌گیری
که حتی نور خورشید می‌سوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری.
بعد باغ خود را می‌کاری و روحت را زینت می‌دهی
به جای این‌که منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.
و یاد می‌گیری که می‌توانی تحمل کنی...
که محکم هستی...
که خیلی می‌ارزی.
و می‌آموزی و می‌آموزی
با هر خداحافظی
یاد می‌گیری

#خورخه_لویس_بورخس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کبریای توبه را بشکن! پشیمانی بس است
از جواهرخانه ی خالی نگهبانی بس است

ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین
آبروداری کن ای زاهد! مسلمانی بس است

خلق دل سنگ اند و من آیینه با خود می برم
بشکنیدم دوستان! دشنام پنهانی بس است

یوسف از تعبیرخواب مصریان دلسردشد
هفتصد سال است می بارد! فراوانی بس است

نسل پشتِ نسل تنها امتحان پس می دهیم
دیگر انسانی نخواهد بود قربانی بس است

بر سر خوان تو تنها کفر نعمت می کنیم!
سفره ات را جمع کن ای عشق! مهمانی بس است!

#فاضل_نظری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀