بر سر سودای دوست گر برود سر زدست
پای نخواهم کشید از سر میدان دوست
گر همه عالم شوند دشمن جان و تنش
دوست رها کی کند دست ز دامان دوست؟
#شاطرعباس_صبوحی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
پای نخواهم کشید از سر میدان دوست
گر همه عالم شوند دشمن جان و تنش
دوست رها کی کند دست ز دامان دوست؟
#شاطرعباس_صبوحی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خواهمت تا که شبی تنگ در آغوش کشم
چه غمم گر خطری صبح درآید پیشم
دشت، آراسته از لاله رخان، دوش به دوش
من بیچاره گرفتار خیال خویشم
دل ز عشق رخت ای دوست، کجا برگیرم
برود عمر عزیز ار به سر تشویشم
#شاطرعباس_صبوحی
#خ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چه غمم گر خطری صبح درآید پیشم
دشت، آراسته از لاله رخان، دوش به دوش
من بیچاره گرفتار خیال خویشم
دل ز عشق رخت ای دوست، کجا برگیرم
برود عمر عزیز ار به سر تشویشم
#شاطرعباس_صبوحی
#خ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نیست او را سر مویی سر سودایی ما
کار شد سخت، مگر بخت کند یاری ما
تا به آهوی ختن، نسبت چشمت دادند
شهره گردید به هر شهر، خطاکاری ما
گر بدادیم بهای دهنت نقد روان
سود بردیم که شد هیچ خریداری ما
همه شب تا به سحر، از غم رویت شادیم
به امیدی که بیایی تو به غمخواری ما
چند آزار دل ما دهی، ای راحت جان
راحت جان مگرت هست، دل آزاری ما؟
تو که چون سرو، ز آسیب خزان آزادی
چه غمی باشدت از حال گرفتاری ما
چشم فتّان تو را دوش، بدیدم در خواب
ای بسا فتنه که برخاست ز بیداری ما
#شاطرعباس_صبوحی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
کار شد سخت، مگر بخت کند یاری ما
تا به آهوی ختن، نسبت چشمت دادند
شهره گردید به هر شهر، خطاکاری ما
گر بدادیم بهای دهنت نقد روان
سود بردیم که شد هیچ خریداری ما
همه شب تا به سحر، از غم رویت شادیم
به امیدی که بیایی تو به غمخواری ما
چند آزار دل ما دهی، ای راحت جان
راحت جان مگرت هست، دل آزاری ما؟
تو که چون سرو، ز آسیب خزان آزادی
چه غمی باشدت از حال گرفتاری ما
چشم فتّان تو را دوش، بدیدم در خواب
ای بسا فتنه که برخاست ز بیداری ما
#شاطرعباس_صبوحی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
هر چه میخواهی بکن با من تو ای طنّاز، ناز
گر دهی یک بوسهام زان لعل شکربار، یار
ساقیا! زان آتشین می ساغری لبریز، ریز
تا به مستی بر زنم در رشتۀ زنار، نار
مطربا! بزم سماع است و بزن بر چنگ، چنگ
چشم خواب آلودگان را از طرب بیدار، دار
#شاطرعباس_صبوحی
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
گر دهی یک بوسهام زان لعل شکربار، یار
ساقیا! زان آتشین می ساغری لبریز، ریز
تا به مستی بر زنم در رشتۀ زنار، نار
مطربا! بزم سماع است و بزن بر چنگ، چنگ
چشم خواب آلودگان را از طرب بیدار، دار
#شاطرعباس_صبوحی
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
یاد از آن روزی که کس را ره در این محضر نبود
ما و دل بودیم و غیر از ما کس دیگر نبود
چهر زرد و اشک گلگونم بها و قیمتی
داشت در نزد تو و حاجت به سیم و زر نبود
#شاطرعباس_صبوحی🌹
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ما و دل بودیم و غیر از ما کس دیگر نبود
چهر زرد و اشک گلگونم بها و قیمتی
داشت در نزد تو و حاجت به سیم و زر نبود
#شاطرعباس_صبوحی🌹
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🌙
روزه دارم من
و افطارم از آن لعل لب است
آری! افطار رطب در رمضان
مستحب است
روز ماه رمضان،
زلف میفشان که فقیه
بخورد روزهٔ خود رابه گمانش
که شب است
#شاطرعباس_صبوحی🖋
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
-
روزه دارم من
و افطارم از آن لعل لب است
آری! افطار رطب در رمضان
مستحب است
روز ماه رمضان،
زلف میفشان که فقیه
بخورد روزهٔ خود رابه گمانش
که شب است
#شاطرعباس_صبوحی🖋
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
-
ای زلف تو چون مار و رخ تو چون گنج
بی مار تو بیمارم و بی گنج تو در رنج
از سیلی عشق تو، رخم گشته چو نارنج
دین و دل و عقل و خرد و هوش مرا سنج
#شاطرعباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
بی مار تو بیمارم و بی گنج تو در رنج
از سیلی عشق تو، رخم گشته چو نارنج
دین و دل و عقل و خرد و هوش مرا سنج
#شاطرعباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
عشقت آتش بدل کس نزند تا دل ماست
کی به مسجد سزد آن شمع که بر خانه رواست
به وفائی که نداری قسم ای ماه جبین
هر جفائی که کنی در دل من عین وفاست
گر از ریختن خون منت خرسندی است
این نه خونست بیا دست بر آن زن که حناست
سر زلف تو چنین مشک تر آورده به شهر
ای حریفان ز ختن مشک نخواهید خطاست
من گرفتار سیه چردهٔ شوخی شده ام
که بمن دشمن و با مردم بیگانه صفاست
یوسف از مصر سفر کرد و بدینجا آمد
گو به یعقوب که فرزند تو در خانهٔ ماست
روزی آیم به سر کوی تو و جان بدهم
تا بگویند که این کشتهٔ آن ماه لقاست
زود باشد که سراغ من دل گمشده را
از همه شهر بگیرند، صبوحی به کجاست
#شاطرعباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کی به مسجد سزد آن شمع که بر خانه رواست
به وفائی که نداری قسم ای ماه جبین
هر جفائی که کنی در دل من عین وفاست
گر از ریختن خون منت خرسندی است
این نه خونست بیا دست بر آن زن که حناست
سر زلف تو چنین مشک تر آورده به شهر
ای حریفان ز ختن مشک نخواهید خطاست
من گرفتار سیه چردهٔ شوخی شده ام
که بمن دشمن و با مردم بیگانه صفاست
یوسف از مصر سفر کرد و بدینجا آمد
گو به یعقوب که فرزند تو در خانهٔ ماست
روزی آیم به سر کوی تو و جان بدهم
تا بگویند که این کشتهٔ آن ماه لقاست
زود باشد که سراغ من دل گمشده را
از همه شهر بگیرند، صبوحی به کجاست
#شاطرعباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گر دلش سخت تر از سنگ بود، نرم شود
بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرا
من که تا صبح، دعا گوی تو هستم همه شب
چه شود گر تو به دشنام کنی یاد مرا
غم ندارم که به بند تو گرفتار شدم
غمم آنست که ترسم کنی آزاد مرا
#شاطرعباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرا
من که تا صبح، دعا گوی تو هستم همه شب
چه شود گر تو به دشنام کنی یاد مرا
غم ندارم که به بند تو گرفتار شدم
غمم آنست که ترسم کنی آزاد مرا
#شاطرعباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گر دلش سخت تر از سنگ بود، نرم شود
بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرا
من که تا صبح، دعا گوی تو هستم همه شب
چه شود گر تو به دشنام کنی یاد مرا
غم ندارم که به بند تو گرفتار شدم
غمم آنست که ترسم کنی آزاد مرا
#شاطرعباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بشنود گر شبی او ناله و فریاد مرا
من که تا صبح، دعا گوی تو هستم همه شب
چه شود گر تو به دشنام کنی یاد مرا
غم ندارم که به بند تو گرفتار شدم
غمم آنست که ترسم کنی آزاد مرا
#شاطرعباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀