این بار سرمست آمدم تا جام و ساغر بشکنم
ساقی و مطرب هر دو را من کاسه ی سر بشکنم
از کف عصا گر بفکنم فرعون را عاجز کنم
گر تیشه بر دستم فتد بت های آزر بشکنم
امروز سرمست آمدم تا دیر را ویران کنم
گرز فریدونی کشم ضحاک را سر بشکنم
گر کژ به سویم بنگرد گوش فلک را برکنم
گر طعنه بر حالم زند دندان اختر بشکنم
چون رو به معراج آورم از هفت کشور بگذرم
چون پای بر گردون کشم نه چرخ و چنبر بشکنم
گر محتسب جوید مرا تا در رهی کوبد مرا
من دست و پایش در زمان با فرق و دندان بشکنم
من مرغ عالی همتم از آشیانه بر پرم
تا کرکسان چرخ را هم بال و هم پر بشکنم
من طائر فرخنده ام در کنج حبس افتاده ام
باشد مگر که وارهم روزی قفس در بشکنم
گر شمس تبریزی مرا گوید که هی آهسته شو
گویم که من دیوانه ام این بشکنم آن بشکنم
#حضرت_عشق_مولانا
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
این بار سرمست آمدم تا جام و ساغر بشکنم
ساقی و مطرب هر دو را من کاسه ی سر بشکنم
از کف عصا گر بفکنم فرعون را عاجز کنم
گر تیشه بر دستم فتد بت های آزر بشکنم
امروز سرمست آمدم تا دیر را ویران کنم
گرز فریدونی کشم ضحاک را سر بشکنم
گر کژ به سویم بنگرد گوش فلک را برکنم
گر طعنه بر حالم زند دندان اختر بشکنم
چون رو به معراج آورم از هفت کشور بگذرم
چون پای بر گردون کشم نه چرخ و چنبر بشکنم
گر محتسب جوید مرا تا در رهی کوبد مرا
من دست و پایش در زمان با فرق و دندان بشکنم
من مرغ عالی همتم از آشیانه بر پرم
تا کرکسان چرخ را هم بال و هم پر بشکنم
من طائر فرخنده ام در کنج حبس افتاده ام
باشد مگر که وارهم روزی قفس در بشکنم
گر شمس تبریزی مرا گوید که هی آهسته شو
گویم که من دیوانه ام این بشکنم آن بشکنم
#حضرت_عشق_مولانا
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بیا به خانهی آلالهها سری بزنیم
ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم
به یك بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم
سری به مجلس سوگ كبوتری بزنیم
شبی به حلقهی درگاه دوست دل بندیم
اگر چه وا نكند، دست كم دری بزنیم
تمام حجم قفس را شناختیم، بس است
بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم
به اشك خویش بشوییم آسمانها را
ز خون به روی زمین رنگ دیگری بزنیم
اگر چه نیت خوبیست زیستن اما
خوشا كه دست به تصمیم بهتری بزنیم
#قیصر_امین_پور
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم
به یك بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم
سری به مجلس سوگ كبوتری بزنیم
شبی به حلقهی درگاه دوست دل بندیم
اگر چه وا نكند، دست كم دری بزنیم
تمام حجم قفس را شناختیم، بس است
بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم
به اشك خویش بشوییم آسمانها را
ز خون به روی زمین رنگ دیگری بزنیم
اگر چه نیت خوبیست زیستن اما
خوشا كه دست به تصمیم بهتری بزنیم
#قیصر_امین_پور
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نـازار دلی را کـه تـو جانـش بـاشی
معـشـوقـه ی پیـدا و نهـانش باشی
زان می ترسـم کـه از دل آزردن تو
دل خون شود و تو در میانش باشی
ُ#ابوسعید_ابوالخیر
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
معـشـوقـه ی پیـدا و نهـانش باشی
زان می ترسـم کـه از دل آزردن تو
دل خون شود و تو در میانش باشی
ُ#ابوسعید_ابوالخیر
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
من عادت و خوی آن صنم میدانم
او آتش و من چو روغنم میدانم
از نور لطیف او است جان میبیند
آن دود به گرد او منم میدانم
مولانا۴۳۵🌸
سلام و ادب. بامداد روز شنبه ی سرورانم بخیر و پر برکت🌸
سالروز وفات حضرت زهرای مرضیه فاطمه ی زهرا س..به روایتی.. تسلیت باد 💐💐💐
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
او آتش و من چو روغنم میدانم
از نور لطیف او است جان میبیند
آن دود به گرد او منم میدانم
مولانا۴۳۵🌸
سلام و ادب. بامداد روز شنبه ی سرورانم بخیر و پر برکت🌸
سالروز وفات حضرت زهرای مرضیه فاطمه ی زهرا س..به روایتی.. تسلیت باد 💐💐💐
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
عاشقی در هوس نمیگنجد
آسمان در قفس نمیگنجد
عشق یعنی عقابِ خاطر ما
زیر بال مگس نمیگنجد
بادهخواریم و رِند و شیوهی ما
در خیال عَسس نمیگنجد
دلم انگشتریست خونآلود
که به انگشت کس نمیگنجد
عطر این غنچهی معمّایی
در سرِ خار و خس نمیگنجد
بر نگینی که عین دلتنگیست
نام فریادرس نمیگنجد
بینفس میکنیم یاد لبش
گرچه اینجا نفس نمیگنجد
منم و عشق و خلوتی که در آن
هیچکس، هیچکس نمیگنجد...
#سید_حسن_حسینی
#ع
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آسمان در قفس نمیگنجد
عشق یعنی عقابِ خاطر ما
زیر بال مگس نمیگنجد
بادهخواریم و رِند و شیوهی ما
در خیال عَسس نمیگنجد
دلم انگشتریست خونآلود
که به انگشت کس نمیگنجد
عطر این غنچهی معمّایی
در سرِ خار و خس نمیگنجد
بر نگینی که عین دلتنگیست
نام فریادرس نمیگنجد
بینفس میکنیم یاد لبش
گرچه اینجا نفس نمیگنجد
منم و عشق و خلوتی که در آن
هیچکس، هیچکس نمیگنجد...
#سید_حسن_حسینی
#ع
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خنده بر من دل سوخته زد لعل لبش
لذت آن نمکم از جگر ریش نه رفت
#خواجه_عصمت_الله_بخاری
#خ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
لذت آن نمکم از جگر ریش نه رفت
#خواجه_عصمت_الله_بخاری
#خ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
کاش در بزم فروزنده ی تو
خنده ی جام شرابی بودم
کاش در نیمه شبی درد آلود
سستی و مستی خوابی بودم
کاش چون آینه روشن می شد
دلم از نقش تو و خنده ی تو
صبحگاهان به تنم می لغزید
گرمی دست نوازنده ی تو
کاش از شاخه ی سرسبز حیات
گل اندوه مرا می چیدی
کاش در شعر من ای مایه ی عمر
شعله ی راز مرا می دیدی
فروغ_فرخزاد
#ک
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خنده ی جام شرابی بودم
کاش در نیمه شبی درد آلود
سستی و مستی خوابی بودم
کاش چون آینه روشن می شد
دلم از نقش تو و خنده ی تو
صبحگاهان به تنم می لغزید
گرمی دست نوازنده ی تو
کاش از شاخه ی سرسبز حیات
گل اندوه مرا می چیدی
کاش در شعر من ای مایه ی عمر
شعله ی راز مرا می دیدی
فروغ_فرخزاد
#ک
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
من کیم، پروانهٔ شمعی که در کاشانه نیست
خانهام را سوخت بی باکی که او در خانه نیست
دست همت را کشیدم از سر دنیا و دین
هر کسی را در طلب این همت مردانه نیست
از پس رنجی که بردم در وفا آخر مرا
دامن گنجی به چنگ آمد که در ویرانه نیست
می گساران فارغند از فتنه دور زمان
کس حریف آسمان جز گردش پیمانه نیست
سبحدهٔ صد دانه از بهر حساب ساغر است
ور نه یک جو خاصیت در سبحهٔ صد دانه نیست
گریهٔ مستانه آخر عقدهام از دل گشود
خندهٔ شادی به غیر از گریهٔ مستانه نیست
نقد زاهد قابل آن شاهد زیبا نشد
زان که هر جان مقدس در خور جانانه نیست
تا غم دلبر درآمد خرمی از دل برفت
زان که جای آشنا سر منزل بیگانه نیست
در غم آن نوش لب افسانهٔ عالم شدم
وین غم دیگر که تاثیری در این افسانه نیست
گفتم از دیوانگی زلفش بگیرم، عشق گفت
لایق این حلقهٔ زنجیر هر دیوانه نیست
تا فروغی پرتو آن شمع در محفل فتاد
هیچ کس از سوز من آگه به جز پروانه نیست
#فروغی_بسطامی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
خانهام را سوخت بی باکی که او در خانه نیست
دست همت را کشیدم از سر دنیا و دین
هر کسی را در طلب این همت مردانه نیست
از پس رنجی که بردم در وفا آخر مرا
دامن گنجی به چنگ آمد که در ویرانه نیست
می گساران فارغند از فتنه دور زمان
کس حریف آسمان جز گردش پیمانه نیست
سبحدهٔ صد دانه از بهر حساب ساغر است
ور نه یک جو خاصیت در سبحهٔ صد دانه نیست
گریهٔ مستانه آخر عقدهام از دل گشود
خندهٔ شادی به غیر از گریهٔ مستانه نیست
نقد زاهد قابل آن شاهد زیبا نشد
زان که هر جان مقدس در خور جانانه نیست
تا غم دلبر درآمد خرمی از دل برفت
زان که جای آشنا سر منزل بیگانه نیست
در غم آن نوش لب افسانهٔ عالم شدم
وین غم دیگر که تاثیری در این افسانه نیست
گفتم از دیوانگی زلفش بگیرم، عشق گفت
لایق این حلقهٔ زنجیر هر دیوانه نیست
تا فروغی پرتو آن شمع در محفل فتاد
هیچ کس از سوز من آگه به جز پروانه نیست
#فروغی_بسطامی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
معشوق من
همچون طبیعت
مفهوم ناگزیر صریحی دارد
او با شکست من
قانون صادقانهی قدرت را
تأیید میکند
او وحشیانه آزادست
مانند یک غریزهی سالم
در عمق یک جزیرهی نامسکون
او پاک میکند
با پارههای خیمهی مجنون
از کفش خود، غبار خیابان را
#فروغ_فرخزاد
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
همچون طبیعت
مفهوم ناگزیر صریحی دارد
او با شکست من
قانون صادقانهی قدرت را
تأیید میکند
او وحشیانه آزادست
مانند یک غریزهی سالم
در عمق یک جزیرهی نامسکون
او پاک میکند
با پارههای خیمهی مجنون
از کفش خود، غبار خیابان را
#فروغ_فرخزاد
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
مهی که از غم عشقش دلم پر ازخونست
شبی نگفت که بیمار عشق من چونست
زدست نشتر غمهای او که نوشش باد
دل شکسته من همچو رگ پر از خونست
اگر چه دل بغمش داده ام چو می نگرم
درین معامله بی جان غم تو مغبونست
نه دلستان چوتو باشد هرآنکه نیکوروست
نه مستی آرد چون می هرآنچه میگونست
کسی که هر دو جهان ملک اوست گر راضی است
دلش بدون تو ای دوست همتش دونست
بلطف از همه خوبان زیادی که ترا
جمال معنی از حسن صورت افزونست
بعهد حسن تو تنها نه من شدم مفتون
که برجمال تو امروز فتنه مفتونست
عجب مشاهده روی تو چگونه بود
که دیدن سگ کویت بفال میمونست
بنوبت تو که لیلی وقتی آن عاقل
که برجمال تو واله نگشت مجنونست
بهر که او غم من می خوردهمی گویم
اگر ترا دل صافی وطبع موزونست
رقیب تو وترا من بشعر رام کنم
که رام کردن دیو وپری بافسونست
چو برکنار فتاد ازتو سیف فرغانی
ازآب دیده (خود) در میان جیحونست
ازو بپرس که دست از دلم نمی دارد
زمن مپرس که در دست او دلت چونست
#سیف_فرغانی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
شبی نگفت که بیمار عشق من چونست
زدست نشتر غمهای او که نوشش باد
دل شکسته من همچو رگ پر از خونست
اگر چه دل بغمش داده ام چو می نگرم
درین معامله بی جان غم تو مغبونست
نه دلستان چوتو باشد هرآنکه نیکوروست
نه مستی آرد چون می هرآنچه میگونست
کسی که هر دو جهان ملک اوست گر راضی است
دلش بدون تو ای دوست همتش دونست
بلطف از همه خوبان زیادی که ترا
جمال معنی از حسن صورت افزونست
بعهد حسن تو تنها نه من شدم مفتون
که برجمال تو امروز فتنه مفتونست
عجب مشاهده روی تو چگونه بود
که دیدن سگ کویت بفال میمونست
بنوبت تو که لیلی وقتی آن عاقل
که برجمال تو واله نگشت مجنونست
بهر که او غم من می خوردهمی گویم
اگر ترا دل صافی وطبع موزونست
رقیب تو وترا من بشعر رام کنم
که رام کردن دیو وپری بافسونست
چو برکنار فتاد ازتو سیف فرغانی
ازآب دیده (خود) در میان جیحونست
ازو بپرس که دست از دلم نمی دارد
زمن مپرس که در دست او دلت چونست
#سیف_فرغانی
#م
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
پذیره شدن دانهای سرگشته
تا مرواریدی آفریده شود
به خون دلی
سینهای به شکیبایی صدف میطلبد
جگر هزارتوی سرخْ گل میخواهد
که خدنگ شبنمی به چله نشاند
و تا گلوی تفتیدهٔ آفتاب پرتاب کند
هشدار!
نطفهٔ نهنگ است؛ عشق
نه کرمینهٔ وزغی
و لمحهای تلاطم طغیانش را
دلی به هیبت دریا میطلبد
هشدار روزگار!
آمدهایم عاشق شویم
#منوچهر_آتشی
#پ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تا مرواریدی آفریده شود
به خون دلی
سینهای به شکیبایی صدف میطلبد
جگر هزارتوی سرخْ گل میخواهد
که خدنگ شبنمی به چله نشاند
و تا گلوی تفتیدهٔ آفتاب پرتاب کند
هشدار!
نطفهٔ نهنگ است؛ عشق
نه کرمینهٔ وزغی
و لمحهای تلاطم طغیانش را
دلی به هیبت دریا میطلبد
هشدار روزگار!
آمدهایم عاشق شویم
#منوچهر_آتشی
#پ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
روزگاری دل سپردن ها دلیل عشق بود
اینک اما دل بریدن ها گواهی دیگر است
درد دل کردن برای چشم ظاهر بین خطاست
آنچه با آئینه خواهم گفت آهی دیگر است...
#فاضل_نظری
#ر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
اینک اما دل بریدن ها گواهی دیگر است
درد دل کردن برای چشم ظاهر بین خطاست
آنچه با آئینه خواهم گفت آهی دیگر است...
#فاضل_نظری
#ر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
🔰 پادشاه ابدی
چون تنم را بخورد خاک لَحَد چون جرعه
بر سر چرخ جهد جانْ که نه جسمَم نورم
نِیَم آن شاه که از تَخت به تابوت رَوَم
خالِدینَ اَبَدا شُد رَقَمِ مَنْشورم
#غزل_مولانا
اگر خاک گور بدنم را کم کم بخورد، جان من بر سر فلک می رود زیرا من جسم نیستم بلکه نور هستم.
من آن شاهی نیستم که بعد از تخت پادشاهی به گور بروم، حکم پادشاهی من تا ابد پایدار است.
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چون تنم را بخورد خاک لَحَد چون جرعه
بر سر چرخ جهد جانْ که نه جسمَم نورم
نِیَم آن شاه که از تَخت به تابوت رَوَم
خالِدینَ اَبَدا شُد رَقَمِ مَنْشورم
#غزل_مولانا
اگر خاک گور بدنم را کم کم بخورد، جان من بر سر فلک می رود زیرا من جسم نیستم بلکه نور هستم.
من آن شاهی نیستم که بعد از تخت پادشاهی به گور بروم، حکم پادشاهی من تا ابد پایدار است.
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آن گل که تیغ غمزه او ساخت کار من
امروز دسته گل بنهد بر مزار من
در بحر عشق غرقه به حسرت از آن شدم
کان ساحل امید نشد در کنار من
بگریست زارزار بخاکم ولی چه سود
وقتی که کارزار غمش ساخت کار من
مغرور شد به دولت ناپایدار حُسن
غافل ز عشق بی خلل پایدار من
هر چند چشم بسته ام از روی هر چه هست
دنبال اوست دیده شب زنده دار من
منشین بخاک من که بخاکم نشانده ای !
ترسم که دامن تو بگیرد غبار من
ترسم شکار دام هوا و هوس شوی
ای صید خال و خط که نگشتی شکار من
هر کس بیادگار نشانی ز خود گذاشت
نام شهید عشق تو شد یادگار من
خسرو بپاس آن که به دریا زدم دلی
امروز گشت گوهر اشکی نثار من
#خسرو_فیضی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
امروز دسته گل بنهد بر مزار من
در بحر عشق غرقه به حسرت از آن شدم
کان ساحل امید نشد در کنار من
بگریست زارزار بخاکم ولی چه سود
وقتی که کارزار غمش ساخت کار من
مغرور شد به دولت ناپایدار حُسن
غافل ز عشق بی خلل پایدار من
هر چند چشم بسته ام از روی هر چه هست
دنبال اوست دیده شب زنده دار من
منشین بخاک من که بخاکم نشانده ای !
ترسم که دامن تو بگیرد غبار من
ترسم شکار دام هوا و هوس شوی
ای صید خال و خط که نگشتی شکار من
هر کس بیادگار نشانی ز خود گذاشت
نام شهید عشق تو شد یادگار من
خسرو بپاس آن که به دریا زدم دلی
امروز گشت گوهر اشکی نثار من
#خسرو_فیضی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀