💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram


صبح ،خیالم چون مرغان وحشی
به سویت پرواز می کند
می نشیند بر روی پلکهایت
من عاشق می شوم
تو معشوق،
تا در ما و منی
دوست داشتنم را بر روی چشمانت
به بوسه ای شیرین بخیر کنم.....

#ثریا_شجاعی_اصل
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


تنها تو را می خواهم
و تنها با اوای تو
چشم به هر سو می چرخانم
خواسته ام را
در ساحلی نگاه تو واریز می کنم
دستانم را به بازوانت فشرده
با تو همه دنیا را قدم می زنم
چشمان تو می درخشد
و آفتاب تصویر تو را
تا روزها به پلک های شب می بخشد
آغوشت
بوسه ات
عطرت
صدایت
حرفهایت
به نوع عاشقی من
عاشقی اش را زمزمه می کند.


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو را دیدم
عشق را به محاصره ی قلبم دراوردی
لرز خواستن را به تنم نشاندی
وجودم لبریز شد
از پروانگی های احساس
دستانم یخ زد
شکوفه شب بو صدایم زد
در محاصره بازوانت به دور تنم
پهنای قلبم به وسعت بودن یک تو
به آغوش کشیده شد
عشقت زیباترم کرد
و چشمان زیتونی ام
در روشنی نگاه مهربانت
به رنگ ستاره درآمد
حس دلم در گیر و دار بودنت
به گل پُرناز چمن چشم دوخت
هاشور شاعرانه هایم
دور شانه هایت
شعر بافت
به التماس سبز ماندن
به موهایم عطر بهار پاشید
بدون آنکه بدانم
عشق در من جاری شد
زنگ قلبم به نام تو
به لبانم عطر سیب و گناه را چشید...


#ثریا_شجاعی_اصل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ثریا شجاعی اصل@ پاییز است
آوا رضا ماد☆REZA MAAD
🍁🍂

پاییز است
من زاده ی پاییز
متولد شده از جوانه ی درد
لبهایم خشک است
انگشتانم به صبر می نویسد
قلبم از درد ناعلاجی رنج می برد
گاهی خودم را
در سرزمینی می نشانم

دستانم را به وحشت
به سوی آسمان می گیرم
از رگ دستانم
شاخه شاخه گناه
به هذیان تب
به سوی آسمان
خیز برمی دارد

زندگی ام در پرده تن ابر
آغاز می شود
می گذرم...
از مسیر ماه و خورشید

لمس می کنم
هوای گرفته شده
در آسمان را

نوازش بارانه
از اعماق وجودم
پروانه ای پر می گیرد
صدایم روی لب هایم
طنین انداز می شود
من ملاقات می شوم با نور

با هر بار دیدن
قلبم چون اهو می لرزد
در اطرافم ابرها
به پچ پچ می افتند
نور ، گونه هایم را
نوازش می دهد
دوباره متولد می شوم
در پاییز
با گیسوانی باز
و چشمانی سبز
شمع خاموش....


#ثریا_شجاعی_اصل

🎙#رضا_ماد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


در ملودی نگاه تو می چرخم
خیره به چشمانم
یکی یکی ستاره ها را
از آسمان چشمانت چیده
پرمسماترینش را
به دهلیزه ی قلبم اویزان می کنم
می درخشی
با هر درخششت
تپش قلبم به تکرار
نام تو را به زبانم می آورد
دستانت آبنوس جهان می شود
عطر پیراهنت هوش از سر می برد
جلوه ی نیکویی تو
در سینه به مضراب نهان
نواخته می شود
پای کوبان سر به مسلخ عشق رفته
در اطاعت خالق
حس لمس لب در قصه ی تمام زندگی
معجزه ای جاودانه می ماند.

#ثریا_شجاعی_اصل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


عشق در کوچه و بازار به سـاز صنمست
آنچه پندست و زین برکت شعر و قلمست

به حریم دل عاشق تو سخن خرده مگیر
چو که پروانه او گردش بین الحرمست

گرچه بر روی زمین عاشق و دلداده زیاد
شکم سیر کجا ؛ سفره ی شور حشمست

زان بهاری که اگر گل بــدهد دامن دشت
بلبل مست چنان  نغمه ســرای خدمست

شعله از شمع به آتش بکشد هالــه عشق
سوختن در ره دل وصل به نـاز عدنست

همه عشاق خـدا فلسفه بازنـد و عجیب
قدمت یار در آن صومعه ثابت قدمست

کل اعـداد به اجرام جهان جـزر چــه شد
حاصل جزروعدن جزر عدم چند رقمست

گر به خود ظلم کنی و دگران در همه جا
محمل تو به فلک مجلس جور و ستمست


#ثریا_شجاعی_اصل
غزل فلسفه جهان

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


#اجرای_خاص

میچرخم در شانه باد
دنیای نقاب ها
وحشتم را دو چندان می کند؟

نمی توانم..!
پنجره ی ماه و خورشید را ببینم
تاریکی در قلبم به ریتم سنگین
طعنه به زمین سفت و سخت می زند

خرمن گیسوانم را طناب دار می کنم
که دست باد در موجش فرو رفته است
در شکن شکن وجودم
نگاهم را به آسمان می دوزم
رعشه تمام هوا را در برمی گیرد
موریانه ها ابرها را می جوند

سرم سوت می کشد
سینه آه می کشد
دستانم در اسارت زنجیری
معلق میان زمین و زمان می ماند


عقربه ها دیگر نمی چرخند
قدمهایم تاب می خورند
به سمت چپ سینه ام گوش می کنم
دیگر نمی کوبد
آری مرگ در من رخ نمی دهد


#ثریا_شجاعی_اصل
🎙
#رضا_ماد

🔺موزیک  متن
🎙محمد معتمدی
🎧  گل سنگ

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


ساحلیست نگاهت
در فصل تموز
در عصری گرم و سوزان
آشوب عشق را در گذر ثانیه ها
روی ورق های نفس گیر
به قلم عشق در می آورم


لبانت پر از عاشقانه های ناگفته
و نگاهت ذهن طوفانی مرا
به سوی آوای از دوستت دارم سوق می دهد
که رد پای عشق را
به بساط فیروزه ای ادامه دار می کند

و من دل شاد از پروانگی های قلبم
روی شانه های یادت
ورق رنگین احساس را
به یکه تازی واڗه ها رسانده
عریانی عشق را
در شبستان آغوشت
در وفای تو و در رویای تو
به ترنم چشمانت سپرده
می نویسم

محبوبم
تو را چنان عاشقم
که چشمانت مرغان دریایی دلم اند
و شهد،شیرین رنگ چشمهایت
هوس بوسه ای آرام را بر لبانم می خواند

نگاه
نگاه
با لبخندی
و پروانه ای رقصان دور قلبم
دفتر شعرم را می بندم


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


می سرایمت ،به شعر
می خوانمت ،به زیباترین نشان عشق
نظاره در ساحل آبی چشمانت، می گویم
ای خواسته ترین خواسته ام
بال پروازی باشم
به شوق ترانه احساسی
رهایم نکن
با بی قراری اشک
تا آزادانه بسرایم
در زمزمه نگاهت
با لمس طراوت عشق
در عطر دلاویز گل رز
با سکوت چشم دل
این همه نگاه
این همه پرواز
این همه عشق را


#ثریا_شجاعی_اصل


‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‌‌


به شانه هایت تکیه می کنم
باورم را ،
در کالبد جان و روح تو می کارم
اسمت را ،
به حافظه بلندمدتم سنجاق می زنم
آن شب چشمانت را،
به دریایی چشمانم می سپارم
و در ساحل امنش ،
به نظاره ماه و ستاره می نشینم
تا در کنار دلهریمان
،دست تو توان دستهای ناتوان من باشد
پاهایت در یک غزلی عاشقانه
قدم زدن را به خرد قلبم بدهد
تو با نگاه کردن به من آسمان  شوی
و من مهتابی شوم در دل بکر و پاکت...


#ثریا_شجاعی_اصل

‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


دوستت دارم
دوستت دارم
از جنگلهای سبز عبور کرده
در آسایش دو گیتی
سوسوی نگاهم را به ماه می دوزم
ماه لبخند می زند
تو را به سوی تخت روان هدایت می کند
قلبم یک آن تیر می کشد
در کشاکش لحظه ها
درختان مرا احاطه کرده
در سرزمین سبز
به قلمرو نور هدایت می کنند
عبور می کنم
از رودخانه
دوستت دارمی ابری شده
بر سرم عاشقانه می بارد
رگ محبت به فراز،
دست به آسمان می برد
زیر نرمی و سپیدی
هیجان را به شکل مدون
به پیشانیم بوسه می باراند
و من غرق در لذت دنیایی
به هنگام وزش نسیم احساس
اولین گام را
به کرشمه از جان می ستانم.

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اجرای خاص

به لمس خلوت تنهایی
قدم به سوی ماه می گذارم
دوست داشتنت را با دستپاچگی
به لحظه ی تماشا می سپارم
لکنت دوست دارمم را
به لب هایم می دوزم
دهان آسمان بسته می شود
پرنده ی سفید در سکوت دقایق
روی ابرهای سفید و خاکستری چنبره می زند
ترانه غم را به قلبش می خواند
و نامت را به مژگان خیس اش می سپارد...


#ثریا_شجاعی_اصل

🎙#رضا_ماد
‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اجرای_خاص

با منِ خسته
مهربان‌تر باش
من همانم که عاشقانه دوستت دارد....

#مینو_پناهپور
🎙
#رضا_ماد
🎬#ثریا_شجاعی_اصل

🔺موزیک متن
🎙رامین بیباک
🎧  آغوش

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


موجی از احساس
قلبم را به تلاطم عشق می نوازد
آینه ی نگاهم را
به سوی کهکشان سوق می دهد
دریای خروشان نگاهت
دوستت دارم را به سان صدف
در نگاهم تبدیل به مروارید می کند
با زبان ساده ی عشق می خواند
زیبای من..!
چون تپشی شیرین در قلب من بمان.


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سخت است
در برگ ریزان فصل سرد
آشوب تنهایی در گذر خاطره ها
روی ورق های نفسگیر ثانیه ها
و سخت است خط خوردن
از تقدیر سرنوشت
و خیالاتی شدن در عالم رویا...
که در پیچاپیچ گذر لحظه ها
خسته از نارنجی و زرد زندگی
رویاهای شکسته شده اش را
در ورق رنگین احــساس به
یکه تازی واژه ها بکشاند
تا در خيس خورده ترین
خیال خواب و رویاهایش
در زنجیره کلمه های گنگ
قلبش را که صد تکه ی هر جایی رفته
در پرتگاه وسوسه بودن یا نبودنش
که دلتنگی تن نحیفش را گرفته
به پنجره ای منتظر بکشاند
که عریانی عشق
از دیوار سینه اش بالا برود
و خیس از خاطره
در هجوم گریه و اشک
در سکوتی ابدی
دوباره متولد بشود...


#ثریا_شجاعی_اصل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM


#اجرای_خاص

کوچه به کوچه
خیابان به خیابان
این شهر یادگاران تواند
برگرد....!
که در آمدنت دوباره لبخندم را
از اشتیاق دیدن تو
در جان خسته ام پس بگیرم.


#ثریا_شجاعی_اصل
🎙#رضا_ماد

🔺موزیک متن
🎙سینا پارسیان
🎧 وقتی نیستی


‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلنشین...
دلنشین...
وجود پر از آرامشت
تداعی لحظه های ناب
از زیباترین ثانیه ها

قدم در روشنایی ذهن ،آشناست
کسی چشمانم را رصد کند
زبان گشوده اند ،رگ های تپنده ام
گرم است و شیرین ،در قفسه سینه ام،

آهنگ مجنون برای لیلی...!
دنیا
دنیا
در مدار شادی می چرخد

زمان
زمین
در باور این حس

از جام چشمهایت جرعه ای نوشیدم
در بهترین ثانیه از عمق باور عشقت

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هوای خوابم بیداری ست
ضربان شقیقه ام نرم ست
حنجره صدایم تو خالیست
بین آغوش مرگ لم دادم
خواب خدای خود را دیدم
فرود آمد بر بالای سرم
گندم آورد و من خوردم
به سرم زد بر وزن عریانم
حجاب بر سفیدی بپوشانم
هر چه زندگی سیاهی ست
رفتن و دل بریدنش  سفیدی ست
ذهن خودم را سنجیده تر کردم
بلند شدم سمت نزدیکی
پنجره گشودم رو به آسمان
بوی خدای را شنیدم
در عروج به عشق بزرگ یوحنایی
هنوز در خواب بودم من
سرد شدم بر خودم لرزیدم
قطره اشکی ریخت از چشمم
بر روی صورت زرد رنگم
خسته از کار مرگ برگشتم


#ثریا_شجاعی_اصل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

#اجرای_خاص

میچرخم در شانه باد
دنیای نقاب ها
وحشتم را دو چندان می کند؟

نمی توانم..!
پنجره ی ماه و خورشید را ببینم
تاریکی در قلبم به ریتم سنگین
طعنه به زمین سفت و سخت می زند

خرمن گیسوانم را طناب دار می کنم
که دست باد در موجش فرو رفته است
در شکن شکن وجودم
نگاهم را به آسمان می دوزم
رعشه تمام هوا را در برمی گیرد
موریانه ها ابرها را می جوند

سرم سوت می کشد
سینه آه می کشد
دستانم در اسارت زنجیری
معلق میان زمین و زمان می ماند


عقربه ها دیگر نمی چرخند
قدمهایم تاب می خورند
به سمت چپ سینه ام گوش می کنم
دیگر نمی کوبد
آری مرگ در من رخ نمی دهد


#ثریا_شجاعی_اصل
🎙
#رضا_ماد

🔺موزیک  متن
🎙محمد معتمدی
🎧  گل سنگ



@navayemastaneh

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
🥀🍂🍁

به سویت می آیم
به زیست
و به غروبی
که همیشه دلتنگ است
به سویت می آیم
با شعر
با ترانه
به دستهای مهربان تو
که قدس اهوراییست
به سویت می آیم
حتی به یک لحظه آرامش
که در لبخندها
خوانده می شود
در عشوه های ریز
به نام تو....


#ثریا_شجاعی_اصل

🎙#رضا_ماد


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀