در کنارت بودم و حال ِ پریشان داشتم
در دلم حس ِ عجیبی مثل ِ طوفان داشتم
مثل ِ پاییزی ترین عصر ِ خیابان های ِ شهر
بی بهانه هر دقیقه میل ِ باران داشتم
شُرشُر چشمان ِ من بی دغدغه اثبات کرد
نسبتی دیرینه با اقلیم ِ گیلان داشتم
قبل ِ تو سرسبز بودم از صنوبرها بپرس
بر لب ِ ایوان ِ خود کم باغ ِ ریحان داشتم؟
آتشی انداختی بر قلب ِ من از جنسِ غم
روزگاری سخت در آغوشِ شیطان داشتم
وقت ِ رفتن میزدی لبخند....یادت مانده است
غرق ِ در سیلاب ِ غم سردرگریبان داشتم
گر چه مغرورم...به روی ِ خود نیاوردم، ولی
در نگاهِ آخرم صد ارگ ِ ویران داشتم
شاعرانه عشق ورزیدم پشیمان نیستم
چون به فتوای غزل بسیار ایمان داشتم
#محبوبه_باقری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در دلم حس ِ عجیبی مثل ِ طوفان داشتم
مثل ِ پاییزی ترین عصر ِ خیابان های ِ شهر
بی بهانه هر دقیقه میل ِ باران داشتم
شُرشُر چشمان ِ من بی دغدغه اثبات کرد
نسبتی دیرینه با اقلیم ِ گیلان داشتم
قبل ِ تو سرسبز بودم از صنوبرها بپرس
بر لب ِ ایوان ِ خود کم باغ ِ ریحان داشتم؟
آتشی انداختی بر قلب ِ من از جنسِ غم
روزگاری سخت در آغوشِ شیطان داشتم
وقت ِ رفتن میزدی لبخند....یادت مانده است
غرق ِ در سیلاب ِ غم سردرگریبان داشتم
گر چه مغرورم...به روی ِ خود نیاوردم، ولی
در نگاهِ آخرم صد ارگ ِ ویران داشتم
شاعرانه عشق ورزیدم پشیمان نیستم
چون به فتوای غزل بسیار ایمان داشتم
#محبوبه_باقری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گم کرد شبی راه و مسیرش به من افتاد
ناخواسته در تیر رسِ راهزن افتاد
در تیر رس من گره انداخت به ابرو
آهسته کمان و سپر از دست ِ من افتاد
بی دغدغه، بی هیچ نبردی دلم آرام...
در دامِ دو تا چشم؛ دو شمشیر زن افتاد
می خواستم از او بگریزم... دلم اما؛
این کهنه رکاب از نفس از تاختن افتاد
لرزید دلم... مثل همان روز که چشمم
در کشور بیگانه به یک هم وطن افتاد
درگیر خیالات خودم بودم و او گفت:
من فکر کنم چایی تان از دهن افتاد!
#محمد_روزگار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ناخواسته در تیر رسِ راهزن افتاد
در تیر رس من گره انداخت به ابرو
آهسته کمان و سپر از دست ِ من افتاد
بی دغدغه، بی هیچ نبردی دلم آرام...
در دامِ دو تا چشم؛ دو شمشیر زن افتاد
می خواستم از او بگریزم... دلم اما؛
این کهنه رکاب از نفس از تاختن افتاد
لرزید دلم... مثل همان روز که چشمم
در کشور بیگانه به یک هم وطن افتاد
درگیر خیالات خودم بودم و او گفت:
من فکر کنم چایی تان از دهن افتاد!
#محمد_روزگار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح، خورشيد آمد
دفتر مشق شبم را خط زد؛
می روم،
دفترِ پاک نويسی بخرم !
زندگی را بايد
از سر سطر نوشت...!
#قيصر_امين_پور
#صبحتون_بشادی❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دفتر مشق شبم را خط زد؛
می روم،
دفترِ پاک نويسی بخرم !
زندگی را بايد
از سر سطر نوشت...!
#قيصر_امين_پور
#صبحتون_بشادی❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ڪمی به فڪر تَرَڪ های قلب عاشق باش
همیشه سهم ڪویر از بهار باران نیست
❤️
#مهناز_نجفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همیشه سهم ڪویر از بهار باران نیست
❤️
#مهناز_نجفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر که پیمان با هوالموجود بست
گردنش از بند هر معبود رست
مومن از عشق است و عشق از مومنست
عشق را ناممکن ما ممکن است
❤️
#اقبال_لاهوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گردنش از بند هر معبود رست
مومن از عشق است و عشق از مومنست
عشق را ناممکن ما ممکن است
❤️
#اقبال_لاهوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از تو حرف میزنم
چنان نوبرانه میشوم
که بهار هم
دهانش آب می افتد...
❤️
#احمد_شاملو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چنان نوبرانه میشوم
که بهار هم
دهانش آب می افتد...
❤️
#احمد_شاملو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دیوان حافظی تو ودیوانه ی تو من
اما پری به دیدن دیوان نیامدی ...
❤️
#شهـــــریارِ_جان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اما پری به دیدن دیوان نیامدی ...
❤️
#شهـــــریارِ_جان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
«اگر مادر نباشد، جسم انسان ساخته نمیشود و اگر کتاب نباشد، روح انسان پرورش نمییابد.»
#پلو_تارخ
۲۳ آوریل روز جهانی کتاب و حق مولف 🌸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#پلو_تارخ
۲۳ آوریل روز جهانی کتاب و حق مولف 🌸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از من رمیده ای و من ساده دل هنوز
بی مهری و جفای تو باور نمی کنم
دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این
دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم
***
رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید
دیگر چگونه عشق تو را آرزو کنم
دیگر چگونه مستی یک بوسهٔ تو را
دراین سکوت تلخ و سیه جستجو کنم
***
یاد آر آن زن ، آن زن دیوانه را که خفت
یک شب به روی سینهٔ تو مست عشق و ناز
لرزید بر لبان عطش کرده اش هوس
خندید در نگاه گریزنده اش نیاز
***
لبهای تشنه اش به لبت داغ بوسه زد
افسانه های شوق تو را گفت با نگاه
پیچید همچو شاخهٔ پیچک به پیکرت
آن بازوان سوخته در باغ زرد ماه
***
هر قصه ای که ز عشق خواندی به گوش او
در دل سپرد و هیچ ز خاطر نبرده است
دردا دگر چه مانده از آن شب ، شب شگفت
آن شاخه خشک گشته و آن باغ مرده است
***
با آنکه رفته ای و مرا برده ای ز یاد
می خواهمت هنوز و به جان دوست دارمت
ای مرد ، ای فریب مجسم بیا که باز
بر سینهٔ پر آتش خود می فشارمت
❤️
#فروغ_فرخزاد
#حسرت
#اسیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بی مهری و جفای تو باور نمی کنم
دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این
دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم
***
رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید
دیگر چگونه عشق تو را آرزو کنم
دیگر چگونه مستی یک بوسهٔ تو را
دراین سکوت تلخ و سیه جستجو کنم
***
یاد آر آن زن ، آن زن دیوانه را که خفت
یک شب به روی سینهٔ تو مست عشق و ناز
لرزید بر لبان عطش کرده اش هوس
خندید در نگاه گریزنده اش نیاز
***
لبهای تشنه اش به لبت داغ بوسه زد
افسانه های شوق تو را گفت با نگاه
پیچید همچو شاخهٔ پیچک به پیکرت
آن بازوان سوخته در باغ زرد ماه
***
هر قصه ای که ز عشق خواندی به گوش او
در دل سپرد و هیچ ز خاطر نبرده است
دردا دگر چه مانده از آن شب ، شب شگفت
آن شاخه خشک گشته و آن باغ مرده است
***
با آنکه رفته ای و مرا برده ای ز یاد
می خواهمت هنوز و به جان دوست دارمت
ای مرد ، ای فریب مجسم بیا که باز
بر سینهٔ پر آتش خود می فشارمت
❤️
#فروغ_فرخزاد
#حسرت
#اسیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
▫️گلمه مزاریما اؤلندن سورا!
دیل-دیله دَیمهسم، دوداغیم یانار.
سن گلن یوللارا کؤلگه سالماسام،
قورویار بوداغیم، یارپاغیم یانار.
اورهیین اینجیسه، دولسا گؤزلرین،
یانارام جاوابسیز قالسا سؤزلرین.
مزار تورپاغیما دَیسه دیزلرین،
اود توتار مزاریم، تورپاغیم یانار.
یارالی کؤنلوندن سؤز آچسان منه،
یاس توتوب قارامی گئیسن اَینینه،
گؤرسم غملی اوزون، اؤلهرم یئنه؛
«کؤنول» تک، الیمده واراغیم یانار...
❤️
#فاطمه_عبدی_کؤنول
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دیل-دیله دَیمهسم، دوداغیم یانار.
سن گلن یوللارا کؤلگه سالماسام،
قورویار بوداغیم، یارپاغیم یانار.
اورهیین اینجیسه، دولسا گؤزلرین،
یانارام جاوابسیز قالسا سؤزلرین.
مزار تورپاغیما دَیسه دیزلرین،
اود توتار مزاریم، تورپاغیم یانار.
یارالی کؤنلوندن سؤز آچسان منه،
یاس توتوب قارامی گئیسن اَینینه،
گؤرسم غملی اوزون، اؤلهرم یئنه؛
«کؤنول» تک، الیمده واراغیم یانار...
❤️
#فاطمه_عبدی_کؤنول
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیا بیا که تویی جان جان جان سماع
هزار شمع منور به خاندان سماع
چو صد هزار ستاره ز تست روشن دل
بیا که ماه تمامی در آسمان سماع
بیا که جان و جهان در رخ تو حیرانست
بیا که بوالعجبی نیک در جهان سماع
بیا که بی تو به بازار عشق نقدی نیست
بیا که چون تو زری را ندید کان سماع
بیا که بر در تو شستهاند مشتاقان
ز بام خویش فروکن تو نردبان سماع
بیا که رونق بازار عشق از لب تست
که شاهدیست نهانی در این دکان سماع
بیار قند معانی ز شمس تبریزی
که باز ماند ز عشق لبش دهان سماع
❤️
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هزار شمع منور به خاندان سماع
چو صد هزار ستاره ز تست روشن دل
بیا که ماه تمامی در آسمان سماع
بیا که جان و جهان در رخ تو حیرانست
بیا که بوالعجبی نیک در جهان سماع
بیا که بی تو به بازار عشق نقدی نیست
بیا که چون تو زری را ندید کان سماع
بیا که بر در تو شستهاند مشتاقان
ز بام خویش فروکن تو نردبان سماع
بیا که رونق بازار عشق از لب تست
که شاهدیست نهانی در این دکان سماع
بیار قند معانی ز شمس تبریزی
که باز ماند ز عشق لبش دهان سماع
❤️
#حضرت_مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آشوبگری کردی و یک فتنه به پا شد
آن لحظه که موهای تو در باد رها شد
از ریزش گیسوی تو بر شانه ات انگار
تا قوس کمر منطقه ی سعی و صفا شد
❤️
#مسعود_محمدپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آن لحظه که موهای تو در باد رها شد
از ریزش گیسوی تو بر شانه ات انگار
تا قوس کمر منطقه ی سعی و صفا شد
❤️
#مسعود_محمدپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلبرم ، صدای نفس اردیبهشت
در سرمستی چشمان بهارینه ات دیدنی است .
اصلا تو باشی بهار باشد و اردیبهشت ،
دل من عاشقتر .
میگی دلبرانه ام فدای دلبریهات .
دختر شرقی سرزمین عاشقی ، نفس تو که باشد، نگاهت در نگاهم باشد .
لبهای به رنگ تمشکی ات لبخند بزند .
هر روز من اردیبهشتی و نوبرانه است.
❤️
#ثریا_شجاعی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در سرمستی چشمان بهارینه ات دیدنی است .
اصلا تو باشی بهار باشد و اردیبهشت ،
دل من عاشقتر .
میگی دلبرانه ام فدای دلبریهات .
دختر شرقی سرزمین عاشقی ، نفس تو که باشد، نگاهت در نگاهم باشد .
لبهای به رنگ تمشکی ات لبخند بزند .
هر روز من اردیبهشتی و نوبرانه است.
❤️
#ثریا_شجاعی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گل های شادی را از کوهپایه می چینم
فندق های سیاه تو را
و سبدهایی از حصیر جنگل
پر از بوسه ها
با تو چنان می کنم
که بهار
با درختان گیلاس..
❤️
پابلو_نرودا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فندق های سیاه تو را
و سبدهایی از حصیر جنگل
پر از بوسه ها
با تو چنان می کنم
که بهار
با درختان گیلاس..
❤️
پابلو_نرودا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم
اکنون که پیدا کرده ام، بنشین تماشایت کنم
الماسِ اشک شوق را تاجی به گیسویت نهم
گل های باغ شعر را زیبِ سراپایت کنم
بنشین که با من هر نظر، با چشم دل، با چشم سر
هر لحظه خود را مست تر، از روی زیبایت کنم
بنشینم و بنشانمت، آنسان که خواهم خوانمت
وین جانِ بر لب مانده را، مهمانِ لبهایت کنم
بوسم تو را با هر نفس، ای بختِ دور از دسترس
وَر بانگ برداری که بس! غمگین تماشایت کنم
تا کهکشان، تا بی نشان، بازو به بازویت دهم
با همزمانی، همدلی، جان را هم آوایت کنم
ای عطر و نور تواَمان، یک دم اگر یابم امان
در شعری از رنگین کمان، بانوی رویایت کنم
بانوی رویاهای من، خورشید دنیاهای من
امید فرداهای من، تا کی تمنایت کنم؟!
❤️
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اکنون که پیدا کرده ام، بنشین تماشایت کنم
الماسِ اشک شوق را تاجی به گیسویت نهم
گل های باغ شعر را زیبِ سراپایت کنم
بنشین که با من هر نظر، با چشم دل، با چشم سر
هر لحظه خود را مست تر، از روی زیبایت کنم
بنشینم و بنشانمت، آنسان که خواهم خوانمت
وین جانِ بر لب مانده را، مهمانِ لبهایت کنم
بوسم تو را با هر نفس، ای بختِ دور از دسترس
وَر بانگ برداری که بس! غمگین تماشایت کنم
تا کهکشان، تا بی نشان، بازو به بازویت دهم
با همزمانی، همدلی، جان را هم آوایت کنم
ای عطر و نور تواَمان، یک دم اگر یابم امان
در شعری از رنگین کمان، بانوی رویایت کنم
بانوی رویاهای من، خورشید دنیاهای من
امید فرداهای من، تا کی تمنایت کنم؟!
❤️
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عشق یعنی؛
مرا جغرافیا در کار نباشد
تو را تاریخ در کار نباشد
یعنی تو با صدایم سخن گویی
با چشمانم ببینی
و جهان را با انگشتانم کشف کنی ...!
❤️
#نزار_قبانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عشق یعنی؛
مرا جغرافیا در کار نباشد
تو را تاریخ در کار نباشد
یعنی تو با صدایم سخن گویی
با چشمانم ببینی
و جهان را با انگشتانم کشف کنی ...!
❤️
#نزار_قبانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخنشناس نهای جان من خطا اینجاست
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارکالله از این فتنهها که در سر ماست
در اندرون من خستهدل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
نخفتهام ز خیالی که میپزد دل من
خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست
چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم
گرم به باده بشویید حق بهدست شماست
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینۀ حافظ هنوز پر ز صداست
❤️
#حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخنشناس نهای جان من خطا اینجاست
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارکالله از این فتنهها که در سر ماست
در اندرون من خستهدل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
نخفتهام ز خیالی که میپزد دل من
خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست
چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم
گرم به باده بشویید حق بهدست شماست
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینۀ حافظ هنوز پر ز صداست
❤️
#حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باد
قاصدک را برد
تو
تمام مرا
دستان تو آشیان
قلب من است
مرا آرام دوست بدار...
❤️
#مینو_پناهپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قاصدک را برد
تو
تمام مرا
دستان تو آشیان
قلب من است
مرا آرام دوست بدار...
❤️
#مینو_پناهپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀