خواجه آمد از سفر رفتم به قصد دیدنش
خادمان گفتند نزد خواجه کس را یار نیست
باز گردیدم به سوی کلبه خود منفعل
هیچ محنت بر هنرمندان چنین دشوار نیست
از قضا بعد از دو روزی خواجه را دیدم به خواب
تکیه کرده بر بساط و نزد او دیار نیست
عالم خواب است رفتم پیش و بنشستم برش
گفتمش دارم سوالی از تو پرسش عار نیست
گفت بسم الله گفتم این تکبر از کجاست
بر هنرمندان که قدر مال این مقدار نیست
اندرین بودم که از خوابم یکی بیدار کرد
چشم بگشودم و گلی دیدم که در گلزار نیست
گفتم ای گل از کدامین گلستانی، گفت من
از گلستانی که اندروی صبا را بار نیست
من غلام خواجه ام سوغات او آورده ام
زود تر بستان که نزد خواجه خدمتکاریست
قصه کوته ارمغان را داد و عقل دوربین
کرد تمثیلی که عاقل را درو وانکار نیست
گفت دنیا دارو قاذورات یک جنسند ازانک
دیدن ایشان به بیداران به جز آزار نیست
بر خلاف این اگر بر خوابشان بیند کسی
چون شود بیدار تعبیرش به جز دینار نیست
دی به من از روی یاری گفت یاری کان فلان
گویمت حرفی اگر بر خاطرت دشوار نیست
گفتم از دشمن گران آید ولی از دوستان
بر تن چون کاه من گر کوه باشد یار نیست
گفت که ایران را کسی باشد در انواع هنر
چو تویی امروز نبود و ربود بسیار نیست
از هنر قطع نظر کردم برای بزم می
همنشینی چون تو زیر گنبد دوار نیست
شاه از خانت گرفت و داد از روی کرم
راه در بزمی که شاهان را در آنجا بار نیست
کاهلی در خدمت خود میکنی نشنیده ای
انکه الّا کفر شاخ کاهلی را بار نست
گفتمش تصدیع را ترک ادب دانسته ام
ورنه هرگز بنده را از خدمت شه عار نیست
شاه خورشید جهانگیر است و من مه در مهی
اجتماع ماه با خورشید جز یک بار نیست
#ابوالحسن_فراهانی
#خ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خادمان گفتند نزد خواجه کس را یار نیست
باز گردیدم به سوی کلبه خود منفعل
هیچ محنت بر هنرمندان چنین دشوار نیست
از قضا بعد از دو روزی خواجه را دیدم به خواب
تکیه کرده بر بساط و نزد او دیار نیست
عالم خواب است رفتم پیش و بنشستم برش
گفتمش دارم سوالی از تو پرسش عار نیست
گفت بسم الله گفتم این تکبر از کجاست
بر هنرمندان که قدر مال این مقدار نیست
اندرین بودم که از خوابم یکی بیدار کرد
چشم بگشودم و گلی دیدم که در گلزار نیست
گفتم ای گل از کدامین گلستانی، گفت من
از گلستانی که اندروی صبا را بار نیست
من غلام خواجه ام سوغات او آورده ام
زود تر بستان که نزد خواجه خدمتکاریست
قصه کوته ارمغان را داد و عقل دوربین
کرد تمثیلی که عاقل را درو وانکار نیست
گفت دنیا دارو قاذورات یک جنسند ازانک
دیدن ایشان به بیداران به جز آزار نیست
بر خلاف این اگر بر خوابشان بیند کسی
چون شود بیدار تعبیرش به جز دینار نیست
دی به من از روی یاری گفت یاری کان فلان
گویمت حرفی اگر بر خاطرت دشوار نیست
گفتم از دشمن گران آید ولی از دوستان
بر تن چون کاه من گر کوه باشد یار نیست
گفت که ایران را کسی باشد در انواع هنر
چو تویی امروز نبود و ربود بسیار نیست
از هنر قطع نظر کردم برای بزم می
همنشینی چون تو زیر گنبد دوار نیست
شاه از خانت گرفت و داد از روی کرم
راه در بزمی که شاهان را در آنجا بار نیست
کاهلی در خدمت خود میکنی نشنیده ای
انکه الّا کفر شاخ کاهلی را بار نست
گفتمش تصدیع را ترک ادب دانسته ام
ورنه هرگز بنده را از خدمت شه عار نیست
شاه خورشید جهانگیر است و من مه در مهی
اجتماع ماه با خورشید جز یک بار نیست
#ابوالحسن_فراهانی
#خ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
یک نظر دیدیم و دل با نیش مژگان خو گرفت
یک تبسم کرد و سر با ترک سامان خو گرفت
گریه لازم نیست اظهار محبت را، ولی
عشق در روز ازل با چشم گریان خو گرفت...
#ابوالحسن_فراهانی
#ی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
یک تبسم کرد و سر با ترک سامان خو گرفت
گریه لازم نیست اظهار محبت را، ولی
عشق در روز ازل با چشم گریان خو گرفت...
#ابوالحسن_فراهانی
#ی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نموده صبح صادق جامه پاره
فتاد، لرزه بر جان ستاره
در آن مجلس که خلد جاودان بود
ز آثار جمالش هم چنان بود
که گر از چشم پابیرون نهادی
نگه چون مست از پا اوفتادی
#ابوالحسن_فراهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فتاد، لرزه بر جان ستاره
در آن مجلس که خلد جاودان بود
ز آثار جمالش هم چنان بود
که گر از چشم پابیرون نهادی
نگه چون مست از پا اوفتادی
#ابوالحسن_فراهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دور از رخت ای سرو قد شکر لب
صبحم همه شام بود و روزم همه شب
چون روز نبود مدت عمر مرا
از روز فراق اگر ننالم چه عجب
#ابوالحسن_فراهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبحم همه شام بود و روزم همه شب
چون روز نبود مدت عمر مرا
از روز فراق اگر ننالم چه عجب
#ابوالحسن_فراهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نموده صبح صادق جامه پاره
فتاد، لرزه بر جان ستاره
در آن مجلس که خلد جاودان بود
ز آثار جمالش هم چنان بود
که گر از چشم پابیرون نهادی
نگه چون مست از پا اوفتادی
#ابوالحسن_فراهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فتاد، لرزه بر جان ستاره
در آن مجلس که خلد جاودان بود
ز آثار جمالش هم چنان بود
که گر از چشم پابیرون نهادی
نگه چون مست از پا اوفتادی
#ابوالحسن_فراهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو صبح انوری و دم روح پرورت
باشد نسیم صبح چه در لطف و چه عتاب
من غنچه ام شکفته شوم از نسیم صبح
نه زلف دلبرم که درآیم به پیچ و تاب
#ابوالحسن_فراهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باشد نسیم صبح چه در لطف و چه عتاب
من غنچه ام شکفته شوم از نسیم صبح
نه زلف دلبرم که درآیم به پیچ و تاب
#ابوالحسن_فراهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀