💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
عصر که می شود
دلم می خواهد
چونان پروانه
گرداگرد شمع حضورت را
طواف دارم
بیایم دستت را بگیرم
با تو در مسیر خوشبختی
گام بردارم
عصر که می شود
بیشتر از هر چیز
لمس حضورت را کم دارم

#امیر_عباس_خالق_وردی❤️

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
" از خویش به دریا "

باید از خویش به دریا برسَم ، نه از رود
چشمه باید که بجوشد ز درون گردد رود

گرچه مقصد همه دریاست هر آن جاریِ آب
خاک از جوشش ِ چشمه ست چنین آب آلود!

فصل باران همه جا، جوی روان است به رَه
در بیابان اگرت رود شدی ،بهتر بود !

از دل سنگ چو بر آوری ات فَوّاره
زمهریر و فوران تو یقین دارد سود

سنگ ِ تن، چشمه ی جان، هردو به همسایگی اند
چشمه اصرار نمود و دل سنگم فرسود

چشمه ام شعر #سپهرست و مداوم جاریست
شرر عشق به سنگم چو فِتد، سوزم زود ...

#سپهرA_Roohi

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سخن بگوی که شیرین لب و شکردهنی
مشو خموش که شمع و چراغ انجمنی

مرو ز بر که چو جان دربری حریفانرا
بخواب ناز مشو، چونکه چشم بخت منی

بپاس خاطر یاران و دوستان، سر زلف
بهم مزن که دل عالمی بهم بزنی


#میرزا_حبیب_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
منم آن فصل خزان ، قصه ی پائیزم من
بخدا ازغم دل کاسه ی سرریزم من

به چه کس روبزنم مرهم دردم باشد
پیِ درمان دل و نسخه ی تجویزم من

هرچه سنگ است به رهِ هر قدم لنگان است
مثل یک منطقه ی جنگی بلاخیزم من

کمرم خم شده از قصه هجران چه کنم
چِقَدَرخسته ازاین ناله ی لبریزم من

همه شب تا سحراز شعله غم میسوزم
چو قلندر شده ام ، یاورِ شب خیزم من

زدل خسته ی خود من به غزل دل بستم
که بدانند همه از نسلی غم انگیزم من

#سیداکبرطباطبایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نقاش اگر ز موی پرگار کند
نقش دهن تنگ تو دشوار کند

آن تنگی و نازکی که دارد دهنت
ترسم که نفس لب تو افگار کند

#ابوسعید_البوالخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای زاهد خود نمای سجاده به دوش
دیگر پی نام و ننگ، بیهوده مکوش

ستاری او چو گشت در عالم فاش
پنهان چه خوری باده؟ برو فاش بنوش

#شیخ_بهایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
می خواهم
#امشب قافیه ی شعرم را
پُر از تو کنم
بر واژه ها ان یکاد بخوانم
آن را به باد بسپارم

می خواهم
#امشب تا سحر
کوچه ی بودنت را
قدم بزنم

میخواهم
عابدِ معبد چشمانت
باشم

می خواهم
نام تو را بر تقویم
شب ثبت کنم

می خواهم
شبِ پاییزی را
ما کنم

می خواهم
خودم را به تو و تو را به شب
و شب را به خدا بسپارم

#سیامڪ_جعفرے‌‌‌‌
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند‌‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شب شد و هنگام خلوتگاہ شد
قبله عشاق روي ماہ شد

مه پرستان ماہ خندیدن گرفت
شب روان خیزید وقت راہ شد...

#مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کوله بار #صبح
روی دوشِ شب
سلامی به ما می‌دهد
بوی یاسِ #صبح میپیچد
میان ایوانِ نگاهِ تو

چشمانِ خورشید تو
#صبح من است
قوری شعرم پُر از عاشقانه های
تو
روی تنِ داغِ تو
دو بیت شعر دَم کرده
با فنجان لبهای تو

چه شیرین می‌شود
#صبحی که پُر است از
شعری سپید با فنجانِ
لبهای رازقی تو

#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کدام نسیم صبحگاهی
گونه های لطیف تو را لمس کرد
که تمام
صبح های من
عطر آگین است به هُرم نفس های تو ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
برآمد بانگ مرغ و نوبت بام
کنون وقت میست و نوبت جام

چو کار پختگان بی باده خامست
بدست پختگان ده باده خام

بهر ایامی این عشرت دهد دست
بگردان باده چون با دست ایام


#خواجوی_کرمانی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بر دامن پرچین روزگار
شکوفه های #لبخندت را
با بوسه های مهربانی
جان ببخش
تا طلیعهٔ خوشش
سبز کندریشه درخت عشق‌ را.
برقص آر منِ سرگشتهٔ حیران را
بگذار میان این همه تشویش
کمی آرام بگیرم
همین .

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گو نیارد هیچ کس صائب به خاک من چراغ



بس بود شمع مزار از دست و تیغ قاتلم


#صائب‌_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست
ببار، ابر بهاری، ببار، کافی نیست

چنین که یخ زده تقویم ها اگر هر روز
هزار بار بیاید بهار کافی نیست

به جرم عشق تو بگذار آتشم بزنند
برای کشتن حلاج، دار کافی نیست

گل سپیده به دشت سپید می روید
سپید بختی این روزگار کافی نیست

خودت بخواه که این روزگار سر برسد
دعای این همه چشم انتظار کافی نیست

#فاضل_نظری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عشق آن نبود که هر زمان برخیزی
وز زیر دو پای خویش گردانگیزی

عشق آن باشد که چون درآئی به سماع
جان در بازی وز دو جهان برخیزی

#رباعی_مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فصل پاییزی🍁🍁🍁🍁

سیاوش قمیشی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زیباترین بوسه ی جهان را
از لبان تو چیدم
در بارش ِ شکوفه های گیلاس
پشت ِ پرچین ِ پیرار
که سایه ات
کوتاه تر از چینه ی باغ بود !
...و نیز انگشتانت
ظریف تراز مدادهای تراشیده در دستانم
که می رفت ؛
- گیسوانت را
به نقش وُ نوازش بگیرد ،
بر بومِ بی آبرنگ......
زیباترین بوسه ی جهان را
از لبان تو چیدم
در بارش ِ لاجوردئ عصر
پشت ِ حیای برآمده
که راز ِ پنهان عشق را
بالغ آمد....
زیباترین بوسه ی جهان را
از لبان تَرَک خورده ی تو چیدم
در بارش ِ سکوت وُ آه
پشت ِ مدّ ِ سراب
در صحارئ خیالی
که خیمه سوز ِ عطش ِ قیس ِ جدا مانده
- از نیمه ی دیگر خود بود..‌..
زیباترین بوسه ی جهان را
بگذر....
می خواهم
لب بستن ِ شاعرم را
مصرعی نوبرانه از نگاه ِ تو بچینم
- آوازم بده.....


#گویا_فیروزکوهی

‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌    ‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بس که آمیخته شد با غم عشقت جانم
بوی گیسوی تو را می‌دهد انگشتانم

مردم از عشق میان من و تو باخبرند
بی‌دلیل از نظر خلق مکن پنهانم

ای گل سرخ که بر گریه‌ی من می‌خندی
منم آن ابر که می‌گریم و می‌خندانم

نتوانست دل سنگ تو را نرم کند
ناله‌ی بی‌اثر و گریه‌ی بی‌پایانم

چشم بردار از آن ساعت و بی‌تاب مباش
باز هم وقت جدایی‌ست! خودم می‌دانم


#احسان_انصاری    ‌‌     ‌‌    ‌‌     

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصر امروز
نگاهم آرام
کوچهٔ تنگ دلم
زندگی را چیدم
#سبدی میوه به دست
پرِ از عشق و وفا
روی هر طاقچه از خانهٔ عشق،
برگی از لطف و صفا پاشیدم.
من به خود می گویم:
خارج از فاصله ها
تا نفس هست به جان
گرم با آتش عشق
زندگی باید کرد.


#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀