💖کافه شعر💖
2.75K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.07K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
در گردش افلاک چو کردم نظری
از مردمِ آدمی ندیدم اثری

هرجا که سری بود، فرو رفت به‌خاک
هرجا که خری بود، برآورد سری!

#کشکول
#شیخ_بهایی


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
دگر آن شب‌ست امشب که ز پی سحر ندارد
من و باز آن دعاها که یکی اثر ندارد

من و زخم تیزدستی که زد آنچنان به تیغم
که سرم فتاده برخاک و تنم خبر ندارد

به هوای باغ مرغان همه بال‌ها گشاده
به شکنج دام مرغی چه کند که پر ندارد

بکش و بسوز و بگذر منگر به این که عاشق
به‌جز این که مهر ورزد گنهی دگر ندارد

#وحشی_بافقی


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
دیوانه شدم خواب ز دیوانه خطا است
دیوانه چه داند که ره خواب کجاست

زیرا که خدا نخفت و پاکست ز خواب
مجنون خدا بدان هم از خواب جداست

#مولانا


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلتنــــگی این لاله ی صحـــــرایی را

انـــدوه "به خـواب من نمـی آیی" را

ای عشق! به شانه ام شبی سر بگذار

تـا بـا تـو بگـــویم غـــم تنهــــایی را

#شهراد_میدری


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
در ستیغِ انتظار،

خیمه زد فصل بهار

می تراود اشک شوق،

چشمه سان در کوهسار ...!

#عباسعلی_استکی


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت

خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت

#هوشنگ_ابتهاج


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
دختری آمد غزلهای مرا دزدید و رفت
کل احساس مرا در بقچه ای پیچید و رفت

هِی صدایش کردم و گفتم کجا میری؟!،،نرو
صورتش چرخاند و بر حرفم کمی خندید و رفت

از پی اش کلی دویدم تا بگیرم دامنش
بی وفا دامن کشان با سایه ها رقصید و رفت...

#لاادری


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلی که شیفته‌ی یارِ دلــربا باشد
همیشه زار و پریشان و مبتلا باشد

جفای دشمن و جور رقیب و طعنه‌ٔ خلق
خوش‌است بردل اگردوست را وفا باشد...

ُ#سلمان_ساوجی


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد
مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد

ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی ، از دودمان باد

آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد

هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد

هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد

از خاک ما در باد ، بوی تو می آید
تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد

#قیصر_امین_پور


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
آهسته‌تراو راببوس،این یارِمن بوده
این دلبرِ آزرده دل،دلدارِمن بوده

اورا نگیراین قدربینِ بازوانت تنگ
آغوشِ اودلتنگیِ هربارِمن بوده

دست از انارِنوبرش بردار،دلخونم
پرچینِ باغش دسترنجِ خارِمن بوده

آرامتربیرحم!پلکش رابهم بگذار
این چشمها درحسرتِ دیدارِمن بوده

خسته ست میخواهدبخوابد،راحتش بگذار
باگریه هرشب تاسحربیدارِمن بوده

غرقِ نگاهِ شرمگینش میشوی تاکی؟
این خوشخرام،آهویِ کج رفتار من بوده

این ساقه ترد خوشه زرینِ طلاگیسو
رقصِ نسیمِ صبحِ گندمزارِمن بوده

مثلِ تو مغرور است ،چون اورابغل کرده
قابی که عمری سینه‌یِ دیوارِمن بوده

برخود نناز ازاین که آوردی بدست اورا
اینهاهمه ازبختِ نکبت بارِمن بوده

یک روزبااین شعرمیبندم به رگبارت
تااوبفهمداین”تلافی”کارِمن بوده

#شهراد_ميدری


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
در قمار عشق آخر، باختم دل و دین را
وازدم در این بازی، عقل مصلحت بین را

فصل نوبهار آمد، جام جم چه می‌جویی
از می کهن پرکن، کاسهٔ سفالین را

آن که در نظر بازی ، عیب کوه‌کن کردی
کاش یک نظر دیدی، عشوه‌های شیرین را

باد غیرت آتش زد، در سرای عطاران
تا به چهره افشاندی، چین زلف مشکین را

گر ز قد رخسارت، مژده‌ای به باغ آرند
باغبان بسوزاند، شاخ سرو و نسرین را

چون ز تاب می رویت از عرق بیالاید
آسمان بپوشاند، روی ماه و پروین را

در کمال خرسند، نیش غم توان خوردن
گر به خنده بگشایی آن دو لعل نوشین را

گر تو پرده از صورت، برکنار بگذاری
از میانه بر چینی، نقش چین و ماچین را

دفتر فروغی شد پر ز عنبر سارا
تا به رخ رقم کردی خط عنبرآگین را

#فروغی_بسطامی



❀═‎‌‌‌‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
در زیر ابر ساغر خورشید شد نهان
روز قدح کشیدن‌وعیش نهانی است

ساقی بیا و جامِ میِ مشک‌بو بیار
ایندم که بادصبح به عنبرفشانی است


#وحشی_بافقی


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
‍ دلم در آرزوے تو، بہ انتظار مانده است
بدون تو بہ ڪنج غم، بہ احتضار مانده است

تو شاهزاده‌اے و من، پرےّ ِ قصہ‌هاے تو
ولے هنوز اسب دل، چہ بـےسوار مانده است

تو رفتہ‌اے و بُرده‌اے، تمام یادڪَاریَم
هنوز عطر یاد تو، بہ این دیار مانده است

اڪَر چہ سال‌هاے سا(ل)، نبودم! و نبوده‌اے
هنوز قلب عاشقم، در انحصار مانده است

نشد ڪہ دلبرے ڪنم، نشد ڪہ عاشقے ڪنے
چقدر عشق بین ما، در‌‌ احتڪار مانده است!

"تمام من تویـے" بہ دل، خیال نہ مُجَسّمے!
بہ ذهنِ تو خیالِ من، بہ اختصار مانده است؟..

#یاس_امینــے


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوش از برای مطبخش هیزم ز مژگان برده‌ام


گفت از کجا آورده‌ای خاشاکِ آب‌آلوده را

#امیرخسرو_دهلوی


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
دیدار به دل فروخت، نفروخت گران
بوسه به روان فروشد و هست ارزان

آری، که چو آن ماه بود بازرگان
دیدار به دل فروشد و بوسه به جان

رودکی


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلم
گناه تازه ای می جست
تا در اعجاز ارتكابش
شيطان به سجده بيفتد ...
گفتم دوستت دارم
اما داشتم
و دارم
و خواهم داشت
و شيطان را در اين نيرنگ
به خاك و خون كشيدم...

#علی_صالحی_بافقی


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
در هــــوای تو دلم شــــوق پریدن دارد
شـــوق از پا ننشستن نرسیـــــــدن دارد

شعر هم لحظه ای آرام نمی گیرد آه...
روی دفتر قـــلم ام شــوق دویــدن دارد

واژه ی عشق که آمد نفس بیت گرفت
رد تـــو بـــر تـــن این قــــافیه دیـدن دارد

ســـاده از غــربت چشــمان عزیزت نگــذر
یوســفم باش که این جامـه دریدن دارد

لحظه لحظه دلم از دوری تو می ســوزد
شعر گویاست که این درد کشیدن دارد

درد هجرانت اگر قصه شب های من است
آخـــر قصـــه - به معشــــوق رسیـــدن - دارد

جان فرهاد که شیرین تر از این حادثه نیست
بــه خــدا قصـــه ی عش‍ــــق تـــو شنـــیدن دارد ...
 
#زهرا_اسماعیل_گل


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عقل_یا_دل

دل که دادم در خیالم چون خدا دیدم تو را

در گلستان بودم و از آن فقط چیدم تو را

اهل دل دادن که باشی عشق باور می‌شود

من به پای عقل خود هرگز نسنجیدم تو را

#حمید_رضا_یگانه


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
در کیش جان‌فروشان فضل و شرف به رندیست
اینجا نسب نگنجد آنجا حسب نباشد

در محفلی که خورشید اندر شمار ذره‌ست
خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد..

#حافظ


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
دل با که سراید غم پنهانی خود را؟

#حزین_لاهیجی


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀