حرف ها دارم ولی همدم ندارم دوستان
محرمی در دیده جز شبنم ندارم دوستان
می نشینم تا سحر هر شام و می گویم به غم
آید آن روزی که من هم غم ندارم دوستان
مثل ایرانم پس از ساسانیان، آشفته ام
زیر یوغ دشمنان پرچم ندارم دوستان
تا که سر دادم به دست دل اسیرم کرد غم
بیژنم در چاه غم رستم ندارم دوستان
تیشه تیشه زخم دارم از زبان دوست دوست
من که از دشمن بر ابرو خم ندارم دوستان
چون مجرّد می توان از هفت عالم هم گذشت
سوزنی از مریم عالم ندارم دوستان
جام جمشیدم که خونم خورد و جامم را شکست
شیخ بد مستی که دورم کم ندارم دوستان
آب انگورم اگر مستم مرامم راستی ست
گرچه بدنامم کم از زمزم ندارم دوستان
زاهدان را عاقبت رسوا کنم با خون خویش
من که ترس از عالم و آدم ندارم دوستان
#رحمان_زارع
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
محرمی در دیده جز شبنم ندارم دوستان
می نشینم تا سحر هر شام و می گویم به غم
آید آن روزی که من هم غم ندارم دوستان
مثل ایرانم پس از ساسانیان، آشفته ام
زیر یوغ دشمنان پرچم ندارم دوستان
تا که سر دادم به دست دل اسیرم کرد غم
بیژنم در چاه غم رستم ندارم دوستان
تیشه تیشه زخم دارم از زبان دوست دوست
من که از دشمن بر ابرو خم ندارم دوستان
چون مجرّد می توان از هفت عالم هم گذشت
سوزنی از مریم عالم ندارم دوستان
جام جمشیدم که خونم خورد و جامم را شکست
شیخ بد مستی که دورم کم ندارم دوستان
آب انگورم اگر مستم مرامم راستی ست
گرچه بدنامم کم از زمزم ندارم دوستان
زاهدان را عاقبت رسوا کنم با خون خویش
من که ترس از عالم و آدم ندارم دوستان
#رحمان_زارع
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
.
بادهی ساغرت از خونِ دلِ یاران است
وایِ اغیار اگر این اجر وفاداران است!
زلف در پای تو افتد به تظلّم چپ و راست
بس که در تاب، ز سودای گرفتاران است
نیست چشمت ز شبانِ غمم آگه، آری
خفتگان را چه غم از حسرت بیداران است؟!
دارم از چشم تو صد عربده و دم نزنم
که اگر ناله کنم، زحمتِ بیماران است
عشق، داغِ دل فرهاد به خون کرده رقم
نقش هر لاله که بر دامنِ کهساران است
رخ تو، اشک مرا، کیست که خود دید و نکرد
-هوس باده که آن گلشن و این باران است
محضرِ آنکه تو در خون کشیاش روز حساب
خوار چون نامهی اعمال گنهکاران است
از دهانت طمعِ لطفِ کمی دارم و این
آرزوییست که در خاطر بسیاران است
یوسفی چون تو به «یغما» ندهد کس، دانم
اینقدَر هست که او هم ز خریداران است...
#یغمای_جندقی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
بادهی ساغرت از خونِ دلِ یاران است
وایِ اغیار اگر این اجر وفاداران است!
زلف در پای تو افتد به تظلّم چپ و راست
بس که در تاب، ز سودای گرفتاران است
نیست چشمت ز شبانِ غمم آگه، آری
خفتگان را چه غم از حسرت بیداران است؟!
دارم از چشم تو صد عربده و دم نزنم
که اگر ناله کنم، زحمتِ بیماران است
عشق، داغِ دل فرهاد به خون کرده رقم
نقش هر لاله که بر دامنِ کهساران است
رخ تو، اشک مرا، کیست که خود دید و نکرد
-هوس باده که آن گلشن و این باران است
محضرِ آنکه تو در خون کشیاش روز حساب
خوار چون نامهی اعمال گنهکاران است
از دهانت طمعِ لطفِ کمی دارم و این
آرزوییست که در خاطر بسیاران است
یوسفی چون تو به «یغما» ندهد کس، دانم
اینقدَر هست که او هم ز خریداران است...
#یغمای_جندقی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
.
کارِ عالم نیک دیدم، هیچ بر بنیاد نیست
بر دلِ خاصان ز عالم جز غم و بیداد نیست
دادهام انصاف و شد معلومِ من کاندر جهان
هیچکس را خاطری از بندِ غم آزاد نیست
من که از من عالمی شادند، چون میبنگرم
طبع من یک ساعت از گردونِ گردان شاد نیست!
آنچنان از خوشدلی دورم که اندیشم که من
خوشدل و آسوده کِی بودم، مرا بر یاد نیست!
خانهی گِل گرچه آباد است ما را، زآن چه سود؟
چون زمانی حجرهی دل از طَرَب آباد نیست...
#مجیر_بیلقانی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
کارِ عالم نیک دیدم، هیچ بر بنیاد نیست
بر دلِ خاصان ز عالم جز غم و بیداد نیست
دادهام انصاف و شد معلومِ من کاندر جهان
هیچکس را خاطری از بندِ غم آزاد نیست
من که از من عالمی شادند، چون میبنگرم
طبع من یک ساعت از گردونِ گردان شاد نیست!
آنچنان از خوشدلی دورم که اندیشم که من
خوشدل و آسوده کِی بودم، مرا بر یاد نیست!
خانهی گِل گرچه آباد است ما را، زآن چه سود؟
چون زمانی حجرهی دل از طَرَب آباد نیست...
#مجیر_بیلقانی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
بوی گل و نسیم صبا میتوان شدن
گر بگذری ز خویش، چها میتوان شدن
شبنم به آفتاب رسید از فتادگی
بنگر که از کجا به کجا میتوان شدن
دوری ز دوستان سبکروح مشکل است
ورنه ز هر چه هست جدا میتوان شدن
صائب در بهشت گرفتم گشاده شد
از آستان عشق کجا میتوان شدن؟
#صائب_تبریزی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
گر بگذری ز خویش، چها میتوان شدن
شبنم به آفتاب رسید از فتادگی
بنگر که از کجا به کجا میتوان شدن
دوری ز دوستان سبکروح مشکل است
ورنه ز هر چه هست جدا میتوان شدن
صائب در بهشت گرفتم گشاده شد
از آستان عشق کجا میتوان شدن؟
#صائب_تبریزی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
شب را بهانه می کنم
برای پرسه زدن
در کوچه های خیال
شاید بگیرد دستانت را
دستان خالی ام
مریم_حاج_علیان
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
برای پرسه زدن
در کوچه های خیال
شاید بگیرد دستانت را
دستان خالی ام
مریم_حاج_علیان
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
آخرش درد دلت در به درت خواهد کرد
مهرهء مار کسی کور و کرت خواهد کرد
عشق یک شیشهء انگور کنار افتاده است
که اگر کهنه شود، مست ترت خواهد کرد
از همان دست که دادی، به تو برخواهد گشت
جگر خون شده ام، خون جگرت خواهد کرد
ناگهان چشم کسی سر به سرت می زارد
بی محلیش ولی جان به سرت خواهد کرد
جرم من خواستن دختر ارباب ده است
مادر این جرم شبی بی پسرت خواهد کرد
همهء شهر به آواز من عادت کردند
وقت مرگم گزری با خبرت خواهد کرد
#ناسناس
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
مهرهء مار کسی کور و کرت خواهد کرد
عشق یک شیشهء انگور کنار افتاده است
که اگر کهنه شود، مست ترت خواهد کرد
از همان دست که دادی، به تو برخواهد گشت
جگر خون شده ام، خون جگرت خواهد کرد
ناگهان چشم کسی سر به سرت می زارد
بی محلیش ولی جان به سرت خواهد کرد
جرم من خواستن دختر ارباب ده است
مادر این جرم شبی بی پسرت خواهد کرد
همهء شهر به آواز من عادت کردند
وقت مرگم گزری با خبرت خواهد کرد
#ناسناس
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
❖
"صبحدم" شد آفتابی آشکار..🍁
"عالمی" در رقص آمد ذره وار...🌺
غیر او "نقش خیالی" بیش نیست...
"عقل گو" نقش خیالی می نگار...
گر کناری گیری از "خود" در میان
"یار خود بینی" گرفته در کنار..
سلام صبح پنچشنبه🍁☕️
مهر ماهتون شیرین و آرام🌺
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
"صبحدم" شد آفتابی آشکار..🍁
"عالمی" در رقص آمد ذره وار...🌺
غیر او "نقش خیالی" بیش نیست...
"عقل گو" نقش خیالی می نگار...
گر کناری گیری از "خود" در میان
"یار خود بینی" گرفته در کنار..
سلام صبح پنچشنبه🍁☕️
مهر ماهتون شیرین و آرام🌺
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
هر صبح
با گیسوان تو ڪلنجار میروم
تا میان بازوانم رامت ڪنم ، مرا ببوس
و بگذار لذت این صبح
با گرماے لبانت
چند برابر شود ...✎
#شهاب_شهابی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
با گیسوان تو ڪلنجار میروم
تا میان بازوانم رامت ڪنم ، مرا ببوس
و بگذار لذت این صبح
با گرماے لبانت
چند برابر شود ...✎
#شهاب_شهابی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
سه بوسه ڪز دو لبت
ڪردهاے وظیفه من
اگر ادا نڪنی قرض دار من باشی ...
من این مراد ببینم به خود ، ڪه نیم شبی
به جاے اشڪ روان
در ڪنار من باشی ...✎
#حافـــظ
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
سه بوسه ڪز دو لبت
ڪردهاے وظیفه من
اگر ادا نڪنی قرض دار من باشی ...
من این مراد ببینم به خود ، ڪه نیم شبی
به جاے اشڪ روان
در ڪنار من باشی ...✎
#حافـــظ
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
ڪَنجشڪ ها ڪمی آرام تر ...!
پشت شاخه هاےِ تُنُڪ بیدمجنون ...،
یڪ بوسه ے پاییزے
دارد می درخشد
زابِراهشان نڪنید این دشتهاے
اول صبحی را ...✎
#مریم_رضایی_حامی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
پشت شاخه هاےِ تُنُڪ بیدمجنون ...،
یڪ بوسه ے پاییزے
دارد می درخشد
زابِراهشان نڪنید این دشتهاے
اول صبحی را ...✎
#مریم_رضایی_حامی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
از پشتِ اُفـق بـه روی بـام آمده ام
سوسو زدم و گـام بـه گـام آمده ام
هـمراهِ مـن است نـورِ امید و خدا
بـا صبـح بخیر و بـا سـلام آمده ام...!
#حسین_رمضانپور
#سلام_دوستان_صبح_بخیر
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
سوسو زدم و گـام بـه گـام آمده ام
هـمراهِ مـن است نـورِ امید و خدا
بـا صبـح بخیر و بـا سـلام آمده ام...!
#حسین_رمضانپور
#سلام_دوستان_صبح_بخیر
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند
پیراهنی از برگ گل از بهر یارم دوختم
از بس لطیف است آن بدن ترسم که آزارش کند
ای آفتاب آهسته نِه، پا در حریم یار من!
ترسم صدای پای توخواب است و بیدارش کند
پروانه امشب پر نزن، اندر حریم یار من
ترسم صدای شهپَرَت قدری دل آزارش کند
#ناسناس
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند
پیراهنی از برگ گل از بهر یارم دوختم
از بس لطیف است آن بدن ترسم که آزارش کند
ای آفتاب آهسته نِه، پا در حریم یار من!
ترسم صدای پای توخواب است و بیدارش کند
پروانه امشب پر نزن، اندر حریم یار من
ترسم صدای شهپَرَت قدری دل آزارش کند
#ناسناس
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
هزار گل اگرم هست، هر هزار تویی
گل اند اگر همه اینان، همه بهار تویی
به گرد حسن تو هم، این دویدگان نرسند
پیاده اند حریفان و شهسوار تویی
زلالِ چشمه ی جوشیده از دل سنگی
الا که آینه ی صبحِ بی غبار تویی
دلم هوای تو دارد، هوای زمزمه ات
بخوان که جاریِ آواز جویبار تویی
به کار دوستی ات بی غشم، بسنج مرا
به سنگ خویش، که عالی ترین عیار تویی
حسین_منزوی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
گل اند اگر همه اینان، همه بهار تویی
به گرد حسن تو هم، این دویدگان نرسند
پیاده اند حریفان و شهسوار تویی
زلالِ چشمه ی جوشیده از دل سنگی
الا که آینه ی صبحِ بی غبار تویی
دلم هوای تو دارد، هوای زمزمه ات
بخوان که جاریِ آواز جویبار تویی
به کار دوستی ات بی غشم، بسنج مرا
به سنگ خویش، که عالی ترین عیار تویی
حسین_منزوی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
عاشق کسی بود که چو عشقش ندی کند
اول قدم ز روی وفا جان فدی کند
دلبر، که دستگیری عاشق کند ز لطف
گر جان کنند در سر کارش کری کند
زهری که دشمنی دهد از بهر رنج، تو
بستان به یاد دوست بخور، تا شفی کند
بستم دکان مشغله را در به روی خلق
تا عشق او در آید و بیع و شری کند
از آستان نمیگذرم تا جفای او
خاکم وظیفه سازد و خونم جری کند
بر کشتگان تیغ غم او کفن مپوش
کان به شهید عشق که از خون ردی کند
مجنون که شب رود بر لیلی، شگفت نیست
روز از تحملی ز سگان حمی کند
باد هواست، چار حد آن خراب کن
هر خانه را که جز هوس او بنی کند
ای اوحدی، ز هر چه کنی کار عشق به
آیا کسی که عشق ندارد چه میکند؟
#اوحدی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
اول قدم ز روی وفا جان فدی کند
دلبر، که دستگیری عاشق کند ز لطف
گر جان کنند در سر کارش کری کند
زهری که دشمنی دهد از بهر رنج، تو
بستان به یاد دوست بخور، تا شفی کند
بستم دکان مشغله را در به روی خلق
تا عشق او در آید و بیع و شری کند
از آستان نمیگذرم تا جفای او
خاکم وظیفه سازد و خونم جری کند
بر کشتگان تیغ غم او کفن مپوش
کان به شهید عشق که از خون ردی کند
مجنون که شب رود بر لیلی، شگفت نیست
روز از تحملی ز سگان حمی کند
باد هواست، چار حد آن خراب کن
هر خانه را که جز هوس او بنی کند
ای اوحدی، ز هر چه کنی کار عشق به
آیا کسی که عشق ندارد چه میکند؟
#اوحدی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
تا مه روی تو از چاک گریبان سر زد
گفتی از جیب افق نیر رخشان سر زد
تا عیان شد رخ زیبای تو از چنبر زلف
صبح امید من از شام غریبان سر زد
صبح نورانی دیدار تو طالع نشده
ای دریغا که شب تیرهٔ هجران سر زد
هر کجا دم زدم از قد و رخ و زلف و خطت
همه جا سرو و گل و سنبل و ریحان سر زد
خط به گرد لب جان بخش تو میدانی چیست
ظلماتی که از آن چشمه حیوان سر زد
از سر خاک شهیدان تو ای سخت کمان
عوض لاله همی غنچهٔ پیکان سر زد
صورت خوب تو از عالم معنی برخاست
شعله آه من از سینهٔ سوزان سر زد
یارب از دوزخ هجران تو فارغ نشوند
گر به جز عشق ز عشاق تو عصیان سر زد
خبر از حال اسیران محبت میداد
نالهای کز دل مرغان گلستان سر زد
گر فروغی گنه عشق تو دارد غم نیست
کاین گناهی است که از عالم امکان سر زد
#فروغی_بسطامی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
گفتی از جیب افق نیر رخشان سر زد
تا عیان شد رخ زیبای تو از چنبر زلف
صبح امید من از شام غریبان سر زد
صبح نورانی دیدار تو طالع نشده
ای دریغا که شب تیرهٔ هجران سر زد
هر کجا دم زدم از قد و رخ و زلف و خطت
همه جا سرو و گل و سنبل و ریحان سر زد
خط به گرد لب جان بخش تو میدانی چیست
ظلماتی که از آن چشمه حیوان سر زد
از سر خاک شهیدان تو ای سخت کمان
عوض لاله همی غنچهٔ پیکان سر زد
صورت خوب تو از عالم معنی برخاست
شعله آه من از سینهٔ سوزان سر زد
یارب از دوزخ هجران تو فارغ نشوند
گر به جز عشق ز عشاق تو عصیان سر زد
خبر از حال اسیران محبت میداد
نالهای کز دل مرغان گلستان سر زد
گر فروغی گنه عشق تو دارد غم نیست
کاین گناهی است که از عالم امکان سر زد
#فروغی_بسطامی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️