💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
ظرافتِ ڪَونه‌هایت
آشیانِ نجیب‌ترین شرم است
سرخ‌تر از بارانِ آبان
آنڪَاه ڪه انعڪاسِ نڪَاه
لرزشِ لبانت می‌ڪاوید
بوسه تازیانه‌اے بود بر هوشِ زمان
و ادراڪِ جنون
بر بیرقے ڪَلڪَون
صوتِ آبان می‌افراشت
دست بر شقیقه‌ام بُڪَذار
ببین چڪَونه ضربه‌یِ آونگ
هزار وُ پانصد بار
بر جوڪَندمیِ موهایم سیلے می‌زند
تا سرانڪَشتانت
بر ترڪِ ڪَلوڪَاهم نقش زند؛ آبان
پیشانے بر سینه‌ات می‌نهم
تا شمیمِ حزن را از میانه‌یِ آن
تا عطرِ اندوه مڪیده باشم وُ
رطوبتِ لبانم فتح را بر صدرِ تو ترسیم
ڪَرچه ضربان... شمارِ آبان است
سر بر شانه‌ام پناه می‌دار
و هرمِ پیروزے را ڪه رگانم
تا چڪادِ ڪَردن بر اهتزاز می‌دارد، دریاب
ببین چڪَونه فاصله درهم شڪسته
و در اتحادِ دو لب
سڪوت بر چلیپاست
دوباره هم‌دوشِ تو، همسانِ پائیز وُ آبان
ترانه‌یِ علاقه، بر وزنِ خون می‌خوانیم
من از فهمِ چَشمانِ تو
فاتحِ ڪهڪشانِ پُر آشوبم



#عارف_اخوان


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
سوگند
به تیغه یِ آفتاب
و قسم به غرابتِ چشمانت
بی یادت هیچ طلوعی را ندیدم
که آخرین کلامِ شب هایم
و اولین واژه در صبح هایم نام توست
سَرِ عاشقی سلامت...
باز هم "سلام ات "می ڪنم ..


#عارف_اخوان


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

خوش آمدی
که آفتاب برآمد به سلام ات
گل شکفت به نامت
بوسه دوید به رویت
و من بال گشودم سویت،
از کجا دانستی
پیچکِ خیالم
بسِ که چنگ کشید بر پنجره ات
افتاد به حالِ پژمردن،
بنشین که بی تو
من وُ شب هایِ تنهایی
دمی نخفته ایم زِ یادت،
بمان که با تو درود بر بیداری...


#عارف_اخوان




❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
لبانم
ڪویرے تشنہ‌
ڪه سال‌هاست
عطش را اجابت نموده
تا روزے شیار لبانت
استجابت مرطوب حیات باشد...



#عارف_اخوان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
قلبت آشیانِ شاپرکان
که می سوزد شمعِ وجودت از مهر
و بی خستگی بی ذره ای تردید
بی انتها عاشقانه عاشقی ،
معشوقی بسانِ تو
هرگز کسی نخواهد داشت
که لبانش ترنم شعر
چشمانش باران چکامه
و تن پوشش همه از خوبی ها
با تو فنا ناپذیر ام من
مهتابِ پر فروغِ غزل هایم...

#عارف_اخوان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
و من
شعری میشوم عاشقانه
و کلمات را به آغوش میکشم
همچون تنِ شریفت

و حرف به حرف را
همچون تار به تار زلفت نوازش میکنم

و هر هجا را غرق در بوسه میکنم
همچون بند بندِ اندامت

و تـو
این شعر را با چشمانت بخوان
و زمزمه کن مرا



#عارف_اخوان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من چشمانِ تو را که آرام آرمیده می بوسم
پنجره را می بندم
تا ستارگان در حسرتِ تو
در جایِ خویش باقی بمانند،
این مسلخ همیشه یِ آسمان و من
در امتداد هر شب با
چشمکِ هر ستاره ادامه دارد...
"دوایِ همه درد هایم تو آرام بخواب"...




#عارف_اخوان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چه دوستت دارم ها
از آنسوےِ نجابت ،
فراسوےِ همه پاڪی‌ها...
از پسِ شرمی سرخ...
ناڪَفته بر لبانمان خشڪـید...
و با چَشمانمان ڪَفتیم
ما ؏ـاشقانِ خاموشیم....!!

#عارف_اخوان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آن قدر از آنِ منی
که هر جا می روم
همچون کولیِ خانه به دوش
خاطره ات را در کوله بارِ زندگی
می برم با خویش ،
تو آن قدر از آنِ منی
که هر جا می نگرم
میبینمت زود تر از من آنجایی،
من اهلِ دیارِ توام
هم قبیله یِ عشقی سخت
همراهِ گام هایِ تو به هر سو،
تو اینک در سرایِ کیستی ؟


#عارف_اخوان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀