حال عالم سر بسر پرسیدم از فرزانهای
گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانهای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟
گفت: یا کوریست یا کرّیست یا دیوانهای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟
گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانهای
بر مثال قطرهٔ برفست در فصل تموز
هیچ عاقل در چنین جاگاه سازد خانهای؟
یا مثال سیل خانست آب در فصل بهار
هیچ زیرک در چنین منزل فشاند دانهای؟
فیلسوفی گفت: اندر جانب هندوستان
حکمتی دیدم نوشته بر در بت خانهای
گفتم: آن حکمت چه حکمت بود؟ گفت: این حکمتست
آدمی را سنگ و شیشه، چرخ چون دیوانهای
نعمت دنیا و دنیا نزد حق بیگانه است
هیچ عاقل مهر ورزد با چنین بیگانهای؟
#ابوسعید_ابوالخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانهای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟
گفت: یا کوریست یا کرّیست یا دیوانهای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟
گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانهای
بر مثال قطرهٔ برفست در فصل تموز
هیچ عاقل در چنین جاگاه سازد خانهای؟
یا مثال سیل خانست آب در فصل بهار
هیچ زیرک در چنین منزل فشاند دانهای؟
فیلسوفی گفت: اندر جانب هندوستان
حکمتی دیدم نوشته بر در بت خانهای
گفتم: آن حکمت چه حکمت بود؟ گفت: این حکمتست
آدمی را سنگ و شیشه، چرخ چون دیوانهای
نعمت دنیا و دنیا نزد حق بیگانه است
هیچ عاقل مهر ورزد با چنین بیگانهای؟
#ابوسعید_ابوالخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اتفاقم به سر کوی کسی افتادهست
که در آن کوی چو من کشته بسی افتادهست
خبر ما برسانید به مرغان چمن
که هم آواز شما در قفسی افتادهست
به دلارام بگو ای نفس باد سحر
کار ما همچو سحر با نفسی افتادهست
بند بر پای تحمل چه کند گر نکند
انگبین است که در وی مگسی افتادهست
هیچکس عیب هوس باختن ما نکند
مگر آنکس که به دام هوسی افتادهست
سعدیا حال پراکندهٔ گوی آن داند
که همه عمر به چوگان کسی افتادهست
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که در آن کوی چو من کشته بسی افتادهست
خبر ما برسانید به مرغان چمن
که هم آواز شما در قفسی افتادهست
به دلارام بگو ای نفس باد سحر
کار ما همچو سحر با نفسی افتادهست
بند بر پای تحمل چه کند گر نکند
انگبین است که در وی مگسی افتادهست
هیچکس عیب هوس باختن ما نکند
مگر آنکس که به دام هوسی افتادهست
سعدیا حال پراکندهٔ گوی آن داند
که همه عمر به چوگان کسی افتادهست
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
گم گشته ی دیار محبت کجا رود
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست
در کار عشق او که جهانیش مدعی ست
این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست
جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت
وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست
گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوش خرام
کاین سوز دل به ناله ی هر عندلیب نیست
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
گم گشته ی دیار محبت کجا رود
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست
در کار عشق او که جهانیش مدعی ست
این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست
جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت
وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست
گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوش خرام
کاین سوز دل به ناله ی هر عندلیب نیست
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به هجران کرده بودم خو که ناگه روی او دیدم
کمند عقل بگسستم ز نو دیوانه گردیدم...
#محتشم_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کمند عقل بگسستم ز نو دیوانه گردیدم...
#محتشم_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
ره روی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی
حافظ شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
ره روی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی
حافظ شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل به هرکس میسپارم بـا دلم بد میکند
در جواب خوبی ام او ظلم بی حد میکند
دل به هرکس میسپارم میزند زخم زبان
دربروی خنده ها را با غم اش سد میکند
در جوانی پیر گشتن اتفاقی ساده نیست
پهلوان را غصه ها آری کمان قد میکند
زخم از بیگانه خوردن صد برابربهتراست
دشمنی هـا با دلم آنـکه نبـاید میکند
بس جفا دیدم من از ایـن روزگار لعنتی
زندگی با قلب من هرآنچه خواهد میکند
دل حریف طعنه های مردم بی درد نیست
عشق را این سینه ی سوزان من رد میکند
در غزل غوغا کند با سوز دل سنگ صبور
غصه های من مـرا آخـر زبانزد میکند
جواد الماسی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در جواب خوبی ام او ظلم بی حد میکند
دل به هرکس میسپارم میزند زخم زبان
دربروی خنده ها را با غم اش سد میکند
در جوانی پیر گشتن اتفاقی ساده نیست
پهلوان را غصه ها آری کمان قد میکند
زخم از بیگانه خوردن صد برابربهتراست
دشمنی هـا با دلم آنـکه نبـاید میکند
بس جفا دیدم من از ایـن روزگار لعنتی
زندگی با قلب من هرآنچه خواهد میکند
دل حریف طعنه های مردم بی درد نیست
عشق را این سینه ی سوزان من رد میکند
در غزل غوغا کند با سوز دل سنگ صبور
غصه های من مـرا آخـر زبانزد میکند
جواد الماسی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
ای صورتِ پهلو به تبدّل زده ای رنگ!
من با تو به دل یکدلهکردن، تو به نیرنگ!
گر شورِ به دریا زدنت نیست از این پس
بیهوده نکوبم سرِ سودازده بر سنگ
با من سرِ پیمانت اگر نیست، نیایم
چون سایه به دنبال تو فرسنگ به فرسنگ
من رستم و سهراب تو، این جنگ چه جنگیست؟
گر زخم زنم، حسرت و گر زخم خورم، ننگ
یک روز دو دلباخته بودیم من و تو
اکنون تو ز من دلزدهای، من ز تو دلتنگ
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای صورتِ پهلو به تبدّل زده ای رنگ!
من با تو به دل یکدلهکردن، تو به نیرنگ!
گر شورِ به دریا زدنت نیست از این پس
بیهوده نکوبم سرِ سودازده بر سنگ
با من سرِ پیمانت اگر نیست، نیایم
چون سایه به دنبال تو فرسنگ به فرسنگ
من رستم و سهراب تو، این جنگ چه جنگیست؟
گر زخم زنم، حسرت و گر زخم خورم، ننگ
یک روز دو دلباخته بودیم من و تو
اکنون تو ز من دلزدهای، من ز تو دلتنگ
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نخواهم رفتن
از دنیا مگر در پای دیوارت
که تا در وقت جان دادن سرم بر آستان باشد
گر از رای تو
برگردم بخیل و ناجوانمردم
روان از من تمنا کن که فرمــانت روان باشد
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از دنیا مگر در پای دیوارت
که تا در وقت جان دادن سرم بر آستان باشد
گر از رای تو
برگردم بخیل و ناجوانمردم
روان از من تمنا کن که فرمــانت روان باشد
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غم مخور معشوق اگر امروز و فردا میکند
شیر دوراندیش با آهو مدارا میکند
زهرِ دوری باعث شیرینی دیدارهاست
آب را گرمای تابستان گوارا میکند
جز نوازش شیوهای دیگر نمیداند نسیم
دکمهی پیراهنش را غنچه خود وا میکند
روی زرد و لرزشت را از که پنهان میکنی؟
نقطهضعف برگها را باد پیدا میکند
دلبرت هر قدر زیباتر، غمت هم بیشتر
پشت عاشق را همین آزارها تا میکند
از دل همچون زغالم سرمه میسازم که دوست
در دل آیینه دریابد چه با ما میکند
نه تبسم، نه اشاره، نه سوالی، هیچ چیز
عاشقی چون من فقط او را تماشا میکند
#کاظم_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شیر دوراندیش با آهو مدارا میکند
زهرِ دوری باعث شیرینی دیدارهاست
آب را گرمای تابستان گوارا میکند
جز نوازش شیوهای دیگر نمیداند نسیم
دکمهی پیراهنش را غنچه خود وا میکند
روی زرد و لرزشت را از که پنهان میکنی؟
نقطهضعف برگها را باد پیدا میکند
دلبرت هر قدر زیباتر، غمت هم بیشتر
پشت عاشق را همین آزارها تا میکند
از دل همچون زغالم سرمه میسازم که دوست
در دل آیینه دریابد چه با ما میکند
نه تبسم، نه اشاره، نه سوالی، هیچ چیز
عاشقی چون من فقط او را تماشا میکند
#کاظم_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
چون صبحِ ازل ز عشق دم زد
عشق آتشِ شوق در قلم زد
از لوحِ عَدَم قلم سر افراشت
صد نقشِ بَدیع پیکر انگاشت
#جامى
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون صبحِ ازل ز عشق دم زد
عشق آتشِ شوق در قلم زد
از لوحِ عَدَم قلم سر افراشت
صد نقشِ بَدیع پیکر انگاشت
#جامى
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
به آفتاب سلام،،،
که باز میشود آهسته
بر دریچهی صبح ...
به شیرِ آب سلام،،،
که چکّه چکّه سخن میگوید
و حوض میشنود ...
به التهاب سلام،،،
که صبحِ زود
مرا مست میکند
به بوی تازهی نان ...
#عمران_صلاحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به آفتاب سلام،،،
که باز میشود آهسته
بر دریچهی صبح ...
به شیرِ آب سلام،،،
که چکّه چکّه سخن میگوید
و حوض میشنود ...
به التهاب سلام،،،
که صبحِ زود
مرا مست میکند
به بوی تازهی نان ...
#عمران_صلاحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🌦
خیالت را در آغوش کشیدم ،
دستانم گل کرد ...
و دوباره صبحِ دوست داشتنت ،
از راه رسید ...
#مینا_کاظمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خیالت را در آغوش کشیدم ،
دستانم گل کرد ...
و دوباره صبحِ دوست داشتنت ،
از راه رسید ...
#مینا_کاظمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو می گویی بلای جان عاشق
شب هجران و غم های فراق است
ولی چشمان بی تاب تو گوید
بلای جان عاشق اشتیاق است
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب هجران و غم های فراق است
ولی چشمان بی تاب تو گوید
بلای جان عاشق اشتیاق است
#فریدون_مشیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدایا...❤️
توزیباترین تکرار روزگار منی!
شکرت برای نگاه نوازشگرت🙏💚
که هرصبح بدرقه آغازم بسوی توست🌼
بهترینها را برایتان درآخرین آدینه سال1401 آرزومندم 🌺
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
توزیباترین تکرار روزگار منی!
شکرت برای نگاه نوازشگرت🙏💚
که هرصبح بدرقه آغازم بسوی توست🌼
بهترینها را برایتان درآخرین آدینه سال1401 آرزومندم 🌺
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀