💖کافه شعر💖
2.78K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تو
اگر طلوع کند طالعم همایون است

حکایت لب شیرین کلام فرهاد است
شکنج طره لیلی مقام مجنون است

دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است
سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است

ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی
که رنج خاطرم از جور دور گردون است

از آن دمی که ز چشمم برفت رود عزیز
کنار دامن من همچو رود جیحون است

چگونه شاد شود اندرون غمگینم
به اختیار که از اختیار بیرون است

ز بیخودی طلب یار می‌کند حافظ
چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است

#حافظ

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای یاد تو تسبیح زبان و لب من
اندیشهٔ تو مونس روز و شب من

ای دوست مکن ستم که کاری بکند
دودِ دل و آهِ سحر و یا ربِ من

#مهستی_گنجوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌷این آهنگ محشررررره♥️🌿

🌷#تقدیم_شماعزیزان🌺👌


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جُمعه یَعنی تو
تو که دِل بُردی و، دلتَنگم و
این جُمعه و آن جُمعه و هر جُمعه را
در انتظارَت میکِشم آهی زِ دِل
چَشم ها در انتظارَت
دِل هَمیشه بیقرارَت
ای که میدانی چه بی اندازه دِل را
بَسته ام بَر دیدَنِ یِک دَم نِگاهَت

عِشق یَعنی این
که تا دِلداده را دیوانه میبینی
از او رو گیری و دَر پَرده باشی یار
مَرا مُحتاج میبینی
بیا و این دِلِ دیوانه را دَریاب


#حمید_رضا_یگانه♥️

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
باز در چهره خاموش خیال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستی سوزت

یاد آن بوسه که هنگام وداع
بر لبم شعله حسرت افروخت
یاد آن خنده بیرنگ و خموش
که سراپای وجودم را سوخت

رفتی و در دل من ماند به جای
عشقی آلوده به نومیدی و درد
نگهی گمشده در پرده اشک
حسرتی یخ زده در خنده سرد

آه اگر باز بسویم آیی
دیگر از کف ندهم آسانت
ترسم این شعله سوزنده عشق
آخر آتش فکند بر جانت

#فروغ_فرخزاد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
حبیبم گفت ای یارم، تورا من دوست می دارم


عمل کن ای عزیزِجان، منم مجنون به گفتارم


#علی_سالارآباد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در قید حیاتیم ولیکن چه حیاتی؟
ما زنده از آنیم که یابیم مماتی

هر روز پی لقمه نانیم مداوم
داریم در این کار پسندیده ثُباتی

این عمر سپاریم به تلخی و مرارت
لطفا برسانید به ما شاخه نباتی

از زیر و زبر تحت فشاریم و تو گویی
ایام شده آجر و ما همچو ملاتی 

ماندیم به زیر سم اسبان چپاول
گویی که مغول کرده دوباره حملاتی

از بس که نوشتیم ز اوضاع زمانه
یک قطره نماندست بدین لیقه دواتی


هر چند شود قافیه مخدوش ولیکن
شاید که بیابیم پس از مرگ نشاطی


#محمد_اشرف_ورشویی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀



ترکی



   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ◁❚❚▷ ◉────‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌













❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
موی تو...
ارکستر سازهای ملی...
و دستان من...
مشهدِ بی‌کنسرت...
تو را به شعر حافظ...
به بغضِ بنان...
به تارِ شریف...
بیا ...
و حصرِ سازها را بشکن ...



#جلال_حاجی_زاده👌❤️

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصر که می شود

تو را بی قرارم

تماشایت را چشم انتظارم

بیشتر از همیشه دوستت دارم

و حاضر نیستم عشقم را

به غیر خودت بسپارم

#امیر_عباس_خالق_وردی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کافه‌ای دنج‌ست "جمعه" که تمام هفته‌ها_
"پاتوق" "دلتنگی‌وبغض‌وخیالت" می‌شود!

می‌زند چُمباتمه "دل" روی "میزِ حسرت" و..
هر زمان لبریز "رؤیای محالت" می‌شود!


#یاس_امینی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زخمی شوق توام، سینۀ جوشان دارم
خانه در کوچۀ الماس‌فروشان دارم

کی مسلمان کندم صحبت اصحاب حرم؟
که دران زمره بسی حلقه به گوشان دارم

آتشِ پنبۀ گوش دگرانم، کامروز
گوش را مزرعۀ پنبه‌فروشان دارم

صحبت عمر فرومایه ملولم دارد
میل همدوشی تابوت به دوشان دارم

واعظا! درگذر از قافلۀ من که متاع،
همه گوش است ولی نذر خموشان دارم

عرفی امروز به کاشانۀ من باش که باز
گله‌ای از دل بی‌شرم خروشان دارم

#عرفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#غروب و حوالے ڪوچه ی
ذَنبقِ گُر گرفته
شعله ے یاد تو و چشمانے
نم گرفته
گریه باد و لبخند #غروب
من و ڪوله بار خیال تو
حسرت و قهقه نبودنت
پیچک نسترن
روے دیوار و هِق هِق من
مچاله شدن دلتنگیم در آغوش
شعر
چشمک زدن احساسم
به حس حظور تو
#غروب و من و شُرشُر خیالت
روے ایوان شانه هاے مردانه ام
#غروب و لَنگ زدن واژه ها
بر بستر دفتر عاشقانه هاے
تو
ردِ دست هاے زنانه ات روے
این #غروب یخے
و باز هم اشک گل یاد تو
مے غلطد به حوالے چشمان
#غروب

#سیامڪ_جعفرے‌‌
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند‌‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یارب آشفتگی زلف به دستارش ده
چشم بیمار بگیر و دل بیمارش ده

تا به ما خسته دلان بهتر ازین پردازد
دلی از سنگ خدایا به پرستارش ده

چاک چون صبح کن از عشق گریبانش را
سر چو خورشید به هر کوچه و بازارش ده


#صائب_تبریزی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
💖کافه شعر💖 pinned «یارب آشفتگی زلف به دستارش ده چشم بیمار بگیر و دل بیمارش ده تا به ما خسته دلان بهتر ازین پردازد دلی از سنگ خدایا به پرستارش ده چاک چون صبح کن از عشق گریبانش را سر چو خورشید به هر کوچه و بازارش ده #صائب_تبریزی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌…»
جز حادثه هرگز طلبم کس نکند
یک پرسش گرم جز تبم کس نکند

ورجان به لب آیدم، به جز مردم چشم
یک قطرهٔ آب بر لبم کس نکند

#رودکی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نسپردم گوش جان به پندِ آن پیر
به کمانِ ابرویت شدم هدفِ تیر

شبِ دیشب دیدم به خواب زیبا صنمی
دل خوش به آنم که شود رویا به آن صنم تعبیر

همه شب شدم سوی میخانهء تو به می
ای وای که شدم به می خیالت زنجیر

همه اَیّام نشستم به انتظار باران بودنت
بیا که بی تو دشت جانم شده کویر

سیامڪ_جعفرے‌‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM